مقالات
حوزه های تخصصی:
هلیه بسیطه قضیه ای است که محمول آن »وجود» است. از مسائل مهمی که در مورد این قضایا مطرح می شود این است که آیا اساساً می توان چنین قضایایی را پذیرفت؟ این نوشتار درصدد ارزیابی نظر ملاصدرا و کانت در مورد هلیات بسیطه است که نخست به بررسی نظرات هر کدام از این فیلسوفان به طور مجزا و سپس به تشابهات و تناظرات نظرات آنها و در پایان به ارزیابی نظر آنها خواهد پرداخت و به این نتیجه می رسد که نظرات ملاصدرا در خصوص هلیات بسیطه(یعنی1. ثبوت الشیء؛ 2. عارض ماهیت؛ 3. عکس الحمل؛ 4. تجرید همراه تخلیط) قابل تقلیل به دو راه حل (1. مبتنی بر اصالت ماهیت؛ 2. مبتنی بر اصالت وجود) است و از سوی دیگر نظر کانت این است که هلیات بسیطه تحلیلی و ترکیبی نیستند، بنابراین به انکار این قضایا پرداخت. این نوشتار بر آن است که با بیان دو راه حل ملاصدرا می توان از نتایج مشکل آفرین رویکرد کانت به مسئله هلیات بسیطه خارج شد.
شاکله سازی و کارایی آن در نقد اول کانت با تأکید بر مفهوم «مکان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاکله سازی قوه خیال یکی از مباحث نقد عقل محض کانت است که اهمیت آن مورد مناقشه شارحان قرار گرفته است؛ برخی آن را بحثی تصنعی پنداشته اند و برخی ضروری. سخن نگارنده در این مقال، ضرورت این بحث برای نقد اول کانت است. البته شاکله ها چنانکه کانت می پنداشت، منحصراً زمانی نیستند بلکه «مکان» نیز حداقل در بعضی از شاکله ها دخیل است. کانت به واسطه شاکله ها از سویی، کارکرد «ابژکتیو» مقولات محض فاهمه را در شناخت نظری ما تبیین می کند و بدین وسیله خود را از شک هیومی می رهاند؛ و از سوی دیگر، شناخت سنتی مابعدالطبیعه را به چالش می کشاند. از نظر وی، نهایت شناخت نظری ما مجموع اعیان زمانی- مکانی از مجرای خیال است و فراروی از این محدوده نارواست.
بررسی گستره براهین قاعده الواحد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قاعده الواحد یکی از اساسی ترین قواعد فلسفه اسلامی است که در مسائل مختلف فلسفه اسلامی و دیگر علوم مانند علم اصول فقه از این قاعده استفاده شده است. در این نوشتار ابتدا با توجه به براهین این قاعده و تحلیل مبادی و معانی به کار رفته در این براهین، آشکار شده است که مجرای این قاعده وحدت حقه حقیقی است. سپس با بیان تقریری دیگر از این قاعده و اقامه برهان دیگری این قاعده تعمیم داده شده و حدود و ثغور و موارد کاربرد این تعمیم در عالم عقول، عالم مثال وعالم طبیعت تعیین شده است.
چیستی معنا در منظر ابن عربی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن عربی(638-560 ق) که به وجودشناسی معنا اهتمام دارد، معنا را حقیقتی خارجی و کلی می داند که در مراتب معنایی یک واژه مشترک است. هر واژه مراتبی از معنا دارد که به صورت حقیقی بر همه آنها صدق می کند. در این نوشتار نظر عارف در مباحثی همچون فرایند شکل گیری معنا، تعیین واضع اصلی لفظ و معنا، ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا، نسبت معنا و علم خدا، عینی بودن لفظ و معنا بررسی می شود. علامه طباطبایی (1360-1281) در پیروی از ابن عربی به نظریه روح معنا نظر می دهد و افزون بر آن نظریه فایده انگاری معنا را مطرح می کند. در این مقاله نظر علامه در مباحثی همچون فرایند شکل گیری معنا، زبان قرآن و نسبت آن با زبان بشری، تأثیر غایات در حقیقی بودن معنا در مصادیق فرامادی و برخی مسائل دیگر مطرح می شود. در مباحث مطرح شده، کوشیده ایم آراء ابن عربی و علامه در باب معنا را مقایسه کنیم. هدف اصلی این پژوهش بررسی آراء ابن عربی و علامه طباطبایی و مقایسه آنهاست و هدف فرعی آن، طرح مسائل و نکات جدید در این باب و نظرورزی فلسفی و تحلیلی در آنهاست. روش ما در این مقاله، روش عقلی است.
