فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۶٬۱۲۱ مورد.
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
158 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی ارزش های والدگری، والد خوب و فرزند ایده آل از منظر والدین و فرزندان ایرانی بود. پژوهش حاضر، مطالعه ای کیفی از نوع پدیدارشناسی است. جامعه پژوهش شامل کلیه والدین دارای فرزند و فرزندان ساکن تهران در مقطع زمانی سال 1399-1400 بوده و نمونه مورد بررسی شامل 23 نفر از والدین و فرزندان بودند که با مصاحبه نیمه ساختار یافته مورد مطالعه قرار گرفتند. داده های حاصل از مصاحبه ها کدگذاری و تحلیل شد و و در نهایت حاصل کدگذاری ها 385 کد اولیه، 65 مفهوم، 17 مقوله و 3 طبقه کلی بود. در این مطالعه طبقه والد خوب که شامل 5 مقوله اصلی برخورداری از صفات اخلاقی و انسانی، تأمین نیازهای مادی و معنوی؛ برخورداری از مهارت های ارتباطی مناسب؛ آگاه و مدبر و مقتدر و قاطع است. طبقه فرزند ایده آل، شامل 6 مقوله اصلی شامل برخورداری از صفات اخلاقی و انسانی، متعهد و مسئولیت پذیر ، استقلال و استقامت، فعال و باعزت نفس، سازگاری و رضایت، و لامت است. همچنین طبقه منابع خاستگاه های والدینی شامل 6 مقوله اصلی شامل تجربه زیسته، فرهنگ و اجتماع، رسانه، دین و مذهب ، آموزش و والدین است. طبق یافته های پژوهش حاضر، مادر خوب مادری است که فداکار، از خود گذشته، صمیمی و همدل، مهربان و با محبت باشد و پدر خوب پدری است که صادق و قابل اعتماد باشد و به خانواده و فرزندان خود نیز اعتماد داشته باشد و عدالت را در مورد ایشان به درستی به ار برد. فرزند ایده آل از نظر والدین ایرانی فرزندی استکه از صفات اخلاقی و انسانی مناسبی ن برخوردار است، متعهد و مسئولیت پذیر، مستقل و با استقامت، فعال و با عزت نفس و سازگار و راضی است و به سلامتی جسمی و روانی و رفتاری خود اهمیت می دهد.
ساخت و رواسازی پرسشنامه احساس تنهایی در بین زنان ایرانی (مطالعه موردی زنان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۵
69 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، ساخت و رواسازی پرسشنامه تنهایی در بین زنان ایرانی(مطالعه موردی زنان شهر تهران) بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان شهر تهران بود. برای انتخاب آزمودنی ها از طریق مصاحبه با زنان 18 تا 45 سال که تجارب آن ها در زمینه احساس تنهایی بود تا زمان اشباع مصاحبه ها ادامه یافت. بعد از 12 مصاحبه کد جدیدی استخراج نشد. روش پژوهش، ترکیبی از روش های کمی و کیفی بود. برای ساخت و روایی پرسشنامه احساس تنهایی در زنان ایرانی، در مرحله کیفی پژوهش، از شرکت کنندگان مصاحبه به عمل آمد. برای روایی و پایایی پرسشنامه از روایی صوری کیفی و کمی، نسبت روایی محتوا، شاخص محتوایی روایی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. پایایی پرسشنامه به به وسیله روش های همسانی درونی و پایایی تصنیف بررسی گردید. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که پرسشنامه احساس تنهایی با 13 گویه از سه عامل (تنهایی خانوادگی، تنهایی فردی و تنهایی اجتماعی) تشکیل شده و از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است. تحلیل عاملی تأییدی نیز مدل سه عاملی را تائید کرد. بنابراین می توان نتیجه گرفت از پرسشنامه احساس تنهایی می توان برای ارزیابی احساستنهایی در زنان استفاده کرد.
