اطلاعات جغرافیایی (سپهر)
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره 31 تابستان 1401 شماره 122 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، سطح غلظت ذرات معلق در کلان شهر تهران افزایش یافته است که این امر، مخاطرات فراوانی را برای محیط زیست و سلامت شهروندان به همراه داشته است. یکی از خطرناک ترین نوع آلودگی ها، آلودگی ذرات معلق کمتر از 2.5 میکرون ( PM2.5 ) هست که مدل سازی، پایش و پیش بینی آن را بسیار حیاتی می نماید. برآورد غلظت این ذرات در سطح شهر تهران به دلیل وجود منابع گوناگون آلودگی و کمبود ایستگاه های هواشناسی و عدم توزیع مناسب ا یستگاه ها موضوعی چالش برانگیز است. یکی از منابع جایگزین، استفاده از داده های به دست آمده از طریق تصاویر ماهواره ای شامل داده های ایروسل با توان تفکیک مکانی بالاست. بااین حال تخمین مقادیر آلودگی سطحی از روی داده های ایروسل ماهواره ای به سادگی امکان پذیر نیست و نیازمند توسعه مدل های مناسب نظیر مدل های داده مبنا و استفاده از تکنیک های یادگیری ماشینی می باشد. در این راستا هدف این مقاله ایجاد یک مدل به منظور تخمین میزان غلظت ذرات معلق در سطح شهر تهران با استفاده از داده های حاصل از مدل های هواشناسی و داده های ایروسل به دست آمده از تصاویر ماهواره ای مودیس به کمک الگوریتم های یادگیری عمیق مولد هست. برای این منظور سه نوع شبکه یادگیری عمیق بر مبنای مدل های مولد یعنی شبکه خود رمزنگار عمیق، شبکه باور عمیق بولتزمن و شبکه مولد تخاصمی شرطی برای تخمین غلظت PM2.5 با استفاده از داده های زمینی و ماهواره ای جمع آوری شده، توسعه داده شد. سپس ارزیابی دقت مدل های ایجادشده توسط شبکه های مذکور بر روی داده های تست انجام شد و عملکرد آن ها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. ارزیابی دقت نشان داد که شبکه خود رمزنگار ترکیب شده با مدل بردار پشتیبان مبنا با همبستگی0.69 و دقت ( RMSE ) 10.34 میکروگرم بر مترمکعب بالاترین کارایی را در مقایسه با سایر مدل ها به دست می دهد که می تواند به منظور مدل سازی میزان غلظت ذرات در سطح شهر تهران مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه روشی مبتنی بر ترکیب و رأی گیری با هدف تحلیل مشاهدات ماهانه ایستگاه های پایش کیفیت هوا با استفاده از تصاویر ماهواره ای، مطالعه موردی: شهرستان اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین چالش های امروز در دنیا و ایران افزایش آلودگی هوا ناشی از افزایش جمعیت، توسعه صنعتی و تغییرات اقلیمی است. از این رو پایش کیفیت هوای شهرها به صورت مستمر امری ضروری به نظر می رسد. از اصلی ترین تجهیزات پایش آلودگی هوا، ایستگاه های زمینی پایش کیفیت هوا می باشند. مشاهدات پایش کیفیت هوا با استفاده از ایستگاه های زمینی به علت تراکم پایین، توزیع مکانی غیریکنواخت، لزوم نگهداری و کالیبراسیون منظم و دوره ای و نیاز مبرم به مکان یابی بهینه برای نصب، گاهی اوقات دچار اختلال می شود و اینگونه به نظر می رسد که صحت برخی مشاهدات مبهم می باشند. در کنار ایستگاه های زمینی، تصاویر ماهواره ای نیز به منظور پایش کیفیت هوا قابل استفاده می باشند. این تصاویر هیچکدام از نقاط ضعف ایستگاه های زمینی پایش را ندارند و نتایج صحیحی ارائه می دهند، اگرچه قدرت تفکیک زمانی و دقت اندازه گیری پایین تری دارند. در این مطالعه هدف مقایسه مشاهدات صورت گرفته توسط ایستگاه های پایش کیفیت هوا با مشاهدات ماهواره سنتینل-5 و آنالیز آن ها می باشد. از این رو روشی مبتنی بر ترکیب و رأی گیری از مشاهدات ارائه می شود. روش پیشنهادی بر روی چهار آلاینده دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ازن پایش شده از چهار ایستگاه مخابرات، محیط زیست، شریعتی و استانداری شهرستان اراک در بازه زمانی 19 ماهه از مهر ماه 1398 الی فروردین 1400 (بجز ماه هایی که ایستگاه های زمینی مشاهداتی ثبت نکرده اند) پیاده سازی شده است. نتایج آزمایش ها نشان می دهد که در صحت برخی از مشاهدات زمینی تردید وجود دارد که می تواند ناشی از عدم سلامت و یا کالیبراسیون منظم این دستگاه ها و یا عدم مکان یابی ایده آل آن ها باشد. با حذف مشاهدات ناصحیح از مجموعه مشاهدات زمینی، خطای جذر میانگین مربعات از 2 % تا 47 % بهبود حاصل می یابد.
