فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۳۳٬۹۷۶ مورد.
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 44
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر ابعاد نگرش به آسیب جنسی (منفی آشکار، منفی پنهان و مثبت) بر آسیب جنسی در محیط کار با در نظر گرفتن نقش میانجی گری قصد آسیب جنسی انجام گرفت. روش: روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را مردان شاغل سازمان های بانکی، بورس و بیمه در شهر تهران تشکیل داده اند که از میان آنها تعداد 273 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آسیب جنسی (فیتزجرالد، سوان و مگلی، 1995)، پرسشنامه های محقق ساخته نگرش به آسیب جنسی (حسینی، مهداد و صفاری نیا، 1400) و قصد آسیب جنسی (حسینی، مهداد و صفاری نیا، 1400) بود. داده ها از طریق روش های ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نگرش مثبت به آسیب جنسی با قصد آسیب جنسی رابطه مثبت و معنادار و بین نگرش منفی پنهان و آشکار به آسیب جنسی با قصد آسیب جنسی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (05/0≥p). همچنین، بین نگرش منفی پنهان و مثبت به آسیب جنسی با آسیب جنسی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و رابطه بین قصد به آسیب جنسی با آسیب جنسی مثبت و معنادار است (05/0≥p). علاوه بر این، نتایج الگوی معادلات ساختاری نشان داد که تأثیر مستقیم نگرش مثبت به آسیب جنسی بر قصد آسیب جنسیو قصد آسیب جنسی بر آسیب جنسی معنادار است و نتایج اثرات غیرمستقیم نیز نشان داد که تنها تأثیر غیرمستقیم نگرش مثبت آسیب جنسی بر آسیب جنسی با میانجی گری قصد آسیب جنسی معنا دار است (05/0≥p). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که با افزایش نگرش مثبت به آسیب جنسی، قصد به آسیب جنسی افزایش یافته و منجر به آسیب جنسی می شود. بنابراین، برای پیشگیری از آسیب جنسی در محیط کار، نیاز به تغییر نگرش به آسیب جنسی و همچنین اقدامات مداخله ای سازمانی در جهت مقابله با تبدیل قصد به رفتار وجود دارد.
هیجان های منفی، ترس از در حاشیه ماندن و قربانی قلدری سایبری: یک مدل معادلات ساختاری برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
91 - 101
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، طراحی یک معادله ساختاری برای نوجوانان در رابطه بین هیجان های منفی، ترس از در حاشیه ماندن و قربانی قلدری سایبری بود. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام نوجوانان پسر و دختر 15 تا 18 ساله شهر تهران در نیمه دوم سال 1400 بود که از میان آنها 400 نفر از سطح دبیرستان های متوسطه دوم شهر تهران از مناطق شمال، جنوب، غرب و شرق تهران مورد نیاز بود. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه مشخصات فردی، پرسشنامه قلدری سایبری، مقیاس افسردگی/ اضطراب/ تنیدگی و پرسشنامه ترس از در حاشیه ماندن استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که اولین فضای مجازی مورد استفاده نوجوانان مورد مطالعه، اینستاگرام بود، بعد از آن به ترتیب نرم افزارها و پیام رسان های واتساپ، تلگرام، بله، ایتا، سروش، شاد، اسکایپ و فیسبوک در رتبه های بعدی قرار دارند. یافته های این مطالعه بیانگر اثر مستقیم هیجان های منفی بر ترس از درحاشیه ماندن و قربانی قلدری معنادار است و ترس از درحاشیه ماندن بر قربانی قلدری سایبری اثر مستقیم دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که اثر مستقیم هیجان های منفی بر ترس از درحاشیه ماندن و قربانی قلدری معنادار است. هیجان های منفی مستقیما و به طور مستقل نمی تواند، منجر به قلدری سایبری شود. ترس از درحاشیه ماندن بر قربانی قلدری سایبری اثر مستقیم دارد.
مقایسه ی تکانشوری و نوسان هیجانی در بزرگسالان دارای نارسایی توجه-بیش فعالی با و بدون هرزه نگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
7 - 19
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوت بین تکانشوری و نوسان هیجانی در دانشجویان دارای نارسایی توجه-بیش فعالی با و بدون هرزه نگاری و دانشجویان بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری ودانشجویان بهنجار بود. پژوهش مقعطی با طرح پس رویدادی است، جامعه ی آماری شامل دانشجو دانشگاه های سراسری تهران با و بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با و بدون هرزه نگاری و افراد بهنجار بود و نمونه پژوهش500 دانشجو که بر اساس نمره برش در 4 گروه 125 نفری1) با نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری، 2) با نارسایی توجه-بیش فعالی بدون هرزه نگاری 3) بدون نارسایی توجه-بیش فعالی با هرزه نگاری و4) گروه بهنجار قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های نارسایی توجه-بیش فعالی بزرگ سالان سازمان بهداشت جهانی، استفاده مشکل ساز از هرزه نگاری، تکانشوری و نوسان هیجانی استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس یک و چند متغیری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تکانشوری و نوسان هیجانی در گروه 1 به صورت معنی داری از گروه 2 بیشتر است، گروه 3 از گروه 4 بیشتر است. می توان نتیجه گرفت که تکانشوری و نوسان هیجانی در آسیب شناسی روانی، پیشگیری و درمان نارسایی توجه-بیش فعالی و هرزه نگاری تلویحات بالینی مهمی دارند و می توان به کاهش تکانشوری و نوسان هیجانی آن ها پرداخت.
حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی: مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی با بازی درمانی مبتنی بر توانبخشی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
79 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی بازی های رایانه ای شناختی و بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی بر حافظه کاری کودکان دارای اختلال نقص توجه/بیش فعالی بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی باطرح پیش آزمون_پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل صورت گرفت. از میان جامعه آماری کودکان 7 تا 12 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه مراجعه کننده به مرکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1400-1399 تعداد 24 کودک با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در گروه های هشت نفره بازی های رایانه ای شناختی، بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی و کنترل جایگزین شدند. گروه های آزمایش 12 جلسه مداخله دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از آزمون ان بک کارچنر استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی انجام شد. یافته ها نشان داد بازی های رایانه ای شناختی و بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی شناختی بر حافظه کاری کودکان دارای نقص توجه- بیش فعالی مؤثر هستند و مداخله بازی های رایانه ای شناختی مؤثرتر از بازی درمانی مبتنی بر توان بخشی بود. با توجه به نتایج پژوهش آموزش بازی های رایانه ای شناختی بر حافظه کاری کودکان بیش فعال با نقص توجه تأثیر قابل توجه تری دارد و به روان شناسان توصیه می شود به این مداخله جهت تقویت حافظه کاری توجه بیشتری نمایند.
رابطه میان استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه در دوران همه گیری کووید_۱۹: نقش نشخوار فکری و خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
93 - 107
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی نقش میانجیگری نشخوار فکری و نقش تعدیل کننده خودکنترلی در رابطه بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه در دوران همه گیری کووید_۱۹انجام شد.جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال ۱۴۰۰ بودند که از میان آن ها ۲۳۰ نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب شدند و به صورت آنلاین به مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس لاویبوند، نشخوار فکری نولن_هوکسما، خودکنترلی تانجی و اعتیاد موبایل کوهی پاسخ دادند. داده ها با روش معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان داد در طول همه گیری کووید_۱۹ ، استرس ادراک شده به طور مثبت اعتیاد دانشجویان به تلفن همراه را پیشبینی می کند. نشخوار فکری نقش واسطه ای را بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه ایفا می کند. علاوه بر این، خودکنترلی تأثیر استرس ادراک شده بر نشخوار فکری و تأثیر نشخوار فکری را بر اعتیاد به تلفن همراه را تعدیل می کند. این مطالعه به اهمیت نقش نشخوار فکری و خودکنترلی در درک رابطه احتمالی بین استرس ادراک شده و اعتیاد به تلفن همراه می پردازد که می تواند در توسعه مداخلات برای کاهش رفتار مشکل ساز در بین دانشجویان در طول همه گیری کووید_۱۹ مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
169 - 203
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد و فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا بر رابطه مادر-کودک بود. جامعه اماری پژوهش ،کلیه مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی 8 تا 12 ساله پسر مناطق ۶،۵،۲ شهر تهران در سال 1399-1400که ۳۰۰ نفر را تشکیل می دادند بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. روش نمونه گیری پژوهش در دسترس و هدفمند بود .تعداد 45 مادر داوطلببعنوان حجم نهایی نمونه وارد مطالعه شدند و به شکل تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه جایگزین شدند.ابزار پژوهش حاضر مقیاس رابطه مادر-کودک پیانتا (2011)، محتوی دوره آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد کوین و مورل(2009) و محتوی آموزش مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا سلیگمن (2005)بودند. برای تحلیل داده ها، از شاخص های توصیفی (میانگین وانحراف معیار )و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیری) در نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده گردید. نتایج نشان داد، بین گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد ، گروه آموزشی فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا و گروه گواه ، در میانگین نمره ی رابطه مادر-کودک تفاوت معناداری وجود داشت(05/0 p<). همچنین آموزش فرزندپروری مبتنی بر روان شناسی مثبت گرا نسبت به آموزش فرزندپروری مبتنی بر پدیرش و تعهد ،اثربخشی بیشتری بر رابطه مادر-کودک در مادران کودکان دارای اختلال نارسایی توحه/ بیش فعالی داشت(p0/000<)یافته های پژوهش حاکی از این بود که دو رویکرد اموزشی بر رابطه مادر _ کودک تاثیر داشتند .