زنان ایرانی و سپهر سیاست (فهم امر سیاسی و برساخت سوژگی سیاسی زنانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
111 - 141
حوزههای تخصصی:
زنان از مهم ترین نیروهای اجتماعی اند که می توانند در عرصه سیاست، سوژگی داشته باشند. اما امکان یا امتناع این سوژگی بسیار متأثر از ذهنیت آنها به این حوزه است. هدف مقاله بررسی فهم زنان از امر سیاسی و برساخت سوژگی سیاسی از منظر آنهاست. به منظور نیل به هدف تحقیق از روش تحلیل مضمون و تکنیک مصاحبه فردی (35 نفر) و در مصاحبه گروه های کانونی (4 گروه) از زنان تهرانی 25 ساله به بالا و دارای مدرک لیسانس و بالاتر استفاده شد. در پاسخ به سوال اول تم های لکنت جنسیتی امر سیاسی، تنش مندی سپهر سیاسی، الیناسیون جنسیتی در امر سیاسی و اخلاق گریزی میدان سیاست و سوال دوم نیز تم های حضور عقیمانه زنان در عرصه قدرت، زنان به مثابه نیمکت نشین میدان قدرت، طرد زنانگی در سوژگی سیاسی و مختصات سیاست ورزی زنانه استخراج گردید. نتایج پژوهش حاکی از این نکات بود: 1. امر سیاسی جنسیتی در جامعه ایران تابعی از امر سیاسی در کلیت اجتماعی است. 2. با توجه به در هم تنیدگی امر سیاسی و امر جنسیتی در تجربه زنان، نمی توان کنشگری سیاسی زنان را بدون حساسیت های جنسیتی فهم کرد. 3. محوریت مردان در تجربه سیاسی باعث می شود که موضوعات و تجربه زنانه در مناسبات و مناقشات سیاسی طرد شوند.
بررسی به زیستن اجتماعی زنان مراقب والدین سالمند شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
65 - 92
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضربه بررسی وضعیت به زیستن اجتماعی زنان شهر ایلام و اثر پذیری این وضعیت از فشارهای ناشی از مراقبت خانگی از والدین سالمند را مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به شیوه پیمایشی، بر اساس طرح مقطعی انجام و اطلاعات مورد نیاز به وسیله ی توزیع پرسشنامه به شیوه خوشه ای در بین 593 نفر از زنان 49-30 ساله شهر ایلام گردآوری شده است. نتایج حاکی از به زیستن اجتماعی متوسط و فشار مراقبتی پایین در بین افراد مورد بررسی است. همچنین میانگین نمره به زیستن اجتماعی پاسخگویان بر حسب متغیرهای سن، شغل، سطح تحصیلات و تعلق ذهنی طبقاتی از تفاوت معنی دار برخوردار است و فرضیه های مربوط به تفاوت میانگین به زیستن اجتماعی بر حسب این متغیرها تایید شد. بررسی رابطه متغیر فشار های مراقبتی با به زیستن اجتماعی بیانگر وجود همبستگی معکوس و تایید فرضیه ی مربوطه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد هرچه فشار مراقبتی ناشی از مراقبت خانگی از والدین سالمند بیشتر باشد، به زیستن اجتماعی زنان بزرگسال کمتر است که می تواند حساسیت و نگرانی مسئولان را در مورد به زیستن اجتماعی زنان و نیز مراقبت خانگی از سالمندان بیشتر کند. سازمان ها و ارگان های ذیربط می توانند در راستای حفظ و ارتقای سلامت فردی و به زیستن اجتماعی که در نهایت، منجر به عملکرد بهتر زنان در جامعه می شود گام های موثری بردارند و به مداخلات فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مناسب دست بزنند تا در سایه سلامت جامعه، مشکلات اجتماعی کاهش یافته و روابط در لوای تصحیح شیوه های رفتاری بهبود یابد.
واکاوی حمایت اجتماعی و وابسته های آن در تجربه زیسته مادران دارای کودک اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش نرخ تشخیص کودکان با اختلال اتیسم و تأثیر عمیق حضور آنان بر حیات خانواده به خصوص مادران در عهده داری مسئولیت دشوار والدگری، نگهداری، رسیدگی، مراقبت و همراهی آنان در مراجعات درمانی و توان بخشی، موضوع قابل توجهی نزد پژوهشگران مطالعات زنان و خانواده است. در این زمینه برخورداری از حمایت اجتماعی می تواند موجب تسهیل امور شده و از فشار نقش اجتماعی مادران بکاهد. با درک این امر و نظر به قلت پژوهش های انجام شده در این حیطه، تحقیق حاضر با رویکرد کیفی و به کمک مصاحبه نیمه ساختارمند با 18 نفر از مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم در استان تهران سامان یافت تا پنداشت آنان از انواع حمایت اجتماعی دریافت شده را احصا نماید. نتایج بیان کننده آن است که حمایت عاطفی ابرازشده شوهران در طیفی از درک، توجه و همدلی از یک سو و انکار و مقاومت عده ای دیگر قرار دارد. به علاوه ابراز همدلی و امیدبخشی و یا سرزنش و مقایسه از سوی خانواده والد زوجین اشکال دیگری از حمایت عاطفی ادراک شده مادران است. عدم اطلاع رسانی کافی به جامعه مادران و نیز کودکان موجبات سرزنش، قضاوت نادرست و عدم درک از سوی سایرین را به همراه داشته و به عنوان عامل محدودیت زا بر وخامت گذران زندگی روزمره کودک و مادر می افزاید و منجر به طرد اجتماعی و انزوای خودخواسته آنان می گردد. حمایت ابزاری اظهارشده نیز اندک و ضرورت بازنگری و تدوین دستورالعمل های متناسب با وضعیت معیشتی خانواده این کودکان را محسوس می سازد. برخورداری از سطوح بالاتر حمایت اجتماعی مستلزم سیاستگذاری اجتماعی فرهنگی منطبق با نیازهای کودک و مادر است.
