فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۴۱ تا ۶۶۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه عوامل پیش بینی کنندگی رضایتمندی دانشجویان مهندسی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل با روش تحلیل عامل انجام شد. این مطالعه توصیفی- تحلیلی در سال 1393-94 برای دانشجویان مهندسی دانشگاه اهر انجام شده است. در ابتدا پرسشنامه مطالعه عوامل رضایتمندی از آموزش معادلات دیفرانسیل طراحی شد. سپس با روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 316 دانشجو به پرسشنامه پاسخ دادند. پایایی پرسشنامه با استفاد از روش های آزمون– باز آزمون و آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از روش های روایی صوری، محتوا و سازه تعیین شد. تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 16 و تحلیل عامل تأییدی با استفاده از نرم افزار AMOS نسخه 22 انجام و مدل مناسب ارائه شد. تحلیل عامل اکتشافی پرسشنامه، به استخراج هشت عامل (مدلسازی، تدریس، مفید بودن، هدفمند بودن، ارزشیابی، کارگروهی، تعامل و امکانات) انجامید. نتایج تحلیل عامل تأییدی و قوی ترین مدل تدوین شده نشان داد که مدل هشت عاملی برای پیشگیری از نارضایتی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل برازش مناسب دارد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، پرسشنامه 27 گویه ایدر رابطه با عوامل پیش بینی کنندگی رضایتمندی از کیفیت برنامه درسی معادلات دیفرانسیل، دارای روایی و پایایی مناسب بوده و مدل ارائه شده می تواند در طراحی برنامه های آموزشی قابل استفاده باشد.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزه های تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.
بررسی نحوه ارزشیابی در برنامه درسی تفکر و پژوهش سال ششم ابتدایی و مقایسه آن با ارزشیابی در برنامه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
81 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی و مقایسه نحوه ارزشیابی در" برنامهدرسیتفکر و پژوهش درپایهششم ابتدایی" با برنامهفلسفهبرایکودکان است.بهمنظورتحقق اینهدف،سؤالاتپژوهشدردوحیطهارزشیابی دربرنامهدرسیتفکر و پژوهش درپایه ششم ابتداییایرانوارزشیابیبرنامه درسی فلسفهبرایکودکان ووجوهقوت و ضعفآنهادر زمینه ارزشیابی موردبررسیقرارگرفتهاست. دراینپژوهش پنج مقوله یعنی، فلسفه ارزشیابی، اهداف ارزشیابی، روشهای ارزشیابی، ابزار ارزشیابی و ارزشیابیکنندگان در دو برنامه مورد مقایسه قرار گرفتند. جامعهآماریپژوهششاملکتابهایدرسیتفکر و پژوهش ششم ابتدایی ایرانوراهنمایآنهاستکهدرسال ۱۳۹۱ توسطدفترتألیفوتدوینکتبدرسیتهیهشدهاست و همچنینپژوهش قائدی و دیباواجاری (۱۳۹۰) در خصوص نحوه ارزشیابی برنامهفلسفهبرایکودکانباعنوان "پیشنهاد چارچوبی برای ارزشیابی برنامه درسی فلسفه برای کودکان" میباشد. ابزارمورداستفادهدراینپژوهشاسناد، مدارکو کتابهای مربوطبه برنامهدرسی تفکر و پژوهش ایرانوبرنامهفلسفهبرایکودکاناست. پژوهشحاضرازنوعتحقیقکیفی استکهبهمقایسهنحوه ارزشیابی دوبرنامه مذکورپرداخته است. نتایج نشان میدهد علیرغم آنکه مشابهتهایی بین دو برنامه از جهت ارزشیابی وجود دارد اما در زمینه کمی یا کیفی بودن، فرآیندمحور یا هدف محور بودن، انواع روشهای ارزشیابی، ابزار ارزشیابی و ارزشیابیکنندگان با یکدیگر تفاوت دارند.
