فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۰۸۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
121 - 142
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و آزمون نرم افزار هندسه پویا مبتنی بر مهارت های فضایی و مقایسه اثربخشی آن با اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضی دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون روی دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان روهن که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان حاضر در دو کلاس درس بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، 35 دانش آموز به عنوان گروه آزمایش اُریگامی، 35 نفر به عنوان گروه آزمایش نرم افزار هندسه پویا و 35 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. گروه های آزمایش به مدت دوازده جلسه 40 دقیقه ای تحت آموزش ریاضی به کمک اُریگامی و نرم افزار هندسه پویا قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل الف) آزمون تجسم فضایی مینه سوتا، و ب) آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای آزمون فرضیه ها از آزمون t وابسته و مانوا استفاده شد. یافته ها: تحلیل آماری داده ها نشان داد که نرم افزار هندسه پویا مبتنی بر مهارت های فضایی و اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضیات دانش آموزان اثر دارند. میانگین نمرات پس آزمون نرم افزار هندسه پویا و پس آزمون اُریگامی تفاوت معنی داری با پیش آزمون آنها داشتند. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش ریاضیات به کمک نرم افزار هندسه و اُریگامی قادر است تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضیات دانش آموزان را بهبود ببخشد.
تعیین روایی و پایایی پرسشنامه عجین شدگی تحصیلی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
214 - 197
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور سنجش روایی و پایایی ابزار عجین شدگی تحصیلی دانشجویان انجام شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی دانشجویان دانشگاه علامه طباطبائی در سال تحصیلی 95- 96 (17406 دانشجو)می باشند. حجم نمونه با استفاده از روش تعیین حجم نمونه در مدل یابی معادلات ساختاری 550 نفر تعیین شد (550=n).روش پژوهش از نوع همبستگی می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه گونوک و کوزو (2015) بود که در بین نمونه های پژوهش بصورت تصادفی طبقه ای توزیع گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی، تأییدی و تحلیل مؤلفه های اصلی بررسی شدند. نتایج نشان داد مقیاس یاد شده پس از حذف 6 گویه از طریق تحلیل اکتشافی از شش مؤلفه و 48 گویه تشکیل شده که 931/61 درصد واریانس عجین شدگی تحصیلی دانشجویان را تبیین می کند. همچنین بررسی پارامترهای تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که مدل عجین شدگی تحصیلی دانشجویان با شش عامل و شاخص های قابل قبول از برازش لازم برخوردار است و برای سنجش میزان عجین شدگی تحصیلی دانشجویان می توان از آن بهره برد.
تبیین اهداف و فعالیت های یاددهی و یادگیری مطلوب در برنامه درسی کارورزی رشته حقوق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
189 - 210
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی اهداف و فعالیت های مناسب درس کارورزی رشته حقوق در مقطع کارشناسی است. روش: این پژوهش از نوع ترکیبی است. در بخش کیفی با 28 نفر که به شیوه تصادفی هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه شد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان و دانش آموختگان در رشته حقوق بودند که به روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، تعداد 114 نفر انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد در حیطه هدف کارورزی، بیشترین اولویت مربوط به "مرتبط کردن مباحث نظری دانشگاهی با فضای کار مربوط به رشته حقوق" و "ارتقای مهارت های تخصصی" است. در حیطه فعالیت یادگیری "تمرین فعالیت های خاص مانند تحریر دعاوی و تنظیم حقوقی قراردادها" و "فراگرفتن چگونگی عملیاتی کردن دانش نظری مربوط به رشته حقوق" بیشترین اولویت را دریافت کردند. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به عنوان یک چارچوب در فرایند برنامه ریزی کارورزی دانشگاه ها مورداستفاده قرار گیرد.