خشونت خانگی علیه زنان به عنوان قربانیان خشونت بر اساس رویکردی دلبستگی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون رابطه علّی بین سبک های دلبستگی و خشونت خانگی در گروهی از زنان متأهل انجام شد. در این پژوهش، 120 زن متأهل از بین مراجعه کنندگان به سرای محله کوهسار در منطقه 4 شهر تهران با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سیاهه سبک های دلبستگی (هازان و شیور، 1987) و سیاهه خشونت علیه زنان (حاج یحیی، 2001) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که مدل علّی اثر مستقیم سبک های دلبستگی بر خشونت خانگی با داده ها برازش مطلوبی دارد. در این مدل مفروض، رابطه بین سبک دلبستگی ایمن با خشونت خانگی منفی و معنادار و رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن/اضطرابی و دوسوگرا با خشونت خانگی مثبت و معنادار بود. علاو ه بر این، نتایج نشان داد تمامی ضرایب مسیر از نظر آماری معنادارند و 56 درصد از پراکندگی نمرات خشونت خانگی از طریق سبک های دلبستگی زنان تبیین شد. نتایج این مطالعه، همسو با آموزه های نظریه دلبستگی نشان داد که الگوی کیفی رابطه کودک و مراقبِ نخستین و متعاقب آن چگونگی شکل گیری مدل های کاری درونی که به طور اساسی، ناظر بر دیدگاه او نسبت به خود و جهان پیرامون هستند، در شکل دهی به اشکال ایمن و ناایمن سبک های دلبستگی در بزرگ سالان مؤثرند. علاوه بر این، نتایج نشان داد دلبستگی یکی از همبسته های مفهومی خشونت خانگی علیه زنان به عنوان قربانیان خشونت تلقی می شود.
خشونت خانگی زوج علیه زوجه (مطالعۀ تطبیقی در فقه امامیه و حقوق موضوعه با تأکید بر لایحه پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوء رفتار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
571 - 588
حوزههای تخصصی:
خشونت خانگی علیه زنان پدیده ای است که آثار ناگواری بر سلامت جسم و روح زنان و به تبع آن بر سلامت خانواده وارد می کند. از آن مهم تر خشونت و سوءرفتار زوج علیه زوجه است که با توجه به نقش و جایگاه زن در خانواده، لزوم توجه و بررسی بیشتر این پدیده مشخص می شود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که چه قواعد فقهی و حقوقی در رفع و منع پدیده خشونت خانگی زوج علیه زوجه وجود دارد. در این پژوهش، این موضوع از منظر فقهی و حقوقی بررسی و به برخی از شبهاتی که درمورد جواز چنین خشونتی در اسلام وجود دارد پاسخ داده می شود. همچنین دیدگاه قانون گذار ایران به موضوع بررسی و درنهایت راهکارهایی برای مقابله و توقف این پدیده ارائه می شود. روش تحقیق توصیفی است و با ابزار تحلیل محتوای کیفی به تبیین موضوع پرداخته شده است. از نظر فقه امامیه، انواع خشونت به خصوص از سوی زوج، علیه زنان منع شده و از منظر مقررات داخلی حقوق ایران، با وجود خلأهای قانونی در این خصوص، اقداماتی مبنی بر بسترسازی فرهنگی در بادی امر و در کنار آن تصویب قوانین خاص، مؤثر و کارآمد، از جمله تصویب هرچه سریع تر لایحه «پیشگیری از آسیب دیدگی زنان و ارتقای امنیت آنان در برابر سوءرفتار» می تواند تا حد زیادی از ارتکاب این پدیده بکاهد.
