مقالات
حوزه های تخصصی:
توجه به رویکرد آموزش مهارت حرکتی نشان می دهد که نوع و ماهیت نحوه تدریس یکی از مهم ترین متغیرهای مؤثر در آموزش مهارت های حرکتی است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر دو روش تدریس کودک-محور و معلم-محور بر رشد حرکتی درشت دانش آموزان پایه سوم ابتدایی بود. 53 نفر از دانش آموزان دختر مبتدی با میانگین سنی 16/0±11/9 برای اجرای پژوهش داوطلب شدند که پس از اجرای پیش آزمون به صورت تصادفی به سه گروه آزمایشی (تمرین عمدی، بازی عمدی و رقابت سازمان یافته) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. گروه ها به مدت 12 هفته و دو جلسه در هفته مطابق با روش آموزشی تمرین کردند. در پایان هفته ششم، میان آزمون و در پایان هفته 12، پس آزمون انجام شد. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون تبحر حرکتی برونیکس-اوزرتسکی (1978) و برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در سطح معنی داری 0.05≥P استفاده شد. نتایج نشان داد که روش تدریس در بهبود مهارت بنیادی درشت دانش آموزان تاثیرگذار و اثربخشی آن در گروه رقابت سازمان یافته بیشتر ازبقیه گروه ها بوده است. همچنین بین خرده مقیاس های دویدن، تعادل، هماهنگی دوسویه و هماهنگی اندام فوقانی درمرحله میان و پس آزمون تفاوت معنی داری وجود نداشته و میزان قدرت در مرحله پس آزمون در گروه رقابت سازمان یافته بالاتر از بقیه گروه ها بوده است.
تاثیر فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان 7 تا 11 ساله کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر بود. جامعه آماری مطالعه حاضر را پسران کم توان ذهنی شهر اهواز که در دامنه سن تقویمی 7 تا 11 سال و سن عقلی 5 تا 7 سال بودند، تشکیل دادند. شرکت کنندگان دارای بهره هوشی 50 تا 70 و به عنوان کودکان آموزش پذیر طبقه بندی شده بودند. از این جامعه تعداد 30 نفر از دو مرکز آموزشی استثنایی (از هر مرکز 15 نفر) به عنوان شرکت کنندگان در دسترس انتخاب و وارد مطالعه شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در پژوهش حاضر مقیاس رفتار سازگارانه لمبرت بود که شرکت کنندگان توسط این ابزار مورد پیش آزمون و پس آزمون قرار گرفتند. دانش آموزان یک مدرسه به عنوان گروه تجربی به مدت 8 هفته از حیاط پویا بهره مند شده و دانش آموزان مدرسه دیگر به عنوان گروه کنترل در حیاط عادی و بدون تجهیزات و وسایل، ساعات تفریح و ورزش خود را سپری کردند. تحلیل داده ها بوسیله آزمون کواریانس و در نرم افزار Spss نسخه 22 انجام شد. نتایج نشان داد که فعالیت های حیاط پویا بر ناسازگاری های رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر اثر معنی داری داشته است . در نتیجه می توان عنوان کرد که غنی سازی حیاط مدرسه از طریق علامت گذاری و طراحی های هدفمند و سوق دادن دانش آموزان به انجام فعالیتهای بدنی در اوقات فراغت در مدرسه می تواند تاثیر مثبتی بر الگوهای رفتاری کودکان کم توان ذهنی داشته باشد.
تأثیر یک دوره تمرین منتخب روی سطح سخت و نرم بر تعادل ایستا در کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر یک دوره تمرین منتخب روی سطح نرم و سخت بر تعادل ایستا در کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد. بیست کودک با اختلال طیف اتیسم (سن 81/2 ± 5/7 سال) به صورت دردسترس از میان کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به مرکز اتیسم اردیبهشت اصفهان انتخاب شدند. سپس از نظر سن، جنس، قد، وزن و شاخص اتیسم همتا شدند و در دو گروه ده نفری تمرین روی سطح نرم و تمرین روی سطح سخت تقسیم شدند. آن ها به مدت 24 جلسه (سه بار در هفته) در یک دوره تمرینات منتخب تعادلی شرکت کردند . تعادل ایستای این کودکان در پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از جابه جایی مرکز فشار در جهت قدامی-خلفی و داخلی-جانبی در هنگام ایستادن روی دستگاه فوت اسکن در مدت زمان 18 ثانیه ارزیابی شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس مختلط 2 × 2 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو گروه پس از این مداخله بهبود معناداری را در وضعیت تعادل ایستا با چشم باز نشان دادند، اما تعادل ایستا با حالت های چشم باز و چشم بسته در دو گروه تمرین روی سطح نرم و سطح سخت در هر دو مؤلفه تعادل تفاوت معناداری با یکدیگر نداشت؛ بنابراین باید گفت تمرین در سطوح مختلف از نظر میزان پایداری با تقویت سیستم حس عمقی موجب بهبود تعادل کودکان با اختلال طیف اتیسم می شود.
