فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
بنیادگرایی در سال های اخیر به دلیل گسترش در بخش هایی از جهان چون خاورمیانه، افزایش نقش آن در منازعه اعراب ـ اسراییل، افزایش نقش سیاسی اسلام در تعدادی از جمهوری های شوروی سابق، رسوایی های اخیر بنیادگرایان مسیحی در آمریکا و... خود را به عرصه عمومی تحمیل کرده است. محققان دانشگاه شیکاگو با ارایه «پروژه بنیادگرایی» نگاهی پلورال و میان فرهنگی به تعریف بنیادگرایی کرده و معتقدند مراد از بنیادگرایی، گروه های مذهبی است که در واکنش به بحرانی که تصور می کنند هویت گروهی آنها را تهدید می کند ظاهر می شوند و لذا برای محافظت از خود در برابر «غیر»، مرزهای فرهنگی، ایدئولوژیکی و اجتماعی محکمی دور خود می چینند. بر این مبنا، اساس بنیادگرایی بر ناخرسندی از وضعیت موجود استوار است. بنیادگرایان مسیر کنونی جامعه و جهان را تهدیدی برای ایدئولوژی خود تلقی کرده، رسالت اصلی خود را تجدید حیات ایدئولوژی و خارج ساختن آن از زیر گرد و غبار مدرنیسم می دانند.
اما در این میان، بنیادگرایی یهودی از اهمیت زیادی برخوردار است. آنها معتقدند باید هویت نوینی را بر مبنای قومیت مداری محض یهودی، تعارض با جامعه مدرن غربی و اعتراض شدید به مذهب سنتی تاسیس کرد. گوش آمونیم و هاردیم دو جریان عمده بنیادگرای یهودی هستند که تاثیر زیادی بر اندیشه و عمل صهیونیستی گذاشته اند. گوش آمونیم به عنوان جریان رادیکال بنیادگرا بر تقدیس خشونت، قدسی کردن سرزمین، و رازآمیز کردن کاربرد زور تاکید دارد، اما هاردیم به عنوان جریان محافظه کار، هدف خود را که طرد اغیار از جامعه اسراییل و نبرد با سکولارها است از طریق نهادهای آموزشی، رقابت های پارلمانی و اقدامات فراپالمانی پی می گیرد.
در مقابل جریان رو به رشد بنیادگرایی یهودی، جریان پسا صهیونیسم در سطوح آکادمیک ظهور کرد که بسیاری از آموزه های صهیونیسم را مورد پرسش قرار داد. علل ظهور این جریان، تحول هویت و احساس ملی در میان شهروندان فلسطینی و ضرورت پذیرش «غیر»، گسترش انتفاضه فلسطین و جنگ لبنان که دیدگاه صهیونیسم در مورد حاکمیت بر کل سرزمین و مردم را بی اعتبار کرد، اولویت یافتن خصلت بی طرفی شرق شناسان به ویژه در مورد جنگ 1948 و تغییر کانون توجه از اسراییل به هر دو سوی منازعه بود. بنابراین، جامعه اسراییلی امروز با چالش بزرگی مواجه است که بنیادهای اصلی آن را در معرض انتقاد قرار داده است. این مقاله با تفصیل بیشتری نکات فوق الذکر را توضیح خواهد داد.
دل آرام گیرد به یاد خدای
حوزه های تخصصی:
سیاسی: ابعاد رفتار شناسی سیاسی
حوزه های تخصصی:
فرصتها و تهدیدها در مسئله امنیت ملی ایران
منبع:
راهبرد ۱۳۸۴ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
آسیب شناسی شکاف های اجتماعی و ارائه راهبردهایی برای تقویت همبستگی ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله می کوشد با اتکاء به یافته های پژوهش های میدانی، وضعیت چهار شکاف اجتماعی عمده در جامعه ایران (شکاف های نسلی، جنسیتی، قومی و مذهبی) را آسیب شناسی کند و راهکارهایی برای تحکیم همبستگی اجتماعی و همگرایی ملی و تقویت الفت و دوستی در جامعه ایران ارائه نماید. نتایج بررسی ها نشان می دهد شکاف های اجتماعی فوق، شکاف های فعالی در جامعه ایران نیستند، اما در میان مؤلفه های گوناگون همبستگی اجتماعی و همگرایی ملی، نگرش جوانان، زنان، اقوام ایرانی و هم وطنان اهل سنت به مقوله هایی چون «عدالت اجتماعی»، «اعتماد عمومی» و «کارآمدی نهادها و مسئولین»، چندان مثبت نیست و اصلاح سیاست ها و برنامه ریزی های منتج به «کاهش فقر و تبعیض»، «افزایش مشارکت سیاسی و اجتماعی» و «افزایش تعاملات فرهنگی» در جامعه به ویژه در مناطق درگیر کشور برای تحکیم همبستگی اجتماعی، تقویت وحدت ملی و افزایش الفت و دوستی در جامعه ضروری است. تمرکز زمانی این پژوهش بر دهه 1380 می باشد
