فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۲۱ تا ۴٬۱۴۰ مورد از کل ۳۰٬۰۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
خیزش های مردمی در کشورهای خاورمیانه عربی و شمال آفریقا دگرگونی ها و تحولات جدیدی را به وجود آورده است. درواقع تاریخ جدید عربی در سایه جهانی شدن و فن آوری های نوین ارتباطی رقم خورده است. به تبع، انقلاب های جوانان عرب؛ ادبیات جدیدی را در روابط بین الملل و مطالعه انقلاب های مجازی و پست مدرن به وجود می آوردکه خود گویای این نکته خواهد بود که جریان اصلی روابط بین الملل توان پاسخ گویی به تحولات نوظهور در نظام بین الملل را ندارند. لذا این مقاله در چارچوب روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به داده های اسنادی مدعی است که چارچوب تحلیلی سازه انگاری با نگاه به عوامل جامعه شناختی، هنجاری، هویت، فرهنگ و تأکید بر نقش گفتمان ها و ایده های فرهنگی همچون مردم سالاری، اسلام و قومیت در خاورمیانه و جهان زمینه مناسبی را برای تحلیل تحولات کشورهای عربی فراهم می کند. بریا این منظور، ضمن بررسی تطورات تاریخی پارادایم ها و نظریه های روابط بین الملل، چارچوب تحلیل سازه انگاری تبیین می شود و در ادامه گزاره های مهم سازه انگاری، از جمله: جایگاه و اهمیت ساختارهای هنجاری، فکری و غیرمادی همانند ساختارهای مادی؛ اثر و نقش هویت ها در تکوین منافع و رفتار بازیگران و رابطه متقابل ساختار و کارگزار در ارتباط با تحولات سیاسی و اجتماعی اخیر کشورهای عربی مورد بررسی قرار می گیرد.
نقش قدرت های بزرگ در منطقه خلیج فارس و چالش های هژمونی امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخی نظریه پردازان سیاست امریکا در منطقه خلیج فارس را با توجه به موقعیت محوری این منطقه، در راستای تلاش های این کشور برای کسب جایگاه هژمونیک در سطح جهانی تعبیر می کنند. با این حال، امریکا در دوران بعد از جنگ سرد و به رغم تلاش فراوان و صرف هزینه های هنگفت برای تثبیت موقعیت هژمونیک خود در منطقة خلیج فارس، با چالش ها و موانع جدی در این منطقه روبه رو بوده است. مخالفت بازیگران منطقه ای مانند ایران با هژمونی امریکا و ناکامی های این کشور در عرصه هایی مانند عراق، از موانع منطقه ای هژمونی امریکا در خلیج فارس محسوب می شود. از طرف دیگر تلاش سایر قدرت های بزرگ برای اعمال نفوذ در منطقه، اقدامی برای موازنه سازی در مقابل امریکا در این منطقه است. گرچه درهم تنیدگی روابط و برخورداری از منافع مشترک در فضای جهانی شده، از سطح رقابت و تقابل قدرت های بزرگ کاسته و در مقابل، سطح همکاری ها را افزایش داده است، اما این موضوع به معنای حذف نگرانی های آنها از برتری کامل یک بازیگر در برابر سایر بازیگران نیست. بنابراین هرچند تلاش موازنه جویانه سخت افزاری، دیگر جایگاه چندانی در استراتژی قدرت های بزرگ ندارد، اما تلاش های موازنه جویانه در شکل نرم آن همچنان ادامه دارد. ازاین رو، مسئله اصلی در این مقاله این است که در دورة پس از جنگ سرد، قدرت های بزرگ چه واکنشی نسبت به رفتارهای هژمونی طلبانه امریکا در منطقه خلیج فارس از خود نشان داده اند؟ و اینکه تلاش های هژمونی طلبانه امریکا در منطقه خلیج فارس علاوه بر واکنش سایر قدرت های بزرگ با چه چالش هایی مواجه بوده است؟
آزمون پذیری نظریه کرین برینتون در تحولات انقلابی تونس و مصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
115-130
حوزه های تخصصی:
پژوهشگران بر این باورند با گذشت چهار دهه از انقلاب اسلامی، نظریه برینتون که در تبیین انقلاب ها مورد توجه قرار گرفته، با این انقلاب تطبیق چندانی نداشته است. بنابراین پژوهش درباره میزان مطابقت این نظریه با دیگر انقلاب ها در جهان اسلام اهمیت دارد. سؤال مقاله حاضر این است که نظریه برینتون تا چه میزان با انقلاب های تونس و مصر تطابق دارد؟ نتایج بدست آمده از تطابق دو انقلاب با این نظریه، نشان می دهد در مرحله نشانه های مقدماتی انقلاب که عبارتند از: رشد اقتصاد، تنازعات طبقاتی، تغییر بیعت روشنفکران، ناکارایی ماشین حکومت، بی کفایتی طبقه حاکم پیشین، تا حدودی تبیین کننده وضعیت پیش از انقلاب در دو انقلاب تونس و مصر است، اما در مرحله دوم نظریه برینتون که شامل چارچوب نظری پس از انقلاب است و شامل دوره میانه روها، تندروها، عصر وحشت و در نهایت ترمیدور می گردد، در نتیجه انقلاب تونس و مصر همگونی چندانی با نظریه برینتون ندارد.
