فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۳
125 - 144
حوزه های تخصصی:
الگوهای فرهنگی می توانند صراحتاً در زبان و آموزش زبان بیان شوند. محتوای آموزشی زبان انگلیسی امروزه به ابزاری فرهنگی مبدل گشته است که آموزش پنهانی را به همراه دارد. این مقاله با هدف واکاوی فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی، فرهنگ مقصد و فرهنگ بین الملل کتاب زبان انگلیسی پایه نهم متوسطه اول را بر اساس مدل براون (2012)، لی (2009) و زیر مقوله های فرهنگی، طرح پیشنهادی داوری اردکانی (1386) بررسی می نماید. روش تحقیق، متن بنیاد، غیرآزمایشی و توصیفی است که بر اساس تحلیل محتوی صورت می پذیرد. نمونه آماری تحقیق کتاب زبان انگلیسی پایه نهم متوسطه اول (prospect3) همراه با کتاب کار مربوطه، چاپ 1394 (چاپ اول) است. واحدهای تحلیل شامل واژگان، تصاویر و متون خواندنی، شنیدنی هستند. نتایج تحلیل محتوی نشان می دهد که برآیند مقولات واژگانی، تصویری و متنی شامل 427 مورد فرهنگی است که 315 مورد معادل 73.77% دربردارنده فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی است.
ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی دانشگاهی به منظور ارائه راهکارهای کیفیت بخش انجام شد. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و رویکرد آن نیز کاربردی است. از میان همه دانشجویان شاغل به تحصیل در دانشگاه شاهد (1300 نفر) 297 دانشجو به روش نمونه گیری تصادفی سهمیه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود و داده های حاصل نیز با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی در محیط نرم افزار SPSS تحلیل شدند. نتایج نشان داد وضعیت محتوای برنامه درسی (14/3) در حد متوسط، شیوه های تدریس (61/3) و روش های ارزشیابی (28/3) کمتر از حد متوسط است. از این رو توجه به راهکارهایی مانند 1- بازنگری و به روز کردن محتوا. 2- برقراری ارتباط عمودی و افقی بین محتوا. 3- استفاده اساتید از شیوه های جدید تدریس. 4- بهره گیری از فناوری های نوین آموزشی. 5- استفاده از روش خود ارزشیابی. 6- ترغیب دانشجویان به انجام کارهای پژوهشی، می تواند کیفیت بخش برنامه درسی دروس عمومی معارف اسلامی باشد.
تبیین رویکرد پدیدارشناسی در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر نوع نظام تربیتی که با انسان رابطه دارد، نیازمند نوعی نظریه تربیتی است و بدون آن، تعلیم و تربیت بی پایه و اساس خواهد بود. پدیدارشناسی به عنوان یک دیدگاه فلسفی که در قرن بیستم ظهور کرده است، به جهان و انسان به شیوه ای متفاوت نگاه می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه و کاربرد پدیدارشناسی در تعلیم و تربیت و برنامه درسی است. این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی و باهدف تبیین و روشنگری مفاهیم و ایده های کاربردی آن در حوزه برنامه درسی صورت گرفته است. از مهمترین نقاط قوت پدیدار شناسی این است که به استقبال تغییر ، کثرت و نواندیشی در همه ابعاد برنامه درسی می رود و در خصوص هرگونه استانداردسازی روش های تعلیم و تربیت در حیطه های مختلف برنامه درسی شامل اهداف ، شرایط و محتوا ها، روشهای آموزشی و ارزشیابی هشدار جدی می دهد. در واقع پدیدارشناسی با اتخاذ روشهای منحصر به فرد این امکان را فراهم می آورد که از طریق ارتباط نزدیک تر و ملموس تر با پدیده های تربیتی، اقدامات مؤثرتری را برای بهبود مجموعه روابط تربیتی در نظامهای آموزشی انجام دهد.
