مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر الگودهی به روش دامنه ای بر یادگیری یک تکلیف زمان بندی متوالی بود. در این آزمایش 28 آزمودنی راست دست داوطلب (14 پسر، 14 دختر، 19 تا 20 سال)، از لحاظ نوع الگودهی به دو گروه دامنه ای و جفت شده تقسیم شدند. تکلیف آزمودنیها حرکت در مسیر از قبل مشخص شده با فشردن کلیدهای 2، 6، 8 و 4 یک دستگاه زمان بندی متوالی و حفظ زمان بندی مطلق معین بود. افراد گروه دامنه ای، هرگاه از دامنه معین خطای زمان بندی مطلق خارج میشدند، الگو دریافت میکردند، درحالیکه گروه دیگر با گروه دامنه ای جفت شده بود. آزمایش در 4 روز جداگانه انجام گرفت و شامل مراحل اکتساب، یادداری و انتقال بود. برای سنجش دقت عملکرد از خطای زمان بندی مطلق استفاده شد. براساس نتایج تحلیل عاملی واریانس مرحله اکتساب، هرچند کاهش معنی داری در خطای زمان بندی مطلق دو گروه الگودهی دامنه ای و جفت شده رخ داد، بین تغییرات ایجادشده در دو گروه طی این دوره تفاوت معنی داری وجود نداشت. نتایج آزمون یادداری و انتقال نشان داد که خطای گروه الگودهی دامنه ای، کمتر از گروه جفت شده بود. مطابق پیش بینی نظریه نقطه چالش، نتایج نشان داد که الگودهی دامنه ای، تکنیکی مناسب برای تطبیق شرایط یادگیری با نیازهای یادگیرنده است. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق، روش دامنه ای که پیش از این مزایای آن در حوزه برنامه های ارائه KR اثبات شده، به خوبی به حیطه یادگیری مشاهده ای تعمیم پذیر است.
تأثیر سطوح مختلف بار شناختی بر یادگیری تکلیف زمان بندی پیش بین انطباقی در شرایط پنهان و آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر سطوح مختلف بارشناختی بر تکلیف زمان بندی پیش بین انطباقی در شرایط پنهان و آشکار بود. به این منظور، 50 دانشجوی 25-23 ساله داوطلب شرکت در تحقیق، به طور تصادفی در 5 گروه آزمایشی قرار گرفتند. به گروه یادگیری آشکار درباره وجود توالی تکراری در بخش میانی اطلاعاتی داده شد. گروه یادگیری پنهان بدون تکلیف ثانویه همین تکلیف را بدون آگاهی از وجود توالی تکراری در بخش میانی اجرا کردند. به گروه های سوم تا پنجم ( یادگیری پنهان با تکلیف ثانویه ) همزمان با اجرای تکلیف، یک تکلیف ثانویه با دشواریهای متفاوت داده شد. در مرحله اکتساب هر بلوک تمرینی شامل 18 کوشش بود که 6 کوشش اول و 6 کوشش آخر به طور تصادفی ارائه میشد، اما کوشش های میانی، دارای ترتیب و توالی خاصی بود. آزمودنیها پس از شرکت در پیش آزمون، به مدت 3 روز و در هر روز 15 بلوک 18 کوششی را تمرین کرده و سپس در آزمون یادداری، انتقال و مصاحبه شرکت کردند. داده ها به روش تحلیل واریانس عاملی مرکب تحلیل شد. نتایج نشان داد که در تمام گروه ها به جز گروه پنجم (گروه یادگیری پنهان با تکلیف ثانویه دشوار) در آزمون های اکتساب، یادداری و انتقال، بین امتیازات بخش میانی تکراری با حداقل یکی از بخش های تصادفی، تفاوت معنیداری وجود دارد (05/0p<). همچنین تفاوت امتیازات این گروه ها در اکتساب، یادداری و انتقال نسبت به پیش آزمون معنی دار بود اما بین گروه ها ( به غیر از گروه پنجم ) از نظر آماری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p<). این نتیجه نشان میدهد که در گروه های پنهان، آزمودنیها از توالی تکراری اطلاعی نداشتند، اما به اندازه گروه آشکار آموختند و میتوان نتیجه گرفت که در تکالیف حرکتی پیچیده، یادگیری پنهان دست کم به اندازه یادگیری آشکار در عملکرد افراد مؤثر است.
