فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
آسیب شناسی تربیت اخلاقی از منظر برنامه درسی پنهان (مورد پژوهش: دانشگاه کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف آسیب شناسی تربیت اخلاقی دا نشجویان دانشگاه کاشان از منظر برنامه درسی پنهان صورت پذیرفت. روش پژوهش ترکیبی و جامعه آماری آن دانشجویان دانشگاه کاشان در سال 93-1392 می باشدکه تعداد 330 نفر از دانشجویان به شیوه تصادفی طبقه ای ا نتخاب گردیدند. داده های این پژوهش از طریق اجرای یک پرسش نامه محقق ساخته و 3 سؤال باز پاسخ به شیوه مصاحبه جمع آوری گردید که آسیب های تربیت اخلاقی براساس مؤلفه های فردی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. روایی پرسشنامه به صورت محتوایی و سازه تأیید گردید. پایایی پرسش نامه از طریق ضریب آلفای کرانباخ 94/0 برآورد گردید. تحلیل داده های کمی در سطح استنباطی (t مستقل، تحلیل واریانس و مدل معادلات ساختاری) با استفاده از نرم افزار SPSS و Amos گرافیک انجام گرفت و در تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل ساختاری استفاده گردید. نتایج یافته های کیفی حاصل از این پژوهش نشان داد که رشد و پرورش فضائل اخلاقی و یا آسیب های اخلاقی و روی آوردن دانشجویان به ضد ارزش ها غالباً نتیجه برنامه درسی پنهان و غیر رسمی بوده است تا برنامه درسی رسمی و آشکار. در عین حال، نتایج کمی این پژوهش نشان داد میانگین کلیه مؤلفه های فردی و اجتماعی تربیت اخلاقی بالاتر از حد متوسط (3) است.
بازنگری در الگوی آموزش دینی جوانان و نوجوانان در دوره تحصیلی متوسطه
حوزه های تخصصی:
" تربیت دینی یکی از مهم ترین اهداف نظام آموزش و پرورش در جمهوری اسلامی ایران است. از سوی دیگر تامل در پیامدها و نتایج حاصل از بکارگیری برنامه های درسی ناظر به تربیت دینی نشان از این واقعیت ناگوار دارد که نظام آموزش و پرورش در دستیابی به اهداف مورد نظر از توفیق شایان توجهی برخوردار نبوده است.
نگارندگان این مقاله بر این باورند که برای تربیت دینی خصوصا در دوره بسیار حساس سنی نوجوانی یا دوره تحصیلی متوسطه باید طرحی نو درانداخت و با ترسیم مبانی و ارکان متناسب با شرایط متحول زمان به چارچوب برنامه تازه ای دست پیدا کرد. امید است این تلاش مقدماتی در جهت ارائه چارچوب نوین برنامه درسی تربیت دینی در دوره متوسطه همراه با دلائل و مستندات پشتیبان آن، مورد توجه صاحب نظران و متولیان امور در آموزش و پرورش قرار گرفته و بازنگری در ساختار، رویکرد و جهت گیری های برنامه درسی تربیتی دینی آغاز شود. ادامه وضع موجود، به اعتقاد نویسندگان، از آنجا که منجر به تجربیات سودمند و سازنده یادگیری در این زمینه نمی شود، تربیت دینی را در نظام آموزش و پرورش ما به یکی از مولفه های برنامه درسی پوچ بدل می سازد که به هیچ روی قابل پذیرش نیست.
"
بررسی کتاب های درسی ریاضی دوره متوسطه از شروع آموزش رسمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش در مورد سیر برنامه درسی و کتاب های درسی در ایران، یکی از حوزه هایی است که مطالعات اندکی در آن صورت گرفته و گزارش های پژوهشی یا نتایجی از چنین پژوهش هایی، در اسناد مورد بررسی به دست نیامد. مقاله، گزارشی از پژوهشی جامع در فاصله شروع برنامه آموزش رسمی دوره متوسطه (1304) در ایران تا 1388 (زمان جمع آوری داده ها) است و موارد زیر مورد مطالعه قرار گرفت: (1) سیر تاریخی تغییراتِ کلی نظام آموزش رسمی؛ (2) پنج دوره تاریخی در تغییر کتاب های درسی ریاضی؛ (3) سیر تغییر محتوای آموزشی و مواد درسی ریاضی. پژوهش، به لحاظ روشی، پژوهشی تاریخی است و با هدف شناخت بهتر روند شکل گیری کتاب های دوره متوسطه انجام شد. تلاش شد تا تمام کتاب هایی که به عنوان کتاب درسی ارائه شده است، مورد توجه قرار گیرد و محتوای آن ها از نظر موضوعی (ریاضی) بررسی شود. مقاله با بررسی مثلثات، سیر تحولات آن در این فاصله زمانی به جمع بندی و نتیجه گیری می پردازد.
واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی: نقدی بر پژوهشهای انجام شده با رویکرد طراحی الگو در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود علاقه روزافزون صاحبنظران و همچنین نیازهای موجود برای طراحی الگوهای جایگزین و مطلوب در حوزه برنامه درسی، نظام طراحی برنامه درسی با فقدان و بی توجهی نسبت به مفهوم الگو (فهم و درک آن، تقسیم بندی آن، الگوپردازی و دیگر مسائل مرتبط با الگو) روبه روست. از سوی دیگر، طراحی الگو در تحقیقاتی که در این خصوص صورت گرفته، غالباً بدون بسط مفهومی خود الگو، توضیح در مورد نوع الگوی استفاده شده و دلایل استفاده از آن و عموماً تنها با بیان ویژگی های الگوی طراحی شده انجام شده است. لذا در این نوشتار تلاش شده که با استفاده از روش تحلیلی- اسنادی، به این هر دو موضوع پرداخته شود. از این رو، نخست به مفهوم شناسی الگو در تعلیم و تربیت پرداخته، ضمن تشریح الگوها، انواع الگوها در حوزه برنامه درسی آن چنان که در منابع تخصصی آمده، مطرح می گردد؛ سپس، ضمن بیان نمونه هایی از الگوها، به واکاوی الگوی مفهومی در حوزه برنامه درسی پرداخته می شود. در گام بعدی، با در نظر داشتن بعد عملی، پژوهش هایی که با رویکرد طراحی الگو در حوزه برنامه درسی صورت گرفته است، تحلیل و نقد می شوند. در نهایت، ضمن بحث و نتیجه گیری، چنین استدلال شده که باید فهم دقیق و درست از الگو و حساسیت و دقت در روش شناسی پژوهشی طراحی الگو، در مطالعات مرتبط بیشتر مورد توجه قرار گیرد. ضرورت دستیابی به این مهم آشنایی بیشتر با الگو، الگوپردازی و جزآن می باشد.
طراحی راهنمای برنامه ی درسی مهارت های پیش حرفه ای برای دانش آموزان با ناتوانی هوشی در دوره ی ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی راهنمای برنامه ی درسی مهارت های پیش حرفه ای برای دانش آموزان با ناتوانی هوشی در دوره ی ابتدایی است. این پژوهش به روش اکتشافی طی دو بخش اسنادی و میدانی صورت گرفت که در بخش میدانی مهارت های ضروری پیش حرفه ای با استفاده از پرسش نامه ی محقق ساخته و نظرخواهی از 315 نفر از اولیا، 140 نفر از معلمان و 52 نفر از متخصصان شناسایی شدند. نتایج نشان داد که مهارت های پیش حرفه ای مورد نیاز دانش آموزان با ناتوانی هوشی شامل شش مؤلفه ی مهارت های اجتماعی، مهارت های جسمی، مهارت های تحصیلی کاربردی، مهارت ها و عادت های کاری، مهارت های زندگی روزمره و مهارت های درک مفاهیم زمان و مکان است که مهارت های شناسایی شده به ترتیب اهمیت گنجاندن شان در برنامه ی درسی در سه دسته مهارت های الزامی، مهارت های انتخابی و مهارت های اختیاری مشخص شد. هم چنین در بخش اسنادی با مطالعه کتابخآن های مشخص شد که هدف های برنامه ی درسی مهارت های پیش حرفه ای دانش آموزان با ناتوانی هوشی باید رشد مهارت های اجتماعی، مهارت های جسمی، مهارت های تحصیلی کاربردی، مهارت ها و عادت های کاری، مهارت های زندگی روزمره و مهارت های درک مفاهیم زمان و مکان باشد. هم چنین پس از شناسایی رئوس محتوا بر اساس هدف های یاد شده، مشخص شد که سازمان دهی عمودی محتوا باید به روش دوره ی ای توسعه ی تدریجی محیط اجتماعی و سازمان دهی افقی محتوا به