فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۰۰-۱۵۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین به بررسی اثربخشی توا ن بخشی شناختی و درمان های عصبی بر طیف گسترده ای از اختلالات از جمله ناتوانی یادگیری پرداخته اند. مرور مطالعات انجام شده حاکی از آن است پژوهش های اندکی به بررسی مقایسه ای توانبخشی شناختی و درمان های عصبی بر ناتوانی های یادگیری جهت انتخاب بهترین روش درمانی پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی یادگیری خاص (نارساخوان) 7 تا ۱3 ساله انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص در مناطق 7 و 10 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری پژوهش از 3 گروه شرکت کننده، شامل 2 گروه آزمایش 15 نفری و یک گروه گواه 15 نفری تشکیل شدند که به صورت در دسترس انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل آزمون ارزیابی هماهنگی چشم و دست (فرناندس و همکاران، 2013)، دستگاه tdcs و برنامه توان بخشی شناختی (ماگیو، 2019) بود. دستورالعمل آموزش توان بخشی شناختی مشتمل بر 21 جلسه 60 دقیقه ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار spss24 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد اثربخشی توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست دانش آموزان نارساخوان بیشتر از اثربخشی با روش تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه بوده است (05/0 >P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب گزینه های درمانی مناسب به درمانگرانی که با کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری کار می کنند، کمک کند. همچنین نتایج مطالعه حاضر می تواند کاربردهای مؤثر درمان های شناختی را بیش از پیش در اختیار متخصصان قرار دهد.
اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۱۲-۸۹۹
حوزه های تخصصی:
زمینه: اختلال یادگیری مفهومی است که روز به روز حساسیت بیشتری از سوی معلمان و خانواده ها به خود جلب می کند و به سبب همه گیری بالا در مدارس نیازمند توجه ویژه پژوهشگران در جهت شناسایی راه های مداخله کاربردی و کارآمد است. مرور پژوهش ها نشان می دهد که مداخلاتی از قبیل مهارت آموزی پردازش های چهارگانه کمتر توجه شده است. هدف: این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری مشتمل بر دانش آموزان با تشخیص اختلال یادگیری در خواندن در دوره دوم ابتدایی در سه پایه 4، 5، 6 دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بود. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. بر این اساس، 20 نفر از این افراد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل تست هوش وکسلر کودکان (WISC-V)، آزمون CAS و دوره آموزش پردازش های چهارگانه مغز بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز بر کارکردهای شناختی (درک کلامی، توانایی بصری فضایی، استدلال سیال، حافظه فعال، سرعت پردازش) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خواندن در سطح معنی داری 0/001 اثربخش بود. نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها، برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزش مهارت آموزی پردازش های چهارگانه مغز برای متخصصان مراکز اختلال یادگیری آموزش و پرورش از سویی و همچنین، آشناسازی خانواده با برخی راهبردهای مهم آموزش از سوی دیگر می تواند بهبود جدی در وضعیت اختلال یادگیری دانش آموزان به بار آورد.