مقایسه نگرش معلمان و مدیران آموزشی درباره استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
58 - 38
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو نگرش معلمان و مدیران آموزشی درباره استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش بررسی و مقایسه شد. تمامی معلمان و مدیران آموزشی مقطع ابتدایی منطقه اورامانات(شهرستان های جوانرود، پاوه، روانسر و ثلاث باباجانی) در استان کرمانشاه جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. روش تحقیق آمیخته، و از نوع طرح مثلث سازی مدل همگرا بود. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش نسبت به استفاده از زبان مادری (محقق ساخته) و مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای spss22 و mplus5 تحلیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از شاخص های آمار توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی، از آزمون تی تک نمونه ای و تی مستقل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیز با استفاده از روش تحلیل کمی انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی پژوهش نشان داد: هر دو گروه معلمان و مدیران نسبت به استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش نگرش مثبتی داشته و در این زمینه تفاوت آماری معناداری با هم ندارند. نتایج پژوهش مبنی بر نگرش مثبت معلمان و مدیران آموزشی نسبت به استفاده از زبان مادری و فوایدی که زبان مادری بر رشد شناختی و تحصیلی دانش آموزان خواهد داشت ایجاب می کند مسئولان آموزش و پرورش نسبت به تفاوت های فردی دانش آموزان بی تفاوت نبوده و برنامه های آموزشی مبتنی بر زبان مادری و یا دوزبانه را در دستور کار قرار دهند. کلمات کلیدی: زبان مادری، نگرش، معلمان، مدیران و آموزش و پرورش.
بررسی رابطه دانش مدیریت کلاس درس و خستگی عاطفی با نقش تعدیل گری خلاقیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
157 - 141
حوزه های تخصصی:
هدف : پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه دانش مدیریت کلاس درس و خستگی عاطفی با نقش تعدیلگری خلاقیت انجام شده است. روش: این پژوهش از نظر گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان مدارس متوسطه دوم شهرستان سوادکوه در سال تحصیلی 97-1396 بود که تعداد آن برابر با 130 نفر بود و با استفاده از جدول کرجسی-مورگان، تعداد 59 معلم مرد و 54 معلم زن با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار Spss و Smart-PLS با آزمون هایt تک نمونه و مدل معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزیی صورت گرفت. برای سنجش پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای پرسشنامه های دانش مدیریت کلاس، خستگی عاطفی و خلاقیت به ترتیب برابر با 0.82؛ 0.97 و 0.92 بدست آمد. یافته ها نشان داد دانش مدیریت کلاس معلمان بالاتر از حد متوسط قرار دارد و معلمان از سبک مدیریت آموزش برای مدیریت کلاس استفاده می کنند؛ وضعیت موجود خستگی عاطفی معلمان در حد متوسط و نسبتاً پایین و وضعیت موجود خلاقیت معلمان کمی بالاتر از حد متوسط قرار داشت. همچنین بین دانش مدیریت کلاس با خستگی عاطفی معلمان ارتباط منفی و معنادار (0.33-)؛ و بین خلاقیت با خستگی عاطفی معلمان ارتباط منفی و معنادار وجود داشت (0.47-)؛ و در نهایت، یافته ها بیانگر آن بود که خلاقیت نقش تعدیلگر را در ارتباط بین دانش مدیریت کلاس و خستگی عاطفی معلمان ندارد.