جایگاه حقوق رفاهی زنان در چتر حمایتی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به مثابۀ حق بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
693 - 716
حوزههای تخصصی:
قانون اساسی در رأس هرم سلسله مراتب قوانین، نقش اثرگذاری در تبیین جایگاه حقوق انسانی بانوان هر جامعه داشته است. جایگاه حقوق زنان از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از دغدغه های آن بود و از همان ابتدا نقش و جایگاه زنان در پیشبرد اهداف متعالی جامعه مبتنی بر ارزش های دینی مورد توجه قرار گرفت. حقوق رفاهی زنان از جمله موضوعاتی است که در دوران تصویب قانون اساسی ایران بعد از انقلاب اسلامی مورد بحث بوده است. این پژوهش به بررسی جایگاه حقوق رفاهی زنان در پرتو قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر تأمین اجتماعی به عنوان یک حق بشری می پردازد. در نوشتار حاضر این موضوع واکاوی شد که مطابق اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، زنان از امتیازات حقوق رفاهی در راستای عدالت جنسیتی و کسب فرصت های ناشی از آن برخوردارند و قانون اولویت هایی برای آن ها درنظر داشته است. پژوهش پیش رو، مبحث مطالبات حقوق رفاهی را در حوزه تأمین اجتماعی بانوان جامعه ایران به عنوان منابع انسانی مهم در ساختار قانون اساسی کنونی بررسی می کند و نشان می دهد تجربه بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی ایران و دستاوردهای برقراری نظام قانون اساسی برآمده از ارزش های ملی-مذهبی است. این شرایط مبین آن است که بانوان در منظومه اقتصاد رفاهی به عنوان شهروند جامعه از تأمین اجتماعی در حوزه های مختلف برخوردار هستند.
عملکرد نمایندگان زن در دورۀ ششم مجلس شورای اسلامی (1379- 1383)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
431 - 450
حوزههای تخصصی:
پارلمان در ساختار قدرت سیاسی مدرن، تجلی اراده عمومی مردم و دارای جایگاه ویژه ای در جامعه است. در این راستا، مسئله زنان نیز یکی از موضوعات مهم جریان های سیاسی کشور در مجلس بوده است. طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، مسئولیت خطیر تصمیم گیری در گستره ملی بر عهده نمایندگان گذاشته شده و در اصول متعدد آن، بر اهمیت حقوق زنان، توانمندسازی آنان و ایجاد فرصت های مناسب شغلی با رعایت موازین اسلامی، تأکید شده است. مجلس ششم (1379-1383) با اکثریت اصلاح طلب و مشارکت گسترده مردم تشکیل شد. در این دوره، زنان منتخب دارای تحصیلات عالی بودند و با تشکیل «فراکسیون زنان» و حمایت سایر نمایندگان با ارائه طرح، اصلاح و تصویب قوانینی در زمینه های اشتغال، تحصیل، تحکیم بنیاد خانواده، نظام هماهنگ حقوق و روند پیوستن به کنوانسیون رفع هرگونه تبعیض علیه زنان، به بهبود شرایط بانوان کمک شد. این پژوهش با بهره گیری از روش پژوهش کیفی و رویکردی تحلیلی-توصیفی، در پی پاسخ دادن به این پرسش است که زنان نماینده مجلس ششم با بهره مندی از چه تمهیداتی و چگونه موفق به انجام تغییرات مذکور شدند؟ فرضیه پژوهش نیز چنین است که نمایندگان زن در این دوره با تشکیل فراکسیون زنان و ارائه طرح و اصلاح و تصویب قوانین به بهبود شرایط زنان در زمینه هایی چون اشتغال و تحصیل، کمک مؤثر و سودمندی کردند
تحصیل دختران بر لبه تیغ (ماجرای مدرسه الیانس دختران در اصفهانِ عصر مشروطه)
حوزههای تخصصی:
هدف: تعلیم و تربیت دختران در جامعه ایرانی با موانعی بسیار روبرو بوده است. گروه های فشار و نهادهای سنتی به آن روی خوش نشان نمی دادند و این عدم رضایت به صورت فرهنگ غالب درآمده، به بدنه جامعه سرایت کرده بود. در این میان، نهادهای دولتی نیز با فضای فکری حاکم همسو بوده و وظیفه دولت بودن خود را در این باره فراموش کرده بودند. روش: در این تحقیق با مرور کتاب هایی که راجع به اشخاص و جریان های مربوط نوشته شده اند، از دریچه چند سند، این موضوع مورد بررسی و کاوش قرار گرفته است.یافته ها: تعلیم و تربیت دختران، حرکت کردن بر روی لبه تیغ بود. کوچکترین لغزش یا برداشت سوئی می توانست تا مدت ها این جریان را با خطر انحلال یا تعلیق مواجه کند، که یک نمونه آن در این مقاله آمده است. نتیجه گیری: نهادهای دولت ی و دست گاه ه ای مدی ریتی نیز در مواق عی به جای روشن گری و حرک ت بر روی م رزها، دن باله رو ع وام ش ده و یا از ت رس آن ها، خ ود مانع گست رش تعلیم و تربیت دختران می شدند.
