مقالات
حوزه های تخصصی:
در چند دهة اخیر پیرامون مفهوم تبیین، پرسش های مهمی در فلسفة علم طرح شده است که بیشتر آنها تاکنون پاسخ قانع کننده ای نیافته اند. این نوشتار قابلیت های عقلگرایی را در پاسخ به این پرسش ها بررسی می کند. دیدگاه عقلگرایانه ای که محور این نوشتار است تبیین یک رویداد را مستلزم کشف علت آن میداند. استدلال اصلی این است که بیشتر مشکلات مربوط به تبیین ناشی از سیطرة رویکردی تجربه گرایانه است و موفقیت رهیافت عقلی در حل این مشکلات، حتی از نگاهی عملگرایانه نیز دلیلی کافی برای لزوم بازخوانی و احیای این رهیافت به حساب میآید و چالشی جدی در برابر رهیافت تجربی است که با سیطره بر فلسفة علم، بیشتر در مسئله سازی و تولید معضلات فکری و فلسفی موفق بوده است تا در ارائة راه حلی برای آنها.
تأملی بر نظریة شبح و وجود ذهنی، با تأکید بر آراء علامة طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة تطابق ذهن و عین نه تنها حکمای اسلامی را به خود مشغول ساخته، بلکه در میان فلاسفة غرب نیز معرکة آراء بوده است. از جمله نظریاتی که ذیل این بحث مطرح شده، نظریة وجود ذهنی بین فلاسفة متأخر و نظریة شبح در بین متکلمان است . طرح این نظریه، ثمرة پرسش هایی است که متکلمان در ارتباط با چگونگی وجود ماهیات اشیا در ذهن مطرح میساختند. کنجکاوی متکلمان دراین زمینه، سبب پیدایش نظریة اضافه و نظریة شبح در بین آنان گردید. در میان فلاسفة اسلامی، اولین کسی که نظریة شبح را جداگانه مطرح و نقد کرده، علامه طباطبایی (ره) است.
در این مقاله پس از نقل مقدمهای کوتاه، تطابق عین و ذهن در معرفت شناسی اسلامی بررسی می شود، سپس نگارنده به تبیین نظریة شبح از دیدگاه
علامه طباطبایی میپردازد. لزوم سفسطه و به وجود آمدن دور، اشکالاتی است که علامه بر پیکر این نظریه وارد میسازد. نگارنده با نقد هر یک از آنها، زمینه را برای تقویت نظریة شبح فراهم ساخته و با نقل نقدهایی بر نظریة حکما، به تأییدات خود بر نظریة شبح می افزاید.
تحلیلی بر پیامدهای تربیتی عقل نظری از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله عقل نظری و مراتب آن بر اساس دیدگاه ابن سینا و تبیین پیامدهایی برای تعلیم و تربیت بررسی می شود. نتایج حاصل که با استفاده از روش
تحلیلی ـ استنباطی انجام شد ضمن آنکه گویای خصایصی برای هر مرتبة عقلی بود، نشان داد که علاوه بر لزوم تعریف دو نوع هدف واسطه ای و غایی برای تعلیم و تربیت، پرورش عقل باید به صورت تدریجی و با توجه به محدودة سنی فرد انجام شود. نظام تعلیم و تربیت نیز باید به گونه ای سازماندهی گردد که به فعلیت هر چه بیشتر استعدادهای بالقوه کمک نماید وتوجه به محیط به عنوان یک عامل مبنایی در رشد عقلانی، جهت دهی صحیح ودقیق فرد در فرایند اکتساب، در نظر گرفتن تفاوت های فردی، فراهم آوردن زمینه های بروز و رشد خلاقیت و ایجاد تنوع در برنامة درسی و محتوای آموزشی به منظور شکوفایی عقل از مشخصه های اصلی این نظام باشد. در بحث روش های تعلیم و تربیت نتایج حاکی از آن بود که روش های اتخاذی ضمن برخورداری از دو ویژگی تطابق با اهداف و محدودة سنی متربی، باید به گونه ای باشند که فرایند گذر از یک مرتبه به مرتبة دیگر را میسر سازد و باعث غنی سازی هر چه بیشتر مراتب عقل گردند. در پایان نیز الگویی برای رشد عقلانی، براساس دیدگاه ابن سینا در زمینة عقل و مراتب آن مطرح شد.
بررسی رابطة عدالت و سعادت از دیدگاه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارسطو از معدود اندیشمندانی است که تأملاتی ژرف در بارة عدالت و سعادت داشته است. وی تأثیر عدالت در تحصیل سعادت را پذیرفته، به گونهای که دستیابی به سعادت را بدون اجرای عدالت امکان ناپذیر میداند. به تعبیر صحیحتر از نظر وی اعتدال از فضایل عمده در تحصیل سعادت است؛ میان عدالت و سعادت رابطة عمیق و ژرفی وجود دارد به گونهای که عدالت شرط لازم برای تحصیل سعادت است و معنای این سخن این است که امور دیگری نظیر داشتن حکمت، عفت، شجاعت، خیراتخارجی و دوستی نیز در تحصیل سعادت نقش دارند و همراه عدالت علتتأمه برای نیل به سعادت میگردند و این بدین خاطر است که هر پدیدهای برای تحقق به صدها عامل نیاز دارد و عدالت تنها یکی از عوامل تحصیل سعادت است، بنابراین عدالت به عنوان شرط لازم، وسیله و مقدمه ای برای نیل به سعادت به شمار میآید و نسبت منطقی میان آن دو عام و خاص مطلق است.
