مقالات
حوزه های تخصصی:
ارزیابی و واسنجی داده های سنجش از دور به عنوان منبع جدید برآورد بهتر و دقیق تر بارش در مناطق مختلف امری ضروری است. بر همین اساس در پژوهش حاضر، داده های ماهانه بارش 15 ایستگاه سینوپتیک در 5 اقلیم ایران (خشک، نیمه خشک، مدیترانه ای، مرطوب و بسیارمرطوب) به عنوان مبنا در دوره زمانی 20 ساله 1998 تا 2017 انتخاب گردید. داده های بارش ماهانه ماهواره ای (TMPA(3B43_V7 مورد ارزیابی قرار گرفته و با کمک مدل حاصل ضربی واسنجی شدند. ارزیابی نتایج با کمک شاخص های R2،MBE،MAE وRSME انجام پذیرفت. بر اساس نتایج مقادیر تصحیح نشده، شاخص R2از 0.6 برای ایستگاه آبعلی تا 0.89 برای ایستگاه کوهرنگ متغیر بود. در مناطق خشک داده های ماهواره ای بیش برآورد و در مناطق مرطوب کم برآورد داشتند. پس از اعمال تبدیل لگاریتمی و مدل حاصل ضربی بر داده ها، پارامتر ماهانه C جهت تصحیح داده های ماهواره ای برای اقلیم های مختلف به دست آمد. پس از تصحیح، شاخص های ارزیابی به ویژه در معیار MBE کاهش قابل ملاحظه ای یافت. به طوری که مقادیر این خطا در پیکسل های متناظر ایستگاه های بم، شهرضا، بجنورد و اراک ( با اقلیم های خشک و نیمه خشک ) به ترتیب به 0.3- ، 0.6، 0.3- و 0.5- میلی متر کاهش یافت و در ایستگاه نیشابور به صفر رسید. درصد کاهش انحراف خطا در اقلیم های خشک، نیمه خشک، مدیترانه ای، مرطوب و خیلی مرطوب به ترتیب 88.7، 95.3، 68.4، 38.4 و 63.9 درصد به دست آمد. بر اساس نتایج، مدل تصحیح به ویژه در مناطق خشک قابلیت استفاده را دارد.
بررسی و مقایسه الگوریتم های شئ گرا در استخراج پهنه های آبی با تصاویر ماهواره سنتینل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع آبی در گذر زمان و با افزایش جمعیت در حال کاهش می باشد، لذا مدیریت این منابع بسیار ضروری است. در مطالعه حاضر بخشی از رود آجی چای بنا به شرایط خاص منطقه از نظر توپولوژی و محیط پیرامونی انتخاب و به منظور استخراج پهنه های آبی از دو روش نزدیک ترین همسایگی و فازی شئ گرا استفاده شد. برای بهبود نتایج، نتایج حاصل از اعمال شاخص های استخراج آب به عنوان لایه های کمکی به همراه تصویر ماهواره سنتینل 2A در نرم افزار eCognition به کار برده شد. به منظور انجام پردازش شئ گرا ابتدا واحدهای پردازش ایجاد گردید، سپس در روش نزدیک ترین همسایگی جهت بهبود نتایج، فضای نمونه های برداشتی با استفاده از الگوریتم FSO بهینه گردید. در روش فازی شئ گرا پس از محاسبه درجه های عضویت پهنه های آبی استخراج شد. بررسی نتایج نشان داد که روش فازی شیء گرا (دقت کلی 98 درصد) نسبت به روش نزدیک ترین همسایگی ( دقت کلی 95 درصد) نتایج بهتری را در استخراج دقیق پهنه های آبی ارائه می دهد. روش نزدیک ترین همسایگی کارایی لازم برای تشخیص پهنه های آبی از عوارضی نظیر جاده ها، سایه و ابر را ندارد و این عوارض را به عنوان پهنه های آبی طبقه بندی می کند که باعث کاهش کیفیت و دقت طبقه بندی می شود، ولی در روش فازی شئ گرا به دلیل محاسبه درجه های عضویت این مشکل مرتفع گردیده و باعث افزایش دقت استخراج پهنه های آبی می گردد.
