مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مشاهده اطلاعات نسبی و مطلق بر یادگیری یک مهارت جدید بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان پسر دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که از بین آن ها به صورت نمونه دردسترس، 14 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که همگی راست دست بودند و از نظر جسمانی وضعیت سالمی داشتند انتخاب و به دو گروه 7 نفری تقسیم شدند. اطلاعات در این پژوهش به صورت نمایش نقاط نورانی ارائه شدند. یک گروه اطلاعات همه اندام های بدن را مشاهده می کرد (گروه اطلاعات نسبی) و گروه دیگر فقط اطلاعات مچ دست پرتاب را مشاهده می-کرد (گروه اطلاعات مطلق). افراد در اکتساب، 20 کوشش را اجرا نمودند و 24 ساعت بعد 5 کوشش را به عنوان آزمون یادداری انجام دادند و بعد از آزمون یادداری همه گروه ها فیلم اطلاعات همه اندام های بدن (اطلاعات نسبی) را مشاهده کردند. این مرحله به عنوان بازاکتساب نام گذاری شد. نتایج نشان داد که گروه اطلاعات مطلق در هماهنگی درون اندام ها نسبت به گروه اطلاعات نسبی بیشتر شبیه به الگو عمل کرده است. این اثر در تمام مراحل پژوهش مشاهده شد. در متغیرهای کنترل کننده حرکت، تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت (05/p>0). همچنین، دیدن اطلاعات نسبی در مرحله بازاکتساب تأثیری بر هماهنگی اندام ها و دقت حرکت نداشت؛ اما بر متغیر کنترل حرکت تأثیر معناداری داشت و آن را بهبود بخشید. در کل، نتایج نشان دهنده این امر است که اطلاعات نسبی همیشه برای کسب الگوی هماهنگی مهم ترین اطلاعات نیستند. در بعضی موارد مانند آنچه که در این پژوهش مشاهده شد، اطلاعات نقطه انتهایی حرکت نقش مهم تری را بازی می کنند.
تاثیر آموزش مهارت های اسب سواری بر تعاملات اجتماعی کودکان دارای اختلالات طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از پژوهش حاضر تعیین تأثیر آموزش مهارت های سب سواری بر تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم بود. شرکت کنندگان شامل 25 نفر از کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم در رده سنی 5 – 16سال بودند که پس از یکسان سازی با توجه به متغیرهای سن، جنسیت و میزان اختلال در نشانگان اتیسم در دو گروه تجربی (n= 11) و کنترل (n= 14) قرارگرفتند. هر شرکت کننده در گروه تجربی توسط یک مربی به طور انفرادی به مدت هشت هفته (چهار روز در هفته) تحت تمرین اسب سواری قرار گرفت. تغییرات در شدت اختلال در تعاملات اجتماعی از طریق مقیاس رتبه بندی اتیسم گیلیام- ویرایش دوم در پیش آزمون و دو روز پس از اتمام مرحله ی آموزشی در پس آزمون مورد اندازه گیری قرارگرفت. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل واریانس مختلط دو عاملی و آزمون های تعقیبی مربوطه استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های اسب سواری منجر به کاهش معنی دار در شدت بروز اختلالات در تعاملات اجتماعی در گروه تجربی شد. با این حال، افراد شرکت کننده در گروه کنترل تغییر معنی داری در این نشانگان اتیسم در طول دوره آزمایشی نشان ندادند. یافته ی پژوهش حاضر مشخص ساخت که مداخله آموزش مهارت های اسب سواری منجر بهبود تعاملات اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم می شود.
تاثیر یک برنامه تمرینات ریتمیک منتخب بر کنترل تعادل کودکان کم شنوای دچار کم کاری سیستم دهلیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان کم شنوای دچار کم کاری دستگاه دهلیزی نسبت به همتایان سالم خود در کنترل تعادل دچار مشکل هستند. هدف تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک دوره تمرین ریتمیک بر کنترل تعادل این کودکان بود. 24 کودک کم شنوای حسی عصبی که با آزمایشهای اکولوموتور و کالریک، کم کاری دستگاه دهلیزی آنان مسجل شده بود به طور تصادفی در دو گروه مداخله (12 نفر) و شاهد (12 نفر) قرار گرفتند. گروه مداخله در یک دوره 6 هفته ای تمرینات ریتمیک شرکت کرد، در حالیکه گروه شاهد به فعالیتهای روزمره خود در خانه و مدرسه ادامه داد. کنترل تعادل آنان از طریق خرده مقیاس تعادل آزمون برونینکس – اوزرتسکی2 در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون سنجیده شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه های تکراری نشان داد که نمره کل خرده مقیاس تعادلی برونینکس اوزرتسکی2 (P=0.003)، موارد با چشمان باز (P=0.000)، بسته(P=0.000) ، بر روی زمین (P=0.000) و بر روی تخته تعادل (P=0.000) در گروه تمرینی به طور معناداری بهتر از گروه شاهد بود. یک دوره فعالیت بدنی سازمان یافته با تاکید بر تحریکات حسی توانست وابستگی به دروندادهای بینایی را در کودکان کم شنوای دچار کم کاری دستگاه دهلیزی کاهش داده و حساسیت دستگاه دهلیزی را افزایش دهد.
