فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۹۰۴ مورد.
بررسی رابطه بین انزوای اجتماعیبا میزان خشونت خانگی والدین نسبت به فرزندان نوجوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسیرابطه بین میزان دینداری والدین با خشونت خانگی آنها نسبت به فرزندان در شهر اهواز اجراگردیده است. روش پژوهش ازنوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختروپسر مقطع دبیرستان شهر اهواز و والدین آنها بوده است که با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 384 نفر آنها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند.ابزارسنجش دراین پژوهش پرسشنامه های"" کودک آزاری وضربه (CTQ) برنستاین(1995)، وپرسشنامه انزوای اجتماعی راسل(1976)UCLA))وپرسشنامه جمعیت شناختی بود.برای تجزیه وتحلیل داده ها ازشاخص های آماری، انحراف استاندارد، ضریب همبستگی پیرسون وتحلیل رگرسیون استفاده شد. براساس یافته های این پژوهش بین کلابعاد انزوای اجتماعی با خشونت خانگی والدین نسبت بهفرزندان، رابطه معنا داری وجود دارد. همچنین مشخص می گردد که بین ابعادروابط و معاشرت با خویشاوندان، روابط و معاشرت با همسایگان وهمچنین بین بعد روابط و معاشرت با دوستان با خشونت خانگی والدین نسبتفرزندان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بدست آمده ازاین پژوهش، حاکی از آن است که بین میزان انزوای اجتماعیبا ابعادخشونت خانگی(جسمی، عاطفی، غفلت) والدین نسبت به فرزندان رابطه معناداری وجود دارد ونتایج بدست آمده از رگرسیون چند گانه نیز نشان دادند که بعد روابط و معاشرت با خویشاوندان بیش ترین تاثیر را درتبیین خشونت خانگی نسبت فرزندان داشته است.باتوجه به یافته های موجود این مساله نیازمند توجه هر چه بیشترخانواده ها و مسئولان برای برنامه ریزی و آموزش مهارت های ارتباطی به والدین در سطح خانوادگی واجتماعی را نشان می دهد.
نقش تربیتی (معاون) مدرسه
منبع:
تربیت ۱۳۷۴ شماره ۹۷
حوزه های تخصصی:
مقایسه تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر عادی و استثنایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش انجام شده بررسی مقایسه ای تنیدگی فرزند پروری مادران کودکان پسر استثنایی و عادی بود.
مواد و روش ها: نمونه گیری در این پژوهش از مادران دانش آموزان پسر عادی (386 نفر) و استثنایی (352 نفر) 7 تا 12 سال مدارس شهر قم بود که به روش خوشه ای چند مرحله ای انجام شد. این تحقیق به روش علّی– مقایسه ای یا پس رویدادی طراحی شد. داده های پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه تنیدگی فرزند پروری والدین Abidin بود که با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) تحلیل گردید.
یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات مادران گروه استثنایی و عادی تفاوت معنیداری از لحاظ میزان تنیدگی فرزند پروری وجود داشت. بررسی اثر گروه در هر یک از خرده مقیاس ها نشان داد که میزان تنیدگی مادران استثنایی در خرده مقیاس های تنیدگی والدین، تعامل نا کارآمد کودک– والدین و ویژگیهای کودک مشکل آفرین بیشتر از مادران عادی است.
نتیجه گیری: مادران کودکان استثنایی نسبت به والدین کودکان عادی، استرس فرزند پروری بیشتری را تجربه میکنند.
رابطه تعامل والد- فرزند با سطح رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تعامل مطلوب والدین با فرزندان در سازش یافتگی رفتاری، اجتماعی، و تحصیلی کودکان نقش بسیار مهمی دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین تعامل والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان انجام شده است.
روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه پنجم مشغول به تحصیل در دبستان های دولتی شهر ساری در سال تحصیلی 94-93 بود که تعداد 254 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شده اند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رابطه ولی- فرزندی (فاین، ارمورلند و اندروشوبل، 1983) و پرسشنامه پرخاشگری کودکان دبستانی (شهیم، 1385) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفته است.
یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجودرابطه منفی و معنادار بین تعامل والد-فرزند (p < 0/005 ، r = -0/79) و ابعاد آن با پرخاشگری کل و خرده مقیاس های آن بود. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که تعامل والد- فرزند می تواند با 99 درصد اطمینان پرخاشگری کودکان را پیش بینی کند.
