۱.
کلید واژه ها:
ساختار نظام آموزش عالی انگاره های ساختاری ساختار وظیفه ای برنامه های توسعه آموزش عالی
هدف این پژوهش شناسایی آسیب ها و موانع ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه بخش آموزش عالی به منظور ارائه راهبردهای مناسب است. برای نیل به این هدف نظر سه گروه از نمونه آماری یعنی مدیران ارشد دولتی، صاحبنظران مدیریت و برنامه ریزی، مدیران و کارشناسان اداری جمع آوری گردید که دو گروه اخیر به روش نمونه گیری هدف دار قضاوتی انتخاب شدند. روش پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از نظر چگونگی گردآوری داده ها شامل سه نوع تحلیل محتوا، توصیفی ـ پیمایشی و توصیفی ـ همبستگی است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش علاوه بر مطالعه متون و پیشینه آن، از طریق تحلیل متن مصاحبه های مدیران ارشد و پرسشنامه محقق ساخته به دست آمد و از طریق شاخص های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل گردید.
به طور کلی نتایج به دست آمده از پژوهش نشان دادند که موانع و آسیبهای اصلی ساختار نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه از ساختار وظیفه ای آن ناشی شده اند. این موانع شامل مواردی چون؛ عدم انطباق ساختار با ویژگیهای برنامه ها، عدم انطباق ساختار با محیط اجرای برنامه ها و عدم انطباق ساختار با اهداف برنامه ها می باشند که برایندی از ساختار وظیفه ای نظام آموزش عالی و محدودیتهای آن هستند. بدین منظور سه راهبرد فرهنگ مشارکتی، مدیریت ترکیبی یا نظام مند و ساختار ماتریسی به ترتیب اهمیت به عنوان راهبردهای رفع آسیبها و موانع ساختاری نظام آموزش عالی در اجرای برنامه های توسعه معرفی شدند، به طوری که راهبردهای سه گانه ضمن همبستگی با همدیگر، بر اساس الگوی رگرسیونی نقش بزرگی را در آسیب زدایی ساختار این نظام بازی می کنند.
۲.
کلید واژه ها:
تصمیم گیری مشارکت دلبستگی شغلی جایگزین های شغلی
هدف این پژوهش بررسی نقش مشارکت در تصمیم گیری، رفتار مدنی سازمانی، رضایت از پرداخت، میل به ماندن، ترک خدمت، جایگزین های شغلی، اعتماد سازمانی، دلبستگی شغلی و دلبستگی به کار در عدالت سازمانی ادراک شده (در ابعاد عدالت توزیعی، رویه ای و ارتباطی) مربیان آموزشگاههای استثنایی شهر اصفهان است. بدین منظور از بین کلیه مربیان آموزشگاههای استثنایی شهر اصفهان 231 نفر (52 مرد و 179 زن) به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. پرسشنامه های مورد استفاده در پژوهش شامل 3 پرسشنامه برای سنجش ابعاد عدالت سازمانی و 9 پرسشنامه برای سنجش متغیرهای پیش بین بوده است. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون گام به گام تحلیل شد. نتایج حاصل نشان داد که به ترتیب رضایت از پرداخت، ترک خدمت، مشارکت در تصمیم گیری، دلبستگی به کار و میل به ماندن برای عدالت توزیعی، مشارکت در تصمیم گیری، اعتماد سازمانی، دلبستگی شغلی و رضایت از پرداخت برای عدالت رویه ای و مشارکت در تصمیم گیری، ترک خدمت و اعتماد سازمانی برای عدالت ارتباطی دارای توان پیش بینی معنادار (05/0P<) هستند.
۳.
کلید واژه ها:
عملکرد تغییر نگرش مدیریت تغییر
هدف از این پژوهش تعیین ابعاد و مؤلفه های مدیریت تغییر در دانشگاهها، بررسی عملکرد و نگرش مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8 بر مبنای ابعاد تعیین شده و ارائه چارچوب ادراکی مناسب برای مدیریت تغییر در دانشگاههای آزاد اسلامی به منظور همگامی با تغییرات شتابان و همه جانبه در هزاره سوم بوده است. از طریق مطالعه متون و پیشینه پژوهش 108 مؤلفه مدیریت تغییر استخراج و در پنج بعد شامل خصوصیات رهبر تغییر، سیاستها و راهبردهای تغییر، فرهنگ تغییر، محیط تغییر و فناوری و محتوای تغییر طبقه بندی شد. سپس برای بررسی عملکرد و نگرش مدیران نسبت به مؤلفه های تغییر، یک پرسشنامه محقق ساخته تدوین و روایی آن پس از اجرای مقدماتی، از طریق قضاوت خبرگان و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ (بیش از 95/0) تایید شد. جامعه آماری آن را مدیران واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه 8 (رؤسا و معاونان دانشگاهها، رؤسا و معاونان دانشکده ها و مدیران گروههای آموزشی) شامل 395 نفر تشکیل دادند که از میان آنها 267 نفر از طریق فرمول تعیین حجم نمونه و به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. داده های جمع آوری شده از اجرای پرسشنامه با استفاده از روشهای آمار توصیفی (فراوانی، درصد، انحراف معیار، میانگین، میانه) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس، مجذور کای، تحلیل عاملی، تحلیل مسیر) از طریق نرم افزارهای SPSS و Liseral تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نظرات گروههای مختلف درباره عملکرد مدیران در خصوص ابعاد و مؤلفه های مدیریت تغییر تفاوت معناداری وجود ندارد. این نتیجه درباره نگرش مدیران نسبت به مدیریت تغییر نیز صادق بود. مؤلفه های اصلی چارچوب ادراکی مدیریت تغییر از طریق تحلیل عاملی شناسایی شد و از طریق آزمون تحلیل مسیر برای تاثیر مؤلفه های اصلی بر یکدیگر تعیین و چارچوب ادراکی نهایی ارائه شد. با استفاده از آزمون نیکویی برازش (GFI) تناسب چارچوب ادراکی تایید شد (بیش از 90/0).
