پژوهش های مدیریت عمومی (پژوهش های مدیریت سابق)
پژوهش های مدیریت عمومی سال پنجم زمستان 1391 شماره 18 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
به نظر میرسد در پارادایمهای جدید، سازمانها به جای تاکید بر شیوههای سنتی و مکانیکی در جهت مفاهیمی همچون سازمان معنویت گرا، سازمان ایمان محور و یا سازمان اخلاق گرا متمایل شدهاند. تغییرات بنیادی در حال شکلگیری در محیط کار است و معنویت یکی از موضوعات اساسی در این زمینه خواهد بود. هدف از انجام این تحقیق دست یابی به مدلی جامع برای آموزش عالی ایران با رویکرد سازمان معنویتگرا است. در این مطالعه از روش تحقیق کیفی( دلفی ) وکسب نظر خبرگان مدیریت وسازمان برای دستیابی به ابعاد ومولفههای موثر بر ایجاد سازمان معنویتگرا استفاده شده است. یافتهها : این روش در چهار دور انجام شد.وحدود 96 مولفه شناسایی شدند که در ضمن فرایند دلفی پس از حذف مولفههای با میانگین پایین، 13 بعد اصلی و 47 مولفه شامل: عوامل سازمانی،عوامل فردی ،عوامل محیطی از طریق فضای معنوی سازمان در ایجاد سازمان معنویتگرا موثر بودند و فضای معنوی سازمان در ایجاد سازمان معنویتگرا نیز موثر بود. که در نهایت مدل مفهومی سازمان معنویتگرا طراحی گردیده است.
بررسی ارتباط میان عوامل مؤثر بر ترک خدمت دانشگرانICT در صنعت ارتباطات همراه ایران با استفاده از متدولوژی نقشه های شناختی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی ارتباط میان عوامل مؤثر بر ترک خدمت دانشگرانICTدر صنعت ارتباطات همراه ایران انجام پذیرفته است. جابجایی پرسنل در صنعت ارتباطات همراه از جمله بزرگترین مشکلاتی است که گریبانگیر سازمان های فعال در این بخش است. افرادی که به دلایل مختلف از سازمان خود ناراضی اند ممکن است به سادگی سازمان را ترک کنند، زیرا به سبب بازار رو به رشد و رقابتی صنعت مذکور، بدیل های شغلی متعددی برای آنها قابل تصوراست و امکان یافتن شغل های جدید و استخدام در سازمان های دیگر وجود دارد. برای انجام پژوهش، پس از بررسی ادبیات موضوع و بهره گیری از نظرات خبرگان، پیمایشی در میان صاحبنظران موضوع پژوهش انجام پذیرفت و پرسش نامه های جمع آوری شده با استفاده از آزمون میانگین یک جامعه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که اصلی ترین عوامل مؤثر بر ترک خدمت دانشگران ICT عبارتند از: سن، سطح تحصیلات، تصدی سازمانی، جنسیت، حقوق، ابهام نقش، تنوع وظیفه، رضایت شغلی، گزینه های شغلی، رئیس بد و عدالت در پاداش؛ سپس با استفاده از متدولوژینقشه های شناختی فازی، چگونگی ارتباط میان این عوامل تبیین گردید.
رویکردهای جایگزین طراحی استراتژی در شرایط عدم قطعیت، رویکردی تحلیلی-تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رویکردهای سنتی برنامهریزی استراتژیک در مواجهه با آشفتگی و عدم قطعیت در محیط، منعطف نبوده و از قابلیت پاسخگویی مناسبی برخوردار نیستند. در شرایط عدم قطعیت کنونی بسیاری از افراد و سازمان ها بر این باورند که استراتژی معنا و مفهوم و جایگاه خود را از دست داده است، چرا که زمانی که آینده کاملاً قابل پیشبینی است، برای طراحی استراتژی میتوان از رویکردهای متعارف استراتژی استفاده کرد. اما زمانی که آینده غیرقابل پیشبینی و با عدم قطعیت مواجه باشد دیگر این قبیل رویکردها، غیرکاربردی بوده و بی معنی میباشند و میبایست از رویکردهایی که مناسب با شرایط ناپایدار است سود جست. این مقاله با هدف معرفی رویکردهای برنامهریزی استراتژیک در شرایط عدم قطعیت، با رویکردی تحلیلی-تطبیقی به بررسی این رویکردها میپردازد و برای همه موارد یک نمونه عملی ذکر میکند و همچنین پیام کلیدی آن رویکرد را برای مدیران برمیشمرد.
