۱.
کلید واژه ها:
ارسطو فرونسیس حکمت عملی فضایل عقلانی سنجش عقلانی
ارسطو نخستین فیلسوفی است که به صورت مفصل و مستقل مبحث فرونسیس یا حکمت عملی را در مرکز توجهخویش قرار داده و بدان پرداخته است. وی فرونسیس را از جمله فضایل عقلانی می دانست که لازمه رسیدن به سعادت برای هر فرد و جامعه ای محسوب می شود. ارسطو در بیان جایگاه هستی شناختی فرونسیس آن را به جهت توجه به عمل متمایز از سایر فضایل عقلانی همچون اپیستمه، تخنه، عقل شهودی و سوفیا دانسته است. از نظر وی اپیستمه، عقل شهودی و سوفیا با تئوری سروکار دارند، در حالی که فرونسیس با پراکسیس و عمل سروکار دارد. وی هم چنین فرونسیس را متفاوت از تخنه دانسته است در حالی که در تخنه نیز همچون فرونسیس با عمل سروکار داریم؛ اما عمل در تخنه از نوع پوئسیس و ساختن است حال آنکه فرونسیس به عنوان یک نوع معرفت جامع و کاربردی نه تنها اعمال زندگی روزمره را تعیین می کند بلکه معرفت در فرونسیس هم چنین به عنوان هدایت گر و محاسبه گر نیز عمل می کند. افزون بر این عملی که در فرونسیس مدنظر است شامل مؤلفه های متعددی همچون درک غایت، میل، سنجش و انتخاب عقلانی است. وی معتقد است که فرونسیس می تواند چهارچوب های ارزشمندی برای راهنمایی زندگی انسان ارائه دهد.
۲.
اصالت وجود مهمترین اصل فلسفی و سنگ بنای حکمت متعالیه و برجسته ترین نوآوری فلسفی ملاصدرا است. این اصل اصیل، فروعات و نتایج فلسفی فراوانی را نیز در پی دارد که مورد توجه حکمای صدرایی قرار گرفته است که هرکدام این قابلیت را دارد تا یک نوآوری حِکمی محسوب شود. البته جایگاه طرح این نتایج در آثار ملاصدرا و شارحانش پراکنده است. در این میان، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «نهایه الحکمه» به درستی و با صراحت، مقام بحث را مشخص کرده و دقیقاً پس از تبیین و اثبات اصالت وجود، به مهمترین نتایج و فروعات آن اشاره کرده است. بررسی گزاره هایی که به عنوان نتیجه و فرع اصالت وجود مطرح شده، نشان می دهد که موضوع تمام آنها، دقیقاً همان موضوع اصالت وجود نیست و نمی توان آن را حکمی عام برای تمام وجودات دانست. مسأله ای که می تواند در میزان نوآوری این فروعات مؤثر باشد. قابلیت استخراج مستقیم این فروعات از اصالت وجود نیز، در این مهم اثرگذار است.
۳.
در این نوشتار نگاه ارسطو به عقل را در دو مبحث نظریه شناخت و نفس بررسی می کنیم. در نظریه شناخت گفته خواهد شد که مکانیسم شناخت نزد ارسطو چهار مرحله دارد؛ حس، یادآوری، تجربه و کلی. کلی نزد ارسطو همان شناخت عقلی است که منتزع و برگرفته از سه مرحله پیشین است؛ بر همین اساس است عبارت معروف منقول از ارسطو که "من فقد حسا فقد علما". در مبحث نفس ضمن تبیین معنای نفس نزد ارسطو، عقل به عنوان قوه ای از نفس شناخته می شود که عهده دار تمامی مراحل چهارگانه شناخت است. در پایان درباره عقل منفعل و فاعل به تفصیل بحث خواهد شد و تفسیر مشهور از عقل فعال به عنوان عقل مفارق از انسان نقد خواهد شد.
۴.
کلید واژه ها:
علم حضوری علم خداوند اضافه اشراقیه سهروردی هویت نوری
از نظر سهروردی،خداوند علت موجودات مادی بوده و همانند هر علت دیگر به معالیل خود علم دارد؛ علم گرچه ممکن است گاهی پیشینی و گاهی همراه معلول و یا بعد از آن(پسینی) باشد اما در کلمات سهروردی از علم قبل الایجاد سخنی به میان نیامده و تنها علم مع الفعل مورد بررسی قرار گرفته است؛بر اساس نظر او،مادیات در دو دسته(مادیات موجود و مادیات معدوم )تقسیم بندی شده اند که مادیات معدوم، از طریق وجود شان در بدنه فلک و مادیات موجود،خود به وجود مادیشان، به صورت حضوری، متعلق علم پروردگار بوده و دفتر علم خداوند محسوب می شوند اما این به آن معنا نیست که در ذاتِ موجودات مادی و غواسق اقتضای حضور وجود داشته و آنها همانند مجردات به حسب ذاتشان می تواند متعلق علم خداوند واقع شوند بلکه تعلق علم به آنها از آن جهت است که نور الانوار با اضائه خود، آنها را مستنیر،ظاهر و قابل ادراک می کند زیرا حقایق نوری و در راس آنها نورالانوار نه تنها خود، ظاهر و نورانی هستند بلکه دارای خاصیت اناره واضائه نیز بوده و موجب ظهور موجودات دیگر (جواهر غاسق) می شوند بنابراین سرِّ حضور را باید در هویت نوری نور الانوار جست.
۵.
