فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱۲۷ مورد.
تدوین ابزار سنجش درک مفهومی علوم پایه هشتم و تعیین رابطه آن با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی آزمونی پایا و معتبر برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هشتم و بررسی رابطه درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی بود. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پایه هشتم مدارس متوسطه دوره اول شهر داراب در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند.\nبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 376 نفر از دانش آموزان شامل 189 دانش آموز دختر و 187 دانش آموز پسر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، ابزاری به نام آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم با همکاری دبیران علوم تجربی ساخته شد. این ابزار دربرگیرنده 15 سوال چهار گزینه ای است که با توجه به محتوای کتاب علوم پایه هشتم تهیه شده است. به منظور ارزیابی سوال های آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز سوالات محاسبه شد. و برای بررسی روایی آزمون از روایی محتوایی، روش لاشه (59/0 = CVR) و روش تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمون از روایی مناسبی برخوردار است. همچنین پایایی آزمون نیز با استفاده از روش همسانی درونی، ضریب کودر ریچارسون 20، 86/0 و روش تنصیف برابر با 83/0بدست آمد. نتایج نشان داد که \آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم\ برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم تجربی مناسب بوده و از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه می توان درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم را نسبت به درس علوم تجربی به طور غیرمستقیم و از طریق سنجش توانایی آن ها در کاربرد و استفاده از آموخته ها مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که بین عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی و درک مفهومی علوم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. وقتی دانش آموزان مطالب را به صورت مفهومی یاد می گیرند، می توانند آن ها را در موقعیت های جدید بکار گیرند و به سوالات مختلف و متفاوت پاسخ مناسب دهند.\nهدف از این پژوهش، طراحی آزمونی پایا و معتبر برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هشتم و بررسی رابطه درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی بود. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پایه هشتم مدارس متوسطه دوره اول شهر داراب در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند.\nبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 376 نفر از دانش آموزان شامل 189 دانش آموز دختر و 187 دانش آموز پسر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، ابزاری به نام آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم با همکاری دبیران علوم تجربی ساخته شد. این ابزار دربرگیرنده 15 سوال چهار گزینه ای است که با توجه به محتوای کتاب علوم پایه هشتم تهیه شده است. به منظور ارزیابی سوال های آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز سوالات محاسبه شد. و برای بررسی روایی آزمون از روایی محتوایی، روش لاشه (59/0 = CVR) و روش تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمون از روایی مناسبی برخوردار است. همچنین پایایی آزمون نیز با استفاده از روش همسانی درونی، ضریب کودر ریچارسون 20، 86/0 و روش تنصیف برابر با 83/0بدست آمد. نتایج نشان داد که \آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم\ برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم تجربی مناسب بوده و از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه می توان درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم را نسبت به درس علوم تجربی به طور غیرمستقیم و از طریق سنجش توانایی آن ها در کاربرد و استفاده از آموخته ها مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که بین عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی و درک مفهومی علوم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. وقتی دانش آموزان مطالب را به صورت مفهومی یاد می گیرند، می توانند آن ها را در موقعیت های جدید بکار گیرند و به سوالات مختلف و متفاوت پاسخ مناسب دهند.
امکان سنجی برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامه ریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، امکان سنجی برنامه ریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامه ریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی استان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه یابی و جامعه آماری پژوهش کارشناسان مسؤول و معاونین آموزشی دوره متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز، مناطق آموزشی (آذرشهر، گوگان، اسکو و خواجه) و اساتید علوم تربیتی دانشگاه های تبریز، آزاد واحد تبریز، فرهنگیان و شهید مدنی آذربایجان بودند. نمونه پژوهش شامل42 نفر کارشناسان مسؤول و 44 نفر از اساتید طبق جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی انتخاب شدند. داده ها از طریق دو پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شد. برای تعیین روایی، از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. پایایی پرسش نامه ها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های آماری t تک نمونه ای، t دو نمونه مستقل وآزمون فریدمن استفاده شد. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد که تمرکززدایی از نظام برنامه ریزی درسی، کیفیت بخشی آموزشی و اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محور با توجه به توانمندی ها و ظرفیت های مدارس ازطریق برنامه ریزی درسی مدرسه محور امکان پذیر است (05/0≥P). درحالی که نتایج آزمون t دو نمونه مستقل نشان داد از نظراساتید و کارشناسان مسؤول در امکان تمرکززدایی از نظام برنامه ریزی درسی و اجرای برنامه ریزی درسی مدرسه محوربا توجه به توانمندی ها و ظرفیت های مدارس تفاوت معناداری وجود داشته(05/0≥P)، اما در کیفت بخشی آموزشی از طریق برنامه ریزی درسی مدرسه محور بین دو گروه تفاوت وجود ندارد(05/0≤P).