تدوین ابزار سنجش درک مفهومی علوم پایه هشتم و تعیین رابطه آن با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، طراحی آزمونی پایا و معتبر برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هشتم و بررسی رابطه درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی بود. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پایه هشتم مدارس متوسطه دوره اول شهر داراب در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند.\nبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 376 نفر از دانش آموزان شامل 189 دانش آموز دختر و 187 دانش آموز پسر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، ابزاری به نام آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم با همکاری دبیران علوم تجربی ساخته شد. این ابزار دربرگیرنده 15 سوال چهار گزینه ای است که با توجه به محتوای کتاب علوم پایه هشتم تهیه شده است. به منظور ارزیابی سوال های آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز سوالات محاسبه شد. و برای بررسی روایی آزمون از روایی محتوایی، روش لاشه (59/0 = CVR) و روش تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمون از روایی مناسبی برخوردار است. همچنین پایایی آزمون نیز با استفاده از روش همسانی درونی، ضریب کودر ریچارسون 20، 86/0 و روش تنصیف برابر با 83/0بدست آمد. نتایج نشان داد که \آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم\ برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم تجربی مناسب بوده و از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه می توان درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم را نسبت به درس علوم تجربی به طور غیرمستقیم و از طریق سنجش توانایی آن ها در کاربرد و استفاده از آموخته ها مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که بین عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی و درک مفهومی علوم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. وقتی دانش آموزان مطالب را به صورت مفهومی یاد می گیرند، می توانند آن ها را در موقعیت های جدید بکار گیرند و به سوالات مختلف و متفاوت پاسخ مناسب دهند.\nهدف از این پژوهش، طراحی آزمونی پایا و معتبر برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه هشتم و بررسی رابطه درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم با عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی بود. روش تحقیق، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده است. و جامعه آماری آن را کلیه دانش آموزان پایه هشتم مدارس متوسطه دوره اول شهر داراب در سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند.\nبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، 376 نفر از دانش آموزان شامل 189 دانش آموز دختر و 187 دانش آموز پسر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، ابزاری به نام آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم با همکاری دبیران علوم تجربی ساخته شد. این ابزار دربرگیرنده 15 سوال چهار گزینه ای است که با توجه به محتوای کتاب علوم پایه هشتم تهیه شده است. به منظور ارزیابی سوال های آزمون، ضریب دشواری و ضریب تمیز سوالات محاسبه شد. و برای بررسی روایی آزمون از روایی محتوایی، روش لاشه (59/0 = CVR) و روش تحلیل عامل اکتشافی استفاده شد. یافته ها نشان داد آزمون از روایی مناسبی برخوردار است. همچنین پایایی آزمون نیز با استفاده از روش همسانی درونی، ضریب کودر ریچارسون 20، 86/0 و روش تنصیف برابر با 83/0بدست آمد. نتایج نشان داد که \آزمون درک مفهومی علوم تجربی پایه هشتم\ برای سنجش درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم در درس علوم تجربی مناسب بوده و از روایی و پایایی لازم برخوردار است. در نتیجه می توان درک مفهومی دانش آموزان پایه هشتم را نسبت به درس علوم تجربی به طور غیرمستقیم و از طریق سنجش توانایی آن ها در کاربرد و استفاده از آموخته ها مورد بررسی قرار داد. علاوه بر این، نتیجه دیگر پژوهش نشان داد که بین عملکرد تحصیلی درس علوم تجربی و درک مفهومی علوم رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. وقتی دانش آموزان مطالب را به صورت مفهومی یاد می گیرند، می توانند آن ها را در موقعیت های جدید بکار گیرند و به سوالات مختلف و متفاوت پاسخ مناسب دهند.