اصلاح اجتماعی، به طور کلی، دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب و بهبود وضع جامعه است. پیشوایان معصوم ضمن شناخت بُعد اجتماعی انسان و ترغیب مؤمنان به جمع گرایی، به آسیب های اجتماعی و اصلاح آن ها نیز توجه داشته اند. اصلاح گری معصومان در ساحت اجتماع، نظام مند بوده و در چهار بخش هدف گزاری، موضوع، برنامه و مجری اصلاح اجتماعی سامان می یابد. پژوهش حاضر، با تحلیل آموزه های دین، مهم ترین مبانی کلامی متناسب با هر یک از اجزای نظام اصلاح اجتماعی معصومان را ارائه می دهد.بر پایه یافته های تحقیق، مبانی کلامی مرتبط با هدف گزاری اصلاح اجتماعی، عبارتند از توحیدمحوری در تمامی حرکت ها و باور به معاد و نظام جزا و پاداش اخروی. مبانی مربوط به موضوع و سوژه اصلاح اجتماعی، به ویژگی های انسان از جمله اصالت و تکامل پذیری روح می پردازد. جامعیت و جاودانگی دین نیز از مبانی کلامی مرتبط با برنامه و قانون اصلاح اجتماعی به شمار می رود. آخرین گروه نیز مبانی مربوط به راهبر برنامه اصلاح اجتماعی است. نبی و امام به عنوان مجریان نقشه اصلاحی ، لزوماً دارای عصمت اند، پیوند ناگسستنی با وحی دارند، داناترینِ مردمان اند نسبت به صلاح و فساد جامعه و آگاه ترین اند در شناخت روش ها و راهکارهای اصلاح. نتایج این پژوهش به شرط توفیق در استقرا و تحلیل، در پژوهش های کلامی و سیره پژوهی قابل بهره برداری خواهد بود.
۶.
کلید واژه ها:
معنای زندگی هدف زندگی مطهری جعفری
معنای زندگی به عنوان مساله ای بسیار مهم، مورد توجه استاد مطهری و علامه جعفری قرار گرفته است. بررسی توصیفی- تحلیلی دیدگاه این دو متفکر مسلمان، مبین این حقیقت است که علی رغم وجود مشابهت های قابل توجه، تفاوت های اساسی در رویکرد آن ها نسبت به این مساله وجود دارد . این تفاوت ها در سه محور اصلی قابل صورت بندی است: 1- رویکرد کلامی و نقلی استاد مطهری به این مساله برخلاف رویکرد عقلی و فلسفی علامه جعفری به آن 2- نگرش غیراستقلالی و معنای زندگی و بدیهی انگاری آن در مقابل توجه جدی علامه جعفری به مقام پرسش معنای زندگی و تلاش برای استخراج پاسخ این مساله از درون تحلیل پرسش. این تفاوت های اساسی خود نشان دهنده ی دو گونه ی متفاوت بحث از معنای زندگی تحویل گرایانه ی استاد مطهری به مساله ی معنای زندگی در مقابل نگرش استقلالی و محوری علامه جعفری نسبت به این مساله 3- عدم توجه استاد مطهری به پرسش در ساحت اندیشه ی اسلامی- ایرانی است.
۷.
کلید واژه ها:
اطیب البیان روایات تفسیری حجیت اخبار در غیر احکام معصوم مصادیق معنای باطنی کلام
اطیب البیان فی تفسیرالقرآن تفسیری شیعی وبه زبان فارسی است نوشته آیت الله سیدعبدالحسین طیب متوفی تیرماه سال1370( هشتم محرم 141ه ق).هرچندازنظرمؤلف،برخی اخبارتفسیری مفید یقین نیست ونیز حجیت اخبار آحاددرغیراحکام از نظروی معلوم نیست؛بااین حال درجای جای این تفسیرروایات وارده ازائمه معصومین علیهم السلام به گونه ای گسترده به چشم می خوردو مفسر ذیل بعضی آیات،شأن نزول و قصه های مربو ط به آن راذکر میکندواز بیان روایات نامعتبر پرهیز می نماید .وی در تفسیر آیات ظاهرالدلاله که شامل نصوص و ظواهر می باشند،به همان ظاهراکتفا میکندودربیان آیات غیرظاهر الدلاله وبرای دستیابی به بواطن آیات قران از بیانات خاندان نبوت و عصمت و طهارت بهره می برد وچنانچه درابتدای کتاب تفسیری خود ذکر می کند ،روایات وارده ازمعصومین رابه عنوان منبعی معتبر برای تفسیرخودقرارداده واز روایاتی که موافق باظاهرآیه هستند دربیان معنای واژگان یابیان مرادآیه ونیزدرتفسیروبخصوص طرح مباحث کلامی استنادمیکند.روایات تفسیری ظاهرأمتعارض باآیه ازنظرایشان شامل مصادیقی ازمفهوم آیه،حمل بر معنای باطنی (تأویل)، تقیید، تخصیص وتبیین آیه میباشند،بااین همه معتقدست که دربیشتر مواردروایات تفسیری ناظر به مصادیقی از مفهوم آیه می باشد و به روایات تفسیری به عنوان رافع ابهام ومبین متشابهات استناد می نماید و در مجموع آنچه از بررسی کتاب اطیب البیان به دست می آید اینست که مرحوم طیب را نمی توان در زمره مفسرین روایی محض محسوب نمود. برخورد مفسرباروایات ورویکردهای خاص وی نسبت به روایات تفسیری وروایات کلامی موضوع موردبحث وبررسی دراین مقاله می باشد.