مقالات
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی با تمسک به آیاتی از قرآن کریم به تشریح دوگانه ای هستی شناسانه در تقسیم عوالم با عنوان دوگانه امر و خلق می پردازند. از منظر ایشان عالم خلق، همان عالم ماده است و عالم امر که باطن عالم ماده است شامل عالم مثال و عالم عقل می شود. از سوی دیگر در عرفان اسلامی دوگانه ای با عنوان جهت حقی و جهت خلقی مطرح است که مشابهت قابل توجهی با دوگانه امر و خلق در قرآن دارد و در آن از حیثیت غیر استقلالی و عین الربطی ظهورات ذات الهی، تعبیر به «جهت حقی» و از انتساب وجود به موجوداتِ عوالم سه گانه (عقل، مثال و ماده) تعبیر به «جهت خلقی» می شود. در عین حال تفاوت هایی در تقسیم عوالم از منظر علامه طباطبایی و عرفان اسلامی وجود دارد؛ زیرا طبق دوگانه امر و خلق در بیان علامه طباطبایی، عالم مثال و عالم عقل از عوالم امری محسوب می شوند ولی طبق دوگانه جهت حقی و خلقی در عرفان اسلامی، این دو عالم از عوالم خلقی هستند. حال در این مقاله تلاش شده است پس از تشریح تفصیلی دوگانه قرآنی امر و خلق و دوگانه عرفانی جهت حقی و جهت خلقی نشان داده شود که به رغم تفاوت ظاهری در تقسیم عوالم طبق این دو نظر، تفاوتی بنیادین میان آنها نیست و می توان با تکیه بر ابزار مفهومی جدیدی که در هر دو نظام فکری مستتر است ولی به آن تصریح نشده است یعنی مفهوم «غلبه جهت حقی» و «غلبه جهت خلقی» دستاورد ها و دقت های هستی شناسانه هر دو نظریه را به طور توامان با یکدیگر محل توجه قرار داد.
تحلیل گرایش های فلسفی حکیم سبزواری پیرامون چگونگی پیدایش کثیر از واحد (نظام فیض)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر حاجی افاضه آن است که از فیاض، فیض صادر شود و از او چیزی کاسته نشود و در قوس صعود چیزی به او افزوده نشود. او ایجاد را به دو قسم- حقیقی و مصدری- تقسیم کرده و ایجاد حقیقی را وجود منبسط معرفی کرده است و در تبیین مشایی بسان حکیمان مشایی میان نظریه عقول و هیأت بطلمیوس ارتباط برقرار کرده و بر این باور است که از عقل اول تا عقل نهم، هر کدام یک فلک ایجاد کرده و عقل دهم فلکی ندارد، اما مدبر موجودات زمینی است و بسان این حکیمان از عوالم لاهوت، جبروت، ملکوت و ناسوت سخن می گوید. او در تبیین اشراقی از ارباب انواع و نور سخن می گوید. ملاهادی در تبیین صدرایی از حدیث حضرت علی(ع) پیرامون ماهیت عقل استفاده می کند و هم مانند ملاصدرا در صدد جمع آراء درباره صادر اول بودن عقل یا وجود منبسط است. او در تبیین مشایی- اشراقی و اشراقی- صدرایی، به صورت ترکیبی از عناصر مشایی، اشراقی و صدرایی بهره گرفته است.
مبانی جهان شناختی رمزپردازی در حکمت متعالیه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمزپردازی شیوه ای برای انتقال معانی است که در حوزه های مختلفی مانند حکمت و هنرهای سنتی کاربرد داشته و در عرصه فرهنگ و تمدن اسلامی نیز دارای سابقه است. سهروردی و عرفا از رمزپردازی به شکل گسترده ای استفاده کرده اند. از آنجا که حکمت متعالیه یکی از مهم ترین مکاتب حِکمی در حکمت اسلامی است این مسئله قابل تأمل است که در حوزه جهان شناسی کدامیک از مبانی این حکمت با رمزپردازی تناسب داشته و می تواند به عنوان پشتیبان نظری آن قرار گیرد؟ مبانی جهان شناسی حکمت متعالیه به دلیل بهره مندی از نگاه وجودی، با مسئله رمزپردازی کاملاً سازگار و متناسب است. از این میان می توان به مبانی ای هم چون مثُل افلاطونی، تطابق عوالم، عالم مثال و حرکت جوهری اشاره کرد که هر یک به نحوی مبین رمزپردازی است؛ لذا مبانی جهان شناسانه حکمت متعالیه چارچوبی را فراهم می نمایند که بر اساس آن رمزپردازی دارای بنیانی عقلانی خواهد بود و همچنین معیاری را برای ارزیابی رمزپردازی های صحیح و عقلانی در اختیار قرار می دهد. در این مقاله برای دستیابی به مطلوب از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است.
