فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۸۹۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، توصیف و تحلیل نظرات معلمان از آگاهی های مرتبط با نقشهای تربیتی خود و میزان همپوشانی آن با انتظارات برنامه درسی ملی بوده است. با بهره گیری از روش های پدیدارشناختی و زمینه یابی از نوع توصیفی تحلیلی، نخست پرسشنامه محقق ساخته با یک سؤال باز میان 80 نفر از آنها به شکل تصادفی توزیع و گرد آوری شد. سپس با استخراج برداشتها و تعابیر ارائه شده، پرسشنامه نظرسنجی نهایی نقشهای تربیتی معلمان، تولید و میان 239 نفر از دبیران زن دوره دوم متوسطه شهر تهران با نمونه گیری تصادفی خوشه ای اجرا شد. نتایج چرخش تحلیل عاملی در نرم افزار لیزرل نشان می دهد که از دیدگاه دبیران این خرده نقشها می تواند به ترتیب در چهار گروه نقشهای ارتباطی و خلاقانه، آموزشی و اجرایی، انگیزشی و هدایتگرانه دسته بندی شود. میزان آگاهی معلمان با میانگین تجربی کل با عدد 55/1 کمتر از میانگین نظری (3) به دست آمده است که نشان دهنده آگاهی کمتر از حد متوسط معلمان نسبت به نقش های تربیتی خود است. مقایسه خرده نقش های تربیتی سند برنامه درسی ملی با خرده نقش های تربیتی ارائه شده از سوی معلمان، نشان می دهد که معلمان درباره خرده نقشهای تربیتی و خلاقانه آگاهی و شناخت کافی ندارند، اما درباره سایر نقشها از آگاهی کافی برخوردارند. از این رو، همپوشانی بالایی میان نقشهای تربیتی برگرفته از سند برنامه درسی ملی و نظرات معلمان مشاهده می شود.
مقایسه نظرات اعضای هیات علمی و دانشجویان درباره فرم های ارزشیابی اساتید دروس عملی و کارورزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف:: در این مطالعه به مقایسه نظرات اساتید و دانشجویان در مورد فرم های ارزشیابی دروس عملی و کارورزی پرداخته شد.
اثربخشی آموزش سرمایه روانشناختی بر ابعاد سرمایه اجتماعی معلمان زن مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش سرمایه روانشناختی بر سرمایه اجتماعی معلمان زن مدارس ابتدایی شهر بهبهان بود. نوع تحقیق با توجه روش پژوهش، شبه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل می باشد. جامعه آماری این تحقیق معلمان زن مدارس ابتدایی شهر بهبهان (230= N) بود، از طریق نمونه گیری تصادفی 60 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد، و به صورت تصادفی به دو گروه 30 نفره تقسیم شدند و بر اساس قرعه یکی از گروهها، به عنوان گروه آزمایشی و گروه دیگر به عنوان گروه گواه انتخاب شد. پرسشنامه های سرمایه اجتماعی ابیلی برای هر دو گروه آزمایش و گروه کنترل در دو مرحله قبل از آموزش و پس از آموزش اجرا شد. گروه آزمایشی به مدت 11 جلسه 1 ساعتی تحت آموزش برنامه آموزشی سرمایه روانشناختی لوتانز قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از در بخش آمار توصیفی از دو شاخص آماری میانگین و انحراف معیار و در بخش آمار استنباطی از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. تحلیل داده ها نشان داد که آموزش سرمایه روانشناختی بر هر سه بعد (شناختی، رابطه ای و ساختاری) سرمایه اجتماعی معلمان زن مدارس ابتدایی شهر بهبهان اثربخش بوده است، لذا پیشنهاد می گردد مدیران آموزش و پرورش از طریق برگزاری کارگاههای آموزشی سرمایه روانشناختی، جو اعتماد و صمیمیت را در بین معلمان تقویت و توسعه دهند.
