آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۲

چکیده

هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مشاهده اطلاعات نسبی و مطلق بر یادگیری یک مهارت جدید بود. جامعه آماری این پژوهش را دانشجویان پسر دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که از بین آن ها به صورت نمونه دردسترس، 14 نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی که همگی راست دست بودند و از نظر جسمانی وضعیت سالمی داشتند انتخاب و به دو گروه 7 نفری تقسیم شدند. اطلاعات در این پژوهش به صورت نمایش نقاط نورانی ارائه شدند. یک گروه اطلاعات همه اندام های بدن را مشاهده می کرد (گروه اطلاعات نسبی) و گروه دیگر فقط اطلاعات مچ دست پرتاب را مشاهده می-کرد (گروه اطلاعات مطلق). افراد در اکتساب، 20 کوشش را اجرا نمودند و 24 ساعت بعد 5 کوشش را به عنوان آزمون یادداری انجام دادند و بعد از آزمون یادداری همه گروه ها فیلم اطلاعات همه اندام های بدن (اطلاعات نسبی) را مشاهده کردند. این مرحله به عنوان بازاکتساب نام گذاری شد. نتایج نشان داد که گروه اطلاعات مطلق در هماهنگی درون اندام ها نسبت به گروه اطلاعات نسبی بیشتر شبیه به الگو عمل کرده است. این اثر در تمام مراحل پژوهش مشاهده شد. در متغیرهای کنترل کننده حرکت، تفاوتی بین دو گروه وجود نداشت (05/p>0). همچنین، دیدن اطلاعات نسبی در مرحله بازاکتساب تأثیری بر هماهنگی اندام ها و دقت حرکت نداشت؛ اما بر متغیر کنترل حرکت تأثیر معناداری داشت و آن را بهبود بخشید. در کل، نتایج نشان دهنده این امر است که اطلاعات نسبی همیشه برای کسب الگوی هماهنگی مهم ترین اطلاعات نیستند. در بعضی موارد مانند آنچه که در این پژوهش مشاهده شد، اطلاعات نقطه انتهایی حرکت نقش مهم تری را بازی می کنند.

تبلیغات