ارائه روشی جهت بهبود مدل ارتفاعی رقومی حاصل از تصاویر سنتینل-1 بااستفاده از مدل رقومی SRTM و تبدیل موجک دو بعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید مدل رقومی زمین با قدرت تفکیک و دقت ارتفاعی بالا همیشه یکی از مهم ترین اهداف سنجش از دور ماهواره ای بوده است. یکی از ارکان اصلی سنجش از دور ماهواره ای، سنجش از دور راداری می باشد. تولید مدل ارتفاعی رقومی از سطح زمین با استفاده از تداخل سنجی راداری به علت ویژگی های منحصر به فرد این تصاویر برای محققین جذاب است. در سال های اخیر پروژه های فضایی بسیاری آغاز به اخذ اطلاعات از سطح کره زمین کرده اند که یکی از آخرین آنها پروژه سنتینل می باشد. سنتینل-1 بخش راداری پروژه سنتینل است. مدل های رقومی حاصل از تداخل سنجی راداری به علت وجود خطاهای متنوع از جمله خطا در اطلاعات فازاینترفروگرام دارای خطا و گاهی اوقات اشتباه بزرگ در نقاط ارتفاعی می باشند. از اینرو مدل های رقومی حاصل از فرآیند تداخل سنجی راداری پس از تولید نیاز به بهبود دارند. در این مقاله روشی برای بهبود مدل رقومی ارتفاعی به دست آمده از تصاوی رسنتینل-1 با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی موجود SRTM.(Shuttle Radar Topography Mission)و روشی بر اساس تبدیل موجک دو بعدی، پیشنهاد می شود. تصاویر مورد استفاده در این مقاله بخشی از شمال شهر تهران است. مدل ارتفاعی رقومی تولید شده با استفاده از روش پیشنهادی با مدل ارتفاعی رقومی مرجع یک متر با دقت ارتفاعی بالا مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج مقاله نشان می دهند که روش پیشنهادی به شکل مؤثری در بهبود دقت مدل رقومی حاصل از تصاویر سنتینل-1 عمل می کند. با استفاده از این روش خطای مدل رقومی ارتفاعی به میزان قابل توجهی کاهش می یابد (30% الی 82%) و این بدین معنی می باشد که با حفظ قدرت تفکیک مدل رقومی حاصل از تصاویر سنتینل-1 می توان دقت ارتفاعی آن را به شکل محسوسی بهبود داد.
برآورد تراکم و تاج پوشش گیاهی با استفاده از تصاویر هوایی پهباد و ارتباط آنها با ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک در مخروط افکنه های جنوب غرب میامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مخروط افکنه ها یکی از اشکال مهم ژئومورفولوژیک هستند که می توانند تأثیر قابل توجهی بر تنوع پوشش گیاهی داشته باشند. امروزه پیشرفت های روزافزون سنجش از دور منجر به دسترسی پژوهشگران به پهپاد یا هواپیمای بدون سرنشین شده که از توان تفکیک مکانی بسیار زیاد برای مطالعه دقیق ویژگی های پوشش گیاهی برخوردار است. مطالعه حاضر به منظور اندازه گیری تراکم و درصد تاج پوشش گیاهان در مخروط افکنه های جنوب غرب میامی با استفاده از تصاویر تهیه شده از پهباد و بررسی تأثیر فرم ها و فرآیندهای ژئومورفولوژی سطح مخروط افکنه بر ویژگی های پوشش گیاهی انجام شد. به منظور تعیین تراکم و درصد تاج پوشش گیاهی در کانال ها و میاناب های سطح مخروط افکنه ها، با استفاده از پهباد مدلDji Phantom 4 Pro اقدام به تهیه عکس هوایی بزرگ مقیاس (1:500) ازمحدوده های مطالعاتی در ارتفاع 100 متر گردید. به علاوه آنالیز نمونه های خاک، شناسایی گونه های گیاهی و ایجاد رابطه میان داده های به دست