ارتباط دانش نظری و عملی معلمان در پارادایم های اجرای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان دانش نظری و عملی معلمان در هر یک از پارادایم های اجرای برنامه درسی است. بر مبنای سه نوع پارادایم حوزه مطالعاتی برنامه درسی که با مطمح نظر قرار دادن نسبت میان نظریه و عمل شکل گرفته است، به بیان سه نوع رابطه میان دانش نظری و دانش عملی مورد نیاز معلمان در تدریس پرداخته شده است. این سه نوع رابطه، در دل سه پارادایم برای اجرای برنامه درسی، مورد بحث قرار گرفته اند. این سه پارادایم با ترکیبی از عناوین پارادایم های حوزه مطالعات برنامه-درسی و اجرای برنامه درسی، فنی- وفادارنه، فکورانه- انطباقی و انتقادی- برآمدنی نام گذاری می شوند. هر یک از این سه رابطه، پیامدهای متفاوتی را نیز برای شکل گیری برنامه های درسی رشد و توسعه حرفه ای معلمان در بردارد. در پارادایم فنی- وفادارنه، برنامه-های رشد حرفه ای بر انتقال دانش نظری و مهارت آموزی در فنون هر چه اثر بخش تر تدریس تأکید دارد. این برنامه ها در پارادایم فکورانه- انطباقی ضمن توجه به انتقال دانش نظری بروز، رشد و پرورش تأمل عملی معلمان را مطمح نظر قرار می گیرد. برنامه های رشد حرفه ای در پارادایم انتقادی- برآمدنی نیز شکلی از پژوهش فردی یا گروهی، به خود می گیرد.
نقش فرهنگ معلمی در مواجهه با تغییرات برنامه درسی ریاضیات پایه هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در صدد کشف نقش فرهنگ معلمی در نوع مواجهه معلمان نسبت به اصلاحات برنامه درسی ریاضی دوره متوسطه اول در شهرستان قائمشهر می باشد . یافته های پژوهش کیفی با روش پژوهش پدیدارشناسی نشان داد که باورهای معلمان نسبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم به دو دسته؛ نگاه مثبت به تغییرات کتاب درسی ریاضی پایه هفتم و نگاه منتقدانه ارزیابی شده است. همچنین آن ها دو طیف از رفتار را در مواجهه با تغییرات کتاب درسی ریاضیات پایه هفتم به نمایش گذارده اند: پذیرش کامل، مقاومت و عدم پذیرش. نتایج پژوهش نشان داد، درک فرهنگ معلمی عاملی ضروری برای آغاز هرگونه اصلاح است که با بهبود نگرش به تغییر تمایلات معلّمان نسبت به پیشبرد برنامه های درسی جدید مثبت تر می شود
ارائه مدلی جهت ارزیابی عوامل مؤثر بر توسعه تدریس کامیاب ادراک شده (مورد مطالعه؛ دبیران مدارس متوسطه شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
153 - 174
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله ارائه مدل توسعه تدریس کامیاب ادراک شده است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش را کلیه دبیرانمدارس متوسطه شهر اصفهان در سال تحصیلی 94-1393 (3476 نفر) تشکیل داده اند. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود که نهایتاً تعداد 380 نفر از دبیران دوره متوسطه شهر اصفهان به طور تصادفی برای تحقیق انتخاب شدند. ابزار پژوهش سه پرسشنامه: 1-پرسشنامه عوامل چهارگانه اثرگذار (تدریس حرفه ای، اخلاق آموزشی، همکاری گروهی و یادگیری تسلط یاب) بر تدریس کامیاب ادراک شده (93/0=α ) 2- پرسشنامه درگیری تحصیلی (87/0=α ) و 3 - پرسشنامه توسعه تدریس کامیاب ادراک شده (94/0=α ) است. به طورکلی نتایج نشان داد، بهره گیری از عوامل چهارگانه (تدریس حرفه ای، اخلاق آموزشی، همکاری گروهی و یادگیری تسلط یاب)، بر توسعه تدریس کامیاب ادراک شده به میزان قابل توجهی اثرگذار بوده است. کمترین ضریب تأثیر غیرمستقیم برای مؤلفه طراحی تدریس (089/0) و بیشترین ضریب تأثیر غیرمستقیم برای مؤلفه ارزشیابی تدریس (139/0)، بدست آمد.