مقایسه میزان رضایتمندی دانشجویان پرستاری از دو روش نمایش و شبیه سازی در آموزش ماسک گذاری دربرابر حملات شیمیایی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهدف: استفاده از شبیه سازی یکی از روش های جدیدآموزش در علوم پزشکی است ولی تاکنون مطالعه ای در مورد بکارگیری این روش و رضایتمندی فراگیران آن در آموزش ماسک گذاری در حملات شیمیایی در ایران و جهان گزارش نشده است. هدف این پژوهش، بررسی مقایسه ای میزان رضایتمندی دانشجویان پرستاری از دو روش نمایش و شبیه سازی در آموزش ماسک گذاری در حملات شیمیایی می باشد.
روش ها: این مطالعه از نوع نیمه تجربی می باشد. نمونه های پژوهش 78 نفر از دانشجویان پرستاری بودند که به روش سرشماری انتخاب شدند. سپس با روش تصادفی ساده به دو گروه نمایش (کنترل) در کلاس درس و شبیه سازی (آزمون) تقسیم شدند. جهت گردآوری اطلاعات از ابزار پژوهشگر ساخته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار نسخه SPSS v20 و با استفاده از آزمون آماری t-test و در سطح معناداری P کمتر از 0/05 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: جهت تعیین وجود یا عدم وجود تفاوت معنی دارآماری بین میانگین نمرات رضایت دانشجویان از آزمون T مستقل استفاده گردید. میزان رضایت دانشجویان از دو روش آموزشی نمایش و شبیه سازی، با اختلاف آماری معنی داری همراه نبود. (0/58=P)
نتیجه گیری: اگر چه نمرات رضایتمندی روش آموزش نمایش و روش شبیه سازی تفاوتی با هم نداشتند؛ ولی پژوهشگر، استفاده از روش شبیه سازی در آموزش پرستاران نظامی در امر ماسک گذاری را پیشنهاد می کند و معتقد است که به کارگیری این گونه روش ها منجر به ارتقای کیفیت آموزش پرستاران نظامی و بحران می گردد.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر انتخاب رشته دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، عوامل مؤثر بر انتخاب رشته دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران (229 نفر) بود که با استفاده از نمونه گیری تصادفی، نمونه ای به حجم 100 نفر مورد بررسی قرار گرفت. به منظور گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شد. نتایج تحلیل آماری حاکی از آن بود که عوامل تأثیرگذار بر انتخاب دانشجویان دانشکده کارآفرینی به ترتیب عوامل فردی-زیستی، موسسه ای-آموزشی، عوامل اقتصادی، عوامل کنکوری-آزمونی و عوامل اجتماعی-فرهنگی بوده است و بین تأثیر هر یک از عوامل با یکدیگر تفاوت معنی داری مشاهده شد.
پیش بینی مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش کارکنان دانشگاه پیام نور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف توسعه مؤلفه های یادگیری سازمانی بر پایه بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونه برداری تصادفی، 91 پاسخ نامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیله روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش می دهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفه های بینش کارکنان در جامعه مورد مطالعه بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفه های دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبه بندی مؤلفه های بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهره وری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبه بندی مؤلفه های یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشم انداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگی های فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برون داد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.
تحلیل کیفی چگونگی ارتباط اساتید با دانشجو معلمان: مطالعه موردی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین ارتباطات در سطح دانشگاه که منجر به تحقق اهداف آموزش عالی می گردد، تعاملات میان اساتید و دانشجویان است. هدف از این پژوهش پرداختن به تفاوت های رفتاری اساتید در برخورد با دو گروه جداگانه از دانشجویان؛ شامل: پذیرش ویژه فرهنگیان و پذیرش روزانه و نوبت دوم، در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی در دانشگاه تهران می باشد. پژوهش حاضر، از نوع کیفی می باشد که با روش زیست تجربه نگاری انجام شده است و ابزارگردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه های ساختارنیافته انفرادی است که با دانشجویان و دستیاران آموزشی صورت گرفته است. پژوهشگران در تحریر این ارزیابی، از روش خبرگی و نقادی آیزنر استفاده کرده اند. بررسی ها در این پژوهش حاکی از آن است که رفتار اساتید در مدیریت کلاس، تعامل با دانشجویان(گفتار و رفتار)، تکالیف محوله به دانشجویان و ارزشیابی میان این دو گروه متفاوت بوده و این یافته ها، تساهل و تسامح را در رفتار اساتید نسبت به دانشجویان فرهنگی نشان می دهد، که این خود برآیندی از برچسب منفی است که در نگرش اساتید و فضای دانشکده نسبت به دانشجویان فرهنگی وجود دارد.
