۱.
هنر مصورسازی در ایران همزمان با سده نهم و دهم و مقارن با قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی به اوج خود رسیده است. هنرمندان و نقاشان ایران در آن دوره، تحت حاکمیت دولت سلجوقیان بعنوان یک حکومت و دولت واحد پس از اسلام بودند. از عوامل مکمل بر مصورسازی نسخ قدیمی آن دوره خطاطی، تذهیب، تشعیر، نگارگری و جدول کشی است. مهمترین دلیل شکوفایی مصور سازی این زمان منع صورت سازی در اسلام بود که هنرمندان کتب را محلی مناسب برای تجلی هنر خود دانستن. بیشترین آثارمصور این دوران نقوش تزئینی و نقاشی های بر روی سفالها است که به جهت کمبود آثار مصور مکتوب، بررسی این تصاویر محققان را به نوع تصویرسازی این زمان رهنمون می نماید. در این تحقیق سعی بر آن شده است ضمن معرفی معدود نسخ مصورسازی شده دوران سلجوقی که شامل کتب مذهبی و غیرمذهبی می شود، با بررسی مقایسه ای تزئینات و نقوش بکار گرفته شده در تصاویر این کتاب ها، به تشابه های محسوس هنر مصورسازی این مکتب اشاره ای نکته ای شود تا از این طریق خواننده دریابد که بیشترین نقوش مورد استفاده در تزئینات کتب مذهبی و غیرمذهبی دوره سلجوقی چه بوده است و این نقوش ملهم از چه عناصری بوده اند.
۲.
هنر ایران اسلامی یکی از شاخص ترین و بارزترین نمونه های هنر اسلامی محسوب می شود. اولین و مهمترین محل بروز و نمود هنر ایرانی- اسلامی، معماری است. مساجد به عنوان یکی از مکانهایی که همواره نمود مذهبی اسلام و به ویژه ایرانیان بوده مطرح می باشد. در این میان به دلیل ارزش و اعتبار مساجد و مذهب در ایران همواره آراستن مساجد یکی از دغدغه های مهم هنرمندان و مردم بوده است. مسجد جامع ارومیه و محراب زیبای آن همانند بیشتر مساجد جامع در سرتاسر ایران از جمله یکی از شاهکارهای معماری ایرانی–اسلامی می باشد. در این تحقیق بر آن هستیم تا به معرفی این مسجد و تزئینات به کار رفته در معماری آن بویژه محراب آن بپردازیم. این پژوهش در پی پاسخ به این سئوال اساسی می باشد که کدامین ویژگیها و تزئینات در محراب مسجد جامع ارومیه به کار رفته است. با توجه به بررسی های انجام گرفته می توان گفت مسجد جامع ارومیه را می توان از بناهای دوره سلجوقی دانست. از جمله عناصر سازنده این بنا می توان به شبستان گنبد دارقدیمی، محراب موجود در داخل شبستان گنبد دار و سایر بخشها اشاره کرد. این مسجد محراب زیبای گچبری دارد که جزء قدیمی ترین، پرکار ترین و بزرگترین محراب های گچبری ایلخانی بوده است. محراب مسجد در زمان ایلخانان ساخته شده و در ضلع جنوبی شبستان قرار گرفته است. با توجه به محراب زیبای این مسجد و تزئینات به کار رفته در آن از جمله، نوع خط، تزئینات خط و تاریخهای ذکر شده در برخی از تزئینات و کتیبه ها می توان به سیر تاریخی مسجد پی برد. محراب مسجد جامع ارومیه با عنصر گچ و نقوش و عناصر سنتی چون اسلیمی، ختایی وکتیبه تزئین یافته است.
۳.
مسجد جمعه اردبیل به لحاظ هنر و معماری اهمیت چشمگیری دارد. شکوه و جلال این مسجد بخاطر الحاقات عصر سلجوقی؛ یعنی چهارطاق و ایوان می باشد. از آنجا که تقریبا اثرات مکتوب جامع و کامل چندانی در میان پژوهش های مرتبط با بنای مسجد جامع اردبیل که شیوه های معماری و هنر آن را مورد توجه قرار دهد، وجود ندارد، بنابراین هدف اصلی این پژوهش، شناسایی ویژگی های ساختاری و کالبدی، معماری و هنر این بنای تاریخی در ادوار مختلف است و باتوجه به اینکه این مسجد بازتاب کننده هنر و معماری ادوار مختلف در اردبیل می باشد، شناسایی و مطالعه ویژگی های این مسجد، می تواند کمک مؤثری به شناخت هر چه بیشتر این بنای تاریخی باشد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت میدانی و کتابخانه-ای؛ از نوع کیفی و با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. طبق تحقیقات انجام شده مشخص شد که پلان جمعه مسجد برگرفته از بناهای زمان ساسانی و مساجد پیش تر است و معماری این بنا از ویژگی های بومی و محلی مانند ترکیب چهارطاق و ایوان که نسبت به فرم چهارایوانی فرمی بسته تر می باشد، و در نواحی سردسیر رواج بیشتری دارد، برخوردار است.