مطالعه تجربی تأثیر برنامه درسی صلح محور بر مدیریت خشم کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
53 - 94
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر برنامه درسی صلح محور بر مدیریت خشم کودکان پیش دبستانی بود. راهبرد پژوهش کمی و روش پژوهش نیمه تجربی و طرح مورد استفاده تک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه آماری، شامل کلیه کودکان مقطع پیش دبستانی خورشید (ناحیه یک شیراز) بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 39 کودک از دو کلاس (انویوگبوز و همکاران ،2004) انتخاب شدند. ابزار پژوهش فرم های استاندارد برنامه درسی صلح محور (سیموندز، 2003) که در طی 12 جلسه توسط مربیان آموزش دیده بر روی کودکان اجرا و داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری خی دو، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که 1- تفاوت معناداری بین فراوانی رفتارهای همراه با خشم کودکان پیش دبستانی، پیش و پس از اجرای برنامه درسی صلح محور وجود دارد. 2- تفاوت معناداری بین فراوانی واکنش های همراه با خشم کودکان پیش دبستانی، پیش و پس از اجرای برنامه درسی صلح محور وجود دارد.
تحلیل مقایسه ای هژمونی فرهنگی در برنامه درسی پنهان متون بین المللی آموزش زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل مقایسه ای متون آموزش زبان انگلیسی در مؤسسات آموزشی که عموماً توسط ناشران امریکایی و اروپایی در جهان به چاپ می رسد، هدف اصلی این مقاله است. زیرا متون آموزشی یکی از اثر بخش ترین عناصر تربیتی اثرگذار بر نگرش های دانش آموزان نسبت به سایر کشورها است که لازم است از نظر تأثیر و تأثر آنها مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مفاهیمی که می تواند مبنای چنین تحلیلی قرار گیرد مفهوم هژمونی فرهنگی است که در آن یک گفتمان سعی می کند با طرد و حذف سایر گفتمان های رغیب بر آنها چیره شود. بر این مبنا ابتدا با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای ریزمؤلفه های هژمونی فرهنگی، جهت تحلیل در متون آموزشی بر اساس نظر صاحب نظران استخراج گردید و سپس محتوای کتاب های پر کاربرد آمورش زبان انگلیسی در آموزشگاه ها از نظر مؤلفه های هژمونی فرهنگی مورد تحلیل قرار گرفت. مطالعه اسناد پیرامون هژمونی فرهنگی و داده های حاصل از تحلیل محتوای متون این کتاب ها حاکی از آن بود که برخی کتاب های آموزش زبان انگلیسی رایج در مؤسسات آموزش زبان انگلیسی، مانند کتاب های سری امریکن فایل اینگلیش نسبت به سایر کتاب ها به شدت هژمونیک بوده و مجموعه کتاب های آموزشی اکتیو اسکیلز اگر چه در تحلیل هژمونیک بودند، اما بار هژمونیک کمتری داشتند.
تعیین سهم پیش پراکندگی رویکردهای برنامه درسی در گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت گرایش به تفکر نقادانه در حوزة علوم انسانی، پژوهش حاضر با هدف تعیین سهم رویکردهای برنامة درسی دانشجویان علوم انسانی در میزان تمایل آنان به تفکر انتقادی صورت گرفت. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعة آماری، تمامی دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 92-91 بوده اند. تعداد 366 نفر از این دانشجویان طبق جدول کرجسی و مورگان و به شیوة نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب و پرسش نامه های گرایش به تفکر انتقادی ریکتس (2003) و رویکردهای برنامة درسی ارنشتاین و هانکینز (2009) را تکمیل کردند. داده های حاصل نیز با استفاده از آمار توصیفی و تحلیل رگرسیون تحلیل شدند. از بین رویکردهای شش گانه، رویکردهای رفتاری، سیستمی، مدیریتی و علمی قادر به پیش بینی تفکر انتقادی دانشجویان نبوده اند (05/0p>)؛ درحالی که دو رویکرد دیگر، یعنی رویکرد انسان گرایی و نومفهوم گرایی قادر به پیش بینی گرایش به تفکر انتقادی دانشجویان علوم انسانی بوده و رویکرد نومفهوم گرایی، بیشترین میزان پیش بینی کنندگی را به خود اختصاص داده است (000/0p= ، 54/14=(1،364)F). با عنایت به نقش رویکردهای انسان گرایی و نومفهوم گرایی در توسعة گرایش به تفکر انتقادی، حرکت علوم انسانی به سمت رویکردهای غیر فنی در جهت تحول برنامه های درسی این حوزه پیشنهاد می گردد.
