مقالات
حوزه های تخصصی:
اختلال شخصیت مرزی اختلالی با یک الگوی فراگیر بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف به همراه تکانشگری بارز است. این اختلال با نقص مدارهای فعالیت فرونتالی مشخص شده است که نقش مهمی را در بازداری و تنظیم پرخاشگری بازی می کنند. پژوهش حاضر با هدف طراحی پروتکل نوروفیدبک و بررسی اثربخشی آن بر تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی بوده که با طرح پیش آزمون – پس آزمون و دوره پیگیری با گروه گواه اجرا شد. نمونه پژوهش شامل 30 بیمار مبتلا به اختلال شخصیت مرزی بودند که با توجه به تشخیص روانپزشک و با استفاده از مصاحبه بالینی ساختارمند بر اساس DSM5 ، تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دریافت کردند. آنها با نمونه گیری در دسترس انتخاب و به به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (آموزش نوروفیدبک) و کنترل تقسیم شدند .گروه آزمایش تحت 30 جلسه آموزش نوروفیدبک قرار گرفتند و گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. پس از آخرین جلسه درمانی، هردو گروه مجددا ارزیابی شدند. از مقیاس اختلال شخصیت مرزی(STB، پرسشنامه تکانشگری بارات(1957)، پرسشنامه بدتنظیمی هیجانی گراتز و رومر( 2004)، مقیاس خودآسیبی(سوانسون و همکاران، 1998) برای ارزیابی استفاده شد. سه ماه بعد از اجرای پژوهش آزمودنی ها مجددا مورد پیگیری قرار گرفتند . داده ها یا تحلیل کواریانس، تحلیل کوواریانس چندمتغیر( مانکووا) و تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، آموزش نوروفیدبک تاثیر معنی داری در کاهش علایم تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و مولفه های آن و همچنین رفتار جرح خویشتن در گروه آزمایشی به نسبت گروه کنترل داشت(000/0=p). با توجه به یافته ها می توان گفت روش آموزش نوروفیدبک به عنوان یک روش موثر در کاهش تکانشگری، بی ثباتی هیجانی و رفتار جرح خویشتن قابلیت کاربرد اجرایی در مراکز درمانی را دارد.
مدل یابی رابطه بین نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) در نوجوانان: نقش میانجی هوش هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکردهای اجرایی ساختار های مهمی هستند که در کنترل و هدایت رفتار نقش مهمی ایفا می کنند. این پژوهش، با هدف بررسی نقش میانجی هوش هیجانی در رابطه نظریه ذهن و کارکردهای اجرایی (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) انجام شد. روش پژوهش حاضر، همبستگی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر 13 تا 18 سال شهرستان خمینی شهر در سال 1400 بود که 300 نفر از آنان به روش در دسترس برای نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه هوش هیجانی (شات و همکاران، 1998)، آزمون های نرم افزاری دسته بندی کارت های ویسکانسین (گرانت و برگ، 1984)، برو- نرو (هافمن، 1984) و ذهن خوانی از طریق تصاویر چشم (بارون-کوهن و همکاران، 2001) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزار 24AMOS استفاده شد. یافته ها نشان داد نظریه ذهن با ضریب 233/0 بر هوش هیجانی و بر انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 133/0 و 218/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشت (01/0>P)، هوش هیجانی با انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ به ترتیب با ضرایب 144/0 و 337/0 اثر مستقیم مثبت و معنادار داشتند (01/0>P). اثر غیرمستقیم نظریه ذهن بر انعطاف پذیری و بازداری پاسخ با نقش میانجی هوش هیجانی به ترتیب ضرایب 033/0 و 078/0 بود. بنابراین می توان گفت نتایج حاکی از نقش تعیین کننده ی نظریه ذهن و هوش هیجانی، در پیش بینی کارکردهای اجرایی سرد (انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ) بود. نهایتاً با توجه به رابطه بین نظریه ذهن، هوش هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و بازداری پاسخ، با افزایش نظریه ذهن و هوش هیجانی می توان به بهبود مؤلفه های کارکردهای اجرایی کمک کرد.