ساختار عاملی پرسشنامه باورهای مطلوب برایانت در بین والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۹۵۰-۹۳۳
حوزه های تخصصی:
زمینه: از متغیرهای مورد توجه در رابطه با والدین دارای کودک مبتلا به اوتیسم، باورهای مطلوب است. باورهای مطلوب از مؤلفه های سلامت روان محسوب شده و دارای همبستگی و رابطه مستقیم با بهزیستی روان شناختی است. پژوهش ها نشان می دهند والدین دارای کودک مبتلا به اوتیسم در معرض انواع آسیب های جسمانی و روانی قرار دارند، به همین دلیل شناسایی، رشد و گسترش باورهای مطلوب برای پیشگیری از آسیب ها و بهبود سلامت روان در این دسته از والدین ضروری به نظر می رسد. در ایران تا کنون ابزار معتبری برای سنجش باورهای مطلوب در والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم گزارش نشده است. هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی ساختار عاملی پرسشنامه باورهای مطلوب در بین والدین دارای کودکان مبتلا به اوتیسم بود. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و ازحیث ماهیت داده ها، همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی والدین دارای کودک اوتیسم در مدارس و انجمن اوتیسم شهرهای تهران، کرج، شهریار و هشتگرد در سال 1401 بود. روش نمونه گیری به صورت در دسترس از نوع هدفمند و نمونه آماری پژوهش نیز شامل 321 نفر (248 زن و 73 مرد) از والدین دارای فرزند مبتلا به اوتیسم بود. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه باورهای مطلوب (برایانت، 2003) و بهزیستی روانشناختی (ریف، 1980) استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با روش تحلیل عامل تأییدی و ضریب آلفای کرونباخ و با استفاده از نرم افزارهای SPSS25 و AMOS24 انجام شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد، هر یک از گویه های پرسشنامه از توان لازم برای سنجش مؤلفه های باورهای مطلوب (پیش بینی، لذت از لحظه و یادآوری) برخوردار بوده و هر یک از مؤلفه ها نیز از توان قابل قبولی برای سنجش عامل کلی تر یعنی باورهای مطلوب برخوردارند. ضرایب آلفای کرونباخ سه مؤلفه پیش بینی، لذت از لحظه و یادآوری در پرسشنامه به ترتیب برابر با 0/89، 0/91 و 0/84 محاسبه شد. بر این اساس می توان گفت، گویه های هر یک از مؤلفه های پرسشنامه از همسانی درونی قابل قبول برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد نسخه ایرانی پرسشنامه باورهای مطلوب، مقیاسی معتبر برای اندازه گیری نگرش ها در رابطه با توانایی لذت بردن از تجارب مثبت چه در پیش بینی، چه لذت از لحظه و چه یادآوری است. همچنین این پرسشنامه برای کاربرد در فعالیت های پژوهشی و کار بالینی از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است.
مقایسه تأثیر درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۱۰۱۶-۱۰۰۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: شارکوت ماری توث (CMT) نوعی بیماری ژنتیکی است که در آن اعصاب محیطی آسیب دیده و همچنین به عنوان نوروپاتی وراثتی حسی و حرکتی نیز شناخته می شود. با وجود تأثیر این بیماری بر تمام ابعاد زندگی مبتلایان، پژوهش های اندکی به بررسی اثربخشی درمان های روانشناختی بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تأثیر درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به بیماری شارکوت ماری توث انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، شبه آزمایشی ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘیﺶآزﻣﻮن - ﭘﺲآزﻣﻮن ﺑ ﺎ ﮔﺮوه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران مبتلا به بیماری شارکوت ماری توث شهر تهران در سال 1399 و روش نمونه گیری هدفمند از نوع در دسترس بود. پس از اخذ مجوزهای لازم و هماهنگی با بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث که معیارهای ورودی لازم برای حضور در مطالعه حاضر را داشتند، 30 نفر در گروه های آزمایش (هر گروه 15 نفر) و 15 نفر در گروه گواه به صورت تصادفی جایدهی شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مقیاس اضطراب مرگ تمپلر (1970)، پرسشنامه تجربه اوج ویلسون و مونتا (2015) و پرسشنامه سلامت روان کیز (2002) استفاده شد. برای تحلیل داده ها نیز از تحلیل واریانس چندمتغیری متغیره برای مقایسه گروه ها در متغیرهای پژوهش استفاده شد. همچنین به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS22 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد هر دو رویکرد درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اضطراب مرگ، تجربه های اوج و سلامت روان بیماران شارکوت ماری توث تأثیر معنادار دارند (0/05 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت درمان وجودی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند جهت تعدیل اضطراب مرگ، تقویت تجربه های اوج و سلامت روان بیماران مبتلا به شارکوت ماری توث مورد استفاده پزشکان، روان پزشکان و سایر حرفه ه ای بهداشت روان قرار گیرد.