نقش مدرس به عنوان مؤلفه ای از برنامه درسی در نیل به کارآفرینی
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش مدرس در نیل به هدف کارآفرینی نظام آموزش علمی- کاربردی جهاد کشاورزی خراسان رضوی انجام شده است. رویکرد این مطالعه، کیفی و روش مطالعه، ارزشیابی و مدل مورد استفاده، مدل خبرگی و نقادی آیزنر بوده است. مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه، ابزار جمع آوری داده ها بوده است. جهت اطمینان از اعتبار یافته ها از انسجام ساختاری، کفایت ارجاعی و اعتبار اجماعی بهره گیری شده است. یافته ها نشان دهنده ی آن است که تمرکز بیشتر بر مطالب نظری در تدریس، عدم تناسب ایفای نقش مدرسین با ماهیت مراکز علمی ـ کاربردی، ناامید کردن و ایجاد دلسردی در دانشجویان، تحقیر دانشجو و عدم اختصاص زمان کافی، از جمله ی مواردی هستند که نقشی غیر همسو با غایت برنامه درسی قصد شده را نمایان می سازد.
ارائه الگوی ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی در فلسفه تعلیم و تربیت؛ بررسی موردیِ سازواری «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» در سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، ارائه الگویی برای ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی در فلسفه تعلیم و تربیت است. دست یابی به این هدف با تحلیل تطبیقی الگوهای پیشین و بازسازی آن ها مبتنی بر مبانی مفروض صورت گرفت. نتایج به دست آمده به طرح یک الگوی چهار مرحله ای انجامید که گام های اساسی آن جهت ارزیابی سازواری نظریه ترکیبی عبارتند از «بررسی هدف ترکیب، بررسی رویکرد ترکیب، بررسی روند گزینش و ترکیب نظریه ها، باهم نگری و تعیین درجه سازواری فلسفه تعلیم و تربیت ترکیبی». در ادامه، الگوی پیشنهادی این پژوهش جهت بررسی سازواری «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» سند تحول بنیادین آموزش و پرورش کشور مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از این بررسی نشان داد که ترکیب صورت گرفته از نوع «فروکاهش و عرضی» است و بنا به رویکرد و رهیافت پارادایمیک مورد نظر سند، سازواری بخش «فلسفه تربیت جمهوری اسلامی ایران» با چالش جدی مواجه است.
مطالعه تاثیر دیدگاه بی نظمی بر درک دبیران شیمی از مفهوم آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارائه یک الگوی راهنما برای کاربرد دیدگاه های برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
اثربخشی برنامه های درسی دروس تربیتی بر ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی میزان اثربخشی برنامه های درسی دروس تربیتی دوره های کارشناسی رشته های مختلف دبیری بر ارتقای سطح دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران بوده است. روش تحقیق توصیفی از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دوره کارشناسی رشته های مختلف دبیری دانشگاههای آزاد اسلامی استان مازندران به تعداد 1644 نفر بود که در سال تحصیلی 86 ـ 85 مشغول به تحصیل بودند.
نمونه آماری با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه (نادری و سیف نراقی، 1380 و دلاور، 1384) به روش تصادفی طبقه ای نسبی به تعداد 310 نفر انتخاب گردید. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بسته پاسخ محقق ساخته بود که براساس فرضیه های تحقیق و به شیوه مقیاس لیکرت پس از به دست آوردن اعتبار (74/0) اجرا شد.
به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روشهای آماری توصیفی از قبیل توزیع فراوانی، درصد فراوانی و جدولهای آماری مربوط به آن استفاده گردید. در بخش آمار استنباطی به منظور بررسی تاثیر برنامه های دروس تربیتی برحسب رشته ها و سالهای مختلف تحصیلی با توجه به مقایسه بیش از دو گروه مستقل از نظر یک متغیر رتبه ای، آزمون کروسکال ـ والیس به کار گرفته شد.
در ارتباط با متغیر جنسیت با توجه به اینکه در طرح مستقل دو موقعیتی از آزمودنیهای متفاوتی برای هر یک از موقعیتها استفاده می شود، از آزمون یومان ـ ویتنی استفاده شد.
نتایج نشان داد که دانش، نگرش و مهارتهای دانشجویان برحسب رشته های مختلف تحصیلی و جنسیت دستخوش تغییر مطلوبی شده است. این تغییر در رشته آموزش ابتدایی در مقایسه با سایر رشته ها با توجه به ارائه حجم وسیعی از واحدهای درسی دروس تربیتی، بیشتر و در مردان با توجه به برخورداری از شرایط و فرصت های بیشتر برای فراگیری و کاربرد آموخته ها، بیشتر از زنان بوده است. در ارتباط با متغیر سال تحصیلی، تنها دانش دانشجویان تغییر مطلوبی یافته، ولی نگرش و مهارتهای آنان با توجه به اینکه در برنامه های درسی سنتی به این حیطه ها توجه کمتری شده است، تغییر معنا داری پیدا نکرد.
