فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۶٬۱۱۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مؤلفه های هویت ملی مربیان پیش دبستانی بر میزان یادگیری مهارت های زبان آموزی نوآموزان استان سمنان انجام شده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی است و جامعه آماری این پژوهش شامل مربیان (خانم)پیش دبستانی در سال تحصیلی 1400-1399به تعداد 91نفر می باشدکه به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند . ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته مهارت زبان آموزی با 9خرده مقیاس و هویت ملی با 4 خرده مقیاس است.جهت روایی صوری و محتوایی آن از نظر صاحب نظران و متخصصان حوزه کودک و تعلیم و تربیت و پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ استفاده شد. داده های گرده آوری شده به کمک آمار توصیفی(فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی(همبستگی اسپیرمن و آزمون کای دو)مورد بررسی قرار گرفتند. ارتباط آماری قوی بین "تاثیر آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان" با ”شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان (مهارت های زبان آموزی نو آموزان )"مشاهده شد (p valeu<0.05) به عبارت دیگر با افزایش آشنایی و احترام گذاردن به آداب و رسوم و مناسبت های دینی و ملی مربیان مولفه شکل گیری کسب توانش نسبی زبانی و ارتباطی نوآموزان افزایش پیدا میکند؛همچنین بین تحصیلات مربیان و هویت ملی آنها و مهارت زبان آموزی نوآموزان ارتباط معناداری وجود ندارد .(p valeu>0.05)
اخلاق تشریع کیفر برای بانوان در فقه امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
148 - 167
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش ها و شبهاتی که امروزه، فراروی آموزه ها ی شرعی قرارگرفته، این است که گفتمان و الگوی اسلام، نگاهی جانب دارانه به حقوق مردان داشته و درزمینه ی حقوق زنان با نوعی تبعیض و جنسیت زدگی همراه است. مدعیان چنین دیدگاهی با پیش کشیدن مصادیقی از احکام فقهی که در بادی امر، موهم رَواداشت تبعیض است، سعی در مدلل کردن نظریه خود نموده اند. جستار حاضر درصدد است تا در راستای رفع شبهه مزبور در حوزه حقوق کیفری، به تبیین سیستم حقوقی اسلام در تشریع کیفر برای زنان بپردازد. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی بوده و ضمن بیان مبانی اخلاقی ناظر بر تشریع مجازات ها برای زنان در فقه امامیه به ارائه احکام کیفری خاص زنان در ارتباط با تشهیر، تبعید، هم جنس گرایی، ارتداد، کیفیت اجرای حدّ، محل نگهداری محکومان و تاخیر در مجازات در شرایط خاص که با عنایت به مبانی مزبور وضع شده اند پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که تشریع مجازات برای زنان در اسلام بر پایه دو مبنای نگاه کرامت محور به زن و رعایت عدالت صورت گرفته و اسلام در حوزه حقوق کیفری، نه تنها نگاه جانبدارانه ای به مردان ندارد بلکه از برخی احکام وضع شده این گونه به دست می آید که سعی در تسهیل و تخفیف مجازات برای زنان است؛ قابل ذکر است که از منظر پژوهش فرارو، وجود چنین تفاوت هایی نه تنها حکایت از تبعیض در تشریع ندارند؛ بلکه از اخلاق و عدالت در قانون گذاری نشئت گرفته و با توجه به ویژگی های متفاوت ژنتیکی و روحی غیرقابل انکار موجود میان زن و مرد، در آموزه های شریعت ورود یافته اند.
واکاوی تجارب زیسته زنان از ابتلا به کرونا: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در ماه های اخیر، در مقیاس جهانی پاندمی کووید 19 امنیت هستی شناختی کنشگران اجتماعی را در میادین مختلف تهدید می کند. این امر باعث ایجاد اضطراب و استرس در گروه های مختلف بالاخص زنان شده است. پژوهش حاضر با هدف فهم تجربه زیسته زنان استان خوزستان از ابتلا به کرونا با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. به این منظور با 22 نفر از زنان ساکن استان خوزستان، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته و عمیق انجام شد و برای گزینش آن ها روش نمونه گیری هدفمند به کار گرفته شد. پس از تجزیه و تحلیل یافته ها 10 مضمون به دست آمد. این مضامین تجربه زیسته زنان مبتلا به کرونا را در سه سنخ اجتماعی، شغلی، خانوادگی و روانی نمایان می سازد. استیگما یا داغ ننگ، فاصله گذاری اجتماعی، کرونا هراسی، هراس از مرگ، سوگ ابراز نیافته، فقدان ادراک خطر در سطح شغلی، کیفیت حمایت اجتماعی در سطح خانوادگی احساس وانهادگی، اضطراب و جدایی و در سطح روانی فرسایش سرمایه روان شناختی، احساس افسردگی، مثبت اندیشی نوعی راهبرد مقابله ای، تحول و بهبود سبک زندگی از مقولات محوری و مشترک زنان از ابتلا به کرونا در این مطالعه است.
تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی، در شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره نهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۲)
78 - 101
حوزه های تخصصی:
در میان زنان که تقریبا نیمی از سرمایه انسانی هر کشور هستند؛ گروهی از آنان تحت عنوان" زنان سرپرست خانوار"می باشند که اخیرا آمارشان نیز رو به افزایش بوده است. به این دلیل که در مقایسه با سایر زنان مسئولیت بیشتری برعهده دارند و به مراتب آسیب پذیرترند؛ نیاز به شناخت بیشتری دارند. در این راستا پژوهش حاضر با روش پدیدارشناسی و بر اساس الگوی روشی ماکس ونمنن به دنبال واکاوی تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در مناسبات اجتماعی آنان می باشد. به این منظور 11 زن سرپرست، با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. نتایج پژوهش در چهار بُعد روابط، فضا، زمان و بدن زیسته آنان گزارش شده است. در بُعد روابط زیسته،" تلاش برای فاصله گیری" و "بازاندیشی رابطه ها" دو محوری اصلی است که روابط این زنان را پوشش می دهد. بعبارتی، این زنان به دلایلی مانند بی اعتمادی از اطرافیان فاصله می گیرند و در یک فضای جدید ارتباطی، روابط متفاوتی را تجربه می کنند. "اهمیت بدن در کسب شرافت زن" و"بدن محملی برای رفع حاجات" دو سویه متضادی هستند که این زنان در برخورد متعارض با بدن خود برگزیده اند. ناامنی فضای زیسته در کنار دیگر شرایط زندگی این زنان، زمان را برایشان بیشتر از دیگر انسان ها، مبهم، مشروط و نامتعین کرده است. بنابراین تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار در ایران باهمراه داشتن یک تناقض ساختاری و ذاتی در درون خود، "مناسبات متعارض و روابط ناپایداری"را برایشان رقم زده است. به طوری که بی اعتمادی، بی ثباتی و مسموم بودن فضا و رابطه ها، نگرانی مشترک همه زنان سرپرست خانوار مورد مطالعه می باشد.
پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی پیش بینی تعارضات زناشویی بر اساس کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل شهر شیراز در دوران شیوع کرونا در سال 1400 بودند. حجم نمونه 385 نفر از این افراد بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه تعارضات زناشویی (MCQ) براتی و ثنایی (1372)، مقیاس کیفیت زندگی زناشویی (DAS) باسبی و همکاران (1995) و پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) کریستیسن و سالاوی (1984) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی با تعارضات زناشویی رابطه معنادار وجود دارد (01/0>P). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز آشکار کرد که 4/27 درصد واریانس تعارضات زناشویی به وسیله کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی تبیین می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کیفیت زندگی زناشویی و الگوهای ارتباطی نقش مهمی در پیش بینی تعارضات زناشویی در دوران قرنطینه خانگی ناشی از شیوع کرونا ویروس دارند.