زنان و فضای شهری کرمانشاه (مقایسه محلات دولت آباد و کسرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
219 - 250
حوزههای تخصصی:
مسأله مرکزی مکتوب حاضر مطالعه ی نسبت زنان با فضای شهری کرمانشاه است. برای این منظور زنان دو محله ی دولت آباد و کسری انتخاب شدند که بجز جنسیت، اثر پایگاه اجتماعی-اقتصادی زنان بر رابطه ی آن ها با شهر و پذیرش آن ها از سوی شهر مورد بررسی قرار گیرد. روش مقاله نظریه زمینه ای است و متناظر با مسأله و روش تحقیق، داده ها از طریق مصاحبه جمع آوری شدند. راهنمای اصلی تحلیل داده ها، نظریه تولید فضای لفور بوده است.تحقیق به این نتیجه رسید که زنان هر دو محله پیوندی با شهر ندارند و شهر فضای عمومی برای پذیرش زنان ندارد. با این حال زنان محله دولت آباد نیازهای فضای شهری را در اجتماعات خویشاوندی، همسایگی و محله ای رفع می کنند و زنان محله کسری فضاهای عمومی خصوصی شده را جایگزین فضاهای شهری کرده اند. عدم حضور زنان در فضای شهر حاصل غیبت آن ها در نظم اقتصادی و نقش فرعی در سامان تقسیم کار مناسبات مسلط در شهر کرمانشاه است.
مکانیزم های سازگاری دختران نوجوان با فقدان پدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۳۰)
140 - 163
حوزههای تخصصی:
فقدان زودهنگام پدر به عنوان یک منبع حمایت برای دختران پیامدهای طولانی مدتی در دوران کودکی و نوجوانی به دنبال دارد. به نظر می رسد کودک یا نوجوان برای مقابله با فشارها و آسیب های روانی ناشی از این فقدان، باید با آن سازگار شوند. هدف این پژوهش، شناسایی مکانیسم های سازگاری دختران نوجوان با فقدان پدر در تبریز بود. رویکرد پژوهش کیفی و به روش پدیدارشناسی توصیفی بود. بافت پژوهش دختران نوجوان(15-19 ساله) شهر تبریز بود؛ که در سنین کودکی پدر خود را بر اثر بیماری از دست داده بودند و سال ها از فوت پدرشان سپری شده بود. نمونه گیری بصورت هدفمند تا رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت و در نهایت ۷ نفر انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری گردید. تحلیل داده ها به روش کلایزی و با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته های این پژوهش شامل 3 مقوله اصلی و 6 مقوله فرعی بود. مکانیزم های سازگاری دختران با فقدان پدر در تبریز شامل خودکنترلی(مدیریت افکار، مدیریت هیجانات)، مقابله(مقابله اجتماعی، مقابله اقتصادی) و رشد(معناجویی، بالندگی) بود. اغلب مشارکت کنندگان براساس خصوصیات درون فردی خود، دریافت حمایت از سوی بازماندگان و داشتن شرایط مناسب، به طور موثر با فقدان و شرایط ناشی از آن سازش کرده بودند و برخی دیگر به دلایل متعدد، ناسازگاری با شرایط را از خود نشان داده بودند.