تحلیل تاریخی Currere به معنای گذر زندگی نامه ای در آثار نوفهم گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، مطالعه تاریخی معنای Currere در آثار نوفهم گرایی می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش تحلیل گفتمان بهره گرفته شد. واحد تحلیل گفتمان جمله و سطح تحلیل گفتمان در سطح تفسیر تعیین شد. با توجه به سؤال های پژوهش، داده ها در چهار سطح معانی Currere، روش های Currere، مراحل Currere و بار سیاسی- اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی طبقه بندی شدند. نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که Currere در آثار نوفهم گرایی با معانی مختلفی مانند «گذر شخصی» یا «گذر زندگی نامه ای»، برنامه درسی به عنوان عمل سیاسی، درگیری فرارونده در جهان، شکلی از تجربه زیست شده، تفکر درباره گذشته و نگاه به آینده، الگوی پژوهش برنامه درسی، کارآگاهانه با خود و دیگران، فهم پیچیده یا درک پیچیده درباره راستی آزمایی احتمال ها در برنامه های درسی حول محور جنسیت، فرهنگ، نژاد و قوم، در پرانتز و قلاب گذاشتن تجربه معلم و دانش، نائل آمدن به تجربه خود و دوباره نگریستن به تجربه مدرسه ای به کاررفته است. همچنین، داستان خود، خود پویشی و مطالعه خود ازجمله روش های درک برنامه درسی از دیدگاه نوفهم گرایان تبه شمار می روند. بار سیاسی و اجتماعی Currere در آثار نوفهم گرایی هم به معنای بازسازی فردی و هم بازسازی اجتماعی به کاررفته است.
آموزش وظیفه مدار: روشی برای ارتقای مهارت های قابل انتقال در برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با پیشرفت تکنولوژی و تغییر روشهای کاری، انعطافپذیر و تعدیل پذیربودن کارکنان در محیط های کاری به عنوان ضرورت مطرح میشود. در این مقاله، مفهوم آموزش وظیفه مدار مطرح میشود که روش منحصربه فردی برای آموزش با هدف توسعه مهارتهای قابل انتقال در دانشجویان است. این روش آموزش به دانشجو امکان تخصصی سازی دانش و توسعه تعدیل پذیری و انطباق پذیری اساسی را میدهد. هدف این مقاله، بحث در مورد کسب مهارتهای قابل انتقال در برنامه درسی است و تفکر فعلی در خصوص مهارتهای قابل انتقال و طرح و برنامه دولت برای نیروی کار کاملاً ماهر را ارایه میدهد.
نتیجهگیری: آموزش وظیفهمدار، راهبردی برای آموزش ارایه مینماید که بر ساختارهای آموزشی متمرکز است و از این تفکر حمایت می کند که یادگیری در پزشکی زمانی موثرتر است که در موقعیت های عملی واقعی و توسط متخصص ارایه شود.
مسایل سنجش و تشخیص دانش آموزان ورودی به مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های آموزش و پرورش کشورها، معمولاً در ابتدای ورود کودکان به مدرسه، به سنجش روان شناختی آنان می پردازند تا برنامه های درسی خود را با وضعیت آنان هماهنگ سازند. در کشور ما نیز از سال 1375 طرحی با عنوان سنجش سلامت جسمانی و آمادگی تحصیلی کودکان بدو ورود به مدرسه به اجرا درآمده که عمدتاً بر مشخصات فردی، مشخصات خانواده، و سنجش وضعیت سلامت جسمی دانش آموزان متمرکز است و آمادگی تحصیلی آنان را نیز بر اساس برخی رویکردهای روان سنجی، تا اندازه ای مورد اندازه گیری قرار می دهد. در این مقاله با بررسی رویکردهای جدید و پژوهش ها و آثار جدید سنجش روان شناختی، نشان داده شده است که کارکرد واقعی آموزش و پرورش ایران در سنجش ورودی دانش آموزان به مدارس ابتدایی در مقایسه با مبانی نظری و کارکردهای علمی پیشرفته جهانی در این حوزه از سنجش روانی - تربیتی و هدف های اصلی سنجش ورود به مدرسه، فاصله دارد و ضروری است که برخی طرح های پژوهشی توسعه ای و علمی و کاربردی برای ایجاد تحول در این موضوع حیاتی صورت گیرد.
عوامل مؤثر در تعیین محتوا و حجم کتابهای درسی تعلیمات اجتماعی دوره راهنمایی تحصیلی
حوزه های تخصصی:
تبیین پدیدارشناسانه اصول برنامه درسی «تجربه تدریس»(کارورزی) در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین اصول برنامه درسی تجربه تدریس بر اساس تجارب زیسته معلمان انجام پذیرفته است. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان در پژوهش، نه نفر از معلمان و اساتید موفق در دانشگاه ها بودند که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش 358 کد مفهومی در زمینه اصول برنامه استخراج و در هشت مؤلفه اصلی: تعامل غم خوارانه و مهرورزانه، پویایی، تدبیر تدریس، خویشتن نگری، کنش متقابلی، ایجاد موقعیت های فکورانه، درک فرهنگی _ هنری، بینش عملی و 35 زیر مؤلفه دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که پایبندی به اصول فوق باعث بهبود رفتار اخلاقی و پایداری رفتار در فراگیران شده و می تواند اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تضمین نماید.