۱.
از آنجا که در سالهای اخیر مفهوم منابع انسانی جای خود را به سرمایه انسانی داده است، جذب و استخدام نیروی انسانی مستعد و شایسته و جانشین پروری در سازمان ها اهمینت مضاعفی پیدا کرده است. هدف از این مقاله بررسی جایگاه مدیریت استعداد در مدیریت منابع انسانی و چگونگی به کارگیری آن در جذب و پرورش کارکنان اثربخش و با استعداد است. اینکه چگونه می توان به بهترین شکل ممکن از آن در سطح سازمان بهره برد و شامل چه فرایندها و چه حوزه هایی است.در این مقاله مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج باحداکثر بهره وری تعریف شده است. ، می توان دریافت که مباحث مرتبط به مدیریت استعداد در تمامی فرایندهای مدیریت منابع انسانی قابل استقرار است.
۲.
سازمان های مردم نهاد زیست محیطی از مراکزی هستند که می توانند مشارکت های مردمی را در حفاظت از محیط زیست جهت دهی و هدایت کرده، با متمرکز نمودن تلاش های فردی و جمعی، بازدهی ها را افزایش دهند. این نوع سازمان ها در چند دهه اخیر رشد کمی چشمگیر داشته اند، اما رشد کیفی این سازمان ها نتوانسته است منحنی رو به بالایی داشته باشد. از این رو، هدف تحقیق پیمایشی حاضر شناسایی و تحلیل چالش های فراروی این سازمان ها بود. نمونه آماری تحقیق حاضر، ۳۹ نفر از کارشناسان و فعالان این عرصه در سراسر کشور بوده است. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری spss صورت گرفت. در نهایت طبق نتایج پژوهش چالش های مهم این سازمانها ارتباط ناکافی سازمان حفاظت محیط زیست با سازمان های مردم نهاد زیست محیطی، مشکلات ثبتی در وزارت کشور، ناتوانی قوانین موجود از ارایه تعریفی روشن از ارتباط بین تشکل ها و دولت، مشکلات و محدودیت های تشکل ها در ارتباط با کار گروهی، ارتباط ضعیف و یا ناکافی با تشکل های خیریه ای سنتی، فقدان سیاست های عملی و راهبردهای کاربردی توسط دولت و در نهایت کمبود و ضعف منابع مالی در ساختار سازمان های مردم نهاد بودند.
۳.
دو تمدن ایران و چین از دیر باز با هم در ارتباط بوده و دارای اشتراکات فرهنگی و هنری زیادی می باشند. یکی از نقوش مشترک در این دو فرهنگ اژدها می باشد. پژوهش حاضر با برسی نقش اژدها در اساطیر و هنر تاتو این دو تمدن، نقاط مشترک و افتراق آن را روشن می نماید. اژدها در چین چهره مثبت دارد و همان امپراطور است و نقش حامی و راهنما و نگهبان خیر و برکت و خوشبختی و کامیابی را دارد، اما در ایران غالبا چهره منفی داشته و منبع اهریمن، شرارت، و بد ذاتی می باشد و قهرمان با وجود نابود کردن اژدهای اهریمنی و پیروز شدن در جنگ بر علیه او نقشش پررنگ می شود، توتم اژدها هم در دو فرهنگ موضوع تاتو است و تصویر آن بر بدن نقش می گردد. این جستار سعی دارد با بهره گیری از روش توصیفی- تطبیقی و گردآوری داده های کتابخانه ای، نقش اسطوره اژدها و تاتو این جانور را در تمدن چین و فرهنگ ایران بررسی نموده و به طبقه بندی ساختار ظاهری اژدها بپردازد و مقایسه آن با همتای چینی آن و دیدگاه روانشتاسی نسبت به این جانور را به طور اجمال نشان دهد. و اهمیت این نقش در هنر تاتو است که باعث می شود در مورد آن شناختی عمیق و پایدار پیدا کنیم.