بررسی تطبیقی رویکرد جماعتگرایان و جان استوارت میل در خصوص هویت و حق تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
173 - 196
حوزههای تخصصی:
تفکر در باره هویت فردی و جایگاه فرد و گروه ها در نظام های سیاسی از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. از این رو مفهومی به نام «حق تفاوت» مطرح شده است که در حیطه عدالت اجتماعی و به تبع آن در عرصه سیاسی قرار می گیرد. جماعت گرایان و جان استوارت میل نظریه پرداز لیبرال و فمینیست پیشکسوت نیز در مورد «حق تفاوت» اجماع نظر دارند. این مقاله با تأکید بر جنسیت، بر آن است که این دو تفکر را واکاوی و مقایسه کند. پرسش این است که اختلاف نظر جماعت گرایان و میل در خصوص حق تفاوت در چیست؟ فرض این است که جماعت گرایان تحت تأثیر مفهوم حکمت عملی (فرونیسس) ارسطو، برداشتی از هویت و حقوق افراد در بستر اجتماعی ارائه می دهند که متضمن زندگی سعادتمندانه درون نظام های سیاسی است. اما جان استوارت میل که از برابری و حقوق افراد از جمله زنان در بستر تفاوت ها دفاع می کند، تحت تأثیر برداشتی دیگر از حق تفاوت است که برگرفته از «رمانتیسم» روسو و هردر می باشد. علاوه بر این، اگرچه به نظر می رسد دیدگاه میل در برخی موارد شباهت هایی با جماعت گرایان دارد، نمی توان نگرش او را به اندیشه جماعت گرایان نزدیک دانست ، زیرا این دو به نحو متفاوتی مفاهیم هنجاری و فرااخلاق خود را سازمان می دهند.
ساخت و اعتباریابی مقیاس ایرانی «خوشبختی زناشویی» مبتنی بر مطالعه بومی مولفه های خانواده موفق ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر ساخت و اعتباریابی پرسشنامه خوشبختی زناشویی بود. روش این پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی و جامعه آن شامل زوجین استان زنجان بودند. در بخش کیفی نمونه ای به روش هدفمند و به تعداد 41 نفر از زوجین موفق انتخاب شدند. در بخش کمی نمونه ای به روش دسترس و طبق فرمول کوکران به حجم 664 نفر انتخاب شد و اطلاعات لازم از آنها اخذ شد. برای جمع آوری اطلاعات از دو روش مصاحبه و پرسشنامه استفاده شد. در فاز کیفی ابتدا زوجین موفق با ارزیابی مصاحبه و شاخص های کمی خوشبختی شناسایی شدند و سپس پرسشنامه خوشبختی زناشویی بر اساس تحلیل مصاحبه های انجام شده با زوجین موفق ساخته شد. در بخش کیفی چهار درونمایه کلی و سیزده عامل زیر بنایی را برای خوشبختی زوجین شامل زمینه مناسب(شامل سه طبقه خانواده ها، آمادگی موقع ازدواج و منابع مالی)، باورهای سازگارانه(شامل سه طبقه انتظارات واقع بینانه، باور به درک و پذیرش و تعهد و نظارت بر تعهد)، رفتارهای تقویت کننده رابطه(شامل پنج طبقه همراهی و فعالیت مشترک، مهارت های ارتباطی، حل مساله، حمایت و مسئولیت پذیری) و احساس مثبت(شامل چهار طبقه هیجان خواهی، احساس مثبت، زیباپسندی و محبت) شناسایی شدند. اعتبار به سه شیوه آلفای کرونباخ، اعتبار مرکب و بازآزمایی بررسی شد که با توجه به مقادیر بالای 70/0 اعتبار کل ابزار و مولفه ها تایید شد. روایی محتوایی به دو شکل کیفی (مصاحبه با 12 متخصص حوزه خانواده)و کمی (با محاسبه دو شاخص CVR و CVI) ارزیابی و تایید شد. برای روایی ملاکی همبستگی نمره حاصل از پرسشنامه با ارزیابی یک مشاور خانواده برای 45 زوج در یک مقیاس 1تا 10 محاسبه شد و 69/0 به دست آمد. روایی سازه با تحلیل عاملی تاییدی ارزیابی شد. رابطه تک تک سوالها با عامل زیربنایی خود دارای مقدار t بیشتر از 2 و لذا معنی دار بود. همچنین شاخص های برازش از نتایج تحلیل عاملی تأییدی حمایت کردند. ابزار تهیه شده در این پژوهش می تواند در سنجش کارکردهای زوج ایرانی توسط مشاوران و برنامه ریزان به کار گرفته شود.