اثر دستورالعمل کانون توجه بر سینماتیک و دقت پرتاب طی یادگیری پرتاب دارت در افراد مبتدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی اثر دستورالعمل کانون توجه بر دقت و همچنین سینماتیک پرتاب دارت افراد مبتدی طی یادگیری مهارت بود. 20 دانشجوی دختر راست دست رشته تربیت بدنی دانشگاه الزهرا، بدون تجربه در مهارت پرتاب دارت، در دامنه سنی 22-20 سال داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. دانشجویان بر اساس امتیاز پیش آزمون، به دو گروه همسان کانون توجه بیرونی و کانون توجه درونی تقسیم شدند. سپس تمرینات دوران اکتساب هر گروه با دستورالعمل مربوط به آن (گروه کانون توجه بیرونی تمرکز بر دارت و مسیر آن، و گروه کانون توجه درونی تمرکز بر دست و حرکت آن)، شامل 6 دسته کوشش 10 تایی انجام گرفت. پس از 48 ساعت، شرکتکنندگان در آزمون یادداری بدون دستورالعمل، شامل 2 دسته کوشش 10 تایی، شرکت کردند. داده های سینماتیک با استفاده از فیلمبرداری از اجرای مهارت و تحلیل آن با نرم افزار تحلیل حرکت شریف استخراج شد. خطای شعاعی و خطای متغیر دو بعدی در هر دسته کوشش به عنوان معیار سنجش نتیجه اجرا محاسبه شد. دامنه حرکت شانه، حداکثر دامنه باز شدن آرنج و خم شدن مچ دست پرتاب در پیش آزمون، آخرین دسته کوشش مرحله اکتساب و یادداری به عنوان داده های سینماتیک و معیار سنجش فرایند اجرا در نظر گرفته شد. نتایج تحلیل واریانس دو عاملی با تکرار سنجش نشان داد که اگرچه اثر تمرین بر هر دو نوع خطا معنادار بود (05/0P<)، تفاوت معناداری بین دو گروه وجود نداشت (05/0P>). داده های سینماتیکی فقط در مرحله اکتساب تحت تأثیر نوع کانون توجه تغییر کرد، که البته این اثر تنها در مورد خم شدن مچ دست معنادار بود (05/0P<).
مقایسه اثر بازخورد خودکنترلی و تخمین خطا بر اکتساب و یادداری تکلیف تعادلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق به منظور مقایسه اثر بازخورد خودکنترلی و تخمین خطا بر اکتساب و یادداری تکلیف تعادلی در کودکان و بزرگسالان انجام گرفت. در این تحقیق، 96 آزمودنی (48 کودک در دامنه سنی 12-8 سال و 48 بزرگسال در دامنه سنی 22-18 سال) از دانش آموزان آموزش و پرورش و دانشجویان دانشگاه اصفهان بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به طور تصادفی بر اساس دامنه سنی، جنسیت، برنامه دریافت بازخورد و تخمین خطا در 16 گروه قرار گرفتند. تکلیف مورد نظر حفظ تعادل به مدت 30 ثانیه بر روی دستگاه تعادل سنج بود. هر یک از گروه ها به مدت 4 روز در 8 دسته 5 کوششی در دوره اکتساب شرکت داشتند. در آخرین دسته روز چهارم، آزمون اکتساب و 72 ساعت پس از آن آزمون یادداری انجام گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس عاملی تحلیل شد. براساس نتایج، در مرحله اکتساب اثر اصلی نوع بازخورد معنیدار بود و زمان حفظ تعادل گروه خودکنترل در آزمون اکتساب به طور معنیداری بیشتر از گروه جفت شده بود، اما اثر اصلی جنسیت، دامنه سنی و تخمین خطا معنیدار نبود. در مرحله یادداری، اثر اصلی دو متغیر نوع بازخورد و جنسیت معنیدار بود، به طوریکه زمان حفظ تعادل مردان در آزمون یادداری به طور معنیداری بیشتر از زنان بود، در حالیکه اثر اصلی دامنه سنی و تخمین خطا معنیدار نبود (05/0P<). با توجه به نظریه زیمرمن در خودتنظیمی که خودکنترلی نیز بخشی از آن است، نتایج حاصل به طور کلی این نظریه را تأیید کرد. بر اساس یافته های این پژوهش نتیجه گیری میشود که شیوه تمرین خودکنترلی به ویژه بازخورد خودکنترلی در اکتساب و یادداری مهارت ها در کودکان و بزرگسالان مؤثر است. همچنین تخمین خطا در گروه خودکنترل در مرحله اکتساب عملکرد بهتری داشته است.
اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی حرکات درشت وظریف آزمون دنورII در کودکان 6-3 ساله شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، اعتباریابی، رواسازی و هنجاریابی حرکات درشت و ظریف آزمون دنورII در کودکان 6-3 ساله شهر اهواز است. روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی است که بر روی 1044 دختر و پسر 6-3 ساله که به طور خوشه ای- طبقه ای از مهدکودک ها و سالن های ورزشی اهواز انتخاب شدند، به اجرا درآمد، ابزار اندازه گیری آزمون غربالگری رشدی دنور 2 است و از آمار توصیفی برای محاسبه فراوانیها، از رتبه درصدی برای تنظیم جدول های هنجاری و از آمار استنباطی برای تحلیل واریانس استفاده شد.
