فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۳۲۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی رابطه خود شیء انگاری با عزّت نفس و افسردگی میان دانشجویان دختر دانشگاه شیراز بود. برای اجرای این پژوهش 202 دانشجوی دختر دانشگاه شیراز، که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شده بودند، در پژوهش شرکت کردند. آزمودنی ها مقیاس های مختلف از جمله مقیاس آگاهی شیء انگاری بدنی، آزمون عزّت نفس روزنبرگ و نیز مقیاس افسردگی همه گیر شناسی را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که از بین مؤلّفه های مختلف مقیاس آگاهی شیءانگاری بدنی، مؤلّفه نظارت بدنی و شرم بدنی عزّت نفس پایین را به طور معناداری پیش بینی کردند. به علاوه، مؤلّفه های شرم بدنی و کنترل ظاهر بدن به طور معناداری افسردگی را پیش بینی کردند. در مطالعه حاضر مؤلّفه کنترل ظاهر بدن نقشی در پیش بینی عزّت نفس پایین نداشت. همچنین مؤلّفه نظارت بدنی نقشی در پیش بینی افسردگی نداشت . نتایج پژوهش حاضر نظریه خودشیء انگاری فردریکسن و همکاران و نیز مطالعات مرتبط پیشین را تأیید کرد.
تاثیر آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام زوجین فرزند شاهد هستند که اعضای نمونه 20 زوج فرزند شاهد است که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده، فرم کوتاه پاسخ 47 سوألی پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ است. در این طرح نیمه آزمایشی مداخله ای به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش تعارض، افزایش رضایت جنسی و هم چنین افزایش رضایت در زمینه ارتباط در بین زوجین فرزند شاهد مؤثّر است. نتایج این پژوهش نشان داده که این شیوه بر رضایت زناشویی مؤثر است؛ لذا به نظر می رسد با آموزش مهارتهای حلّ مسئله با استفاده از روش کتاب درمانی می توان ضمن رسیدن به نتایج مطلوب، گامی مؤثر در جهت صرفه جویی در وقت و هزینه برداشت و محدودیتهای آموزش از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی را جبران نمود.
عمل جراحی زیبایی بینی در تجربیات زنان رضایت مند از عمل با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش دست یابی به تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی به قصد شناخت عمیق این پدیده بود. این مطالعه به شیوه کیفی، به روش پدیدارشناسی با نمونه گیری هدف مند و به وسیله مصاحبه گر با 10 نفر از زنان تحت جراحی انجام شد. مصاحبه ها ثبت و سپس یاداشت و به روش هفت مرحله ای کلایزی تجزیه و تحیل شد. یافته های حاصل از تجربه های افرادی که عمل جراحی را انجام داده بودند در 6 مضمون اصلی «عوامل انگیزه بخش»، «فعالیت های قبل از عمل»، «نگرانی های قبل از عمل»، «خلق منفی بلافصل بعد از عمل»، «افزایش کیفیّت زندگی» و «دلواپسی های پس از جراحی» و چندین مضمون فرعی خلاصه شد. یافته های مطالعه می تواند تصویری روشن از تجربه افراد تحت عمل جراحی بینی ارائه دهد و در این زمینه مفاهیمی را برای کسانی که قصد جراحی زیبایی بینی دارند و همچنین کادر درمانی این افراد برای استفاده و ارائه خدمات مناسب آشکار کند.
اثر بخشی آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر افزایش میزان سازگاری اجتماعی و حل بحران هویت نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر سازگاری اجتماعی وحل بحران هویت نوجوانان دختر در بندرعباس می باشد. این پژوهش به روش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی نوجوانان دختر شهر بندرعباس می باشد. نمونه ی پژوهش شامل 20 نفر درگروه آزمایش و 20 نفر در گروه کنترل است که از بین 89 نفری که از میان 318 نفر تکمیل کننده پرسشنامه، نمره ی پایینی در پرسشنامه های بحران هویت و سازگاری اجتماعی اخذ کرده بودند، با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب گردیده اند. پرسش نامه ی بحران هویت و سازگاری اجتماعی به همراه اطلاعات دموگرافی آزمودنی ها جهت گردآوری داده ها استفاده شده است .داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد آموزش به شیوه ی رویکرد راه حل محور بر سازگاری اجتماعی وحل بحران هویت نوجوانان دختر اثر مثبت و معنادار داشته است.