عملکرد آموزگاران در تهیه و به کارگیری ابزار جمع آوری و ساماندهی اطلاعات در ارزشیابی توصیفی - کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
71 - 96
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی عملکرد آموزگاران در تهیه و به کارگیری ابزار جمع آوری و ساماندهی اطلاعات در ارزشیابی توصیفی -کیفی است. نوع تحقیق، کاربردی و روش تحقیق کیفی است. جامعه آماری پژوهش، آموزگاران زن مجری ارزشیابی توصیفی پایه های اول، دوم و سوم دبستان های شهرستان فراشبند و حجم نمونه، شامل 12 نفر از آموزگاران مذکور است که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. از روش مثلث سازی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. ابزار پژوهش، مصاحبه (نیمه ساختاریافته) و بررسی اسناد (پوشه ی کار، چک لیست یا فهرست وارسی، واقعه نگاری و آزمون عملکردی) است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی صورت گرفت. نتایج نشان داد آموزگاران از ابزارهای مورد بررسی برداشت نادرستی دارند و به اهداف آن پی نبرده اند. آن ها ابزار مورد بررسی را به درستی تهیه نمی کنند و به کار نمی برند. آموزگاران با کژتابی ذهنی ابزار زدگی و مشکلات تعدد ابزارها روبه رو هستند. از جمله راه حل های پیشنهادی، برگزاری دوره های آموزشی به صورت کارگاهی برای آموزگاران، نظارت بر کار آموزگاران و تعامل آنان با همدیگر است.
تبیین شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری و بررسی میزان کاربست آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
:هدف این مطالعه، شناسایی شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری و بررسی میزان کاربست آنها در دانشگاه هنر اصفهان می باشد. این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و به شیوه ترکیبی( کیفی و کمی) انجام شده است. جامعة آماری بخش کیفی جمعی از صاحب نظران در آموزش هنر و متخصصان برنامه های درسی در سطح کشور وخارج کشور و اعضای هیات علمی دانشگاه هنر اصفهان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 19 نفر از آنان انتخاب گردید. جامعة آماری بخش کمَی تمامی 1110 نفر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه هنر اصفهان بودند که به روش نمونه گیری تصادفی تعداد 300 نفر از آنان انتخاب گردیدند. داده های پژوهش ابتدا از طریق مصاحبة نیمه ساختار یافته و در ادامه با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری گردید. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا، و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرانباخ استفاده شد. یافته های کیفی براساس گویه بندی و مقوله بندی و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق در بخش کیفی مهم ترین شاخص های نوآوری در هدف های برنامه های درسی رشته های هنری عبارت است از: داشتن رویکردی اسلامی به هدف های برنامه های درسی هنری؛ توجه به خود راهبری در تدوین هدف های برنامه های درسی هنری؛ پرورش مهارت های تفکر استقرایی، قیاسی، حل مسأله و انتقادی دانشجویان؛ تربیت دانشجویانی با تسلط بر مبانی نظری(الگوها، بعدها، مولفه ها) زیبایی شناسی. هم چنین نتایج بخش کمی بیانگر آن است که میزان کاربست شاخص های نوآوری درهدف های برنامه های درسی رشته های هنری در دانشگاه هنر اصفهان، بیشتر از حد متوسط می باشد. بین نمرات میزان کاربست شاخص های نوآوری برنامه های درسی هنری در زمینة «هدف» بر حسب متغیر جنسیت و دانشکده تفاوت معنی داری وجود دارد.
