فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۹۶۱ تا ۵٬۹۸۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
270 - 283
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تصمیم گیری تکانشی و افکار خودکشی وابستگان به مواد بود. روش پژوهش: روش پژوهش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود و جامعه آماری 1700 نفر از زنان و مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان سوء مصرف مواد شهر ساری بودند که پس از غربالگری به صورت هدفمند 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش مقیاس تکانش گری پاتون، استانفورد و بارت (1995) و مقیاس افکار خودکشی بک (1961) بود. گروه آزمایش هشت جلسه درمان پذیرش و تعهد مبتنی بر بسته درمانی هیز و همکاران (1999) را دریافت کرد و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ داده ها با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش تصمیم گیری تکانشی (87/4=F، 036/0 =P) و نمره افکار خودکشی (02/5=F، 033/0 =P) موثر بود و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار گزارش شد (01/0=P). نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد راهبردی مناسب برای کاهش تکانشگری و افکار خودکشی زنان و مردان وابسته به مواد است و می توان از آن به عنوان یک شیوه مداخله مؤثر استفاده کرد.
مقایسه اثربخشی بازی درمانی با و بدون آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی بر کاهش رفتار پرخاشگرانه در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶)
341 - 358
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه تعیین اثربخشی بازی درمانی با و بدون آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی بر میزان پرخاشگری کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای بود. روش پژوهش: روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش کودکان 4 الی 6 ساله شهر تهران بود؛ روش نمونه گیری به شکل تصادفی چندمرحله ای بود که ابتدا از میان مناطق 22 گانه شهر تهران یازده منطقه به طور تصادفی انتخاب و سپس از بین مهدکودک های یازده منطقه با روش تصادفی ساده از هر منطقه یک مهدکودک انتخاب شد و پس از غربالگری با پرسشنامه علائم مرضی کودکان گادو و اسپیرافکین (1984) و مصاحبه بالینی 45 کودک انتخاب و در سه گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 کودک) به صورت تصادفی کاربندی شدند. گروه آزمایش بازی درمانی تحت مداخله بسته آموزشی بارکلی (2006) و گروه آزمایش بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی به مدت هشت جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند و گروه گواه در حالت انتظار قرار گرفت؛ هر سه گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از چک لیست اختلالات رفتاری کودکان آخنباخ (1990) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از واریانس اندازه های مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که بازی درمانی (17/6=F، 021/0=P) و بازی درمانی آموزش والدین مبتنی بر دلبستگی (89/5=F، 027/0=P) بر کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به بی اعتنایی مقابله ای موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. همچنین آزمون تعقیبی نشان داد بازی درمانی مبتنی بر دلبستگی موثرتر است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد بازی درمانی همراه با مداخلات دلبستکی محور در کاهش پرخاشگری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر است و می توان از این دو روش در کاهش پرخاشگری این کودکان استفاده کرد.
تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۷)
319 - 296
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر و مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی بر تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان آنان بود. روش پژوهش : روش پژوهش از نوع ترکیبی طرح اکتشافی متوالی و حاوی دو بعد کیفی و کمی بود. هدف بخش کیفی تعیین محتوا، ساختار و شکل نهایی بسته آموزش ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر بر مبنای تجارب زیسته آن ها بود. برای تد وین بسته آموزشی ارتقا وضعیت روانشناختی فرزندان شاهد و ایثارگر از رویکرد کیفی و برای مقایسه اثربخشی آن با درمان پردازش شناختی از رویکرد کمی و روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه استفاده شد ه است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، علاوه بر متون علمی، شامل کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج بود، که در سال تحصیلی 1397-1398 در مدارس متوسطه شاهد و دانشگاه یاسوج مشغول به تحصیل بودند. جامعه بخش کمی را کلیه فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج تشکیل دادند. نمونه گیری کیفی، به صورت هد فمند انجام و با 15 نفر مصاحبه نیمه ساختار یافته تا اشباع نظری انجام شد . د ر بخش کمی نیز 45 نفر از فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شهرستان یاسوج به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به سه گروه آزمایش اول (15 نفر)، آزمایش دوم (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر) به صورت تصادف کاربندی شد ند . گروه آزمایش اول با استفاده از بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی محقق ساخته در هشت هفته و گروه آزمایش دوم با استفاده از درمان پردازش شناختی ریسک و همکاران (2007) در دوازده هفته 90 دقیقه ای به صورت گروهی تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای پژوه پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (2002) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر(2005) بود. د اد ه های کیفی به روش پدیدارشناسی و به شیوه مورد تاکید کلایزی و د اد ه های کمی به کمک آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شد ند . یافته ها: محتوای بسته ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر شامل چهار مفهوم اصلی است: آموزش مقابله با سوگ و فقدان، مقابله و غلبه بر رنج و درد، گسترش حمایت اجتماعی، سازگاری هدفمند با شرایط و موقعیت بود و روایی بسته آموزشی نیز برابر با 87/0 گزارش شد. بخش کمی نتایج نشان دادند دو گروه آموزش بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی فرزندان شاهد و ایثارگر و درمان پردازش شناختی بر تنظیم شناختی هیجان (0.035=F=3.64،P) و تحمل پریشانی (0.001=F=8.70، P) موثر بودند و این تاثیر در مرحله پیگری پایدار بود. همچنین نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش نبود (05/0<P). نتیجه گیری : از آنجا که بسته آموزشی ارتقاء وضعیت روان شناختی و درمان پردازش شناختی، تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان را ارتقاء میدهد؛ بنابراین برای بهبود تحمل پریشانی و تنظیم شناختی هیجان در فرزندان خانواده های شاهد و ایثارگر می توان از آن استفاده کرد.
Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on Improving Symptoms and Increasing Quality of Life in Patients with Obsessive-compulsive Disorder in Interacting with OCD Family History
حوزه های تخصصی:
The present study aimed to investigate the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on improving symptoms and increasing quality of life among the patients with obsessive-compulsive disorder (OCD) in interacting with OCD Family History: This is a quasi-experimental and pretest-posttest study with control and follow-up groups. The study population entirely consisted of over-18-years of age OCD patients referred to private consultation centers, and rural and urban healthcare centers in Rasht city during2014. The sample selected through purposive sampling consisted of 60 OCD patients who were randomly included in two experimental(ACT with and without OCD Family History) and two control (control with and without OCD Family History) groups. The experimental groups received eight ACT 45-minute sessions of Yale-Brown Obsessive Compulsive Scale was used to determine the severity of OCD. In addition, the brief version of WHO Quality of Life Scale was used to measure life quality and the clinical interview was used to investigate OCD family history. Multivariate analysis of variance test with repeated measures was used to examine the differences in pretest-posttest and follow-up scores. The results show that ACT caused a significant decrease in OCD symptoms and a significant increase in patients' quality of life while OCD family history had no impact on the effectiveness of ACT. Therefore, all patients can benefit from this therapy regardless of their OCD Family History.
Predicting Social Anxiety in Schoolgirls Based on Parenting Styles and Mothers Cognitive Flexibility
حوزه های تخصصی:
Based on research evidence, parenting styles and cognitive factors in mothers may be effective in shaping and exacerbating children's social anxiety. The aim of the present study is to determine the social anxiety of schoolgirls based on parenting styles and cognitive flexibility of their mothers. For this descriptive study, a correlational design is used. The participants of the study include all students in sixth grade elementary school and their mothers in the city of Khomem in the academic year of 2019-2020. The number of participants is 200 sixth grade elementary school students selected based on convenience sampling. Liebowitz Children and Adolescents Social Anxiety Scale (LSAS-CA), Baumrind Parenting Styles Scale and Cognitive Flexibility Scale (CFS) are employed to collect data. The statistical data are analyzed based on Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis. The results of multiple regression analysis reveal that parenting styles and cognitive flexibility predict 64.1% of the variance of students' social anxiety. These findings suggest that parenting styles and cognitive flexibility play a crucial role in the pathology and prevention of students' social anxiety.
نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آبان ۱۴۰۰ شماره ۸ (پیاپی ۶۵)
134-125
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده تنظیم هیجان والدین در رابطه میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران و پدران دارای فرزند 6 تا 10 ساله شهر تهران بود که فرزندان آنها در سال 1398 در مدارس ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. از جامعه تعریف شده، 120زوج با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد و به سه پرسشنامه سازگاری با هیجان های منفی کودکان ( فابز، آیزنبرگ و برنزوانیگ، 1990 )، تعارضات زناشویی( ثنایی و ترابی، 1379 ) و دشواری در تنظیم هیجان ( گراتز و رومر، 2004 ) پاسخ دادند. داده ها جمع آوری شده با استفاده از روش رگرسیون سلسله مراتبی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که در مدل زوجی نقش تعدیل کننده دشواری در تنظیم هیجان در رابطه تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان کودکان در پدر و مادر تاثیرات متفاوتی در رابطه والدگری آنها دارد. نقش تعدیل کنندگی تنظیم هیجان پدران در واکنش های آنها به هیجانات کودکان از نظر آماری معنادار بود، به این معنا که دشواری در تنظیم هیجان پدران در میزان پاسخ های حمایتگر و غیر حمایتگر آنها موثر بود و در ارتباط میان تعارضات والدین و اجتماعی کردن هیجان توسط آنها نقش تعدیل کنندگی ایفا کرد (05/0< P ) . در مقابل، دشواری تنظیم هیجان مادران در ارتباط میان تعارضات زناشویی و اجتماعی کردن هیجان نقش تعدیل کنندگی ایفا نکرد، اما تنظیم هیجان مادر در میزان پاسخ های حمایتگر او موثر بود (05/0< P ) . بطور کلی نتایج پژوهش نشان داد مهارت تنظیم هیجان والدین هنگام تجربه تعارضات زناشویی اثر متفاوتی داشته و با توجه به عوامل اثرگذار دیگر در رابطه با تعامل والد-کودک عمل می کند، به عبارتی عدم دسترسی پدر به راهبردهای تنظیم هیجانی باعث بروز پاسخ های غیر حمایتگر می شود ودشواری در تنظیم هیجان مادر تاثیر کمتری بر رابطه والد-فرزندی و نقش مادری در آنها دارد.
اثربخشی گروه درمانی فراتشخیصی یکپارچه بر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (آبان) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
1402-1383
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان داده اند که درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر در تأکید ویژه اش روی نحوه تجربه و پاسخدهی به هیجان ها بی همتا و منحصر به فرد است. اما پیرامون اثر بخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تنظیم شناختی هیجانات مادران کودکان مبتلا به سرطان پژوهشی صورت نگرفته است. هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه بر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان مبتلا به سرطان انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان مبتلا به سرطان که در بیمارستان های محک، شهدای تجریش، بهرامی و حضرت علی اصغر در سال 1398 در شهر تهران تحت درمان بودند، تشکیل داد. 31 نفر از مادران به با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی تعداد 15 نفر در گروه آزمایش و 16 نفر گروه گواه جایگزین شدند . ابزارهای پژوهش حاضر عبارت بودنداز، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) فرم کوتاه (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پروتکل درمان فراتشخیصی یکپارچه (بارلو،2011). گروه آزمایش 12 جلسه 90 دقیقه ای درمان فراتشخیصی یکپارچه دریافت کردند. تحلیل داده ها با روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و با استفاده از نرم افزار 23 SPSS انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان فرا تشخیصی یکپارچه به افزایش استفاده از راهبردهای سازش یافته شامل پذیرش، تمرکز مجدد مثبت، تمرکز مجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و دیدگاه گیری در مقایسه با گروه گواه شد و همچنین به کاهش معنادار استفاده از راهبردهای سازش نایافته شامل: فاجعه سازی، ملامت خویشتن، نشخوارگری و ملامت دیگران منجر شد (0/001 P≤ ) . نتیجه گیری: درمان فرا تشخیصی یکپاچه نگر باعث افزایش استفاده از راهبردهای انطباقی هیجانی و کاهش استفاده از راهبردهای غیر انطباقی در مادران کودکان مبتلا به سرطان می شود که این فرآیند به بهبود سلامت روان این مادران کمک شایانی خواهد کرد.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروسیس (ام اس)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مولتیپل اسکلروسیس بوده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل و جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به ام اس مراجعه کننده به انجمن ام اس در شهر تهران در سال 1398 بوده است. به منظور نمونه گیری از این افراد تعداد 20 نفر در هر گروه(20نفر آزمایش و 20نفر کنترل) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و جلسات آموزش برای گروه آزمایش در 8 جلسه 2 ساعته با استفاده از برنامه 8 هفته ای ذهن آگاهی تیزدل و سگال و ویلیامز انجام شد و همه افراد به پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن و همکاران(1983)، کیفیت زندگی ویر و شربور(1992) و باورهای فراشناختی ولز و هاتون(2004) پاسخ دادند. یافته ها بر اساس روش تحلیل کوواریانس نشان داد که بین مؤلفه های استرس ادراک شده شامل ادراک منفی از استرس و ادراک مثبت از استرس پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد. همچنین بین مولفه های کیفیت زندگی شامل عملکرد جسمی؛ عملکرد اجتماعی؛ ایفای نقش هیجانی؛ سلامت روانی؛ سرزندگی و سلامت عمومی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت ازنظر آماری معنادار می باشد و بین مولفه های باورهای فراشناختی شامل باورهای مثبت نگرانی؛ باورهای منفی کنترل پذیری؛ عدم اطمینان شناختی؛ نیاز به کنترل افکار و خودآگاهی شناختی پس از تعدیل اثرات پیش آزمون در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت وجود دارد که این مقدار تفاوت نیز ازنظر آماری معنادار می باشد به این معنا که پس از تعدیل اثرات پیش آزمون، آموزش ذهن آگاهی بر استرس ادراک شده، کیفیت زندگی و باورهای فراشناختی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروسیس و مولفه های آنها تأثیر داشته است.
تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پرخوری عصبی نوعی اختلال در خوردن است و به عنوان یکی از شایع ترین اختلالات خوردن شناخته شده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف تأثیر واقعیت درمانی بر تنظیم هیجان و شادکامی دختران مبتلا به پرخوری عصبی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل دختران ۱۴ تا ۱۶ ساله مبتلا به پرخوری عصبی در سال ۱۳۹۸ شهر تهران بود که تعداد ۲۴ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه ۱۲ نفره گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تنظیم هیجان و مقیاس شادکامی استنفورد استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون بر روی گروه آزمایش یک دوره آموزش ۸ جلسه ای مبتنی بر واقعیت درمانی ارائه شد؛ ولی گروه دوم چنین آموزشی دریافت نکردند. نهایتاً جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چند متغیره و تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده و به وسیله نرم افزار SPSS نسخه ۲۳ انجام شد. یافته ها: نتایج یافته های پژوهش نشان داد که واقعیت درمانی بر افزایش تنظیم هیجان و شادکامی تأثیر معناداری دارد (۰/۰۰۱<P). همچنین تفاوت معناداری بین گروه ها (آزمایش و کنترل) وجود داشت و مقدار آماره آزمون F برابر ۲۳/۰۸ که در سطح (۰/۰۰۱<P) معنادار بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد که با بهره گیری از آموزش های مبتنی بر واقعیت درمانی می توان گام محکمی در جهت افزایش تنظیم هیجان و شادکامی در دختران مبتلا به پرخوری عصبی برداشت. از این رو پیشنهاد می شود درمانگران به این مهم توجه ویژه ای داشته باشند.
هویت نوجوانان پسر ایرانی در بستر کلان روایت زندگی آن ها: یک مطالعه کیفی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در خصوص کلان روایت هویت نسل فعلی نوجوانان ایرانی و ماهیت آن دانش ژرفی وجود ندارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی و اعتباریابی الگوی کلان روایت هویت نوجوانان ایرانی انجام شد. روش: پژوهش حاضر یک پژوهش بنیادی با رویکرد آمیخته بود. در بخش کیفی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله بعلاوه روانشناسان و جامعه شناسان شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود. ۱۹ نفر از نوجوانان با نمونه گیری در دسترس و ۶ نفر از متخصصان با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی، جامعه آماری پژوهش نوجوانان پسر ۱۵ تا ۲۰ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۹ بود که از بین آن ها ۲۱۸ نفر با نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه داستان زندگی مک آدامز (۱۹۹۵) و در بخش کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته صورت پذیرفت. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و در بخش کمی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل محتوا بعلاوه تحلیل عاملی مرتبه اول نشان داد که مدل کلان روایت نوجوانان شامل مؤلفه هایی چون تعلق به خانواده، پایبندی به ارزش های دینی و اطاعت از والدین است. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم نیز نشان داد که اطاعت از والدین (۱/۳۲=Z) بیشترین سهم را در مدل دارد. نتیجه گیری: علیرغم رشد ارزش های مدرن در جامعه ایران، ارزش های سنتی کماکان نقش پررنگی در ساختار کلان روایت هویت نوجوانان پسر ایرانی ایفا می کند.