بررسی ارتباط معنا و هدف زندگی و انگیزش تحصیلی با آمادگی برای بی حوصلگی در دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس مطالعات، زمینه های مختلفی می تواند به بروز بی حوصلگی منجر شود. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط معنا و هدف در زندگی و انگیزش تحصیلی با آمادگی برای بی حوصلگی در دانشجویان دختر انجام شد. نمونه پژوهش 207 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 92-1391 بودند که به پرسشنامه معنا و هدف زندگی، انگیزش تحصیلی و آمادگی برای بی حوصلگی فارمر و ساندبرگ (1986) پاسخ دادند. همه آزمودنیها داوطلبانه پرسشنامه ها را تکمیل کردند و برگرداندند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان داد که معنا و هدف زندگی و انگیزش تحصیلی بیرونی و درونی رابطه معناداری با بی حوصلگی دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که به ترتیب 38، 44 و 49 درصد بی حوصلگی دانشجویان با متغیرهای پیش بین تبیین می شود. با توجه به این موارد و عوارض متعدد بی حوصلگی (افت تحصیلی، ترک تحصیل، افسردگی، سوء مصرف مواد) لازم است در دانشگاه ها برنامه هایی به منظور پیشگیری از آن اجرا شود.
رابطه بین اهمال کاری و سبک های دفاعی مادران با اهمال کاری و سبک های دفاعی دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه اهمال کاری و میزان استفاده از سبک های دفاعی مادران با اهمال کاری و میزان استفاده از سبک های دفاعی دختران بود. نمونه پژوهش 372 نفر، نیمی دختر دبیرستانی و نیمی مادران آن ها بودند. پرسشنامه های سبک های دفاعی (اندروز، سینگ و بوند،1993) و مقیاس اهمال کاری (تاکمن،1991) میان آزمودنی ها توزیع شد. داده های به دست آمده از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان دهنده رابطه های مثبت معنادار بین اهمال کاری، سبک دفاعی رشدیافته، سبک دفاعی رشدنایافته و سبک دفاعی نورتیک مادران با دختران خود بود. بین استفاده مادران از سبک دفاعی رشد یافته و اهمال کاری دختران رابطه منفی و استفاده مادران از سبک دفاعی نوروتیک و اهمالکاری دختران رابطه مثبت معنادار مشاهده شد، اما بین استفاده مادران از سبک دفاعی رشد نایافته و اهمال کاری دختران همبستگی مثبت معنادار مشاهده نشد. همچنین از بین سبک های دفاعی، به ترتیب میزان استفاده از سبک دفاعی رشدنایافته به طور مثبت، میزان استفاده از سبک دفاعی رشدیافته به طور منفی و میزان استفاده از سبک دفاعی نوروتیک به طور منفی پیش بین معنا دار برای اهمال کاری بودند .
الگوی نقش مؤلفه های سرمایه روان شناختی در رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه مؤلّفه های سرمایه روان شناختی با رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد بررسی شد. جامعه آماری پژوهش همسران ایثارگران شهر شهرکرد بودند که از میان آن ها 354 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011)، پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و پرسشنامه رضایت زناشویی (سلیمانیان، 1373) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، جهت گیری به زندگی همراه با رضایت از زندگی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که رضایت از زندگی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت زناشویی است. به عبارت دیگر امیدواری و جهت گیری به زندگی بخشی از اثرات خود را به رضایت زناشویی از طریق رضایت از زندگی انجام می دهند.