مزاحمت خیابانی در میان زنان؛ ازتجربه های تروماتیک تا حساسیت زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مزاحمت های خیابانی در عصر کنونی یکی از معضلات موجود در جامعه است به نحوی که این مساله یکی از اشکال ممنوع تبعیض جنسی علیه زنان است که عرصه عمومی را به محیطی ناامن و نامطلوب برای فعالیت اجتماعی آنان تبدیل می کند. این پژوهش با روش کیفی و استراتژی نظریه داده بنیاد به دنبال شناسایی دلایل و زمینه های تجربه زنان از مزاحمت خیابانی است. میدان مطالعه، شهر یاسوج بوده است. مشارکت کنندگان در پژوهش حاضر ۱۸ نفر از دختران دانشجوی دانشگاه یاسوج بوده اند که به صورت هدفمند، با شیوه گلوله برفی و با معیار اشباع نظری انتخاب شده و به صورت نیمه ساختاریافته با آنها مصاحبه شده است. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و گزینشی تحلیل شده اند. یافته ها حاکی از آن است که شرایط زمینه ای، ویژگی های جامعه مردسالار است که فرد با زندگی در جامعه با آن درگیر است. عدم رعایت ضوابط پوشش و آرایش و تابوشکنی، شرایط علی را به وجود می آورد که باعث بازخواست تابوشکنی زنان می شود. مقوله ی هسته ی پژوهش نیز «از تجربه احساسی تروماتیک تا حساسیت زدایی» است؛ بدین ترتیب تجربه دختران از مزاحمت خیابانی بر روی یک پیوستار قابل توضیح است، به عبارتی برای برخی تجربه ای تروماتیک با ترس های ویرانگر و برای برخی دیگر امری عادی، پیش پاافتاده و بی اهمیت است. نتیجه اینکه وجود مزاحمت های خیابانی به عنوان مصداقی از تبعیض جنسیتی و ناکارآمدی قوانین در جامعه علاوه بر پیامدهای منفی روانی برای فرد موجب به حاشیه رفتن زنان و بازتولید مردانگی هژمونیک می شود.
راهکارهای زنان شاغل در مواجهه با فشار نقش
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
27 - 37
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی راهکارهای زنان شاغل در مواجهه با فشار نقش می باشد. جامع ه پژوهش شامل کلیه زنان متاهل شاغل شهر بابل بودند. روش نمونه گیری هدفمند بود که با توجه به کیفی بودن روش پژوهش از روش اشباع نظری برای تعداد آزمودنی ها استفاده شد. در این پژوهش تعداد 18 شرکت کننده برای تحلیل کیفی انتخاب شدند. طرح پژوهش کیفی از نوع تحلیل محتوا بود. گردآوری اطلاعات با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی انجام گرفت. سپس اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته با زنان شاغل جمع آوری و به روش کدگذاری نظری و با استفاده از نرم افزار MAXQDA 10و بر اساس نظریه های نقش اجتماعی و تعارض کار و خانواده تحلیل شدند. مفاهیم و مقولات از شرکت کنندگان و عبارت های معنا دار آنان پدیدار شد، به بیان دیگر ؛ تحلیل محتوا از نوع قیاسی استقرایی انجام گرفت؛ بدین صورت که در برخی قسمت ها، با توجه به حساسیت نظری، مفاهیمِ مهم استخراج و نام گذاری شدند. سپس با استفاده از تکنیک تلخیص، برحسب وجوه اشتراک مفاهیم، مقولات اساسی مشخص شدند. یافته ها نشان داد که زنان راهکارهایی چون؛ انکار یا کتمان فشار نقش، سازگاری، توانمندسازی جسمی و روحی، برنامه ریزی کردن، استفاده از مراکز خدماتی، کاهش نقش های سنتی و اجتماعی را در مواجهه با فشار نقش برمی گزینند.
ساخت، اعتبار یابی و روایی یابی ابزار سنجش نگرش به نقش اجتماعی زنان در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
15 - 27
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از ابعاد مهم در حوزه نارضایتی زنان نسبت به برخوردهای اجتماعی، نگرش های اجتماعی است که نسبت به آنها شکل گرفته است. با وجود اهمیت این موضوع، نبود ابزار سنجشی مناسبی برای پرداختن علمی به آن از موانع اصلی است. به همین منظور در پژوهش حاضر تلاش شده است ابزار روا و معتبری برای سنجش نگرش به زنان در بین دانشجویان تهیه شود. مواد و روش ها: با توجه به هدف، پژوهش حاضر از نوع «تحقیق و توسعه» است. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه های آزاد اسلامی، پیام نور، علوم پایه، علوم پزشکی و سراسری در چهار گروه رشته تحصیلی علوم انسانی، علوم پزشکی، علوم پایه، فنی و مهندسی و هنر شهر زنجان است که در نیمسال دوم سال تحصیلی95-1394 ثبت نام تحصیلی کرده اند. یافته ها: نتایج تحلیل عاکلی اکتشافی و تاییدی پنج عامل زیربنایی، شغلی(با 7 سؤال)، خانوادگی(با 7 سؤال)، روابط اجتماعی(با 5 سؤال)، عاطفی-جنسی(با 5 سؤال) و رهبری و مدیریت(با 4 سؤال) را برای ابزار نگرش به زنان تعیین کرد. این پنج عامل در مجموع با 28 سؤال اندازه گیری می شوند و در مجموع 60/70 درصد از واریانس کل سؤال ها را تبیین می کنند. بحث و نتیجه گیری: با شناسایی این عوامل زیربنایی می توان از ابزار این پژوهش در پژوهش های مرتبط با زنان برای شناخت بیشتر و آموزش ها و برنامه ریزی های مؤثر استفاده کرد.
