فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: علیرغم شیوع بالای اختلالات روانی در این افراد و نقش مهم تاب آوری در سلامت روانی، تاب آوری در زندانیان چندان مورد توجه قرار نگرفته است. مطالعه حاضر با هدف ارزیابی فراوانی شیوع اختلالات روانی و رابطه آن با تاب آوری در میان اسرای جنگ داعش در عراق بین سال های 2021-2014 انجام شد. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از پرسشنامه SCL و تاب آوری کانر و دیویدسون انجام شد. جامعه آماری این پژوهش بر اساس آمار رسمی وزارت امور مهاجران و آوارگان عراق تعداد 465 هزار نفر می باشند که پس از انجام هماهنگی های لازم با مسئولین اردوگاه های اسرا در بین 383 نفر (بر اساس فرمول کوکران) به روش نمونه گیری تصادفی پرسشنامه ها توزیع گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همتستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: یافته های مطالعه حاضر نشان داد که شرکت کنندگان در مطالعه به طور میانگین از اختلالات روانی قابل توجهی رنج می بردند و تمامی ابعاد شاخص علائم مرضی در سطح اختلال روانی قابل توجه گزارش شد. همچنین بر اساس نتایج تاب آوری افراد نیز در سطح نامطلوب گزارش شد. ابعاد تاب آوری شامل تصور از شایستگی فردی، اعتماد به غرایر فردی تحمل عاطفه منفی، پذیرش مثبت تغییر و روابط ایمن و تأثیرات معنوی در سطح نامطلوب و کنترل در سطح نسبتا مطلوب گزارش شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش حاکی از این بود که تاب آوری می تواند متغیر شاخص علائم مرضی را به صورت معکوس پیش بینی کند. در این مطالعه مشاهده شد افرادی که تاب آوری کمتری داشتند، بیشتر به اختلالات روانی دچار می شوند
اثربخشی آموزش سرمایه روان شناختی مثبت گرا بر سبک زندگی توسعه دهنده سلامت و نشخوار فکری در دختران نوجوان افسرده
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اینکه رویکرد مثبت نگر بر قابلیت گسترش، پرورش، شکوفایی و کمال انسان و تبدیل شدن به آنچه که او می تواند باشد تاکید دارد و به جای تمرکز روی بیماری ها و اختلالات روی توانایی ها تاکید دارد، لذا هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر سرمایه روان شناختی مثبت گرا بر سبک زندگی توسعه دهنده سلامت و نشخوار فکری در دختران نوجوان افسرده بود. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه است؛ جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان دختر متوسطه یک و دو شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ بودند که با روش نمونه گیری در دسترس با استفاده از پرسشنامه سبک زندگی توسعه دهنده سلامت (1997) و نشخوار فکری نولم هوکسما، 30 دختر نوجوان افسرده انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 دختر) و گرواه (15 دختر) قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی مداخله مبتنی بر آموزش سرمایه روان شناختی مثبت گرا لوتانز و یوسف (2004) را دریافت کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک راهه چندمتغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله سرمایه روانشناختی مثبت گرا بر مولفه های سبک زندگی سلامت (05/0=P) و نشخوار فکری (84/14=F، 001/0=P) موثر است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که جلسات هشتگانه سرمایه روانشناختی مثبت گر توانسته است به میزان قابل توجهی موجب بهبود سبک زندگی توسعه دهنده سلامت نوجوانان شود؛ هر چند در حوزه نشخوارفکری چندان موثر نبود.با توجه به موثر واقع شدن این روش درمانی، استفاده گسترده از آن توصیه می شود.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
426 - 443
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض زوجین متعارض در شهر تهران 1398 انجام شد. روش پژوهش : روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری است. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به مرکز نمایش درمانی ایران در سال 1398 بود. نمونه این پژوهش شامل 36 نفر (18 زوج) از مراجعه کنندگان به مرکز نمایش درمانی ایران بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سپس در سه گروه 12 نفری شامل دو گروه آزمایش و یک گروه گواه گمارش شدند. گروه آزمایش اول 12 جلسه تحت زوج درمانی به شیوه سایکودرام مورنو (1969) و گروه آزمایش دوم نیز 12 جلسه تحت زوج درمانی رفتاری تلفیقی کریستنسن و همکاران (2014) قرار گرفتند. داده ها با استفاده از مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های حل تعارض استراوس (1996) به دست آمد و با آزمون تحلیل واریانس چند متغیره و اندازه گیری مکرر در نرم افزار spss22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد که زوج درمانی به شیوه سایکودرام بر حمله جسمی (52/11F= و 001/0P=) و خشونت روانی (74/12F= و 001/0P=) و مذاکره غیر خشن (84/58F= و 001/0P=) در فرم قربانی و به ترتیب حمله جسمی (96/17F= و 001/0P=)، خشونت روانی (08/17F= و 001/0P=) و مذاکره غیر خشن (45/89F= و 001/0P=) در فرم پرخاشگر موثر بوده است. نتیجه گیری : نتایج حاکی از اثربخشی زوج درمانی به شیوه سایکودرام بر کاهش حمله جسمی و خشونت روانی و افزایش مذاکره غیر خشن در زوجین متعارض و ماندگاری آن در طی زمان بود. بنابراین متخصصان سلامت و درمانگران می توانند برای بهبود تاکتیک های حل تعارض بین زوجین از روش زوج درمانی به شیوه سایکودرام در کنار سایر روش های درمانی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی الگوی مشورت رفتاری و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر نشانگان برونی سازی کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره ۴ ویژه نامه ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۷) مجموعه مقالات حوزه خانواده و فرزند
234 - 246
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر بخشی الگوی مشورت رفتاری مشترک و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر نشانگان برونی سازی در دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. روش پژوهش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. در صورتی که تشخیص اختلال نقص توجه/ بیش فعالی داده شد، پرسشنامه سنجش مبتنی بر تجربه آخنباخ (ASEBA) و فرم رفتاری کودکان (CBCL) جهت تشخیص مشکلات برونی سازی اجرا شد. از بین کسانی که در پرسشنامه آخنباخ دارای نشانگان برونی سازی بودند، 45 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب و بطور تصادفی در سه گروه 15 نفره جاگماری شدند. گروه های آزمایشی هر هفته یک جلسه یک ساعته و به مدت 10 هفته تحت آموزش قرار گرفتند در حالی که گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بین میانگین نمره برونی سازی گروه های آزمایشی CPRT و CBC تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0<p) اما بین گروه آزمایشی CPRT و CBC با گروه کنترل این تفاوت معنادار می باشد (05/0>p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که هر دو روش الگوی مشورت رفتاری مشترک و درمان مبتنی بر رابطه والد-کودک بر نشانگان برونی در دانش آموزان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی اثر بخش بوده است
اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر شفقت خود و سرزندگی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال های یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۸)
343-353
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر بخشی آموزش ذهن آگاهی بر شفقت به خود و سرزندگی در مادران دارای کودک با اختلالات یادگیری بود. این پژوهش براساس هدف از نوع کابردی با طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون پ س آزم ون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، م ادران دارای ک ودک با اختلال یادگیری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این مادران بود، که به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گ روه آزم ایش و گ واه ق رار گرفتن د (هر گروه 15نفر). از مقیاس شفقت خود (نف،2003) و سرزندگی ریان و فردریک (1997) استفاده شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزش ذهن آگاهی را دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که شفقت به خود و سرزندگی در گروه آزمایش به طور معناداری از گروه گواه متفاوت بود. لذا می توان گفت آموزش ذهن آگاهی می تواند جهت افزایش شفقت به خود و سرزندگی مادران با کودک دارای اختلال یادگیری مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی پروتکل نوروفیدبک و اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.
بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی مختلف مغز در اجرای تکلیف ساده و پیچیده
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمرین در یک مهارت خاص نه تنها منجر به عملکرد بهتر در حرکت می شود، بلکه تعدیل و تنظیمات عصبی در مناطق مختلف مغز را نیز ایجاد می کند. هدف: هدف این مطالعه بررسی روانشناختی پتانسیل حرکتی وابسته به رویداد در نواحی قشری مرتبط با حرکت حین اجرای تکالیف ساده و پیچیده بود. روش: نوع پژوهش، نیمه آزمایشی و طرح اجرا پس آزمونی تک مرحله ای بدون گروه کنترل بود. شرکت کنندگان تحقیق حاضر را کلیه بازیکنان تنیس روی میز مرد راست دست ۲۰ تا ۳۲ ساله شهر تهران در سال ۱۳۹۸ تشکیل دادند، که تعداد ۸ نفر نمونه به صورت در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها در محل آزمایشگاه ملی نقشه پردازی مغز انجام شد. همچنین از پرسشنامه دست برتری آنت (۱۹۷۰)، تست چشم برتری کارت سوراخ دار (۱۹۱۰)، دستگاه توپ انداز روبوپونگ نیوجی مدل ۲۰۵۰، آزمون ویژه ضربات تنیس روی میز (۲۰۱۶)، جهت ثبت سرعت از رادارگان و به منظور اندازه گیری دقت از دوربین و امتیازدهی داوران استفاده شد. همچنین از آزمون آماری تحلیل واریانس دوراهه جهت بررسی تفاوت ها در دو سطح پیچیدگی تکلیف در نرم افزار SPSS نسخه ۲۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، دامنه پتانسیل حرکتی در ناحیه قشر حرکتی اولیه در تکلیف ساده نسبت به تکلیف پیچیده دامنه بیشتری داشت (۰/۰۱۲=P)، اما نواحی قشر پیش حرکتی (۰/۰۰۸=P) و قشر آهیانه ای خلفی (۰/۰۲۶=P) تکلیف پیچیده دامنه بیشتری نسبت به تکلیف ساده داشتند. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دامنه پتانسیل حرکتی به سطح پیچیدگی تکلیف وابسته است. از این رو پیشنهاد می شود در بررسی پتانسیل های وابسته به رویداد، تکالیف با سطح پیچیدگی مختلف مد نظر قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی هنردرمانی و بازی درمانی شناختی-رفتاری بر اضطراب کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ بهمن ۱۴۰۲ شماره ۱۱ (پیاپی ۹۲)
۱۵۰-۱۴۱
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی هنردرمانی و بازی درمانی شناختی -رفتاری بر اضطراب کودکان پیش دبستانی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان 6-5 سال که از اواسط مهر تا اواسط بهمن سال 1401 به کلینیک مشاوره ندای آرامش روان منطقه 2 شهر تهران مراجعه کردند بود؛ که 45 کودک به صورت در دسترس انتخاب و بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. سپس کودکان گروه آزمایش اول و دوم به ترتیب طی 10 و 12 جلسه تحت مداخله ی هنر درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند. برای جمع آوری دادها از فرم والدین مقیاس اضطراب کودکان پیش دبستانی (PAS) (اسپنس و همکاران، 2001) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری انجام شد. یافته ها نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین نمرات پس آزمون در سه گروه هنر درمانی، بازی درمانی شناختی-رفتاری و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (001/0>P)، اما بین میزان اثربخشی دو روش تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0P>). بطورکلی می توان نتیجه گرفت با بکارگیری هر یک از روش های مداخله هنر درمانی و بازی درمانی شناختی- رفتاری گام مهمی در کاهش پیامدهای منفی ناشی از اضطراب در کودکان برداشت.
