مقالات
حوزه های تخصصی:
اوج نظریه پردازی و تعالی جهان بینی و تصویر ژرف و زیبا از پیوستگی جهان آفرینش را می توان در پرتو کاربرد انگاره «حقیقت و رقیقت» در حکمت متعالیه شاهد بود. این انگاره در سراسر پردازش های عالی صدرایی و پیروان متعالی وی حضور دارد، همانچه در فلسفه های پیشین از آن خبری نمی توان یافت، این از ابتکارات صدراست که با مطالعات بین رشته ای و توجه به مطالب بلند عرفانی، به سوی پردازش نظریات برهانی شتاب می گیرد و با ترک روش فلسفی متعارف، مکاتب فلسفی رقیب را پس می گذارد.
استفاده از این انگاره بسیار گسترده در تبیین های فلسفی دامنه ای پر کاربرد دارد. پیروان حکمت متعالی، در منطق متداول بین خود، از آن تعبیر به حمل «حقیقت و رقیقت» برای حل برخی معضلات و توجیه اتحاد برخی از موضوع و محمول های به ظاهر کاملا متباین نموده اند.
این انگاره در حل مشکلات فلسفی نیز بسیار کارساز است و در ترسیم جهان بینی نقش ویژه ای دارد و برای نشان دادن واقعیت وحدت حقیقت وجود و توجیه کثرت و تباین ظاهری نیز دارای نقش منحصر به فردی است. با توجه به آنکه به عنوان موضوع مستقل، به این انگاره مهم پرداخته نشده، در این نوشتار جایگاه و اهمیت آن در محور پردازش جهان بینی واکاوی شده است و موارد استفاده از آن با استمداد از فرازهای حکمای متعالی بیان می شود و تلاش بر آن است تا پیشاپیش با تکیه بر موارد کاربرد، به مفهوم شناسی آن نیز بپردازیم.
نظریه سهروردی در باب علیت و تاثیر آن بر محقق دوانی و میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمت اشراق سهروردی دارای اصول و مبانی بدیعی است که نه تنها در حکمت مشا یافت نمی شود، بلکه پایه و اساس تفکرات اندیشمندان بعدی قرار گرفته و نقطه عطفی در تاریخ فلسفه به شمار می آید. نظریه اضافه اشراقیه که در جهت تبیین رابطه علت و معلول از سوی سهروردی مطرح شده است، یکی از اصول بنیادین این فلسفه است. از آنجا که ارتباط میان علت و معلول در نهایت به ارتباط میان خالق و مخلوق می انجامد، فیلسوفان مسلمان پیش از سهروردی با بهره گیری از تعالیم دینی سعی کردند ارتباط عمیق تری میان آن دو اثبات کنند. به عنوان نمونه ابن سینا با درنظر گرفتن ترکیب شی از وجود و ماهیت و امکان ماهوی به عنوان ملاک نیاز شی به علت، معلول را از جنبه وجودی مرتبط به علت و عین الربط به آن درنظر می گرفت. پس از ابن سینا، سهروردی با انکار برخی مبانی مشائین از جمله ترکیب شی از ماده و صورت و نیز وجود و ماهیت و اعتباری دانستن وجود، قائل می شود به اینکه معلول نه از جنبه وجودی بلکه با تمام هویت خود وابسته به علت است. با چنین تفسیری بالطبع رابطه عمیق تری بین علت و معلول ثابت می شود. همین ویژگی و نیز برخی موارد دیگر باعث می شود دیدگاه سهروردی مورد توجه حکمای پس از وی قرار گیرد. دوانی و میرداماد از جمله پیروان این اندیشه به شمار می آیند. آنها به رغم اینکه سعی داشتند برای گریز از اشکالات وارد بر نظر سهروردی تبیین جدیدی از آن ارائه دهند، اما دیدگاه او را بر ابن سینا ترجیح داده و برگزیدند.
قاعده بسیط الحقیقه در حکمت متعالیه و تطبیق آن با «مقام کثرت در وحدت» در عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از نظر ملاصدرا «صراط مستقیم» که انبیا آن را پیمودند، توحید حقیقی است، توحیدی که مبتنی بر دو اصل «وحدت در کثرت» و «کثرت در وحدت» است. برای صاحب چنین مرتبه ای از توحید، خلق حجابی برای حق نیست، همچنانکه حق، حجاب خلق نیست. ملاصدرا در آثار خود می کوشد که این صراط مستقیم را با قاعده «بسیط الحقیقه کل الاشیا و لیس بشی منها» تبیین کند، قاعده ای که مضمون آن در آثار فلوطین موجود بوده و ابن عربی و پیروانش نیز با تعبیراتی مانند «مقام کثرت در وحدت» در مورد آن بحث کرده اند. در عرفان ابن عربی خداوند، وجود مطلق است و وجود مطلق جایی برای غیر، حتی به صورت وجود وابسته و ربط، باقی نمی گذارد. این مطلب که به «وحدت شخصی وجود» مشهور است، در حکمت صدرایی نیز مجالی برای تبیین و اثبات یافته است. ملاصدرا با بیان این قول مشهور که درک «وحدت شخصی وجود» نیاز به طوری ورای طور عقل دارد، ادعا می کند که خود کسی است که فضل الهی شامل وی گشته و این معنی را در طور عقل درک کرده و بر آن در کتاب های خویش برهان اقامه کرده است. در این مقاله با بیان مبانی قاعده بسیط الحقیقه و توضیح آن با دو تقریر «وحدت تشکیکی» و «وحدت شخصی وجود» کوشش شده است این قاعده با قول عارفان در این باره تطبیق داده شود و وجوه اشتراک و افتراق آنها تحلیل گردد.