دلالت های تربیتی مفهوم دانش قدرتمند برای نظریه برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی همواره جایگاهی تعیین کننده در یک نظریه برنامه درسی دارد. پرداختن به دانش و مفهوم پردازی آن را می توان نقطه اثر هر پارادایم معرفت شناسی در صورت بندی یک نظریه برنامه درسی دانست. این نوشتار می کوشد تا با ارجاع به مفهوم دانش قدرتمند از مایکل یانگ، در پی واکاوی ریشه های فلسفی واقع گرایی انتقادی پشتیبان این مفهوم، به گردآوری دلالت های تربیتی آن برای یک نظریه برنامه درسی دست یابد. برای این منظور، با اشاره به دوگانه معرفت شناسی اثبات گرا-تفسیری، و ارجاع به دلالت های جزمی-نسبیتی پذیرش این دوگانه درباره دانش، دیدگاه واقع گرایان اجتماعی برای احصای دلالت ها مدنظر قرار گرفته است. همچنین دانش از منظر جامعه شناختی موضوع توجه این نوشتار است تا از افتادن به ورطه ثنویت پذیرفته شده معرفتی در امان بماند.
تحلیل موانع هوشمندسازی مدارس در مرحله اجرا بر اساس نظریه های نوآوری آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
153 - 176
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تحلیل موانع توسعه مدارس هوشمند دوره اول متوسطه شهرستان صحنه با توجه به ویژگی های اجرای نوآوری آموزشی بود. هوشمندسازی برنامه نوآورانه آموزشی است که در راستای تلفیق فاوا با برنامه درسی مدارس صورت می گیرد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن از نوع پدیدار شناسی است. مشارکت کنندگان آن آگاهان کلیدی شامل دبیر، مدیر و معاونین فناوری هستند که بر اساس نمونه گیری هدفمند 21 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و مبنای کفایت نمونه اشباع نظری بود. داده ها با مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش پنج مرحله ای اسمیت تحلیل شدند. جهت اطمینان از صحت داده ها از معیارهای موثق بودن، تأیید پذیری، قابلیت اعتماد و انتقال پذیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد؛ اجرای برنامه هوشمندسازی مدارس در شهرستان صحنه با موانعی مانند ضعف دانش دبیران، عدم باور به استفاده سازنده گرایانه از رایانه، ضعف مهارت و خودکارآمدی در کاربرد فناوری ها، مقاومت معلمان و مدیران در برابر نوآوری، نارسایی در پشتیبانی های فنی و آموزشی، عدم انطباق ساختارهای آموزشی با تلفیق فناوری ها، عدم استفاده از ظرفیت های اولیاء ، ضعف فرهنگ استفاده از فناوری و مدیریت غیرپاسخگو روبروست.