۴.
نمادگرایی به عنوان یک زبان ارتباطی آشکارا در تمامی شئون و امکانات زندگی ترکمن ها ملموس است و تداعی کننده چیزی است که خاصیت مفهومی دارد. نگارنده سعی بر آن داشته تا با بررسی نقوش و فرم نگاره قوچ در فرش های ترکمن، به محتوای فراموش شده این نقش پرداخته و کارکرد آیینی - مذهبی و اعتقادات اجتماعی ترکمنها در رابطه با این نگاره را بررسی کند. هدف از انجام این مطالعه، شناسایی منبع الهام نقش ""قوچ"" در نمد و قالی ترکمن است. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از منابع مکتوب و همچنین مصاحبه و مشاهده استفاده شده است. این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی-تطبیقی انجام شده و ابزارهای گردآوری داده ها، کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (پیمایشی) است. نگاره ها شامل عوامل طبیعی و موجودات مانند گل و گیاه، حیوانات و حشرات، اجزای بدن انسان و ساخته های دست بشر شامل ابزار کشاورزی و قالی بافی، خوراکی، زیورآلات، وسایل تفریح و حمل و نقل، بناها، داغ و نشانه های جای گذاشته بر بدن حیوان می باشد. نگاره های نمد، مستقیماً بر قالی تأثیر گذاشته است که یکی از این نقوش، نقش قوچ است که نماد قوه مردانگی، قوه مولد مذکر و نیروی محافظ است؛ و با خورشید و آسمان به مفهوم تجدید انرژی خورشیدی و نماد چادرنشینی است.
۵.
امنیت پیش زمینه یک اجتماع سالم و احساس امنیت بسترساز توسعه در جوامع انسانی است و سعادت یک اجتماع در گرو حفظ و بقاء امنیت و احساس ناشی از آن است. حضور مردم در فضای عمومی شهر مستلزم احساس امنیت از سوی آنان است. با توجه به گستردگی شهرنشینی و رواج آسیب های اجتماعی در شهرها، مطالعه موضوع امنیت، عوامل مؤثر بر آن و راهکارهای تقویت امنیت در شهرها ضرورت یافته است. هدف اصلی در این پژوهش این است که میزان تأثیر آسیب های اجتماعی بر حس امنیت شهروندان شهر ایرانشهر را موردبررسی قرار دهیم. این پژوهش از لحاظ هدف از نوع کاربردی و از حیث روش تحقیق، ترکیبی (توصیفی، اسنادی و تحلیلی) می باشد؛ رویکرد حاکم بر این پژوهش از نوع پیمایشی و میدانی با استفاده از پرسشنامه و مصاحبه است. حجم نمونه 95 نفر در نظر گرفته شده که به صورت خوشه ای در محلات هشت گانه شهر انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشانگر آن است که احساس امنیت و اعتماد شهروندان به یکدیگر در سطح پایینی است، همواره از مورد آزار قرار گرفتن می ترسند و میزان زیاد جرائم در محلات باعث ترس شهروندان شده است. از مهم ترین عوامل در پایین آمدن حس امنیت در ایرانشهر می توان به آسیب های ناشی از بزهکاران بیکار و مهاجران اشاره کرد. درنهایت راهکارها و پیشنهاد هایی مناسب با توجه به پتانسیل های شهر ایرانشهر برای ارتقای امنیت ارائه شده است.
۶.