جایگاه اصل علیت در تبیین علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم تبیین از مفاهیم اصلی فلسفه علم است که در خصوص نسبت آن با اصل علیت بحث های زیادی صورت گرفته است. تا پیش از پیدایش پوزیتیویسم دیدگاه رایج این بود که تبیین یک پدیده به معنای بیان علت آن است، اما برخی از پوزیتیوست ها با تحویل رابطه تبیینی به رابطه ای استنتاجی و منطقی تلاش کردند مفهوم تبیین را جدای از مفهوم علیت تعریف کنند. در این نوشتار با بررسی مشکلات این دیدگاه پوزیتیویستی و با تمسک به دیدگاه طرفداران اصل علیت در دوران معاصر مشخص خواهد شد که جدایی مفهوم تبیین از مفهوم علیت دلیل اصلی تردید در کلیت و ضرورت قوانین علمی و باعث بی مبنایی پیش بینی های علمی است. استدلال اصلی این است که مفهوم ضرورت علی به دلیل آنکه در توصیف و توجیه نتایج پژوهش های علمی نقشی محوری دارد، برای فیزیک و متافیزیک به یک اندازه حیاتی است.
«مکان» و «خلاء» از دیدگاه ابوعلی سینا و ابوالبرکات بغدادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکان فضایی است که جسم در آن قرار می گیرد و خلاء حالتی است که این فضا از هر گونه ماده فیزیکی خالی می شود. امروزه این دو مفهوم تقریبا بدیهی انگاشته می شوند، اگرچه در دانش جدید نیز این همانی قطعی میان دو مفهوم مکان و فضا وجود ندارد، اولی به جسم برمی گردد و دومی به محیط آن. به طور کلی دو تلقی از مکان وجود داشته است مکان به عنوان سطح خارجی جسم و مکان به عنوان ابعاد سه گانه فضایی که جسم در آن واقع می شود. ارسطو مکان را سطح داخلی جسم حاوی و یا سطح خارجی جسم محوی دانسته است. ابن سینا درصدد اثبات این نظر است که مکان هیولا، صورت بعد یا خلاء نیست، بنابراین نهایت سطح یاد شده است. او برای تثبیت این مفهوم، با انواع دلایل به رد خلاء اقدام می کند.
ابوالبرکات بغدادی می گوید که به همان دلایلی که مکان می تواند سطح باشد حجم نیز می تواند باشد، بنابراین مکان همه حجمی است که جسم در آن واقع می شود. به نظر می رسد در این میان ابن سینا و ابوالبرکات هر یک نماینده یکی از دو تلقی از مکان هستند در مورد خلاء نیز که ابن سینا آن را ناممکن می شمارد ابوالبرکات به تفصیل نظر او را رد می کند و درصدد اثبات امکان خلاء است.
ایهام تعارض در تعریف ارسطو از زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تبیین و تعریفی که ارسطو از زمان عرضه می کند، دو جنبه را می توان یافت که علی الظاهر متعارض به نظر می رسند. وی، از طرفی، زمان را به «عدد حرکت از حیث پیش و پس» تعریف می کند و «عدد» در هیچ کدام از آثار او متصل دانسته نشده است. از طرف دیگر، به دلیل ارتباط زمان با حرکت، آن را متصل می داند، چون حرکت متصل است. بدین ترتیب، به نظر می آید که او زمان را هم منفصل دانسته است و هم متصل. در نوشتار حاضر سعی شده است که، ضمن بررسی راه حل های پیشنهادی شارحان، با الهام گرفتن از خود ارسطو، راه حل کامل تری برای این تعارض ارائه گردد و از تعریف او رفع ابهام شود.
حاصل آنچه از این بررسی به دست می آید این است که اولا، عدد مورد نظر در تعریف ارسطو نه، به اصطلاح، عدد عاد (مثلا 2 و 3) بلکه عدد معدود (مثلا 2 متر، 3 ساعت) است و ثانیا، با دخالت نفس به عنوان فاعل شناسا در تشخیص پیش و پس حرکت است که زمان حالت مقداری و عددی پیدا می کند. تاکید بر نقش عنصر فاعل شناسا را می توان پیام جدید این مقاله در رفع ایهام تعارض در تعریف ارسطو از زمان دانست.
بررسی استناد به آیات قرآن در مباحث کلامی کتاب احقاق الحق از منظر سیاق (مورد مطالعه رویت خدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متکلمان امامیه، اشاعره و معتزله عقاید خویش را به همراه استناد به آیات قرآن در کتاب هایشان بیان کرده و حتی در محکوم کردن یکدیگر از آیات بهره جسته اند. این پرسش وجود دارد که آیا صاحبان مذاهب کلامی در استفاده از آیات قرآن به انواع سیاق آیات توجه داشته اند و آیا سیاق آیات می تواند برداشت های مختلف را پوشش دهد؟
علامه شوشتری در احقاق الحق کلام شیعی را از علامه حلی و کلام اشعری را از روزبهان آورده و در آخر به اثبات عقاید کلامی شیعه و نقد گفتار روزبهان می پردازد. در گفتار هر یک استناد به آیات موجود است. این پژوهش درصدد است استناد هر سه متکلم به آیات را در بحث رویت خدا، از منظر سیاق آیات بررسی نماید. ضمن جستجو روشن می شود که روزبهان در استنادش به آیه 143/اعراف در بحث رویت خدا خطا رفته و آن را جسمانی معنا کرده و دیدگاه کلامی اش را حمل بر آیه نموده است. علامه حلی و قاضی شوشتری نیز به دلیل اهتمام به ابطال نظر او و اشاعره از سیاق آیه تا اندازه ای غافل شدند.