تاثیر درمان تحریک الکتریکی جمجمه ای و بازتوانی شناختی رایانه ای بر تغییرات هموداینامیکی منطقه پیش پیشانی مغز کودکان دارای اختلال بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال کمبود توجه بیش فعالی نوعی اختلال رشدی عصبی است که با نقایصی در مهارتهای شناختی و خودکنترلی هیجانی مشخص می شود. مطالعات بسیاری به عملکرد ضعیف ناحیه پیشانی در بیماران بیش فعال اشاره کرده اند. افزایش تغییرات همودینامیک در منطقه پیشانی این کودکان می تواند باعث کاهش علائم اختلال می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات غلظت هموگلوبین(Hb) منطقه پیش پیشانی این کودکان در حین انجام فعالیت شناختی آزمون عملکرد پیوسته رایانه ای می باشد. روش : پژوهش حاضر از نوع مطالعات کارآزمایی بالینی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری است. از 30 کودک بیش فعال شش تا هشت سال ثبت fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانه ای به صورت پیش آزمون انجام شد. سپس به روش تصادفی ساده در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. گروه اول تحت مداخله تحریک الکتریکی جمجمه ای و گروه دوم تحت مداخله شناختی رایانه ای کاپیتان لاگ به تعداد 14 جلسه نیم ساعته قرار گرفتند. پس از اجرای مداخله ها مجددا میزان تغییرات هموداینامیک ناحیه پیشانی از همه شرکت کننده ها به وسیله fNIRS به همراه آزمون عملکرد پیوسته رایانه ای به صورت پس آزمون ثبت گرفته شد. سرانجام پس از اتمام دوره مداخله با 4 هفته فاصله ، از شرکت کننده ها آزمون پیگیری گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پس آزمون در گروه CES، معنادار بوده اند (01/0p<) ولی این تفاوت از مرحله پس آزمون تا پیگیری معنادار نبود (05/0p>). در گروه کاپیتان لاگ تفاوت میانگین میزان جذب اکسیژن از مرحله پیش آزمون تا پیگیری بر اساس نتایج آزمون t، معنادار بوده اند (05/0p<). نتایج بیانگر عدم معناداری اثر تعامل گروه در زمان برای متغیر میزان جذب اکسیژن می باشد. بین دو گروه CES و کاپیتان لاگ در میزان تغییر جذب اکسیژن از جلسه پیش آزمون تا جلسه پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). نتیجه گیری: بر مبنای یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که مداخله CES و مداخله نرم افزار شناختی کاپیتان لاگ، درمان های موثری به منظور افزایش تغییرات هموداینامیک در منطقه پیش پیشانی کودکان بیش فعال هستند و نیز می توانند باعث بهبود نقص توجه پایدار بینایی در این کودکان شوند.
پیش بینی مالکیت ذهنی بدن بر اساس بازنمایی های شناختی- اجتماعی: مبتنی بر مدل سه بعدی ذهنی تامیر و تورنتون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بازنمایی های ذهنی، از پیشرفته ترین جنبه های شناختی انسان هستند و می توانند بر تجربه ذهنی مالکیت هر فرد نسبت به بدنش مؤثر باشند. بر این اساس، مطالعه حاضر که یک پژوهش آمیخته دو مرحله ای است، پس از القای سه حالت از سطوح فاکتورهای شناختی- اجتماعی (همتراز با خود فرد، سطح بالاتر، سطح پایین تر)، به تبیین و پیش بینی مالکیت ذهنی بدن، پرداخته است. جامعه آماری پژوهش، شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور تهران بود که از آن، 61 زن و 47 مرد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل آزمایش خطای دست مصنوعی کوهن و بوتوینیک (1998)، پرسشنامه گزارش ذهنی تجربه مالکیت دست مصنوعی لونگو و همکاران (2008) و برنامه کامپیوتری 12 بلوکی مدل ذهنی سه بعدی تامیر و تورنتون برای تداعی ضمنی و آشکار بازنماییهای شناخت اجتماعی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که فقط همبستگی نمرات خطای دست و مؤلفه های شناخت اجتماعی در سطح سوم (پایین تر)، معنادار بود. همچنین، تحلیل رگرسیون چندگانه استاندارد نشان داد که در تبیین خطای دست در سطح سوم (پایین تر)، بر اساس تداعی آشکار؛ فقط انزجار (Beta= -1/52)، و براساس تداعی ضمنی؛ به ترتیب دوستی (Beta= 0/63)، انزجار (Beta= -0/55)، و رضایت (Beta= 0/26)، قادر به پیش بینی خطای دست مصنوعی بودند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که همانند سازی افراد با کسانی که در ارزیابی های ذهنی فرد جایگاه اجتماعی پایین تری کسب می کنند، می تواند کمتر رخ بدهد.