نقوش چلیپایی به لحاظ تاریخی و هنری یکی از نقوش ارزشمندی است که در ادوار پیش از اسلام برای تزیین هنر های مختلف به کار رفته است و این نقوش در تزئینات آثار دوره اسلامی نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. هر چند اصالت آن را به سرزمین ایران نسبت می دهند، در بسیاری از نقاط جهان و تمدن های باستانی کهن نیز، این نماد مشهود است. در این مقاله به بررسی مفاهیم، زیبایی شناسی و سیر تحول این نقوش در تزیینات آثار دوره اسلامی (معماری و سفالینه) شهرستان مراغه از آغاز تا پایان دوره قاجار و پهلوی پرداخته شده است. تصاویری که از این نشان بر روی آثار هنری و معماری به دست آمده مورد توجه بسیاری از محققین است. از نظر هنری نیز تکرار نشان چلیپا بر روی آثار متنوعی که از تمدن های مورد نظر به دست آمده حائز اهمیت است. هنرمندان متفکر دوران اسلامی از همان ابتدا به اهمیت نمادگرایی و زیبایی شناسی این نقوش پی بردند و بر همین اساس با کاربرد آن ها، این نقوش را به یکی از عناصر اصلی تزئینی دوره ی اسلامی تبدیل کردند. در این راستا آن ها را به صورت جداگانه و یا با تلفیق با سایر نقوش هندسی و کتیبه ای، در زمینه های مختلف هنری به کار بستند. طرح-های به کار رفته بر مبنای نقوش هندسی شکل گرفته اند که با کمی تأمل، به اهمیت نقش چلیپا در میان نقوش هندسی پی می بریم؛ لذا با توجه به تنوع و گونه های مختلف این نقش مایه در هنر و معماری دوره اسلامی شهرستان مراغه، در این مقاله سعی شده است نخست به مطالعه و تحلیل گونه های مختلف این نقش پرداخته شود و سپس پیشینه ی نقش، تحولات و خاستگاه آن مورد بررسی قرار گیرد. از این رو انتظار می رود در پایان این مقاله، تحلیل جامعی از سیر تحول نقش چلیپا در آثار دوره اسلامی شهرستان مراغه ارائه گردد.
۷.
با وجود آنکه بیانیه های هنر مدرن ارزش های نقاشی فاخر دوران گذشته را به چالش کشید لیکن بر این باوریم که این هنر همچنان واجد ارزش های بصری است که شایسته بحث و بررسی می باشد. محققان هنر شرق،ش با علم بر اینکه این اصول و مبانی هنر و ارزش های بصری، مختص هنر غرب نبوده است، نمود اصول انتظام بصری در نگارگری ایرانی را بستری مناسب برای ارائه تصویری معقول تر از هنر مشرق زمین و به ویژه ایران یافته اند. نگارگر ایرانی، ساختار کلی اثر خود را در لفافه عیان می دارد چنانکه در هزارتوی تحلیل اثرش، هندسه ای هوشمندانه برای هر بخش قابل ردیابی است. در این میان مضامین چندگانه، کارمایه موضوعی برای هنرمند بوده اند که هر یک ساختاری ویژه را طلب نموده اند. فضای معمارانه در جایگاه زمینه حادث شدن برخی مضامین مشهور، نقشی تعیین کننده در گزینش ساختار ایفا نموده است. مسأله اینکه در حوزه نگارگری، کدامین ساختار با این زمینه معمارانه هماهنگ شده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده با این دانش که مفاهیمی چون مبانی هنر، ساختار و اصول انتظام بصری در تئوری هنر غرب حضور پر رنگ تری داشته اند، سعی بر آن است ارزش های بصری نگارگری و ساختار مطلوب نگاره هایی با زمینه های معمارانه در جایگاه تدابیری هوشمندانه از زاویه مبانی آثار هنرهای تجسمی ، مورد بحث قرار گیرند.
۸.