بررسی منشأ تعین اختیار در اعیان ثابته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیلی که عرفا از نحوه تکون و شاکله بندی اعیان ثابته در تعینات حقی ارائه می کنند ایا قابلیت تعین اختیاریِ حقیقت اختیار در اعیان ثابته را دارد یا نه؟ غالب عرفا معتقدند که اعیان ثابته موجودات مختار، تمام استعدادهای ثبوت یافته مخصوص به خود را در مرتبه علم ذاتی حق تعالی، از ازل الی الابد به صورت ذاتی، لایتغیر و ثبوتی دارا بوده و حقیقت اختیار در اعیان ثابته موجودات مختار، جزء شئون ذاتی اقتضائات اعیان ثابته است، طبق قاعده " الذاتی لایعلّل "، اختیار در اعیان ثابته تعین ساز و منشأ بردار نیست. این نظریه مستلزم جبرگرایی است. در این مقاله با نقد نگاه تک ساحتی ( حیثیّت تقیدیِه نفادی) به شکل گیری اقتضائات ذاتی اعیان ثابته، با روش تحلیلی عقلی و با استمداد از مبانی دینی، در صدد اثبات این نظریه هستیم که اقتضائات ثبوت یافته در اعیان ثابته که بر اساس ترتّب علّی و معلولی عرفانی(حیثیت تعلیلیه اندراجی) در اثر فرایند امتزاج اسماء ایجاد شده، فاعل علمی در این فرایند، تناکح و تعین اسماء ثلاثه علم و قدرت و اراده حق تعالی بر اساس میزان پذیرش استعدادهای ثبوت یافته در اعیان ثابته خواهد بود و ثمره این تحلیل انطباق با نظریه امر بین الامرین است.
انحصار علم تأویل اعلی در امیرالمؤمنین علی (ع) از منظر عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرفان اسلامی علم تأویل اعلی و نهایی قرآن کریم، از طریق وصایت وجودی از جانب رسول اکرم (ص)، در اختیار امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) قرار دارد و چون ایشان تنها باب علم رسول (ص) است، دیگران هم اگر از این علم تأویل بهره می برند، به تبع و به وراثت از ایشان است و ممکن نیست کسی به طور مستقل و بدون بهره گیری از وی، چنین علمی را دارا شود یا هم رتبه ایشان در این علم گردد، لذا این مرتبه از تأویل در انحصار علی (ع) خواهد بود. تأویل در مراتب نهایی، تنها به نحو شهودی و در مرتبه ولایت و توسط ولیّ ممکن است و تنها شامل دین نیست، امور هستی شناسانه را نیز در بر می گیرد و تأویل نهایی قرآن کریم به عنوان تجلی کلامیِ جامع، ایصال به بالاترین مقام اطلاقی است. همچنین تأویل امری تشکیکی است و به وزان درجات آن، درجاتی از تأویل گران وجود دارد و عالی ترین درجه تأویل، در اختیار عالی ترین انسان کامل است. گزارش و توصیف بیان عارفان در این خصوص، بر محور تائیه ابن فارض و بیت مشهور آن (و أوضحَ بالتأویل ما کان مشکلاً/ علیٌّ بعلمٍ نالَه بالوصیّه) می چرخد. در این مقاله با بیاناتی از ابن فارض، فرغانی، کاشانی، قیصری و صائن الدین ترکه در ابتدا به گزارش و تحلیل بیان عارفان در این خصوص پرداخته شده و سپس دو نمونه از مهم ترین استدلال های عرفانی براین مطلب از طریق دو مفهوم قرابت (قرب وجودی حضرت علی (ع) نسبت به رسول اکرم (ص)) و خلافت ارائه شده است
بررسی تطبیقی صفات خبری از دیدگاه علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صفات خبری پردامنه ترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاه ها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را می طلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاه های مشهور، به مقایسه آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانی ای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریه تنزیه، تنافی صفات انسان گونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهره گیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجه واحد می انجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسأله صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن می پردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری می پردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
مبانی معرفت شناختی تمدن نوین اسلامی با تکیه بر کتاب اصول کافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمدن اسلامی بر بنیان های نظری متعددی از قبیل هستی شناختی، انسان شناختی، جامعه شناختی و ارزش شناختی استوار است. یکی از مهم ترین بنیان های نظری این تمدن، بنیان های معرفت شناختی است که ارتباط تنگاتنگی با نوع الگوی تمدنی در جامعه پیدا می کند. ازآنجاکه رسیدن به یک الگوی تمدنی از اهمیت اساسی برخوردار است، فهم و تبیین این بنیان ها نیز دارای اهمیت است. در مقاله حاضر، بر این اساس تلاش شده با الگوی روشی متن و زمینه محوری به تبیین دو بنیان مهم عقل گرایی و شمول گرایی پرداخته شود که در نتیجه درآمدی بر تبیین الگوی تمدنی نوین اسلامی خواهد بود. از آنجاکه انجام این مهم مستلزم مراجعه به متون دینی است. در این مقاله با چنین روشی به تبیین مهم ترین بنیان های نظری معرفت شناختی تمدن نوین اسلامی با تأکید بر کتاب اصول کافی پرداخته شد.کلی دواژه ه ا: مبانی دینی، معرفت شناسی، تمدن سازی، تمدن نوین اسلامی.