هدف پژوهش حاضر تعیین رابطه رضایت جنسی با سلامت عمومی و رضایت زناشویی زوجین بود. روش پژوهش از نوع همبستگی چند متغیری بود که 50 زوج به روش نمونه گیری در دسترس از میان تمام زوجین ساکن شهرستان یزد در سال 1387 انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ (اولسون، 1989) و پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (سال1979) بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و آزمون تعقیبی شفه تحلیل شد. یافته ها نشان دادند همبستگی بین رضایت جنسی و رضایت زناشویی مثبت است، اما این دو متغیر با سلامت عمومی رابطه ندارند. همچنین تفاوت زنان و مردان (زن و شوهرها) از لحاظ این متغیرها معنادار نبود. رابطه میزان تحصیلات با رضایت جنسی معنادار بود، ولی با رضایت زناشویی و سلامت عمومی معنادار نبود. رابطه مدت زمان ازدواج با رضایت زناشویی و سلامت عمومی زوجین معنادار نبود، اما با رضایت جنسی رابطه معنادار و معکوس داشت، به طوری که افراد با مدت زمان ازدواج کمتر، رضایت جنسی بالاتری را گزارش کردند.
نتیجه گیری: چون همبستگی بین مدت زمان ازدواج و رضایت از روابط جنسی منفی است، ممکن است بالارفتن سن آزمودنی ها باعث کاهش توانایی و میل آن ها به روابط جنسی شود. علاوه بر آن از بین رفتن تازگی طرفین برای یکدیگر نیز می تواند یک عامل مهم و تاثیرگذار در این زمینه باشد.
"به رغم انجام پژوهشهای متعدد در قلمرو رابطه انواع تحریفهای شناختی با رضایت زناشویی، نقش تفکر قطعی نگر کمتر مورد توجه قرار گرفته اسـت. این بررسی با هدف پیش بینی رضایت زناشویی از طـریق تفکر قطعی نگر در 300 زوج تهرانی (با میانگین سنی 36 سال و مدت ازدواج 11 سال) انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکر قطعی نگر (یونسی و میرافضل، 2007) و فرم کـوتاه فارسی مقیاس رضایت زناشویی انریچ (عسگری، بهمنی، 1385) بود. نتایج، رابطه منفی بین تفکر قطعی نگر و رضایت زناشویی را نشان دادند. چهار زیرمقیاس پرسشنامه تفکر قطعی ـ نگر: تعامل با دیگران، تفکر مطلق نگر، پیش بینی آینده و حوادث منفی توانستـند در حدود 14 درصد واریانس رضایت زناشویی را پیش بیـنی کنند. نتایج این پژوهش می توانند دلالتهای مفیدی برای زوج درمانگری مبتنی بر کاهش تفکر قطعی نگر و مشاوره قبل از ازدواج را در اختیار قرار دهند.
"
هدف این پژوهش، بررسی نتایج آموزش های حدیثی بر رضایت زناشویی بیست همسر (ده زوج) مراجعه کننده به مرکز مشاوره مؤسسه مطالعاتی مشاوره اسلامی در قم است که حاضر به فراگیری این آموزش ها شده اند.
روش تحقیق، آزمایشی با گروه گواه و از نوع پیش آزمون ـ پس آزمون بوده است. گروه آزمایش، متشکل از بیست زوج دارای مشکلات زناشویی بود که آموزش های روان شناختی مبتنی بر آیات و روایات اسلامی را دریافت کردند و گروه گواه نیز متشکل از بیست زوج دارای مشکلات زناشویی بودند که هیچ آموزشی دریافت نکردند. پس از مصاحبه تشخیصی و پیش آزمون، هریک از زوجین گروه آزمایش، در شش جلسه به صورت گروهی و یا انفرادی آموزش دیدند و به فاصله دو هفته پس از پایان آموزش، پس آزمون از آنها به عمل آمد.
مقایسه یافته های دو گروه نشان داد که آموزش های روان شناختی یاد شده در بهبود روابط همسران و در نتیجه، رضایتمندی زناشویی آنها مؤثر است؛ و نیز به دست آمد که آموزش ها تاثیرات ماندگاری (در طول زمان) بر بهبود رضایتمندی زناشویی زوجین داشته است. همچنین، نتایج، گویای عدم تاثیر جنسیت بر اثربخشی آموزش های روان شناختی یاد شده است.
" مقدمه: هدف از پیریزی این پژوهش، بررسی مهمترین عوامل شخصیتی مؤثر در رضایتمندی زناشویی زوجین بود.
روش: 600 نفر (300 زوج) بهروش نمونهگیری تصادفی (چندمرحلهای) از میان دانشجویان 3 دانشگاه بهعنوان گروه نمونه انتخاب شده و پرسشنامههای NEO-FFI و رضایت زناشویی ENRICH را تکمیل کردند . دادهها به کمک رگرسیون چندگانه، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها : چهار عامل مسئولیتپذیری، روانآزردهخویی و سازگاری مردان و مسئولیتپذیری زنان، 2/29% واریانس رضایتمندی زناشویی مردان را بهطور معنیداری تبیین کردند (03/0>p). همچنین، مسئولیتپذیری و روانآزردهخویی زنان و روانآزردهخویی مردان، 27% از تغییرات رضایتمندی زناشویی زنان را تبیین نمودند (002/0>p).
نتیجهگیری: از میان ویژگیهای شخصیتی، دو عامل مسئولیتپذیری و روانآزردهخویی بیشترین نقش را در تبیین تغییرات رضایتمندی زناشویی زوجین به خود اختصاص میدهند. ."