تحلیل محتوای آموزشی علم و فناوری نانو 12-K در استرالیا و ایالات متحده آمریکا با تمرکز بر راهبردهای یاددهی- یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه راهبردهای یاددهی-یادگیری استخراج شده از متون آموزشی علم و فناوری نانو کشورهای پیشرو به منظور بررسی ارتباط نوع راهبرد با موضوع درس، دوره تحصیلی و همچنین مقایسه ی راهبردهای استخراج شده در نمونه های مورد بررسی بوده است. این پژوهش با روش ترکیبی طرح اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری این مطالعه، کلیه کشورهای پیشرو در زمینه آموزش علم و فناوری نانو در دوره تحصیلی 12-K بوده اند و نمونه ها (ایالات متحده ی آمریکا و استرالیا ) به روش غیر احتمالی- هدفمند انتخاب شدند. ابزار بکارگرفته شده نمون برگ های فیش برداری و جدول های تحلیل محتوا بوده اند. یافته های پژوهش نشان می دهند راهبردهای یاددهی-یادگیری در نمونه های مورد بررسی از تنوع خوبی برخوردار بوده، به گونه ای که از بیست و چهار راهبرد متداول در آموزش علوم تجربی، در ایالات متحده آمریکا، نوزده و در استرالیا، بیست و یک راهبرد متفاوت از متون آموزشی علم و فناوری نانو استخراج گردیدند. نتایج نشان دادند که راهبردهای استخراج شده با موضوع درس و دوره تحصیلی ارتباط تنگاتنگی داشته اند به عنوان مثال در آموزشِ موضوع کاربرد علم و فناوری نانو، راهبردِ آزمایشگاه در آمریکا و راهبردِ چند رسانه ای در استرالیا بیشترین فراوانی را داشته است و همچنین در ایالات متحده ی آمریکا، راهبرد کشفی در دوره ابتدایی و راهبرد آزمایشگاه در دوره متوسطه بالاترین فراوانی را نشان داده اند. با نتیجه گیری از تحلیل مقایسه ای بین دو نمونه مورد مطالعه، مشخص گردید که علاوه بر موضوع درس و دوره تحصیلی، عواملی چون امکانات، الویت ها و سیاست گذاری های آموزشی نیز بر انتخاب راهبردهای یاددهی-یادگیری آموزش علم و فناوری نانو اثر گذار بوده اند.
تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در برنامه ها ی درسی مطابق با برنامه درسی ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
143 - 170
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، سه مدل برای تلفیق فناوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) در برنامه های درسی ارائه می گردد که با توجه به نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی، تحلیل متن سند برنامه درسی ملی ایران و مصاحبه با متخصصان حوزه های برنامه درسی و فناوری اطلاعات و ارتباطات، استخراج شده اند. دو مدل اول مبتنی بر مطالعات تطبیقی به عمل آمده از چهار کشور انگلستان، آلمان، مالزی و ترکیه می باشند که الگویی مشابه با مدل دانه تسبیحی فوگارتی از آن ها استخراج شده است. در این دو مدل ، نقش فاوا به عنوان ابزاری صرف به منظور تقویت و تسهیل فرآیند آموزش دیده شده است که از آن تحت عنوان کارکرد اول فاوا یاد می گردد. تفاوت دو مدل مذکور در این است که در اولی، فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی دیده نشده، در حالی که در دومی فاوا به عنوان موضوعی مستقل در برنامه درسی جای داده شده است. مدل سوم با تمرکز و تأکید بر برنامه درسی ملی، طراحی شده است و تلفیقی از سه مدل دانه تسبیحی، تنیده و آشیانه ای فوگارتی است که در آن فاوا علاوه بر کارکرد اول، کارکرد دومی را نیز عهده دار است و این کارکرد در جهت ایجاد و توسعه شایستگی های پایه در پنج عنصر ذکر شده در برنامه درسی ملی (تعقل، ایمان، اخلاق، علم، و عمل) در چهار عرصه ی (خدا، خود، خلق، و خلقت) می باشد. به دلیل این که مدل سوم مبتنی بر الگوی هدف گذاری برنامه درسی ملی می باشد، به خوبی می تواند به عنوان مدلی کامل و مطلوب در نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران پیاده سازی شود.