مقایسه اثربخشی درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ زمستان (دی) ۱۴۰۲ شماره ۱۳۰
۲۰۹۸-۲۰۸۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: همسران افراد دارای اعتیاد به مواد مخدر با چالش های متعددی همچون فقدان صمیمیت جنسی و بی ثباتی ازدواج به واسطه اعتیاد مواجه هستند؛ بنابراین، ارائه مداخلات روانشناختی مؤثر برای این زنان برای بهبود رفاه و کیفیت زندگی آن ها حائز اهمیت است. درمان کوتاه مدت راه حل محور و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد دو شیوه درمانی پیشنهاد شده برای مسائل روانشناختی مختلف هستند. با این حال، تحقیقات اندکی در مورد اثربخشی نسبی این درمان ها برای مشکلات خاص همسران مردان معتاد مانند صمیمیت جنسی و بی ثباتی زناشویی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی همسران مردان معتاد در شهرستان آزادشهر در سه ماهه بهار 1401 تشکیل دادند. نمونه به روش نمونه گیری در دسترس هدفمند پس از احراز شرایط ورود به پژوهش انتخاب شدند. گروه مداخله اول، درمان پذیرش و تعهد و گروه مداخله دوم، درمان راه حل محور کوتاه مدت را در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار ماندند. جلسات درمان پذیرش و تعهد بر اساس روش (ایفرت و آیفرت، 2005) و جلسات درمان راه حل محور کوتاه مدت بر اساس پکیج نعمیان و همکاران (1395) صورت پذیرفت. در این پژوهش پرسشنامه نیازهای صمیمیت زناشویی باگاروزی (2001) و شاخص بی ثباتی ازدواج (1987) در سه دوره زمانی اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: دوشیوه درمانی در مقایسه با گروه کنترل موجب افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شد (0/05 P<). بین میزان اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت بر صمیمیت جنسی همسران مردان معتاد از نظر آماری تفاوت معنادار نبود (05/0 <P). همچنین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل محور کوتاه مدت در مقایسه با گروه کنترل موجب کاهش بی ثباتی ازدواج همسران مردان معتاد شده است (0/05 P<). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از اجرای دو شیوه درمانی مبنی بر تأثیر معنادار بر افزایش صمیمیت جنسی و کاهش بی ثباتی ازدواج، انتظار می رود روانشناسان و درمانگران؛ درمان مناسبی برای همسران مردان معتاد ارائه دهند و کیفیت زندگی آن ها را ارتقاء بخشند
طراحی مدل مفهومی انرژی کارکنان در محیط کار: یک رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً رویکرد جدیدی در علم مدیریت ظاهر شده است که مربوط به روان شناسی مثبت است که از آن به عنوان دانش سازمانی مثبت یاد می شود. محققان این حوزه به آنچه که افراد را قادر می سازد در مواقع بحرانی انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند علاقه مند هستند. یکی از این مباحث، انرژی کارکنان است که به واکنش فیزیکی یا ذهنی افراد که به صورت ارادی و یا غیرارادی نسبت به یک رویداد رخ می دهد، تعریف شده است. بنابراین هدف از این پژوهش طراحی مدلی برای انرژی کارکنان در محیط کار است. از رویکرد کیفی تحلیل مضمون و بر اساس روش براون و کلارک برای شناسایی پیشایندها، پیامدها و ابعاد و مؤلفه های مدل مورد مطالعه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مقالات و کتاب های موجود در این زمینه بود که بر حسب نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. از روش مطالعات کتابخانه ای شامل بررسی کتاب ها و مقاله ها برای گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق مرتبط با موضوع پژوهش استفاده شده است. به منظور بررسی روایی از روش بازبینی توسط همکار پژوهشی و برای سنجش پایایی از ضریب پی اسکات استفاده شده است. نتایج کلی این پژوهش به صورت 64 مضمون پایه، 11 مضمون سازمان دهنده و 3 مضمون فراگیر استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد که مضامین (ویژگی های روان شناختی، ویژگی های شغلی، سبک رهبری، ارتباطات اثربخش و سبک زندگی) به عنوان پیشران های انرژی کارکنان (انرژی فیزیکی، انرژی احساسی، انرژی شناختی و انرژی معنوی) به عنوان ابعاد و مؤلفه های انرژی کارکنان و پیامدهای (اولیه و ثانویه) به عنوان پیامد های انرژی کارکنان مشخص شد. متمرکز شدن بر مفهوم انرژی در سطوح مختلف در سازمان ها، اطلاعات ارزشمندی را در مورد وضعیت انرژی کارکنان در اختیار مدیران قرار می دهد. در نتیجه هنگامی که سطح بالایی از انرژی کارکنان در یک سازمان وجود داشته باشد کارکنان با تلاش مداوم برای دستیابی به اهداف موجب برانگیخته شدن سایر اعضا می شوند و این موضوع پیامدهای مثبتی را برای فرد و سازمان به همراه دارد.