۴.
شناخت نقوش برجای مانده ازمهرها، آئینه ای تابان وراستگو، رموززندگی انسان روزگارخود را منعکس میکند و روشنگر نظام فکری، عقیدتی ،اجتماعی ، فرهنگی وهنری هر دوره از تاریخ وتمدن است. برای تحقق این امر بررسی و تحلیل جزء به جزء نقوش ، نمادها و نشانه های حک شده بر مهرها و تطبیق آن با سایر دوره ها ، برای شناخت انگیزه بوجود آمدن این نقوش و رمز مانایی برخی از آنها تا دوران کنونی ، امری ضروری به نظر میرسد. از آنجایی که قدرت نمایی و سلطه ، غریزه ای انکار ناپذیر است، نماد قدرت نیز ازمیان انبوه طرحها، توسط هنرمندان، برآثار هنری متنوع و در دوره های گوناگون ، خلق شده و میشود. دراین پژوهش ، تطبیق نماد قدرت در دودوره پادشاهی ایران ، یکی قبل از اسلام (دوره هخامنشی) و دیگری بعد از اسلام ( دوره قاجار) به شیوه توصیفی - تطبیقی و تحلیلی با رویکرد نشانه شناسی انجام گرفته است . نقاط اشتراک و افتراق در طرحهای تکرارشونده و شاخص نقر شده بر مهرهای این دو دوره جمع آوری شد ونقش اسلام در تغییر شیوه فکری و خلق آثار، نمادهای مشابه و متعدد دو دوره همانند شیر و سجع نویسی و نوشتار روی مهرهای قاجار برخلاف دوره هخامنشی از مهمترین نتایج مورد بحث می باشد.
۵.
نقاشی معاصرایران در نگاه اول پویا و پرجنب و جوش به نظر می رسد. اما به عقیده برخی، این نقاشی ها بیگانه با هویت ملی و قومی است، و یا از نظر برخی دیگر دچار بحران هویت است. هنر نقاشی و تصویر سازی در دوره معاصر دچار تحولات و دگرگونی های چشمگیری شده است. اهمیت سیر تحولات، ویژگیها و کاربردهای تازه ایجاد شده در این دو مقوله در هنر معاصر، ما را به هدف پژوهش رهنمون می سازد. هدف این نوشتار بررسی تأثیرنگاه نقاشانه در آثار تصویر سازی چهار نقاش ایرانی، علی اکبر صادقی، محمد علی بنی اسدی، کریم نصرو فرشید شفیعی است. روش تحقیق در این پژوهش به توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی است. یافته ها نشان می دهد. فاصله بین این دو در هم شکسته و در بسیاری از آثارهنرمندان معاصر مرز مشخصی وجود ندارد. همچنین با توجه به هویت ملی و قومی، سعی در مدرنیته کردن نقاشی و تصویرسازی با استفاده از سبکها و روی آوردن به هنر نوین با بکارگیری عناصر هنرهای سنتی و تجربیات نقاشی نوین غرب و ایجاد نوعی هماهنگی و توازن بین این دو هنر با استفاده از عناصر ملی اعتقادی شده است.
۶.
جدل بین طرفداران برتری نقش امرمحسوس وامرمعقول در فرایند ادراکِ هنری بی گمان ازدیرینه ترین نزاعهای تاریخ فلسفه ی هنر و زیباشناسی به شمار می رود؛ نبردی که به محل مناقشه اصلی اردوگاه های تجربه گرا و عقل گرا بدل شده است. هدف اصلی مقاله در ارتباط با این پرسش است که ریشه ی راستین زیباشناسی به چه چیز باز می گردد و چگونه غفلت از این معنا به داوری هایِ زیباشناختیِ شکل گرایانه، غافل از ادراک حسی منجر می شود. این مقاله تلاش می کند به َمدد روش های تحلیل معناشناختیِ ریشه شناسی و اصطلاح شناسی، که ازاجزاء روش شناسی پدیدارشناختی به شمارمی آیند، با اشاره به بُن مایه ی «حسی» نهفته دربطن «اِستِتیک:Aesthetic»، به نقد نگره های شکل گرایانه ناب که مبتنی براستدلال های عقلی ومفهومی هستند؛ همچنین نگره های صرفا تجربه گرایانه که برعالم عینیّات و ماهیّت و جوهر ابژه های هنری تاکید می کنند پرداخته و ازاین رهگذر به مسیر پیش روی پدیدارشناسی به عنوان راه حلی برای کاهش فاصله بین امور محسوس ومعقول، یا دوگانه ی رئالیسم/ ایده آلیسم اشاره دارد .دربدنه ی اصلی مقاله به نظریه هایی که درتاریخ ِتحول زیباشناسی وفلسفه ی هنر با این تحلیل معناشناختی همراه هستند اشاره شده است.