بررسی سبک های دلبستگی و سبک های هویت در گروه های مهاجر و غیرمهاجر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (شهریور) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۶
۱۱۵۰-۱۱۳۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: از جمله متغیرهای مهم و مرتبط با مهاجرت، سبک های دلبستگی و هویت افراد است، زیرا مهاجرت همراه با تغییرات سریع در عملکرد و ارتباط اجتماعی است و این امر می تواند منجر به شکل گیری اضطراب دلبستگی و تغییرات هویتی در افراد شود. با این وجود در زمینه مقایسه سبک های دلبستگی و هویت در افراد مهاجر و غیر مهاجر، پژوهش های اندکی صورت گرفته است. هدف: هدف ﭘﮋوﻫﺶ حاضر مقایسه سبک های هویت و سبک های دلبستگی در مهاجران بین المللی ایرانی و غیر مهاجران بود. روش: پژوهش حاضر از نوع علّی - مقایسه ای مبتنی بر روش پیمایشی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی افراد مهاجر به کشورهای اروپای غربی از سال ۱۳۹۲ تا سال ۱۳۹۷ و افراد غیر مهاجر ایرانی در سال 1400 در شهر تهران بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 200 نفر (100 نفر مهاجر و 100 نفر غیرمهاجر) به پرسشنامه های سبک های هویتی برزونسکی (1992) و سبک های دلبستگی بزرگسال کولینز و رید (1990) پاسخ دادند. از تحلیل واریانس چندمتغیره و نرم افزار SPSS-23 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در متغیرهای سبک اطلاعاتی، هنجاری، سردرگم - اجتنابی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0/05 <P) و بین دو گروه مهاجر و غیر مهاجر در سبک دلبستگی وابستگی تفاوت معناداری وجود دارد و این تفاوت 17 درصد از تفاوت های بین دو گروه را تبیین می کند (0/05 >P)، اما در سبک های دلبستگی اضطرابی و نزدیکی تفاوت آماری معناداری مشاهده نشد (0/05 <P). نتیجه گیری: در راستای نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که بین افراد مهاجر و غیر مهاجر تفاوت معناداری در سبک های هویتی وجود ندارد و فقط در مؤلفه وابستگی متغیر دلبستگی مهاجران نمرات بالاتری کسب کردند. ازاین رو لازم است که به آسیب دلبستگی در افراد مهاجر توجه بیشتری شود.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زنان اقدام کننده به خودکشی، ارجاعی به مرکز اورژانس بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1402 بود. نمونه آماری شامل 30 نفر بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گروه کنترل گمارش شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورن و فریدلندر، 1998)، و پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1961) بود. هم چنین به منظور سنجش روایی از روایی محتوا استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS-v24 در دو بخش توصیفی و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری باعث افزایش تمایزیافتگی خود در زنان با اقدام به خودکشی شد. همچنین نتایج نشان داد که درمان شناختی رفتاری باعث کاهش افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی شد. یافته های این پژوهش حاکی از اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر تمایزیافتگی خود و افکار خودکشی در زنان با اقدام به خودکشی بود.
تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناخی رفتاری پسران نوجوان با اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت. روش: روش مطالعه از نوع نیمه تجربی بوده و جامعه آماری را تمام دانش آموزان پسر دچار اختلال نافرمانی مقابله ای دوره دوم متوسطه منطقه دو آموزش و پرورش تهران در سال 1400 تشکیل داد. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده و سپس اعضای نمونه به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل( هر گروه 20 نفر ) تقسیم شدند. برای گروه آزمایش به مدت 8 هفته، درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی اجرا شد و گروه کنترل هیچگونه مداخله ای را در یافت نکردند. بر روی هر دو گروه، پرسشنامه اجتناب شناختی رفتاری سکستون و داگاس اجرا گردید و داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد درمان گروهی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به ترتیب با ضریب ایتای 44/0، 39/0 و 75/0 بر کاهش مؤلفه های اجتناب شناختی رفتاری شامل؛ جایگزینی تفکر مثبت به جای تفکر ناراحت کننده، روش برگرداندن توجه جهت قطع فرآیند نگرانی(پرت شدن حواس) و تغییر یافتن تصویرهای ذهنی به تفکر کلامی مؤثر است. بحث و نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان گفت گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، روشی مناسب جهت کاهش مولفه های اجتناب شناختی رفتاری نوجوانان با اختلال نافرمانی مقابله ای است.
مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر باهدف مقایسه تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی انجام شد. روش : پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر کلیه زنان دیالیزی متأهل مراجعه کننده به انجمن حمایت از بیماران دیالیزی شهر مشهد در بازه زمانی دی ماه سال 1400 تا خردادماه سال 1401 بود که 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه شامل دو گروه آزمایش (درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه کنترل جایگزین شدند. داده ها از طریق پرسش نامه های نگرانی از تصویر بدن لیتلتون، آکسوم و پوری (Littleton et al., 2005) و عزت نفس جنسی زنان – فرم کوتاه دویل زینا و شوارز (Doyle Zeanah & Schwarz, 1996) به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار 25Spss- استفاده شد. یافته ها : نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در مقایسه با گروه کنترل بر تصویر بدن و عزت نفس جنسی زنان دیالیزی مؤثر هستند (05/0 P<). بعلاوه، طرح واره درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد به صورت معنی داری مؤثرتر از درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود (05/0 P<)؛ بنابراین، کار هم زمان بر روی طرح واره ها و استفاده از فنون پذیرش و تعهد می تواند منجر به خودانگاره بدنی بهتر و عزت نفس جنسی بالاتر و درنتیجه بهبود اعتمادبه نفس و ارتباط زناشویی در زنان دیالیزی گردد.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی-حرکتی تحت پوشش بهزیستی شهرستان مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر تنظیم هیجان و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی بهزیستی شهرستان مشهد انجام شد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری کلیه ی معلولین جسمی حرکتی 20 تا 50 ساله بودند که در سال 1398 تحت پوشش بهزیستی مشهد قرار داشتند. 30 نفر از این افراد، که دارای نمرات پایین در راهبردهای سازی یافته و نمرات بالا در راهبردهای سازش نایافته و نشخوار فکری بودند، به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش(15 نفر) و گروه گواه(15 نفر) جای داده شدند. شرکت کنندگان پژوهش در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (2001) و نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) پاسخ دادند. درمان برای گروه آزمایش در یازده جلسه ی شصت دقیقه ای اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری با اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS-25 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته) و نشخوار فکری در پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنا داری وجود دارد (05/0> p ) و نتایج مربوط به اثر تعاملی بین زمان و گروه نشان می دهد این اثر در متغیرهای تنظیم هیجان (راهبردهای سازش یافته و راهبردهای سازش نایافته) و نشخوار فکری معنادار بوده است؛ بنابراین، بین سطوح مختلف گروه ها تعامل وجود دارد و بر اساس یافته های پژوهش، آموزش رفتاردرمانی دیالکتیک بر تنظیم هیجانی و نشخوار فکری در معلولین جسمی حرکتی اثربخش است.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر-عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
31 - 39
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه جراحی های زیبایی به عنوان یکی از دغدغه های انسان در جامعه ایرانی تلقی می شود. هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل در زنان متقاضی جراحی زیبایی بود. روش : پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. 30 نفر از زنان مراجعه کننده به کلینیک زیبایی نیکا شهر شاهرود به صورت در دسترس انتخاب شده و به طور تصادفی به سه گروه 10 نفری گمارده شدند. گروه های آزمایشی هر کدام در 8 جلسه درمانی هر هفته یک جلسه 60 دقیقه ای شرکت داشتند اما گروه گواه تا پایان پژوهش مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل بود. داده ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و روش تعقیبی توکی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فراشناختی و مهارت تنظیم هیجان بر کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل نسبت به گروه گواه به طور معناداری در زنان متقاضی جراحی زیبایی اثربخش بوده است (05/0>P). نتایج آزمون توکی نشان داد میانگین گروه درمان فراشناختی در متغیرهای پژوهش نسبت به گروه آموزش مهارت تنظیم هیجان در پس آزمون، اثربخش تر بود و تفاوت معنادار نشان داد (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، اثربخشی این دو مداخله در کاهش گرایش به مد، باورهای غیرمنطقی و هم جوشی فکر_عمل را نشان داده است. از این رو، درمانگران می توانند از این دو رویکرد درمانی و آموزشی به ویژه درمان فراشناختی که از درمان های موج سوم است، استفاده نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در زنان نابارور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
59 - 66
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحمل پریشانی در زنان نابارور به اجرا درآمد. روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری بود، جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان نابارور 30 – 40 ساله شهر تهران بود. نمونه پژوهش حاضر شامل 45 نفر و روش نمونه گیری، در دسترس بود. ابزار پژوهش شامل؛ پرسشنامه تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، خلاصه طرح جلسات درمان مبتنی بر شفقت (گیلبرت، 2015) و خلاصه طرح جلسات درمان شناختی مبتنی ذهن آگاهی( صادقی، سجادیان و نادی، 1400) بود. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان دادکه دو شیوه درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نمرات تحمل پریشانی در پس آزمون اثر معنی دار دارد. مداخله آزمایشی منجر به تغییراتی در گروه آزمایش شده که 31/0 کل تغییرات ناشی از عمل آزمایشی بوده است(p<0/01) و در مقایسه درمان مبتنی بر شفقت در افزایش تحمل پریشانی زنان نابارور موثرتر بوده است.می توان نتیجه گرفت که با دو روش درمان مبتنی بر شفقت و درمان شناختی مبتنی ذهن آگاهی ، می توان تحمل پریشانی را در زنان نابارور افزایش داد.
