آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی و فلسفه های آموزشی با رویکردهای تدریس دانشجو معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی بوده و از نظر هدف پژوهش نیز، کاربردی می باشد. جامعه پژوهش متشکل از کلیه دانشجو معلمان پردیس الزهراء(س) دانشگاه فرهنگیان استان سمنان ، با حجم نمونه 122 نفر است. ابزار گردآوری داده ها نیز شامل سه پرسشنامه باورهای معرفت شناختی، فلسفه های آموزشی و رویکردهای تدریس با تأیید روایی و پایایی مناسب بود. آزمون های توصیفی و همبستگی و روش های فراوانی، آزمون کلموگروف اسمیرنف، آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که اولویت باورهای معرفت شناختی دانشجو معلمان، «دانش ساده» بوده و اولویت فلسفه های آموزشی ایشان «بازسازی گرایی» بود و همچنین رویکرد تدریس «شاگرد محور» را بیشتر مورد تأکید قرار داده اند. بر اساس نتایج، باور معرفت شناختی دانش ساده با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور، و باور معرفت شناختی یادگیری سریع نیز با رویکرد تدریس معلم محور و شاگرد محور ارتباط مثبت و معناداری دارد. باور معرفت شناختی دانش قطعی با رویکرد تدریس معلم محور و باور معرفت شناختی تغییرناپذیری نیز با رویکرد تدریس معلم محور دارای ارتباط مثبت و معنادار می باشد. همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی با رویکرد تدریس معلم محور، و فلسفه های آموزشی پیشرفت گرایی و بازسازی گرایی با رویکرد تدریس شاگرد محور ارتباط مثبت و معنادار دارند. در نهایت نتایج نشان دادند که باورهای معرفت شناختی دانش ساده، یادگیری سریع و دانش قطعی و همچنین فلسفه های آموزشی ضرورت گرایی و پایدارگرایی قابلیت پیش بینی رویکردهای تدریس را دارند.

تبلیغات