جستجوی بینایی و دقت تصمیم گیری داوران ماهر و مبتدی بسکتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر مقایسه رفتار جستجوی بینایی و دقت تصمیم گیری داوران ماهر و مبتدی بسکتبال بود. شرکت کنندگان در تحقیق 38 داور مرد بسکتبال بودند که در دو گروه ماهر و مبتدی تقسیم شدند (هر گروه 18 نفر). شرکت کنندگان در آزمون کلیپ ویدئویی (50 کلیپ در دو قسمت 25 تایی) شرکت کردند و تعداد و مدت تثبیت ها از طریق دستگاه ردیاب بینایی به همراه دقت تصمیم گیری برای هر شرکت کننده ثبت شد. برای مقایسه داده ها از آزمون تی مستقل و اندازه اثر استفاده شد. نتایج نشان داد که اختلاف معنی داری بین دو گروه در دقت تصمیم گیری و جود دارد اما بین تعداد و مدت تثبیت های دو گروه هیچ اختلاف معنی داری و جود ندارد. این نتایج نشان داد که احتمالا داوران ماهر نسبت به داوران مبتدی توانایی بیشتری برای استخراج اطلاعات مرتبط با تصمیم گیری مناسب از زمینه بینایی مشابه را دارند، که به آنها کمک می کند تا تصمیمات دقیق تری بگیرند.
اثر مقادیر مختلف مصرف نیکوتین بر عملکرد روانی حرکتی ورزشکاران و غیر ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، تعیین اثر مقادیر مختلف مصرف نیکوتین بر عملکرد روانی حرکتی ورزشکاران و غیرورزشکاران بود. دو گروه مساوی ورزشکار و غیرورزشکار )36= n1= (n2 با استفاده از یک پرسشنامه اطلاعات عمومی که میزان مشارکت و سابقه فعالیت ورزشیآ نها را مشخص می کرد از بین دانشجویان پسر دانشگاه خوارزمی با دامنه سنی (24-18) به صورت در دسترس انتخاب شدند. هر گروه 36 نفری به صورت تصادفی در سه زیر گروه 12 نفری (مصرف 4 میلی گرم آدامس نیکوتین، مصرف 2 میلی گرم آدامس نیکوتین و مصرف صفر میلی گرم آدامس نیکوتین) جای گرفتند. از فرم غربالگری سلامت عمومی به منظور اطمینان از سلامت آزمودنی ها و عدم سابقه مصرف دارو به ویژه سیگار استفاده شد. طرح این تحقیق، نیمه تجربی و از نوع کاربردی بود. داده ها با استفاده از ابزار زمان واکنش انتخابی و هماهنگی دودستی وینا جمع آوری گردید. علاوه بر آمار توصیفی، از آزمون تحلیل واریانس بین گروهی با اندازه گیری مکرر استفاده شد (α=0.05). نتایج نشان داد که در رابطه با زمان واکنش انتخابی، تفاوت های میانگین چه در رابطه با گروه (0.353=P) و چه در رابطه با مداخله (0.464=P) معنادار نبود. همچنین، به طور کلی اثر مقادیر مختلف نیکوتین بر زمان واکنش انتخابی در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار معنادار نبود (0.0501=P). در آزمون هماهنگی دو دستی، تفاوت بین میانگین های دشواری هماهنگی دودستی در رابطه با گروه (0.001=P) معنادار بود، اما به طور کلی اثر مقادیر مختلف نیکوتین تفاوت معنی داری در دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار نشان نداد (0.544=P).