واکاوی نقش زنان در نظام آموزشی هرمزگان در دوره پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
131 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف :هدف پژوهش حاضر بررسی نقش زنان در نظام آموزشی جنوب ایران به خصوص استان هرمزگان در عصر پهلوی می باشد و با در نظر گرفتن فرهنگ مردم و نوع برخورد و دیدگاه آنها نسبت به زنان، به نقش آنان در تحولات نظام آموزشی در این عصر می پردازد. روش : این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع اسنادی- کتابخانه ای، به واکاوی نقش زنان در نظام آموزشی هرمزگان دردوران پهلوی پرداخته و در پی پاسخ به این پرسش است که جامعه زنان به طور کلی و بالاخص زنان هرمزگان در نظام آموزشی دوره رضاشاه چه جایگاهی داشتند؟ یافته ها : تحقیق پیش رو نشان می دهد از سال 1319 به بعد در بخش ها و روستاهای هرمزگان آموزش و پرورش، شروع به فعالیت کرد و آنچه در این میان بسیار به چشم می آید یکی آن است که نقش خیرین (زنان و مردان ) و هیئت امناء ها در تاسیس و گسترش مدارس مقاطع مختلف، در این دوره در استان هرمزگان گاه پر رنگ تر از نقش دولت بوده است و دوم آنکه در میان آموزشگاه های متفاوت، نام آموزشگاه های دخترانه نیز به نسبت مناسبی به چشم می خورد. اولین دبستان دخترانه در بندرعباس در سال ۱۳۱۱ ه . ش به مدیریت و آموزگاری خانم طلعت باستی، تأسیس گردید و نقش بانوان هرمزگان در ترویج فرهنگ و تعلیم و تربیت دانش آموخته های بومی نقشی ماندگار است.
تبیین الگوی پیشران های نهادی موفقیت کسب وکار های کارآفرینانه زنان با اثر میانجی خودکارآمدی کارآفرینانه (مطالعه موردی: زنان کارآفرین استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
223 - 242
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی فرایندی است که نقش حیاتی در تداوم رشد و توسعه ملی و حتی اقتصاد جهانی ایفا می کند. با توسعه کارآفرینی، فرصت های اقتصادی جدید ظهور می کند و کسب وکارهای جدیدی در جامعه پدید می آید. امروزه، شواهد نشان می دهد که کارآفرینی زنان، با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت فعال جامعه را تشکیل می دهند، می تواند به رشد تولید و فروش، افزایش سرمایه، رفاه اقتصادی، قدرت رقابت و صادرات و در کل به توسعه اقتصادی و شکوفایی خود زنان کمک کند. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تأثیر حمایت نیروهای نهادی رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسب وکارهای کارآفرینانه زنان پرداخته است. با توجه به اینکه هدف این تحقیق بررسی تأثیر حمایت نهادهای رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسب وکارهای کارآفرینانه زنان با نقش میانجی خودکارآمدی کارآفرینانه است، می توان آن را در زمره تحقیقات کاربردی قرار داد و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی همبستگی دانست. همچنین، جامعه آماری در این پژوهش کارآفرینان زن استان خوزستان است که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع ساده، ۲۸۳ نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب و بررسی شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه بوده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 و AMOS18 استفاده شد. پس از بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها، نتایج پژوهش بیانگر تأثیر مثبت و معنادار حمایت نیروهای نهادی رسمی و غیررسمی بر موفقیت کسب وکارهای کارآفرینانه زنان است و خودکارآمدی کارآفرینانه در رابطه بین حمایت نهادهای رسمی و غیررسمی و موفقیت کسب وکارهای کارآفرینانه نقش میانجی را ایفا می کند.