آمده، مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت جهت تعیین مؤثرترین مؤلفه در تراکم پوشش گیاهی از روش آنالیز مؤلفه های اصلی (PCA) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در سطوح فعال مخروط افکنه ها، تراکم و درصد تاج پوشش گیاهی در پشته ها بیشتر از کانال ها می باشد؛ زیرا در پشته ها مقدار سیلت و رس بیشتر است و گونه های گیاهی درختچه ای و نیمه بوته ای که برای رشد نیاز به بافت ریزتری دارند در این لندفرم ها مستقر هستند. در سطوح غیر فعال مخروط افکنه ها، عناصر حاصل خیزی خاک در میاناب ها بیشتر از کانال هاست در نتیجه تراکم پوشش گیاهی در این لندفرم ها بیشتر از سایر بخش ها می باشد. همچنین از بین مؤلفه های مؤثر بر تراکم پوشش گیاهی مخروط افکنه های مورد مطالعه، دو مؤلفه مشخصات فیزیکی مخروط افکنه ها (ارتفاع از سطح دریا) و حاصل خیزی خاک (درصد رس و درصد رسوبات درشت دانه) با بیشترین مقادیر ویژه (65.64 و 34.36) در تراکم پوشش گیاهی مؤثر می باشند.
مثلث بندی هوایی براساس تصاویررقومی،GPS/IMU و پارامترهای بهینه شده سلف کالیبراسیون توسط الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند تهیه نقشه به روش فتوگرامتری استفاده از داده هایGPS/IMU در مثلث بندی موجب افزایش استحکام بلوک فتوگرامتری و کاهش تعداد نقاط کنترل زمینی مورد نیاز برای سرشکنی بلوک گردیده است. خطاهای سیستماتیک داده های مورد استفاده در مثلث بندی، دقت مثلث بندی را کاهش داده، استفاده از نقاط کنترل زمینی را حتی با وجود داده های GPS/IMU ضروری می سازد. بنابراین با کاهش میزان خطای سیستماتیک بر روی داده ها می توان شاهد افزایش دقت مثلث بندی و کاهش تعداد نقاط کنترل زمینی مورد نیاز برای سرشکنی بلوک و همچنین نوارهای پرواز متقاطع بود. در این پژوهش نقش پارامترهای سلف کالیبراسیون مانند پارامترهای حذف خطای سیستماتیک داده های GPS/IMUبرای هر نوار و پارامترهای حذف خطای سیستماتیک سنجنده تصویر برداری به منظور افزایش دقت مثلث بندی و کاهش تعداد نقاط کنترل زمینی و کاهش نوارهای پرواز متقاطع مورد نیاز برای سرشکنی بلوک مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور ابتدا پارامترهای بهینه سلف کالیبراسیون با استفاده از الگوریتم ژنتیک تعیین می گردد، سپس پارامترهای بهینه تعیین شده، در سرشکنی بلوک به روش باندل مورد استفاده قرار می گیرد. به منظور حل مشکل ناپایداری معادلات از روش تخمین مؤلفه واریانس استفاده شده است. این روش قادر است علاوه بر پایدارسازی مسئله، ماتریس وزن بهینه را در هنگام سرشکنی تعیین نماید. در این پژوهش از تصاویر دوربین رقومی UltraCamاستفاده شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد که در صورت استفاده از پارامترهای سلف کالیبراسیون و کاهش میزان خطای داده های مورد استفاده در فرآیند سرشکنی، تعداد نقاط کنترل و تعداد نوارهای پرواز متقاطع برای سرشکنی بلوک کاهش می یابد به گونه ای که بدون استفاده از نقاط کنترل و با استفاده از پارامترهای بهینه سلف کالیبراسیون، بیشترین میزان خطای RMSE بر روی نقاط چک زمینی، 0.143 متر می باشد در حالی که اگر از این پارامترها استفاده نشود در صورت وجود یا عدم وجود نوارهای پرواز متقاطع ماکزیمم خطای RMSE، در حدود یک متر می باشد.