اثربخشی آموزش زبان امکان بر اجتناب شناختی و تفکر فلسفی دانش آموزان مدارس استعدادهای درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش زبان امکان بر اجتناب شناختی و تفکر فلسفی دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان اجرا شد. این پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را 388 نفر از دانش آموزان دختر مدارس تیزهوشان استان گلستان تشکیل دادند. برای تعیین حجم نمونه ابتدا با توجه به جدول کرجسی-مورگان و با روش نمونه گیری تصادفی، 185 نفر برای غربالگری اولیه انتخاب شدند و به پرسشنامه های اجتناب شناختی و تفکر فلسفی پاسخ دادند. 45 نفر دارای اجتناب شناختی بالا و تفکر فلسفی پایین بودند که از میان آن ها 30 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به صورت هفتگی و آنلاین از طریق شبکه آموزش شاد (هر جلسه 25 دقیقه) تحت آموزش زبان امکان قرار گرفت. برای تحلیل داده های پژوهش از روش آماری کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین های پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل تفاوتی معنی دار وجود دارد؛ بدین معنی که آموزش زبان امکان سبب کاهش میزان اجتناب شناختی و افزایش تفکر فلسفی دانش آموزان مدارس تیزهوشان استان گلستان شد.
تاثیر توان بخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان دانش آموزان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه بر تنظیم شناختی هیجان و درک هیجان در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری خاص بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی(پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه و پیگیری) انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص(10 الی 12 ساله) تشکیل داد، که در بازه اول مهر تا نیمه آبان ماه 1397به مرکز اختلالات یادگیری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند(123 نفر) . تعداد 30 نفر از آنها به صورت نمونه گیری داوطلبانه (انتخاب دانش آموزان داوطلب برای شرکت در پژوهش) انتخاب شدند(16نفر پسر و14 نفر دختر) و پرسشنامه های تنظیم هیجان گارنفسکی و همکاران فرم کودکان(2001) و نارسایی هیجانی تورنتو(ریف، استرولد و تروت، 2006) در سه مرحله تکمیل کردند. دانش آموزان گروه آزمایش تکالیف بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» را در 12 جلسه 45 دقیقه ای و در مدت چهار هفته بصورت گروهی انجام دادند. نتایج تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که بسته توانبخشی شناختی مبتنی بر رایانه «آرام» بر بهبود مولفه های نشخوارگری فکری، تمرکز مجدد مثبت، تمرکزمجدد بر برنامه ریزی، ارزیابی مجدد مثبت و پذیرش تنظیم شناختی هیجان کودکان با اختلال یادگیری خاص و همچنین درک هیجان آنها تاثیر معنی دار داری و مقایسه نتایج پس آزمون با آزمون پیگیری یک ماه حاکی از پایداری این تاثیر است. بنابراین از آنجایی که این دانش آموزان در تنظیم شناختی و درک هیجان با مشکلاتی روبرو هستند، می توان با چنین مداخلاتی مشکلات آنها را در این زمینه مرتفع کرد.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس به عنوان بخش جدا نشدنی زندگی انسان امروز به شمار می آید؛ از این رو اکثر انسان ها تا حدودی روش های مقابله نسبتا سازگارانه با آن را آموخته اند، این روش ها معمولا برای مقابله با استرس های زندگی روزمره کفایت می کند اما گاهی وقایعی رخ می دهد که استرس بسیار زیادی را به افراد وارد می کند. این پژوهش با هدف مقایسه ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای رشد پس از ضربه و مبتلایان به اختلال استرس پس از ضربه انجام گرفت. روش انجام این مطالعه از نوع علی-مقایسه ای و جامعه آماری آن شامل کلیه افرادی بود که به دنبال تصادف رانندگی در سال 1399، به اورژانس بیمارستان های شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. برای غربالگری از پرسشنامه ی رشد پس از ضربه (PTGI) (1996) و فهرست اختلال پس از ضربه (PCL) (1993) استفاده شد.20 نفر برای PTG و 22 نفر برای گروه PTSD به صورت هدفمند انتخاب شدند. این افراد از نظر تحصیلات و وضعیت تاهل در دو گروه همتا شدند. به منظور جمع آوری داده ها هر دو گروه به پرسشنامه های آزمون حافظه شرح حال (AMT) (1986) و فرم کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو (1992) پاسخ دادند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در بین زیر مقیاس های پرسشنامه ی کوتاه تست شخصیت پنج عاملی نئو، تفاوت زیر مقیاس های روان رنجورخویی، برون گرایی، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری و همچنین حافظه رویدادی بین دو گروه دارای PTSD و PTG در سطح 05/0 معنادار است. درحالی که تفاوت این دو گروه در زیرمقیاس توافق (دلپذیر بودن)، جنسیت در همین سطح معنادار نبود. با توجه به داده های جمع آوری شده می توان گفت ویژگی های شخصیتی و حافظه رویدادی در بین افراد دارای PTG و مبتلایان به PTSD متفاوت است.