نتیجه گیری:با توجه به رابطه معنادار بین نوع رابطه والد- فرزند با میزان رفتارهای پرخاشگرانه فرزندان، می توان نتیجه گرفت که چگونگی تعامل والدین با فرزندان عامل مهم و تعیین کننده در نوع رفتار کودکان از جمله پرخاشگری آنها است.
مشکلات رفتاری دانش آموزان خانواده های تک والدی و دو والدی از دیدگاه معلمان آنها
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تک والد بودن می تواند زمینه برخی از اختلال ها شده و بر سیر و پیش آگهی آنها اثر بگذارد؛ بنابراین بررسی مشکلات رفتاری در فرزندان این خانواده ها دارای اهمیت است. این پژوهش با هدف بررسی مقایسه ای مشکلات رفتاری کودکان خانواده های تک والدی و دو والدی انجام شده است.
روش: روش پژوهش پس رویدادی بود. در راستای دستیابی به هدف بالا، 100 دانش آموز (50 دختر و 50) پسر تک والدی مقطع ابتدایی شهر تهران (تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی) به صورت نمونه گیری در دسترس و 100 دانش آموز دختر و پسر خانواده دووالدی مقطع ابتدایی شهر تهران به صورت نمونه گیری خوشه ای انتخاب و به وسیله پرسشنامه های رفتاری راتر (1964) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل واریانس دوعاملی نشان داد مشکلات رفتاری در دانش آموزان تک والدی بیشتر از دانش آموزان دو والدی است. در نوع مشکلات رفتاری نیز تفاوت معناداری در پرخاشگری- فزون کنشی، اضطراب – افسردگی، رفتارهای ضداجتماعی و اختلال نارسایی بین دو گروه مشاهده شد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت معناداری بین مشکلات رفتاری دختران و پسران وجود داشت. دختران در اضطراب- افسردگی و اختلال نارسایی توجه از مشکلات بیشتری برخوردار بودند.
نتیجه گیری: در خانواده های تک والدی یا پدر حضور ندارد یا به دلایلی مانند ناتوانی جسمانی و بیماری روانی قدرت کافی برای اداره خانواده ندارد، بنابراین نقش وی کم رنگ و شرایط خانواده به خانواده های تک والدی نزدیک می شود و در نهایت منجر به بروز مشکلات رفتاری در بین فرزندان این گروه شده است.
بررسی و ارزیابی نقش شوراهای دانش آموزی بر مشارکت دانش آموزان در امور مدارس
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ، طی دو محور ، نحوه ی شکل گیری شوراهای دانش آموزی در مدارس راهنمایی شهر اصفهان و چگونگی تحقق مکانیسم های لازم برای ایفای نقش آن و هم چنین ، میزان مشارکت دانش آموزان در هشت دسته فعالیت های مشارکتی کمیته های شوراهای دانش آموزی مدارس راهنمایی شهر اصفهان مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است . روش پژوهش توصیفی بوده که در خلال آن از تحلیل محتوا ، زمینه یابی پرسشنامه ای و مشاهده استفاده شده است . نمونه ی پژوهش شامل ، 30 مدرسه ی راهنمایی ، کلیه ی سوابق ، اسناد و صورت جلسه های شوراهای دانش آموزی آن ها ، 30 نفر نماینده ی مدیران در شوراها و 300 نفر از دانش آموزان مدارس راهنمایی مذکور بوده است.
عوامل موثر بر رضایتمندی تحصیلی؛ دیدگاه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جهرم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: رشد و توسعه هر جامعه متاثر از نیروی آموزش دیده آن جامعه بوده و شناسایی فاکتورهای موثر در رضایتمندی تحصیلی و فراهم کردن آنها، گامی به سوی توسعه پایدار است. این مطالعه با هدف تعیین عوامل موثر بر رضایتمندی تحصیلی از دیدگاه دانشجویان انجام گرفت.
روش ها : این مطالعه توصیفی- مقطعی با مشارکت 315 نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی جهرم به صورت سرشماری در سال 1391 انجام شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته 44سئوالی بود که رضایتمندی تحصیلی را در شش بُعد فردی، آموزشی، اخلاقی، مدیریتی، رفاهی و شغلی بررسی می نمود. آنالیز اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS 16 و آمار توصیفی انجام شد.