شیوه ی سازمان دهی چند رشته ای صورت گیرد. بهترین فعالیت، انجام فعالیت عملی در محیط های واقعی است؛ بهترین مواد و وسایل آموزشی، مواد و وسایل واقعی مورد استفاده در محیط طبیعی است؛ بهترین راهبردهای تدریس روش نمایش، روش پروژه و روش گردش علمی است. بهترین گروه بندی، آموزش در گروه های کوچک با تعداد اعضای چهار نفره دارای سطوح پیشرفت مشابه در موضوعات خاص است. مهارت های پیش حرفه ای باید در درون دروس دیگر گنجانده شود و هم زمان با ورود دانش آموزان به مدرسه، آموزش آن ها شروع شود و یک چهارم از زمان آموزش هر درس به آموزش این مهارت ها اختصاص یابد. بهترین فضا برای رشد مهارت های پیش حرفه ای دانش آموزان با ناتوانی هوشی، مدرسه محله محوراست و بهترین روش ارزشیابی، آزمون های عمل کردی است.
رابطه بین میزان تماشای تلویزیون و بهره گیری از منابع اطلاعات غیر درسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
" این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین تماشای تلویزیون و استفاده از منابع اطلاعاتی غیر درسی مانند کتاب، روزنامه و مجله انجام شده است. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان مدارس راهنمایی پسرانه شهر کرمان تعداد 600 دانش آموز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن با استفاده از نظر 7 نفر از ...
"
مفهوم پردازی بین المللی کردن برنامه درسی در آموزش عالی؛ ابعاد و روندها
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بینالمللی کردن برنامه درسی (IOC) مفهومی جدید و در حال تحول است که بهطور ویژه از اوایل قرن بیستویکم در ادبیات برنامه درسی مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم اهمیت و جایگاه چنین ایدهای، برداشتها و تفسیرها از این واژه در بسیاری از ممالک بهویژه ایران توام با ابهام، سردرگمی و عدم شفافیت است. مقاله حاضر در راستای بررسی این مفهوم در ادبیات برنامه درسی تلاش کرده تا برداشتهای مختلف از این واژه و حدود و دامنه آنها را مفهومپردازی کرده و در این راستا 3 برداشت متفاوت از IOC تحت عنوان بینالمللی کردن دروس و رشتههای دانشگاهی، بینالمللی کردن رشته مطالعات برنامه درسی و بینالمللی کردن حرفه برنامه درسی را شناسایی و معنی مؤلفههای آنها را معرفی کند.
مفهوم پردازی بین المللی کردن برنامه درسی در آموزش عالی؛ ابعاد و روندها
حوزه های تخصصی:
. بینالمللی کردن برنامه درسی (IOC) مفهومی جدید و در حال تحول است که بهطور ویژه از اوایل قرن بیستویکم در ادبیات برنامه درسی مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم اهمیت و جایگاه چنین ایدهای، برداشتها و تفسیرها از این واژه در بسیاری از ممالک بهویژه ایران توام با ابهام، سردرگمی و عدم شفافیت است. مقاله حاضر در راستای بررسی این مفهوم در ادبیات برنامه درسی تلاش کرده تا برداشت های مختلف از این واژه و حدود و دامنه آنها را مفهومپردازی کرده و در این راستا 3 برداشت متفاوت از IOC تحت عنوان بینالمللی کردن دروس و رشتههای دانشگاهی، بینالمللی کردن رشته مطالعات برنامه درسی و بینالمللی کردن حرفه برنامه درسی را شناسایی و معنی مؤلفه های آنها را معرفی کند.