تجارب معلمان از تدریس در پایه ششم ابتدایی، در اولین سال تغییر نظام آموزشی (جستاری پدیدار شناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایه ششم ابتدایی بر اساس تغییر در ساختار نظام آموزش مدرسه ای ایجاد شده است. موفقیت تغییر در برنامه درسی و تحولات آموزشی به عوامل متعددی وابسته است. در این میان معلمان به عنوان یکی از عوامل، نقش اساسی بر عهده دارند. این مطالعه به دنبال فهم تجارب معلمان پایه ششم در اولین سال تدریس بوده است، رویکرد تحقیق کیفی و روش آن پدیدارشناسی بوده است. در این راستا داده های مورد نیاز با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته از 11 معلم پایه ششم جمع آوری گردید. نمونه گیری بر اساس هدف انجام و تا اشباع داده ها ادامه یافت. برای اطمینان از صحت یافته ها، آنها را با مدارک و شواهد دیگر (سه سوسازی) و ارجاع مجدد داده های تحلیل شده به مصاحبه شونده، مورد آزمون مجدد قرار گرفت. در تحلیل داده ها براساس روش اسمیت، چهار مقوله شامل: 1) دانش نظری و عملی معلم 2) نگرانی های معلم 3) نارسایی های برنامه و 4) جذابیت های تغییر، به دست آمد. معانی استخراج شده از تجربه معلمان نشان داد که آنها خواستار حضور در فرایند تدوین برنامه بودند، هرچند، اهداف و روش های برنامه درسی را با عملکرد قبلی خود در تعارض می دیدند. معلمان نگران عدم تناسب محتوا با زمان و از هم گسیختگی میان تجربیات قبلی و جدید دانش آموزان به دلیل فقدان عنصر پیوستگی در تغییر بودند. آموزش های نا کافی، حجم محتوای زیاد، عدم توازن زمان با اهداف، کیفیت و کمیت منابع و وسایل آموزشی ناکافی نارسایی هایی ملموس برای اجرای برنامه درسی به همراه داشته اند. علیرغم همه این معضلات تغییر جذابیت هایی داشته که معلمان آنها را در روش تدریس و موضوعات می دیدند.
تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
87 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموز ان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. برای این منظور 202 دبیر مقطع متوسطه تبریز با روش خوشه ای تصادفی از ناحیه چهار تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس ارزیابی باورهای معلمان درباره تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس درون گروهی و مقایسه های زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد: دبیران شهر تبریز باور دارند فعالیت آموزشی رشد تفکر انتقادی برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از استفاده از این روش برای دانش آموز ان ضعیف می باشد. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که دبیران روش های آموزش مستقیم را نیز برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از دانش آموز ان ضعیف می دانند. یکی از کاربردهای عملی پژوهش حاضر این است که باید در برنامه های تربیت معلم به طور گسترده و آشکارتر در زمینه آموزش مهارت های عالی تر تفکر به دانش آموز ان ضعیف توجه شود.
مبانی فلسفی زیرساز فرهنگ برنامه درسی تربیت برای کار و بقا و ارزیابی سازواری فلسفی آن: چالش ها و افق ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
109 - 132
حوزه های تخصصی:
با اهمیت یافتن مسائل اقتصادی در حیات ملت ها، تربیت حرفه ای نیز به عنوان یکی از مسائل تعلیم و تربیت تلقی گردید. از سوی دیگر، دیدگاه های برنامه درسی چنانچه بر مجموعه ای مغشوش از نظرات فلسفی روییده باشند، دیر یا زود، دچار اضمحلال خواهند شد و این عدم انسجام به صورت رخنه ای در دیدگاه، به تدریج وسعت خواهد یافت و از عدم انسجام نظری به نوعی ناکارآمدی و اغتشاش عملی نیز منجر خواهد شد. این مقاله نخست با روش تحلیل مضمون، به استخراج مضامین اصلی فرهنگ برنامه درسی حرفه ای می پردازد و سپس با تحلیل فرا رونده ی این مضامین، ردپای سه مکتب پراگماتیسم، ساختارگرایی و نظریه انتقادی به عنوان پشتوانه های فلسفی این فرهنگ آشکار می سازد. در نهایت سازواری و انسجام فلسفی مکاتب پشتیبان فرهنگ برنامه درسی با روش پژوهش ترکیبی مورد بررسی قرار گرفت. در این فرهنگ، ترکیب پراگماتیسم و ساختارگرایی خواستار ثبات است درحالی که ترکیب پراگماتیسم و نظریه انتقادی، تحول و تغییر را می طلبد. همچنین دو ویراست از پراگماتیسم در این ترکیب به ظهور می رسد که یکی برای فرد و دیگری برای جمع، اصالت قائل است. در نهایت با ترکیب سازوار این نظریه ها، سه ویراست معتبر فلسفی افقی جدید پیش روی این فرهنگ فرا می نهد. ویراست حرفه گرایی تحول خواه، حرفه گرایی محافظه کار و حرفه گرایی فرد گرا، گونه هایی از این فرهنگ اند که هر یک در درون مبانی فلسفی خویش، دارای سا زواری اند و می توانند بدیل های فرهنگ ناسازوار کنونی به شمار روند.
تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.
تحلیلی بر کارکرد نظام آموزشی در آموزش و رشد اخلاقی دانش آموزان با محوریت محتوای کتاب های درسی و شیوه تدریس معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
97 - 120
حوزه های تخصصی:
رشد اخلاقی هدفی است که همواره در تمامی نظام های آموزشی مورد تأکید است. این مقاله به تحلیل کارکرد نظام آموزشی با محوریت محتوای کتاب های درسی و شیوه تدریس معلمان در رشد اخلاقی اختصاص دارد. روش پژوهش کیفی و برای جمع آوری داده ها از روش تحلیل محتوا و مصاحبه استفاده شد. از بین کلیه کتاب های درسی دوره راهنمایی، کتاب های تعلیمات دینی، فارسی، تعلیمات اجتماعی، تاریخ و علوم (15 مورد) انتخاب و محتوای آن ها تحلیل شد. همچنین با 24 معلم در قائم شهر مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نتایج نشان داد کتاب های فارسی، تعلیمات دینی و تعلیمات اجتماعی بیشترین توجه را و کتاب های تاریخ و علوم توجه کمتری را به مقوله اخلاق مبذول داشته اند. همچنین، معلمان از روش های معلم محور در کلاس درس استفاده می نمایند و در رشد اخلاقی صرفاً بر الگوبرداری از عامل های مهم جامعه پذیری تأکید می نمایند. به نظر می رسد در آموزش اخلاق نظام آموزش و پرورش باید متناسب با سطح رشد شناختی دانش آموزان نوجوان دوره راهنمایی عمل کند.
پیشگیری از اعتیاد در محیط های آموزشی با تاکید بر برنامه درسی پنهان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف پیشگیری از اعتیاد در محیط های آموزشی با تاکید بر نقش برنامه درسی پنهان از دیدگاه دانشجویان در دو مرحله کمی و کیفی انجام پذیرفته است. در مرحله اول تعداد 283 نفر از دانشجویان سه رشته روانشناسی و مشاوره و راهنمایی و ادبیات فارسی در سه مقطع ترم اول و چهارم و ترم آخر انتخاب شدند. گردآوری داده های به وسیله پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. در این تحقیق از نظرات اساتید راهنما و مشاور جهت تعیین روایی پرسشنامه و ضریب آلفای کرونباخ (مقدار آلفا 85%) برای تعیین پایایی پرسشنامه استفاده شده است. در مرحله دوم با استفاده از رویکرد کیفی نگر، یکایک مولفه های برنامه درسی اعم از هدف، استاد، دانشجو، محیط فیزیکی، زمان بندی، محتوی، روش تدریس، ارزشیابی و قوانین و مقررات با اتکا بر مدل خبرگی و نقادی آیزنر مورد مداقه قرار گرفت و عوامل موثر بر پیشگیری از اعتیاد پذیری دانشجویان با تاکید بر برنامه درسی پنهان کالبد شکافی شد.
تفکر تخیلی در آموزش علوم: تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه های تخیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتاب های درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس چگونگی و میزان به کارگیری تخیل پرداخته است. پژوهش کمی و به شیوه ی تحلیل محتوا انجام شد. نمونه شامل کتاب های درسی علوم 6 پایه تحصیلی دوره ابتدایی بود. داده ها با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی بر اساس شاخص های تخیل نظریه اشتاینر شامل مفاهیم منعطف، تخیل مشارکتی/عینی و تفکر شهودی جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتاب های علوم به شاخص های تخیل متفاوت بوده است. در خصوص مقایسه ی شاخص های تخیل در کتاب های علوم، بیشترین توجه به شاخص مفاهیم منعطف و کمترین به ترتیب به تخیل مشارکتی/ عینی و تفکر شهودی بوده است، به طوری که در این میان سهم کتاب های علوم پایه سوم و چهارم از همه کمتر و در حد صفر بوده است. متمایز دانستن شناخت از تخیل، یکی دانستن تخیل و فانتزی و اولویت ها و برتری های آموزشی و پرورشی خانواده و نظام آموزشی می تواند دلایلی برای نادیده گرفتن تخیل در کتاب های درسی علوم باشد.