ارزیابی مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخه سواری با رویکرد شهر دوستدار دوچرخه، مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به ضرورت توسعه پایدار و اهمیت روزافزون آن در مسائل شهری، امروزه در شهرهای مختلف دنیا دوچرخه به عنوان یک وسیله نقلیه اصلی و پایدار روزبه روز موردتوجه بیشتری قرار می گیرد. بنابراین هدف از اجرای این پژوهش ارزیابی مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخه سواری و رابطه آن با شاخص های شهر دوستدار دوچرخه در سطح شهر یزد است. این تحقیق ازنظر هدف کاربردی- توسعه ای و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به شیوه کتابخانه ای، اسنادی و پیمایشی بوده است. جامعه آماری پژوهش شهروندان شهر یزد است. برای برآورد حجم نمونه با توجه به حجم و اندازه جامعه و تجانس و همگونی افراد جامعه، از روش تخمین شخصی استفاده شده است که 120 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شده اند. در این پژوهش از روش های هدفمند (گلوله برفی و متواتر نظری) استفاده شده است. به منظور ارزیابی و رتبه بندی شاخص ها از تکنیک UTA و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری در نرم افزار SPSS استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده از تکنیک UTA و وزن دهی شاخص های مربوط که به روش سلسله مراتبی فولر انجام گرفته است، مشخص شد که معیار امنیت با وزن 0.344 در رتبه اول و معیار پیوستگی با وزن 0.181 در رتبه آخر قرار دارند. در تحلیل همبستگی پیرسون مشخص شد که بین متغیرهای درآمد، جنسیت، سن و تحصیلات با سطح رضایت دوچرخه سواران، رابطه معناداری وجود ندارد؛ اما بین رعایت استانداردها در مسیرهای شهری با سطح رضایت این افراد رابطه برقرار است. درنهایت می توان نتیجه گرفت که مطلوبیت طراحی مسیرهای شهری برای دوچرخه سواری می تواند منجر به ایجاد شهر دوستدار دوچرخه در سطح شهر یزد شود.