بررسی عوامل جامعه شناختی رضایتمندی زنان از خانه داری (نمونه ی موردی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات جامعه شناسان نشان می دهد که نقش زن خانه دار پیچیده است، به این معنا که گروهی از زنان آن را ارضاکننده می دانند گروهی دیگر آن را یکنواخت و آزار دهنده ارزیابی می کنند. این مقاله که مبنا بر پژوهش است، میزان رضایت زنان نسبت به خانه داری را ارزیابی می کند. مبنای نظری این پژوهش نظریه ی رضایت ""مازلو"" است که نیازهای انسان را برای هماهنگی با شرایط کار در سه دسته خلاصه می کند: «سطح اول: نیازهای حیاتی و زیستی؛ سطح دوم: نیاز های ارتباطی؛ سطح سوم: نیاز به شکوفا شدن استعدادها» بر این اساس، هرکاری که سطوح بالاتری از نیازها را تامین کند، کارکنان آن دارای رضایت بیش تری هستند. روش تحقیق، کیفی و کمی (پیمایشی) است. حجم نمونه ی نهایی 390 نفر بوده است که 300 نفر آن را زنان خانه دار و 90 نفر دیگر را نیز زنان شاغل تشکیل می دهند. این نمونه ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از مناطق بیست گانه ی شهر تهران انتخاب شده اند. نتایج تحقیق بیانگر آن است که زنان شاغل و خانه دار کار خانه را به کاری واقعی تعریف می کنند و انتظاراتی که از کار دارند این است که اولاً استقلال مالی و امنیت خاطر آنان را حفظ کند که شامل همان نیازهای سطح اول رضایتمندی شغلی است. در مرحله ی بعد کار هم باعث پیوندشان با دیگران شود و آن ها را از انزوا دور نماید و هم نتیجه ی کارشان در اختیار کسی (همسر) قرار گیرد که به او عشق می ورزند که با نیازهای سطح دوم رضایتمندی مطابقت دارد و نهایتاً این که کار، توان و استعداد آن ها را به کار گیرد که همان نیازهای سطح سوم رضایتمندی است.
بررسی تفاوت های جنسیتی در راهبردهای مقابله ای در سازگاری زناشویی و مقایسه آن در زوجین شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه راهبردهای مقابله و سازگاری زناشویی و بررسی سهم این راهبردها در سازگاری مردان و زنان(همسران) شهر اصفهان بود. از بین کلیه زوجین شهر اصفهان 200 (100 زن و 100 مرد) نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. از شرکت گنندگان خواسته شد تا پرسشنامه راهبردهای مقابله ای لازاروس-فولکمن(WOCQ) و سازگاری زناشویی(DAS) به همراه فرم اطلاعات دموگرافیک را تکمیل کنند. روش پژوهش از نوع علّی- مقایسه ای بود و داده های پژوهش با استفاده از روش آماری t دو نمونه وابسته، همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند از بین راهبردهای مقابله ای، ارزیابی مجدد مثبت، پذیرش مسئولیت، گریز-اجتناب برای مردان و گریز-اجتناب و مقابله مستقیم برای زنان می توانند پیش بین نیرومندی برای سازگاری زناشویی باشند. به علاوه از بین راهبردهای مقابله ای مسئله مدار، مسئولیت پذیری، مسئله گشایی، ارزیابی مجدد مثبت و از بین مقابله هیجان مدار، راهبرد گریز اجتناب با سازگاری زناشویی (01/ 0>P و 05/0>P) دارند. همچنین مقایسه میانگین نمرات زنان و مردان تفاوت معناداری را در راهبرد پرت کردن حواس، خویشتن داری، طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت نشان دادند. به طورکلی نتایج نشان می دهند که مردان و زنان در راهبردهایی که در مقابله با شرایط تنش زای زندگی به کار می برند، تفاوت معناداری دارند و بکارگیری راهبردهای مقابله ای خاص، کیفیُت سازگاری زناشویی ویژه ای را برای آن ها را رقم می زند.