بررسی رابطه بین عوامل شخصیتی و سکوت کارکنان دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه از کارکنان انتظار می رود که با دانش، ایده ها، نظرات و پیشنهادات خود درجهت توسعه سازمان مشارکت داشته باشند، اما گاهی اوقات آنها ترجیح می دهند که سکوت پیشه کنند. نوع شخصیت فرد، در تصمیمگیری درباره اینکه درمورد مسائل سازمانی، حرف خود را بزند، میتواند نقش مهمی ایفا کند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل شخصیتی در شکلگیری سکوت کارکنان صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان دانشی پژوهشگاه صنعت نفت (حدود340 نفر) و حجم نمونه آماری بر اساس جدول مورگان حدود 180 نفر برآورد شده است. روش تحقیق حاضر از نوع توصیفی و از شاخه همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. نمونه گیری به روش تصادفی ساده و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه می باشد. دادههای جمع آوری شده با نرم افزار لیزرل تجزیه و تحلیل شده و نتایج نشان میدهد که ابعاد شخصیتی برونگرایی، گشودگی و وظیفه شناسی رابطه منفی و معناداری با سکوت دارند؛ در حالی که بین سازگاری و سکوت، رابطهی مثبت و معنادار وجود دارد؛ ضمن آنکه بین بعد شخصیتی روان رنجوری با سکوت رابطه معناداری مشاهده نشد.
نقش مولفه های مدیریت دانش در پیش بینی مؤلفه های سلامت سازمانی (مورد مطالعه: اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دانش، محور خلق ارزش در سازمان های عصر حاضر است. ذخیره ی دانشی به عنوان سرمایه ی استراتژیک هر سازمان، مهم ترین مزیت رقابتی سازمان ها به شمار می رود. از طرفی سلامت سازمانی منجر به دوام و بقاء سازمان در محیط خود و ارتقاء سازگاری با آن می گردد. در واقع سلامت سازمانی توانایی سازمان برای رشد و بهبود مداوم است. این پژوهش، با هدف بررسی رابطه ی بین مدیریت دانش و سلامت سازمانی در اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان انجام شد. روش تحقیق از حیث هدف، کاربردی و از حیث شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی – همبستگی میباشد. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کل 607 نفر کارکنان اداره ی راه و شهرسازی جنوب استان سیستان و بلوچستان در سال 1391 بود. نمونه ی آماری تحقیق بر طبق جدول مورگان که 237 نفر بودند با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. داد ه های پژوهش از طریق پرسشنامه مدیریت دانش با پایایی 0.83 و سلامت سازمانی با پایایی 0.94 جمع آوری و از طریق آزمون های همبستگی پیرسونی و رگرسیون ساده بوسیله نرم افزارSPSS تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق بیانگر این بود که مولفه ی اجتماعی سازی دانش قابلیت پیش بینی مؤلفه های تأکید علمی، رعایت، ساختاردهی و یگانگی نهادی؛مؤلفه ی ترکیب دانش قابلیت پیش بینی تمامی مؤلفه های سلامت سازمانی؛ مؤلفه ی بیرونی سازی دانش قابلیت پیش بینی تأکید علمی، رعایت، حمایت از منابع و نفوذ مدیر و مؤلفه ی درونی سازی قابلیت پیش بینی روحیه، ساختاردهی، حمایت از منابع، نفوذ مدیر و یگانگی نهادی از زیر مؤلفه های سلامت سازمانی را دارد. بنابراین زیرمؤلفههای مدیریت دانش با برخی از زیر مؤلفههای سلامت سازمانی ارتباط مثبت معنادار و با برخی ارتباط منفی معنادار دارد و با برخی دیگر ارتباط معناداری ندارد.