یافته ها: مهم ترین متغیرهای مرتبط با رضایتمندی تحصیلی از دیدگاه دانشجویان به ترتیب شامل استفاده از کادر آموزشی مجرب برای ارایه دروس، القای اعتمادبه نفس توسط اساتید و مسئولان و ارتباط مناسب همراه با احترام متقابل بین دانشجویان با اساتید بود . کمترین عوامل موثر در رضایتمندی تحصیلی نیز به ترتیب شامل برگزاری کلاس ها در نوبت صبح، شیوه تدریس سخنرانی و ایجاد انگیزه و علاقه کافی توسط اساتید در دانشجویان بود . ابعاد اخلاقی و روان شناختی، مهم ترین عامل مرتبط با رضایتمندی تحصیلی از دیدگاه دانشجویان شناخته شد.
نتیجه گیری: استفاده از کادر آموزشی مجرب برای ارایه دروس، القای اعتمادبه نفس توسط اساتید و مسئولان و ارتباط مناسب همراه با احترام متقابل بین دانشجویان با اساتید، مهم ترین عوامل تاثیرگذار در رضایتمندی تحصیلی از دیدگاه دانشجویان هستند. همچنین بُعد اخلاقی و روان شناختی، مهم ترین بُعد موثر در رضایتمندی تحصیلی است.
بررسی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس استانداردها و مقایسه عملکرد تحصیلی و تفکر انتقادی دانش آموزان آن با مدارس عادی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی وضعیت مدارس هوشمند بر اساس استانداردها و مقایسه عملکرد آن با مدارس عادی می باشد. روش پژوهش، پیمایشی است. جامعه آماری، شامل کلیه مدارس متوسطه دخترانه شهر یزد می باشد که از بین آنها، دو دبیرستان عادی به روش نمونه گیری خوشه ای و دو دبیرستان هوشمند به روش سرشماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل چک لیست ارزیابی مدارس هوشمند (مشاهده) برای بررسی وضعیت کنونی مدارس و پرسش نامه تفکر انتقادی و معدل سال سوم برای اندازه گیری عملکرد دانش آموزان می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و برای آزمون سؤالات پژوهش، از آمار توصیفی و استنباطی (آزمون t مستقل) استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت کنونی مدارس هوشمند از نظر محتوای یاددهی یادگیری، زیرساخت فاوا، معلمان آموزش دیده و ارتباط رایانه ای با مدارس در سطح پایین و تنها در مؤلفه استفاده مدیران از رایانه در سطح مطلوب قرار دارد. هم چنین، بین عملکرد دانش آموزان مدارس هوشمند با عادی از نظر تفکر انتقادی، تفاوت معنادار وجود نداشت ولی در زمینه پیشرفت تحصیلی (معدل) تفاوت معنادار بود.
تاثیر آموزش منظم به والدین بر روابط خانوادگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان فلاورجان
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین میزان تاثیر آموزش منظم به والدین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان فلاورجان بر روابط متقابل و پیشرفت تحصیلی آنان بوده است. روش تحقیق تجربی انتخاب شد. جامعه آماری، والدین دانش آموزان مقطع متوسطه شهر فلاورجان در سال تحصیلی 87 ـ 86 بودند. 60 نفر از والدین به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) جایگزین گردیدند. متغیر مستقل آموزش منظم به والدین بود که برای 7 جلسه تدوین و اجرا شد. ابزار سنجش، پرسشنامه سنجش خانواده و پرسشنامه مقیاس ارزیابی انطباق پذیری و همبستگی خانواده بود. برای ارزیابی پیشرفت تحصیلی از معدل دانش آموزان قبل و بعد از اجرای متغیر مستقل استفاده گردید. فرضیه های تحقیق عبارت بود از: 1ـ آموزش منظم به اولیا بر روابط متقابل آنها تاثیر دارد. 2ـ آموزش منظم به والدین بر ابعاد روابط خانوادگی تاثیر دارد. 3ـ آموزش منظم به والدین بر همبستگی و انطباق پذیری خانواده تاثیر دارد. 4ـ آموزش منظم به والدین بر پیشرفت تحصیلی آنان تاثیر دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی از آماره های فراوانی، میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از روش کواریانس (ANCOVA) استفاده گردید. یافته های حاصل نشان داد که آموزش منظم به والدین در سطح (05/0>P) بر روابط متقابل و خرده مقیاس های روابط خانوادگی، انطباق پذیری و همبستگی خانواده و پیشرفت تحصیلی فرزندان تاثیر مثبت داشته است.
رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان 20 تا30 ساله دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 92- 1391 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه مقیاس آمادگی اعتیاد؛ مقیاس رابطه والد- فرزندی و مقیاس بررسی نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر و دانشجویان پسر با رابطه با پدر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آمیزش و ارتباط بود. بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر با رابطه با مادر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آزردگی و سردرگمی و ارتباط نیز همبستگی منفی و معنادار دیده شد، همچنین بین اعتیادپذیری دانشجویان پسر و خرده مقیاس ارتباط با مادر همبستگی منفی معنادار وجود دارد. بین گرایش به جنس مخالف در دانشجویان پسر با رابطه با پدر، عاطفه مثبت و آمیزش همبستگی منفی و معنادار دیده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رابطه با پدر و رابطه با مادر می تواند هم اعتیادپذیری دانشجویان دختر و هم اعتیادپذیری دانشجویان پسر را پیش بینی کند. نتیجه گیری: چنانچه والدین نتوانند تعامل مناسب و سازنده ای را با نوجوان یا جوان خود برقرار کنند، فرزند دچار محرومیت عاطفی و هیجانی شده و ممکن است این فقر هیجانی و کمبود عاطفی وی را به سمت اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف سوق دهد.
اثر بخشی خانواده درمانی ستیر بر تغییر سبک های مقابله با تعارض زناشویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
رابطه بین شیوه های فرزند پروری و اختلالات رفتاری در کودکان پیش دبستانی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
مقایسه خود - کارآمدی ادراک شده در تعامل اجتماعی با همسالان در بین گروهی از دانش آموزان دختر و پسر دو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"به منظور بررسی ادراک خود- کارآمدی دانشآموزان دوره راهنمایی در تعامل اجتماعی با همسالان خود، مقیاس خود- کارآمدی کودکان در روابط اجتماعی با همسالان، توسط 369 نفر(186 دختر و 183 پسر) از دانشآموزان کلاسهای اول تا سوم 4 مدرسه راهنمایی ناحیه یک شیراز تکمیل گردید. حاصل تحلیل عوامل استخراج دو خرده مقیاس به نامهای موقعیت تعارض و بیتعارض بود. ضریب پایایی آلفای کرونباخ برای کل مقیاس برابر 87/0 و برای خرده مقیاس های تعارض و بیتعارض به ترتیب برابر 83/0 و 78/0 بودند. پسران نسبت به دختران از نظر نمره کل مقیاس ادراک خود- کارآمدی در سطح بالاتری قرار داشتند (0001/0= P، 47/6=t). در مقایسه دختران و پسران از نظر میانگین نمره خرده مقیاس تعارض، تفاوت معنی داری مشاهده نگردید (N.S، 63/1=t)، اما پسران در موقعیت بی تعارض خود- کارآمدی بیشتری نسبت به دختران گزارش کردند (007/0 =P، 68/8=t). علاوه بر بررسی تفاوت های کلاسی از نظر ادراک خود- کارآمدی، یافتههای مطالعه حاضر با سایر پژوهشهای مرتبط نیز مورد بحث و بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی برای انجام پژوهشهای بیشتر ارائه گردیده است.