عصری سازی احکام دینی در چارچوب نظریه استقلال دین از شریعت
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله ضمن ارائه تعریفی خاص از دین و شریعت و تفکیک این دو از یکدیگر، رویکرد قرآن به شریعت را تکثرگرا دانسته و بر همین اساس تلاش میکند تا با ارائه تفسیری ویژه از «اجماع»، عصریسازی احکام دینی را نه تنها امری جایز، بلکه ضروری و لازم قلمداد نماید.
تحلیل گفتمانی تأثیر فرهنگ سیاسی بر روابط خارجی ایران در دوره پهلوی دوم (1332-1342)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش روابط ایران با کشورهای بلوک غرب، به ویژه آمریکا، بین سال های 1332-1342 یکی از ویژگی های روابط خارجی ایران در دوره پهلوی دوم است. در این مقاله تلاش بر آن است که تأثیر فرهنگ سیاسی بر روابط خارجی ایران طی این سال ها بررسی شود. فرضیه ای که در پاسخ به سؤال اصلی مورد بررسی و آزمون قرار می گیرد، عبارت است از: فرهنگ سیاسی برآمده از گفتمان پهلویسم متشکل از عناصر شاه محوری، اقتدارگرایی، عدم امنیت و تجددگرایی، سبب گسترش روابط با بلوک غرب و تشدید وابستگی ایران در آن دوره شد. در واقع، ترکیب عناصر یادشده به معنای آن بود که شاه تنها تصمیم گیرنده سیاست خارجی در این مقطع باشد و دیگر نخبگان سیاسی هم درنهایت، با این وضعیت هماهنگ و همسو شوند. برای این منظور نویسندگان از تحلیل گفتمانی استفاده نموده و پس از تحلیل ارکان گفتمانی پهلویسم نسبت به بررسی سازوکارهای ارتباطی آن بر روی فرهنگ سیاسی جامعه اقدام نموده اند.
محاصره ی بیست و پنج ساله
روابط صفویه و نظام شاهیان دکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در روزگار صفوی ، مذهب تشیع در شبه جزیره دکن گسترش یافت و برخی از حاکمان آن سرزمین، به دلیل اشتراک مذهب،با دربار صفویه روابط خوبی برقرار کردند، نظام شاهیان ،یکی از پنج حکام ولایت دکن بودند که شاه طاهر اسماعیلی در گرایش آنها به آیین تشیع سهم به سزایی داشت.
تاملی در مفهوم و بسترهای اندیشه ورزی در علوم سیاسی و جامعه شناسی ایران معاصر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در سیر تحولات معرفتی در عرصه مطالعات علوم انسانی از جمله اندیشه سیاسی بر اساس گرایش های کمتر انتقادی و بیشتر تقلیدی و متاثر از ورود ترجمه ای مباحث علوم انسانی، بستر اندیشه ورزی سیاسی و اجتماعی از قوت کافی برخوردار نبوده و حتی پس از انقلاب اسلامی نیز تقسیم بندی قابل اطمینان نحله ها و آثار در حیطه اندیشه سیاسی شکل نگرفته است. و این در حالی است که مقوله تولید علم و ضرورت نظریه پردازی و اندیشه ورزی سیاسی و تامل در مقدمه اندیشه سیاسی به صورت روشمند و با اتکا به مبانی معرفتی و شرایط محیطی جامعه اسلامی از اهداف استراتژیک نظام سیاسی و مورد عنایت نخبگان و دستاندرکاران قرار دارد. اما به رغم شرایط و مقتضیات مناسب و تغییرات محیطی که موجب دگرگونی در سطح تقاضای جامعه شده است. همچنان طرح این سئوال اساسی مطمح نظر نخبگان و اندیشه ورزان قرار دارد:
چه عامل یا عواملی باعث رکود فکری و تکوین اندیشه ورزی در ایران معاصر و مانع از برخورد خلاق و روزآمد با مفهوم و مباحث این حوزه از علوم انسانی گردیده است.
