مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: یادگیری مشارکتی به عنوان یکی از رویکردهای فعال یاددهی- یادگیری در یکی از کلاس های درس رشته تحصیلی مشاوره در طول یک ترم تحصیلی در قالب ۱۴ جلسه درسی اجرا شد. هدف اصلی مطالعه شناسایی ادراک دانشجویان از اجرای یادگیری مشارکتی در کلاس درس بود. روش: نمونه گیری برای انتخاب شرکت کنندگان به صورت هدفمند انجام شد. مشارکت کنندگان 24 نفر زن و 4 نفر مرد بودند که از طریق کنکور سراسری در دانشگاه تهران پذیرفته شده بودند. آن ها به صورت داوطلبانه در پژوهش شرکت کردند. مصاحبه نیمه ساختاریافته ابزار اصلی پژوهش بود. محتوای مصاحبه ها با رویکرد تحلیل موضوعی مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد یادگیری مشارکتی نه تنها فرآیند یادگیری دانشجویان رشته مشاوره در درس آموزش وپرورش ابتدایی و متوسطه را تسهیل نموده و کیفیت یادگیری آنان را بهبود می بخشد بلکه در زمینه تقویت اعتمادبه نفس و هیجانات مثبت، تفکر انتقادی (کنترل احساسات و خلق، بحث و گفتگو، بارش مغزی و خودارزیابی صحیح)، تعامل و همکاری مؤثر و پرورش حس مسئولیت پذیری و رهبری کردن نیز مؤثر است. آشنایی اعضا هیأت علمی با یادگیری مشارکتی و نظارت مستمر آنان در حین تعامل دانشجویان با یکدیگر می تواند کیفیت اجرای آن را در کلاس های درس دانشگاه بهبود بخشد.
تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از ذهن آگاهی حین تدریس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلمان رکن اساسی در فرایند یاددهی- یادگیری هستند، لذا از تجربیات زیسته آنها می توان اطلاعات مفید و گران بهایی استخراج کرد. هدف اصلی از انجام پژوهش حاضر، فهم تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی از ذهن آگاهی بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین معلمان دوره ابتدایی 19 نفر بر اساس معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون انجام شد. پس از استخراج موضوعی و طبقه بندی آن ها، یافته ها در سه مقوله اصلی؛ "مدیریت مؤثر کلاس درس"، "بهبود فرآیند یاددهی- یادگیری" و "ارتقاء سلامت روانی دانش آموزان " و 12 مقوله فرعی طبقه بندی شدند. بررسی تجارب معلمان دوره ابتدایی نشان داد که معلمان با مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و پیاده سازی در کلاس درس، علاوه بر اینکه از استرس کاری خود و فرسودگی شغلی شان می کاهند، بر پیشرفت تحصیلی و یادگیری دانش آموزان نیز اثر داشته اند.
مقایسه نگرش معلمان و مدیران آموزشی درباره استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش پیش رو نگرش معلمان و مدیران آموزشی درباره استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش بررسی و مقایسه شد. تمامی معلمان و مدیران آموزشی مقطع ابتدایی منطقه اورامانات(شهرستان های جوانرود، پاوه، روانسر و ثلاث باباجانی) در استان کرمانشاه جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. روش تحقیق آمیخته، و از نوع طرح مثلث سازی مدل همگرا بود. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه نگرش نسبت به استفاده از زبان مادری (محقق ساخته) و مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای spss22 و mplus5 تحلیل شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از شاخص های آمار توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی، از آزمون تی تک نمونه ای و تی مستقل استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه نیز با استفاده از روش تحلیل کمی انجام شد. یافته های حاصل از تحلیل داده های کمی و کیفی پژوهش نشان داد: هر دو گروه معلمان و مدیران نسبت به استفاده از زبان مادری در آموزش و پرورش نگرش مثبتی داشته و در این زمینه تفاوت آماری معناداری با هم ندارند. نتایج پژوهش مبنی بر نگرش مثبت معلمان و مدیران آموزشی نسبت به استفاده از زبان مادری و فوایدی که زبان مادری بر رشد شناختی و تحصیلی دانش آموزان خواهد داشت ایجاب می کند مسئولان آموزش و پرورش نسبت به تفاوت های فردی دانش آموزان بی تفاوت نبوده و برنامه های آموزشی مبتنی بر زبان مادری و یا دوزبانه را در دستور کار قرار دهند. کلمات کلیدی: زبان مادری، نگرش، معلمان، مدیران و آموزش و پرورش.
رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی رابطه مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی معلمان و تعامل معلم-دانش آموز با سواد هیجانی دانش آموزان ابتدایی در سال تحصیلی 98-1397 انجام شد. روش: روش تحقیق توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل معلمان ابتدایی شهرستان ملایر بود (548=N). حجم نمونه 247 معلم ابتدایی بود که به روش طبقه ای تصادفی انتخاب شدند؛ هر معلم به صورت تصادفی، پرسشنامه های مربوط به 3 دانش آموز کلاس خود را تکمیل می کرد. داده ها با استفاده از مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، مقیاس ارتباط معلم-دانش آموز و ابزار ارزیابی سواد هیجانی نسخه معلم گردآوری شد. ضریب آلفای کرونباخ مقیاس مدیریت کلاس اجتماعی- هیجانی، ارتباط نزدیک معلم-دانش آموز، تعارض معلم-دانش آموز و سواد هیجانی به ترتیب برابر با 89/0، 71/0، 77/0 و 79/0 بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش گام به گام استفاده شد. یافته ها: حاکی از رابطه مثبت مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی و ابعاد آن با سواد هیجانی بود. همچنین بین نزدیکی معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه مثبت و بین تعارض معلم-دانش آموز با سواد هیجانی رابطه منفی وجود داشت (۰۱/۰>p). براساس نتایج رگرسیون سهم مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی (258/0=بتا) و نزدیکی معلم-دانش آموز (113/0=بتا) در پیش بینی سواد هیجانی مثبت و معنی دار بوده است (۰۱/۰>p). با توجه به یافته ها پیشنهاد می شود که مدیریت کلاس مبتنی بر یادگیری اجتماعی- هیجانی به معلمان آموزش داده شود و ارتباط معلم-دانش آموز نیز در برنامه های ضمن خدمت معلمان گنجانده شود.
واکاوی پیامدها، چالش ها و استراتژی های مدیریت کلاس درس مبتنی بر پرورش تفکر انتقادی در علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی پیامدها، چالش ها و استراتژی های آموزش انتقادی در علوم انسانی می باشد. برای این منظور پیامدهای کلاس مبتنی بر تفکر انتقادی، چالش های پیش روی اعضای هیئت علمی در آموزش تفکر انتقادی و استراتژی های مناسب جهت آموزش تفکر انتقادی در حوزه علوم انسانی پرداخته شده است. رویکرد این پژوهش از نوع کیفی و خود مردم نگاری می باشد. جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شده است. نمونه پژوهش شامل 9 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده علوم انسانی و اجتماعی، دانشگاه کردستان می باشد که از طریق نمونه گیری با بالاترین قدرت (بررسی مواردی که پدیده های موردنظر در آن ها بروز بسیار قوی دارد) انتخاب شده اند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای صورت گرفته است. جهت تعیین روایی پژوهش از سه روش اعتبار پذیری، انتقال پذیری و تائید پذیری استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش انتقادی باعث می شود نوعی دغدغه و صمیمیت در دانشجویان به وجود آید و سبب پیشرفت تحصیلی دانشجویان نیز می شود. همچنین اعضای هیئت علمی در آموزش تفکر انتقادی با چالش ها و موانعی روبه رو بودند یکی از این چالش ها بی انگیزگی و نداشتن دانش پایه در دانشجویان عنوان شد و دومین چالش سیاست گذاری های غلط آموزش عالی بود. علاوه بر این اعضای هیئت علمی توجه به فرایندهای مدیریت کلاس و روابط مثبت استاد دانشجو را به عنوان استراتژی های و راهبردهای آموزش انتقادی را عنوان کردند.