مقایسه ای میان براهین جهان شناختی غزالی و ویلیام کریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
براهین جهان شناختی براهینی هستند که در آنها با تأمل در جهان آفرینش و با تکیه بر نیاز موجودات متحرک و ممکن، به یک موجود کامل استناد می شود. یکی از اقسام این دسته از براهین، برهان جهان شناختی کلام است که در میان متکلمان اسلامی به برهان حدوث معروف است و در آن از طریق حدوث زمانی عالم به اثبات وجود خالق پرداخته می شود. این برهان از براهین سنتی است که به رغم نقدهایی که به آن شده، در روزگار ما بازسازی شده است. مقاله حاضر تقریر سنتی این برهان را توسط غزالی با تقریر بازسازی شده آن توسط کریگ مقایسه می کند و در مقام بیان تفاوت این دو تقریر نشان می دهد که غزالی با این برهان در صدد اثبات وجود خداست در حالی که کریگ معتقد است یافته های علمی احتمال وجود خدا را تقویت می کنند.
تحلیل مراتب علم الهی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقیقت علم در حکمت متعالیه صدرایی عین حقیقت وجود، بسیط و دارای سلسله مراتب حقیقی است. اگر چه بر مبنای مشرب عرفا حقیقت علم واحد شخصی است و هر علمی که خارج از آن واحد شخصی فرض شود، حقیقت علم نیست، بلکه ظهور همان حقیقت است. تأثیرپذیری مسئله علم الهی و سلسله مراتب آن از متون دینی در نظام حکمت صدرایی بسیار برجسته و مشهود است و مفاهیمی همچون عنایت، قضا و قدر، که از متون دینی اقتباس شده اند، با مراتب علم الهی قابل تطبیق است. در تحلیل و بررسی مراتب علم الهی، تحلیل کیفیت علم الهی به ماسوا و مبانی که باعث تقسیم بندی علم الهی به مراتب گوناگون می شود، حائز اهمیت است. در این مقاله مراتب علم الهی با توجه به مبانی حکمت متعالیه و ارتباط آنها با یکدیگر تحلیل و بررسی شده است
حقیقت تحدیث و رابطه آن با نبوت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ختم رسالت، انگاره ختم ارتباط انسان توسط فرشتگان با عالم غیب،گونه ای از تبیین حقیقت خاتمیت به شمار آمد؛ اما دلایلی استوار از وجود ارتباط میان انسان ها و خدا با واسطه فرشتگان گزارش می دهد. زیر بنای چرایی لزوم این پیوند به درک مسئله هدایت و جایگاه امام باز می گردد. وجود آموزه هایی در شیعه که به موضوع گفتگوی فرشتگان با پیشوایان آن و حتی دیگران تأکید دارد، در اولین مواجهه، این پرسش را مطرح می کندکه باور به ارتباط ملائکه با انسان پس از ختم نبوت باوری اختصاصی به شیعه است یا در درون مایه های معارف اهل سنت می توان چنین باوری را پیگیری نمود؟ پرسش از چگونگی دلالت آموزه های اهل سنت در این مسئله و گونه های تقارب و تباعد مفهومی آن، در دو فرهنگ شیعی و سنی. این پرسش ها هم دقیق از اصل این مسئله را آشکار می نماید. شیوه های تحدیث و تفاوت آن با نبوت و رسالت از موضوعات دیگری است که جستار در آموزه تحدیث را ضرورت می بخشد. از این رو، در این نوشتار پس از مروری کوتاه بر مسئله تحدیث نزد اهل سنت و امکان ارتباط ملائکه با انسان پس از ختم نبوت؛ دیدگاه های مطرح نسبت به تفسیر محدث و به ویژه تمایز محدث با نبی و رسول از نگاه شیعه مورد بررسی قرار گرفته است