بررسی جامعه شناختی پدیده رمزگردانی دو زبانه های کردی کلهری- فارسی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
39 - 63
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی جامعه شناسی پدیده رمزگردانی دوزبانه های کردی فارسی بود. روش: این پژوهش از نظر روش گردآوری داده ها جزء پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی است؛ و براساس ماهیت جزء پژوهش های کاربردی محسوب می گردد. جامعه آماری شامل کل دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان سرپل ذهاب در سال تحصیلی 97- 1396 است. با توجه به این که حجم کل جامعه آماری 3896 نفر بود؛ با استفاده از جدول مورگان 400 نفر (200 دختر؛ 200 پسر) در مقطع اول، دوم و سطح پیش دانشگاهی در بین دانش آموزان پسر و دختر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. از شیوه نمونه ای طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه الگوی پژوهشی پاراشر (1980) بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون t دو نمونه وابسته، آزمون t دو نمونه مستقل و تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد کاربرد زبان فارسی در حوزه های خانواده، دوستی، همسایگی، اداری به طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر بود (00/0= p) اما کاربرد زبان فارسی در حوزه مدرسه به طور محسوسی از زبان کردی کلهری بیشتر بود (01/0= p). همچنین کاربرد زبان فارسی در تمام سطوح مختلف تحصیلی، دانش آموزان دارای سطح تحصیلات پیش دانشگاهی بیش از بقیه و افراد پایه اول کمتر از دیگر سطوح تحصیلی از زبان فارسی استفاده می کنند. همچنین افراد پایه اول بیشتر از دیگر گروه ها و افراد دارای سطح تحصیلات پیش دانشگاهی کمتر از بقیه گروه های تحصیلی از زبان کلهری استفاده می نمایند (209/4 =F، 000/0=p). همچنین بین کاربران زبان کلهری در دو گروه جنسی در کل حوزه های اجتماعی کاربرد زبان فارسی بین دختران بیشتر از پسران است و پسران نیز بیشتر از دختران به استفاده از زبان کلهری تمایل دارند و نتایج آماری تفاوت معنی دار بین دو جنس را تأیید می کند (002/0= P).
اثربخشی مداخله فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب امتحان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
63 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف: هدفپژوهش، اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب امتحان دانشجویان می باشد. روش: برای تحقق این هدف روش پژوهش از نوع طرح شبه آزمایشی و جامعه ی آماری،کلیه دانشجویان دختر مرکز آموزش عالی زینب کبری کازرون به تعداد 193 نفر بوده اند؛ از این تعداد به روش نمونه گیری هدفمند 66 نفر از دانشجویانی که دارای اضطراب امتحان بالا شناخته شدند به عنوان نمونه انتخاب و سپس به صورت تصادفی در 3 گروه 22 نفره تحت مداخله آموزش های ذهن آگاهی و یادگیری خود تنظیمی و گروه کنترل قرار گرفتند. دو گروه آزمایشی طی 8 جلسه تحت آموزش های ذهن اگاهی و خود تنظیمی قرار گرفته و سپس آزمون اضطراب امتحان یک ماه پس از اتمام جلسات به طور همزمان در هر 3 گروه اجرا گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (2006) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق آزمون تی گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تعقیبی توکی انجام گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ارائه آموزش های ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی به دانشجویان بر کاهش اضطراب امتحان آنان مؤثر می باشد و آموزش ذهن آگاهی نسبت به آموزش های یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب دانشجویان دارای اثربخشی بیشتری است.
مقایسه برنامه قصد شده، اجرا شده و کسب شده درس کارورزی به منظور ارائه راهکار مناسب ( مورد مطالعه: دانشگاه فرهنگیان استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
131 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش مقایسه برنامه درسی اجرا شده و کسب شده درس کارورزی و ارائه راهکار برای افزایش همخوانی و کاهش شکاف میان برنامه های دانشگاه فرهنگیان کردستان است. روش : جامعه آماری تحقیق شامل کلیه معلم راهنما و دانشجو معلمان رشته های مختلف دانشگاه فرهنگیان استان کردستان در سال تحصیلی 1395/1394 می باشد. با توجه به جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 284 نفر دانشجومعلم و معلم راهنما انتخاب و به کمک پرسشنامه محقق ساخته از نمونه موردنظر جمع آوری شد. یافته ها : یافته های این پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین برنامه درسی قصد شده و اجرا شده وجود ندارد. همچنین برنامه اجرا شده و کسب شده باهم همخوانی نداشته و بین دو مرحله اجرا شده و کسب شده درس کارورزی به صورت کلی و هیچ کدام از خرده مقیاس های مراحل اجرا شده و کسب شده تفاوت معنادار وجود ندارد یعنی بین کلیه اهداف محتوایی و اجرایی در مرحله اجراشده و کسب شده درس کارورزی تفاوت چشمگیری وجود ندارد. اما با توجه به نتایج به مقدار 07/40 میان برنامه درسی قصد شده و اجرا شده شکاف و فاصله وجود دارد که تفاوتی بسیار معنادار و مهم است. و جا دارد اصلاحاتی در برنامه کارورزی مراکز تربیت معلم و افزایش اثربخشی آن صورت گیرد.