آیکون، یا آیکونوگرافی امروزه یکی از روش های تحقیقاتی معتبر در زمینه ی مطالعات تصویری قلمداد می شود. در قرن بیستم این مطالعات نظام مند به صورت یک دانش مستقل و آکادمیک ارائه می شود. این جریان که در قرن شانزدهم توسط سزار ریپا آغاز شد، با شخصیت هایی همچون دیدرو، دیدرون، مال، واربورگ و پانوفسکی تداوم و تکمیل شد. آیکونوگرافی شاخه ای از علم آیکونولوژی است که در آن مطالعات بر روی یک نمونه تصویری در بستر گسترده ای از تاریخ، فرهنگ، هنر و مناسبات اجتماعی صورت می پذیرد. در این مقاله بر اساس رویکرد پانوفسکی به بررسی نگاره ای از معراج نامه شاهرخی متعلق به مکتب هرات(قرن 9 ه .ق) با عنوان ظاهر شدن فرشته ی جبرئیل در اندازه ی واقعی خود می پردازیم. در آیکونوگرافی، نگارگری ایرانی اسلامی در عصر شاهرخ شاهد تحولاتی جدی در نگارگری با موضوعات هنری در حوزه ی دینی و مذهبی هستیم. مضامین دینی، در نگارگری ایرانی جان تازه ای به خود می گیرد، که توسط رویکرد آیکونوگرافی قابل ادراک می باشد؛ چرا که نگارگر دینی دوره ی شاهرخ عمدتاَ به ارائه ی تصاویر حسی و با مفاهیمی دینی، عقیدتی و به سفارش حاکمان وقت ارائه می دهد. برای درک بهتر نگاره های معراج نامه ی شاهرخی کاربست سه مرحله ای پانوفسکی که شامل رویکرد توصیفی(فرمی)، تحلیلی و تفسیری است به خوبی مؤثر واقع شده. در این مقاله با بررسی این نگاره از نسخه ی معراج نامه ی شاهرخی به مدد همین سه رویکرد و روند تفسیری، سعی در پاسخ به این مسئله است که، در این نگاره چه بیان های تصویری از دیدگاه آیکونوگرافی وجود دارد؟ تا ضمن درک موضوع و مضمون اثر و همچنین پی بردن به معنی لایه های درونی یک اثر، به طور علمی و صحیح به شناخت درستی از شکل گیری یک اثر هنری و مقصود خالق اثر، در یک دوره ی تاریخی، دست یافت.
۹.
این پژوهش در صدد واکاوی سیاست خارجی روسیه در قبال گروه های افراط گرا و تروریستی در قفقاز؛ دستاوردها و شکست ها در طول سال های 2001 تا 2015 است. به ویژه پس از دهه پایانی قرن بیستم و سال 2000 به بعد، خلأ قدرت ناشی از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در کنار اختلافات سرزمینی برخی اقوام با صورت بندی متکثر قومی مذهبی، رشد گروه های افراطی و فقدان توسعه سیاسی موجب شد منطقه قفقاز جنوبی با ساختاری آنارشیک شکل گیرد. منطقه ای امنیتی با سه جمهوری مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان،که با تداوم ناپایداری امنیتی همراه با عدم شکل گیری یک رژیم امنیتی مشترک، با قدرت گرفتن داعش در عراق و سوریه و نفوذ اسلام گرایان رادیکال در آن، در روند تحولات منطقه پیچیده ای را پشت سر می گذارد. بر این اساس بسط و گسترش بنیادگرایی در منطقه ژئوپلیتیک قفقاز که از جمله حساس ترین مناطق ژئوپلیتیک ج هان به ویژه پس از سال 2000 شکل ویژه ای از مجموعه امنیت منطقه ای را شکل داد. این مقاله در پی پاسخ دادن به این سوال است که رویکرد روسیه در قبال گروه های افراط گرا و تروریستی در قفقاز (از سال 2001-2015) چگونه بوده است؟ بر این اساس هدف این مقاله مشخص نمودن رویکرد روسیه در قبال گروه های افراط گرا و تروریستی در قفقاز؛ دستاوردها و شکست ها با چشم انداز رویکردی امنیت منطقه ای می باشد. روش پژوهش نیز روش تبیینی است و داده ها نیز به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده است.
۱۰.