اثربخشی آموزش رویکرد مبتنی بر پذیرش بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی معلمان مدارس استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
205 - 229
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش بررسی تاثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی معلمان مدارس استثنایی بود.روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه معلمان مشغول به تدریس در مدارس استثنایی شهر مشهد در سال 1400 تشکیل می دهد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شد که در نتیجه 30 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش در 8 جلسه،90 دقیقه ای در جلسات درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکرد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ارتباطات میان فردی (پیرس) و انگیزش درونی (مک آلی) می باشد. جهت تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده گردید.یافته های پژوهش نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر ارتباطات میان فردی و انگیزش درونی تاثیر داشته است.P <0/0001. نتیجه گیری:درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند انگیزش درونی را افزایش دهد و موجب بهبود ارتباطات میان فردی گردد.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
28 - 37
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر دشواری در تنظیم هیجان و انعطاف پذیری شناختی بیماران مبتلاء به وسواس فکری-عملی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. در این مطالعه 30 نفر از بیماران دارای نشانگان وسواس فکری-عملی کلینیک های روانشناسی شهر رشت در سال 1400 به عنوان نمونه پژوهش در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه ها با پرسشنامه های وسواس فکری-عملی پادوا توسط ساناویو (1988)، دشواری در تنظیم هیجان گراتز و روئمر (2004) و انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) مورد سنجش قرار گرفتند. پس از 10 جلسه 90 دقیفه ای درمان شناختی-رفتاری برای گروه آزمایش، مجددا شرکت کنندگان به پرسشنامه پژوهش پاسخ دادند. یافته های بدست آمده نشان داد درمان شناختی-رفتاری به طور معنی داری باعث کاهش دشواری در تنظیم هیجان (عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، نبود آگاهی هیجانی، راهبردهای محدود، نبود وضوع هیجانی) و افزایش انعطاف پذیری شناختی شده است (001/0>P). با توجه به مشکلاتی که بیماران مبتلا به وسواس در ابعاد هیجانی و شناختی دارند، لازم است در فرایند درمان بیماران به این موارد بیشتر توجه گردد.
اثربخشی دارودرمانی بر کنش های اجرایی و مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه - فزون کنشی: یک مطالعه پیگیرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
۱۴۲-۱۲۵
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، اختلالی عصب- روان شناختی مزمن با الگوی پایدار نارسایی توجه، تکانشگری، و فزون کنشی است که بر کنش های اجرایی افراد مبتلا، تأثیر سوء دارد و عاملی برای مشکلات رفتاری آنها است. بدین ترتیب مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی دارودرمانی بر کنش های اجرایی و مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی در قالب مطالعه پیگیرانه انجام شد. روش: این پژوهش از نوع شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان پسر با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مدارس استثنایی شهر رشت در نیم سال دوم سال تحصیلی 1400-1399 بود. نمونه پژوهش شامل 24 نفر از کودکان جامعه مذکور بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه دارودرمانی و 12 نفر در گروه گواه) جایدهی شدند. ابزار گردآوری داده های این پژوهش شامل پرسشنامه (سیاهه) رتبه بندی رفتاری کنش های اجرایی- فرم کوتاه (جیوویا و همکاران، 2000) و سیاهه مشکلات رفتاری کودک (آخنباخ، 2001) بود. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس و آزمون تی وابسته در محیط SPSS24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مداخله دارودرمانی بر بهبود کنش های اجرایی کلی، کاهش مشکلات رفتاری برون نمود کلی، و مؤلفه های آنها در کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی مؤثر بوده است (001/0>p). همچنین نتایج نشان داد بعد از گذشت 2 ماه بین میانگین نمرات گروه آزمایش در مرحله پس آزمون و پیگیری در کنش های اجرایی کلی، مشکلات رفتاری برون نمود کلی و مؤلفه های آنها تفاوت معناداری مشاهده نشد که نشانگر پایدار ماندن دارودرمانی در گذر زمان است (05/0<p). نتیجه گیری: دارودرمانی با تأثیر بر ساختارهای مغزی همچون قشر پیشانی تحتانی راست و اینسولا و همچنین انتقال دهنده های عصبی دوپامین و نوراپی نفرین به تقویت مهارت خودنظم جویی، ارتقاء عملکرد مغزی، و در نهایت به بهبود کنش های اجرایی و کاهش مشکلات رفتاری برون نمود کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی منجر می شود.
تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی بر اساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
۱۲۰-۱۰۴
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سوگ و فقدان رویدادی مهم در زندگی افراد با کم توانی ذهنی است. تفکر درباره مرگ و دغدغه ذهنی با سؤالات مربوطه در سنین نوجوانی بسیار رایج است، اما نوجوانان با کم توانی ذهنی معمولاً اطلاعات اندکی درباره مرگ و به ویژه مرگ اطرافیان خود دریافت می کنند. هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی و عملکرد ذهنی مرزی براساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش پدیدارشناسی وجودی بوده است و جامعه پژوهش شامل نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی در سال 1401 بود. داده ها با روش نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبهر50 تا70) و عملکرد ذهنی مرزی (هوشبهر 70 تا 85) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن (1992) انجام شد. یافته ها: در تحلیل داده ها سه مضمون اصلی «تجربیات مرتبط با مرگ»، «پیوستگی مرگ در متن زندگی» و «زندگی در برابر مرگ» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیرمضمون پدیدار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک مرگ به عنوان یک سازه وجودی در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی دارد و افراد با کم توانی ذهنی از آگاهی بیشتر در مسائل مربوط به مرگ استقبال می کنند. نوجوانان با کم توانی ذهنی بیان کردند درحالی که برای معنا دادن به زندگی تلاش می کنند، معمولاً اطرافیان نیاز های تحولی آنها را نادیده می گیرند. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط، به موضوع مرگ وجودی که به آگاهی آنها از محدودیت هستی خود در چارچوب یک زندگی محدود به زمان اشاره دارد، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی و توانبخشی برای نوجوانان با کم توانی ذهنی دارای اهمیت است.
فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
۱۳۸-۱۲۱
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب از اختلالات شایع دوران کودکی است که علاوه بر درمان های دارویی از مداخلات و درمان های روان شناختی جهت کاهش آن استفاده شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی فراتحلیل درمان های مؤثر در کاهش اضطراب کودکان اجرا شد. روش: در این فرا تحلیل، جامعه آماری شامل پژوهش های در دسترس مرتبط با مداخلات درمانی غیر دارویی اضطراب کودکان در داخل و خارج کشور ایران بوده است که در سال های 2010 تا 2020 در پایگاه های علمی (Google scholar, pub Med, since Direct, NCBI, Taylor & Francis Online, SID Magiran, ensani) منتشر شده اند و با کلیدواژه های اختلال اضطراب، اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی، فوبی خاص، اضطراب کودک، اضطراب فراگیر، درمان شناختی- رفتاری، بازی درمانی، رفتار درمانی، قصه درمانی، هنر درمانی، درمان پذیرش و تعهد، و درمان ذهن آگاهی جستجو شدند. نمونه آماری شامل پژوهش هایی از جامعه آماری بود که با توجه به چک لیست فرا تحلیل، ملاک های ورود به پژوهش را داشته باشند که بر این اساس، 65 پژوهش ملاک های ورود را داشتند و به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش تجزیه تحلیل داده ها، روش فراتحلیل بود که با استفاده از نرم افزار CMA2 انجام شد. یافته ها: فراتحلیل بر روی پژوهش های اولیه در هشت گروه درمان انجام شد که نشان داد اندازه اثر ترکیبی به دست آمده از پژوهش های مرتبط با هر درمان، نشان دهنده اثربخشی همه مداخلات مذکور بر اضطراب کودکان بود. بر اساس میزان اندازه اثر ترکیبی اثربخشی درمان های پذیرش و تعهد (755/0)، قصه درمانی (655/0)، درمان مبتنی بر دلبستگی (598/0)، بازی درمانی (575/0)، شناختی رفتاری (569/0)، درمان تعامل والد کودک (565/0)، ذهن آگاهی (539/0) و هنر درمانی (496/0) به ترتیب بیشترین تأثیر را بر کاهش اضطراب کودکان داشته است که نتایج آزمون تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که تفاوت بین آنها معنادار نیست (355/0P=، 132/1=65,7F). نتیجه گیری: اندازه اثر به دست آمده، اثربخش بودن مداخلات مذکور در کاهش اضطراب کودکان را نشان داد و با توجه به معنادار نبودن تفاوت میزان اثربخشی این درمان ها، تمامی درمان های بیان شده می توانند در درمان اضطراب کودک به تنهایی یا به صورت تلفیقی مورد استفاده قرار گیرند.
ارائه یک هستان شناسی شناختی برای توسعه طرح کار و ستد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هستان شناسی توصیفی صریح و طبیعی از مفاهیم یک دامنه از یک بحث است. در سال های اخیر، توسعه هستان شناسی به منزله توصیف واژه های یک دامنه خاص و ارتباطات میان آنها مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از مفاهیم شناختی در هر زمینه ای می تواند تفاوت ایجاد کند. در طراحی یک هستان شناسی، قطعا اگر برنامه ریزی از جنبه شناختی مورد ارزیابی و بررسی قرار گیرد نتایجی دقیق تر و عملکردی بهتر به همراه خواهد داشت. چشم انداز کسب و کار امروزه با پیچیدگی و عدم اطمینان همراه است و نیاز به ابزارهای مقابله با آن برای پیشرفت کسب و کار ضروری به نظر می رسد. یکی از بزرگترین علایم موفقیت مدیران موفق سازمان ها، توانایی تفسیر رخدادها و وقایع غیر مرتبط و برنامه ریزی نشده است. روش کار: استفاده از علوم شناختی در این زمینه نیز قطعا مفید خواهد بود. برنامه ریزی کسب و کار دقیق برای سودآوری با توجه به رقابت شدید جهان امروز، ضروری است. این بدان معنی است که تمام قسمت های کسب و کار باید بهینه و تقویت شوند. یافته ها: در این نوشته هستان شناسی کسب و کار با رویکرد شناختی طرح ریزی و ارائه شده است. نتیجه گیری: هدف از این پژوهش این است که به مفهوم طرح های استراتژیک کسب و کار با رویکرد هستان شناسی شناختی بپردازیم تا پایه ای برای ابزارهای مدیریت جدید فراهم شود.
اثربخشی آموزش مؤلفه های سرمایه روانشناختی بر راهبردهای مقابله ای و تعامل والد-کودک در مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۶۵۰-۶۳۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش ها نشان می دهد مادران دارای کودکان با ناتوانی هوشی از راهبردهای مقابله ناکارآمد استفاده می کنند که تأثیرات منفی بر کیفیت تعاملات شان دارد. مداخلاتی جهت تجهیز مادران در این زمینه نیاز است. در مورد اثربخشی آموزش مؤلفه های سرمایه روانشناختی بر راهبردهای مقابله ای و تعامل والد-کودک در این دسته از مادران، شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه های سرمایه روانشناختی بر راهبردهای مقابله ای و تعامل والد-کودک در مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش را مادران دارای فرزند دختر با ناتوانی هوشی تشکیل داده که فرزندان شان در سال تحصیلی 1401-1400 در مدارس دخترانه ابتدایی استثنایی شهر تهران مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری هدفمند، 40 مادر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (20 نفر آزمایش و 20 نفر گواه) گمارش شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه های راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1984) و تعامل والد-کودک (پیانتا، 1994) بود. گروه آزمایش در معرض 16 جلسه آموزشی قرار گرفت. دادهها نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد، نمرات پس آزمون گروه آزمایش نسبت به گروه گواه در متغیر های راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و تعامل والد-کودک به طور معناداری بالاتر بوده و همچنین در راهبرد مقابله ای هیجان مدار کاهش داشته است (0/01>p). همچنین اثرات برنامه در مرحله پیگیری بر روی راهبرد مسئله مدار و تعامل والد-کودک پایدار بود ولی در راهبرد هیجان مدار، کاهش معناداری داشته است. نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی برنامه آموزش مؤلفههای سرمایه روانشناختی بر راهبردهای مقابله ای و بهبود تعامل والد-کودک در مادران دارای کودک با ناتوانی هوشی، توجه به توانمندسازی فردی مادران و تقویت منابع روانشناختی آنان ضروری باشد
پیش بینی ویژگی های شخصیتی بر اساس الگوی الکتروانسفالوگرام در افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۶۶۶-۶۵۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: بر اساس نظریه شخصیت حساسیت به تقویت، تفاوت های رفتاری افراد در حساسیت به پاداش و اجتناب از تنبیه به عنوان زیربنای تفاوت های پایدار شخصیتی، خلقی، ذهنی و شناختی است. افراد دارای سیستم بازداری رفتاری در مواجهه با موقعیت تهدیدکننده به دفاع، بازداری و اجتناب روی می آورند. گروه دیگر دارای سیستم فعال سازی رفتاری در جستجوی محرک ها و انگیزه های مثبت اند. افراد حساس به پاداش تمایل زیادی به رانندگی، تصمیم گیری و رفتارهای بهداشتی پرخطر دارند. بر این اساس در زمینه استفاده از روش های نوروفیزیولوژی در تعیین سیستم های فعال سازی و بازداری رفتاری و احتمالاً ارتباط بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری فعال سازی و مدلی که بتواند نوع سیستم مغزی رفتاری افراد را پیش بینی نماید شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: با توجه به خلاء پژوهشی، این مطالعه با هدف ارائه یک روش نوروفیزیولوژی برای تعیین سیستم های مغزی رفتاری بر اساس داده های حاصل از تحلیل الکتروانسفالوگرافی افراد طراحی و اجرا شده است. روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی است و بر اساس مدل یابی معادلات رگرسیونی انجام شده است. 300 نفر از دانشجویان دانشکده علومتربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز به روش تصادفی با پرسشنامه کارور ورایت (1994) غربالگری شدند. از میان آن ها تعداد 15 نفر در گروه فعال سازی و 15 نفر دیگر در گروه بازداری رفتاری قرار گرفتند. معیار انتخاب کسب نمره بیش از یک انحراف استاندارد بالاتر از میانگین در نمره بازداری و فعال سازی بود. ثبت امواج مغزی با آمپلی فایر 19 کاناله نورواسکن بر اساس سیستم بین المللی 20-10 انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش تبدیل فوریه کمی گردیده و با آزمون های تی مستقل و رگرسیون خطی به وسیله SPSS نسجه 20 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل آماری نتایج حاصل نشان داد میانگین توان آلفا در دو گروه با سیستم مغری رفتاری متفاوت، از لحاظ آماری و در سطح 0/05>p معنی دار است. بعلاوه همبستگی بین توان آلفا و سیستم های مغزی رفتاری از لحاظ آماری در سطح 0/05>p معنی دار به دست آمد. سپس یک مدل با استفاده از تحلیل رگرسیون برازش داده شد که ضرایب مدل در سطح 0/01>p معنی دار بود. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از به دست آمدن یک مدل رگرسیونی خطی است. مدل به طور معنی داری توانست گروه بازداری رفتاری را از فعال سازی رفتاری تفکیک نماید. مدل حاصل می تواند پس از تأیید شدن با مطالعات مشابه به عنوان ابزار نوروفیزیولوژیکی در مراکز کسب وکار برای تصدی مشاغل همچنین در کلینیک های مشاوره، روان درمانی و روان پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی مداخله مسیر شغلی بر رشد مسیر شغلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۷۷۶-۷۶۱