تخمین مقادیر شن در خاک های استان مازندران با استفاده از فن اوری سنجش مجاورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شن از مهم ترین اجزای بافت خاک است که برای عملیات مدل سازی زیست محیطی و پهنه بندی رقومی خاک، باید مورد توجه واقع شود. از آن جا که این ویژگی، دستخوش تغییرپذیری های مکانی بوده، لذا تشخیص، پهنه بندی و پایش آن در مقیاس وسیع و با روش های نمونه برداری و تحلیل آزمایشگاهی معمول، بسیار هزینه بر و وقت گیر است. با ظهور فناوری مجاورت سنجی بازتابی(VNIR-DRS)، روزنه ای در بررسی این ویژگی خاک ایجاد شده است. طی تحقیق حاضر، از طیف سنجی بازتابی مجاورتی، برای بررسی اجزای شن در قسمت هایی از استان مازندران استفاده شد. جمعاً 128 نمونه از عمق 20 سانتی متری سطح خاک، براساس روش نمونه برداری طبقه بندی شده تصادفی و نیز با کمک اطلاعات جانبی همچون: زمین شناسی، کاربری اراضی، نقشه راه ها، و خاک شناسی استان جمع آوری شد. در ابتدا مجموع نمونه ها به دو قسمت برای عملیات واسنجی و اعتبارسنجی تقسیم شد. با بهره گیری از تحلیل رگرسیون چندمتغیره PLSR و براساس روش اعتبارسنجی متقاطع و عملیات پیش پردازشی چون: میانگین گیری (روش کاهش داده های طیفی)، هموارسازی و مشتق اول طیفی براساس الگوریتم ساویتسکی-گولای، مدل نهایی با تعداد 2 و 4 عامل؛ به ترتیب: با همبستگی دوطرفه پیرسون(R P ) حدود 0.83 و0.82 ، ضریب تبیین(R 2 P ) حدود 0.68 و 0.67 ، میانگین مربعات خطای کالیبراسیون(RMSE P ) حدود 8.68 و 8.83 % ، و نیز RPD P تقریبی 1.78 و 1.75، RPIQ P تقریبی 2.45 و 2.41 (ست اعتبارسنجی مستقل)، به عنوان مطلوب ترین مدل به منظور برآورد مقادیر شن منطقه مورد مطالعه، شناخته شد که نتایج، نشان دهنده توانایی مناسب مدل در برآورد مقادیر شن منطقه بوده است. درنهایت، قابلیت فن اوری مجاورت سنجی، در بررسی اجزای شن منطقه به اثبات رسید. همچنین، از این مدل و نیز دامنه های طیفی مؤثر به دست آمده می توان به عنوان مبنایی برای بررسی مقادیر شن در مقیاس بسیار وسیع، با عملیات بیش مقیاس سازی توسط داده های ابرطیفی هوایی- ماهواره ای، بهره برد. که این امر نشان دهنده اهمیت طیف سنجی مجاورتی در تشخیص طول موج های مفید و نیز ایجاد مدل، به منظور استفاده آن در داده های ماهواره ای، خواهد بود.
تحلیل مکان مبنا و چندجانبه نوع کشت بهینه در قطعات مزروعی دشت قیقاج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تخصیص بهینه منابع آب به کشاورزی مخصوصاً در مناطق خشکی چون ایران امری ضروری است. یکی از عوامل مهم در تخصیص بهینه منابع آب، تعیین الگوی بهینه کشت در مزرعه است. در پژوهش حاضر، هم خصوصیات فیزیولوژیکی زمین در تناسب کشت مد نظر بوده است و هم جنبه های اقتصادی کشت و هم میزان امکان پذیر بودن کشت هر محصول در هر قطعه زمین از نظر تمایل کشاورزان به آن. به این منظور از تکنیک های مختلف برنامه ریزی خطی و تصمیم گیری چندمعیاره در کنار مدل تحلیلی SWOT استفاده شد. منطقه مورد مطالعه این تحقیق دشت قیقاج در استان آذربایجان غربی می باشد. در ابتدا هشت محصول مناسب کشت در این منطقه شناسایی و تناسب هر یک از زمین ها براساس خصوصیات فیزیولوژیک زمین، برای این محصولات بررسی شد. استفاده تلفیقی از دو مدل تصمیم گیری چندمعیاره AHP و TOPSIS براساس نُه شاخص مهم تأثیرگذار در محصول، نشان داد که در بین این محصولات، کشت گندم، کلزا و جو در این منطقه ایده آل می باشد. سپس برای بهینه سازی کشت از برنامه ریزی خطی با اعمال محدودیت های موجود تحت چهار سناریوی مختلف با هدف به حداکثر رساندن سود