مقالات
حوزه های تخصصی:
ابر پدیده ویژه ای است که در اثر دگرگونی های دینامیکی و ترمودینامیکی گردش عمومی هواسپهر به وجود می آید. ابرها حد واسط بین سامانه های همدیدی و شرایط آب و هوای سطح زمین هستند و از اهمیت ویژه ای در رژیم بارش برخوردارند. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات زمانی-مکانی ابرهای مایع (LWCOT[1]) فصلی ایران است. بر این اساس داده های سنجنده MODIS ماهواره Terra (2015-2001) و داده های بلند مدت 31 ایستگاه آب و هواشناسی همدید (2015-1960) اخذ و پردازش شدند. نتایج نشان داد از شمال به جنوب و از غرب به شرق از فراوانی ابرهای مایع کاسته می شود. ابرهای مایع ایران دارای یک رابطه غیرخطی و احتمالاً پیچیده هستند و عواملی همچون جهت گیری دامنه ها، سامانه های بارشی، دوری از منابع رطوبتی در وردایی ابرها نقش چشمگیری دارند. بیشینه فراوانی ابرهای مایع در فصول سرد سال و عمدتاً در عرض های جغرافیایی بالا قرار دارند. جهت گیری دامنه ها، سامانه های کلان مقیاس همدید و دوری و نزدیکی از منابع رطوبتی مهمترین عوامل تغییرات ابرهای مایع ایران هستند. فراوانی روزهای ابر مایع در فصل زمستان منطبق بر مسیر حرکت چرخندها و توده های هوای وارد شده به کشور محور غربی-شرقی دارند. فروانی چشمگیر ابرهای مایع فصل بهار در شمال غرب کشور و ارتفاعات ناشی از همرفت دامنه ای و ناپایداری شدید است که منجر به رشد ابر شده است. در فصل تابستان با افزایش دما و استقرار پرفشار جنب حاره ای آزور بر گستره کشور در بیرون از منطقه ی خزری ابرهای مایع در خور توجهی مشاهده نمی شود؛ فصل پاییز نیز بیشینه ابرهای مایع در سواحل شمالی کشور به دلیل ورودی سامانه پرفشار سیبری است.
ارزیابی مؤلفه های زاویه انحراف قائم حاصل از تلفیق مدل ژئوپتانسیلی جهانی و مدل رقومی زمین در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر بالاترین قدرت تفکیک مکانی مدل های ژئوپتانسیلی جهانی حدود 5 دقیقه می باشد، در حالی که مدل های توپوگرافی با قدرت تفکیک مکانی حدود 3 ثانیه و بالاتر در دسترس است. یکی از روش هایی که برای افزایش دقت مدل های ژئوپتانسیلی جهانی در تولید تابعک های مختلف میدان ثقل مورد استفاده قرار می گیرد، تلفیق این مدل ها با مدل های توپوگرافی با قدرت تفکیک مکانی بالاتر از مدل ژئوپتانسیلی است. در این مقاله هدف ارزیابی مؤلفه های زاویه انحراف قائم حاصل از تلفیق مدل ژئوپتانسیلی جهانی و مدل توپوگرافی با قدرت تفکیک مکانی بالا در ایران می باشد. تحقیق حاضر، از مدل EGM2008 با قدرت تقکیک مکانی حدود 5 دقیقه به عنوان مدل ژئوپتانسیلی جهانی، از مدل SRTM با قدرت تفکیک مکانی 3 ثانیه به عنوان مدل توپوگرافی و از مدل DTM2006 برحسب هارمونیک های کروی تا درجه 2190 به عنوان سطح هموار مرجع برای تولید مدل توپوگرافی باقیمانده (RTM) استفاده نموده است. روش تحقیق به این صورت است که ابتدا با استفاده از مدل جهانی، مؤلفه های زاویه انحراف قائم در 10 ایستگاه لاپلاس ایران محاسبه شده و سپس با استفاده از مدل توپوگرافی باقیمانده تصحیحی برای این مؤلفه ها بدست می آید. در پایان مؤلفه های زاویه انحراف قائم محاسبه شده توسط مدل جهانی به تنهایی و تلفیق مدل جهانی و مدل توپوگرافی باقیمانده با مؤلفه های زاویه انحراف قائم حاصل از مشاهدات نجومی و ژئودتیکی در 10 ایستگاه لاپلاس مقایسه می شوند. نتایج این مقایسه ها حاکی از آن است که تلفیق مدل جهانی EGM2008 و RTM باعث بهبود حدود 15% در مؤلفه شمالی-جنوبی(
طراحی و پیاده سازی یک مدل GIS مبنا برای برنامه ریزی اسکان موقت در مدیریت بحران زلزله شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی اسکان موقت زلزله باهدف کاهش آسیب های ثانویه زمین لرزه همواره یکی ازدغدغه های اصلی برنامه ریزان و مدیران شهری بوده است. در گذشته برنامه ریزی اسکان موقت صرفاً با توجه به اصولی مانند خالی بودن زمین یا بدون مالک بودن آن صورت می گرفته، اما امروزه این کار با استفاده از فناوری های نوین مانند GIS و با در نظر گرفتن معیارهای متعدد مکانی و توصیفی انجام می شود. با توجه به اینکه تاب آوری شهری از مهمترین شاخه های مدیریت بحران شهری می باشد، لذا ارزیابی خطرپذیری و برنامه ریزی برای کاهش آن ازجمله مکانیابی اسکان موقت (به عنوان یکی از اصول تاب آوری شهری) بسیار ضروری است. با بررسی های صورت گرفته شهر بابل وضعیت مناسبی از نظر اسکان موقت زلزله زدگان ندارد که آن هم، به دلیل عدم توجه به لحاظ نمودن این مراکز مهم در برنامه ریزی شهری می باشد. در تحقیق حاضر، نظرات کارشناسان خبره با تخصص های مهندسی سازه، زلزله، شهرسازی، مدیریت بحران، پدافندغیرعامل، ترافیک و حمل و نقل مورد استفاده قرار گرفته و معیارهای مؤثر در مکانیابی مراکز اسکان موقت استخراج و وزن دهی شدند. سپس با استفاده از توابع تحلیلی GIS، نقشه های معیار تولید و با ترکیب آن ها بهترین مناطق برای اسکان موقت (پس از زلزله احتمالی) در شهر بابل مشخص شد. با تحلیل نتایج مشخص شد که تنها 7 درصد از محدوده شهر بابل برای اسکان موقت مناسب است. این مناطق با توجه به سایر استانداردهای اسکان موقت مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت شش محل و در مجموع 107 هکتار (کمتر از 4درصد) برای اسکان موقت مناسب تشخیص داده شد. اگرچه این 107 هکتار در حال حاضر می تواند پاسخگوی نیاز شهر بابل با توجه به جمعیت کنونی آن باشد، اما اگر نرخ رشد جمعیت شهر بابل و از طرفی افزایش ساخت و ساز و در نتیجه آن کاهش فضای مناسب برای اسکان موقت در نظر گرفته شود، قطعاً در آینده ای نزدیک شهر بابل با کمبود فضای مناسب جهت اختصاص به اسکان موقت زلزله زدگان مواجه خواهد بود.