چارچوبی برای طراحی الگوی مطلوب برنامه درسی «کار و فناوری» (با تأکید بر دوره متوسطه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۰
33 - 60
حوزه های تخصصی:
در بیشتر کشورها، در دوره آموزش عمومی، حوزه ای از یادگیری با هدف تربیت فناورانه تعریف شده است. این حوزه در گذشته از الگوی آموزش های حرفه ای و فنی پیروی می کرد. در دهه آخر قرن بیستم این الگو تحت تأثیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و فناورانه به سمت آموزش فناوری نوین تغییر جهت داد. با توجه به تأکید بر تربیت فناورانه در سند چشم انداز بیست ساله، سند تحول بنیادین در آموزش و پرورش و برنامه درسی ملی، این پژوهش با هدف ارائه چارچوبی برای برنامه ریزی درسی در درس کار و فناوری، به تحلیل اسناد، ادبیات پژوهشی و منابع برنامه های درسی آموزش فناوری در سطح جهانی پرداخته است. نتیجه این بررسی نشان دهنده توجه به سواد فناوری برای زندگی در قرن بیست و یکم به عنوان چشم انداز است که ایجاد درک فناورانه، توانایی استفاده و ارزیابی فناوری هدف های اصلی آن محسوب می شود. برنامه درسی کار و فناوری می تواند شامل اهداف متنوعی در برنامه درسی مطابق با دیدگاه؛ دیسیپلینی، شایستگی – محور، فرایند شناختی، ارتباط شخصی بازسازگرایی باشد که در قالب «واحد» برای تدریس آماده می شود. در این چارچوب منبع محتوا از تحلیل های سیستمی به دست می آید و در بردارنده ابعاد سه گانه مفهوم جامع فناوری؛ دانش، فرایند و زمینه است. همچنین روش تدریس با طبیعت روش هایی که مهندسان و فناوران بکار می گیرند متناسب است و سنجش دانش آموزان نیز بازتابی از روش تدریس و ماهیت فناوری خواهد بود.
بررسی تطبیقی برنامه درسی آموزش انشا در دوره متوسطه آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۴۱
99 - 128
حوزه های تخصصی:
امروزه در اغلب نظام های برنامه ریزی درسی جهان، مقوله آموزش انشانویسی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف این مقاله، شناسایی، توصیف و مقایسه عناصر و مؤلفه های آموزش انشانویسی در برنامه درسی زبان آموزی آلمان و ایران است. روش تحقیق تحلیلی استنادی بوده و اطلاعات بر اساس مراحل تطبیق جرج بردی جمع آوری و طبقه بندی شده است. نتیجه مطالعه نشان می دهد که آموزش انشا در آلمان هم در برنامه درسی زبان آلمانی و هم در سایر برنامه های درسی مانند مطالعات اجتماعی، زیست، ریاضی، علوم، هنر و مهارت های زندگی به صورت یک مهارت تلفیقی ارائه می شود در حالی که در ایران مهارت انشا تنها در برنامه درسی زبان فارسی به صورت تفکیکی درون رشته ای و بدون ارتیاط با سایر برنامه های درسی آموزش داده می شود. همچنین، در آلمان بر خلاف ایران آموزش انشا برای معلمان و دانش آموزان و حتی اولیا یک ضرورت آموزشی محسوب می شود و تسلط بر مهارت انشا و نویسندگی دارای منزلت فرهنگی، اجتماعی و شغلی است و هدف اصلی معلمان آلمانی، بها دادن به توانمندی دانش آموزان در تولید متن و به کارگیری آن در زندگی می باشد و در درس انشا نمره مستقلی در کارنامه ثبت نمی شود.
بررسی تطبیقی نظام برنامه درسی مبتنی بر شایستگی ها در برنامه تربیت معلم دوره ابتدایی کشورهای مالزی، هندوستان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به سند تحول بنیادین نظام آموزش و پرورش، دانشگاه فرهنگیان از سال 1393 به بازمهندسی سیاست ها و بازتنظیم اصول حاکم بر برنامه درسی تربیت معلم با رویکرد شایستگی محور پرداخته است. هدف از تحقیق حاضر مطالعه تطبیقی برنامه های درسی تربیت معلم دوره ابتدایی با رویکرد شایستگی محور کشورهای مالزی، هندوستان و مقایسه آن با ایران است، تا بتوان با نگرشی جامع و با در نظر گرفتن چالش ها و تجربه های این دو کشور در این زمینه بهره گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مفهوم شایستگی های معلمی با توجه به زمینه و بافت فرهنگی، مسائل خاص هر کشور و نگاه سیاست گذاران و برنامه ریزان، دستخوش تغییر است و مهم ترین مسائلی که کشورهای مالزی و هند با آن روبرو هستند چگونگی سنجش شایستگی های یکپارچه حرفه ای معلمی و مقاومت معلمان در برابر پذیرش اصلاحات است.