بررسی جایگاه تربیت و عدالت تربیتی در نظریه عدالت جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش نقش و جایگاه تربیت و عدالت تربیتی در نظریه عدالت جان رالز بررسی شد و روش های پژوهشی استفاده شده توصیفی – تحلیلی و قیاس نظری و قیاس عملی بود. نتایج نشان داد که در نظریه عدالت، به تربیت تحت مباحثی همچون تربیت شهروندی، تربیت به عنوان یکی از خیرات نخستین و مسئولیت خانواده در قبال نسل جدید توجه شده است. همچنین رابطه بین عدالت و تربیت در نظریه عدالت، یک رابطه دوسویه بوده که به تقویت همدیگر کمک می کنند. چیستی، چرایی و چگونگی عدالت تربیتی در این نظریه و اشاره های آن برای نظام های آموزشی برای استفاده سیاست گذاران آموزشی، برنامه ریزان درسی و معلمان تحلیل شده است.
جایگاه دستور در نظریه ها و برنامه های زبانِ دوم آموزی؛ در جستجوی طرحی برای آموزش دستورِ زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سیر تکوین برنامه های درسی و روش های آموزش زبان دوم/خارجی نشان می دهد آموزش دستور همواره یکی از مباحث جدّی و چالش برانگیز برای برنامه ریزان و مدرسان زبان بوده است. در برخی از برنامه های درسی، دستور محور آموزش بوده و محتوای اصلی تلقی شده است؛ درحالی که در برخی دیگر، دستور به کلی کنار نهاده شده و معنا، محور برنامه های آموزش زبان بوده است. مطالعه پیشین برنامه ها و شیوه های آموزش زبان دوم/خارجی حاکی از شکل گیری سه رویکرد درباره آموزش دستور است. رویکرد اول، که عمدتاً در برنامة درسی دستوری یا ساخت گرا تجلی یافته است، دستور را محتوای اصلی برنامة درسی دانسته و آن را چهارچوب و قالب سازمان دهندة برنامة زبان آموزی در نظر می گیرد. این رویکرد بر تمرکز آشکار بر دستور و آموزش مستقیم آن تأکید داشته و اوج رواج آن دورة ساختگرایی، یعنی اواسط قرن بیستم تا دهة هفتاد این قرن، بوده است. رویکرد دوم، که نقطة مقابل رویکرد تمرکز بر دستور است، بر معنا و نقش های زبانی تأکید دارد. در این رویکرد، آموزش دستور به کلی کنار نهاده شده و تبادل معنا محور اصلی برنامة زبان آموزی است. این رویکرد نیز در اواخر دهة هفتاد قرن بیستم مطرح و در دو دهة پایانی این قرن به اوج اعتبار خود رسید. رویکرد سوم، با اتخاذ موضعی بینابین بر آموزش دستور در کنار معنا و در رابطة فرایندی تأکید دارد. این رویکرد نیز در اواخر قرن گذشته مطرح شد و عمدتاَ در الگوی آموزشی تکلیف محور مطرح گردیده است. شواهد مختلف حاکی از آن است که اتخاذ رویکردهای مختلف دربارة آموزش دستور ناشی از تعاریف متفاوتی است که برای این بخش از زبان ارائه شده است. این تعاریف شامل دستور ذهنی، دستور زبان شناختی، دستور توصیفی، دستور معیار، دستورِ معلم و دستور آموزشی است. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که با توجه به اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی به غیرایرانیان، کدام دستور را باید آموزش داد و کدام یک از سه رویکردِ فوق برای دستیابی به این هدف مناسب تر است. برای این منظور، ابتدا سیر تکوین دیدگاه های آموزش زبان بررسی خواهد شد. سپس، بازتاب این دیدگاه ها در برنامه های درسیِ آموزش زبان مورد بحث قرار خواهد گرفت. در ادامه، دستور آموزشی و ویژگی های آن بحث خواهد شد. در بخش پایانی نیز تلاش خواهد شد تا متناسب با اهداف بنیادی آموزش زبان فارسی، الگویی برای تدوین محتوای دستوری و آموزش دستور زبان فارسی پیشنهاد گردد.