حمایت از زنان شاغل در پرتو قوانین استخدامی
حوزه های تخصصی:
در جهان امروز، زنان درصد زیادی از جمعیت هر جامعه ای را به خود اختصاص داده و با ارتقاء خود در سطوح مختلف از جمله تحصیلات، به بازیگران مهمی در عرصه های اجتماعی و سیاسی جوامع تبدیل شده اند. با توجه به این که گذر زنان از وظایف سنتی و ورود آنان به عرصه های شغلی، نافی انجام وظایف مهم همسری و مادری نمی باشد؛ لذا آنچه در خصوص زنان شاغل اهمیت وافری دارد، حمایت های خاص از آنان می باشد، زیرا اشتغال در بیرون منزل، هم زمان با ایفای وظایف زناشویی و خانوادگی، قطعاً با دشواری هایی همراه است و این امر نیازمند توجه و التفات قانون گذار به این گروه می باشد. سؤال این پژوهش بر این اساس است که آیا قانون گذار با توجه به حقوق شهروندی، حقی را در قانون برای زنان شاغل در نظر گرفته است؟ مفروض نیز این است که قانون گذار اساسی در اصل 21 قانون اساسی به لزوم ایجاد حمایت های خاص برای زنان پرداخته و در قوانین عادی نیز در برخی موارد حمایت هایی را نیز در نظر گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و در گردآوری منابع از روش کتابخانه ای استفاده شده است.
بررسی اثربخشی درمان بافت نگر انصاف محور مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج بر افزایش کیفیت و کاهش تعارضات زناشویی در زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
135 - 147
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور (مبتنی بر نظریه بوزورمنی-نایج) بر افزایش کیفیت زناشویی و کاهش دلزدگی زناشویی در زوجین دارای تعارضات زناشویی بود.روش : روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون، با گروه کنترل و پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل همه زوج هایی بود که در سال 1398- 1397 به دفتر مشاوره و خدمات روان شناختی خصوصی زیر نظر سازمان نظام روانشناسی و مشاوره در شهر ارومیه مراجعه داشتند پرسشنامه های مورد استفاده شامل مقیاس کیفیت زناشویی فرم تجدیدنظر شده باسبی و همکاران (RDAS) و پرسشنامه تعارضات زناشویی تجدیدنظر شده ثنایی و همکاران (MCQ-R) بود. پس از همتاسازی، آزمودنی ها در دو گروه (آزمایش و کنترل) هر گروه 8 زوج گماشته شدند. سپس برای گروه آزمایشی 10جلسه روان درمانی با رویکرد بافت نگر انصاف محور صورت گرفت و پیگیری پس از 3 ماه انجام گرفت. برای تحلیل داده ها و فرضیه ها از روش آزمون آماری «تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر» و نرم افزار SPSS استفاده گردید.یافته ها: نتایج نشان داد، اثربخشی رویکرد درمانی بافت نگر انصاف محور بر افزایش «کیفیت زناشویی» و کاهش «تعارضات زناشویی» با گروه کنترل در سطح (001/0p<) تفاوت معنادار وجود دارد و اثربخشی درمان با گذشت زمان پایدار است. بنابراین می توان گفت در درازمدت حس عدالت و انصاف در رابطه منجر به بهبودی پایدار کارکردهای خانواده می گردد.
بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی بر نحوه گذران اوقات فراغت زنان خانه دار شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه گیرشدن اینترنت و قابلیت دسترسی آن در خانه ها، موجب ورود بیش از پیش زنان خانه دار به دنیای مجازی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شبکه های اجتماعی بر نحوه گذران اوقات فراغت زنان خانه-دار24تا 45 سال شهر قم انجام شده است. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در نمونه ای 400 نفره از زنان مراجعه کننده به سالن های آرایشی، مراکز خرید و باشگاه ها صورت گرفته است. آزمون های آماری مورد استفاده آزمون تی، ضریب همبستگی پیرسون، معادله رگرسیون در نرم افزار SPSS و AMOS برای مدلسازی معادلات ساختاری است. سطح معناداری 000/0 در آزمون تی برای مجموع متغیرهای مورد بررسی شاهدی بر استفاده زنان خانه دار شهر قم از فضای مجازی است. نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری بیشترین نوع استفاده از فضای مجازی را با بار عاملی 92/0 برای فروش محصولات خانگی مشخص کرده است. بار عاملی 60/0 برای دوست یابی و بار عاملی 34/0 برای کسب آگاهی این دو شاخص را در رتبه های دوم و سوم بالاترین نوع استفاده از فضای مجازی قرار داده است. در معادله ی رگرسیون متغیر مصرف-گرایی، مدگرایی، مدیریت بدن، ایجاد روابط، توانسته متغیر اوقات فراغت را پیش بینی کند. باتوجه به مقدار بتا، مدیریت بدن با مقدار477/0 بیشترین میزان قدرت پیش بینی را در معادله داشته است.