واکاوی مهارت تعویض مخاطب در کلاس درس بر اساس الگوی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی مولفه های مهارت تعویض مخاطب به منظور ارائه مدل مهارت تعویض مخاطب معلمان در کلاس درس بوده است. رویکرد پژوهش کیفی و از روش نظریه داده ها بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری شامل تمامی معلمان دوره ابتدایی شهر کرمانشاه بوده است. برای گردآوری داده های کیفی با 18 نفر از معلمان مجرب و نمونه مدارس ابتدایی مصاحبه صورت پذیرفت. در این پژوهش، از روش نمونه گیری هدفمند برای انتخاب نفر اول و از فن گلوله برفی برای انتخاب نفرات بعدی استفاده شد. روش نمونه گیری به صورت هدفمند تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با استفاده از نتایج حاصل از بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش و تجزیه و تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، شاخص های مهارت تعویض مخاطب معلمان در کلاس درس شناسایی شده و طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی ، مدل تعویض مخاطب معلمان در شش مقوله اصلی شرایط علی، پدیده محوری (واکاوی تعویض مخاطب در کلاس درس: شامل 3 مقوله اصلی اهداف، ویژگی ها، شیوه اجرا و 10 مقوله فرعی است)، راهبردهای تعویض مخاطب، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر و پیامدهای تعویض مخاطب جهت بهره برداری در کلاس و مدرسه ارائه گردید .
ارائه چارچوب بهینه برای ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه (پژوهش مروری نظامندبه همراه تحقیق کیفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، ارائه چارچوب بهینه برای ارزشیابی نظام برنامه درسی در دانشگاه است. روش : پژوهش دارای رویکردی کیفی و از روش سنتزپژوهی و گراندد تئوری به عنوان روش های تحقیق استفاده شده است. پژوهش براساس هدف، توصیفی و از نوع کیفی - کاربردی است. از این رو حوزه پژوهش شامل کلیه مقالات علمی پژوهشی دهه اخیر در زمینه ارزشیابی برنامه های درسی آموزش عالی می باشد که براساس روند بررسی مقالات 46 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. از سوی دیگر در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختار یافته با 16 نفر از نخبگان آگاه نیز استفاده شد. روش نمونه گیری از موارد مطلوب بوده یعنی افرادی که تجربه مستقیم از ارزشیابی برنامه های درسی دانشگاهی داشتند. برای تعیین اعتبار از راهبرد بازبینی مشارکت کنندگان و بازبینی متخصصان استفاده شده است. به این منظور کدگذاری تحلیل در اختیار سه پژوهشگر قرار گرفت که ضریب توافق 88/0 برآورد شد. یافته ها: نتیجه نهایی تحلیل سنتزپژوهی و گراندد تئوری به صورت ترکیبی چارچوب دایره ای شکل را که بیانگر مؤلفه های مهم و اساسی برای ارزشیابی از نظام برنامه های درسی در دانشگاه جامع علمی کاربردی می باشد را تشکیل داده اند. این چارچوب شامل مؤلفه هایی در ابعاد : الف) بافت ( با مؤلفه های 1- ویژگی برنامه های درسی و 2- طراحی، تدوین و تصویب برنامه های درسی). ب) فرایند ( با مؤلفه های 1- نظام پذیرش و اجرای برنامه های درسی و 2- مدرسین). ج) مداخله گر ( با مؤلفه چالش ها و ضعف ها) د) پیامد (با مؤلفه های 1- ساختار 2- تعامل و 3- پیامدها ) می باشد. در ضلع دیگری از این دایره هر یک از مؤلفه ها خود چندین ریز مؤلفه را شامل می شود که این ریز مولفه ها در حقیقت آن مواردی است که در نتیجه مصاحبه های نیمه ساختاریافته با صاحب نظران و متخصصین کسب شده است. در ضلع بیرونی چارچوب دایره ای شکل ذیل ریز مؤلفه هایی متناظر با ریز مؤلفه های حاصل از مصاحبه آورده شده است که در حقیقت محصول انجام و پیاده سازی روش تلفیق (سنتز پژوهی) در این پژوهش می باشد.