رویکرد تلفیقی در برنامه ی درسی تربیت بدنی مقطع ابتدایی: تبیین امکان از دیدگاه متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف عمده این پژوهش امکان به کارگیری رویکرد تلفیقی در برنامه درسی تربیت بدنی مقطع ابتدایی از دیدگاه متخصصان است. روش پژوهش حاضر توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش را اساتید و صاحب نظران رشته ی علوم تربیتی با گرایش برنامه ریزی درسی و اساتید و صاحب نظران رشته ی تربیت بدنی با گرایش مدیریت و برنامه ریزی و آشنا به برنامه درسی تربیت بدنی دانشگاه های دولتی شهر تهران تشکیل می دهند. اطلاعات مورد نیاز از طریق پرسشنامه ی محقق ساخته ی 25 سؤالی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده با استفاده از دو روش آماری t تک نمونه ای و خطی- لگاریتمی بررسی شده است. یافته های به دست آمده از طریق روش آماری t تک نمونه ای حاکی از آن است که از دیدگاه متخصصان تدوین اهداف، انتخاب محتوا و همچنین انسجام تجربیات فراگیران از طریق ارائه برنامه درسی تربیت بدنی به صورت تلفیقی معنادار است. همچنین نتایج حاصل از روش خطی- لگاریتمی حاکی از آن است که دیدگاه متخصصان با توجه به جنسیت و میزان موافقت آنان نسبت به تدوین برنامه درسی تربیت بدنی تلفیقی معنادار است و دیدگاه متخصصان با توجه به سابقه تدریس و تعامل این سه عامل معنادار نیست. بر اساس نتایج این پژوهش از نظر متخصصان با توجه به مؤلفه های برنامه ریزی درسی می توان برنامه درسی تربیت بدنی را به صورت تلفیقی تهیه و تدوین نمود. همچنین از نظر متخصصان با توجه به عامل جنسیت و میزان موافقت می توان برنامه درسی تربیت بدنی را به صورت تلفیقی تهیه و تدوین کرد. با توجه به عامل سابقه تدریس و تعامل سه عامل تهیه برنامه درسی تربیت بدنی به صورت تلفیقی از نظر متخصصان اختلاف نظر وجود دارد.
ارتباط دانش نظری و عملی معلمان در پارادایم های اجرای برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی ارتباط میان دانش نظری و عملی معلمان در هر یک از پارادایم های اجرای برنامه درسی است. بر مبنای سه نوع پارادایم حوزه مطالعاتی برنامه درسی که با مطمح نظر قرار دادن نسبت میان نظریه و عمل شکل گرفته است، به بیان سه نوع رابطه میان دانش نظری و دانش عملی مورد نیاز معلمان در تدریس پرداخته شده است. این سه نوع رابطه، در دل سه پارادایم برای اجرای برنامه درسی، مورد بحث قرار گرفته اند. این سه پارادایم با ترکیبی از عناوین پارادایم های حوزه مطالعات برنامه-درسی و اجرای برنامه درسی، فنی- وفادارنه، فکورانه- انطباقی و انتقادی- برآمدنی نام گذاری می شوند. هر یک از این سه رابطه، پیامدهای متفاوتی را نیز برای شکل گیری برنامه های درسی رشد و توسعه حرفه ای معلمان در بردارد. در پارادایم فنی- وفادارنه، برنامه-های رشد حرفه ای بر انتقال دانش نظری و مهارت آموزی در فنون هر چه اثر بخش تر تدریس تأکید دارد. این برنامه ها در پارادایم فکورانه- انطباقی ضمن توجه به انتقال دانش نظری بروز، رشد و پرورش تأمل عملی معلمان را مطمح نظر قرار می گیرد. برنامه های رشد حرفه ای در پارادایم انتقادی- برآمدنی نیز شکلی از پژوهش فردی یا گروهی، به خود می گیرد.
معرفی کتاب (برنامه ریزی درسی برای مدارس ابتدایی در هزاره ی سوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی اثر آموزش از طریق محتوای الکترونیکی (چند رسانه های آموزشی) بر یادگیری درس علوم پایه ششم دانش آموزان دختر آسیب دیده شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش تاثیر استفاده از چند رسانه های آموزشی بر یادگیری درس علوم فراگیران آسیب دیده شنوایی می باشد. بدین منظور 30 نفر از فراگیران آسیب دیده شنوایی پایه ششم مدارس استثنایی شهرستانهای استان تهران به شیوه خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و در 2 گروه آزمایش و کنترل مورد بررسی قرار گرفتند. برای بررسی ابتدا از آزمون محقق ساخته در پیش آزمون استفاده شد سپس محتوای الکترونیکی طراحی و مناسب سازی شده در 24 جلسه ی 45 دقیقه ای برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل طبق شیوه های معمول آموزش دیدند. پس از اتمام دوره، آزمون محقق ساخته مجددا برای هر 2 گروه اجرا و با استفاده از آزمون آماری کوواریانس داده ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشانگر آن است که به کارگیری چندرسانه های آموزشی در بهبود یادگیری درس علوم دانش آموزان آسیب دیده شنوایی موثر بوده است.