ایستاده بر زمین فراموشی: نقدهای فیلسوفان زنانه نگر بر خشونت متافیزیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نقدهای مهم معاصر به سنت متافیزیک در تاریخ فلسفه، خشونت بار بودن آن است. لویناس، دریدا و فیلسوفان زنانه نگر در طرح و بسط این موضوع بسیار نوشته اند. از دید این متفکران، متافیزیک نقش مهمی در تقویم بنیاد مقولات معرفتی و اخلاقی دارد و اگر در ساحت معرفت و اخلاق، خشونت و سرکوب رخ می دهد، باید بنیاد آن را در متافیزیک جُست. فیلسوفان زنانه گر، در میان آثارشان به بررسی وجوه مختلفی از خشونت و سرکوبی که زاییده اندیشه متافیزیک سنتی است پرداخته اند. آن ها توضیح می دهند که نظام های متافیزیکی با دسته بندی موجودها، نوعی سیاست تثبیت و حذف و ارزشگذاری را اعمال می کنند. و نیز این نظام ها با تأکید انحصاری بر عقلانیت و روش استعلا به عنوان تنها روش ممکن برای دریافت واقعیت، توجیه کننده و بلکه موتور محرک نظام های سیاسی سرکوبگر بوده اند. همچنانکه از یک جهت دیگر، متافیزیک با پروراندن گفتمان وجودی به عنوان تنها شیوه نگریستن به واقعیت، بسیاری از وجوه تجربه های انسانی از واقعیت (مانند تجربه های عاطفی و به طور خاص تجربه از عدم) را می پوشاند و به این ترتیب، در واقع بنیاد انسانی خویش را به محاق می برد. در این مقاله، نقدهای اصلی فیلسوفان زنانه نگر به خشونت متافیزیک از میانه آثارشان بازیابی و بازسازی می شود.
بررسی رابطه ی الگوهای ارتباطی خانواده با معنای زندگی در دانش آموزان متوسطه اول شهر شیراز
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده(گفت و شنود و همنوایی)با معنای زندگی(حضور معنا و جستجوی معنا)انجام گرفت.نمونه آماری شامل 120 دانش آموز مقطع متوسطه اول شهر شیراز(60 دختر و 60 پسر)بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند.به منظور گردآوری داده ها،از پرسشنامه الگوهای ارتباطی خانواده(فیتزپاتریک و ریچی،1990)و پرسشنامه معنای زندگی (استگر،2010)استفاده شد.پایایی ابزارها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد.با استفاده از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون،قدرت هریک از ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده در پیش بینی معنای زندگی مورد بررسی قرار گرفت.با توجه به نتایج این پژوهش،ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده توانایی پیش بینی متغیر جستجوی معنا را داشتند و قوی ترین پیش بینی مربوط به بعد گفت وشنود بود( 05/0 >p ).اما حضور معنا توسط ابعاد الگوهای ارتباطی خانواده قابل پیش بینی نبود.از آنجا که نحوه ی درست ارتباط اعضای یک خانواده نقش مهمی در ایجاد جستجوی معنا در فرزندان دارد،می توان با تقویت آن،معنا در زندگی را افزایش داد.