اقتصادی، استفاده شد. نتایج پیاده سازی سناریوها نشان داد که با حذف برخی از محصولات آب بر نظیر سیب زمینی و ذرت دانه ای که رتبه های پایینی را در رده بندی تناسب کشت کسب کرده اند، سود اقتصادی افزایش و مصرف آب کاهش می یابد. مرحله انتهایی کار تعیین کشت مناسب برای هر قطعه زمین است. بنابراین با در اختیار داشتن نتایج روش ها که حاصل تصمیم گیری چندمعیاره، بررسی فیزیولوژیکی و چهارسناریوی برنامه ریزی خطی بود و اولویت های کشت در منطقه و مساحت های مناسب کشت هر محصول را دربرداشت، با اتخاذ رویکردی عمل گرایانه و تحلیلی همه جانبه و بهره گیری از نظر کارشناسان، مدل تحلیلی SWOT به خدمت گرفته شد و محصول مناسب برای کشت به هر یک از قطعات زمین تخصیص یافت، به صورتی که در آن سابقه و اولویت کشت کشاورزان بر اساس دانش کشت هم در نظر گرفته شد. الگوی مناسب به دست آمده نسبت به وضع موجود موجب 2,052,120,000 ریال افزایش سود و 90.770.6 متر مکعب کاهش مصرف آب می شود. از مزایای اصلی روش استفاده شده، بهره گیری هم زمان از نتایج مدل های تصمیم گیری چندمعیاره، برنامه ریزی خطی و شرایط کشت در منطقه در راستای پیشنهاد یک الگوی کشت عملیاتی و همه جانبه است.
PKS: یک روش انتخاب فریم های کلیدی مبتنی بر فتوگرامتری برای سیستم های بینایی-اینرسی ساخته شده بر پایه ORB-SLAM3(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به دلیل پیچیدگی های پردازش فریم برای تعیین موقعیت و تهیه نقشه در الگوریتم های ماشین بینایی و فتوگرامتری، روش های انتخاب فریم های کلیدی به منظور افزایش کارایی الگوریتم ها معرفی شدند که در عین حفظ دقت و استحکام الگوریتم، حجم پردازش ها را کاهش می دهند. یکی از معروف ترین الگوریتم های تعیین موقعیت و تهیه نقشه هم زمان مبتنی بر تصویر (ویژ و ال اسلم)، الگوریتم ORB-SLAM3 [1] است. انتخاب فریم کلیدی در این الگوریتم و سایر الگوریتم های این حوزه وابسته به حد آستانه های ابتکاری است. در این مقاله یک روش هندسی و بر پایه اصول طراحی شبکه تصویربرداری در فتوگرامتری به منظور انتخاب فریم های کلیدی در بهبود الگوریتم ORB-SLAM3 پیشنهاد شده است. در این روش، حد آستانه های ابتکاری با اصول فتوگرامتری جایگزین شده است که علاوه بر استحکام الگوریتم، کیفیت ابر نقطه حاصل از فریم های کلیدی را تضمین می کند. در روش پیشنهادی، ابتدا یک حد آستانه انطباقی در مورد مجاز بودن تعداد نقاطی که ناحیه مخروطی خط دید آن ها در یک مخروط چهار ناحیه ای تشکیل شده بر روی هر نقطه، تغییر کرده است، تصمیم می گیرد. سپس با تشکیل یک شبکه ۳ در ۳ در هر فریم و شمارش نقاط مؤثر در هر سلول این شبکه، معیار تعادل مرکز ثقل ( ECOG ) [2] در مورد مناسب بودن توزیع نقاط داخل این فریم تصمیم می گیرد. از طرف دیگر سنسور اینرسی [3] ( IMU ) در صورت مشاهده تغییرات شدید شتاب حرکت، مستقل از دوربین اقدام به اخذ فریم کلیدی می کند. به منظور ارزیابی روش پیشنهادشده، آزمایش های وسیعی روی داده [4] EuRoC در حالت تک دوربینه و دو دوربین انجام شده است. ارزیابی های کیفی و کمی با مقایسه مسیر ردیابی شده هر الگوریتم با مسیر مرجع، مقایسه ابر نقطه تشکیل شده از فریم های کلیدی و مقایسه مقدار خطای مطلق مسیر حرکت [5] ( ATE ) انجام شده است. همچنین زمان اجرای هر الگوریتم برای تمامی دنباله تصاویر داده EuRoC ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد، الگوریتم پیشنهادی در حالت دو دوربین 18.1 % و در حالت تک دوربینه 20.4 % دقت تعیین موقعیت ORB-SLAM3 را بهبود داده و علاوه بر این ابر نقطه متراکم تری تولید کرده است.
