آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

انتظارات ذینفعان آموزش (یادگیرندگان، خانواده ها و بخش های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه) هرساله بسی متنوع تر و گسترده تر می گردد و این امر باعث شده که معلمان با دسته های بسیار گوناگون تر از فرهنگ ها، علایق و خواسته ها مواجه شوند و در محیطی از شک و تردید و ابهام کار کنند. تغییرات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی این رویه را ایجاد کرده است و معلمان به دنبال یافتن راه های جدید برای مواجهه با این تنوع ها و ایجاد تعامل سازنده و انطباق درست در امورات آموزشی هستند. در این پژوهش سعی شده تا با روش کیفی پدیدارنگاری به جستجوی گونه های روابط متقابل بین معلم و دانش آموز در امور آموزشی پرداخته شود. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 نفر از معلمان دارای تجربه آموزشی حداقل 15 سال و بالاتر هستند که در مدارس متوسطه شهر سنندج به فعالیت آموزش و تدریس مشغول هستند. این تعداد با روش نمونه گیری ملاکی انتخاب و تا حد اشباع نظری جمع آوری اطلاعات ادامه داشت. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از روش استقرایی انجام شد. با ترسیم افق های درونی و بیرونی، در نهایت، فضای نتیجه پژوهش طراحی گردید. نتایج پژوهش، شش روش متفاوت را نشان می دهد که در آن معلمان امور آموزشی را در ارتباط با دانش آموز تجربه می کنند؛ که آن ها را در طبقات توصیفی آموزش دهنده مهارت ها، فراهم کننده و ارائه دهنده اطلاعات؛ تسهیل گر یادگیری؛ حضور مشارکتی و هدایت کننده؛ مربیگری (ناظر و راهنما) و روشنگری اندیشه ورزانه دسته بندی کردیم. نقش معلمان در یک پیوستار از «انتقال دهنده دانش» شروع و با «روشنگری اندیشه ورزانه» که در آن معلمان به عنوان اشخاص خاصی در زندگی دانش آموزان ظاهر می شوند که نفوذشان فراتر از دیوارهای کلاس و سال های تحصیل در مدرسه، در کل زندگی اجتماعی آنان ادامه می یابد. همچنین هر کدام از این سبک های تعامل دارای ویژگی های خاص در ارتباط با نقش معلم، یادگیرنده، جو کلاس، برنامه درسی و ... هستند.

تبلیغات