طراحی الگوی هویت سازی برند های پوشاک برای بانوان: تحلیل محتوای کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
117 - 134
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف : این پژوهش به هدف طراحی الگوی هویت سازی برندهای پوشاک برای بانوان انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش این مطالعه، از منظر هدف؛ کاربردی، از نظر ماهیت؛ اکتشافی-تحلیلی، از منظر روش شناسی گردآوری اطلاعات نیز شیوه کیفی با استفاده از رویکرد تحلیل محتوای کیفی از نوع قراردادی و فن مصاحبه عمیق (بدون طرح پرسش های تعقیبی) بود که در سال 1399 بین تعداد 8 نفر مشارکت کننده؛ با حداکثر تنوع حرفه (4 حرفه مرتبط با صنعت پوشاک)، در قالب نمونه گیری هدفمند، با رضایت آگاهانه و تا رسیدن به مرز اشباع داده های نظری انجام شد. مدت زمان مصاحبه ها بین 40 تا 60 دقیقه بود و جهت تحلیل داده ها از نرم افزارAtlas.ti نسخه 7 و جهت ارزیابی و صحت داده ها (پایایی)؛ از چهار معیار مقبولیت، قابلیت اطمینان، قابلیت انتقال و قابلیت تائیدی پیشنهادیGuba بهره گرفته شد. یافته ها: پس از پیاده سازی مصاحبه ها، 248 کد اولیه تعیین شد و با استفاده از فرایند بازبینی مقوله ها و زیر مقوله ها، همچنین تغییرات مکرر در عنوان مقولات و ارتباط مقوله ها با زیرمجموعه مقوله ها، مضامین محتوایی شناسایی شدند. 4 مقوله، به همراه 8 زیر مجموعه مرتبط، شامل معرفی فرهنگ بومی ،حمایت های دولتی از تولید پوشاک متناسب با فرهنگ ایرانی، توجه به ارزش های پوششی در تبلیغات و طراحی برگرفته از البسه قومیت های ایرانی، به عنوان مضامین محتوایی در امر طراحی یک الگوی مناسب هویت سازی برندهای پوشاک برای بانوان تدوین شدند. بحث و نتیجه گیری : نتایج مشخص کرد که بها دادن به سنت های اصیل بومی ایرانی و حمایتی دولتی از تولیدکنندگان از طریق اعطای مشوق های مالی به تولیدکنندگان پوشاک اصیل ملی و بومی ایرانی که با ارزش های مذهبی و ملی ایرانی سازگار است، می تواند مسیر موفقی در راستای شکل گیری هویت برندهای پوشاک برای بانوان ایجاد نماید.
مطالعه تطبیقی زبان زنانه و مردانه در آثار هنرمندان معاصر عرب با موضوع جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
647 - 666
حوزه های تخصصی:
فمینیسم پست مدرن با گسترش تفاوت های زنانگی و مردانگی قائل به زبان زنانه است که آن را یک عامل متمایزکننده بین آثار هنری و ادبی زنان و مردان می داند و ویژگی هایی چون استفاده از نمادهای چندلایه و پیچیده، استفاده خاص از تن در آثار و وارونه ساختن ارزش های زیبایی شناختی را برای آن برمی شمارند. در مقابل این دیدگاه ها، افرادی چون لیندا ناکلین مخالف شکل گیری چنین زبانی در آثار زنان هنرمند هستند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا و با رویکرد تطبیقی در رابطه با شکل گیری زبان زنانه، به بررسی آثار هنرمندان معاصر زن عرب پرداخته و به دنبال پاسخِ این پرسش است که آیا زبان زنانه در آثار هنرمندان زن معاصر عرب شکل گرفته است؟ براین اساس، در کنار بررسی آثار زن عرب، آثار مردان عرب معاصر هم بررسی شده تا دستیابی به پاسخ پرسش با دقت بیشتری انجام گیرد. نمونه های مطالعه با موضوع جنگ انتخاب شده اند. از نتایج این پژوهش می توان به عدم شکل گیری زبان زنانه در این آثار و شباهت آنان با آثار هنرمندان مرد اشاره کرد.
تحلیل تطبیقی و انتقادی مطالعات کارآفرینی رنان: گونه شناسی و ارائه دلالت های سیاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشارکت و نقش آفرینی زنان در اجتماع امری بدیهی و ضروری است و بحث از حضور بدون تداخل و تزاحم با اصول، ارزش ها و سایر نقش ها و ابعاد جنسیتی آن ها دغدغه همیشگی متفکران و سیاست گذاران در جوامع مختلف بوده است. کارآفرینی نیز از این امر مستثنا نبوده و طی سالیان گذشته تلاش های گسترده ای برای حضور بیشتر و موفق تر زنان در عرصه کارآفرینی عملیاتی شده است، هرچند به اذعان همه کانون های تفکر، هنوز تا نقطه مطلوب فاصله زیادی وجود دارد. برخی از اندیشمندان حوزه زنان، یکی از علت های نداشتن ورود موفق زنان در عرصه کارآفرینی و سپس نقش آفرینی مؤثر در توسعه جوامع را نارسایی عرصه ی اندیشه و نظریه پردازی و نقیصه ها یا خطاهای موجود در مطالعات و ادبیات نظری تولیدشده در این زمینه می دانند و رویکردی انتقادی به ادبیات نظری ارائه شده در این زمینه دارند. بر این اساس پژوهش حاضر در نظر دارد به مطالعه ی چالش ها و نارسایی های کلیدی حوزه مطالعات کارآفرینی زنان بپردازد و با بررسی ادبیات نظری موجود و تحلیل تطبیقی و انتقادی آن ها دلالت های سیاستی برای سیاست گذاران، نظریه پردازان و تصمیم سازان حوزه کارآفرینی ارائه دهد. در راستای رسیدن به اهداف این پژوهش از روش تحلیل تطبیقی _ انتقادی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد، ادبیات موجود از نارسایی در شیوه های نظریه پردازی؛ مواجهه با مشکل تضاد نقش ها برای زنان؛ مسئله رفع نابرابری دسترسی به امکانات و فرصت ها و نقیصه بسترسازی اقتصادی و اجتماعی برای کارآفرینی زنان برخوردار است.