از دیپلماسی عمومی سنتی تا دیپلماسی عمومی نوین: رویکردی هابرماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سال های اخیر، دیپلماسی عمومی دستخوش تحول عظیمی از حیث الگوی اجرایی شده تا جایی که الگوی پیشین که از آغاز تاریخ دیپلماسی عمومی رایج بوده، به صفت سنتی ملقب گردیده و رفته رفته جای خود را به الگویی نوین سپرده است. گذار از تصویرمحوری برمبنای مدل ارتباطات نامتقارن یک سویه به گفتگومحوری برمبنای مدل ارتباطات متقارن دوسویه، گذار از چارچوب اطلاعاتی که ارتباطات را به مثابه یک فرایند خطی انتقال اطلاعات با هدف اقناع یا کنترل می پنداشت، به چارچوب رابطه ای که ارتباطات را به مثابه فرایند اجتماعی ایجاد روابط و ترویج هماهنگی می نگرد و گذار از تک گویی (مونولوگ) به گفتگو (دیالوگ) در فرایند اعمال نفوذ بر مخاطبان خارجی، عناصر اساسی تحول الگوی دیپلماسی عمومی محسوب می شوند. فرضیه نگارندگان در پاسخ به چرایی وقوع تحول مذکور این است که پیشرفت شتابان فناوری های ارتباطی از یک سو و جاافتادن و مورد پذیرش قرار گرفتن ایده تکثر فرهنگ ها از سوی دیگر سبب چنین تحولی شده است. به زعم نگارندگان مباحث یورگن هابرماس در خصوص کنش استراتژیک و کنش ارتباطی می تواند چارچوب نظری مناسبی برای بررسی روند گذار دیپلماسی عمومی از الگوی سنتی به الگوی نوین باشد.
جامعه شناسی تاریخی دولت: گسست در پیوند نخبگان و ساخت دولت در عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش فرآیند تحول ماهیت «پیوند نخبگان موسس» و تاثیر آن بر «ساخت دولت» از ابتدای عصر صفوی تا پایان حکومت شاه عباس، با روش تحقیق تاریخی، مورد بررسی قرار گرفته است. ساخت دولت صفوی، در دوره شاه اسماعیل، ساختی «دین سالارانه» بود. در چنین ساختاری شاه هم از اقتدار دنیوی برخوردار بود هم از اقتدار دینی، نهادهای دینی بر نهادهای سیاسی و نظامی برتری داشتند و نهادهای سیاسی مهم این دولت نظیر «وکیل نفس همایون» و «خلیفه الخلفا» در پیشینه خانقاهی صفویان ریشه داشتند و به عنوان واسط میان شاه و مردم عمل می کردند. در این دوره حکام ایلات اختیارات گسترده ای داشتند و وجودنهادهای واسط مانع از خود کامگی شاه می شد. با مرگ شاه اسماعیل، پیوندهای صوفیانه رو به ضعف نهاد و «پیوندهای شاهسونی» جایگزین آن گردید. پیدایش پیوند جدید موجب گرایش ساخت دولت به «دیوان سالاری سلطنتی» شد. این ساختار در دوره شاه عباس اول شکل نهایی به خود گرفت. در ساختار جدید، دستگاه دیوان سالاری گسترش پیدا کرد، بسیاری از زمین های دولتی به زمین های سلطنتی تبدیل شدند، ارتش جدیدی متشکل از غلامان گرجی و چرکس جایگزین ارتش قبیله قزلباش گردید، این ارتش مستقیما زیر نظر شاه خدمت می کرد و از او دستور می گرفت و نهادهای دینی از نهادهای سیاسی و نظامی منفک شدند. در اثر سیاست های شاه عباس اول، دولت ساختاری متمرکز، اقتدارگرا و بوروکراتیک به خود می گرفت.