تبیین خود شفقت ورزی براساس سبک های دلبستگی و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین نقش واسطه ای کمال گرایی در رابطه ی بین سبک های دلبستگی و خودشفقت ورزی دانشجویان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی بوده که در آن روابط علّی بین متغیرها در قالب مدل یابی معادلات ساختاری مورد مطالعه قرار گرفت. جامعه ی آماری پژوهش حاضر، شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی 98-97 بود که از این بین 295 دانشجو (162دختر (%9/54) و 133 پسر(%1/45)) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس بازبینی شده ی سبک دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، 1990)، خودشفقت ورزی- فرم کوتاه (رائس، نف و ون گوچت، 2010) و کمال-گرایی (هیل و همکاران، 2004) را تکمیل کردند. نتایج معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos، حاکی از برازش خوب مدل نهایی با داده های پژوهش بود. نتایج بررسی مدل معادلات ساختاری نشان داد که سبک دلبستگی اجتنابی، اثر مستقیم بر خود شفقت ورزی دارد. هم چنین، سبک های دلبستگی، کمال گرایی سازگار و ناسازگار را تحت تاثیر قرار دادند. علاوه بر این، نقش واسطه ای کمال گرایی سازگار و ناسازگار در رابطه ی بین سبک های دلبستگی و خودشفقت ورزی مورد تایید قرار گرفت. در مجموع، نتایج این پژوهش نشانگر نقش تعیین کننده ی سبک های دلبستگی و کمال گرایی در خودشفقت ورزی دانشجویان است.
تاثیر سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با واسطه گری سرمایه های اجتماعی دردانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
95 - 106
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی یک عامل مهم در رشد اقتصادی تلقی می شود.در حقیقت ، فعالیت های کارآفرینانه به اثربخشی بالا در توسعه اقتصادی از جمله ایجاد اشتغال ، نوآوری در کسب وکارها و رقابت پذیری و. . . منجر می شود.هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با واسطه گری سرمایه های اجتماعی دردانشجویان دختر دانشگاه پیام نور شیراز بود. روش پژوهش، توصیفی-همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان دختر مرکز پیام نور شیراز به تعداد 13000 نفر بودند که از میان آنها تعداد 250 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل، پرسشنامه سرزندگی ذهنی (Deci and Ryan, 1977) ، پرسشنامه هوش معنوی کینگ (SISRI) (۲۰۰۸) ، شایستگی کارآفرینی (زندی، 1392) ، پرسشنامه سرمایه اجتماعی دلاویز (1384) بود. نتایج نشان داد اثر سرزندگی ذهنی (21/0=β، 05/0<P)، هوش معنوی (162/0=β) و سرمایه های اجتماعی (285/0=β) بر شایستگی کارآفرینی دانشجویان اثر مثبت و معناداری دارد . همچنین نتایج نشان داد رابطه ی سرزندگی ذهنی و هوش معنوی بر شایستگی کارآفرینی با توجه به نقش واسطه ای سرمایه های اجتماعی مثبت و معنادار می باشد. لذا می توان گفت با تدوین برنامه های آموزشی و عملی در جهت افزایش هوش معنوی و سرمایه های اجتماعی، می توان در جهت پیشرفت شایستگی کارآفرینی در افراد گام موثری برداشت.