بررسی تأثیر تدریس مبتنی بر محتوای الکترونیکی طنزمحور بر انگیزش و اضطراب ریاضی دانش آموزان پنجم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
70 - 88
حوزه های تخصصی:
هدف : با توجه به کارکردهای طنز، یادگیری الکترونیکی و اهمیت ریاضیات در ابتدایی، این پژوهش باهدف بررسی اثربخشی تدریس با استفاده از محتوی الکترونیکی مبتنی بر طنز بر انگیزش و اضطراب ریاضی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی انجام شد. روش : مطالعه حاضر یک پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه مورد پژوهش تمامی دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان بیرجند (2200 نفر) در سال تحصیلی 97-96 بود. نمونه آماری پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس تعداد 58 نفر انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش و اضطراب ریاضی کودکان (MCAQ) استفاده گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها علاوه بر آمار توصیفی از آزمون آماری T دو نمونه ای مستقل برای بررسی متغیرهای انگیزش و اضطراب ریاضی استفاده شد. یافته ها : نتایج آزمون ها بین میانگین نمرات متغیر های انگیزش و اضطراب ریاضی در گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری را گزارش نکرد. یافته های این پژوهش نشان داد که محتوای الکترونیکی طنز محور بر انگیزش و اضطراب ریاضی دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی تاثیری ندارد.
مطالعه اثر آموزش و تدریس به صورت ترکیبی بر یادگیری دانش آموزان؛ مطالعه موردی رشته های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
69 - 81
حوزه های تخصصی:
هدف : آموزش الکترونیکی با ایجاد تغییرات بنیادین در مفاهیم آموزش سنتی توانسته است بسیاری از ناکارآمدی های نظام های آموزشی را رفع کند و دگرگونی های اساسی در آموزش و یادگیری ایجاد نماید؛ ما آموزش الکترونیکی محض همواره با مشکلات عدم تعاملات انسانی و عاطفی، ارتباطات چهره به چهره در کلاس و نبود درک مناسب از فضاهای مجازی آموزشی روبه رو است، به گونه ای که فراگیران به تنهایی و بدون هیچ تعاملی با معلم یا دیگر یادگیرندگان کار می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش ترکیبی بر میزان یادگیری دانش آموزان شاخه فنی و حرفه ای است روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه آماری، متشکل از دو گروه دانش آموزان هنرستان فنی و حرفه ای شرکت کننده در برنامه آموزش ترکیبی شهرستان خدابنده بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس، یکی از این گروه ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. تعداد فراگیران در این گروه ها 30 نفر بودندکه در دو گروه 15 نفری (گروه گواه و آزمایش) قرار گرفتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه ای محقق ساخته جهت سنجش میزان یادگیری فراگیران بود. جهت تعیین روایی ابزار از روایی محتوایی استفاده شد و جهت پایایی از روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت که 96/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش ترکیبی در آموزش دانش آموزان شاخه فنی و حرفه ای موجب افزایش میزان یادگیری دانش آموزان می شود.
نقش یک دوره ی نگارش انگلیسی وبلاگ محور در ارتقای استقلال یادگیری فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
141 - 160
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه ی حاضر بررسی نقش یک دوره ی نگارش انگلیسی وبلاگ محور در ارتقای استقلال یادگیری زبان آموزان ایرانی بود. در این راستا با استفاده از روش تحقیق آمیخته، این پژوهش تاثیر یک دوره ی نگارش انگلیسی مبتنی بر وبلاگ [1] بر سطح استقلال یادگیری [2] فراگیران، که در این پژوهش به عنوان خود آغاز گری [3] و خود تنظیمی [4] فراگیر تعریف شده است، را مورد بررسی قرار داد. در راستای اهداف این پژوهش، دانشجویان در گروه کنترل (تعداد=21) بر اساس آموزه های متداول نگارش در کلاس تحت آموزش قرار گرفتند و دانشجویان در گروه آزمایش (تعداد=25) علاوه بر آموزه های متداول نگارش از وبلاگ نگاری استفاده نمودند. به منظور جمع آوری داده ها پرسشنامه ی استقلال فراگیران به عنوان پیش آزمون و پس آزمون اجرا گردید. به علاوه یک سری مصاحبه ی نیمه ساختمند با تعدادی از شرکت کنندگان گروه آزمایش برگزار گردید. نتایج داده های کمی و کیفی بیانگر این بود که دوره ی نگارش مبتنی بر وبلاگ در ارتقای استقلال فراگیران به صورت کلی، و در ارتقای خود تنظیمی آنان به طور خاص، تاثیر گذار بوده است. به طور دقیق تر نتایج داده های کمی بیانگر این بود که آموزش وبلاگ محور بر استقلال فراگیران به صورت کلی تاثیر قابل توجهی داشت. از نظر مولفه های استقلال یادگیری نتایج نشان داد که تاثیر آموزش وبلاگ محور بر مولفه ی خودآغازگری از نظر آماری معنادار نبود در صورتی که تاثیر این آموزش بر مولفه ی خودتنظیمی از نظر آماری قابل توجه بود. همچنین نتایج یافته های کیفی بیانگر این بود که دانشجویان در گروه آزمایش، با داشتن تجربه ی فعالیت های مبتنی بر وبلاگ نگاری، بهبود قابل ملاحظه ای را در برنامه ریزی [5] ، نظارت [6] و ارزیابی [7] تکالیف نگارشی خود نشان دادند. به طورکلی، یافته های این پژوهش، اثربخشی دوره های نوشتاری مبتنی بر وبلاگ را در یادگیری یک زبان خارجی مورد تایید قرار می دهد.
واکاوی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درس پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
127 - 148
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه شناسایی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درس پژوهی دوره کارشناسی پیوسته آموزش ابتدایی بود. روش: این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را اساتید درس پژوهی استان خوزستان تشکیل دادند. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (10 نفر) ادامه یافت. ملاک انتخاب اساتید میزان موفقیت ایشان در امر تدریس بود که براساس نمرات ارزشیابی تکوینی، کارعملی و آزمون پایانی دانشجویان مورد ارزیابی قرار گرفت و برترین ها جهت مصاحبه برگزیده شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شد و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از مجموع یافته های این پژوهش 245 کد مفهومی در زمینه برنامه درسی اجرا شده درس پژوهی استخراج و در 5 مؤلفه اصلی و 37 ریزمؤلفه دسته بندی شد. یافته ها نشان داد که به منظور اجرای موفق برنامه درسی درس پژوهی می بایست اصولی همچون توجه به کار تیمی، تدریس تعاملی، تفکر تعاملی، جامعیت علمی، ویژگی های اساتید و پیگیری مسؤولیت ها بر اجرا حاکم باشد.