گام دوم انقلاب اسلامی، تهاجم نرم و سواد رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
95 - 121
حوزه های تخصصی:
آیت الله العظمی سید علی خامنه ای رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی ضمن مروری به تجربه 40 ساله انقلاب، با اشاره به گام دوم انقلاب، سرفصل ها و توصیه های اساسی را در بخش هایی چون علم و پژوهش، معنویت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزت ملی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبک زندگی مطرح می کنند اما پیش از این سرفصل ها یکی از نکاتی را که بدان اشاره و خاطرنشان می کنند موضوع سیاست تبلیغی و رسانه ای و محاصره تبلیغاتی دشمن است که بدون توجه به آن ها تحقق گام ها انقلاب امکان پذیر نیست. نوشتار توصیفی – تحلیلی حاضر تلاش دارد با توجه به تأکیدات رهبری نشان دهد که ابزارهای رسانه ای پیشرفته و فراگیر، امکان بسیار خطرناکی در اختیار کانون های ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هم اکنون تهاجم روزافزون رسانه ای دشمنان به سمت جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان به چشم می آید. نتایج و یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به تأکیدات مقام معظم رهبری توجه به سیاست گذاری رسانه ای میتنی بر مهارت انتقادی به عنوان یکی از بخش های سواد رسانه ای ضمن فراهم ساختن شکست محاصره تبلیغاتی نظام سلطه تسهیل کننده تحقق فصول بیانیه گام دوم به مثابه منشوری برای «دومین مرحله ی خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی» انقلاب اسلامی خواهد بود.
تحلیلی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران در آسیای مرکزی در مقایسه با خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران و اتحادیه عرب
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد بین الملل ارتباطات بین المللی و اقتصاد سیاسی بین الملل ارتباطات بین المللی و اقتصاد سیاسی بین الملل
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی روابط خارجی ایران روابط خارجی ایران دوره جمهوری اسلامی ایران
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی سیاست خارجی ایران مسایل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مسایل منطقه ای
روابط خارجی ایران و اعراب در نیم قرن اخیر تحت تاثیر فاکتورهای مختلف ، با نوسانات فراوانی مواجه بوده است . عمده ترین این تغییراتدر سطح ساختار نظام بین الملل و نخبگان سیاسی است . پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیر تحولات منطقه ای ، بستر واگرایی را به شدت تقویت کرد . انقلاب اسلامی با تفکرات نوین انقلابی ، ضد امپریالیستی و ضد استبدادی خود ، رژیم های خودکامه و وابسته منطقه را با خطر بی ثباتی و فروپاشی مواجه ساخت ؛ به همین دلیل رویه تقابل با جمهوری اسلامی ایران از سوی اتحادیه عرب از ابتدای انقلاب تا سالهای پایانی دهه اول انقلاب ادامه یافت ؛...
انقلاب اسلامی ایران و نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید
حوزه های تخصصی:
در اوایل دهه ی 1970 و در پی دگرگونی در سازمان تولید و سرمایه، نظام اقتصاد سیاسی بین الملل کلاسیک به نظام جدیدی گذار نمود که در ادبیات اقتصاد سیاسی به نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید، معروف است. انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 و در میانه ی عمر این نظام به وقوع پیوست. این انقلاب بر آن بود، ایدئولوژی خود را به همه ی وجوه امر بین المللی، بسط دهد. یکی از این عرصه ها، نظام اقتصاد سیاسی بین الملل است که انقلاب اسلامی خواهان جایگزین کردن مفهوم «انسان اقتصادی» با «اقتصاد انسانی» در آن بود. نوشته ی پیش رو در پی آن است که دریابد گذار این دیدگاه به عرصه ی عمل چگونه بوده است. از این رو، پرسش آغازین پژوهش حاضر این است که، تاثیر انقلاب اسلامی بر نظام اقتصاد سیاسی بین الملل جدید به چه صورت بوده است؟ فرضیه ی نگارندگان این است که، انقلاب اسلامی ایران با ایجاد بلوک یا بلوک های تاریخی ضدهژمون، نظام مذکور را به چالش کشید. ضمن شناسایی وجوه این نظام، جهت گیری ضدهژمونیک انقلاب اسلامی و تلاش آن برای ایجاد بلوک یا بلوک های تاریخی ضدهژمون را رصد خواهیم نمود و آنگاه خواهیم گفت؛ که به دلیل تشتت هرمنوتیکی در عرصه ی ایدئولوژیک، قوت ابزارهای هژمونی مسلط و عدم درک یکپارچه و اجماعی از این فرایند، انقلاب اسلامی نتوانست سبب تحول این نظام به نظامی جدید و متفاوت شود. رهیافت این نگاشته، رهیافتی نئوگرامشیانیستی است که بر عقاید آنتونیو گرامشی و رابرت کاکس مبتنی است .