نقش واسطه ای انگیزش درونی در رابطه بین رفتار توانمندساز رهبر و غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارراهه به صورت مجموعه ای از مشاغل تعریف می شود که یک فرد در طی مسیر زندگی در پیش می گیرد. خشنودی شاغل از کارراهه پیامدهای مثبت بسیاری مانند عملکرد و تعهد بالاتر به همراه دارد. به نظر می رسد که رفتارهای توانمندساز رهبر مانند مشارکت دادن زیردستان در تصمیم گیری و واگذاری استقلال کاری و نیز غنی سازی شغل منجر به خشنود شدن شاغل از کارراهه می گردد. با توجه به اهمیت پیامدهای خشنودی کارراهه برای سازمان ها، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رفتار توانمندساز رهبر و غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه انجام گرفت. انگیزش درونی نیز به عنوان متغیر واسطه ای در نظر گرفته شد. نمونه پژوهش شامل 438 نفر از کارکنان شرکت پلی اکریل ایران بودند که به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خشنودی از کارراهه (CSQ)، غنی سازی شغل (JEQ)، رفتار توانمندساز رهبر (LEQ) و انگیزش درونی (IMQ) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که انگیزش درونی در رابطه بین رفتار توانمندساز رهبر با خشنودی از کارراهه و نیز رابطه غنی سازی شغل با خشنودی از کارراهه نقش واسطه پاره ای را ایفا می کند. بر اساس این نتایج، لازم است که سازمان ها مشاغل کارکنان را غنی سازند. هم چنین رهبران و سرپرستان مشارکت کارکنان در تصمیم ها را افزایش دهند و به کارکنان استقلال بیشتری دهند. این رفتار از طریق توانمند ساختن کارکنان، انگیزش درونی آنها را افزایش می دهد و در نهایت خشنودی از کارراهه بیشتر می شود.
رابطه ی خود تنظیمی و ویژگی های شخصیتی با استرس شغلی در کارمندان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی خودتنظیمی و ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری) با استرس شغلی کارمندان دانشگاه اصفهان انجام شد. روش کار: جامعه آماری این پژوهش توصیفی همبستگی شامل کلیه کارمندان یعنی 1217 فرد شاغل در دانشگاه اصفهان در سال 1394 بود. از این جامعه 200 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه ابزار مقیاس خودتنظیمی (براون، میلر، لاوندوسکی، 1999)، فرم کوتاه پرسش نامه ی نئو (کاستا و مک کری، 1990) و مقیاس استرس شغلی (دیویس و رابینز و مک کی، 1991) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از روش همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان و آزمون تی مستقل استفاده شد. یافته ها: نتایج نش ان داد بین استرس شغلی با خودتنظیمی و چهار بعد شخصیت یعنی برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و مسئولیت پذیری، رابطه ی منفی معنی دار (01/0>P) و بین استرس شغلی با یک بعد شخصیت یعنی روان رنجوری رابطه ی مثبت معنی داری (01/0>P) وجود دارد. از بین متغیرهای خودتنظیمی و ابعاد ویژگی های شخصیتی، تنها سه متغیرخودتنظیمی (01/0>P)، روان رنجوری (01/0>P) و برون گرایی (05/0>P) می توانند استرس شغلی را پیش بینی کنند. هم چنین بین زنان و مردان در متغیرهای خودتنظیمی، ابعاد ویژگی های شخصیتی و استرس شغلی، تفاوت معنی داری وجود ندارد. نتیجه گیری: با توجه به نقش خودتنظیمی، روان رنجوری و برون گرایی در استرس شغلی لازم است کار متناسب با ویژگی های مذکور به افراد محول شده تا به این ترتیب بتوان میزان استرس شغلی را کاهش و سلامت روان را افزایش داد.