شناسایی آموزه های دینی مؤثر بر شکل گیری رهبری تحول گرای موثق (ATL) بر اساس مطالعه تطبیقی متون اسلامی و غربی (با استفاده از تکنیک دلفی فازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک رهبری تحول آفرین یکی از سبک های جدید و مؤثر رهبری در محیطهای پویا و ناپایدار جامعه جهانی امروز میباشد. در ادبیات مربوط، دو نوع رهبری تحولگرای موثق و کاذب معرفی شده است. در این پژوهش سعی بر آن است که با مطالعه تطبیقی متون اسلامی و غربی در این زمینه، آموزههای دینی مؤثر در شکلگیری رهبری تحولگرای موثق شناسایی شود. جهت دستیابی به این هدف، با استفاده از تکنیک دلفی فازی و با کمک گرفتن از 12 نفر از خبرگان دانشگاهی آگاه به مسایل دینی اسلام عوامل مزبور مورد بررسی قرار گرفتند. فرایند دلفی در دو مرحله انجام شد که در نتیجه 13 عامل به ترتیب اهمیت عبارتند از: «خودشناسی و خودآگاهی»، «روح حقجویی و عدم تبعیض»، «تقوی الهی»، «بصیرت ناشی از معنویت»، «توکل»، «اخلاق دینی و توجه به ارزشها»، «تزکیه نفس»، «ایمان به غیب»، «امر به معروف و نهی از منکر»، «انفاق»، «اخلاص در عمل»، «آخرتگرایی»، و در نهایت «رعایت احکام»
اعتبارسنجی مشتریان بانک با استفاده از رویکرد امتیازدهی اعتباری:مطالعه موردی شعب بانک سپه در زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه در صنعت بانکداری وام ها نقشی اساسی دارند. با افزایش تعداد درخواست های وام از سوی افراد و با توجه به ریسک موجود در این فعالیتها، ارائه روشی برای مدیریت این وام ها ضروری است. در این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون لجستیک یک نمونه تصادفی 519تایی (284 مشتری خوش حساب و 235 مشتری بد حساب) از مشتریان حقیقی که در فاصله زمانی بین 1385 تا 1390 از شعب بانک سپه در سطح شهر زاهدان اقدام به دریافت تسهیلات نموده اند، انتخاب شده است. به وسیله 15 متغیر که اثر معناداری بر ریسک اعتباری و تفکیک بین دو گروه از مشتریان خوش حساب و بدحساب داشته اند، مدل نهایی برازش شده است. نتایج حاصل از برآورد نشان می دهد که براساس شاخص های آماری، رگرسیون لجستیک از نظر ضرایب و همچنین قدرت تفکیک کنندگی معنادار بوده و در مدیریت ریسک اعتباری بانک از اعتبار بالایی برخوردار است. از بین متغیرهای مستقل موجود در مدل، مبلغ تسهیلات دریافتی از بانک، شاغل بودن همسر فرد وام گیرنده، وضعیت چک برگشتی، مدت زمان بازپرداخت اقساط، وضعیت تأهل، اموال و دارایی های فعلی شخص وام گیرنده، وضعیت فعلی مسکن وام گیرنده، به ترتیب بیشترین سهم را در تفکیک مشتریان به دو گروه با ریسک اعتباری بالا و ریسک اعتباری پائین دارند. بنابراین بانک باید جهت کاهش ریسک اعتباری و تصمیم گیری در مورد متقاضیان تسهیلات متغیرهای فوق را با دقت بیشتری مدنظر قرار دهد.