تداخل کم خطا و یادگیری حرکتی: نقش حافظه کاری در خودکاری مهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر ترکیب برنامه های تمرینی مسدود و تصادفی با مدل یادگیری کم خطا (تمرین کم خطا و پرخطا) بر یادگیری و خودکاری مهارت پرتاب دارت در دو شرایط حافظه کاری بالا و پایین انجام شد. تعداد 100 شرکت کننده (با میانگین سنی 13/20) بدون تجربه پرتاب دارت انتخاب شدند و با استفاده از آزمون حافظه کاری «ان بک» به دو طبقه حافظه کاری بالا و پایین تقسیم شدند. افراد هر طبقه به طور تصادفی در پنج گروه مسدود-کم خطا، مسدود-پرخطا، تصادفی-کم خطا، تصادفی-پرخطا و تصادفی قرار گرفتند. شرکت کنندگان پس از پیش آزمون و مرحله اکتساب (سه جلسه 70 کوششی) در آزمون یادداری (با و بدون تکلیف ثانویه شناختی) شرکت کردند. از ریشه میانگین مجذور خطا برای ارزیابی عملکرد افراد استفاده شد. نتایج نشان داد در هر دو شرایط حافظه کاری بالا و پایین، گروه تصادفی-کم خطا بهترین عملکرد و گروه تصادفی-پرخطا بدترین عملکرد را داشتند؛ اگرچه عملکرد گروه های مسدود در شرایط حافظه کاری پایین بهتر بود. این نتیجه نشان می دهد در شرایط حافظه کاری بالا، پردازش های شناختی گروه مسدود-کم خطا برای ایجاد تلاش شناختی و چالش مناسب تمرین کافی نیست. همچنین نتایج نشان داد سه گروه تصادفی-کم خطا، تصادفی-پرخطا و تصادفی در شرایط حافظه کاری بالا در مقایسه با شرایط حافظه کاری پایین، هم زمان با تکلیف ثانویه شناختی عملکرد بهتری داشتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد حافظه کاری نقش بسیار مهمی در یادگیری مهارت های حرکتی و به ویژه دستیابی به سطوح بالای خودکاری اجرای تکالیف خواهد داشت.
تأثیرآموزش انفرادی و زوجی بر میزان یادگیری مهارت ایروبیک در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش انفرادی و زوجی بر میزان یادگیری مهارت ایروبیک در سالمندان انجام شد. مطالعه از نوع نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایشی بود که به صورت میدانی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش سالمندان شهر تبریز بودند که از بین آن ها به صورت نمونه گیری در دسترس 24 نفر انتخاب شدند. معیارهای ورود شرکت کنندگان به مطالعه، نداشتن سابقه مشارکت در ورزش ایروبیک، آشنایی نداشتن با حرکات ایروبیک، داشتن سلامت عمومی و نداشتن مشکل جسمانی بود. شرکت کنندگان به صورت تصادفی به دو گروه 12 نفری تقسیم بندی شدند و در 12 جلسه آموزش دیدند. در تحلیل داده ها از تحلیل واریانس مکرر دوطرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 0.05 P = به کمک نرم افزار اس.پی.اس.اس. نسخه 18 استفاده شد. نتایج واریانس مکرر دوطرفه نشان داد که اثر مراحل اندازه گیری بر یادگیری معنادار (0.001 =P ) و میزان یادگیری در مراحل مختلف، متفاوت است. همچنین اثر گروه بر یادگیری معنادار است (0.002 =P ) و میزان یادگیری گروه زوجی از انفرادی بیشتر است. براساس نتایج، روش آموزش زوجی با توجه به یادگیری بیشتر در زنان سالمند از مؤثرترین و مقرون به صرفه ترین روش ها در کنار سایر روش ها به منظور یادگیری مهارت های حرکتی است؛ زیرا، مشارکت فعال سالمندان را به عنوان قشری سرشار از تجربه، در اجتماع ورزشی بهبود می بخشد