تجربه زیسته دختران تحصیل کرده مجرد ساکن تهران در فضاهای اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
163 - 200
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز تمام کنشگران اجتماعی از جمله زنان فضاهای مختلف اجتماعی را تجربه می کنند. فضاهایی از قبیل دانشگاه، محل کار، خیابان و غیره. در هر یک از این فضاها روابط اجتماعی خاصی جریان دارد. در اینجا روابط اجتماعی از منظر روابط قدرت نگریسته شده است. در این مقاله ابتدا شرحی مختصر از انواع قدرت، مفهوم مقاومت و مفاهیم بدیل آن را ارائه کرده ایم. سپس با رویکرد هرمنوتیک تفسیری و از طریق مصاحبه روایی با 20 دختر مجرد ساکن تهران، تجربه زیسته آن ها در مواجهه با انواع قدرت را تحلیل کرده ایم. میدان هایی که اعمال قدرت در آن ها را بررسی کردیم خانواده، دانشگاه، محل کار و فضای عمومی بود. یافته ها حاکی از سه نوع مواجهه با روابط نابرابر قدرت است: پذیرش قدرت، احساس بی قدرتی و مقاومت. بیشترین تجربه در بین این سه نوع مواجهه، تجربه بی قدرتی بود. نتایج نشان دادند مفهوم مقاومت به تنهایی برای تحلیل مواجهه با قدرت به شدت ناکافی است. همچنین، بر اساس یافته ها می توان گفت سوژه ها هویت های یکپارچه ندارند و بر اساس تفسیرشان از موقعیت می توانند سوژه پذیرا، بی قدرت یا مقاوم باشند.
بررسی رابطه نشخوار فکری و استرس ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر باهدف تبیین رابطه ی نشخوار فکری و استرس ادراک شده با رضایت از زندگی در زنان متأهل شهر شیراز بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل تمام زنان شهر شیراز بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 210 نفر به عنوان حجم نمونه آماری انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه نشخوار فکری هوکسما ومارو (1991)، پرسش نامه استرس ادارک شده کوهن و همکاران (1983) و پرسش نامه رضایت از زندگی داینر آمونز لارسن و گریفین (1985) استفاده شد. بر اساس یافته ها بین ابعاد نشخوار فکری دو مؤلفه ی در فکر فرورفتن و افسردگی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی داری داشتند، اما بازتاب با رضایت از زندگی رابطه معنی داری نداشت. در نتیجه گیری می شود نهایت نمره کلی نشخوار فکری نیز با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنی داری داشت و درنهایت استرس ادراک شده پیش بینی کننده معنی دار رضایت از زندگی نمی باشد.
مقایسۀ دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسۀ آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
327 - 351
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه دو روایت عهد عتیق و قرآن از وسوسه آدم و ایوب (ع) از سوی همسرانشان و بازنمایی آن در هنرهای تجسمی مسیحی و اسلامی می پردازد. مقایسه نحوه فریب و وسوسه دو پیامبر یادشده توسط همسرانشان در منابع دست اول، یعنی عدم صبر بر حرمت تناول میوه ممنوعه توسط حوا و نیز عدم صبر بر ابتلائات الهی توسط رحمه و بازتاب آن در هنرهای تجسمی دو فرهنگ مسیحی و اسلامی از اهداف این پژوهش است. این مطالعه، تطبیقی است و گردآوری داده ها با کاوش در اسناد و آثار کتابخانه ای و گنجینه های هنری صورت گرفته است. گرچه در متن قرآن کریم، نه تنها تقصیر وسوسه آدم و ایوب به گردن همسرانشان نیست، بلکه تعابیر بسیار روشنی وجود دارد که به صراحت تمام این اتهام را رد می نماید اما از سویی دیگر، برخی از داستان های عهدینی در داستان حوا و همسر ایوب بعضا در منابع حدیثی و تفسیری اسلامی نیز دیده می شوند. اما مساله بازنمایی وسوسه آدم توسط حوا و شماتت ایوب توسط همسرش رحمه در هنر مسیحی به وضوح و با بسامد قابل توجهی مشهود است ولی در نقاشی های اسلامی مساله اینگونه نیست؛ در باب وسوسه آدم از سوی حوا و پیامدهای آن مانند اخراج شان از بهشت، نقاشی های اسلامی صراحت کمتری در مقصر دانستن حوا دارند و بعضا شانیت برابری با آدم به او بخشیده اند و در نگاره های مربوط به داستان ایوب نیز اثری حاکی از وسوسه این پیامبر از سوی زنش و یا شماتت شدن از سوی او یافت نشد.