بررسی توانایی طراحی تکلیف مدرسان ریاضی در خصوص دو عمل جمع و تفریق (مبنا: موقعیت های طرح مسئله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
129 - 100
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی توانایی طراحی تکلیف معلمان دوره ابتدایی بر اساس موقعیت های طرح مسئله در خصوص دو عمل جمع و تفریق و با استفاده از روش توصیفی -پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، معلمان دوره ابتدایی کشور بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس و برای جمع آوری داده ها، از آزمونی محقق ساخته استفاده شد که توانایی طراحی تکلیف ارزشیابی معلمان را از طریق طرح مسئله آزاد بر اساس مدل استویانووا و الرتون (1996) در مورد دو عمل جمع و تفریق موردبررسی قرار می داد. مسائل طرح شده توسط معلمان بر اساس دو محور 1) عمل جمع و تفریق و 2) طراحی تکلیف مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل بر اساس محور اول مشخص کرد که مسائل نمادی طرح شده بیشتر محدود به دو قالب "نتیجه مجهول (جمع)" و " نتیجه مجهول (تفریق)" و مسائل کلامی طرح شده در اکثر موارد محدود به دو قالب "تغییر" و "ترکیب" بودند و تکالیف طرح شده از تنوع مناسب برخوردار نبودند. تحلیل مسائل بر اساس محور دوم نیز نشان داد که تعداد بسیار کمی از مسائل نمادی و کلامی طرح شده باز پاسخ بودند. با اینکه اکثر مسائل طرح شده (% 89)، مرتبط با زندگی واقعی بودند، اما مسئله ای از نوع حل مسائل عملی (واقعی) در بین آنها وجود نداشت و مسائلی که به طور کامل "موثق" و "غنی" باشند، نیز مشاهده نشد. تهیه محتواهای آموزشی مناسب در خصوص طراحی تکلیف ریاضی و برگزاری دوره ها و کارگاه های توانمندسازی دانشجو معلمان و معلمان دوره ابتدایی بر اساس آن، مهم ترین پیشنهاد حاصل از این مطالعه است.
رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
51 - 29
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و از نظر هدف پژوهش نیز، کاربردی می باشد. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجو معلمان پردیس الزهراء(س) دانشگاه فرهنگیان استان سمنان ، با حجم نمونه 122 نفر است. ابزار گردآوری داده ها نیز شامل سه پرسشنامه باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی و رویکردهای تدریس با تأیید روایی و پایایی مناسب بود. آزمون های توصیفی و همبستگی و روش های فراوانی، آزمون کلموگروف اسمیرنف، آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اولویت باورهای معرفت شناختی دانشجو معلمان، «دانش ساده» بوده و اولویت فلسفه های آموزشی ایشان «بازسازی گرایی» بود و همچنین رویکرد تدریس «شاگرد محور» را بیشتر مورد تأکید قرار داده اند. بر اساس نتایج، باور معرفت شناختی دانش ساده با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور، و باور معرفت شناختی یادگیری سریع نیز با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور ارتباط مثبت و معناداری دارد. باور معرفت شناختی دانش قطعی با رویکرد تدریس معلم محور و باور معرفت شناختی تغییرناپذیری نیز با رویکرد تدریس معلم محور دارای ارتباط مثبت و معنادار می باشد. همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی با رویکرد تدریس معلم محور، و فلسفه های آموزشی پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی با رویکرد تدریس شاگرد محور ارتباط مثبت و معنادار دارند. در نهایت نتایج نشان دادند که باورهای معرفت شناختی دانش ساده، یادگیری سریع و دانش قطعی و همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی قابلیت پیش بینی رویکردهای تدریس را دارند.