ارزیابی توابع مختلف TIMESAT در بازسازی روند فنولوژی پوشش گیاهی، مطالعه موردی: شهرستان خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه روند رشد پوشش گیاهی به طور ویژه ای برای تحقیقات محیط زیستی مهم است. برآورد پارامترهای فنولوژی پوشش گیاهی به داده های زمانی پیوسته NDVI در یک بازه زمانی نیاز دارد. ممکن است در برخی موارد رطوبت خاک، وجود ابر و ذرات معلق بر انرژی بازتابی از پوشش گیاهی اثر بگذارد و منجر به ایجاد تصاویری با داده های از دست رفته یا دارای خطا شود. در این مطالعه از چهار مزرعه گندم واقع در بخش های مختلف شهرستان خرم آباد، برای بررسی رفتار فنولوژی گیاه و استخراج پارامترهای فنولوژی استفاده شد. به این منظور برای از بین بردن این خطاها در سری زمانی NDVI از مدل TIMESAT استفاده شد. سه تابع مختلف برای از بین بردن نویزها و هموارسازی داده ها در مدل TIMESAT وجود دارد. هدف از این تحقیق بررسی عملکرد توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر انطباقی ساویتزکی-گولای در استخراج پارامترهای فنولوژیکی خصوصاً در مناطق کوهستانی است. در ابتدا شاخص NDVI با استفاده از داده های روزانه سنجنده MODIS برای سال 2020 در سامانه گوگل ارث انجین محاسبه شد. پس از برطرف کردن خطاهای موجود در سری زمانی NDVI ، از مدل TIMESAT به منظور تولید منحنی فنولوژی گیاه گندم در مزارع گرمسیر و سردسیر در نرم افزار TIMESAT3.3 استفاده شد. از توابع گاوسین نامتقارن، لجستیک دوگانه و فیلتر ساویتزکی-گولای برای بازسازی داده های NDVI استفاده شد. طبق نتایج به دست آمده فیلتر هموارسازی ساویتزکی-گولای به طور میانگین RMSE برابر 2 دارد. ولی میانگین RMSE توابع گاوسین نامتقارن و لجستیک دوگانه به ترتیب 4 و 11 است. در نتیجه فیلتر ساویتزکی-گولای در بازسازی داده ها و برآورد پارامترهای شروع و پایان فصل رشد دارای صحت بالاتری است.