بررسی روند تغییرات توپوگرافی دینامیکی تراز آب دریای خزر و اثر آن بر روی تغییرات خط ساحلی ایران با استفاده از داده های ارتفاع سنجی ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان است و ساحل دریای خزر ایران با طول حدود 900 کیلومتر، در حاشیه جنوبی آن واقع شده است. در این تحقیق داده های آنومالی تراز سطح دریا، سطح ژئویید و سطح متوسط دریا برای مدت 20 سال طی سال های 1993 تا 2012، به منظور بررسی روند تغییرات خط ساحلی و سطح آب دریای خزر مورد بررسی قرار گرفته شده است. برای بدست آوردن داده های آنومالی تراز سطح دریا از مجموعه داده های ارتفاع سنجی آویسو، به منظور یافتن ژئویید از مدل ژئوپتانسیل گوس و برای دست یابی به سطح متوسط دریا از مجموعه داده های MSS_CNES.CLS15 با قدرت تفکیک 0.25 در جه استفاده شده است. پس از آن با محاسبه توپوگرافی دینامیکی متوسط، توپوگرافی دینامیکی مطلق و سری زمانی تراز دریا در طی سال های مورد نظر، نسبت به شناسایی تغییرات تراز دریای خزر در این سال ها و پیرو آن بررسی تغییرات خط ساحلی در همان زمان ها اقدام گردید. بررسی مقاطع تغییرات تراز دریا نشانگر تغییرات غیر یکنواخت و نامنظم بوده و در دوره هایی روند کاهشی و در دوره هایی روند افزایشی را مشاهده می نماییم، اما روند تغییرات بصورت کلی منفی و میزان آن به طور متوسط 32 میلی متر در سال می باشد. دامنه تغییرات مقدار بالاترین و پایین ترین تراز دریا در این 20 سال، 1.287- متر می باشد. از پیامدهای ناشی از تغییرات منفی تر از دریا، می توان به فرایند پسروی خزر اشاره نمود که از سال ۱۹۹۵ میلادی آغاز شده و تاکنون ادامه دارد و ماحصل آن خشک شدن بیش از 10000 هکتار از سطح دریا در خلیج گرگان می باشد.
برنامه ریزی مکانی - زمانی ارائه خدمات حمل و نقل شهری عمومی با استفاده از مدل های مکان مبنا مطالعه موردی: ایستگاه های اتوبوس منطقه 6 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد و توسعه شهرها در سال های اخیر و به تبع آن افزایش جمعیت شهرها، مشکلات عدیده ا ی را برای ساکنان به وجود آورده است که از آن جمله معضلات ایجاد شده در حمل و نقل است.حمل و نقل و جابجایی انسان و کالا فعالیتی مهم برای هر جامعه انسانی به شمار می آید و تأثیرات عمده ای بر روی الگوهای زندگی و تعاملات اجتماعی مردم خواهد داشت. ایستگاه های اتوبوس یکی از اجزای مهم این سیستم به شمار می آید و لازم است ایستگاه ها در محل هایی تعبیه شوند که باعث افزایش پوشش این سیستم در مناطق مختلف شهر شوند. لذا لازم است ایستگاه های سیستم اتوبوس رانی بر اساس چگونگی توزیع جمعیت و تنوع کاربری ها در مناطق مختلف شهری، طوری مکان یابی گردند که علاوه بر افزایش دسترسی کاربران به این سیستم، زمان سفر را نیز کاهش دهند.بر اینا ساس در پژوهش حاضر به برنامه ریزی مکانی زمانی ارائه خدمات حمل و نقل شهری عمومی با استفاده از مدل های مکان مبنا در منطقه 6 تهران پرداخته شد. پس از مطالعه و بررسی های لازم بر روی منطقه موردنظر، 17 شاخص در قالب سه معیار دسترسی، معیار جمعیتی و وضعیت تردد تعیین گردید. به منظور ارزیابی وضعیت ایستگاه های موجود و پیشنهاد ایستگاه های جدید در منطقه مورد مطالعه از نتایج مدل تحلیل شبکه (ANP) و مدل زمانی آلن[1]، بهره برده شد. نتایج تحقیق نشان داد که از لحاظ مکانی، از کل مساحت 1557.5 هکتاری منطقه حدود 51 درصد در وضعیت مناسب و نسبتاً مناسب، 30.45 درصد وضع متوسط و حدود 35.1 درصد از کل مساحت منطقه در وضعیت نسبتاً نامناسب و نامناسب قرار دارد؛ و از لحاظ زمانی، از 246 ایستگاه موجود و پیشنهادی، 17 ایستگاه دارای اشتراک زمانی نمی باشند، 229 ایستگاه دارای اشتراک زمانی می باشند، بنابر این از ایستگاه های دارای اشتراک زمانی برای سرویس دهی بیشتر استفاده می شود. پیشنهاد می شود برای ایستگاه های دارای پنج اشتراک، اتوبوس هر 5 دقیقه یکبار، برای ایستگاه های دارای چهار اشتراک نیز هر 5 دقیقه، برای ایستگاه های دارای سه اشتراک هر 10 دقیقه، برای ایستگاه های دارای دو اشتراک هر 15 دقیقه و برای ایستگاه های دارای یک اشتراک هر 20 دقیقه اتوبوس از ایستگاه عبور کند.