تفکیک نقش ها و مرزهای جنسیتی در جامعه با تأکید بر آثار تربیتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هر فردی اعم از زن و مرد، به عنوان عنصری از جامعه انسانی، دارای جایگاه ویژه و مرزهای تعریف شده است. قرار گرفتن هریک از زن و مرد در نقش متناسب خود و رعایت مرزها، آثار اجتماعی و تربیتی بسیاری در نظام خانواده و در جامعه خواهد داشت. پژوهش حاضر با هدف تبیین و بررسی آثار تربیتی، اجتماعی و اخلاقی تفکیک نقش های جنسیتی و مرزهای آن در جامعه، انجام یافته است. روش پژوهش، توصیفی−تحلیلی است، و بدین منظور پس از شناسایی و استخراج مفاهیم و مستندات، از متون دینی، تربیتی، علوم اجتماعی و پژوهش های انجام شده، به تحلیل محتوای آنها پرداخته و به آثار اجتماعی و تربیتی آن اشاره می شود. همچنین در این تحقیق به نمودها و مصداق های عرصه هایی که زن و مرد در آن حضور پر رنگ دارند و تفکیک نکردن نقش جنسیتی، ممکن است آسیب هایی را پدید آورد، اشاره شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند شاخص ترین آثار تفکیک نقش های جنسیتی و توجه به مرزها عبارت اند از: زمینه سازی برای رشد تربیتی و اخلاقی، استحکام بنیان های اجتماعی، تأمین بهداشت روانی، استحکام خانواده، بهبود آموزش، رشد معنویت و مصون بودن از معصیت.
بررسی رابطه ی مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی و سبک های حل تعارض با صمیمیمت زناشویی در زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی و سبک های حل تعارض با صمیمیت زناشویی در زنان شهر اصفهان می باشد. به این منظور از میان کلیه ی زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1391، تعداد 200 زن به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که به پرسشنامه های صمیمیت زوجین اولیاء، مهارت های ارتباطی کوئین دام، الگوهای ارتباطی(CPQ) و سبک های اداره ی تعارض بین فردی(ICMSI) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها، از روش همبستگی استفاده شد.نتایج همبستگی نشان داد که همه ی پنج بعد مهارت های ارتباطی (قاطعیت در کلام، بینش نسبت به فرایند ارتباط، درک پیام، کنترل عواطف، گوش دادن) با صمیمیت زناشویی همبستگی مثبت معنادار دارند. هم چنین همه ی ابعاد الگوهای ارتباطی (سازنده ی متقابل، اجتنابی متقابل و توقع/ کناره گیری) در زنان با صمیمیت زناشویی همبستگی معنادار دارند. بین هر پنج سبک حل تعارض، به جز سبک اجتنابی نیز با صمیمیت زناشویی زنان همبستگی معنادار وجود دارد.
مدیریت ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر از دید مشاوره خانواده و اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه مهارتهای مؤثر در مدیریت کارامد ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر با توجه به آموزه های دانش مشاوره خانواده و اسلام و استخراج نکات اشتراک و اختلاف دو حوزه در این موضوع است؛ بدین منظور با تکیه بر روش شهید صدر مبتنی بر اینکه برای پاسخگویی به سؤالها و نیاز های روز از قرآن، لازم است ابتدا موضوعات در عالم خارج و اندیشه های بشری جستجو، و پس از بررسی و تحلیل به قرآن عرضه شود تا قرآن نیاز ها و سؤالات بشری را پاسخ دهد. ابتدا موضوع با روش توصیفی تحلیلی در حیطه مشاوره خانواده بررسی، و سپس با رجوع به منابع اسلامی (آیات و روایات) نظر اسلام در این موضوع بیان، و نقاط ضعف دانش مشاوره خانواده از طریق مباحث اسلامی تکمیل و نقاط اشتراک و افتراق دو حوزه مطرح می گردد. مهمترین نتایج حاکی است که ارتباط با خانواده اصلی و خانواده همسر در مشاوره خانواده و اسلام بر مبنای اعتقاد به اصل عزت و کرامت انسانی استوار است. مدیریت ارتباط با این دو گروه در مشاوره خانواده بر اساس انسان محوری و در اسلام بر پایه توحید محوری است.
