احمد شاملو نماینده ی اصلی شعر منثور در ادبیات معاصر ایران است. درباره ی وجوه مختلف شعری او در این قالب، مقاله ها و نقدهای بسیاری نوشته شده است. بیشتر نگاه منتقدان معطوف بر بازنمایی شعر منثور از آینه ی شعر این شاعر بوده است؛ بنابراین برجستگی ها و نقاط قوت او بیشتر بررسی شده است و بر نقاط ضعف شاعری او در مراحل چندگانه ای که برای رسیدن به قله ی شعر منثور پیموده، به جز در نمونه هایی معدود و به صورت گذرا، کمتر نگاه افکنده اند. به نحوی که هیچ مقاله ای تا امروز به صورت مستقل و علمی رد ناشاعرانگی ها را در شعر شاملو پی نگرفته است. در این مقاله کوشیده شده است عواملی چون تبدیل شعر به داستان گونه، نثرنوشته، نمایشنامه ی کم مایه، خطابه، گزارش واره و قطعه ی ادبی و همچنین گرفتارشدن در چنبره ی مفهوم گرایی صرف و فرافکنی که موجب لغزش های شعر شاملو از شعریت به ناشاعرانگی شده، بررسی شود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است که در آن هشت عامل از عوامل ناشاعرانگی در شعر این شاعر بررسی شده است.