مطالعه فهم ادراک شده زنان از اینستاگرام و کژ کارکردهای آن در نهاد خانواده (مورد مطالعه: زنان مطلقه شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۱
63 - 92
حوزههای تخصصی:
عصر کنونی تحت هجمه و تاخت و تاز وسایل ارتباط جمعی مانند ماهواره، تلوزیون و به طور خاص اینترنت قرار گرفته است. افراد دیگر مثل گذشته خود را در محدودیت نمی بینند و بدون توجه به فاصله زمانی- مکانی با دیگران ارتباط برقرار می کنند. رسانه های ارتباط جمعی و به طور ویژه اینترنت با ورود به خانواده ها باعث تغییرات گسترده در نقش ها و تکالیف مربوط به آنها، حقوق اعضا شده است. این تغییرات نشان دهنده تحولات در ارزش ها و هنجارهای خانوادگی نیز شده است، انتظارات نقشی را تغییر داده است. هدف از پژوهش حاضر درک، تعریف و تفسیر زنان مطلقه از شبکه های اجتماعی مجازی با تاکید بر اینستاگرام می باشد. پارادایم پژوهش برساختی و تفسیری است و استراتژی پژوهش از نوع پدیدارشناسی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی زنان مطلقه شهر ایلام است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه عمیق می باشد. تعریف و معنای ذهنی زنان مطلقه از شبکه های اجتماعی مجازی در قالب 3 مقوله «شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه شکل دهنده سبک زندگی نوین»، شبکه های اجتماعی مجازی به مثابه فضای کژکارکرد»، و «ابزار کرختی فرهنگی» دسته بندی شد. همچنین روابط زن و شوهری قبل از ورود به این شبکه ها و از دید زنان مطلقه در قالب مقوله های «انسجام خانواده» و «عدم بحران در تمامیت نهاد خانواده» دسته بندی شد. در نهایت روابط همسران با ورود به فضای اینستاگرام با مقولات گسست از شبکه خویشاوندی، مشکلات مربوط به عاملیت، نمایش مصرف، استحاله نظام ارزشی دسته بندی شد.
بررسی تأثیر مشاورۀ شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل-خانواده و خود- ارزشیابی بنیادی در زنان کارمند دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
35 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی تأثیر مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده، تعارض خانواده- شغل و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی زنان شاغل دانشگاه اصفهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی- به روش پیش آزمون، پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان کارمند دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1400 بودند. از این جامعه، تعداد 30 نفر از کارمندان داوطلب حاضر به همکاری انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. متغیر مستقل جلسات مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده (گرینهاوس و پاول، 2006( بود که در هشت جلسه در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. در این پژوهش به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، پرسشنامه تعارض شغل- خانواده (مک ماریان و نت مایر، 1996) و مقیاس خود- ارزشیابی بنیادی (جاج و همکاران، 2003) استفاده گردید. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس (آنکوآ) نشان داد که بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در دو بعد تعارض شغل- خانواده، خانواده- شغل و خود-ارزشیابی بنیادی تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). نتیجه گیری: مشاوره شغلی مبتنی بر الگوی تعالی شغل- خانواده بر تسهیل تعارض شغل- خانواده در دو بعد و تصحیح خود- ارزشیابی بنیادی مؤثر است.
بررسی فقهی شبهاتی درباره مسئولیت حاکمیت اسلامی نسبت به اقامه حجاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقامه حجاب یکی از مصادیق اقامه دین و از اهم وظایف حکومت اسلامی است که اتخاذ هر رویکردی درباره آن با تأثیرات متفاوتی در اجتماع و حکمرانی همراه خواهد بود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی- اسنادی و با هدف بررسی فقهی مسئولیت حاکمیت اسلامی در مسئله اقامه حجاب با وجود مفاهیمی همچون عدم تنجز، عدم پذیرش، ترتب مفسده، عدم تأثیر و عدم رضایت اجتماعی درباره این موضوع انجام شد. نتایج بررسی ها نشان داد که هیچ یک از این موارد، رافع مسئولیت حکومت اسلامی نسبت به اقامه حجاب نیست. حکومت اسلامی باید با تحقق شرایط امربه معروف و نهی ازمنکر نسبت به تنجز تکلیف با ارشاد جاهل، و زمینه سازی تأثیر آن در جامعه از باب مقدمه واجب در محدوده ای که جامعه به معروف بودن آن اذعان دارد، با بی حجابی و آن نوع از بدحجابی که برای جامعه مفسده آور است، مقابله نماید. بهره گیری از ابزارها، شیوه های اجرایی و مجازا ت های متناسب با تفاوت های فرهنگی، برای جلوگیری از بروز تزاحم بین مصلحت الزام به حجاب و مصالح دیگر، ضرورت دارد.