مباحث روابط بین الملل: ماهیت روابط بین الملل
منبع:
سیاست خارجی ۱۳۶۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
وضعیت مطالعات اسراییل شناسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهش های متعددی در باب اسرائیل شناسی در ایران صورت گرفته و محققان مختلف تلاش کرده اند دشمن صهیونیستی را از زوایای گوناگون مورد مطالعه و شناخت قرار دهند. با این حال هیچ تحقیقی در باره وضعیت این پژوهش ها وجود ندارد. این مقاله سعی دارد تا با یک ابتکار، به بررسی پژوهش های نگارش شده و قابل دسترسی در باره اسرائیل در ایران بپردازد. بر این اساس، سؤال اصلی این مقاله عبارت است از این که پژوهش های اسرائیل شناسی در ایران چه وضعیتی دارد؟ برای پاسخ به این سوال به بررسی ادبیات موجود در باره اسرائیل شناسی در جمهوری اسلامی ایران می پردازیم تا از این طریق نقشه ای نسبتا کامل از وضعیت مطالعات اسرائیل شناسی در ایران ارایه دهیم و ضمن نشان دادن نقاظ قوت و ضعف این مطالعات خلاهای پژوهشی را که نیاز است توسط پژوهشگران مورد توجه قرار گیرد، برجسته نماییم. بر این اساس در این مقاله به محتوا و داده های موجود در این ادبیات (اعم از توصیف ها و تبیین ها و توصیه ها) کاری نداریم. بررسی و تحلیل و نقد این داده ها خود به مقاله ای دیگر نیاز دارد.
بررسی جهانی شدن دموکراسی و تأثیر آن بر صلح و امنیت بینالملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دموکراسی الگویی نوین است که سازمان ملل متحد، دولت ها و ملت ها در دهه پایانی قرن بیستم و آغاز سده جدید برای پرهیز از جنگ، خونریزی و استقرار صلح و امنیت بینالمللی مورد توجه قرار دادهاند. نیاز به شناخت ابعاد مختلف موضوع انگیزه پژوهش حاضر، تحت عنوان «بررسی جهان شدن دموکراسی و تأثیر آن بر صلح و امنیت بینالمللی است. سوالات پژوهش عبارتند از: 1ـ آیا جهانی شدن دموکراسی موجب صلح و امنیت بینالمللی خواهد شد؟ 2ـ آیا جهانی شدن دموکراسی موجب تحول برخی اصول حقوق بینالملل خواهد شد؟ در ارتباط با سوال اول، وظایف و عملکرد ارکان مختلف سازمان ملل و اقدامات دولت های بزرگ مطالعه شده و بررسی ها نشان میدهد که رویکرد غالب در سازمان ملل متحد این است که دموکراسی یکی از پایههای اساسی تأمین صلح و امنیت پایدار بینالمللی است. در سوابق اقدامات شورای امنیت سازمان ملل ملاحظه میشود که این شورا به دلیل نقض دموکراسی در برخی از کشورها، آن را نقض صلح تلقی کرده و به استناد مقررات فصل هفتم منشور، اقداماتی توصیهای و اجرایی کرده است. اما به منظور پاسخ به سوال دوم، به روند تحولات در مفاهیم سه گانه «اصل حق تعیین سرنوشت ملت ها»، «اصل عدم استفاده از زور در روابط بینالملل» و «اصل عدم مداخله در امور داخلی کشورها» در اثر جهانی شدن دموکراسی باید پرداخته و چنین به نظر میرسد که زمینههای تحول این مفاهیم به واسطه برخی اقدامات دولتها، سازمان ملل متحد و دیوان بینالمللی دادگستری و دکترین، در حال شکلگیری است. هرچند جبهه مخالفین در سطح بینالمللی قابل توجه است.
اعدام اتباع ایرانی در عربستان سعودی: ضرورت بازخوانی رویه قضایی در خصوص نقض مفاد کنوانسیون روابط کنسولی (1963)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اوایل سال 1391، خبر اعدام چند تن از اتباع ایران در عربستان سعودی منتشر شد. این اقدام دولت سعودی موجب واکنش مقامات صلاحیتدار ایران شد. از نظر دولت ایران، دولت سعودی بدون رعایت الزامات بین المللی از جمله چهارچوب های عام حقوق بشری و کنوانسیون حقوق کنسولی که موضوع آن حفظ منافع اتباع دولت در خارج و اداره کردن امور مربوط به آنان است، اقدام به اعدام اتباع ایران نموده است و این واقعیت می تواند برای دولت مذکور ایجاد مسئولیت بین المللی کند. این مقاله در پی آن است تا با بررسی ماده 36 کنوانسیون حقوق کنسولی (1963) و رویه قضایی بین المللی موجود پیرامون آن و استانداردهای عرفی و موضوعه حقوق بشری، به این پرسش پاسخ دهد که آیا اقدام دولت سعودی می تواند موجبات مسئولیت بین المللی دولت مذکور را فراهم نماید. در صورت پاسخ مثبت به پرسش گفته شده، حقوق دولت جمهوری اسلامی ایران و مواضعی که دستگاه دیپلماسی کشور می تواند در این خصوص اتخاذ نماید، بی تردید موضعی مقتدر و نه انفعالی خواهد بود تا مانع از تکرار وقایعی مشابه دراین خصوص در آینده از سوی دولت سعودی شود.