ارزشیابی ویژگی های روان سنجی سنجش تأیید-خود خودکار در دانش آموزان پسر پایه نهم مدارس دولتی شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۱
161 - 168
حوزه های تخصصی:
ویژگی ها و توانایی های شخصی و تأمل کردن درباره آن ها که تحت عنوان تأیید-خود یاد می شود، می تواند زمینه ساز افزایش عزت نفس، بهزیستی روان شناختی و فیزیولوژیکی، پیشرفت تحصیلی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان شود. لذا فقدان ابزار مناسب برای اندازه گیری آن در دانش آموزان، سبب شد در این پژوهش ویژگی های روان سنجی سنجش تأیید-خود خودکار هریس و همکاران (2019) در دانش آموزان مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان پسر پایه نهم مدارس متوسطه شهرستان ایلام در سال تحصیلی 1401-1400 بود که تعداد 330 نفر به عنوان نمونه و با روش تصادفی خوشه ای یک مرحله ای انتخاب شدند. همبستگی به دست آمده برای روایی همگرا این ابزار با خرده مقیاس انگیزش درونی هارتر (1980) مثبت و معنی دار (05/0> p) و برای روایی واگرا با پرسش نامه افسردگی، اضطراب و استرس (21-DASS) لاویبوند و لاویبوند (1995) و خرده مقیاس انگیزش بیرونی هارتر (1980) منفی و معنی دار (05/0>p) به دست آمد. نتایج تحلیل عامل تأییدی نشان داد که الگوی سه عاملی توانایی ها، ارزش ها و روابط اجتماعی این سنجش بهترین برازش را با بار عاملی مناسب (حداقل 70/0) بود. به علاوه، نتایج مطالعه نشان دهنده برازندگی نسبت مجذور کای به درجه آزادی 21/3، مطلوب شاخص نیکویی برازش 906/0، شاخص برازش تطبیقی 944/0 و ریشه میانگین مجذورات خطای تقریب 08/0 بود. ضرایب پایایی این ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ برای کل ابزار 93/0، و برای عوامل سه گانه به ترتیب 85/0، 82/0 و 87/0 به دست آمد.
اثربخشی برنامه آموزش ذهن آگاهی مثبت بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی نوجوانان مبتلا به شبه صرع شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۲
41 - 48
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش ذهن اگاهی مثبت بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی نوجوانان مبتلا به اختلال شبه صرع انجام گرفت. این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح سری های زمانی یک گروه و بدون گروه گواه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 14 تا 18 سال مبتلا به اختلال شبه صرع شهر اصفهان در سال 1401 بود. در این پژوهش 14 نوجوان مبتلا به شبه صرع با روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به دو گروه دختر و پسر تقسیم شدند ( هرگروه 7 نفر). این دوگروه، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت را در 8 جلسه دریافت نمودند. پرسشنامه مورد استفاده، شامل پرسشنامه جمعیت شناختی جهت اندازه گیری تعداد حملات تشنجی و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی، 2001) بود. روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی LSD بود و با برنامه SPSS-24 بررسی شد. نتایج نشان داد این مداخله، بر تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی تاثیر معنادار داشته (05/0P<) و توانسته بر راهبرد های مثبت تنظیم شناختی هیجان (002/0, P= 23/680F= )، راهبرد های منفی تنظیم شناختی هیجان (001/0, P= 35/485F= ) و تعداد حملات تشنجی (001/0, P= 20/304F= ) تاثیر بگذارد. بنابراین، برنامه آموزشی ذهن آگاهی مثبت می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش استفاده از راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان و تعداد حملات تشنجی و افزایش استفاده از راهبرد های مثبت تنظیم شناختی هیجان نوجوانان مبتلا به اختلال شبه صرع به کار رود.
مقایسه ادراک ساختار اهداف کلاس در نیمرخ های مختلف انگیزشی: تحلیل مبتنی بر شخص
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره هشتم ۱۴۰۲ شماره ۵۶
577 - 587
حوزه های تخصصی:
عوامل زیادی مثل انگیزش، ادراکات مثبت می توانند بر یادگیری دانش آموزان تأثیر بگذارند. دراین باره، شواهد نشان داده که انگیزش یکی از عوامل مؤثر و مهم در بهبود عملکرد دانش آموزان است. پژوهش حاضر باهدف تعیین نیمرخ انگیزشی دانش آموزان با استفاده از تحلیل مبتنی بر شخص و مقایسه درک ساختار اهداف کلاس با توجه به این نیمرخ ها انجام گرفته است. این پژوهش یک مطالعه توصیفی- علی مقایسه ای است. تعداد 217 نفر دانش آموز مقطع متوسطه دوره دوم مقیاس جهت گیری اهداف پیشرفت الیوت و مک گرگور و درک ساختار اهداف کلاس بلک بورن را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS از روش تحلیل خوشه ای و تحلیل واریانس چندمتغیری بهره گرفته شد. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای، چهار خوشه انگیزش برای دانش آموزان به دست آمد: 16/18 درصد در خوشه بی انگیزشی، 14/6 درصد در خوشه انگیزش سه گانه، 23/1 درصد در خوشه تبحرگرا-عملکرد گرا و 45/6 درصد خوشه انگیزش چندگانه قرار گرفتند. بین خوشه ها ازلحاظ درک ساختار اهداف کلاس تفاوت وجود داشت (0/001P<). یافته های به دست آمده می تواند به مسئولین حوزه آموزش کمک نماید تا با طراحی برنامه های مداخله ای تربیتی در ارتقا و یا حفظ انگیزش دانش آموزان، در طول سال های تحصیلی اقدامات مؤثری را انجام دهند.