واکاوی مقدار و فراوانی بارش روزانه ی غرب - جنوب غرب ایران در رابطه با فعالیت کم فشار دریای سرخ طی دوره ی آماری 2016-1979(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بارندگی یک عنصر مهم و تأثیرگذار بر جوامع و فعالیت های انسانی است؛ به طوری که امروزه رکن اصلی مطالعات در کلیه برنامه ریزی های محیطی و اقتصادی به شمار می رود. نظر به اهمیت این عنصر اقلیمی، در پژوهش حاضر تلاش شده است که تغییرات مقدار، فراوانی بارش روزانه ی غرب، جنوب غرب ایران طی دوره ی آماری (2016- 1979) ارزیابی شود. در راستای انجام این پژوهش از دو نوع پایگاه داده، پایگاه داده محیطی شامل بارش، (مستخرج از پایگاه داده اسفزاری) و پایگاه داده های جوی شامل ارتفاع ژئوپتانسیل (مستخرج از پایگاه داده مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت جوی موسوم به ECMWF ) استفاده شده است. همچنین به منظور شناسایی چرخندها از یک الگوریتم عددی استفاده شد. براساس این الگوریتم طی کل دوره ی آماری، 459 مرکز چرخندی شناسایی شد. نتایج نشان داد که کمینه ی میانگین بارش روزانه در محدوده مورد بررسی در طی کل دوره ی آماری، بخش هایی از جنوب، جنوب غرب و شمال شرق را در برگرفته است. در زمان فعالیت کم فشار دریای سرخ بخش های جنوب و جنوب غرب منطقه مورد مطالعه زیر پوشش بارش قرار می گرفته است. بیشینه ی بارش در شرایط عمومی و نیز به هنگام فعالیت کم فشار دریای سرخ در بخش هایی از شمال غرب، غرب و شرق محدوده ی مورد مطالعه (منطبق بر ارتفاعات زاگرس) با پهنه های زیر پوشش مختلف متمرکز بوده است. درصد مساحت توأم با بیشینه بارش در زمان فعالیت کم فشار دریای سرخ بیشتر بوده است. کمینه ی شمار روزهای بارانی نیز در طی کل دوره و نیز در زمان فعالیت کم فشار دریای سرخ در قسمت های جنوب و جنوب غرب منطقه ی مورد مطالعه با درصد مساحت های متفاوت برتری داشته است.
ارزیابی تغییرات فضایی - زمانی زیرساخت سبز شهری مبتنی بر الگوریتم درخت تصمیم گیری فرآیندهای فضایی، مطالعه موردی: سیمای سرزمین تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش سریع شهرنشینی به همراه تغییرات بی رویه در کاربری/پوشش اراضی سیستم سیمای سرزمین تهران باعث اختلال در الگوی ترکیب و توزیع زیرساخت سبز شهری شده است. هدف از تحقیق حاضر تحلیل تغییرات فضایی-زمانی الگوی زیرساخت سبز شهری تهران متأثر از فرآیندهای فضایی سیمای سرزمین در بازه زمانی 2030-1990 (4 دوره 10ساله) می باشد. رویکرد پژوهش حاضر، شناسایی: (1) تأثیر انواع فرآیندهای فضایی در تغییر الگوی ساخت سیمای سرزمین و (2) روابط فیمابین الگوی ساخت فضایی سیمای سرزمین و فرآیندهای بوم شناختی در شکل گیری ظرفیت ها و محدودیت های سرزمین شهری است. برای این مقصود از الگوریتم درخت تصمیم گیری در راستای شناسایی فرآیندهای فضایی و از سنجه های سیمای سرزمین در تحلیل تأثیر فرآیندهای فضایی بر تغییر الگوی ترکیب و توزیع سیمای سرزمین تهران بهره گرفته شد. داده های کاربری/پوشش اراضی مورد نیاز، از تصاویر ماهواره ای لندست (1990 تا 2020) به دست آمد. به منظور پیش بینی تغییرات کاربری/پوشش اراضی برای سال 2030 از مدل CA-Markov استفاده شد. کمّی کردن سنجه های سیمای سرزمین در دو سطح کلاس و سیمای سرزمین در ۴ دوره زمانی مورد نظر انجام گرفت. یافته ها نشان می دهند در سطح کلاس و در بازه زمانی بین سال های1990 تا 2020، فرآیندهای فضایی " حذف " و " قطعه قطعه شدن " به ترتیب سبب کاهش تعداد و مساحت اراضی سبز و باز در الگوی ترکیب و هم چنین کاهش پیوستگی و پراکنش نامتعادل آن ها در الگوی توزیع زیرساخت سبز سیمای سرزمین تهران شده است. همین طور در تمامی دوره های زمانی، فرآیند فضایی " تجمع " در لکه های ساخت و ساز تکرار شده است. داده های پیش بینی برای سال 2030 نیز بیانگر تأثیر فرآیند فضایی " حذف " بر هر دو کاربری/پوشش اراضی سبز و باز زیرساخت سبز سیمای سرزمین تهران می باشد. در سطح سیمای سرزمین نیز در بازه زمانی مورد بررسی شاهد ساده تر شدن بستر سیمای سرزمین در نتیجه غلبه کاربری های ساخت و ساز هستیم. نتایج حاصل برای تعیین نقشه راه برنامه ریزی الگوی فضایی زیرساخت سبز شهری کاربرد دارند.