بررسی دستاوردها و پیامدهای برنامه درسی ضمنی دانشجویان دردانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین پیامدهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی است. روش پژوهش کیفی، از نوع مطالعه موردی است. شرکت کنندگان در پژوهش 15 نفر از اساتید و 20 نفر از دانشجویان دانشگاه شیراز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند. اطلاعات با استفاده از منابع و متون علمی، تحقیقات پیشین، پرسشنامه باز پاسخ و مصاحبه با متخصصان کلیدی (افراد کانونی) و به شیوه همسوسازی گردآوری و با به کارگیری روش شبکه مضامین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش بعد از حذف کدهای مشترک، 154 کد مفهومی استخراج گردید. این مفاهیم تحت عناوین کلی: 1. مضامین پایه (کدها و نکات کلیدی متن)، 2. مضامین سازمان دهنده (مضامین به دست آمده از ترکیب و تلخیص مضامین پایه) و 3. مضامین فراگیر (مضامین عالی دربرگیرنده اصول حاکم بر متن به مثابه کل) مورد توجه قرار گرفتند. یافته ها نشان می دهند که عمده ترین پیامدهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی که به وسیله دانشجویان از طریق برنامه های درسی ضمنی آموخته می شوند شامل: 1- قدرت طلبی 2- رفتار انضباطی 3-احساس آرامش و آسایش 4-احساس ارزشمندی 5-خودکنترلی 6-انسجام اجتماعی 7-ارزش محوری 8- مسئولیت پذیری 9-گذراندن امتحان با کمترین تلاش 10- تقلب 11-برخورد کلیشه ای 12-روحیه علمی 13-مطالعه ی عمقی نگر و14- مطالعه ی سطحی نگر می باشد.
پدیدارنگاری تعاملات آموزشی معلمان و دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انتظارات ذینفعان آموزش (یادگیرندگان، خانواده ها و بخش های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه) هرساله بسی متنوع تر و گسترده تر می گردد و این امر باعث شده که معلمان با دسته های بسیار گوناگون تر از فرهنگ ها، علایق و خواسته ها مواجه شوند و در محیطی از شک و تردید و ابهام کار کنند. تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این رویه را ایجاد کرده است و معلمان به دنبال یافتن راه های جدید برای مواجهه با این تنوع ها و ایجاد تعامل سازنده و انطباق درست در امورات آموزشی هستند. در این پژوهش سعی شده تا با روش کیفی پدیدارنگاری به جستجوی گونه های روابط متقابل بین معلم و دانش آموز در امور آموزشی پرداخته شود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از معلمان دارای تجربه آموزشی حداقل 15 سال و بالاتر هستند که در مدارس متوسطه شهر سنندج به فعالیت آموزش و تدریس مشغول هستند. این تعداد با روش نمونه گیری ملاکی انتخاب و تا حد اشباع نظری جمع آوری اطلاعات ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش استقرایی انجام شد. با ترسیم افق های درونی و بیرونی، در نهایت، فضای نتیجه پژوهش طراحی گردید. نتایج پژوهش، شش روش متفاوت را نشان می دهد که در آن معلمان امور آموزشی را در ارتباط با دانش آموز تجربه می کنند؛ که آن ها را در طبقات توصیفی آموزش دهنده مهارت ها، فراهم کننده و ارائه دهنده اطلاعات؛ تسهیل گر یادگیری؛ حضور مشارکتی و هدایت کننده؛ مربیگری (ناظر و راهنما) و روشنگری اندیشه ورزانه دسته بندی کردیم. نقش معلمان در یک پیوستار از «انتقال دهنده دانش» شروع و با «روشنگری اندیشه ورزانه» که در آن معلمان به عنوان اشخاص خاصی در زندگی دانش آموزان ظاهر می شوند که نفوذشان فراتر از دیوارهای کلاس و سال های تحصیل در مدرسه، در کل زندگی اجتماعی آنان ادامه می یابد. همچنین هر کدام از این سبک های تعامل دارای ویژگی های خاص در ارتباط با نقش معلم، یادگیرنده، جو کلاس، برنامه درسی و ... هستند.