بررسی پدیده گرمب اد در رشت ه کوه های البرز غربی و تأثی ر آن بر می زان تنش های حرارتی ایجاد شده در پوشش های گی اهان با استفاده از تصاویر لندست 8(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرمباد[1]، پدیده رایج در دامنه های شرقی و شمالی البرز غربی در کشور ایران است. ایجاد تغییرات دمایی در دامنه های بادپناه مناطق درگیر گرمباد، منجر به تنش های گرمایی در محیط اکوسیستم منطقه می شود. بارها به خاطر افزایش دمای منطقه ی گرمباد آتش سوزی های گسترده ای در منطقه رخ داده است. فراوانی وقوع گرمباد در دوره سرد سال در مقایسه با دوره گرم سال افزایش قابل توجهی دارد. بر اساس نمونه مطالعاتی 4 سپتامبر 2015،مناطقی که دارای پوشش متراکم جنگلی هستند( دامنه های شرقی رشته کوه البرز) دارای بالاترین مقادیر تابش دریافتی اند. اثر حوزه نفوذ پدیده گرمباد در این دامنه ها باعث افزایش تابش دریافتی بین مقادیر 600 تا 700 وات بر مترمربع گردیده است. در مقابل، در دامنه های رو به باد (دامنه های غربی) میزان تابش خالص دریافتی در پایین دست دامنه حدود 75 و در ارتفاعالات 150 وات بر متر مربع نسبت به حوزه تأثیر گرمباد، کمتر است. مقادیر شار حرارتی خاک در دامنه های غربی(بادگیر) به علت وجود تراکم پوشش گیاهی کمتر میزان انتقال انرژی حرارتی به زمین نسبت به دامنه های شرقی(بادپناه) بسیار بیشتر است. در دامنه های غربی قسمت اعظم منطقه دارای شار حرارتی بین 80 تا 120 وات بر مترمربع و دامنه های شرقی به علت جذب تابش های خورشید توسط تاج پوشش های جنگلی میزان شار حرارتی خاک بین 20 تا 40 وات بر متر مربع است. لذا بیشتر تابش های خورشیدی صرف بالا رفتن دما در اطراف تاج پوشش شده و زمینه لازم برای تبخیر بیشتر از پوشش گیاهی و ایجاد تنش های حرارتی در اندام های پوشش گیاهی فراهم می شود. <br clear="all" /> [1]- Fohn wing
ارایه روشی نوین جهت انتخاب بهینه شاخص های مرتبط با پوشش زمین به منظور شناسایی جزایر حرارتی شهری، با بکارگیری داده های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیقات اخیر، دانشمندان توجه ویژه ای به مسئله گرمایش جهانی داشته اند، زیرا دمای سطح زمین در طول قرن گذشته به طور قابل توجهی افزایش یافته است. جزایر حرارتی شهری[1]به پدیده ای ناشی از آثار شهرنشینی اشاره دارد که درجه حرارت در محیط شهری از مناطق اطراف آن بالاتر می رود. بررسی این دما توسط سنسورها دارای مشکلاتی همچون هزینه و گسسته بودن نقاط اندازه گیری را دارد. بنابراین تحقیق حاضر تلاش می کند، با تکنیک سنجش از دور مدلی کمی و پیوسته را برای پوشش این مشکلات در شهر تهران ارائه دهد. لذا با استفاده از تصاویر لندست 8 [2]، و داده های سنجنده مودیس، فاکتور هایی تولید و بررسی می شوند که در تولید جزایر حرارتی شهری مؤثر هستند. به منظور تولید این فاکتورها ابتدا با انجام تصحیحات لازم برروی تصاویر مورد نیاز، تعداد چهارده شاخص انتخاب و در سه سناریو مختلف محاسباتی شامل روش رگرسیون خطی، رگرسیون بردار پشتیبان و با استفاده از الگوریتم ژنتیک بکارگرفته شد. به منظور مدل سازی رویکردهای بیان شده، مجموعاً 2400 نقطه دارای دما به عنوان داده میدانی از منطقه مورد مطالعه (شهر تهران) جمع آوری شده است. برای ارزیابی کارایی سناریو های مورد استفاده، 30% داده ها (جمعاً 720 نقطه) به صورت اتفاقی انتخاب شده و بعنوان داده های آموزشی در نظر گرفته و مابقی 70% داده ها (جمعاً 1680 نقطه) به عنوان داده های تست مورد ارزیابی قرار گرفت.براساس نتایج بدست آمده، ترکیب مدل رگرسیون بردار پشتیبان و الگوریتم ژنتیک بهترین تطابق را (میانگین خطای مربعی 9324/0، نرمال شده میانگین خطای مربعی2695/0 و ضریب همبستگی 9315/0) با داده های زمینی مورد استفاده دارند.