مکانیابی برای اسکان موقت پس از وقوع زمین لرزه تحت شرایط عدم قطعیت با استفاده از منطق فازی کلاسیک و منطق فازی شهودی - مطالعه موردی: منطقه دو شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمین لرزه یکی از پر تکرار ترین سوانح طبیعی در دنیا بوده که سالیانه منجر به خسارات مالی و جانی فراوانی می شود. یکی از مهمترین موارد مرتبط با کاهش بحران ناشی از زمین لرزه چه در مرحله برنامه ریزی و چه بعد از رخداد آن در مرحله امداد، یافت مکان های مناسب برای اسکان موقت مردم می باشد. مکان یابی بویژه در شرایط بحران همواره با عناصر عدم قطعیت و نایقینی همراه است. از اینرو روش های قطعی و کلاسیک بدون دخالت عناصر نایقینی بطور معمول به نتایج قابل قبولی منتج نمی شوند. با وجود آنکه استفاده از روش های مبتنی بر منطق و نظریه مجموعه های فازی یک روش مناسب و متداول برای مدل سازی های نایقینی بوده، اما این مدل دارای کاستی هایی نیز هست. یکی از کاستی های آن تعیین تابع عضویت قطعی برای هر پارامتر مورد استفاده است. از طرف دیگر نظریه فازی متداول امکان توصیف متغیرهای زبانی ناشی از شک، دودلی و وجود قراین و شواهد مختلف و مزاحم را ندارد. مهم ترین مشکل برای استفاده از این روش زمانی نمود پیدا می کند که با کمبود داده مرتبط مواجه باشیم. ما در مقاله حاضر از نظریه فازی شهودی برای رفع مشکلات یاد شده بهره جسته ایم. روش و مدل پیشنهادی در منطقه دو تهران پیاده سازی شد. با توجه به نتایج اخذ شده می توان نتیجه گرفت روش پیشنهادی بویژه در شرایط عدم وجود داده مناسب، کافی و مرتبط و همچنین وجود متغیرهای مشکوک عملکرد بهتری نسبت به روش های متداول دارد.