تحلیل محتوای میزان توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب در کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل میزان توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب در کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه ایران است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا بوده و رویکرد آن نیز کاربردی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره متوسطه در سال تحصیلی 93- 1392 است که با توجه به ماهیت موضوع پژوهش و محدودیت جامعه آماری از نمونه گیری صرف نظر شده، کل آن ها به عنوان نمونه در نظر گرفته شده اند. ابزار اندازه گیری چک لیست تحلیل محتوای محقق ساخته بوده و نتایج پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. عمده ترین نتایج پژوهش بیان گر آن است که: 1. از مجموع 2656 مرتبه توجه به ابعاد هفت گانه اهداف مصوب، پایه اول با 637 فراوانی یا 24 درصد، پایه دوم با 634 فراوانی یا 9/23 درصد، پایه سوم با 508 فراوانی یا 1/19 درصد و پایه چهارم با 877 فراوانی یا 33 درصد؛ به ابعاد و مقوله های مورد بررسی پرداخته اند. 2. بُعد فرهنگی و هنری با 730 فراوانی یا 5/27 درصد، بیش ترین و بُعد اقتصادی با 71 فراوانی یا 7/2 درصد، کم ترین توجه را به خود اختصاص داده اند.
تأثیر برنامه آموزش فلسفه به کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام دادن این پژوهش، بررسی نقش برنامه آموزش فلسفه برای کودکان بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پایه پنجم مدارس ابتدایی شهر خرم آباد در سال تحصیلی 94-1393 است. این تحقیق، از نوع کاربردی است و شیوه انجام گرفتن آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان پایه پنجم مقطع ابتدایی شهر خرم آباد تشکیل داده است. در این پژوهش، بر اساس سه تحقیق مشابه، تعداد 60 نفر به عنوان حجم نمونه اتنخاب شد، 30 نفر در گروه گواه و 30 نفر درگروه آزمایشی. این تعداد، به صورت تصادفی در هر یک از گروه ها قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس مهارت های اجتماعی متسون بهره گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گرد آوری شده، از آمار توصیفی و آمار استنباطی (تحلیل کواریانس) استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی های آماری نشان داد که برنامه آموزش فلسفه، بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان کلاس پنجم تأثیر داشته است.
طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (ابتدایی و متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
133 - 154
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش هنر یکی از دغدغه های ملی و جهانی نظام های آموزشی است. در این راستا، هدف اصلی مقاله، طراحی الگوی برنامه درسی هنر آموزش های عمومی (دوره ابتدایی و متوسطه اول) به منظور ایجاد یک چارچوب مفهومی در جهت اندیشیدن بیشتر پیرامون مؤلفه های مرتبط با آموزش هنر بود تا مورد استفاده تولیدکنندگان برنامه درسی قرار گیرد. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیلی به سؤالات مرتبط پاسخ داده شد. به منظور طراحی الگو، بر اساس یک قیاس عملی، هدف غایی، درک معنا به عنوان مقدمه اول در نظر گرفته شد. در مقدمه دوم نیز اهداف عام و رویکردهای آموزش هنر قرار گرفتند. اهداف عام شامل: ابراز خود، درگیر شدن در جامعه، فهم جهان، مهارت های ارتباطی، اخلاق حسته و پرورش عواطف و رویکردهای تأثیرگذار در این الگو شامل: رویکرد اسلامی، دیسیپلین محور، دریافت احساس و معنا، رویکرد تلفیقی و چشم بصیرمی باشند. نتیجه این قیاس، شامل: اصول مغایر نبودن برنامه ها با هنر اسلامی، دیسیپلین مداری، تلفیق انگاری، توجه به ویژگی های تحولی، واکاوی معنا، جهت گیری به سوی ادراک فرم، پرورش خلاقیت و تخیل و اصل ارتباط و کاربرد هنر به عنوان گزاره های تجویزی مشخص شدند. در ذیل هر اصل ارتباط آن ها با مبانی، رویکرد یا رویکردها تعیین گردید و همچنین ویژگی ها و روش های دستیابی به هر اصل بیان گردید. طراحی الگوی جامع آموزش هنر جهت بهبود و ارتقاء تربیت هنری در نظام آموزشی نیز پیشنهاد گردید.
