۱.
موزه البسه سعدآباد، مکانی تاریخیست که لباسهای ارزشمندی در خود جای داده است. این لباسها که مربوط به دوره های مختلف تاریخی ایران و اقوام آن است جهت مطالعه نقوش و روشهای بافت و سبک طراحی اهمیت ویژه ای دارند در حالیکه به دلیل عدم نگهداری در شرایط مطلوب در حال از بین رفتن هستند. هدف از پژوهش کاربردی حاضر، رسیدن به اصولی در نگهداری و نمایش پوشاک تاریخی-سلطنتی سعدآباد است که بتواند بخش اعظم نیازهای موزه داران و بازدیدکنندگان را برآورده سازد و از این البسه در شرایط استاندارد نگهداری نماید. حجم نمونه معادل 132 نفر از بازدیدکنندگان این موزه محاسبه شد و ابزار پیمایش پرسشنامه ای بود که بر اساس تئوری فالک طراحی شده و پایایی آن 872/0 برآورد شده است. نتایج مطالعات علاوه بر تعیین نمودن شرایط و حالت نگهداری استاندارد پوشاک تاریخی، نشان داد نورپردازی فعلی، ناقص بودن لباس ها و کم بودن مکانهای بازدید از نقاط منفی موزه است، همچنین باتوجه به انگیزه اصلی بازدید از موزه پوشاک یعنی سیر در تاریخ، لزوم طراحی محفظه های لباس بر اساس سبکهای تاریخی برای انتقال قویتر این احساس ضروری قلمداد شد و استفاده از مانکن های واقعی تر از جمله نیازهای موزه برشمرده شد. (p<0/05)
۲.
معماری و طرّاحی لباس از جمله هنر های کاربردی هستند که می توان بیشترین تشابه را در مبانی نظری، عملکرد و زیباشناسی آنها شاهد بود. داشتن سرپناه و پوشش بخشی از نیاز های اوّلیّه و اساسی انسان است و از این روست که این هنر های کاربردی قدمتی بسیار دیرینه دارند. در آغاز پوشاک و معماری همچون پوست دوّم و سوّم برای بدن انسان، تنها جنبه ی حفاظتی و امنیّتی داشتند و او را در مقابل عوامل جوّی و طبیعی مصون نگه می داشتند. امّا با گذشت زمان و رشد قابلیت های انسان و توسعه ی تعاملات و ارتباطات اجتماعیش و شکل گیری منش های اعتقادی و دینی در جوامع گوناگون، بناها و تن پوش ها با بسط و گسترش حیطه ی کارکردیشان، علاوه بر جنبه ی حفاظتی، دارای نقشی نمادین و فرهنگی شدند، به طوری که توانستند با ویژگی های شکلی و محتوایی خود، نگرش ها و رویکردهای هستی شناسی و اعتقادی افراد و جوامع را به نمایش گذارند. در این مقاله با استفاده از شیوه ی توصیفی-تحلیلی سعی شده است جایگاه فرهنگ به عنوان عامل تعیین کننده در شکل گیری معماری و پوشاک تبیین شود و در ادامه به عنوان شاهد، تأثیرات عوامل فرهنگی بر بناها و تن پوش های دوره ی صفویّه به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
۳.
پس از حمله ایلخانان به ایران و مشاهده شهرهای ایران به ساخت شهرهای بزرگی دست زدند. که از آن نمونه می توان به سلطانیه اشاره کرد. اولین و مهم ترین شهری که اولجایتو به احداث آن دست زد شهر سلطانیه است. با توجه به اسناد تاریخی تا پیش از هجوم مغولان، سلطانیه ییلاقی با مرغزارها و آبادی های فراوان در اطراف بوده که مغولان پس از پایتختی تبریز برای شکار در ایام تابستان بدانجا می رفتند. این پژوهش بر آن است تا شهر سلطانیه را از لحاظ ساختاری سررسی کند و دلیل ظهور و افول شهر را مورد مطالعه قرار دهد. شکوه و عظمت این شهر با حمله تیمور از بین رفت و به ویرانه ای تبدیل شد. هدف این پژوهش آشنایی با شهرسازی دوره ایلخانی و همچنین شهر سلطانیه به عنوان یکی از پایتخت های مهم این دوره می باشد. این پژوهش با استفاده از اسناد کتابخانه ای و به صورت تاریخی-تحلیلی انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که این شهر دارای نقشه ای از پیش طراحی شده بوده است؛ و همچنین مانند سایر شهرهای اسلامی شامل اجزا و عناصر مختلفی چون ارگ حکومتی، مسجد جامع، مدارس و کاخ ها بوده است که بعد از افول شهر همه ی آن ها رو به ویرانی نهادند.
۴.