رهیافت کاربردگرایی در مطالعات ایرانی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله ارائه برداشتی نوین از نظریه روابط بین الملل براساس ذخیره واژگانی و محتوایی این علم در میان دانش پژوهان ایرانی رشته روابط بین الملل با رویکردی جدید به نام کاربردگرایی است. تأکید بر معنای نظریه و فرانظریه در روابط بین الملل و تعیین شاخص های کاربردگرایی متأثر از آنچه در نوشته های اخیر نظریه پردازان روابط بین الملل رویکرد عمل گرایانه به نظریه خوانده می شود، بستری پژوهشی و تحقیقی است تا با اتکا به آن رهیافت کاربردگرایی در روابط بین الملل به صورتی روشن و هدفمند بررسی شود. نگارندگان مقاله حاضر بر این باور هستند که در پژوهش ها و نوشته های محققان ایرانی روابط بین الملل می توان نشانه هایی از مفاهیم نظری جدید روابط بین الملل را یافت. کاربردگرایی و مؤلفه های آن برآیند چنین دیدگاهی است که نگاه متدولوژیک رهیافت مطالعات ایرانی روابط بین الملل را نشان می دهد.
سیاست امنیتی ایران، در دههی نخست انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران، پس از انقلاب، به دلیل ویژگیهای خاص و جهت گیریهای جهان شمول آن، همواره در داخل و خارج از مرزهای خود دچار چالش های امنیتی بوده است. نفی وضعیت موجود جهانی، با تکیه بر ایدئولوژی اسلام انقلابی، همواره موجبات نگرانی قدرت های بزرگ و متحدان منطقه ای آنها را فراهم آورده است. همچنین نگرانی کشورهای منطقه از گسترش ایدئولوژی انقلاب اسلامی نیز از ایجاد رابطه ای دوستانه با ایران جلوگیری کرد. از این رو، در سال های 57 ـ 67، تنش شدید میان ایران و دیگر کشورهای منطقه برای بقا، به وقوع جنگ ایران و عراق منجر شد که پس از جنگ جهانی دوم طولانیترین جنگ بود.
این مقاله به دنبال بررسی این سؤال است که سیاست امنیتی ایران در دههی اول انقلاب بر چه اصولی استوار بوده و با توجه به ویژگیهای منحصر به فرد آن، با چه مشکلات و موانعی (در داخل و خارج) مواجه بوده است؟
جهش بزرگ به عقب (3)
سوسیال دموکراسی، امپریالیسم و جهانی شدن
حوزه های تخصصی:
چالش های مدیریتی زنان در ایران؛ مطالعه دانشگاه بین المللی امام خمینی به عنوان یک سازمان دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین معیارهای درجه توسعه یافتگی یک کشور، جایگاه و اعتباری است که زنان در آن کشور برخوردارند. زنان نه تنها نقش بسزایی در تحقق توسعه اجتماعی و سیاسی دارند، بلکه به عنوان یک نیروی فعال و سازنده می توانند بر سرعت فرایند توسعه اقتصادی و تسریع عدالت اجتماعی بیفزایند. از همین رو است که مشارکت زنان در ساختارهای سیاسی و ایفای نقشی همتراز با مردان در تصدی مشاغل سیاسی به یک ضرورت زمان حاضر تبدیل شده و نیل به توسعه اجتماعی را به حل بهینه این موضوع موکول کرده است.
این مقاله با مطالعه روند مشارکت فزاینده زنان ایران برای ورود به صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی تلاش می کند تا موانع و مشکلات موجود در این فرایند و همچنین تفاوت ارزشی و اختلاف معیار ارزشیابی در برخورد میان زنان و مردان در تصدی مشاغل دولتی را تبیین نماید و نتیجه ارزشیابی شغلی آنان را در دانشگاه بین المللی امام خمینی به عنوان یک نمونه از دستگاه های دولتی به تصویر بکشاند. این مقاله تلاش می کند تا دریابد چرا با وجود حضور زنان تحصیل کرده دانشگاهی و برخوردار از شایستگی های لازم مندرج در ارزشیابی سالانه مدیران این دانشگاه، هنوز نتوانسته اند بر سمت های مدیریتی تکیه بزنند و در سطوح عالی تصمیم گیری آموزشی و اجرایی دانشگاه مشارکت فعال داشته باشند.
جنبش زنان و مفاهیم بنیادین سیاست
حوزه های تخصصی: