مقایسه سلامت اجتماعی و میزان افسردگی، اضطراب و پرخاشگری تجربه شده در نوجوانان دارای کیفیت زندگی بالا و پایین: شواهدی از نوجوانان افغانستانی مقیم شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ تابستان (مرداد) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۵
۸۶۴-۸۴۵
حوزه های تخصصی:
زمینه: سلامت روان نوجوانان با بسیاری از جنبه های عملکرد روزانه آن ها ارتباط دارد و مطابق با پژوهش ها، کیفیت زندگی ضعیف زمینه ساز مشکلات سلامت روان در نوجوانان شناخته شده است. نوجوانان افغانستانی مقیم ایران به عنوان گروه جمعیتی محروم، با چالش های فراوانی در زمینه های مختلف همچون تحصیل، شغل، هویت، تبعید و تبعیض روبرو هستند که بر کیفیت زندگی آن ها تأثیر منفی داشته است. باتوجه به اینکه سلامت جامعه ایرانی از حضور نوجوانان افغانستانی متأثر است نیاز به پژوهش های تحلیلی در این زمینه احساس می گردد؛ با این حال، تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته است. هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سلامت اجتماعی و میزان افسردگی، اضطراب و پرخاشگری تجربه شده در نوجوانان افغانستانی دارای کیفیت زندگی بالا و پایین مقیم شهر تهران بود. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی، به روش علی-مقایسه ای است که به مقایسه نوجوانان افغانی دارای کیفیت زندگی بالا و پایین، پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه نوجوانان دختر و پسر افغانی مقیم شهر تهران بود که در نیم سال دوم سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند. نمونه گیری بصورت هدفمند و با سرند کردن انجام گرفت. بدین نحو که، ابتدا با توجه به نمره برش 78 در پرسشنامه ی کیفیت زندگی، 30 نوجوان دختر دارای کیفیت زندگی بالا، 30 نوجوان دختر دارای کیفیت زندگی پایین، 30 نوجوان پسر دارای کیفیت زندگی بالا، و 30 نوجوان پسر دارای کیفیت زندگی پایین، برای هر گروه انتخاب شدند. سپس، سایر ابزارهای پژوهش که شامل پرسشنامه افسردگی (بک و همکاران، 1963)، پرسشنامه اضطراب بک (1993)، پرسشنامه پرخاشگری باس و پری (1992)، و پرسشنامه سلامت اجتماعی کییز (2004) بود نیز اجرا و نمره گذاری شدند. داده ها با تحلیل واریانس یک راهه (ANOVA)، آزمون تعقیبی جیمز-هوئل، و آزمون تعقیبی توکی، تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 26 انجام شد. یافته ها: به طورکلی به استثناء افسردگی که در میان گروه ها معنادار نبود، دختران و پسران نوجوان افغانستانی با کیفیت زندگی پایین از نظر اضطراب و پرخاشگری به طور معناداری (در سطح 05/0 >) نسبت به دختران و پسران نوجوان افغانستانی با کیفیت زندگی بالا متفاوت بود. اما، دختران و پسران دارای کیفیت زندگی پایین با دختران و پسران دارای کیفیت زندگی بالا، به لحاظ سلامت اجتماعی با هم تفاوتی نداشتند. نتیجه گیری: تشخیص و مداخله ی به موقع در مورد مشکلات سلامت روانی و اجتماعی نوجوانان افغانی مقیم ایران، می تواند از بروز مشکلات شدیدتر سلامت روان و مشکلات اجتماعی در آینده بکاهد و تأثیر مثبتی بر آینده ی شغلی و در کل زندگی این قشر دارد. بنابراین لازم است برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی نوجوانان افغانی، مداخلات پیشگیرانه و درمانی و آموزشی طراحی و اجرا گردد.