جستجوی مبانی نظریه برنامه درسی عمل رایزنانه شواب در اندیشه های ارسطو، دیویی و هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، کاوش مبانی و ریشه های نظریه برنامه درسی عمل رایزنانه شواب است. به این منظور، پس از بررسی نظریه عمل رایزنانه شواب در مقدمه، مبانی و سرچشمه های آن در دیدگاه های ارسطو، دیویی و هابرماس بررسی شده است. بر این اساس، این گونه استدلال شده است که شواب نظریه خود را با الهام از دیدگاه های ارسطو در تمایز میان فضیلت های عقلانی و اخلاقی، مقوله های دانش و یادگیری از طریق عمل مفهوم پردازی کرده است. همچنین تمایز میان امور نظری و امور عملی در اندیشه دیویی، دیدگاه او در تفکر به همراه کثرت گرایی در امور از شالوده های اساسی تکوین نظریه عمل گرای شواب هستند. از سوی دیگر، ثنویت ابزاری – ارتباطی هابرماس، دیالوگ میان نمایندگان برای رسیدن به اهداف و شرایط گفتگو و مذاکره و همچنین تصمیم گیری در سطح خرد بر اساس عقلانیت ارتباطی، دلالت های مهمی در نظریه عمل رایزنانه شواب داشته اند.
اعتباریابی الگوی طراحی آموزشی، برای آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی آموزشی علم و هنر تعیین خصوصیات مفصل برای توسعه، ارزشیابی و حفظ موقعیت هایی است که یادگیری و عملکرد را تسهیل می کند (رایگلوث، 2009). طراحی آموزشی از حوزه های بسیار فعال تکنولوژی آموزشی است که به دنبال تسهیل یادگیری و عملکرد است (ریزر و دمپسی، 1391؛ ترجمه وحدانی اسدی و همکاران). اخلاق از مهمترین موضوعاتی است که نظام های آموزشی به آن می پردازند (باقری، 1389). برای دستیابی هرچه بهتر به اهداف آموزشی در آموزش اخلاق به روش های مطلوب آموزش نیاز داریم. هدف این پژوهش ارائه الگوی طراحی آموزشی برای آموزش اخلاق است. به این منظور با روش پژوهش ترکیبی از نوع اکتشافی با طرح ارائه الگو و تأیید آن استفاده شد، برای این منظور ابتدا مفاهیم و نظریه های موجود در حوزه آموزش اخلاق را بررسی شد و پس از طبقه بندی، نقشه و چارچوب مفهومی تدوین و درنهایت الگوی طراحی آموزشی آموزش اخلاق ارائه گردید. سپس محتوای آموزش اخلاقی بر اساس این الگوی، طراحی آموزشی گردید و بر روی دانش آموزان پایه ششم اجرای شد. نتایج حاکی از تأثیر این الگو بر رشد اخلاقی و عمل اخلاقی دانش آموزان بود.
ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال یازدهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴۲
95 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله، تبیین ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه در گستره برنامه درسی می باشد. در این نوشتار، یادگیری مبتنی بر پروژه از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. به طوری که ابتدا، مفهوم پروژه و یادگیری مبتنی بر پروژه توصیف و در ادامه ارتباط منطقی پروژه و برنامه درسی بررسی شد. سپس رویکردهای مختلف آموزشی ارائه گردید که به وسیله آن، وجه ماهیت و دلالت یادگیری مبتنی بر پروژه مورد تأکی د قرار گرفت. برای دستیابی به تبیین فوق از روش سنتز پژوهی استفاده شد که در آن پژوهش های مرتبط با یادگیری مبتنی بر پروژه با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شدند. در مرحله بعد 71 پژوهش که معیارهای مورد نظر را داشتند انتخاب شدند، سپس ترکیبی از یافته های آنان طبق اصول تلفیق، بازاندیشی و بازآرایی داده ها، ارائه شده است. یافته های این پژوهش با مشخص نمودن ماهیت و دلالت این نوع یادگیری نشان می دهد که با توجه به پیشینه نظری و تجربی موجود، این ایده به عنوان یک برنامه درسی می تواند قابل طرح باشد