مقالات
حوزه های تخصصی:
به گواهی تاریخ، انسان ها هیچگاه از جنگیدن با یکدیگر دست نکشیده اند و این پایان ناپذیری و ماندگاری جنگ ها نمی تواند فقط علت های بیرونی (تهدید) داشته باشد بلکه علت های درونی و روان شناختی هم دارد و شناسایی این علت ها برای کاستن از جنگ ها ضروری است. پژوهش کنونی با هدف شناسایی یکی از علت های روان شناختی پایان ناپذیری جنگ های بشری فرض کرد که جنگ به انسان ها معنای زندگی می دهد و لذا انسان ها دوست ندارند به آن پایان دهند. با هدف آزمون این فرض، 397 آزمودنی (190 مرد) با میانگین سنی 35 سال از میان 30 هزار مشترک همراه اول و ایرانسل تهران و کرج برای این پژوهش به کار گرفته شدند. در یک طرح آزمایشی، آزمودنی ها به گونه تصادفی به دو گروه آزمایش (که جنگ ایران و عراق در ذهن آنان برجسته شد) و گواه (که پیشرفت های علمی ایرانیان در ذهن آنان برجسته شد) گمارده شدند و سپس معناسازی از جنگ ها (متغیر میانجی) با آزمون تدسکی و کالهون (1996) و موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ (متغیر وابسته) با آزمون ویل و ماتیل (2010) اندازه گیری شد. تحلیل های واریانس نشان دادند که گروه آزمایش بیشتر از گروه گواه از جنگها معنا می سازد و با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ موافق است، و الگوسازی فرایند شرطی نشان داد که برجسته شدن جنگ در ذهن آزمودنی ها «از راه» معناسازی از جنگ ها به موافقت با نظامی گرایی/ماندگاری جنگ انجامیده است. پس انسان ها از جنگ معنای زندگی می گیرند و این یکی از علت های پایان ناپذیری جنگ های بشری است.
مدل اندازه گیری حافظه فعال کودکان: آزمون مدل های بدلی و هیچ، بدلی و کووان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون مدل سه عاملی بدلی و هیچ، مدل چهار عاملی بدلی و مدل سه عاملی کوان در مورد حافظه فعال کودکان بود. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه شامل کلیه دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر تهران در سال 1400 بود. شرکت کنندگان 150 دانش آموز 7 تا 10 سال بودند که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همه آن ها به مجموعه ارزیابی جامع حافظه فعال گری و همکاران (2017) پاسخ دادند. داده ها با روش تحلیل عاملی تأییدی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که مدل چهار عاملی بدلی از مدل سه عاملی بدلی و هیچ و مدل سه عاملی کوان برازندگی بهتری دارد. ارزیابی حافظه فعال می تواند اطلاعات مهمی در مورد عملکرد شناختی کودکان بیش از اقدامات روان شناختی در اختیار افراد قرار دهد.
نقش ناحیه اتصال آهیانه ای-گیجگاهی روی ذهنی سازی ضمنی در اختلال طیف اتیسم: یک مطالعه ی تحریک تتابرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از نواحی مهم مغزی درگیر در فرآیند نظریه ذهن، ناحیه اتصال آهیانه ای-گیجگاهی راست (rTPJ) مغز است که مطالعات متعددی نقش این ناحیه از مغز را در فرآیند ذهنی سازی و کاهش فعالیت آن را اختلال طیف اتیسم نشان داده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی بین عملکرد این ناحیه از مغز و توانایی ذهنی سازی انجام شد. پژوهش حاضر از از نوع نیمه آزمایشی یک سرکور با شیوه گردآوری داده ها به صورت اندازه گیری مکرر است. ۹ کودک و نوجوان مبتلا به اتیسم با کارکرد بالا به روش نمونه گیری در دسترس، به وسیله ابزار مقیاس نمره گذاری اتیسم گیلیام (GARS)، مقیاس پاسخگویی اجتماعی (SRS) و آزمون هوش استنفورد بینه (SB) انتخاب و وارد مطالعه شدند. سپس در سه جلسه تحریک تتابرست پیوسته (cTBS)، تحریک تتابرست متناوب (iTBS) و تحریک شم با ترتیب تصادفی شرکت کردند. بلافاصله بعد از هر جلسه ی تحریکی توسط یک ازمون کامپیوتری ملاک های مربوط به ذهنی سازی ضمنی آزمودنی ها اندازه گیری شد. نتایج تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که جلسات تحریکی در مقایسه با جلسات شم باعث بهبود توانایی ذهنی سازی ضمنی شدند. به نظر می رسد بین فعالیت rTPJ و توانایی ذهنی سازی ضمنی در اتیسم رابطه ی علّی وجود دارد.
اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر نوجوانان با تعدیل گری سیستم های مغزی رفتاری بالا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخذ تصمیمات پرخطر در نوجوانان به یک نگرانی اصلی برای بهداشت عمومی تبدیل شده است و فهم همبسته های مؤثر بر این فرایند امکان عملی کردن طرح هایی برای پیشگیری را فراهم می کند، ازاین رو مطالعه ی حاضر باهدف بررسی اثر القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر نوجوانان با تعدیلگری سیستم های مغزی رفتاری بالا صورت گرفت. ابتدا 327 نوجوان 13-18 سال شهر اصفهان به صورت در دسترس انتخاب و از طریق پرسشنامه ی سیستم های مغزی رفتاری BAS/BIS غربالگری شدند، از میان آن ها و براساس نمره ی استاندارد دو گروه 24 نفری شامل BAS/BIS و بالا انتخاب شدند، اعضای هر گروه به صورت تصادفی به دو زیرگروه 12 نفر تقسیم گشته و از طریق قطعه فیلم های هیجانی نیمی در معرض خلق مثبت و نیمی در معرض خلق منفی قرار گرفتند و آزمون خطرپذیری بادکنکی BART و مقیاس عاطفه ی مثبت و منفی PANAS را پیش و پس از القای خلق تکمیل کردند. نتایج تجزیه وتحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس عاملی تک متغیره نشان داد که بین القای خلق مثبت و منفی بر تصمیم گیری پرخطر تفاوت معناداری وجود دارد 0/05≥P و خلق مثبت منجر به افزایش تصمیمات پرخطر می شود. همچنین یافته ها حاکی از این بود که سیستم های مغزی رفتاری به عنوان خصایص زیستی شخصیت، اثر القای خلق بر تصمیم گیری پرخطر را به طور معناداری تعدیل می کنند0/05 ≥p. بدین معنا که افراد با سیستم فعال ساز رفتاری بالا هنگام مواجه با خلق مثبت فزون کنشی بیشتری داشته و نسبت به افراد با سیستم بازداری رفتاری بیشتر درگیر خطر می شوند درحالی که افراد با سیستم بازداری رفتاری به خلق منفی و نشانه های تنبیه حساسیت بیشتری نشان داده و محتاط ترند.
اثرات روش های بخش بندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چند رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثرات روش های بخش بندی و افزونگی بر بارشناختی و یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه ای انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف تحقیق کاربردی و از نوع آزمایشی حقیقی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام زبان آموزان 14تا16 ساله آموزشگاه های زبان شهر دامغان می باشد. موضوع محتوی آموزشی در خصوص تبیین فعالیت آتشفشانها بود که در قالب نرم افزار پاورپوینت در حداکثر 10 اسلاید (بر اساس نوع گروه) به 90 آزمودنی که به صورت تصادفی در شش گروه (هر گروه 15نفر) بخش بندی بالا/ ارائه شنیداری، بخش بندی بالا/ ارائه دیداری، بخش بندی بالا/ افزونه، بخش بندی پایین/ ارائه شنیداری، بخش بندی پایین/ ارائه دیداری، بخش بندی پایین/ افزونه منتسب شده بودند، ارائه شد. پژوهش به صورت کاملاً آزمایشی (یک طرح عاملی کاملاً تصادفی 2×3) بود. برای جمع آوری اطلاعات از آزمون محقق ساخته یادگیری واژگان، درک مطلب، سنجش دانش پیشین و مقیاس سنجش بار شناختی پاس (1992) استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس استفاده گردید. نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد اثرمتقابل روش بخش بندی و روش افزونگی بر بار شناختی و یادگیری معنی دار بود. نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد گروه بخش بندی بالا- افزونه به طور معنی داری بارشناختی پایین تر و یادگیری واژگان و درک مطلب بالاتری را در مقایسه با سایر گروه ها گزارش کردند. با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت که روش های بخش بندی و افزونگی بر کاهش بارشناختی و ارتقاء یادگیری واژگان و درک مطلب درس زبان انگلیسی در محیط یادگیری چندرسانه ای اثربخش می باشد.