بررسی الگوی پخش فضایی سرقت م سکونی در شهر مشهد طی بازه زمانی 96-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه گسترش جرائم سرقت در فضاهای مختلف نظام شهری منجر به استفاده از تحلیل های فضایی در جهت پیشگیری از وقوع جرائم به ویژه در کلانشهرها شده است. برهمین اساس هدف پژوهش حاضر، بررسی الگوی پخش فضایی سرقت مسکونی طی بازه زمانی 96-1390 در شهر مشهد براساس نظریه پخش فضایی هاگراستراند است. روشتحقیق دراینمطالعهمبتنیبرروش هایتوصیفی-تحلیلیوبهره گیریازشیوه هایکمّیاست. در این پژوهش محل وقوع جرائم سرقت مسکونی در شهر مشهد در بازه زمانی مذکور مورد بررسی قرار گرفته اند. همچنین برای بررسی پخش فضایی جرائم از روش هایKernelDensity، Moran’sIndex و HotSpotAnalysis در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که جرائم سرقت مسکونی در شهر مشهد طی محدوده زمانی 96-1390 به میزان 87/58 درصد افزایش یافته به طوری که 70 درصد این جرائم در سکونتگاه های غیررسمی مشهد و در مناطق (دو، سه، چهار، پنج، شش، هفت و ده) اتفاق افتاده است. در محدوده زمانی مذکور به طور میانگین به ازای هر 100000 نفر جمعیت، تعداد 2/75 فقره سرقت مسکونی در شهر مشهد رخ داده است. نتایج حاصل از بررسی الگوی پراکنش فضایی جرائم با استفاده از ضریب موران نشان داد که پراکنش سرقت مسکونی در شهر مشهد از نوع الگوی خوشه ای می باشد. همچنین نتایج تحقیق حاکی از آن است که فرآیند پخش و انتشار جرائم سرقت مسکونی از سکونتگاه های غیررسمی به دیگر مناطق شهر مشهد در جریان است. در واقع، بررسی ها نشان می دهد که دو عامل فاصله جغرافیایی و شرایط اجتماعی- اقتصادی و محیطی سبب شده تا پدیده جرم (سرقت) به سرعت به مکان مجاور برسد و به جهت فاصله کم، ابتدا مکان های نزدیک را تحت تأثیر قرار داده است. همچنین الگوی فرآیند پخش از نوع پخش سازش پذیر می باشد.
تحلیل شرایط همدید چرخندهای حاره ای ساگار و میکونو در دریای عرب - سال 2018(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بازه زمانی 27- 16 می سال 2018 دو چرخند حاره ای بسیار قوی به نام های ساگار[1] و میکونو[2]جنوب غرب و غرب دریای عرب را به شدت تحت تأثیر قرار دادند. در این تحقیق سعی شده تا نقش پارامترهای جوّی بزرگ مقیاس مؤثر در چرخندزایی، در مدت زمان فعالیت این دو توفان مورد واکاوی قرار گیرد. بنابراین آمار و اطلاعات مربوط به چرخندها از گزارش تهیه شده توسط اداره هواشناسی هند دریافت وپارامترهای جوّی- اقیانوسی مورد نیاز از داده های دوباره آنالیز شده پایگاه ECMWF به صورت روزانه و با قدرت تفکیک مکانی 5/0 درجه طول و عرض جغرافیایی اخذ گردید. برای رسیدن به هدف تحقیق، مقادیر مؤلفه های دینامیکی و ترمودینامیکی و همچنین شاخص پتانسیل پیدایش[3] با استفاده از نرم افزارهای GRADS و MATLAB محاسبه شد و نقشه های مورد نظر ترسیم و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، مسیر حرکت توفان ها انطباق کاملی با نواحی بیشینه نم نسبی و تاوایی مطلق دارد، توزیع فضایی متغیرهای جوّی دما، فشار سطح دریا وبرش عمودی باد نیز بیانگر این بود که مقادیر مطلوب این پارامترها،در نواحی تحت تأثیر چرخندها، در هر سه زمان شکل گیری، شدت و خاتمه آن ها متمرکز گردیده ومقدار شاخص شدت پتانسیلی[4] به تبعیت از نواحی حداکثر دمای سطح دریا، تا 20 درجه عرض شمالی، به بیش از ۷۰ متر بر ثانیه رسیده است. بررسی تغییرات مکانی شاخص GPI از چند روز قبل از وقوع چرخندها نیز نشان دهنده ارتباط قوی بین توزیع مکانی مقادیر شاخص با رخداد چرخندهای مورد مطالعه بود. بدین ترتیب تمام پارامترهای جوّی بزرگ مقیاس، مطلوب ترین شرایط چرخندزایی را در نواحی تحت تأثیرتوفان ها فراهم کرده بودندو در عرض های شمالی دریای عرب و مخصوصاً دریای عمان پارامترهای یاد شده وضعیت مناسبی را نشان ندادند.از طرفی تحلیل نقشه های ناهنجاری حاکی از این بود،مؤلفه های دمای سطح دریاو رطوبت نسبی در محدوده تحت تأثیر چرخندها نسبت به میانگین بلند مدت افزایش و فشار سطح دریا و برش عمودی باد کاهش یافته اندکه این مسئله بیانگر تشدید وضعیت های چرخندزایی در این نواحی است.
ارزیابی و مقایسه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی برای تفکیک کاربری های اراضی مشابه - مطالعه موردی: اراضی فضای سبز و شالیزار شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بکارگیری ویژگی های بهینه در الگوریتم های مختلف طبقه بندی، بر دقت نتایج حاصل از طبقه بندی تأثیرگذار می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی قابلیت های تصاویر هایپریون و لندست و مقایسه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژ گی های بهینه برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار می باشد. در این مطالعه از تصاویر ماهواره ای لندست، هایپریون و مجموعه داده های واقعی مربوط به منطقه ای در شمال ایران استفاده شده است. در این مطالعه کارایی الگوریتم های بهینه سازی ازدحام ذرات و جستجوی گرانشی جهت تعیین ویژ گی های بهینه و قابلیت تصاویر لندست و هایپریون برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با استفاده از مجموعه ی داده های واقعی مقایسه گردید. برای ارزیابی نتایج از پارامترهای دقت کاربر، دقت تولید کننده، دقت کلی و ضریب کاپا استفاده شده است. نتایج پژوهش بیانگر این است که دقت کلی تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار با تصویر هایپریون 15 درصد بالاتر از تصویر لندست می باشد. بکارگیری شاخص های طیفی در فرایند طبقه بندی، سبب بهبود دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار در هر دو داده لندست و هایپریون می گردد. همچنین استفاده از الگوریتم بهینه سازی برای تعیین ویژگی های بهینه و استفاده از ویژگی های بهینه در فرایند طبقه بندی سبب افزایش دقت تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار می گردد. با توجه به مقادیر دقت کلی، کارایی الگوریتم بهینه سازی جستجوی گرانشی برای تفکیک اراضی فضای سبز و شالیزار 2 درصد بهتر از الگوریتم ازدحام ذرات می باشد.