۴.
کلید واژه ها:
تدریس اثربخش دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان
هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان به کارگیری عوامل تدریس اثربخش ( شامل 6 مؤلفه طراحی تدریس، اجرای آموزش، مدیریت کلاس درس، روابط انسانی، ارزشیابی و برخورداری از ویژگیهای مطلوب شخصیتی) توسط اساتید دانشگاه آزاد واحد خوراسگان از نظر دانشجویان است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان سال چهارم دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان است که از میان آنها دانشکده های علوم تربیتی و روان شناسی، کشاورزی و علــــوم پایه تعیین شدند. از این تعداد 165 نفر از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب و پرسشنامه ها میان آنان توزیع گردید. پرسشنامه محقق ساخته شامل 41 سؤال پنج گزینه ای مطابق با مقیاس لیکرت فراهم شد. روایی پرسشنامه با اقتباس از منابع علمی معتبر و همچنین مطالعه 3 نفر از صاحبنظران و پایایی آن نیز از طریق مطالعه مقدماتی و به وسیله 41 نفر نمونه انتخابی از جامعه اصلی، بررسی شد که با به کارگیری ضریب آلفای کرونباخ، 89/0 به دست آمد. اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی(درصد، فراوانی، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی « tهمبسته، t تک متغیره، تحلیل واریانس،t هتلینگ،t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون H.S.D یا توکی» تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در سؤال اول «میزان به کارگیری معیار طراحی تدریس»، دوم «میزان به کارگیری معیار اجرای آموزش»، سوم «میزان به کارگیری معیار مدیریت کلاس»، چهارم «میزان به کارگیری معیار روابط انسانی»، پنجـــم «میزان به کارگیری معیار ارزشیابی»، و ششم «میزان برخورداری از ویژگیهــای شخصیتی مطلوب»، میانگین استادان این دانشگاه در سه دانشکده نمونه انتخابی پژوهش به ترتیب 66/3، 13/3، 56/3، 38/3، 24/3 ، و43/3 بوده است که بالاتر از میانگین تعیین شده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت که تدریس استادان این دانشکده ها اثربخش بوده است. همچنین در تمام سؤالات پژوهش در سطح دانشکده اختلاف معنادار میان عملکرد استادان مشاهده شده است.
۶.
کلید واژه ها:
پیشرفت تحصیلی انگیزه تحصیلی نگرش به تحصیل
این پژوهش با قبول این واقعیت که پیشرفت تحصیلی دختران در مقایسه با پسران بیشتر است با هدف جست وجوی عوامل مؤثر بر آن انجام گرفته است. پژوهش از نوع علی ـ مقایسه ای بوده و جامعه آماری آن دانش آموزان مقطع راهنمایی و متوسطه استانهای خراسان رضوی، شمالی و جنوبی است (753464=385612پسر+ 367852 دختر). نمونه آماری بر اساس فرمول حجم نمونه کرجسی و مورگان با آلفای 05/0 شامل 853 نفر از دانش آموزان (421 دختر و 432 پسر) بود که به تفکیک جنسیت به روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل سه پرسشنامه: اعتماد به نفس کوپر اسمیت که یک ابزار استاندارد است و اعتبار آن از طریق روش دو نیمه کردن 87/0 به دست آمد. انگیزش تحصیلی و نگرش به تحصیل که محققان تدوین کردند و اعتبار آن از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 86/0 و 92/0 به دست آمد و روایی آن از طریق روایی محتوایی مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون t و ضریب همبستگی نشان داد که انگیزه تحصیل در دختران بیشتر و نگرش آنان نسبت به تحصیل مثبت تر است، در حالی که بین دو گروه از لحاظ اعتماد به نفس تفاوت معناداری مشاهده نشد. همچنین یافته ها بیانگر اعتماد به نفس برتر، انگیزه تحصیلی بیشتر و نگرش به تحصیل مثبت تر در دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. بین پیشرفت تحصیلی و سه متغیر انگیزه تحصیلی، نگرش به تحصیل و اعتماد به نفس همبستگی معنادار مشاهده شد.