اثربخشی آموزش اختصاصی سازی خاطرات سرگذشتی بر علائم افسردگی و رفتار کم تحرک در نوجوانان دختر دارای اختلال افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش خاص بودن حافظه به عنوان یکی از فرایند های شناختی اصلی در افسردگی مطرح شده است. هدف پژوهش حاضر کاهش علائم افسردگی و رفتار کم تحرک در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی از طریق آموزش اختصاصی سازی خاطرات می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانش آموزان4 مدرسه دولتی و غیر دولتی شهر کرمانشاه در سال1400 بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس بر روی 350 دانش آموز این 4 مدرسه آزمون افسردگی(رایندولز، 1989) و رفتار کم تحرک (فیشر و همکاران،2012) اجرا شد. از بین 67 دانش آموزی که دارای افسردگی بالاتر از 60 و رفتار کم تحرک بالاتر از 11 ساعت و 40 دقیقه در هفته بودند، بر اساس ملاک های شمول و به صورت در دسترس 30 نفر انتخاب شدند و به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) وکنترل (15نفر) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش تحت آموزش اختصاصی سازی خاطرات (رایز،2009) قرار گرفت، که این آموزش به صورت 6 جلسه گروهی 90 دقیقه ای در هر هفته انجام شد. نتایج این مطالعه نشان داد که آموزش اختصاص سازی خاطرات سرگذشتی می تواند باعث کاهش رفتار کم تحرک وعلائم افسردگی با معنی داری در سطح (P=0/001) در نوجوانان دختر دارای افسردگی شود. به طور کلی، می توان نتیجه گرفت که آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی روش مؤثری برای کاهش افسردگی و رفتار کم تحرک است و با توجه به سهولت و تعداد کم جلسات این آموزش می توان از آن درکنار سایر درمان ها برای کاهش آسیب پذیری به افسردگی سود جست.
بررسی اعتبار و روایی نسخه فارسی پرسشنامه سبک توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علی رغم اهمیت روزافزون سازه کنترل توجه در مفهوم سازی آسیب شناسی روانی، مقیاس های معدودی برای اندازه گیری آن تهیه شده است. برخورداری از مقیاسی روا و معتبر برای پژوهش های داخلی در این حوزه، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. هدف این پژوهش آماده سازی نسخه فارسی مقیاس سبک توجه و ارزیابی ویژگی های روان سنجی آن بود. ۴۲۶ نفر از دانشجویان با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شیوه برخط بررسی شدند. نسخه فارسی مقیاس حاضر پس از طی مراحل ترجمه- بازترجمه، تنظیم و همراه با پرسشنامه های کنترل توجه (دریبری و رید، 2002) و تفکر ارجاعی (اهرینگ و همکاران، 2011) اجرا گردید. روایی سازه با روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا و واگرا با محاسبه همبستگی پیرسون بررسی شد و برای بررسی اعتبار، از ضریب آلفای کرونباخ، ضریب بازآزمایی و اعتبار مرکب استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازش مدل دو عاملی حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز بود. همبستگی های معنادار بین عوامل به دست آمده با مقیاس های کنترل توجه و تفکر ارجاعی نیز روایی همگرا و واگرای مقیاس را تأیید کردند. اعتبار مقیاس با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو عامل 75/0 بود و ضریب بازآزمایی عامل حواس پرتی/ اجتناب شناختی و تمرکز به ترتیب 88/0 و 73/0 بود. همچنین میزان اعتبار مرکب نیز به ترتیب برابر با 81/0 و 84/0 بود. به طور کلی می توان گفت نسخه فارسی مقیاس سبک توجه ساختاری دو عاملی داشته و از روایی و اعتبار لازم برای کاربرد در پژوهش های روانشناختی با نمونه ایرانی برخوردار است.
اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه ی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه ی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه بود. روش: بدین منظور از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر تهران تعداد 30 نفر انتخاب گردید. این افراد به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل هر گروه 15 نفر به صورت تصادفی گمارده شدند تعداد و مدت زمان هر جلسه مداخله توانبخشی شناختی رایانه ای در گروه آزمایش به ترتیب 16 جلسه و هر جلسه 45 دقیقه بود، گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای پژوهش شامل آزمون حافظه ی کاری N-Back و آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین بود. داده های حاصل از پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره (MANCOVA) و با استفاده از نرم افزار SPSS 26 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. با توجه به یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله توانبخشی شناختی رایانه ای بر حافظه ی کاری و حل مسئله دانش آموزان متوسطه مؤثر است.
تأثیر تصویرسازی، مشاهده و اجرای الگو درون زمین بر عملکرد بازی های تنظیم شده بسکتبالیست های ماهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اثربخشی روش های مختلف آموزشی در یادگیری انواع مهارت های حرکتی، مورد توجه قرار گرفته است. با این وجود، مقایسه این روش ها در بازی های تنظیم شده ورزش های تیمی، کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین هدف از مطالعه حاضر، مقایسه سه روش آموزشی تصویرسازی، مشاهده و اجرای الگو درون زمین بر عملکرد بازی های تنظیم شده در بسکتبالیست های ماهر بود. بدین منظور 15 بازیکن شاغل در رقابت های سوپرلیگ و لیگ برتر کشور به طور در دسترس در این تحقیق شرکت کردند. بازیکنان با توجه به پست بازی، به 3 تیم 5 نفره تقسیم شدند و براساس دسته بندی تصادفی، در هر مرحله تحت یکی از سه شرایط تمرینی قرار گرفتند؛ به طوری که هر گروه هر سه روش را به طور تصادفی در هر مرحله انجام داد. هر کدام از شرایط، شامل 1 جلسه تمرین و جلسه آزمون کتبی و عملی (بعد از 24 ساعت) بود. بازیکنان در شرایط مشاهده، هر تاکتیک را 3 بار مشاهده کردند؛ در شرایط تصویرسازی نیز 3 کوشش تصویرسازی برای هر تاکتیک انجام شد و شرایط اجرا، شامل 3 اجرای آهسته تاکتیک ها داخل زمین بود. نتایج تحلیل واریانس مرکب 3 (روش آموزش) در 2 (آزمون کتبی و عملی) نشان داد روش اجرا در مقایسه با مشاهده و تصویرسازی موجب عملکرد بهتر در بازی های تنظیم شده شد (001/0>P)؛ هم چنین در آزمون کتبی، روش مشاهده نیز نسبت به روش تصویرسازی موجب امتیاز بیشتری شد (05/0>P). بنابراین به نظر می رسد روش اجرای درون زمین برای آموزش تاکتیک های تیمی در بازیکنان ماهر، مزیت بیشتری را نسبت به روش مشاهده و تصویرسازی ایجاد می کند اما تصویرسازی ذهنی نیز، در کسب دانش تاکتیک های تیمی مؤثرتر از مشاهده عمل می کند.
اثربخشی توانبخشی شناختی در حل مسایل کلامی ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی توان بخشی شناختی در حل مسائل کلامی ریاضی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی بود. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر دارای اختلال یادگیری ویژه در شهر رشت بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این راستا، مداخله توان بخشی شناختی در 8 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد و از الگوی پاسخ به مداخله، آزمون کی مت، آزمون هوش ریون و آزمون حل مسئله کلامی ریاضی برای جمع آوری داده ها در مراحل پیش و پس از آزمون استفاده شد. تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که توان بخشی شناختی میزان حل مسئله کلامی ریاضی را در بین دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه افزایش داده است. برای دست یابی به فعالیت های شواهد- محور، طراحی و اجرای برنامه توان بخشی شناختی برای ارتقای حل مسئله کلامی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ویژه با آسیب ریاضی و سایر دانش آموزان دارای نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.