بررسی ارتباط عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با اضطراب مدرسه با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۷
164 - 190
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل یابی علی اضطراب مدرسه بر اساس عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان منطقه 1 شهرستان اردبیل در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. 240 نفر از دانش آموزان به روش نمونه گیری خوشه ای در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اضطراب مدرسه Phillips (1978)، پرسشنامه عوامل تنش زای آموزش معصومی و دشتی (1396)، شایستگی آموزشی Diperna and Elliott (1999) و دشواری تنظیم هیجان Gratz and Romer (2004) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان دادند که متغیر عوامل تنش زای آموزشی بر اضطراب مدرسه و دشواری در تنظیم هیجان اثر مستقیم مثبت و معنادار دارد. همچنین اثر مستقیم متغیر شایستگی آموزشی بر اضطراب مدرسه و دشواری در تنظیم هیجان منفی معنادار است (01/0>p). نتایج مربوط به شاخص های برازش مدل نیز نشان داد که دشواری در تنظیم هیجان می تواند میانجی روابط بین عوامل تنش زای آموزشی و شایستگی آموزشی با اضطراب مدرسه باشد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت با توجه به اضطراب و توانایی ضعیف برای مقابله با چالش ها در مدرسه، دانش آموزان در معرض خطر هستند و این یافته می تواند به عنوان پشتوانه پژوهشی برای مشکلات روان شناختی در نوجوانان و دانش آموزان به کار رود.
ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تاب آوری نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۳
6 - 31
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس تاب آوری نوجوان (Oshio et al., 2002) در بین گروهی از نوجوانان دختر انجام شد. در مطالعه همبستگی حاضر، 486 نوجوان دختر که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به مقیاس تاب آوری نوجوان (Oshio et al., 2002)، مقیاس ذهن آگاهی نوجوان و بزرگ سال (Droutman et al., 2018)، مقیاس باز ارزیابی شناختی (Gross & John, 2003) و فهرست مقابله فعال (Greenglass et al., 1999) پاسخ دادند. به منظور تعیین روایی عاملی مقیاس تاب-آوری نوجوان از روش آماری تحلیل مؤلفه های اصلی با چرخش اوبلیمین و به منظور تعیین روایی ملاکی مقیاس از همبستگی بین زیرمقیاس های تاب آوری با ذهن آگاهی، باز ارزیابی شناختی و مقابله فعال، استفاده شد. نتایج تحلیل مؤلفه های اصلی نشان داد که مقیاس تاب آوری نوجوان از چهار عامل جهت گیری مثبت نسبت به آینده، نظم بخشی هیجانی، نوجویی و بردباری، تشکیل شد. ضرایب همبستگی بین ابعاد تاب آوری با ذهن آگاهی، باز ارزیابی شناختی و مقابله فعال، از روایی ملاکی مقیاس تاب-آوری نوجوان، به طور تجربی، حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی عامل های جهت گیری مثبت نسبت به آینده، نظم بخشی هیجانی، نوجویی و بردباری به ترتیب برابر با 90/0، 75/0، 77/0 و 65/0 به دست آمد. درمجموع، نتایج مطالعه حاضر نشان داد که نسخه فارسی مقیاس تاب آوری نوجوان برای سنجش سازه تاب آوری روان شناختی ابزاری روا و پایا است.