تاثیر روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر آگاهی از حقوق شهروندی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی تاثیر روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر آگاهی از حقوق شهروندی دانش آموزان دوره ی دوم متوسطه پرداخته است. این پژوهش، از نوع تحقیقات شبه آزمایشی بوده و طرح پژوهشی مورد استفاده در این پژوهش، طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری در این تحقیق، شامل کلیه ی دانش آموزان پسر سال اول دوره دوم متوسطه ی ناحیه ی 3 آموزش و پرورش شهر کرمانشاه به تعداد 459 نفر در سال تحصیلی 97-1396 بود. حجم نمونه بر اساس حداقل حجم نمونه ی لازم برای تحقیقات آزمایشی، 60 نفر (30 نفر برای گروه آزمایش و 30 نفر برای گروه کنترل) تعیین و به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب گردید. آزمودنی های پژوهش حاضر شامل دانش آموزان 2 کلاس اول دوره ی دوم متوسطه بودند که از این بین، یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و یکی دیگر به عنوان گروه گواه (کنترل) انتخاب شد. برای اندازه گیری میزان آگاهی دانش آموزان از حقوق شهروندی، از پرسشنامه ی حقوق شهروندی شریفی و اسلامیه (1391) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه ، توسط صاحب نظران تایید و پایایی درونی آن با ضریب آلفای کرونباخ، 92/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS 23 انجام شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش های آماری توصیفی و نیز استنباطی شامل تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که اعمال روش تدریس مبتنی بر پداگوژی انتقادی هنری ژیرو بر افزایش میزان آگاهی از حقوق مدنی، حقوق سیاسی و حقوق اجتماعی دانش آموزان، مؤثر است.
توسعه حرفه ای گامی در راستای تدریس اثربخش (مطالعه موردی: معلمان ابتدایی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش از اهداف چندگانه ای مانند آزمون شاخصه های روایی و پایایی پرسش نامه «توسعه حرفه ای اثربخش»، شناسایی تفاوت ها بین نظرات معلمان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی و کمک به بهبود توسعه حرفه ای معلمان از طریق شناسایی اولویت های توسعه حرفه ای اثربخش برخوردار بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر پسااثبات گرایی و راهبرد آن پیمایشی -توصیفی بود. جامعه تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج که 1258 نفر بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 300 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه سوین و لومپه (2014) تحت عنوان «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» استفاده شد. جهت آزمون فرضیه ها با توجه به نوع توزیع داده ها از آمارهای مناسب استنباطی استفاده شد. برای آزمون روایی محتوایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون پایایی از آزمون آلفای کرانباخ استفاده شد که آلفای به دست آمده 967/0 بود که نشان از پایایی مناسب پرسشنامه بود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرسشنامه «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» دارای روایی و پایایی مطلوب برای استفاده در بین معلمان ایرانی است. در بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش از نظر معلمان با توجه به نتایج آزمون فریدمن رتبه اول این مؤلفه ها تمرکز بر دانش محتوایی معلمان و نحوه یادگیری مطالب توسط دانش آموزان و در رتبه آخر یادگیری فعال فراتر از کلاس درس قرار داشت. همچنین بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش معلمان تفاوت معناداری وجود دارد.
بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر بررسی بهره گیری از راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی و تعیین میزان اثربخشی آن بر یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: دراین پژوهش از روش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری شامل همه دانش آموزان پسر پایه پنجم دبستان با اختلال ریاضی در مراکز اختلال یادگیری خرم آباد در سال تحصیلی 96-97 بودند. بدین منظور از میان کلیه دانش آموزان مراکز اختلال یادگیری خرم آباد، 22 دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش (11 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. به منظور جمع آوری داده ها از آزمون محقق ساخته یادگیری و پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (1970) استفاده شد. در فرایند اجرا، گروه آزمایش به مدت 8 جلسه چهل وپنج دقیقه ای تحت طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزش دیدند و گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS-V22 و تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که طرح درس مبتنی بر راهبردهای تکیه گاه سازی آموزشی بر یادگیری و انگیزه پیشرفت مؤثر است، به این صورت که منجر به افزایش یادگیری و انگیزه پیشرفت دانش آموزان دارای اختلال یادگیری ریاضی شده است
طرح مدل ساختاری پیش بینی روحیه پژوهشگری دانش آموزان با استفاده از سبک های تدریس و سبک های تفکر معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به طرح مدل ساختاری پیش بینی روحیه پژوهشگری دانش آموزان با استفاده از سبک های تدریس و سبک های تفکر معلمان پرداخته است. روش: روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان و معلمان دوره اول متوسطه نواحی چهارگانه شهر شیراز هست که در سال تحصیلی 97-1396 مشغول به تحصیل بودند و با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، تعداد نمونه 600 دانش آموز و 60 معلم انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سبک های تدریس (Grasha and Richman, 2002)، پرسشنامه سبک های تفکر (Harrison, and Bramson, 2002) و پرسشنامه روحیه ی پژوهشگری (Mohammad Sharifi, 2013) بود، ضریب آلفای کرونباخ آن ها به ترتیب 79/0، 91/0 و 81/0 بود. یافته های پژوهش با استفاده از نرم افزارهای Spss و Lisrel و با بهره گیری از روش های آماری آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد روحیه پژوهشگری دانش آموزان بالاتر از حد متوسط است، سبک غالب تدریس معلمان، سبک تدریس تسهیل کننده و سبک غالب تفکر آنان سبک تحلیل گرایی هست. رابطه معناداری بین تعدادی از سبک تدریس و سبک تفکر معلمان مشاهده شده است. رابطه ای معنی دار و مستقیم بین انواع سبک تدریس معلمان و روحیه پژوهشگری دانش آموزان وجود دارد. سبک تدریس و سبک تفکر معلمان به طور همزمان پیش بینی کننده معناداری برای روحیه پژوهشگری دانش آموزان می باشند.
تاثیر آموزش به زبان مادری بر نشاط و سازگاری اجتماعی دانش آموزان دو زبانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر حق آموزش به زبان مادری به عنوان یکی از مولفه های حق تعیین سرنوشت بر سازگاری اجتماعی در دانش آموزان دوزبانه و استفاده از روش های خاص تحقیقی در رشته علوم تربیتی برای اثبات سازگاری اقلیت ها در صورت تبیین حقوق آنها در قواعد حقوقی می باشد. روش تحقیق: روش انجام پژوهش به صورت شبه آزمایشی و با استفاده از دو گروه کنترل و گواه بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دوره ابتدایی شهر پاوه در سال تحصیلی 1397-98 بودند که با توجه به ماهیت و هدف تحقیق تعداد 44 نفر از آنان(کلاس ششم تحصیلی) انتخاب شدند. نمونه ها بر اساس روش بلوکه سازی تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شده و به مطالعه وارد شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد نشاط اجتماعی آکسفورد با میزان پایایی (81/0) و پرسشنامه استاندارد سازگاری اجتماعی کالیفرنیا با پایایی 84/0 بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه های مذکور توسط 4 نفر از اساتید دانشگاه تهران مورد بررسی و تایید قرار گرفت. نحوه گردآوری داده ها به صورت پیش آزمون- پس آزمون بود. س از جمع آوری پرسش-نامه ها توسط محقق داده ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 23 و آزمون های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها و بحث: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که حق آموزش به زبان مادری سبب بالا رفتن نشاط اجتماعی بین دانش آموزان دو زبانه می گردد. سهولت یادگیری مطالب به زبان مادری خود از عوامل مهم بالا رفتن اشتیاق برای تحصیل می باشد. آموزش به زبان مادری سبب افزایش سازگاری اجتماعی دانش آموزان در مدارس می باشد. پیشنهاد می گردد آموزش و تدریس در مدارس دو زبانه حداقل در برخی از دروس در کنار زبان ملی، به وسیله زبان مادری نیز انجام گیرد.