تبیین پدیدارشناسانه اصول برنامه درسی «تجربه تدریس»(کارورزی) در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین اصول برنامه درسی تجربه تدریس بر اساس تجارب زیسته معلمان انجام پذیرفته است. در این پژوهش از روش کیفی، از نوع پدیدارشناسی استفاده شده است. شرکت کنندگان در پژوهش، نه نفر از معلمان و اساتید موفق در دانشگاه ها بودند که به صورت هدفمند انتخاب گردیدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق انجام و با روش کدگذاری موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از مجموع یافته های این پژوهش 358 کد مفهومی در زمینه اصول برنامه استخراج و در هشت مؤلفه اصلی: تعامل غم خوارانه و مهرورزانه، پویایی، تدبیر تدریس، خویشتن نگری، کنش متقابلی، ایجاد موقعیت های فکورانه، درک فرهنگی _ هنری، بینش عملی و 35 زیر مؤلفه دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که پایبندی به اصول فوق باعث بهبود رفتار اخلاقی و پایداری رفتار در فراگیران شده و می تواند اثربخشی فرایند یاددهی یادگیری را تضمین نماید.
تأثیر استفاده از نرم افزارهای آموزشی در تقویت مهارت های نوشتاری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال نهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۶
31 - 44
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی میزان تأثیر استفاده از نرم افزارهای آموزشی در تقویت مهارت نوشتاری دانش آموزان پایه سوم شهر کرمانشاه انجام گرفت. روش این تحقیق با توجه به گروه های مورد مطالعه، تجربی است. از میان جامعه آماری، چهار دبستان به صورت تصادفی نمونه آماری را تشکیل داده اند. پس از تجزیه و تحلیل و مقایسه بین میانگین نمرات گروه ها تأثیر آموزش های نرم افزاری در تقویت مهارت نوشتاری تأیید شد. نمرات در دو درس املا و بنویسیم فارسی به طور معنی داری افزایش پیدا کرده بود اما در درس انشای فارسی تأثیر معناداری نداشته است. از سوی دیگر آموزش های الکترونیکی علاقه مندی دانش آموزان را به مهارت های نوشتاری افزایش داده است.
طراحی اهداف مبتنی بر توسعه سرمایه اجتماعی در برنامه درسی آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت توسعه در عصر حاضربیشتر از سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیازمند سرمایه اجتماعی است و بدون این سرمایه استفاده از دیگر سرمایه ها به طور بهینه انجام نمی گردد و پیمودن راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شود. به اعتقاد صاحبنظران، سازمانهای آموزشی یکی از نهادهای تاثیرگذار بر شکل گیری سرمایه اجتماعی از طریق برنامه های درسی هستند. با ایجاد تغییر در اجزای برنامه درسی می توان سرمایه اجتماعی را ارتقا بخشید. این تحقیق بدنبال طراحی اهداف توسعه دهنده سرمایه اجتماعی در آموزش عالی می باشد که به شیوه کیفی و با استفاده از روش زمینه ای انجام شد. در این تحقیق با 10 نفر از صاحبنظران حوزه برنامه درسی و سرمایه اجتماعی مصاحبه به عمل آمد. متن کامل گفته های پاسخگویان از متن ضبط شده اجرا گردید و در فرایند کدگذاری نظرات ارائه شده به مفاهیم مجزا تفکیک شدند و سپس مفاهیم مشترک در دسته های جداگانه قرار گرفت و مولفه اهدافبه عنوان مقوله اصلی تحقیق شناسایی شد. در مدل نهایی موانع، راهبردها و پیامدها برای تدوین اهداف برنامه درسی توسعه دهنده سرمایه اجتماعی به صورت مجزا و در قالب مدل های تحلیلی ارائه گردید.