تأثیر برنامه تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی ترکیبی بر اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: علاوه بر تمرینات بدنی، مداخله های شناختی مانند تصویرسازی و الگودهی باعث تسهیل یادگیری مهارت ها می شوند. هدف: پژوهش حاضر، با هدف تعیین تأثیر برنامه تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی ترکیبی بر اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر انجام شد. روش : مطالعه حاضر از نوع نیمه تجربی با گروه تجربی و کنترل بود. از بین کودکان استثنایی شهرستان نجف آباد در سال ۱۳۹۸ تعداد ۳۰ کودک کم توان ذهنی آموزش پذیر با دامنه سنی ۱۲-۸ سال براساس معیارهای ورود به مطالعه به طور تصادفی انتخاب شدند. گروه های تجربی به مدت ۴ هفته و هر هفته چهار جلسه آموزش دیدند. ابزار استفاده شده پرسشنامه اختلالات رفتاری راتر، فرم معلم بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس مرکب با اندازه های تکراری و آزمون تعقیبی بونفرونی با نرم افزار SPSS نسخه ۲۰ تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین های اختلالات رفتاری گروه خود الگودهی ترکیبی و تمرین درمانی پیشرونده در مرحله پس آزمون با میانگین های آن ها در مرحله پیش آزمون وجود دارد (۰/۰۵ <P ). بررسی میانگین ها نشان داد گروه خود الگودهی ترکیبی در مرحله پس آزمون دارای نمره بهتری نسبت به سایر گروه ها بود. همچنین در مرحله پس آزمون میانگین اختلالات رفتاری در گروه تمرین درمانی پیشرونده بهتر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد تمرین درمانی پیشرونده و خود الگودهی در آموزش و کمک به رفتار کودکان کم توان ذهنی مؤثر است. آموزش از این طریق می تواند به لحاظ صرف وقت و هزینه برای مربیان، معلمان و والدین مفید باشد.
ارتباط استحکام روانی، جو انگیزشی ادراک شده و هدف مداری در ورزشکاران حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علاوه بر آمادگی بدنی، عوامل روان شناختی می توانند تأثیر فراوانی بر عملکرد ورزشی بگذارد. بررسی و درک این عوامل نیز می تواند احتمال موفقیت ورزشکاران را افزایش دهد. بدین جهت، هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استحکام روانی، جو انگیزشی ادراک شده و هدف مداری در میان ورزشکاران حرفه ای بود. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه ورزشکاران حرفه ای شرکت کننده در تیم های مختلف ورزشی دانشگاه شهید چمران اهواز بود. 120 ورزشکار از رشته های تیمی به روش در دسترس انتخاب شدند. تمام شرکت کنندگان پرسش نامه استحکام روانی ( شیرد، گلبی و ورسچ، 2009) ، پرسش نامه جو انگیزشی ادراک شده ( سایفرز، دودا و چی، 1992) و مقیاس هدف مداری در فعالیت بدنی ( پتریک و مارکلند، 2008) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها توسط مدل یابی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 ≥ P انجام شدند. نتایج نشان داد که جو انگیزشی مهارتی تأثیر معنادار و مثبتی بر استحکام روانی (006/0 P= ) و انتخاب اهداف تکلیف مدار (0001/0 P= ) و خودمدار (0001/0 P= ) داشت. علاوه بر این، بین جو انگیزشی عملکردی و تکلیف مداری (043/0 P= ) رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین رابطه مثبت و معنا داری بین اهداف تکلیف مدار (012/0 P= ) و خودمدار (014/0 P= ) و استحکام روانی وجود داشت. با توجه به یافته های حاضر، پیشنهاد می شود مربیان و روانشناسان ورزشی در تمرینات و مسابقات، جوی مهارتی برای ورزشکاران ایجاد کرده و بر هدف مداری ورزشکاران نیز تأکید کنند.
بررسی رابطه هیجان خواهی و همجوشی شناختی با سلامت جنسی در مردان متأهل
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سلامت جنسی یکی از جنبه های اصلی سلامت است که همسران را در همه مراحل زندگی، تحت تأثیر قرار می دهد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هیجان خواهی و همجوشی شناختی با سلامت جنسی مردان متأهل صورت پذیرفت. روش: روش پژوهش توصیفی، از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه مردان متأهل شهر اردبیل در سال ۱۳۹۹ بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد ۱۱۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای هیجان خواهی (زاکرمن، ۱۹۷۹)، همجوشی شناختی (گیلاندرز، ۲۰۱۴) و سلامت جنسی (معنوی پور، ۱۳۸۸) استفاده شد. داده های پژوهش با روش های ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS نسخه ۱۸ تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین هیجان خواهی و همجوشی شناختی با سلامت جنسی در مردان متأهل رابطه معناداری وجود داشت (۰/۰۵P<). همچنین نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که هیجان خواهی و همجوشی شناختی در مجموع ۰/۶۳ می توانند سلامت جنسی را در مردان متأهل پیش بینی کنند (۰/۰۵P<). نتیجه گیری: سلامت جنسی مردان متأهل با هیجان خواهی و همجوشی شناختی پیش بینی شدنی است. توصیه می شود که با آموزش های غلبه بر هیجان خواهی و همجوشی شناختی به مردان متأهل در بهبود سلامت جنسی کمک کرد.
طراحی و اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی_عضلانی در افسردگی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف آسایشگاه سالمندان و معلولین کهریزک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش به ﺑﺮرﺳﯽ اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی_عضلانی در افسردگی سالمندان مبتلا به اختلال شناختی خفیف پرداخته شد. روش کار: این مطالعه با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل اجرا شد. 30 سالمند مبتلا به اختلال شناختی خفیف ساکن آسایشگاه سالمندان کهریزک با داشتن ملاک های ورود به مطالعه با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند. ﺷﺮﮐﺖﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﭘﺮﺳشنامه ﻣﻌﺎیﻨﻪ ﻣﺨﺘﺼﺮ وﺿﻌﯿﺖ رواﻧﯽ، افسردگی، انزوای اجتماعی را ﺗﮑﻤﯿﻞ ﮐﺮدﻧﺪ. برنامه بازتوانی در 18 ﺟﻠﺴﻪ یﮏ ﺳﺎﻋﺘﻪ، ﻃﯽ ﻫﺸﺖ ﻫﻔﺘﻪ و دو ﺗﺎ ﺳﻪ ﺑﺎر در ﻫﻔﺘﻪ اﺟﺮا شد. دادهﻫﺎ ﺑﺎ ﻣﺪل ﺗﺤﻠﯿﻞ کوواریانس ﺗﺤﻠﯿﻞ ﺷﺪﻧﺪ. یاﻓﺘﻪﻫﺎ: یﺎﻓﺘﻪﻫﺎ ﺣﺎﮐﯽ از آن ﺑﻮد ﮐﻪ ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ ﭘﺲ از دریﺎﻓﺖ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﺑﺎزﺗﻮاﻧﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، در ﻣﻘﺎیﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل، ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻤﺮات ﻣﻌﺎیﻨﻪ وضعیت روانی (01/0 P£،30/24=F)، ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻌﻨﺎدار عملکرد شناختی مطلوب تر؛ ﻧﻤﺮات افسردگی (01/0 P£،67/17=F)، میزان افسردگی کمتر؛ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻤﺮات انزوای اجتماعی (01/0 P£،58/28=F)، انزوای اجتماعی کمتر داشتند. ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﻧﺘﺎیﺞ ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ نشان داد که بسته آموزشی طراحی شده در بهبود عملکرد شناختی، کاهش افسردگی و انزوای اجتماعی ﺳﺎﻟﻤﻨﺪان ﻣﺒﺘﻼ ﺑﻪ اختلال شناختی خفیف موثر است. همچنین مربع ایتای جزئی (اندازه اثر) برای تأثیر متغیر مستقل در متغیر وابسته برابر 524/0 است که نشان می دهد 52 درصد تغییرات در متغیر وابسته توسط متغیر مستقل تبیین می شود. یعنی آموزش مبتنی بر فعالیت افزایش یافته شناختی، هیجانی و عصبی عضلانی توانسته است 52 درصد در عملکرد روزانه سالمندان تأثیرگذار باشد. بنابراین؛ بسته آموزشی طراحی شده احتمالا می تواند به صورت نرم افزاری که اثر ترکیبی متغیرهای این پژوهش را در بر می گیرد، طراحی گردد و افراد بیشتری تحت درمان با این بسته قرار گیرند.
الگوی علّی روابط ادراک محیط اجتماعی با انگیزش تحصیلی با نقش میانجی انتظارات تحصیلی، سبک های اسنادی، و هیجانات تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
۱۱۸-۱۰۲
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ادراک محیط اجتماعی که معلم و همکلاسی ها در بهبود آن نقش مؤثری را ایفا می کنند، تأثیرات مهمی در انگیزش تحصیلی دانش آموزان دارد. از این رو پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی علّی روابط ادراک محیط اجتماعی با انگیزش تحصیلی با نقش میانجی انتظارات تحصیلی، سبک های اسنادی، و هیجانات تحصیلی انجام شد. روش: روش این پژوهش توصیفی و طرح آن از نوع همبستگی است. جامعه این مطالعه شامل تمام دانش آموزان مقطع متوسطه اول (پایه های هفتم، هشتم، و نهم) شهر تهران در سال 1400-1399 بوده است. نمونه مورد مطالعه شامل 295 دانش آموز بود که به طور نمونه گیری در دسترس از طریق فراخوان اینترنتی در مطالعه شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حمایت عاطفی معلم (ساکیز، 2007)، حمایت هیجانی دانش آموز (پاتریک، ریان وکاپلان، 2007)، انگیزش تحصیلی (والرند و همکاران، 1992)، سبک های اسنادی (سلیگمن و همکاران، 1982)، فرم کوتاه هیجانات پیشرفت (پکران، گوئتز و پری، 2005) و انتظار-ارزش (حسینی، طالع پسند، بیگدلی، 1389) استفاده شد که به دلیل شیوع کرونا، به طور مجازی اجرا شدند. برای تحلیل داده ها، از مدل تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد الگوی پیشنهادی، برازش خوبی با داده ها داشت. مؤلفه های ادراک محیط اجتماعی بر انگیزش تحصیلی با نقش میانجی هیجانات تحصیلی و انتظارات تحصیلی، تأثیر غیرمستقیم داشت؛ مؤلفه های ادراک محیط اجتماعی بر انگیزش تحصیلی با نقش میانجی سبک های اسنادی، تأثیر غیرمستقیم نداشت؛ سبک های اسنادی بر انگیزش تحصیلی، تأثیر نداشت؛ حمایت عاطفی معلم بر انگیزش تحصیلی تأثیرمستقیم داشت (0/001P<)؛ و هیجانات تحصیلی و انتظارات تحصیلی بر انگیزش تحصیلی تأثیرمستقیم داشت (0/001P<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت حمایت عاطفی معلمان و حمایت هیجانی دانش آموزان بر انگیزش تحصیلی آنها تأثیرگذار است. همچنین اگر به هیجانات مثبت و منفی تحصیلی دانش آموزان توجه شود و انتظار و ارزش آنها از یادگیری، افزایش داده شود، انگیزش تحصیلی دانش آموزان بهبود می یاید.
پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی بر اساس نیازهای بنیادین روانشناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم آذر ۱۴۰۰ شماره ۹ (پیاپی ۶۶)
۱۱۴-۱۰۳
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط)، امید تحصیلی و هویت تحصیلی با تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه رشته های نظری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه پسر پایه دهم سقز بود. 197 دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های نیازهای روانی بنیادین (BNSQ، دسی و ریان، 2000)، امید تحصیلی (AHS، سامانی و سهرابی، 2011)، هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، 2008) و تعلل ورزی (APS، سواری، 1390) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تعلل ورزی با نیازهای بنیادین روان شناختی 295r=-/، امید تحصیلی 473/r=-، (01/0p<)، هویت موفق 154r=-/ رابطه منفی و معناداری دارد (05/0p<). همچنین شایستگی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی موفق توانسته است به ترتیب 7/15، 3/22 و 6/6 درصد از تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کند. نتایج نشان می دهد که توجه به وضعیت نیازهای بنیادین روان شناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی دانش آموزان و سنجش آنها، می تواند تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان را کاهش دهد.
پیش بینی تمایزی اعتیاد به پورنوگرافی: بر اساس کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش فناوری در عصر حاضر موجب مسائل و مشکلات جدیدی شده است که یکی از آن ها دسترسی هر چه بیشتر و راحت تر افراد جامعه به محتواهای جنسی از جمله پورنوگرافی است، که اثرات مخرب بسیاری را به دنبال دارد. هدف پژوهش حاضر، پیش بینی تمایزی اعتیاد به پورنوگرافی بر اساس متغیرهای کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت مردان شهر تهران بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود و جامعه پژوهش شامل مردان 18 سال به بالای شهر تهران در سال 1400-1399 بود. تعداد 200 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه (اینترنتی) به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از مقیاس های مصرف مشکل ساز پورنوگرافی (بوث و همکاران، 2018؛ PPCS)، خرده مقیاس کیفیت خانواده اصلی مقیاس ارتباط (بازبی، هولمن و تانیگوچی، 2001؛ FOO) و ترس از صمیمیت (دسکاتنر و ثلن، 1991؛ FIS) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل تمیز استفاده شد. نتایج تحلیل تمیز نشان داد که کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و مشکلات در برقراری صمیمیت قادر به پیش بینی عضویت گروهی پسران و مردان دارای اعتیاد به پورنوگرافی و بدون اعتیاد به پورنوگرافی هستند (01/0>p). بنابراین می توان نتیجه گرفت که با کاهش کیفیت ارتباطی خانواده اصلی و افزایش مشکلات در برقراری صمیمیت فرد میزان استفاده وی از پورنوگرافی افزایش پیدا خواهد کرد.