تاثیر تمرینات جسمانی و نوروفیدبک بر تعادل بیماران مبتلا به سکته مغزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر نوروفیدبک و تمرینات جسمانی بر تعادل بیماران دچار سکته مغزی بود. روش پژوهش حاضر از نوع RCT و مطالعه بین گروهی بود، جامعه مورد مطالعه بیماران سکته مغزی در بازه سنی 35 – 70 سال بودند که از بین آنها 6 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، و به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین جسمانی و نوروفیدبک (هر گروه 2 نفر) قرار گرفتند. دوره درمان 12 جلسه 40 دقیقه ای (3روز در هفته) به طول انجامید. تمرین نوروفیدبک با هدف تقویت موج SMR انجام شد. همچنین به منظور تمرینات جسمانی از تمرینات کاوتورن و کوکسی استفاده شد. در این تحقیق از آمار توصیفی به منظور دسته بندی اطلاعات، میانگین و انحراف استاندارد و از روش آماریd کوهن و تحلیل واریانس دوطرفه آمیخته برای تجزیه و تحلیل یافته های تحقیق استفاده شد. همچنین اندازه اثر در این پژوهش با استفاده از روشی مبتنی بر میانگین و انحراف استاندارد داده ها (dکوهن) محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در گروه نوروفیدبک و تمرین جسمانی بهبود معنی داری در تعادل نشان دادند اما در گروه فیزیوتراپی مرسوم تغییر چندانی حاصل نشد. در مجموع می توان گفت نوروفیدبک و تمرینات جسمانی می توانند به عنوان مکمل فیزیوتراپی معمول به تسریع درمان و بهبود تعادل بیماران دچار سکته مغزی کمک کنند.
تأثیر تمرین پر خطا و کم خطا بر یادگیری و انتقال مهارت پرتاب دارت نوجوانان دختر کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایجاد شرایط مناسب و برنامه های خاص برای توسعه و بهبود مهارت های حرکتی در افراد دارای ناتوانی های حرکتی و شناختی از جمله اهداف تحقیقات علمی در حوزه رفتار حرکتی است. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر دو برنامه تمرینی کم خطا و پر خطا بر مهارت پرتاب دارت در نوجوانان دختر دارای ناتوانی های ذهنی بوده است. 24 آزمودنی به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس نمرات پیش آزمون به دو گروه تقسیم شدند. میانگین ده اجرا به عنوان پیش آزمون یک هفته قبل از مرحله اکتساب از تمام آزمودنی ها در فاصله 5/3 متر گرفته شد. گروه کم خطا، مرحله اکتساب را در چهار فاصله مختلف، از کمترین به سمت بیشترین فاصله و گروه پرخطا بصورت معکوس تمرین کردند. آزمون یادداری و انتقال دوگانه 48 ساعت بعد از مرحله اکتساب انجام شد. نتایج مربوط به خطای متغیر و مطلق با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری و آزمون تی مستقل محاسبه شد. یافته ها نشان داد که در خطای متغیر بین دو گروه در مرحله اکتساب (P=0.001) و یادداری (P=0.002) تفاوت معنی داری وجود داشت. در آزمون انتقال دو گانه، هم خطای مطلق (P=0.025) و هم خطای متغیر (P=0.001) در گروه کم خطا بطور معنی داری کمتر از گروه پر خطا بود. بطور کلی براساس نتایج تحقیق، بویژه آزمون انتقال دوگانه به عنوان یک معیار معتبرتر، برنامه های تمرینی که خطاها را محدود می کند، سودمند بوده و پیشنهاد می شود از این رویکرد جهت بهبود دقت، ثبات و همسانی اجرا در افراد دارای اختلال ذهنی استفاده شود.
تاثیر فواصل زمانی مختلف تمرین آسایی بر تحکیم مبتنی بر ثبات و ارتقاء حافظة آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر فواصل زمانی مختلف تمرین آسایی بر تحکیم مبتنی بر ثبات و ارتقای حافظة آشکار می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر در سه گروه حافظة آشکار حرکتی (گروه های ارتقای با فاصله2ساعت، تداخل با فاصله2ساعت + آزمون یادداری با فاصلهh 2 و تداخل بافاصله 2 ساعت + آزمون یادداری فوری)، سه گروه حافظة آشکار (گروه های 12 ساعت ارتقا، تداخل تأخیری با فاصلة h12+ اجرای آزمون یادداری فوری و تداخل تأخیری h12+ اجرای آزمون یادداری با فاصلهh 12)، و سه گروه حافظة آشکار حرکتی (گروه های 48ساعت ارتقا، تداخل تأخیری با فاصلة h48+ اجرای آزمون یادداری فوری و تداخل تأخیری h48+ آزمون یادداری با فاصلةh 48) تقسیم شدند. این پژوهش شامل مراحل اکتساب و یادداری بود و تکالیف زمان واکنش زنجیره ای متناوب و زمان واکنش دو انتخابی بینایی مورد استفاده قرار گرفت. در فاز اول مطالعه، تحکیم مبتنی بر ارتقا و در فاز دوم، تحکیم مبتنی بر ثبات بررسی شد. نتایج فاز اول برای گروه های ارتقای دو ، ارتقای 12 و ارتقای 48 ساعت نشان داد تحکیم مبتنی بر ارتقا برای گروه حافظة آشکار 48 ساعت ارتقا رخ داده است. نتایج فاز دوم نیز نشان داد در هر سه گروه حافظة با فاصله تمرین آسایی 48 ساعت، گروه های تداخل تأخیری با فاصلة h12 + اجرای آزمون یادداری فوری و تداخل تاخیریh 12+ آزمون یادداری با فاصلةh 12 اثر تحکیم مبتنی بر ثبات رخ داده و در گروه های حافظة با فاصله تمرین آسایی دو ساعت (تداخل بعد از دو ساعت + آزمون یادداری با فاصلة دو ساعت و تداخل بعد از دو ساعت + آزمون یادداری فوری) اثر تداخل پس گستر ایجاد شده است. همچنین، یافته ها نشان داند حافظة مربوط به تکلیف، بعد از یادگیری مهارت و در مرحله استراحت، ثبات، ارتقا و تحکیم می یابد.
تأثیر تحریکات لمسی حرکتی توسط مادر بر رشد جسمی نوزاد نارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیش از نیم قرن است که مطالعات از ارتباط قوی بین تولد زودرس و اختلالات رشد و تکامل خبر می دهند. بنا بر ضرورت توجه به رشد نوزادان نارس، هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تحریکات لمسی حرکتی توسط مادر بر وزن، قد، اندازه محیط اندامهایی چون دور سر، سینه، شکم، بازو و ران نوزادان نارس بود. به همین منظور از میان نوزادان نارس بستری در بخش نوزادان بیمارستان امیرالمومنین(ع) شهرستان سمنان در بازه زمانی یک الی دو ماهه، 40 نوزاد و مادر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. سپس، مادران گروه تجربی تا تکمیل دوره جنینی(40 هفته بارداری)، تحریکات لمسی حرکتی را روزی سه بار و هر بار به مدت 20 دقیقه بر روی نوزادان نارس شان اعمال نمودند در حالیکه گروه کنترل، تنها مراقبت های معمول را دریافت می کردند. اندازه گیری های وزن، قد، دور سر، سینه، شکم، بازو و ران نوزادان، قبل از شروع مداخله و سپس در انتهای 40 هفته بارداری از هر دو گروه بعمل آمد.نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چند متغیره (MANCOVA) در سطح معناداری 0071/0 P≤نشان داد که میزان وزن گیری، اندازه دور بازو و دور ران نوزادان گروه تجربی نسبت به گروه کنترل بطور معناداری بیشتر بود در حالیکه علیرغم افزایش در اندازه های قد، دور سر، سینه و شکم نوزادان گروه تجربی، این افزایش معنادار نبود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت تحریکات لمسی حرکتی می تواند روشی موثر و در عین حال غیردارویی جهت افزایش رشد جسمی نوزادان نارس باشد.
تأثیر یک دوره برنامه تمرینات منتخب بر برنامه ریزی و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه / فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی یک دوره برنامه تمرینی منتخب بر برنامه ریزی و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. بدین منظور، 40 دانش آموز پسر 7 تا 11 سال از مدارس ابتدای ناحیه 6 شهر مشهد و به صورت نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند. تشخیص اختلال با استفاده از فرم های SNAP-IV و CBCL و مصاحبه بالینی صورت گرفت. شرکت کنندگان به طور تصادفی به دو گروه (تجربی و کنترل) تقسیم شدند. گروه تجربی برنامه تمرین منتخب را به مدت 24 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه، دریافت کردند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. آزمودنی ها قبل و بعد از تمرین به وسیله تکلیف برج لندن، ارزیابی شدند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری صورت گرفت. نتایج نشان داده عملکرد کودکان گروه تجربی در برنامه ریزی و حل مسئله، تفاوت معنی داری با گروه کنترل داشت (p<0.05)؛ بنابراین، برنامه تمرینی با شیوه ارائه شده در این تحقیق بر برنامه ریزی و حل مسئله کودکان مبتلابه اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی تأثیر داشته است.