حوزه های تخصصی:
زمینه: مداخلات مسیر شغلی، آماده سازی مسیر شغلی برای کودکان شامل تجهیز آن ها به مهارت ها، تحصیلات و تجربیات لازم برای پیگیری اهداف مسیر شغلی را در بر دارد. شروع زود هنگام این فرآیند ضروری است، زیرا می تواند به کودکان کمک کند علائق و نقاط قوت خود را شناسایی، اهداف را تعیین کرده و در مورد آینده مسیرشغلی خود تصمیم گیری کنند. علی رغم اهمیت مداخله های مسیر شغلی بر رشد مسیر شغلی، در این زمینه در مورد کودکان شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مسیر شغلی بر رشد مسیر شغلی کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1402 بود. نمونه آماری نیز شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونه گیری خوشه ای - تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری جایگزین شدند. جلسات مداخله بر مبنای سفر در دنیای حرفه و کار (پرادو و همکاران، 2000) در 10 جلسه 120 دقیقه ای برای شرکت کنندگان گروه آزمایش انجام شد ولی برای اعضای گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای انجام نشد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس رشد مسیر شغلی دوران کودکی (شولیتاس و استد، 2004) و جهت تحلیل داده ها نیر از آزمون تحلیل کواریانس چند متغییره (مانکوا) و نرم افزار SPSS26 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مداخله مسیر شغلی بر رشد مسیر شغلی کودکان مؤثر است. تحلیل کوواریانس نمرات اطلاعات، کنجکاوی / اکتشاف، منابع کنترل، چهره های کلیدی، دیدگاه زمانی و برنامه ریزی در گروه های مورد مطالعه نشان داد بین گروه ها تفاوت معنی دار وجود دارد (0/05 >P)، یعنی مداخله مسیر شغلی توانسته است نمرات دانش آموزان گروه آزمایش را در این ابعاد افزایش دهد. همچنین تحلیل کوواریانس نمرات علائق و خود پنداره در گروه های مورد مطالعه نشان داد بین گروه ها تفاوت معنی دار وجود ندارد (0/05 >P)، بدین معنا که مداخله مسیر شغلی نتوانسته است نمرات دانش آموزان گروه آزمایش را در این دو بُعد افزایش دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد مداخلات مسیر شغلی، با افزایش خودآگاهی، دانش مسیر شغلی و مهارت های تصمیم گیری در کمک به رشد مسیر شغلی کودکان مؤثر بوده است. این مداخلات همچنین کودکان را قادر می سازد تا گزینه های مختلف شغلی را بررسی کنند و درباره مسیرهای شغلی خود آگاهانه تصمیم گیری کنند.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر بخشش در زنان بعد از خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (تیر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۴
۸۴۳-۸۲۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: شواهد پژوهشی حاکی از آن است که خیانت زناشویی می تواند عواقب جبران ناپذیری برای زوج ها در پی داشته باشد، با این وجود نقش بخشش به عنوان یک متغیر کلیدی می تواند تا حدودی این امر را خنثی کند. ازاین رو پرداختن به درمان های مؤثر در بخشش زنان بعد از خیانت همسر مورد غفلت قرار گرفته است. هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و طرحواره درمانی بر بخشش در زنان آسیب دیده از خیانت همسر بود. روش: پژوهش حاضر کاربردی و از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان آسیب دیده از خیانت همسر بودند که در سال 1400-1401 در شهر تهران زندگی می کردند و به مراکز مشاوره مراجعه کردند. نمونه پژوهش شامل 60 خانم خیانت دیده بوده که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند. همه آن ها پرسشنامه بخشش هارتلند را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دوماهه تکمیل کردند و گروه های آزمایش مداخلات طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت کردند. پس از جمع آوری اطلاعات، داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس آمیخته به کمک نرم افزار SPSSV19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد در متغیر بخشش و همه مؤلفه های آن بین گروه های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد با گروه کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد (0/05 >P) و مداخلات درمانی باعث ارتقای بخشش شدند. این در حالی بود که بین دو گروه طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05<P). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت روش های طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بخشش در زنان بعد از خیانت همسر اثربخش بودند و ازاین رو آگاهی متخصصان حوزه های روانشناسی، مشاوره و سلامت از این درمان ها جهت ارتقای بخشش زنان خیانت دیده کمک کننده است.