بررسی ساختار عاملی مقیاس خودکارامدی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس خود کارامدی مادران برکلی بود. به این منظور با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 346 نفر از مادران دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرستان آبدانان انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی به روش عوامل اصلی نشان داد که مقیاس خود کارامدی مادران چهار عامل دارد. این عوامل مجموعاً 52 درصد از کل واریانس را تبیین کرد. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس 81/0 و برای عاملهای مسئولیت پذیری، پذیرش فرزند، ارزیابی مثبت فرزند و خود مدیریتی به ترتیب 63/0، 65/0، 56/0 و 58/0 به دست آمد. بر اساس یافته ها می توان گفت مقیاس خود کارامدی مادران، ابزاری معتبر و پایا برای ارزیابی خود کارامدی مادران است و می توان از آن به منظور ارزیابی خود کارامدی مادران، و در صورت لزوم، مداخله برای بهبود خود کارامدی استفاده کرد.
تأثیر آموزش سبک های فرزندپروری (مهارت های والدینی) بر تغییر نگرش مادران باردار نوبت اول به مقوله فرزندپروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر آموزش سبک های فرزندپروری (مهارت های والدینی) بر تغییر نگرش مادران باردار نوبت اول به مقوله فرزندپروری انجام گرفت. پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، شامل مادران باردار نوبت اولی است که در سال 1392 تحت نظر بیمارستان فوق تخصصی زنان و زایمان میرزاکوچک خان قرار داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و تکمیل پرسشنامه فرزندپروری بامریند توسط 160 نفر از مادران باردار نوبت اول،60 نفر از مادرانی که در قلمرو سبک های سهل انگارانه یا مستبدانه قرارگرفته بودند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (30 نفر گروه آزمایش، 30 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش، با استفاده از بسته آموزشی محقق ساخته به مدت 10 جلسه 120 دقیقه ای و یک بار در هفته تحت تأثیر آموزش سبک های فرزندپروری (مهارت های والدینی) قرار گرفتند. در انتهای جلسات آموزشی هر دو گروه مجدداً پرسشنامه فرزندپروری بامریند را تکمیل کردند. سپس داده ها با استفاده تحلیل کوواریانس (ANCOVA) و تحلیل کوواریانس چندگانه (MANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که: آموزش شیوه های فرزندپروری منجر به کاهش (P
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری زناشویی
حوزه های تخصصی:
این مقاله باهدف بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی برافزایش سازگاری زناشویی انجام شده است. همچنین به بررسی اقدامات مشاوره ای در زمینه آموزش های مهارت های زندگی در بهبود روابط میان زوجین و افزایش سازگاری آنان در زمینه زندگی مشترک پرداخته است. روش:پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت آن شبه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود که افراد گروه آزمایش شرکت کننده در این طرح تحت آموزش مهارت های زندگی طی 10 جلسه 75 دقیقه ای قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل برگه مشخصات جمعیت شناختی زوجین و پرسشنامه سازگاری زناشویی (لاک – والاس) بود که در دو نوبت قبل از آموزش و بعد از آموزش استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزیستی استان قم در سال 1392 می باشد که با مشکلات سازگاری با یکدیگر و اختلافات خانوادگی به مرکز مراجعه نموده اند. حجم نمونه 60 زوج به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با روش آزمون در گروه های وابسته و با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
یافته ها نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند در افزایش سازگاری زناشویی زوجین مؤثر بوده و باعث احساس مثبت در زندگی مشترک شود.