بررسی وضوح فضایی نقشه های تبخیر و تعرق واقعی در حوضه زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبخیر و تعرق به عنوان عامل مهم در اتلاف آب در مناطق خشک و نیمه خشک، پدیده پیچیده ای است کهبه عوامل و داده های زیادی بستگی دارد. بنابراین برآورد دقیق میزان آن، بسیار مشکل وپرهزینه است.هدف از این مطالعه، بررسی اثرات ریزمقیاس نمایی کوکریجنگ دمای سطح زمین (LST)،برای برآورد تبخیر و تعرق واقعی (AET)، در ژوئن 2017 در حوضه زاینده رود است. در این راستا،در روش اول،ریزمقیاس نمایی کوکریجینگ به محصول LST حاصل از ماهواره MODIS اعمال شد. سپس با استفاده از سیستم بیلان انرژی سطح (SEBS)،AET روزانه با وضوح متوسط (250 متری) به دست آمد. در روش دوم، نقشه AET به وضوح متوسط (250 متری) ریزمقیاس نمایی شد. اعتبار سنجی با استفاده از محصولات حاصل ازLandsat 8 صورت پذیرفت. نتایج نشان داد مقادیر میانگین AET-SEBS ریزمقیاس نمایی (12/56mm/day)وAET مرجع (13/11mm/day) دارایاختلاف ناچیزهستند. RMSEمیانAETمرجع و AETریزمقیاس نمایی شده برابر با 1/66 میلیمتر/روز (r = 0/73) و میانLSTمرجع و ریزمقیاس نمایی شده معادل 4/36K و (r=0/78) بود. این مطالعه نشان داد که مقادیر AET حاصله از دو روش ریزمقیاس نمایی، مشابه یکدیگر هستند، اما AET بدست آمده از LST ریزمقیاس نمایی شده، یک تغییرپذیری فضایی بالاتری را از خود نشان می دهد. مقایسه AET-SEBS با AET حاصل از روش پنمن- مانتیث- فائو نشان دهنده RMSE برابر با 26/2است. بنابراینLST اثر زیادی در تولید نقشه های AET از روی تصاویر سنجش از دور دارد و ریزمقیاس نمایی کوکریجینگ برای ارائه نقشه های AET روزانه با وضوح فضایی متوسط مفید بوده است. در مجموع یافته های پژوهش نشان داد با به کارگیری روش ریزمقیاس نمایی و SEBS، می توان تبخیر و تعرق واقعی را در حوضه زاینده رود و برای مناطق خشک و نیمه خشک با دقت مطلوب محاسبه نمود.
بررسی تغییرات پوشش گیاهی ایران با استفاده از سری های زمانی NDVI سنجنده NOAA-AVHRR و تجزیه وتحلیل هارمونیک سری های زمانی (HANTS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تغییرات پوشش هایگیاهی می تواند اطلاعات ارزشمندی را در مورد گرمایش جهانی،چرخه کربن، چرخه آب و تبادل انرژی به همراه داشته باشد. استفاده از سری های زمانی تصاویر ماهواره ای و روش های سنجش از دور اطلاعات زیادی را در مورد تغییرات و پویایی های پوشش های گیاهی به ما عرضه می دارند. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تغییرات هر کدام از مؤلفه های سری های فوریه پوشش های گیاهی ایران در طول سه دهه گذشته می باشد. بدین منظور در این مطالعه ازمحصول NDVI روزانه سنجنده AVHRRبا قدرت تفکیک مکانی 05/0 در 05/0 درجه با نام AVH13C1 استفاده شد. سپس با استفاده از الگوریتم HANTS اجزای هارمونیک چهار سری زمانی یک ساله در زمان گذشته (1982، 1983، 1984 و 1985) و چهار سری زمانی یک ساله در سال های اخیر (2015، 2016، 2017 و 2018) تولید شد. در نهایت تغییرات اجزای هارمونیک یا همان تصاویر دامنه و فاز در سال های اخیر نسبت به سال های گذشته تعیین شد و اختلاف میانگین ارزش های اجزای هارمونیک بین چهار سری زمانی یک ساله در گذشته وحال با تجزیه واریانس یک طرفه بررسی شد و نقشه های معنی داری اختلاف بین میانگین ها بدست آمد. با توجه به نتایج،در مناطق مرکزی، شرق و شمال شرق ایران دامنه صفر (میانگین پوشش گیاهی) در سطح احتمال 95 درصد (F-value< 0/05 ) کاهش یافته و در مناطق شمال و شمال غرب و غرب به ویژه ارتفاعات البرز و زاگرس دامنه صفر به طور معنی دار (F-value< 0/05) افزایش یافته است. اختلاف میانگین ارزش فازها در چهار سری زمانی در گذشته و سال های اخیر در مناطق غرب و شمال غرب و همچنین شرق و شمال شرق ایران در سطح احتمال 95 درصد (F-value< 0/05) معنی دار می باشد. فازهای سالانه این مناطق به میزان 14 درجه کاهش یافته است که این موضوع نشان دهنده شروع زودتر فرآیندهای رشد و فنولوژی گیاهان این مناطق نسبت به سه دهه گذشته می باشد.