مقایسه سلامت اجتماعی و میزان افسردگی، اضطراب و پرخاشگری تجربه شده در نوجوانان دارای کیفیت زندگی بالا و پایین: شواهدی از نوجوانان افغانستانی مقیم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۸۶۴-۸۴۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: سلامت روان نوجوانان با بسیاری از جنبه های عملکرد روزانه آن ها ارتباط دارد و مطابق با پژوهش ها، کیفیت زندگی ضعیف زمینه ساز مشکلات سلامت روان در نوجوانان شناخته شده است. نوجوانان افغانستانی مقیم ایران به عنوان گروه جمعیتی محروم، با چالش های فراوانی در زمینه های مختلف همچون تحصیل، شغل، هویت، تبعید و تبعیض روبرو هستند که بر کیفیت زندگی آن ها تأثیر منفی داشته است. باتوجه به اینکه سلامت جامعه ایرانی از حضور نوجوانان افغانستانی متأثر است نیاز به پژوهش های تحلیلی در این زمینه احساس می گردد؛ با این حال، تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت اجتماعی و میزان افسردگی، اضطراب و پرخاشگری تجربه شده در نوجوانان افغانستانی دارای کیفیت زندگی بالا و پایین مقیم شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی، به روش علی-مقایسه ای است که به مقایسه نوجوانان افغانی دارای کیفیت زندگی بالا و پایین، پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر افغانی مقیم شهر تهران بود که در نیم سال دوم سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری بصورت هدفمند و با سرند کردن انجام گرفت. بدین نحو که، ابتدا با توجه به نمره برش 78 در پرسشنامه ی کیفیت زندگی، 30 نوجوان دختر دارای کیفیت زندگی بالا، 30 نوجوان دختر دارای کیفیت زندگی پایین، 30 نوجوان پسر دارای کیفیت زندگی بالا، و 30 نوجوان پسر دارای کیفیت زندگی پایین، برای هر گروه انتخاب شدند. سپس، سایر ابزارهای پژوهش که شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1963)، پرسشنامه اضطراب بک (1993)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، و پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود نیز اجرا و نمره گذاری شدند. داده ها با تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، آزمون تعقیبی جیمز-هوئل، و آزمون تعقیبی توکی، تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: به طورکلی به استثناء افسردگی که در میان گروه ها معنادار نبود، دختران و پسران نوجوان افغانستانی با کیفیت زندگی پایین از نظر اضطراب و پرخاشگری به طور معناداری (در سطح 05/0 >) نسبت به دختران و پسران نوجوان افغانستانی با کیفیت زندگی بالا متفاوت بود. اما، دختران و پسران دارای کیفیت زندگی پایین با دختران و پسران دارای کیفیت زندگی بالا، به لحاظ سلامت اجتماعی با هم تفاوتی نداشتند. نتیجه گیری: تشخیص و مداخله ی به موقع در مورد مشکلات سلامت روانی و اجتماعی نوجوانان افغانی مقیم ایران، می تواند از بروز مشکلات شدیدتر سلامت روان و مشکلات اجتماعی در آینده بکاهد و تأثیر مثبتی بر آینده ی شغلی و در کل زندگی این قشر دارد. بنابراین لازم است برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان افغانی، مداخلات پیشگیرانه و درمانی و آموزشی طراحی و اجرا گردد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی – رفتاری با درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی بر فرسودگی شغلی درمان گران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (مهر) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۷
۱۳۰۱-۱۲۸۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: فرسودگی شغلی یکی از مشکلات روانشناختی است که درمان گران را تهدید می کند. این مشکل می تواند منجر به کاهش کیفیت خدمات مشاوره و روان درمانی شود. درمان شناختی - رفتاری و درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی دو روش مداخله ای هستند که برای مقابله با فرسودگی شغلی پیشنهاد شده اند. هر دو روش مداخله ای مزایا و محدودیت های خود را دارند. بنابراین، مقایسه اثربخشی این دو روش بر فرسودگی شغلی اهمیت زیادی برای جامعه درمانگران و سلامت جامعه دارد. بااین حال مطالعه ای به مقایسه این دو رویکرد میان درمان گران نپرداخته است. هدف: هدف اصلی از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی با درمان شناختی رفتاری بر فرسودگی شغلی درمان گران بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری، شامل تمامی روان درمانگران مشغول به کار در مراکز ارائه دهنده خدمات روان درمانی منطقه 3 تهران در بازه زمانی آذر ماه 1400 لغایت آذر ماه 1401 بود. روش نمونه گیری در دسترس بود. برای انتخاب حجم نمونه با توجه به روش پژوهش، برای هر گروه 15 نفر انتخاب شد. برای ارزیابی متغیرهای پژوهش از پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1993) بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون تحلیل واریانس یک راهه در نرم افزار SPSS نسخه 25 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که تأثیر درمان ذهنیت های طرحواره ای تمثیلی در مورد متغیر فرسودگی هیجانی و احساس موفقیت معنادار نبوده است و در متغیر تهی شدن معنادار بوده است (0/05 >P). همچنین تأثیر درمان مبتنی بر شناختی رفتاری در مورد متغیر فرسودگی هیجانی و تهی شدن معنادار نبوده است و در متغیر احساس موفقیت معنادار بوده است (0/05 >P). نتیجه گیری: براساس نتایج مطالعه حاضر، اثرات شیوه های درمانی بر نمرات فرسودگی در هردو نوسان چندانی نداشته است و هر دو به یک اندازه در این متغیر اثرگذار بوده اند. به نظر می رسد هر دو شیوه درمانی در کاهش فرسودگی شغلی درمانگران مؤثر باشند. بنابراین، انتظار می رود تا سیاست گذاران در حوزه سلامت روان، نسبت به سرمایه گذاری و ترویج چنین رویکردهایی برای ارتقای سلامت روان درمان گران اقدام نمایند.
