پژوهش حاضر با هدف تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموز ان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. برای این منظور 202 دبیر مقطع متوسطه تبریز با روش خوشه ای تصادفی از ناحیه چهار تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس ارزیابی باورهای معلمان درباره تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس درون گروهی و مقایسه های زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد: دبیران شهر تبریز باور دارند فعالیت آموزشی رشد تفکر انتقادی برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از استفاده از این روش برای دانش آموز ان ضعیف می باشد. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که دبیران روش های آموزش مستقیم را نیز برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از دانش آموز ان ضعیف می دانند. یکی از کاربردهای عملی پژوهش حاضر این است که باید در برنامه های تربیت معلم به طور گسترده و آشکارتر در زمینه آموزش مهارت های عالی تر تفکر به دانش آموز ان ضعیف توجه شود.