تغییرات مکانی و زمانی زیستگاه های ساحلی خلیج گرگان تحت تأثیر نوسانات دریای خزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرمایش زمین و افزایش سطح تراز آب اقیانوس ها تهدید جدی برای محیط زیست تالاب های ساحلی می باشد. عکس العمل محیط زیستی بزرگترین دریاچه کره زمین در مقابل عوامل اقلیمی طی هفتاد سال اخیر به گونه ای رقم خورده است که کاهش سطح تراز آب دریای خزر موجب خشک شدن سطح وسیعی از تالاب های ساحلی شده است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی تغییرات بوم شناختی زیستگاه های ساحلی مهم خلیج گرگان طی سال های 1995 تا 2019 میلادی می باشد. با آنالیز تصاویر ماهواره ای لندست و پردازش نتایج داده ها در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی نرخ تغییرات خطوط ساحلی، وضعیت عمق بستر، تبدیل پوشش زمین و تغییر زیستگاه های ساحلی خلیج گرگان محاسبه و طبقه بندی گردید و نتایج به دست آمده با شواهد میدانی صحت سنجی شد. نتایج مطالعات نشان داد که با کاهش 150 سانتی متری سطح تراز آب دریای خزر طی سال های 1995 تا 2019 میلادی، وسعت خلیج گرگان به میزان 176 کیلومتر مربع کاهش یافته است. نقشه عمق نسبی حاصل از مطالعات شبیه سازی در سنجش از دور نشان می دهد که عمق بستر خلیج در راستای شرق به غرب به شدت کاهش یافته است. مهم ترین عوارض زمین و زیستگاه های ساحلی خلیج گرگان و درصد فراوانی پوشش آن ها در سال 2019 میلادی شامل خاکریز ساحلی (2 %) مارش شور (7 %)، مارش لب شور (14 %)، تالاب کم عمق (15 %)، پهنه های گلی (7 %)، پوشش گیاهی جنگلی (10 %) و آبگیر خلیج گرگان و تالاب میانکاله 0.45 %) بود. همچنین مساحت زیستگاه های تالابی، پوشش گیاهی جنگلی و خاکریز ماسه ای با افت سطح تراز آب دریای خزر دچار کاهش شده بود در عوض به وسعت زیستگاه های مارش لب شور، شور، پهنه های گلی و پیت زارها افزوده شده بود. این موضوع به خوبی جایگزینی بوم سازگان های خشک زی و نیمه آبزی را در قلمرو بوم سازگان آبزی تأیید می کند که نوسانات سطح تراز آب دریای خزر تأثیر مستقیم بر روی تغییرات محیط زیستی تالاب های ساحلی داشته است.
طراحی مدلی مکان محور برای ارزیابی مکانی- فضایی کاربری اراضی شهری با رویکرد مدیریت بحران - مورد پژوهش: منطقه 19 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرها اغلب محل تراکم بسیار زیاد جمعیت و پدیده های انسان ساخت هستند. به همین دلیل در صورت نبود آمادگی برای مقابله بابحران،احتمال بروز خسارات جانی و مالی بالا است. در این بین مباحث شهرسازی و ارتباط آن با مدیریت بحران از موضوعات مهم و قابل تأمل مبحث خطرپذیری بافت های فرسوده شهری می باشد. این امر همواره دغدغه هایی را در میان برنامه ریزان، مدیران شهری، دولت ها و ملت ها و دست اندر کاران مدیریت بحران شهری ایجاد نموده است. در این میان، برنامه ریزی کاربری زمین به جهت مهم بودن از دیدگاه توسعه پایدار، پیکربندی مطلوب، و مدیریت بحران آن از اهمیت و ضرورت زیادی برخوردار است. هدف اصلی پژوهش حاضر طراحی مدلی مکان محور برای ارزیابی مکانی- فضایی کاربری اراضی شهری با رویکرد مدیریت بحران در منطقه 19 شهرداری تهران می باشد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و پیمایشی می باشد. برای رسیدن به این هدف دو فاکتور کمی و کیفی به طور جداگانه ارزیابی و تحلیل شده است. در تحلیل شاخص کمی به مقایسه سرانه کاربری در وضع موجود منطقه با سرانه استاندارد کشور و در شاخص کیفی سه معیار سازگاری، ظرفیت و مطلوبیت در محیط GIS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتیجه پژوهش نشان می دهد کاربری های موجود در قسمت غرب و جنوب غربی این منطقه از منظر مدیریت بحران استانداردهای لازم را ندارد. همچنین اغلب کاربری های ناسازگار و نسبتا ناسازگار در نزدیکی گسل شهر ری و کهریزک واقع شده لذا توجه به پیش بینی، برنامه ریزی و مدیریت بحران را برای مسئولین این منطقه دو چندان کرده است.