تأثیر مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی در همسران ناایمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۵۶۴-۱۵۴۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: توانایی ایجاد و حفظ روابط صمیمانه ایمن و پایدار در شروع زندگی مشترک به زوج ها کمک می کند تا سبک دلبستگی ایمن را در ارتباط عاطفی تجربه کنند. سبک دلبستگی ناایمن از مهم ترین عوامل بروز مشکلات بین فردی در روابط زوج های جوان است. مطالعات نشان داده است، ایمن سازی زوج ها در بهبود رفتارهای دلبستگی و افزایش رضایت جنسی آنان مؤثر است. جستجوی پژوهشگران نشان داد تاکنون هیچ گونه مداخله مبتنی بر ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر روی رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی همسران ناایمن در سال های ابتدایی زندگی زناشویی انجام نشده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی در همسران با سبک دلبستگی ناایمن انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره و روانشناختی شمال شهر تهران در سال 1401 بود که در پنج سال اول زندگی مشترک خود بسر می بردند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 24 زوج دارای سبک دلبستگی ناایمن به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر شناسایی شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 12 زوج) جایگزین شدند. مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار به مدت 12 هفته آموزش هفتگی 120 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد ولی زوج های گروه گواه، هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردتد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس های رابطه (بارتولومیو و هوروتیز، 1991)، رضایت جنسی (لارسون و همکاران، 1998) و رفتارهای دلبستگی (سندبرگ و همکاران، 2012) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی و نرم افزار SPSS25 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد مداخله تلفیقی ذهنی سازی و بسته آموزشی ساخت یک پیوند پایدار بر رفتارهای دلبستگی و رضایت جنسی زوج ها تأثیر مثبت و معناداری دارد (01/0 p<) و نتایج بعد از دو ماه پیگیری، تداوم داشته است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد زوج درمانگران می توانند از مداخله تلفیقی ذهنی سازی و ساخت یک پیوند پایدار برای افزایش پایدار رضایت جنسی و بهینه سازی رفتارهای دلبستگی در زوج های دارای سبک دلبستگی ناایمن که در سال های آغازین زندگی مشترک هستند، استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی های یادگیری خاص 7 تا 13 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۰۰-۱۵۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین به بررسی اثربخشی توا ن بخشی شناختی و درمان های عصبی بر طیف گسترده ای از اختلالات از جمله ناتوانی یادگیری پرداخته اند. مرور مطالعات انجام شده حاکی از آن است پژوهش های اندکی به بررسی مقایسه ای توانبخشی شناختی و درمان های عصبی بر ناتوانی های یادگیری جهت انتخاب بهترین روش درمانی پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی یادگیری خاص (نارساخوان) 7 تا ۱3 ساله انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص در مناطق 7 و 10 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری پژوهش از 3 گروه شرکت کننده، شامل 2 گروه آزمایش 15 نفری و یک گروه گواه 15 نفری تشکیل شدند که به صورت در دسترس انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل آزمون ارزیابی هماهنگی چشم و دست (فرناندس و همکاران، 2013)، دستگاه tdcs و برنامه توان بخشی شناختی (ماگیو، 2019) بود. دستورالعمل آموزش توان بخشی شناختی مشتمل بر 21 جلسه 60 دقیقه ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار spss24 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد اثربخشی توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست دانش آموزان نارساخوان بیشتر از اثربخشی با روش تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه بوده است (05/0 >P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب گزینه های درمانی مناسب به درمانگرانی که با کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری کار می کنند، کمک کند. همچنین نتایج مطالعه حاضر می تواند کاربردهای مؤثر درمان های شناختی را بیش از پیش در اختیار متخصصان قرار دهد.