تهیه مدل رقومی زمین مناطق جنگلی با استفاده از داده های لایدار هوایی - مطالعه موردی: درود، لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدل رقومی زمین برای پردازش اطلاعات مکانی یک مؤلفه اصلی محسوب می شود و در علوم زمین کاربردهای فراوانی دارد. برای تولید مدل رقومی زمین از داده های لایدار بایستی نقاطی که متعلق به عوارض غیرزمینی هستند از مجموعه داده ها حذف شوند و سپس با روشی مناسب اقدام به درون یابی نقاط زمینی شود تا مدل رقومی زمین بصورت یک شبکه رستر با ابعاد مناسب از این نقاط تولید گردد. در تحقیق حاضر برای تولید مدل رقومی زمین از داده های لایدار در بخشی از مناطق جنگلی شهرستان درود، ابتدا فیلتر مورفولوژیک شیب مبنا برای جداسازی نقاط مربوط به پوشش جنگلی (نقاط مربوط به عوارض غیرزمینی) استفاده شد و آستانه شیب مناسب برای فیلتر شیب مبنا تعیین گردید. این فیلتر بر پایه مفاهیم مورفولوژیک ریاضی طراحی شده است. الگوریتم فیلترینگ شیب مبنا دو پارامتر ورودی شعاع همسایگی و آستانه شیب دارد. پس از اجرای الگوریتم شیب مبنا بر ابر نقاط لایدار برای اطمینان از دقت فیلترکردن داده ها، بخشی از ابر نقاط منطقه (5 درصد سطح منطقه) انتخاب و نقاط آن بصورت دستی فیلتر شد. نتایج فیلتر دستی با نتایج فیلترکردن شیب مبنا (با در نظر گرفتن آستانه شیب های مختلف) مقایسه شد. آستانه شیب های پیشنهادی براساس شرایط منطقه انتخاب شدند و در نهایت بهترین آستانه شیب برای فیلترینگ داده ها انتخاب گردید. سپس دو روش عکس فاصله وزنی و کریجینگ برای درون یابی و تولید مدل رقومی زمین بکار گرفته شدند. نتایج نشان داد شیب 44 درجه بهترین آستانه برای جداسازی نقاط عوارض غیرزمینی از زمینی است و روش عکس فاصله وزنی با توان سوم با ضریب همبستگی 9986/0و خطای 204/0 متر دقیق ترین روش برای درون یابی و تولید مدل رقومی زمین در منطقه مورد مطالعه است.
امکان سنجی استفاده از انرژی تابشی خورشید با استفاده از سنجش از دور و الگوریتم سبال - مطالعه موردی: شهرستان الشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل های سنجش از دور به عنوان ابزاری مناسب و کم هزینه برای تخمین تابش خورشیدی، در سال های اخیر مورد توجه محققین قرار گرفته است. در این پژوهش مقدار انرژی تابش خورشیدی رسیده به زمین با استفاده از داده های تصاویر ماهواره لندست و با بکارگیری الگوریتم سبال در شهرستان الشتر، در ماه های ژانویه تا نوامبر محاسبه شد. میانگین بیش ترین تابش موج کوتاه ورودی به مقدار 996 وات بر متر مربع در ماه ژوئن و کم ترین مقدار در ژانویه به میزان460 وات بر متر مربع محاسبه شد. هم چنین بیش ترین مقدار تابش خالص خورشیدی رسیده به سطح زمین در ماه سپتامبر به اندازه 602 وات بر متر مربع و کم ترین مقدار مربوط به ژانویه با 261 وات بر متر مربع بوده است. نتایج حاصل از این مطالعه بیانگر آن است که بیش ترین درصد تابش خالص در سپتامبر در دسته 800-600 وات بر متر مربع با مقدار 86/69 درصد و در ژانویه در دسته 600-400 وات بر مترمربع با مقدار12/60 درصد بوده است. با توجه به دامنه حساسیت سلول های فتوولتائیک به تابش و مقدار تابش خالص محاسبه شده در منطقه مورد مطالعه، می توان نتیجه گرفت که تابش خورشیدی در این منطقه، پتانسیل لازم برای اجرای طرح های فتوولتائیک خورشیدی را دارا می باشد.