نقش تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل سلامتی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران بهبود یافته از کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل سلامتی و ذهن آگاهی در پیش بینی کیفیت زندگی بیماران بهبودیافته از کووید 19 انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه بیماران بهبودیافته از کووید 19 در شهرستان اردبیل تشکیل دادند که 200 نفر از آنها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های استاندارد تنظیم رفتاری هیجان (کرایج و گارنفسکی، 2019)، منبع کنترل سلامتی (والسون و دی ولیس، 1978)، پرسشنامه مهارت ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج نشان داد کیفیت زندگی با تنظیم رفتاری هیجان، ذهن آگاهی و کنترل درونی همبستگی مثبت و با کنترل بیرونی همبستگی منفی دارد. ذهن آگاهی، تنظیم رفتار هیجان، کنترل بیرونی و کنترل درونی 64 درصد از کل واریانس کیفیت زندگی را تبیین کردند. این نتایج نشان می دهد تنظیم رفتاری هیجان، منبع کنترل درونی سلامتی و ذهن آگاهی در بهبود و افزایش کیفیت زندگی بیماران بهبود یافته از کووید 19 نقش موثری ایفا می کنند.
بررسی کیفی عملکرد جنسی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال دهم دی ۱۴۰۰ شماره ۱۰ (پیاپی ۶۷)
۱۸۲-۱۷۳
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی عملکرد جنسی زنان یائسه به صورت کیفی است. یائسگی بعنوان یک دوره از زندگی زنان است که با تغییرات جسمی، روانی و جنسی هم راه می باشد. اگر چه برخی تغییرات فیزیولوژیک و پاتولوژیک در غالب موارد، مسبب به وجود آوردن مشکلاتی از جمله عملکرد جنسی می شوند، اما نوع نگرش زنان به یائسگی نقش مهمی در به وجود آمدن و یا رفع آن دارد. در واقع یکی از مهمترین عوامل سعادت در زندگی زناشویی، داشتن روابط لذت بخش جنسی است که می تواند در حفظ و پایداری زندگی مشترک ایفای نقش کند.. در این پژوهش کیفی که به روش داده بنیاد انجام شده اطلاعاتی از عملکرد جنسی زنان یائسه با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته از 14 زن یائسه بدست آمد، سپس با کدگذاری آنها نتایج زیر استنتاج گردید. عملکردجنسی زنان یائسه را می توان در محورهای جسمی، روانی، روابط، عواطف، مشکلات افتصادی و مسائل خانوادگی توضیح داد. که براساس نتایج به دست آمده از مقولات اصلی به نظر می رسد که عواطف، در دوران یائسگی بیش از هر مقوله دیگری بر روی عملکرد جنسی نقش دارد و عملکرد جنسی ظاهرا در گروی رابطه دوستانه، درک متقابل، احترام، دیده شدن و قدردانی است. عملکردجنسی در این دوران می تواند نه تنها مختل نشده، بلکه به پختگی و تکامل برسد و لذت جنسی در این دوران متفاوت از دوران های دیگر تجربه گردد.
پیش بینی میزان خطرپذیری دانش آموزان دختر بر اساس نیازهای اساسی روان شناختی و تنظیم هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
۱۵۴-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شناسایی عواملی که بتواند از میزان خطرپذیری دانش آموزان پیشگیری کرده یا کاهش دهد، بسیار ضروری است؛ بنابراین هدف از انجام این مطالعه، پیش بینی میزان خطرپذیری دانش آموزان دختر بر اساس نیازهای اساسی روان شناختی و تنظیم هیجان بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. از جامعه آماری که شامل تمامی دانش آموزان دختر متوسطه یکم و دوم شهر سراوان در سال 1399-1398 بودند، تعداد 357 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نیازهای اساسی روان شناختی دسی و رایان (2000)، تنظیم هیجانی گراس و جان (2003) و خطرپذیری نوجوانان ایرانی زاده محمدی، احمدآبادی و حیدری (1390) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از نسخه 24 نرم افزار SPSS و از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون چندگانه به شیوه هم زمان استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد همبستگی بین نیازهای اساسی روان شناختی (0/590- =r) و مؤلفه های آن شامل خودمختاری (0/429- =r)، شایستگی (0/542- =r) و ارتباط (0/330- =r) با خطرپذیری منفی و معنادار بود (0/01>P). همبستگی بین تنظیم هیجان (0/527- =r) و مؤلفه های آن شامل ارزیابی مجدد (0/461- =r) و سرکوبی (0/443- =r) با خطرپذیری منفی و معنادار بود (0/01>P). همچنین نتایج نشان داد متغیرهای نیازهای اساسی روان شناختی و تنظیم هیجان، 54 درصد تغییرات خطرپذیری را تبیین می کنند (0/01>P). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، ارضای نیازهای اساسی روان شناختی و تنظیم هیجان، خطرپذیری دانش آموزان را پیش بینی می کنند؛ بنابراین ارائه برنامه های مداخله ای از سوی مشاوران و روان شناسان مدارس به منظور ارتقاء این متغیرها پیشنهاد می شود.