فلزکاری در دوره سلجوقی با حفظ ابهت و ظرافتهای خاص دوره ساسانی، جنبههای هنر اسلامی را نیز در بردارد. حمایت و تشویق پادشاهان سلاجقه در تعالی این هنر مؤثر واقع شد. در گنجینه اسلامی موزه ملی تعداد زیادی از این آثار فلزی موجود است که شامل تعدادی شمعدان، بخوردان، هاون، صندوقچه و جعبه، مرکبدان، کوزه، آینه، دیگچه میباشد. تقریباً بر روی همه اشیاء فلزی نقوش گیاهی، حیوانی، انسانی و کتیبه ترسیم شده است. این کتیبهها گاهی مرکب از مفاهیم مهجور آرمانی است، اغلب اطلاعات ارزشمندی را درباره حامیان، سازندگان و تاریخ آن ها ارائه میدهد و کمتر اتفاق میافتد که جای تولید و کارگاه آن ها ذکرشده باشد. نگارندگان در پژوهش پیش رو کوشیدند تا به شناخت شیوه ها و سبک های طراحی حروف کتیبه ها بر روی ظروف فلزکاری سلجوقی و با تأکید بر چهار نمونهی فلزی گنجینه اسلامی موزه ملی را تشریح کنند. بنابراین مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که چه رابطه ای میان ساختار خطوط کتیبه های ظروف فلزی در دوره سلجوقی با حجم ظروف و تزئینات پیرامونی وجود دارد؟ تمام کتیبههای این ظروف با خطوط کوفی، نسخ و ثلث و با انواع تزئینی مختلف ترسیم شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات آن به شیوه اسنادی و میدانی انجام گرفته است. نتیجه نشان می دهد که این کتیبه ها متأثر از حجم کلی ظروف و ساختار نقوش پیرامون طراحی شده اند.
۵.
"جنگ" واژه نام آشنایی است که جهان، صورت های مختلفی از آن را به خود دیده و در دوران های مختلف با واکنش های متفاوتی از انسان ها مواجه گردیده است. درتمام طول تاریخ همواره به علل مختلف سرزمین هایی مورد یورش و تهاجم دشمن قرار گرفته اند که سرزمین ما ایران در دوران جنگ تحمیلی و همچنین کشور لهستان در دوران جنگ جهانی دوم از این قاعده مستثنی نبوده اند. در چنین مقاطع حساسی نقش هنر های تجسمی که نه تنها با ایجاد اهداف زیبایی شناسانه بلکه با ایجاد و گسترش فرهنگ مقاومت توسط هنرمندان به منثه ظهور در می آید ، هنر طراحی پوستر است. آن چه که برای ما حائز اهمیت است این سؤال است که آیا کشورهای ایران و لهستان با سابقه مشابه جنگ در دو مقطع مختلف و با توجه به تعاملات فرهنگی که از دیرباز داشته اند، آیا در زمینه طراحی پوستر بر یکدیگر اثرگذار بوده اند یا خیر؟ در پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای و توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، سعی شده تا پس از گزینش نمونه هایی از پوسترهای دفاع مقدس در ایران و جنگ جهانی دوم در لهستان، نقش فرهنگ و هنر بومی را در طراحی پوسترهای دو کشور در دو فرهنگ متفاوت ولی موضوع مشترک "جنگ" مورد بررسی قرار دهد. در پایان به این نتیجه می رسیم که طراحان پوستر در هر کشور از عناصر بصری، نوشتاری و گفتاری استفاده می کنند که ریشه در فرهنگ، تمدن، آداب و سنن، باورها و اعتقادات ملت آن کشور دارد. زمینه های اجتماعی در طراحی پوستر نقش حیاتی داشته و فرهنگ بصری عاملی است که سبب ایجاد هویت در پوسترهای این کشورها شده است.
۶.
در این مقاله بر آن هستیم که به بررسی و نقد صلح کل در ادبیات عرفانی با مطالعه تطبیقی در سیره و اندیشه امیرالمومنین علی(ع) بپردازیم. ناگفته پیداست که امیرالمومنین(ع) در نهجالبلاغه با توجه به جایگاه والای انسانها اصالت را به صلح داده است، و جنگ را امری عرضی و فرعی دانسته است که با پایبندی به چارچوب اخلاقی و انسانی صدمات ناشی از جنگ به حداقل میرسد. در اسلام تاکید بر این اصل است که هرآنچه را برای خود میپسندید برای دیگران نیز بپسندید. طبق بررسیهای به عمل آمده در هیچ نبردی نیز امیرالمومنین(ع) خواستار اولیهای نبرد نبوده است، در واقع ایشان بیش از هرکسی از صلح کل و مصالحه استقبال کردهاند. اما صلح و دوستی از اصول اولیه تصوف وعرفان نیز است و از پایههای مهم ادبیات عرفانی محسوب میشود. در دورههای ابتدایی عرفان و در میان فرقههای ابتدایی این اصل کمتر وجود دارد اما در سدههای بعدی در تصوف عاشقانه این اندیشه بیشتر آشکار است. بنابراین طبق گزارش ارائه شده، بر آن هستیم که به روش کتابخانهای و کیفی به بررسی صلح کل در ادبیات عرفانی و آراء امیرالمومنین(ع) بپردازیم.