پیش بینی سازگاری روان شناختی با بیماری بر اساس نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
115 - 121
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی در سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان در شهر مشهد انجام شد، پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلابه سرطان که در نیمه ی دوم سال 1400 و نیمه ی اول سال 1401 به بیمارستان ها و کلینیک های شیمی درمانی سطح شهر مشهد مراجعه کردند، بود. نمونه ی پژوهش شامل 206 نفر از بیماران واجد شرایط جهت ورود به مطالعه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل پرسشنامه ی سازگاری روانی – اجتماعی با بیماری دروگاتیس (1986 )، نشخوار فکری نالن، هوکسما و مارو (1991) و عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994 ) بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش رگرسیون خطی چندگانه و با کمک نرم افزار SPSS نسخه ی 26 انجام شد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که ترکیب خطی نشخوار فکری و عدم تحمل بلاتکلیفی قادر به پیش بینی سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان نبود. ضرایب رگرسیون نشان داد که عدم تحمل بلاتکلیفی قادر به پیش بینی سازگاری روان شناختی بیماران مبتلابه سرطان بود، اما نشخوار فکری نتوانست میزان سازگاری روان شناختی با بیماری را پیش بینی کند. با توجه به نتایج پژوهش، ارائه ی آموزش های مناسب جهت کاهش عدم تحمل بلاتکلیفی جهت افزایش سازگاری در بیماران مبتلابه سرطان ضروری به نظر می رسد. واژگان کلیدی: سازگاری روان شناختی، نشخوار فکری، عدم تحمل بلاتکلیفی، سرطان.
اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
213 - 221
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کودکان دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی (9 تا 12 سال) بود که در دوره ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1400 در شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 26 کودک دختر طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 13 کودک). گروه آزمایش مداخله درمان ذهن آگاهی کودک محور را طی دو نیم ماه در 10 جلسه 65 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه نظم جویی هیجانی کودکان (گارنفسکی و همکاران ، 2007)؛ پرسشنامه دلبستگی کودکان (کاپنبرگ و هالپرن، 2006) و پرسشنامه تعامل والد- فرزندی بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه و بودن در زمان حال می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت بهبود کیفیت دلبستگی و تعامل والد- فرزندی کودکان طلاق با دشواری در خودنظم دهی هیجانی مورد استفاده قرار گیرد.
مبانی روش شناختی روان شناسی اسلامی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین مبانی روش شناختی در روان شناسی اسلامی براساس منابع اسلامی و با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی است. بدین منظور به منابع دست اول اسلامی (قرآن و روایات) و نیز آثار مکتوب علامه مراجعه شد و داده های مربوط به نحوه شناخت، روش های شناخت و ابزار شناخت جمع آوری گردیدند. داده ها به شیوه تحلیل محتوای کیفی متون، بررسی و با مباحث روان شناختی مقایسه گردیدند. یافته ها نشان داد: 1) روش بررسی همواره تابع ماهیت موضوع است و امری دلبخواهی نیست. 2) روش های کشف واقع متنوع هستند و روش «تجربی» تنها نسبت به یک دسته از واقعیت ها بسندگی دارد. 3) روش «تجربی» قابل اعتماد است و اطمینان عرفی را در پی دارد و در برخی شرایط یقین آور است. 4) روش «نقلی» برای شناخت واقعیت های فراحسی و فراعقلی کاربرد دارد و راهی برای کشف واقع است. 5) ابزار نهایی شناخت که بر همه روش ها سیطره دارد عقل است. 6) ارزش مداری در انتخاب روش ها و فنون حاکم است.
اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
بروز بیماری های مزمن جسمی، همچون آسیب مغزی تروماتیک سبب آسیب های هیجانی و روان شناختی در بیماران می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک انجام گرفت. روش پژوهش حاضر «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران دارای آسیب تروماتیک مغزی مراجعه کننده به بیمارستان «آیت الله کاشانی» اصفهان در سه ماهه پاییز 1398 بودند. در این پژوهش تعداد سی بیمار دارای آسیب تروماتیک مغزی با روش «نمونه گیری هدفمند» انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 بیمار). گروه آزمایش معنویت درمانی را طی یک ماه در هشت جلسه دریافت نمودند. پس از شروع مداخله سه بیمار در گروه آزمایش و دو بیمار در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه «اضطراب» (بک و همکاران، 1988) و «ادراک درد» (ملزاک، 1997) بودند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه «تحلیل واریانس» با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج نشان دادند معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک دارای تأثیری معنادار است (p<0/001). بدین روی این روش توانست منجر به کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک شود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که معنویت درمانی می تواند به مثابه یک روش کارآمد برای کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک مورد استفاده گیرد.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش به عنوان یکی از مهمترین منابع شناخت و آگاهی انسانها از دیرباز نقش مهمی در توسعه جوامع و سازمان ها داشته است. هدف کلی تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور و ارائه الگوی مطلوب از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب در سال تحصیلی 96-97 است. روش کار: در این پژوهش، جامعه آماری تحقیق حاضر اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب می باشد که تعداد آنها 421 نفر است. حجم نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 201 نفر برآورد و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه محقق ساخته می باشد. در تحلیل این پژوهش از نرم افزارهای SPSS و Lisrel استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پایایی مقیاس و تحلیل عاملی اکتشافی نشان می دهد که از 36 عامل اولیه شناسایی شده 34 عامل به عنوان عوامل مؤثر بر یادگیری پژوهش محور مشخص و در 4 دسته (روش تدریس، جو و فرهنگ محیط، محتوای درسی و تجهیزات و امکانات) دسته بندی گردیده است.عوامل موثر بر یادگیری پژوهش محور، شامل چهار دسته: عوامل مربوط به روش تدریس، عوامل مربوط به جو و فرهنگ محیط، عوامل مربوط به محتوای درسی، عوامل مربوط به تجهیزات و امکانات می باشد که هر دسته از عوامل مختلف تشکیل شده است. پس از شناسایی عوامل در نهایت الگوی مطلوب برای یادگیری پژوهش محور از دیدگاه اساتید و دانشجویان رشته ی پرستاری و مامایی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب ارائه گردید.
مدلیابی ساختاری هوش موفق براساس هوش معنوی با نقش میانجی اهداف پیشرفت در دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هوش موفق یکی از مفاهیم جامع و کارآمد در حوزه هوش و هوش آزمایی است که می تواند منجر به درگیر کردن یادگیرندگان در فرایند یادگیری، افزایش خلاقیت و مهارت های حل مسئله شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای اهداف پیشرفت در رابطه بین هوش معنوی با هوش موفق و ارائه الگوی مناسب انجام شد. روش کار: ماهیت پژوهش توصیفی(همبستگی) و پیمایشی است. جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم به تعداد3836 نفر که در سال تحصیلی 1400-1399 در مدارس دوره اول متوسطه شهر بیرجند مشغول به تحصیل بودند، تشکیل داد. حجم نمونه 400 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه هوش معنوی، پرسشنامه اهداف پیشرفت و پرسشنامه هوش موفق استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای SPSS-23 وLISREL8.8 و به کمک روش مدلیابی معادله ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد هوش معنوی بر جهت گیری هدف تبحری، عملکردی- رویکردی و هوش موفق اثر مثبت و معنی دار و بر جهت گیری عملکردی-اجتنابی تأثیر منفی و معنی دار دارد (05/0>p). همچنین جهت گیری هدف تبحری و عملکردی-رویکردی به طور مثبت و معنی دار و جهت گیری عملکردی-اجتنابی به طور منفی و معنی دار بر هوش موفق اثر دارند (05/0>p). به علاوه نتایج بیانگر آن بود که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر از این فرض حمایت می کند که اهداف پیشرفت واسطه رابطه بین هوش معنوی و هوش موفق دانش آموزان است.
بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس و ارتباط آن با شیوه های یادگیری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز شناسایی ویژگی های روانی، عاطفی و تحصیلی دانشجویان برای موفقیت های آموزشی و فرایند یاددهی- یادگیری از اهمیت بالایی برخوردار است. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانشجویان علوم پزشکی از ساختار کلاس: نقش جنسیت، مقطع تحصیلی و ارتباط آن با شیوه های یادگیری صورت پذیرفته است. روش ها: روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه پژوهش را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل در سال 1396- 1395 در دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج) تشکیل می دهد که با روش نمونه گیری تصادفی صورت پذیرفت. ابزار گردآوری داده ها متشکل از دو پرسشنامه ادراک از ساختار هدفی کلاس و سیاهه سبک های یادگیری دیوید کلب می باشد. یافته ها: در بین دانشجویان ادراک ساختار هدفی رویکرد- عملکرد در اولویت قرار گرفت. بر اساس جنسیت و مقطع تحصیلی تفاوت معنی داری بین ادراک دانشجویان ملاحظه نشد. ساختار تبحری با تجربه عینی رابطه مثبت معنی دار، ساختار رویکرد-عملکرد با مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار و همچنین ساختار اجتناب-عملکرد با تجربه عینی، مفهوم سازی انتزاعی و آزمایشگری فعال رابطه مثبت معنی دار یافت شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش و نقش پررنگ مدرسان و متولیان آموزشی، پیشنهاد می شود که ضمن آموزش مدرسان، به آنان تأکید شود که نسبت به اتخاذ روش های نوین تدریس همسو با ویژگی های فراگیران، با فراهم آوردن زمینه های لازم موجبات رشد و گرایش به سمت ادراک از ساختار هدفی تبحری را در ایشان پدید آورند.
طراحی و آزمون الگویی از رابطه شخصیت با اضطراب کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
304 - 312
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل علی اضطراب کرونا بر اساس شخصیت با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی در نوجوانان اجرا شد. روش: طرح پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان ابرکوه بود که از میان آن ها ۳۱۸ نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب ناشی از کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، پنج عاملی شخصیت نئو (کاستا و مک کری، 1989)، استرس ادراک شده (کوهن و همکاران، 1983) و خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982) بود. داده ها با نرم افزارهای AMOS و SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج فرضیه های مستقیم نشان داد مقبولیت، وظیفه شناسی و خودکارآمدی با اثر منفی و معکوس و استرس ادراک شده با اثر مثبت و مستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا تاثیر دارند و نتایج حاصل از بررسی فرضیه های غیرمستقیم نشان داد که وظیفه شناسی اثر غیرمستقیم و معکوس بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده و خودکارآمدی داشته است و روان رنجوری، برون گرایی و وظیفه شناسی اثر غیرمستقیم بر اضطراب ناشی از کرونا با میانجی گری استرس ادراک شده داشتند. نتیجه گیری: بنابراین می توان با تقویت خودکارآمدی به عنوان یک منبع مقابله ای و آموزش مدیریت استرس به نوجوانان و تاثیر آنها بر صفات روان رنجورخویی، برون گرایی و وظیفه شناسی، سطح اضطراب کرونا را در نوجوانان کاهش داد و در مداخله های درمانی از نتایج به دست آمده استفاده کرد.
بررسی مدل علی باورهای هوشی، شناخت اجتماعی و فرسودگی تحصیلی در دانش آموزان شاهد شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
193 - 212
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گری شناخت اجتماعی در ارتباط میان باور های هوشی و فرسودگی تحصیلی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی و تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی دانش آموزان مدارس شاهد و ایثارگر شهر شیراز در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند که از این میان تعداد 205 نفر (118 دختر و 87 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه-های شناخت اجتماعی، فرسودگی تحصیلی و باور های هوشی استفاده شد. برای روایی مقیاس ها از تحلیل عامل تاییدی با نرم افزار AMOS و برای پایایی از آلفای کرانباخ استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها بیانگر تاثیر مستقیم و غیرمستقیم باور افزایشی هوش بر فرسودگی تحصیلی بود. اما باور ذاتی هوش تنها رابطه مستقیم با فرسودگی تحصیلی داشت. نتیجه گیری: به طور کلی می-توان نتیجه گرفت که شناخت اجتماعی متغیری مهم در بررسی رابطه باورهای هوشی و فرسودگی تحصیلی است.