بررسی کارکردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زنانِ دربار عباسی
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۷
83 - 93
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارکردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زنان دربار عباسی می باشد. جامعه مورد مطالعه شامل کارکردهای سیاسی، فرهنگی و اقتصادی زنان دربار عباسی طی سال های 132-334 هجری قمری بود. نمونه پژوهش مهم ترین کارکردهای زنان دربار عباسی هم چون کنیزان، مادران خلفا و سرایندگان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای به دست آوردن اطلاعات از روش کتابخانه ای و با مراجعه به کتاب ها و مدارک علمی انجام شد. داده های موثق و مرتبط با موضوع مورد مطالعه با در نظر داشتن گفتمان حاکم بر عصر وقوع حوادث با استفاده از روش تحلیلی صورت گرفت. نتایج نشان داد، در سرزمین های اسلامی به ویژه از عهد عباسیان، جوامع به گروه ها و طبقات گوناگون تقسیم می شدند که هر یک از آن ها از جمله زنان از جایگاه نسبتاً مهمی برخوردار بودند. از بررسی و مطالعه اولیه منابع چنین بر می آید که بعضی از مادران و همسران خلفای عباسی با نفوذ و قدرت سیاسی و اقتصادی خود در صحنه های سیاسی گاه با بروز احساسات، حسادت های زنانه، افزون طلبی و گاه با به کار بستن عقل و منطق در سرنوشت جانشینی خلافت، خاندان های قدرتمند سیاسی و جنگ ها تغییراتی ایجاد کردند و در توطئه های سیاسی نیز نقش داشتند. بعضی از زنان عباسی نیز از موقعیت درباری و مکنت خود در زمینه عمران، آبادانی و فعالیت در امور خیریه سود جستند و برخی نیز در عرصه فرهنگی با سرودن اشعاری غنی اقدام می کردند.
تفاوت ها و شباهت های مرد و زن از منظر ابن عربی (مطالعه انتقادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و سوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۹۳
159 - 176
حوزه های تخصصی:
یکی از پیامدهای تحولات اجتماعی قرن اخیر، توجه به حقوق زنان و منزلت فردی و اجتماعی آنان به ویژه در مکاتب معنویت گراست. از میان اندیشمندان اسلامی، ابن عربی از منظری عرفانی _ ذوقی به توصیف جایگاه زن و بیان اشتراکات و افتراقات او با مرد پرداخته است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که وجوه اشتراک و افتراق زن با مرد در هستی شناسی عرفانی ابن عربی کدامند و چه نقدهایی به این وجوه وارد است؟ نگارنده در روی آوردی تحلیلی انتقادی به آرای ابن عربی، دیدگاه او را در دو بخش شباهت ها و تفاوت ها سامان داده است. رهاورد این تحقیق، اشتراک مرد و زن در اصل انسانیت؛ در اصل کمال و نیز در نیل به مقام قطبیت است. چه اینکه تفاوت آنها نیز در وجوهی چون: فرعیت زن نسبت به مرد در فرآیند خلقت؛ برتری مرد نسبت به زن از جهت عقلی و دینی؛ هویت فعلی مرد در کنار هویت انفعالی زن؛ کاملتر بودن شهود خداوند در زن؛ و اکملیت مرد نسبت به زن می باشد. تقریبا همه وجوه افتراقی مورد ادعای ابن عربی در خصوص مرد و زن قابل مناقشه بوده و به چالش کشیده شده است.