گونه شناسى رهیافت هاى تلفیقى در طراحى برنامه هاى درسى و دلالتهاى کاربردى آن براى رشته اقتصاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى صرفاً به انتقال مجموعه اى از دانشى سازمان یافته یا ایجاد و ارتقاى نظام ارزشى حاکم بر رفتارهاى فرد و جامعه محدود مى شد، به طوریکه طى چندین قرن و با کوشش هاى دانشگاه ها و مراکز جدیدِ اغلب رشته هاى علمى از جمله اقتصاد، برنامه هاى درسى تخصصى و تک رشته اى به وجود آمد. اما امروزه، فلسفه آموزش و رویکردهاى برنامه ریزى درسى را توسعه داده اند و از روش هایى جدید استفاده مى کنند. در این روش ها، در فراسوى ساختار یک سویه نگر رشته هاى تخصصى، واقعیت ها و نیازهاى دنیاى جدید را جست وجو مى کنند و جزئى نگرى و محدودیت هاى تخصصى شدن و تقسیم علوم را، که در دهه هاى اخیر رایج بوده است، نقد مى کنند. مى توان این جریان را، «تلفیقى» » 2غیررشته اى» که در حوزه طراحى برنامه هاى درسى در رویکردهاى به اصطلاح تجلى یافته است، در انواع رویکردهاى درون رشته اى موازى 3، رویکرد میان رشته اى 4، رویکرد چندرشته اى 5، رویکرد چندرشته اى متقاطع 6، رویکرد چندرشته اى متکثر 7 و رویکرد فرارشته اى، در سه نوع افقى، قائم و مورب گونه شناسى کرد.
این مهمْ انکارناپذیر است که مسائل اقتصادى چندوجهى و چندبعدى است و دانش اقتصاد ماهیتاً، دانشى تلفیقى از چند حوزه معرفتى علوم اقتصادى، جامعه شناسى، تاریخ، فلسفه، روان شناسى، حقوق و مباحث اخلاقى و هنجارى دینى است. با توجه به این نکته، پرواضح است که اولاً، طراحى هاى آموزشى و برنامه هاى درسى این رشته نمى تواند فارغ از مباحث برنامه ریزى تلفیقى باشد. ثانیاً، بلاشک بهره مندى از ظرفیتها و یافته هاى علمى و تجارب آموزشى این رویکردها مى تواند سرعت تحول و نوآورى در برنامه هاى آموزشى را افزایش دهد و بالتبع، سرمایه هاى انسانى آن را مضاعف کند و توانمندى و کارآمدى این دانش را براى مواجهه با مسائل علمى ارتقا دهد.
در این مقاله، در پى آن هستیم که ضمن معرفى این رهیافت ها، با طراحى نمونه هایى، امکان و دلالت هاى عملى استفاده از رهیافت هاى تلفیقى را در طراحى برنامه هاى درسى رشته اقتصاد و گرایش هاى تخصصى در مقاطع تکمیلى آن نشان دهیم؛ ا نشاءالله
عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی (مطالعه موردی رشته علوم تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با رویکردی تفسیرگرایانه سعی دارد به تدوین عناصر برنامه درسی مبتنی بر عمل در آموزش عالی ایران از دیدگاه متخصصان تعلیم و تربیت بپردازد. رویکرد پژوهشی به کار برده شده از نوع روش شناسی کیفی بوده که به مصاحبه های نیمه ساخت یافته با 21 نفر از کنش گران دانشگاهی پرداخته است. داده های حاصل از مصاحبه ها براساس رویکرد پژوهشی نظریه زمینه ای در قالب سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. ماحصل آن تعیین عناصر الگوی برنامه درسی مبتنی بر عمل در هفت عنصر: هدف، محتوا، راهبردهای یاددهی – یادگیری، مواد و منابع، فرصت های یاددهی – یادگیری، شرایط محیط یادگیری و ارزشیابی بوده است. هرکدام از این عناصر دارای مولفه هایی است.