مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود. نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد.از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروهِ آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از پروتکل جلسات درمان هیز، استروسال ،(2012) با اندکی تلخیص تدوین شده است ودر 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود، (Neff, ,2003)و تاب آوری خانوادگی(Sixbey,2005) به عنوان ابزار استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر داشت و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماهه دارای ثبات بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود
ارائه مدل زیباشناختی و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی براساس آیات و روایات
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال ارائه مدل زیباشناسانه و هنری در برنامه درسی دوره ابتدایی بر اساس آیات و روایات با استفاده از روش آمیخته (کیفی و کمی) است. مولفه-های زیباشناختی و هنری برنامه درسی براساس آیات و روایات از طریق بررسی اسناد و تبیین مبانی و انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان این حوزه تبیین و استناج شد. در بخش کمی جامعه آماری، شامل کلیه معلمان، مدیران و فرهنگیان دارای مدرک دکتری تخصصی در استان سیستان و بلوچستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 265 نفر انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها نیز استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بود. مدل اولیه، با مولفه های حاصل از پرسشنامه طراحی شد و با استفاده از نرم افزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت و شکل تاییدی آن بدست آمد. در مدل اعتبار شده 12 مولفه بدست آمد. در تحلیل تاییدی PLS و سوالات پژوهش از طریق بارهای عاملی و ارزش های R2 و از روش بوت استراپ (با 500 زیر نمونه) برای محاسبه مقادیر آماره T جهت تعیین معناداری ضرایب مسیر استفاده شد. مدل با توجه به جداول و ضرایب در سطح قابل قبول برازش شد و کلیه بارهای عاملی مرتبه اول بالای 50/0 به دست آمد. در نهایت مدل برآمده از PLS، در قالب نمودار اشعه خورشیدی (Sunburst) حاصل شد.
نقش واسطه ای سبک های دلبستگی در رابطه ی عوامل محافظت کننده و مخاطره آمیز مرتبط با خانواده با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رابطه ی عوامل مرتبط با خانواده (باورهای دینی، پایگاه اجتماعی – اقتصادی، باورهای فرهنگی و سبک فرزند پروری) با نگرش به مصرف مواد در دانش آموزان دوم متوسطه شهرستان خرم آباد با نقش واسطه ای سبک های دلبستگی انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی و از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان متوسطه دوم شهرستان خرم آباد در سال تحصیلی1402 – 1401 بود. حجم نمونه 380 دانش آموز بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های استاندارد باورهای دینی (1389)، پایگاه اجتماعی – اقتصادی قدرت نما (1993)، سبک های فرزند پروری بامریند (2004)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990)، نگرش به اعتیاد نظری (1380) و پرسشنامه محقق باورهای فرهنگی بومی بود. در پایان نتایج نشان داد که مسیر مسقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 51/0=β)، باورهای دینی (001/0>P، 48/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 65/0=β) و مسیر پایگاه اقتصادی – اجتماعی به نگرش به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 67/0=β) معنادار می باشد. همچنین، مسیر مستقیم سبک فرزندپروری (001/0>P، 78/0=β)، باورهای دینی به (001/0>P، 62/0=β)، باورهای فرهنگی بومی (001/0>P، 57/0=β)، پایگاه اقتصادی – اجتماعی (001/0>P، 47/0=β) به سبک های دلبستگی و مسیر مستقیم سبک های دلبستگی به نگرس به مصرف مواد مخدر (001/0>P، 47/0=β)، معنادار می باشند. همچنین حد پایین و بالای آزمون بوت استراپ نشان داد که مسیرهای غیرمستقیم عوامل مرتبط با خانواده از طریق سبک های دلبستگی رابطه معناداری با نگرش به مصرف مواد در دانش-آموزان دارد (001/0>P). بنابراین شناسایی عوامل مخاطره آمیز و تقویت عوامل محافظت کننده مرتبط با خانواده می تواند، نفش پیشگیری از اعتیاد را میان دانش آموزان متوسطه دوم ایفا کند.
تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی نوروفیدبک بر سیستم های مغزی رفتاری بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه بیماران مبتلا به اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی شهر تبریز در سال 1402 بود و نمونه مورد نظر از افرادی بودند که تشخیص قطعی اضطراب فراگیر دریافت کرده بودند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس سیستم های مغزی رفتاری و برای مداخله از دستگاه نوروفیدبک استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده به کمک تحلیل کوواریانس چند و با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که نوروفیدبک باعث بهبود سیستم های مغزی رفتاری و تغییرات امواج مغزی می شود (P<.01). مبتنی بر همین یافته ها پیشنهاد می گردد که مراکز روانشناسی و روان پزشکی از نوروفیدبک به عنوان درمانی موثر برای کاهش اضطراب فراگیر بیماران استفاده نمایند.
نقش واسطه ای ابعاد سرشتی شخصیت در رابطه سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد اینترنتی دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گری ابعاد ویژگی های سرشتی شخصیت در رابطه بین سیستم های مغزی رفتاری با اعتیاد اینترنتی در دانشجویان بود. پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود. جامعه ی پژوهش حاضر کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه غیرانتفاعی اشرفی اصفهانی در سال ۱401 بودند. از بین دانشجویان این دانشگاه ها، ۳۴۶ دانشجو بر اساس نمونه گیری در دسترس، اطلاعات مورد نیاز پرسشنامه ی شخصیت گری ویلسون (1989)، پرسشنامه ی سرشت و منش کلونینجر (1994) و پرسشنامه ی اعتیاد به اینترنت یانگ (1998) را تکمیل نمودند. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از الگویابی معادله ساختاری انجام شد. یافته ها نشان داد پشتکار و نوجویی به صورت مثبت و آسیب پرهیزی به صورت منفی بر اعتیاد به اینترنت اثر دارند. رابطه بین پاداش وابستگی بر اعتیاد به اینترنت معنا دار نشد. اثر مستقیم سیستم های بازداری رفتاری با اعتیاد به اینترنت 371/0 و اثر مستقیم سیستم های فعال ساز رفتاری با اعتیاد به اینترنت 382/0- و هر دو در سطح 01/0 درصد معنادار است. همچنین اثر غیر مستقیم سیستم های بازداری رفتاری و فعال ساز رفتاری از طریق ابعاد شخصیتی سرشت هر دو معنا دار بود . رابطه غیر مستقیم فعال ساز رفتاری بر اعتیاد به اینترنت 146/0- و رابطه غیر مستقیم بازداری رفتاری بر اعتیاد به اینترنت 137/0+به دست آمد . در بین ابعاد شخصیتی سرشت نقش میانجی گری جزیی پشتکار تایید شد.
تاثیر تفکر جنایی بر همدلی با نقش میانجی رفتارهای یاری رسان در زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی
حوزه های تخصصی:
اجتماعی، انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی بود که از روش آماری مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی شهر اصفهان بودکه حداقل یک سال از محکومیت آن ها می گذرد. در پژوهش حاضر از روش نمونه گیری تصادفی هدفمند استفاده شد، بدین صورت که در مرحله اول از بین تعداد کل زنان زندانی در فاصله بهار و تابستان 1402، پس از اجرای مصاحبه بالینی و اجرای آزمون میلون 3، تعداد افرادی که تشخیص اختلال شخصیت ضد اجتماعی گرفتند به عنوان گروه هدف و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که تعداد آنها 128 نفر بود و جهت شرکت در پژوهش به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه بالینی چند محوری میلون3 (مارنات، 2003)، پرسشنامه تفکر جنایی (گلین والترز، 1995)، پرسشنامه فهرست واکنش های بین فردی (دیویس، 1983) و پرسشنامه شخصیت جامعه پسند (پنر، 2002)، پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل آماری به شیوه معادلات ساختاری، از نرم افزار pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که متغیر رفتار یاری رسانی در تاثیر تفکر جنایی بر همدلی نقش میانجی دارد و تاثیر این دو بر یکدیگر را تقویت می کند و با توجه به نتایج حاصل می توان اذعان داشت که رفتارهای یاری رسان در تاثیر همدلی بر تفکر جنایی زنان زندانی دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای نقش میانجی می باشد.