تعیین شاخص های ایجاد شهر جدید با استفاده از روش AHP و ارزیابی میزان دستیابی به اهداف ایجاد شهرهای جدید، مطالعه موردی: شهر جدید پردیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیاست ایجاد شهرهای جدید در ایران باهدف مهار رشد بی رویه جمعیت و کنترل مهاجرت به شهرهای بزرگ، از سال1364 تصویب شد. اهداف اصلی ایجاد شهرهای جدید، توزیع متناسب جمعیت در منطقه شهری موردنظر، تمرکززدایی از کلان شهر موردنظر، ارتقاء معیارهای زیستی و خدماتی، جلوگیری از افزایش بی رویه قیمت زمین و مسکن می باشد. در این تحقیق به منظور تعیین شاخص های ایجاد شهر جدید به روش دلفی نظرات افراد خبره و کارشناسان بررسی و گردآوری شد و برای ارزیابی و وزن دهی معیارهای به دست آمده از روش AHP استفاده شده است. برای این کار مقادیر به دست آمده را وارد نرم افزار Expert Choice 11 نموده و نتایج استخراج شد. در ادامه به صورت میدانی نظرات جامعه آماری نسبت به شاخص هایی که بیشترین وزن را داشتند، با ابزار پرسشنامه و مصاحبه بررسی و در نرم افزار SPSS میزان دستیابی به اهداف ایجاد شهرهای جدید بررسی شد. در این تحقیق مشخص شد که اهداف کالبدی در ایجاد شهر جدید بیشترین وزن را نسبت به اهداف اقتصادی و جمعیتی داشته و اهداف اقتصادی در رتبه دوم قرار می گیرد. در واقع با ایجاد زیرساخت های لازم در شهر جدید در اهداف کالبدی زمینه برای ایجاد اهداف اقتصادی مهیا خواهد شد. با توجه به یافته های تحقیق و نظر کارشناسان این امر، درصورتی که اهداف کالبدی و اقتصادی در هر شهر جدید به خوبی ایجاد شود و ساکنین از آن رضایت داشته باشند، اهداف جمعیتی به دنبال آن خواهد آمد و می توان امیدوار بود که اهداف ایجاد شهر جدید حاصل شود. نتایج به دست آمده در این تحقیق نشان می دهد که شهر جدید پردیس تا حدودی توانسته است به اهداف طرح تفصیلی دست پیدا نموده، ولی ناکافی بودن زیرساخت های ایجادشده و عدم تناسب تعداد مشاغل و تعداد خانوار و عدم رونق و پویایی اقتصاد پایه در شهر، سبب ایجاد وابستگی به مشاغل خارج شهر شده و به نظر می رسد نتوانسته است به اهداف افق طرح دست پیدا نماید.