بررسی مؤلفه های ردیابی بینایی و میزان خطای فضایی و زمانی در تکلیف هدف گیری دوطرفه با دست برتر و غیربرتر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های ردیابی بینایی و میزان خطای فضایی و زمانی در تکلیف هدف گیری دوطرفه با دست برتر و غیربرتر، انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 17 دانشجوی راست دست در رده سنی ۱۹ تا ۲۲ بودند. آن ها تکلیف ضربه زنی دوطرفه را در هشت شرایط متفاوت یعنی دو دشواری زمانی و دو دشواری فضایی با دست برتر و غیربرتر با استفاده از دستگاه سنجش مبادله سرعت-دقت با ریتم مترونوم شنیداری انجام دادند. پهنای مؤثر هدف و خطای زمان بندی ضربات ارزیابی و مقایسه شد. رفتار جست وجوی بینایی نیز شامل تعداد، مدت زمان و نرخ تثبیت ها با استفاده از سیستم ردیابی بینایی دوچشمی ارزیابی شد. برای تحلیل آماری داده ها از آزمون تحلیل واریانس درون گروهی و فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد در پهنای مؤثر هدف ( We ) بین تکلیف آسان با دشوار و اندام برتر با غیربرتر، تفاوت وجود نداشت، اما بین تکلیف آسان و دشوار از نظر زمانی تفاوت وجود داشت. خطای زمان بندی در دست غیربرتر، حرکت دشوار و سریع خطاها بیشتر بود. همچنین تغییر در دشواری فضایی، دشواری زمانی و اندام بر تعداد و زمان تثبیت های بینایی تأثیر معنادار نداشت، ولی بر نرخ تثبیت های بینایی معنادار بود؛ به طوری که میانگین نرخ تثبیت ها در اجرا با دست غیربرتر از دست برتر بیشتر بود. به طورکلی، در تکالیف مداوم ضربه زنیِ سریع، خطاهای زمانی بیش از خطاهای فضایی تحت تأثیر دشواری تکلیف و برتریِ دستی قرار می گیرند و هنگام اجرای تکلیف با دست برتر مدت زمان کمتری صرف خیره شدن بر هدف می شود.
آیا تجربه می تواند میانجی رابطه بین دانش تاکتیکی شفاهی با عملکرد تاکتیکی بازیکنان مدارس فوتبال باشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروتکل های سنجش شفاهی و غیرشفاهی دانش و رفتار تاکتیکی بازیکنان مدارس فوتبال و کارآمدی آن ها یکی از چالش هایی است که پژوهشگران به تازگی به آن توجه کرده اند. به منظور بررسی این چالش مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه دانش تاکتیکی شفاهی با رفتار تاکتیکی و مهارت های تکنیکی بازیکنان مدارس فوتبال انجام شد. سی وشش بازیکن فوتبال (18 بازیکن باتجربه 48/0 ± 3/15 ساله و 18 بازیکن کم تجربه 51/0 ± 5/15 ساله) آزمون مهارت های فوتبال را اجرا کردند. دانش تاکتیکی شفاهی آن ها با پرسشنامه مهارت های تاکتیکی برای ورزش ها (الفرینک-گمسر و همکاران، 2004) ارزیابی شد. رفتار تاکتیکی آن ها نیز طی فیلم برداری از مسابقه 3 × 3 با یک دروازه بان در زمینی به ابعاد 30 × 40 متر ثبت شد و تحلیل توسط ابزار ارزیابی عملکرد بازی انجام شد. نتایج نشان داد که بین دو گروه باتجربه و کم تجربه در مهارت های حرکتی پاس و دریبل، در شاخص های رفتار تاکتیکی اجرای مهارت، حمایت و عملکرد بازی تفاوت معنادار مشاهده شد ( 0.000 = P )، اما تفاوت معناداری در دانش های تاکتیکی حمله ای و دفاعی آن ها به دست نیامد (به ترتیب 0.23 = P و 0.56 = P ). در بررسی همه بازیکنان با هم، بین دانش تاکتیکی حمله ای و دفاعی با رفتار تاکتیکی و مهارت های تکنیکی همبستگی معناداری مشاهده نشد ( 0.05 > P )، اما هنگام بررسی جداگانه گروه ها، در بازیکنان باتجربه رابطه دانش تاکتیکی حمله ای با رفتار تاکتیکی حمایت از هم تیمی معنادار بود ( 0.01 = P ). این نتایج ناکارآمدی ابزارهای گزارش شفاهی را در ارزیابی دانش تاکتیکی بازیکنان مدارس فوتبال تأیید می کند و سطح تجربه را به عنوان یکی از عوامل مرتبط کننده دانش و رفتار تاکتیکی نشان می دهد.