پایایی آزمون به کمک روش بازآزمایی بر روی59 آزمودنی با فاصله زمانی 10-7 روز محاسبه شد که مقدار آن 98 درصد به دست آمد. برای تعیین ضریب روایی آزمون از روش تفاوت های گروهی(تحلیل واریانس) استفاده شد که حرکات ظریف و درشت در سطح 001/0 معنادار بود. جدول های هنجار حرکات درشت و ظریف کودکان 6-3 ساله شهر اهواز تهیه شد. نتایج نشان می دهد که آزمون غربالگری دنور، روایی و پایایی زیادی برای ارزیابی رشد حرکتی کودکان 6-3 ساله شهر اهواز دارد و کودکان اهوازی نسبت به کودکان جامعه دنور از رشد حرکتی کمتری برخوردارند.
نیمرخ سلامت عمومی زنان فعال میانسال در باشگاه های تندرستی شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به اعتقاد پزشکان آمادگی بدنی، زمینه ای مناسب برای دستیابی به شرایط مطلوب روانی است. بر این اساس هدف این پژوهش بررسی و مقایسه سلامت عمومی زنان میانسال فعال و غیرفعال شهر همدان است. در این پژوهش 240 زن با میانگین سنی 33 سال به صورت تصادفی انتخاب شدند. 120 نفر آنان (گروه فعال) در 10 باشگاه ورزشی به ورزش ایروبیک می پرداختند و 120 نفر دیگر (گروه غیرفعال) زنان خانه داری بودند که در فعالیت ورزشی سازمانیافته شرکت نداشتند. برای تعیین حد فعال بودن، از مقیاس «ml/kg/min» به شیوه برآورد هزینه انرژی دیوک و برای سنجش سلامت عمومی زنان از پرسشنامه GHQ-28 استفاده شد. یافته های آزمون یومن ویتنی نشان داد که هزینه انرژی مصرفی زنان فعال 16درصد بیشتر از زنان همتای غیرفعالشان (023/0.p=). میانگین نمره سلامت عمومی زنان فعال 25/13 و زنان غیرفعال 84/24 بوده است که نشان دهنده وضعیت بهتر سلامت روان زنان فعال است )001/0=p). شکایت های بدنی، اضطراب، افسردگی و اختلال عملکرد اجتماعی به منزله زیرمجموعه های سلامت عمومی، در زنان فعال و غیرفعال به طور معنادار متفاوت است (05/0 p<). با توجه به مشکلات کمتر روانشناختی زنان فعال میتوان گفت اجرای فعالیت بدنی هوازی منظم زیر بیشینه، شیوه ای به نسبت کارامد در کنترل نسبی فشار روانی و کاهش تنش های عصبی افراد فعال است. به نظر می رسد فعالیت های بدنی منظم با شدت 83 درصد حداکثر ضربان قلب، رویکرد غیردارویی مناسبی برای ارتقای سطح سلامت عمومی زنان میانسال است.
بررسی وضعیت موجود و تدوین شاخص های استعدادیابی در رشته بدمینتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت موجود استعدادیابی و تدوین شاخص های مرتبط با رشته بدمینتون در ایران است. این پژوهش در دو مرحلة جداگانه ولی مکمل هم در یک راستا، انجام گرفت. در بخش اول از 154 نفر، شامل 33 مسئول، 30 مربی و 91 ورزشکار در رشته بدمینتون براساس سه پرسشنامه ویژه، نظرسنجی شد تا وضعیت موجود استعدادیابی و شیوه های مطلوب و مهم ترین ویژگی های زیست سنجی، قابلیت های حرکتی، ظرفیت های روان شناختی و شاخص های مهارتی (عوامل چهارگانه) شناسایی شود. در بخش دوم، این عوامل با اجرای آزمون های مختلف در سه گروه ورزشکاران نخبه (13 نفر)، غیرنخبه (8 نفر) و نیمه ماهر (17 نفر) در یک فعالیت میدانی بررسی شد. نتایج در بخش اول نشان داد که از نظر مسئولان، مربیان و ورزشکاران، در شرایط موجود، الگویی برای استعدادیابی در کشور وجود ندارد (05/0P>)، مناسب ترین سن برای شروع این رشته 12-10 سالگی و بهترین تیپ بدنی اکتومزومورف (بلند و عضلانی) است و آموزش و پرورش باید نقش اصلی را در فرایند استعدادیابی به عهده داشته باشد (05/0P<). در بخش دوم نتایج مشترک بین نظرسنجی و فعالیت میدانی نشان داد محیط ساق پا و عامل استقامت قلبی – تنفسی و نیز تمرکز، مهم ترین پیشگوهای معنی دار در تشخیص ورزشکاران به شمار می روند (05/0P<). در شاخص های مهارتی، همگرایی چندانی بین نتایج به دست نیامد (05/0P>).