رابطه عزت نفس با تعارضات زناشویی در دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه عزت نفس با تعارضات زناشویی در دانشجویان است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی و دانشگاه دولتی شهر بیرجند شامل 4000 نفر است. تعداد اعضای نمونه بر اساس جدول مورگان 351 نفر مشخص شد. پس از ریزش نمونه ها تعداد کل نمونه 320 نفر در نظر گرفته شد که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه های تعارضات زناشویی کانزاس (1985)، پرسشنامه و پرسشنامه عزت نفس روزنبرگ (1965) بود که از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره با استفاده از نرم افزار SPSS-23 بهره برده شد. نتایج نشان داد که بین تعارضات زناشویی و عزت نفس رابطه وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عزت نفس توان پیش بینی تعارضات زناشویی را دارد.
رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش بررسی رابطه پیوند والدینی و عملکرد جنسی با میانجی گری حساسیت بین فردی بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بوده و جامعه آماری آن را زنان و مردان متاهل ساکن استان تهران در سال 98-99 تشکیل می دادند که کمتر از 7 سال از ازدواجشان گذشته بود. گروه نمونه پژوهش شامل 293 نفر (149 زن و144 مرد) بود که به شیوه دردسترس انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از پرسشنامه های پیوند والدینی (PBI)، حساسیت بین فردی (IPSM) عملکرد جنسی زنان (FSFI) و پرسشنامه بین المللی عملکرد نعوظ مردان (IIEF) به دست آمد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره، پیوند والدینی و حساسیت بین فردی عملکرد جنسی را پیش بینی می کنند. در مؤلفه های پیوند والدینی، مراقبت مادر، به صورت مثبت، پیش بینی کننده عملکرد جنسی زنان و مردان است و مراقبت و کنترل پدر، عملکرد جنسی مردان را به صورت منفی پیش بینی می کند. همچنین عملکرد جنسی زنان و مردان توسط حساسیت بین فردی به صورت منفی پیش بینی می شود. از بین ابعاد حساسیت بین فردی، عزت نفس شکننده پیش بینی کننده منفی عملکرد جنسی مردان است. تحلیل مسیر نشان داد حساسیت بین فردی در ارتباط بین پیوند والدینی و عملکرد جنسی نقش میانجی ندارد. با توجه به تفاوت تعداد سوالات پرسشنامه های عملکرد جنسی زنان و مردان، بررسی نقش جنسیت به عنوان تعدیل کننده میسر نشد. نتایج به طور کلی نقش پیوند والدینی و حساسیت بین فردی را بر عملکرد جنسی در بزرگسالی نشان داده است. روابط اولیه با والدین، مدل های بازنمایی شده درونی، از خود و دیگری را شکل می دهد، که می تواند، در روابط بین فردی و عملکرد جنسی، بزرگسالی بازآفرینی شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله با آموزش خودگویی بر سلامت روان و حساسیت به طرد در افراد وابسته به سوءمصرف مواد انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. از میان تمامی 470 نفر مراجعه کننده دارای اختلال مصرف مواد افیونی به مرکز درمان سرپایی نسیم رهایی در سال 1401، 60 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در سه گروه 20 نفری به شیوه تصادفی گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد سلامت روان (کیز، 2002) و پرسشنامه حساسیت به طرد (فلدمن، 1996) بود. گروه آزمایش اول تحت 8 جلسه آموزش مهارت حل مسأله، گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه آموزش خودگویی و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. داده ها از طریق تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل گردید. یافته ها نتایج نشان داد که اثر هر دو روش آموزشی در کاهش حساسیت به طرد و افزایش سلامت روانی در افراد دارای اختلال مصرف مواد افیونی معنادار بود. همچنین، نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که آموزش مهارت حل مسأله در کاهش حساسیت به طرد در مرحله پیگیری اثربخش تر از آموزش خودگویی بود اما بین تأثیر دو روش بر سلامت روانی تفاوتی مشاهده نشد. در نتیجه متخصصان و درمانگران حوزه اعتیاد به منظور ارتقای عملکرد روانی و پیشگیری از عود مصرف در معتادان می توانند در کنار دارو درمانی و دیگر روش های متداول از این شیوه های آموزشی نیز استفاده کنند.