اثر تکنیک های نگارش در پیشرفت مهارت انشاءنویسی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
89 - 69
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر تکنیک های نگارش در پیشرفت مهارت انشانویسی دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل تعیین شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی ناحیه 2 شهر یزد بود که تعداد 30 نفر به عنوان نمونه، به روش تصادفی خوشه ای در دو گروه پانزده نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همچنین تلاش شد تا از طریق همتاسازی آزمودنی ها و انتخاب تصادفی آنها، متغیرهای مزاحم کنترل شوند. گروه آزمایش به مدت شش جلسه آموزشی، تکنیک های انشاء نویسی (شامل خلاصه نویسی، ساده نویسی، قواعد، مقدمه نویسی، جمع بندی نویسی، نتیجه گیری) را آموختند و گروه کنترل به شیوه معمول و بدون یادگیری تکنیک ها، درس انشاء را طی کردند. آزمون پیشرفت تحصیلی درس انشا، که روایی و پایایی آن تعیین شد، قبل و بعد از مداخله، برای گروه ها اجرا گردید. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی در قالب آزمون کوواریانس تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش انشانویسی بر پیشرفت درس انشاء در دانش آموزان، به ویژه در بخش های اساسی قواعد و سازماندهی، به طور چشمگیری موثر بوده است. در پایان، پیشنهادهای کاربردی برای تقویت مهارت انشانویسی دانش آموزان دوره ابتدایی ارائه شد.
تبیین چارچوب مفهومی برنامه درسی سنجش شده دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
239 - 217
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچویی مفهومی برای برنامه سنجش شده بر اساس ادراکات و تجربیات ذینفعان برنامه درسی دوره کارشناسی انجام شد. روش: با رویکرد کیفی پژوهش و روش نمونه گیری هدفمند، تجارب و ادراکات 31 نفر (17 عضو هیئت علمی، 12 دانشجوی دوره کارشناسی، 2 کارشناس دفتر برنامه ریزی آموزش عالی) از دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و خوارزمی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش و دفتر برنامه-ریزی آموزش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند مورد کاوش قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده به صورت مداوم تا رسیدن به اشباع نظری از طریق فرایند مقایسه مداوم تداوم یافت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی دو مقوله اصلی « فرایندهای طراحی سنجش» و «فرایندهای قضاوتی سنجش» و شش مقوله فرعی « تعیین نقشه سنجش»، « انتخاب روش سنجش»، «تعیین افراد شرکت کننده در سنجش»، «زمینه سازی فرهنگی»، «سنجش یادگیری» و «نظارت بر سنجش» گردید. در مجموع، برنامه درسی سنجش شده ماهیتی سیال دارد و به دنبال آنست که از طریق نگاهی تعاملی (برگشت به عقب و نگاه به بافت اجرایی سنجش) زمینه تغییرات مناسب در دانشجویان و بهبود کیفیت یادگیری را بررسی کند.
واکاوی و تبیین تربیت معنوی و نگاهی اجمالی به عناصر برنامه درسی در آن ساحت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 122
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، مطالعه عمیق و تشریح مفاهیم کیفی "معنویت" و "تربیت معنوی" از زاویه نگاه برنامه درسی بود. برای رسیدن به پاسخ این پرسش که آیا معنویت و پرورش آن در ساحت نظام آموزشی، قابل تعریف و تبدیل به یک طرح برنامه درسی قابل دفاع و قابل اجرا است یا خیر؟ روش: روش انجام پژوهش، پژوهش فلسفی از نوع تحلیل مفهومی بود. از سطوح سه گانه پژوهش فلسفی-تحلیلی، دو سطح آغازین آن یعنی 1- تفسیر مفهوم 2- تدوین مفهوم (مفهوم پردازی) مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها: نتیجه تعمقات و تاملات محقق، رسیدن به یک چارچوب نظری-عملی برنامه درسی برای پرورش معنویت بوده است. در فرایند مفهوم نوردی و مفهوم پردازی معنویت، این یافته های حاصل آمد: تعریف معنویت و تربیت معنوی؛ تبیین جایگاه و ضرورت وجود تربیت معنوی؛ تشخیص ابعاد تربیت معنوی (دینی، غیر دینی، دینی-غیردینی)؛ تشریح عناصر برنامه درسی (مقاصد، مضامین آموزشی، محیط آموزش، رویکردهای تدریس).
عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم مبتنی بر الگوی تایلر: ویژگی ها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
254 - 234
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی ها و الزامات عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم بر اساس الگوی تایلر بود روش: رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش متخصصین حوزه تربیت اجتماعی ، مطالعات برنامه درسی ، فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 15 نفر مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی مشتمل بر مقولاتی مانند: هدف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوی (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری(گزینش و روش ها) و ارزشیابی (اصول و روش ها) شکل می گیرد. و یافته ها نشان دهنده آن بود که؛ شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی می تواند چارچوب و خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری در نظام آموزش متوسطه باشد و مبتنی بر آن طراحان برنامه درسی برای توسعه ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی و ارتقای کیفیت آموزشی تدابیر شایسته اتخاذ کنند.
تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
143 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چند پایه دوره ابتدایی در مناطق روستایی است. روش: متناسب با هدف، روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان چند پایه دوره ابتدایی مناطق روستایی شهرستان ماکو بوده که از بین آنها نمونه پژوهش به تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته گردآوری شد و به روش هفت مرحله ای کلایزی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اعتباریابی داده ها، از نظرات اساتید متخصص، کارشناسان و معلمانی که سال ها در مدارس و کلاس های چندپایه مناطق روستایی شهرستان ماکو خدمت نموده اند استفاده گردید. یافته ها: تحلیل عمیق تجارب معلمان، به شناسایی و دسته بندی 6 مضمون اصلی: روش های تدریس و کلاسداری، مشکلات کلاس های چند پایه، مسائل برنامه درسی، مسائل مالی معلمان و مدارس، تقویت کلاس های چند پایه و محاسن کلاس های چند پایه، و 13 زیر مضمون: روش های تدریس، کلاسداری، مشکلات دانش آموزان کلاس های چند پایه، مشکلات معلمان کلاس های چند پایه، مشکلات خانواده های دانش آموزان کلاس های چند پایه، محتوای برنامه درسی، اجرای برنامه درسی، دستمزد معلمان، هزینه مدارس، کاستن از مشکلات کلاس های چند پایه، بهبود و افزایش بهره وری کلاس های چند پایه، محاسن مربوط به معلمان و محاسن مربوط به دانش آموزان منتج شد.
نگاهی به محتوای برنامه درسی مبتنی برتفکر انتقادی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
274 - 255
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش سعی گردیده، با ارائه الگو محتوای برنامه درسی دوره اول متوسطه مبتنی بر تفکر انتقادی روش جدیدی برای یادگیری کتب درسی ارائه گردد. این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی و در دو فاز کیفی و کمی انجام شد. در مرحله کیفی مشارکت کنندگان متخصصان برنامه ریزی درسی و ابزار مطالعه مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. در مرحله کمی نیز جامعه آماری دبیران مقطع متوسطه اول بودند و روش نمونه گیری تصادفی در دسترس(320 نفر حجم نمونه) و ابزار مطالعه پرسشنامه ای بر اساس مولفه های به دست آمده مرحله قبل با پایایی 81/0 بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات کمی با روش های آمار توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS و داده های کیفی نیز براساس تکنیک تحلیل محتوای سه مرحله ای انجام شد. یافته ها: محتوای برنامه درسی مبتنی بر تفکر انتقادی دوره اول متوسطه عوامل متعددی را برای هر متغیر نمایان ساخت که این عوامل راه را برای دستیابی به راهکارهای مناسب هموار کرد.. 22 کد شناسایی شدند و محتوا برای توسعه تفکر انتقادی دوره متوسطه به شرح ذیل (محتوای سؤال انگیز و مسئله محور، ساختار مناسب در تدوین، یادگیری چندجانبه تناسب محتوا با زندگی واقعی دانش آموزان و دانش آموز محور)؛ می باشد. نتیجه گیری: دانش آموزا دوره اول متوسطه با درک درست تواناییهایش با توجه به هدفی که در زندگی دارد و بدون مقایسه با شرایط ایده آل و دست نیافتنی با اعتقاد به شک پذیری، تردید منطقی نسبت به گزاره هایی که می شنود یا می بیند، از خود بروز می دهد.