برآورد میزان جابه جایی سطح زمین در اثنای زمین لرزه تیرماه 1399 شمال غرب ایران، محدوده مورد مطالعه: شهر قطور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه فاجعه طبیعی و کشنده است که موجب مرگ و زخمی شدن بسیاری از افراد و امواج تسونامی می شود. اگرچه یکی از رایج ترین پدیده های طبیعی است اما توسط بسیاری از مردم به عنوان ترسناک ترین و خطرناک ترین مخاطره در نظر گرفته می شود. در حال حاضر با پیشرفت سنجش ازدور، تداخل سنجی راداری به عنوان روشی کارآمد و نسبتاً دقیق در اندازه گیری جابه جایی سطح زمین است. بررسی موردی بر روی زلزله 5 تیرماه سال 1399 در شهر قطور از توابع شهرستان خوی صورت گرفته است. در این مطالعه از فن InSAR و PSI برای برآورد مقدار جابه جایی به وجود آمده از زلزله استفاده شد و تصاویر در عبورهای بالارو موردبررسی قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار [1] Sarproz پردازش شد. فن تداخل سنجی راداری [2] و روش های پیشرفته تر مانند PSI اجازه می دهند جابه جایی های عمودی سطح زمین در حد میلی متر تشخیص داده شود. در این راستا زوج تصاویر موجود با همبستگی خوب از داده های سنتینل-1 [3] مرتبط با منطقه انتخاب و به کارگرفته شده اند. هدف از این تحقیق برآورد میزان بالاآمدگی و فروافتادگی سطح زمین ناشی از زلزله است. پردازش روی تصاویر انتخابی مربوط به دوره های قبل و بعد از تاریخ زلزله انجام شد که خروجی های موردنظر به صورت اشکال و نمودار بوده است. نمودارها صحت کار و میزان جابه جایی تجمعی سالانه را نشان می دهند . نتایج تحقیق نشان داد که میزان جابه جایی سطح زمین بین 16- و 16+ بوده است. بیشترین فرورفتگی و بالاآمدگی به ترتیب مربوط به نواحی شمال شرقی (روستای گوگرد) و نواحی جنوبی منطقه (روستاهای کوتان آباد، میرعمر، گرناویک) است. در راستای بیشینه مقدار جابه جایی ها (با لا آمدگی و فروافتادگی) داده های به دست آمده از زلزله، نشان می دهد که گسل باشکالا به عنوان یک گسل چپ گرد موجب رخداد این زلزله بوده است .
امکان سنجی استفاده از انرژی خورشیدی در روستاهای مناطق خشک، مطالعه موردی: روستاهای شهرستان جوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به عنوان یک روند کلی، افزایش تقاضا در استفاده از انرژی در دو بعد کمّی و کیفی همراه با توسعه ی اجتماعی و اقتصادی است. بهره گیری از انرژی های نو، سال هاست که پایه انجام تحقیقات گسترده و دستیابی به تکنولوژی های جدید جهانی بوده که باید گفت کشور بزرگ ایران از آن، کم بهره است. انرژی خورشیدی، یکی از مهم ترین انواع انرژی های نو است. هدف از این تحقیق بررسی امکان استفاده از انرژی تابش خورشیدی در روستاهای شهرستان جوین واقع در استان خراسان رضوی می باشد. در این تحقیق با استفاده از روش تحلیل تابش در محیط GIS ، نقشه پهنه بندی تابش کل خورشیدی در سطح 113 روستای فعال شهرستان جوین تولید شد. بدین منظور، دو پارامتر کسر پخشیده ( K ) و تراگسیلایی جوّ با استفاده از مقادیر اندازه گیری شده تابش کل و تابش فراجوّی مربوط به ایستگاه های مورد بررسی برآورد و پس از آن پهنه سالانه تابش دریافتی در سال 2017 به روش تحلیل تابش و با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی منطقه با توان تفکیک مکانی 30 متر و برای ایستگاه های تابش سنجی به صورت نقطه ای برآورد شد و نهایتاً براساس نیاز مصرفی روستا و توان تولیدی انرژی خورشیدی در منطقه پتانسیل سنجی صورت گرفت. بنا به نتایج به دست آمده، مقادیر تابش خورشیدی تقریباً در دامنه 383675- 27605وات بر متر مربع قرار دارد؛ بنابراین پتانسیل لازم را برای اجرای سامانه های فتوولتائیک خورشیدی دارد. با محاسبه و بررسی تابش کلی در سطح منطقه مورد مطالعه، دو روستای حکم آباد و قلعه نو دارای پتانسیل عالی در انرژی تابش خورشیدی شناسایی شدند. مطالعه نقشه پتانسیل سنجی نشان می دهد که، 89.07 درصد از سطح شهرستان دارای پتانسیل عالی، 8.58 درصد دارای پتانسیل خیلی خوب و 2.33 درصد دارای پتانسیل خوب می باشند. همچنین نتایج نشان می دهد که روستاهای کم جمعیت و صعب العبور پتانسیل بیشتری برای استفاده از انرژی خورشیدی را دارا می باشد.