آموزه های مهارت های زندگی بر مفاهیم نوع دوستانه ای همچون مهارت همدلی، ارتباط موثّر و شیوه درک متقابل تأکید می ورزند. در واقع اهداف آموزشی زندگی در زمینه کاهش تأثیر متغیر مدت ازدواج و تفاوت سنی زوجین و در نهایت افزایش اثربخشی آموزش مهارت های مذکور در سازگاری زوجین می باشد.
رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت زنان زندانی (بر اساس نوع جرم)
حوزه های تخصصی:
تجربه نشان داده است که به دنبال شکل گیری هویت سالم و موفق، احتمال وقوع رفتار خشونت آمیز و ناپخته در موقعیت های گوناگون کاهش می یابد و فرد از راه حل های مناسب تری جهت مواجهه با مشکلاتش استفاده می کند.هدف تحقیق حاضر، شناخت رابطه سبک هویتی غالب با سطح تعهد هویت در زنان زندانی است.
پژوهش حاضر از نوع علّی مقایسه ای است و با روش نمونه گیری سهمیه ای– تصادفی، تعداد 200 نفر زن زندانی با جرایم مالی، اعمال منافی عفت، قتل و مشارکت در قتل، سرقت و اعتیاد به مواد مخدر و حمل آن (هرکدام 40 نفر) انتخاب و پرسشنامه سبک های هویتی برزونسکی را تکمیل کردند.
سبک هویت گروه مرتکب قتل و مشارکت در قتل، هنجاری و سبک هویت مجرمین منافی عفت، اطلاعاتی بود، درحالی که سبک هویت سه گروه دیگر سردرگم بود. سطح تعهد نیز با دو سبک هویتی هنجاری و اطلاعاتی همبستگی مثبت و معنادار داشت.
سطح تعهد زندانیان و سبک تصمیم گیری و حل مسئله آن ها با سبک هویتی غالب این گروه درهم تنیده است، بنابراین، از داده های به دست آمده از این تحقیق می توان در برنامه های تربیتی و اصلاحی زندان ها و درروند بازجویی از هر یک از زندانیان سود جست.
روابط چندگانه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی با پیمان شکنی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی الگوی معادلات ساختاری پیمان شکنی زناشویی بر پایه سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی انجام شد. روش مورد استفاده در این پژوهش همبستگی بود. نمونه پژوهش 270 دانشجو بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب، و از آنها خواسته شد تا به پرسشنامه های تمایل به پیمان شکنی، سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و مقیاس رضایت زناشویی پاسخ دهند. داده های پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس برازش الگوی نهایی مشخص شد که سبک دلبستگی ایمن از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار (اثر غیر مستقیم= 09/0- ، 0.01P<) دارد. سبک دلبستگی اجتنابی با واسطه رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر (اثر غیر مستقیم= 10/0، 0.01P<) دارد. اثر غیر مستقیم روان رنجوری (اثر غیر مستقیم= 14/0، 0.01P<) و برونگرایی (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) بر پیمان شکنی با نقش واسطه ای رضایتمندی مثبت بود. توافق پذیری (اثر غیر مستقیم= 07/0، 0.05P<) و مسئولیت پذیری (اثر غیر مستقیم= 08/0، 0.01P<) نیز توانست از طریق رضایتمندی بر پیمان شکنی اثر منفی معنادار داشته باشد. هم چنین روان رنجوری (اثر مستقیم= 22/0، 0.01P<)، برونگرایی (اثر مستقیم= 23/0، 0.01P<)، اشتیاق به تجربه (اثر مستقیم= 16/0، 0.05P<) به طور مستقیم و مثبت و مسئولیت پذیری به طور مستقیم و منفی (با اثر مستقیم= 16/0-، 0.05P<) بر پیمان شکنی اثر گذار بود. در راستای نتایج این پژوهش، که گویای نقش سبکهای دلبستگی، ابعاد شخصیت و رضایت زناشویی در مقوله پیمان شکنی زناشویی بود در نظر گرفتن این عوامل در مشاوره ها و آموزشهای پیش از ازدواج و پژوهشهای آینده کاربردی و اثر بخش خواهد بود