سکه ها منابع مصور و معتبری از قرون و زمان های گذشته هستند که مطالعه ی آنها می تواند به روشن شدن بخش های تاریک تاریخ گذشتگان کمک شایان توجهی کند. سکه ها در زمان های گذشته نقش رسانه ای داشته اند و مطالعه نقوش روی آن ها در شناخت ادیان و مذاهب و اساطیر باستانی، هنر، آداب و رسوم، البسه، جنگ افزارها و ... ملت های مختلف نقش بسیار مهمی دارد. با اینکه اهالی کشور لیدی اولین قوم ضرب کننده ی مسکوکات بودند اما افتخار ضرب سکه به صورت گسترده و نهادینه به نام هخامنشیان ثبت شده است. سکه های هخامنشی مدرک گرانبهایی از تاریخ، فرهنگ، هنر و مذهب ایران باستان به شمار می روند. مهمترین سکه های دوره هخامنشی پس از سکه های شاهی که از آن پادشاهان بود سکه هایی بودند که توسط ساتراپ ها (شهربان ها) در ایالات مختلف ضرب می شدند و در نقوش پشت و رویشان تفاوت های قابل توجهی با سکه های شاهی داشتند. مهم ترین نقوشی که بر روی سکه های ساتراپ ها نقش می گردید، تصویر ناوهای جنگی، نقوش قلاع و ... بود و در پشت سکه ها نقش شاه هخامنشی نقر می گردید. در طول دوره هخامنشی تعداد ساتراپ ها و جایگاه سیاسی آن ها دچار تغییرات مکرری شد که در بسیاری موارد می توان این تغییرات را بر روی سکه ها، کتیبه ها و ... مشاهده کرد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی است و در آن از منابع کتابخانه ای و اسناد موزه ای استفاده شده است به مطالعه و بررسی نقوش سکه های ساتراپ های امپراتوری هخامنشی از قبیل استراتون اول و دوم، اورگوراس دوم، تیسافرن، باگواس، ممنون، داتم و ... پرداخته شده است.
۱۱.
فرش گران ترین میراثی است که همگام با نسل مان و پابه پای تاریخ مان قدم برداشته و حافط هویت دینی و فرهنگی مان است. اسطوره گرایی، نماد، صورت ازلی همه و همه در فرش ایرانی موج می زند، و جزو ساختار آن می-باشد که این ابعاد در ادبیات و شعرمان نیز رسوخ پیدا کرده است. بعضی از محققین در پهنه بندی فرش ایرانی فقط به بعد ناتورالییستی و استیلزه آن می پردازند، و غافل از آنند که نقوش موجود در فرش از روایات و اسطوره-هایی متأثر است که نشان گر اصالت هنر فرش ایرانی است. راقم این سطور بحث جدید را درباره پهنه بندی سطوح فرش ایرانی آغاز کرد که در ارکستراسیون آن نهفته است و یکی از با اهمیت ترین بخش های دنیای موسیقی است که ارتباطی تنگاتنگ با فرش ایرانی دارد. داریوش شایگان فیلسوف شخیص ایرانی نیز در «بت های ذهنی و خاطره ازلی» بدان اشاره کرده است. هدف از تدوین مقاله نشان دادن سطوح فرش بسان ارکستراسیونی چند نوائی است که از مرکز سطح فرش مانند خورشیدی ساطع شده و یک کلیت واحد و معنا داری را تشکیل می دهد که بسان یک رنگ آمیزی صوتی است که از رنگ ها و نقوش مختلف برای نواختن اثر خود بکار می برد. در این سطوح چندگانه، هر سطحی بر حسب نظمی دقیق، انتظام و ترتیب اسلیمی، موضع برگ ها و نقش های گل ها را تعیین می کند که یک فضای دیالکتیکی متحرکی را بستر فرش به وجود می آورد. و این گردآوری مطالب و تصاویر، به روش کتابخانه ای و میدانی بوده و نگارش آن با رویکرد توصیفی و تحلیلی صورت گرفته است.