"
رابطه مدیریت کلاس معلمان با خودکارآمدی دانش آموزان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معلم، محور اصلی نظام اجتماعی کلاس درس است که با برقراری ارتباط با دانش آموزان می تواند در تحول روانی و اجتماعی آنان نقش مؤثر ایفا کند. یکی از ابعاد این تحول، خودکارآمدی دانش آموزان است که با برقراری این رابطه شکل می گیرد. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه مدیریت کلاس معلمان با خودکارآمدی دانش آموزان بوده است. روش پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی است. برای دستیابی به این هدف از میان معلمان ناحیه 2 شهرستان همدان که شمار آنان 132 نفر بود، 88 نفر و از میان دانش آموزان معلمان انتخاب شده در هر کلاس چهار نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شدند. مدیریت کلاس با پرسشنامه ای که الوانی (1386) طراحی کرده بود و خودکارآمدی دانش آموزان با پرسشنامه خودکارآمدی ویلر و لد (1982) مورد ارزیابی قرار گرفت. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که پایایی پرسشنامه مدیریت کلاس 91/0 و خودکارآمدی کودکان نیز 78/0به دست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که: رابطه میان مدیریت کلاس مدرسه- محور معلمان و خودکارآمدی دانش آموزان معنادار نیست. میان مدیریت کلاس دانش آموز-محور معلمان و خودکارآمدی رابطه معنادار وجود ندارد. میان مدیریت کلاس معلمان برحسب زن و مرد تفاوت معنادار به دست نیامد. میان خودکارآمدی پسران و دختران تفاوت معنادار وجود دارد و دختران از سطح خودکارآمدی بالایی نسبت به پسران برخوردار بودند.
بررسی رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان با واسطه-گری ارضای نیازهای روان شناختی پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان است. در این مطالعه 437 دانشجوی کارشناسی (275 دختر و 162 پسر) که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه شیراز انتخاب شده بودند، شرکت داده شدند. شرکت کنندگـان ابـزار تجدید نظـر شده الگـوهـای ارتباطات خانواده، ابزار الگوهای ارتباطات استادان، نسخه عمومی مقیاس ارضای نیازهای پایه و ابزار گرایش های تفکر انتقادی کالیفرنیا را تکمیل کردند. حاصل آزمون ساختار هفت عاملی ابزار گرایش های تفکر انتقـادی کالیفـرنیا که توسـط فاسیونه و همکارانش مطرح شده، ساختار عاملی جدیدی با چهار گرایش بود. نتایج تحلیل مسیر و شاخص های برازش نکویی مدل از اثر واسطه ای ارضای نیازهای روان شناختی پایه حمایت کرد. الگویی که بدان شکل ارضای نیازهای روان شناختی پایه در رابطه بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانوادگی ـ دانشگاهی و گرایش های تفکر انتقادی دانشجویان اثر واسطه ای دارد، در مورد هر یک از گرایش ها متفاوت بود. در این مطالعه، این الگوها و دلالت های آن ها مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی برنامه بهبود بخشی ارتباط بر کیفیت رابطه والد- فرزندی در نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برطرف ساختن مشکلات ارتباطی بین فرزندان و والد سرپرست در خانواده های تک والدینی یکی از اهداف اصلی برنامه های توانمند سازی خانوادگی و روان شناختی این دسته از خانواده ها است؛ لذا هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر برنامه بهبود بخشی ارتباط بر کیفیت رابطه والد- فرزندی نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست بود.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان دختر 14 تا 18 ساله در خانواده های تک والدینی مادر سرپرست تحت پوشش یکی از مؤسسات خیریه شهر ری بود. از بین 34 نوجوان داوطلب شرکت در تحقیق بر مبنای مقیاس رابطه والد- فرزندی فرم مادر- فرزند و مصاحبه بالینی، در نهایت 18 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (9 نفر در گروه آزمایشی و 9 نفر در گروه گواه). جایگزین شدند روی گروه آزمایش بر اساس برنامه بهبود بخشی ارتباط 8 جلسه گروهی اجرا شد و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. تمام آزمودنی ها قبل و بعد از درمان، مقیاس رابطه والد- فرزندی فرم مادر- فرزند را تکمیل کردند.
یافته ها: نتایج آزمون t برای مقایسه گروه های مستقل و ضریب تأثیر کوهن نشان داد که برنامه بهبود بخشی ارتباط اثر معنی داری بر کیفیت رابطه والد- فرزندی داشت. همچنین نتایج آزمون t نشان داد که برنامه بهبود بخشی ارتباط به طور اختصاصی تر باعث افزایش عاطفه مثبت و میزان ارتباط درگروه آزمایش شد و این تأثیر معنادار بود اما تأثیری بر مؤلفه های همانندسازی با مادر وعدم آزردگی/ سردرگمی نقش نداشت.
نتیجه گیری: نتایج، اثربخشی برنامه بهبود بخشی ارتباط را بر بهبود رابطه والد- فرزندی در نوجوانان دختر خانواده های تک والدینی مادر سرپرست تأیید کرد.