ارزیابی توان اکولوژیک با هدف توسعه گردشگری پایدار با بهره گیری از روش های WLC و فازی در محیط GIS - مطالعه موردی: شهرستان نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری به عنوان یک قابلیت کم هزینه و در مقابل پرسود جهت دست یابی به توسعه پایدار برای هر کشوری تلقی می گردد. اما استفاده اصولی و بهینه از پتانسیل ها و توان های محیطی جهت توسعه گردشگری، در گرو شناخت قابلیت ها و توان های منطقه است تا بتوان ضمن استفاده اصولی از این توان ها از هدررفت منابع جلوگیری نمود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، ارزیابی توان اکولوژیک و تأثیر آن بر توسعه گردشگری پایدار شهرستان نیشابور با استفاده از مدل هایWLC و گامای فازی در محیط GISاست. تنوع پارامترهای مورد مطالعه، استفاده از روش های ارزیابی چند معیاره (WLC)و فازی جهت ارزیابی توان گردشگری منطقه مورد مطالعه و مقایسه نتایج دو مدل با واقعیات منطقه را می توان از ویژگی های نوآوری مقاله به شمار آورد. در این تحقیق به منظور تهیه نقشه توان اکولوژیکی منطقه شش عامل توپوگرافی، اقلیم، منابع آب، پوشش زمین، عوامل کالبدی، منابع گردشگری و مخاطرات مورد بررسی قرار گرفت. نقشه توان اکولوژیکی بر اساس این شش عامل و با روش های WLC و عملگر گامای فازی با لانداهای 0.7، 0.8، و 0.9 در محیط GISتهیه گردید. به منظور مقایسه دو روش توان سنجی جهت دقت تعیین توان ها، از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج ارزیابی نقشه ها نشان می دهد که شهرستان نیشابور دارای توان بسیار خوبی جهت توسعه گردشگری پایدار می باشد. همچنین مقدار ضریب کاپا بدست آمده برای مدل WIC برابر با 0.59 و برای گامای فازی با لانداهای 0.7، 0.8 و 0.9 به ترتیب برابر 0.84، 0.71 و 0.68 می باشد. از این رو نتیجه حاصل نشانگر آن است که عملگر گامای فازی با لاندای 0.7 نسبت به سایر روش های مورد بررسی دارای مطلوبیت و تطابق بیشتری با واقعیت، برای توان سنجی منطقه جهت توسعه گردشگری پایدار می باشد.
تحلیل اقلیمی تأثیر میانگین فصلی دما بر وقوع جرایم - مطالعه موردی: استان فارس؛ شهرستان های شیراز، آباده، لارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه افزایش بی رویه جرایم و ناهنجاری های اجتماعی به یکی از مشکلات اساسی در جوامع بشری تبدیل شده است. شرایط آب و هوایی به موازات دیگر عوامل محیطی، از مهمترین عوامل مؤثر در شکل گیری معضلات اجتماعی، اخلاقی، فرهنگی به شمار می روند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر میانگین فصلی دما پرداخته و در واقع به دنبال این است که چه رابطه ای بین عنصر دما، با وقوع جرایم شهرستان های شیراز، آباده و لارستان استان فارس وجود دارد؟ روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی(همبستگی) می باشد. و داده های مورد استفاده مربوط به دما در سال های (1392- 1387) می باشند. در این مطالعه داده های مربوط به میزان جرایم شامل:مفاسد اجتماعی، سرقت، جعل، نزاع و درگیری، شرارت، تهدید و اکراه، قاچاق، مواد مخدر، قتل و مرگ مشکوک می باشند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین میانگین فصلی دما( با ضریب همبستگی 0.59 و با سطح معنی داری 0.04) با مجموع کل جرایم سه شهرستان رابطه ای مستقیم و معنا دار وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد از این نظر که جرایم علیه اشخاص در فصول گرم با مقدار 24.67 درصد و جرایم علیه اموال در فصول سرد سال با مقدار 13.51 درصد بیشتر اتفاق می افتند، قانون حرارتی کتله در تمامی شهرستان های مورد بررسی برقرار است.