رابطة خدا با جهان در اندیشة ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئلة ""رابطه خدا با جهان"" در اندیشة ارسطو و ابن سینا، محوری ترین پرسش مطرح در این مقاله است. در این مقاله اثبات می شود که نگرش این دو فیلسوف مشایی در مورد خدا از جهات متعددی متفاوت است؛ ارسطو، با تکیه بر برهان طبیعی و متوسل شدن به مقولة حرکت به اثبات محرک ثابتی دست می یابد که آن را جوهر
نام گذاری نموده و شارحان وی آن را خدا نامیده اند. از نظر وی جوهر علت غایی همة حرکات عالم است. در حالی که در اندیشة ابن سینا، خدا به عنوان واجب الوجود وجود محض، معطی وجود به همة کائنات، می باشد. از دیدگاه ارسطو خداوند علت است لیکن، علیت او صرفاً تحریکی است. از دیدگاه ابن سینا این علیت ایجادی است و نه تحریکی. وی با تقسیم موجود به واجب و ممکن و اثبات نیازمندی ذاتی ممکنات به واجب، تعالی، مدل نوینی از مناسبات خدا و جهان را مطرح ساخت که براساس آن، جهان باویژگی حدوث ذاتی به طور پیوسته از خالق سرمدی فیض هستی دریافت می کند(به عبارت دیگر جهان، همواره به وصف وجوب غیری موجود بوده است). از دیدگاه ارسطو، خدانه تنها خالق جهان نیست، بلکه به آن علم و التفاتی نیز ندارد. از دیدگاه ابن سینا خدا به عالم علم عنایی دارد که سبب افعال اوست. در این جستار که بررسی تطبیقی در خداشناسی فلسفی دو فیاسوف مشایی است، برتری و تفوق حکمت بوعلی بر فلسفة ارسطو آشکار
می گردد.
هدفمندی حیات بشر از دیدگاه قرآن وعهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدایت مخلوقات به سوی کمال از سنت های الهی است. دستگاه آفرینش با هدایت تکوینی، انواع موجودات را به سوی کمال مناسب خویش سوق داده است، ولی انسان را از نوع هدایت تشریعی با ارسال پیامبران و انزال کتاب به تکامل می رساند.
از دیدگاه قرآن و عهدین، انسان شبیه به خدا آفریده شده است، ازاین رو هدف از خلقتش، تکامل روحی و معنوی به همراه دانش است. شباهت انسان به خدا درگرو رحمت الهی و فراگیری صفات اخلاقی خدا و داشتن حیات معنوی است.
آنچه این مقاله بدان اهتمام میورزد، شناخت مفهوم هدفمندی و نوع حیات معنوی در قرآن و عهدین است. از دیدگاه قرآن، انسان با توانمندی هایش در خلقت، مظهر تجلی صفات الهی است و قرار است در دنیا شایستگی خلافت الهی را پیدا کند ومحل ظهور اسمای الهی شود.
تعالیم انبیا در تورات، مبنی بر قداست است که گویای کیفیتی است که نفیاً مستلزم دوری جستن از همة چیزهایی است که مخالف ارادة الهی است و اثباتا ًخود را وقف عبادت کردن است.
در اناجیل، هدفمندی حیات بشر به دنبال انگارة سقوط بشر و گناه نخستین است و به مفهوم فدا و رستاخیز مسیح اتکا دارد. لطف الهی توسط مسیح عامل اصلی نجات بشر است و ایمان آوردن به مسیح به تنهایی و به عبارتی دیگر آموزة فیض یا همراه بودن آن با اعمال نیک در نجات بشر و آمرزیدگی او، در دو دیدگاه کاتولیک و پروتستان تفسیر متفاوت دارد.
این مقاله درصدد است که چگونگی هدفمندی حیات بشر را از منظر قرآن و عهدین « تورات و انجیل» بررسی نموده تا مشترکات و مفترقات ادیان را تبیین نماید
کارکرد باورها و مناسک اسلامی در کاهش بستر خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خودکشی به عنوان معضلی پیچیده و چند بعدی، امروزه به همراه تغییرات سریع جوامع رو به افزایش است. در این مقاله، نقش و جایگاه باورها و مناسک اسلامی، با در نظر گرفتن چند تباری بودن پدیدة خودکشی، برای تعیین تأثیر آنها در پیشگیری از خودکشی و در نتیجه، کمک به کاهش آن بررسی می شود. به دلیل چند تباری بودن مسئلة خودکشی، روش تحقیق به صورت اسنادی، تحلیلی و فراتحلیلی است. مروری بر برخی مطالعات، تحقیقات و مستندات آماری و تجربی موجود و در دسترس بیانگر ارتباط برخی عوامل همچون افسردگی، روابط جنسی نامشروع، ضعف خانواده و مشروبات الکلی با خودکشی است. حرمت خودکشی و وسوسه و فکر آن در قرآن و روایات، نقش باورهای اسلامی در معنادار ساختن زندگی (همچون موهبت زندگی، توبه، امید و خوش بینی، آزمایش و ابتلا، صبر، توکل، یاد مرگ و آخرت، ارتباط با خدا و قضا و قدر) و مناسک جمعی و گروهی در اسلام و شبکه های مذهبی حمایت اجتماعی در پیشگیری از خودکشی بسیار مؤثر است. در مجموع متغیر دینداری در دو بعد فردی و اجتماعی و مستقیم و غیر مستقیم در این امر تأثیر زیادی دارد.