پدیدارشناسی بعد عاطفی؛ عنصر مغفول برنامه درسی رشته پرستاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: یکی از اصولی که باید در طراحی برنامه های درسی موردتوجه باشد، پی گیری اهداف و محتوای برنامه درسی در سه بعد شناختی، عاطفی و روانی- حرکتی است. اگر یکی از این ابعاد مورد غفلت قرار گیرد، برنامه درسی تعادل خود را از دست خواهد داد و به یادگیری پایدار منجر نخواهد شد. لذا این مقاله باهدف بررسی برنامه درسی رشته پرستاری در دوره کارشناسی به لحاظ توجه یا عدم توجه به حوزه عاطفی نگاشته شده است. روش بررسی: روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی است که در سال 1393 انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان سال چهارم رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ارومیه بود. با شیوه نمونه گیری هدفمند و با مصاحبه با ۱۴ نفر از دانشجویان داده های این تحقیق به حد اشباع رسید. جهت تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از روش دیکلمن استفاده گردید.
شکل گیری و تکوین یک برنامه بین رشته ای دوره تحصیلات تکمیلی: آموزش ریاضی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش ریاضی به عنوان یک دیسیپلین مستقل دانشگاهی، زاییده نیازهای به وجود آمده از اواسط قرن بیستم است. در این مقاله، ابتدا به ایده دانشگاه و تفاوت آن با آموزش عمومی، الزامات تأسیس دیسیپلین های دانشگاهی و به خصوص، ویژگی های «بین رشته ای» بودن یک رشته پرداخته می شود. بعد از آن، ماهیت دیسیپلین آموزش ریاضی به عنوان یک مورد خاص «بین رشته ای»، مورد بررسی قرار می گیرد. آن گاه، با اشاره به سیر تاریخی شکل گیری دوره های کارشناسی ارشد و دکتری آموزش ریاضی در جهان، به همین سیر در ایران، توجه می شود. این روند از سال 1373 شروع شد و تا تصویب برنامه دوره کارشناسی ارشد در سال 1378، که به عنوان یکی از اولین رشته های بین رشته ای در حوزه علوم پایه، به تصویب رسید، ادامه می یابد. پس از آن، فرایند بازنگری این دوره و حرکت به سوی تأسیس دوره دکتری آموزش ریاضی، با در نظر گرفتن ملاحظات گفته شده، بازخوانی می شود.
کنش افتراقی سؤال در آزمون های سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کنکور سراسری بنا به اذعان بسیاری از کارشناسان سرنوشت سازترین آزمون در ایران است و ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان از قبیل جنسیت، منطقه (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) می توانند بر عملکرد داوطلبان ورود به دانشگاه در پاسخ به سؤالهای آزمون مؤثر باشند. اگر پاسخ به سؤالهای آزمون با کنترل توانایی آزمودنی ها تابعی از ویژگیهای جمعیت شناختی باشند، سؤالهای آزمون نسبت به آنها کنش افتراقی (DIF) دارند. هدف از پژوهش حاضر بررسی کنش افتراقی سؤال های آزمون سراسری سازمان سنجش آموزش کشور بر حسب ویژگیهای جمعیت شناختی داوطلبان است. نمونه تحقیق شامل همه آزمودنی های یک دفترچه آزمون و برخی دروس امتحانی تخصصی گروه های آزمایشی کنکور سراسری از سال 87 تا 90 بود. به منظور تحلیل DIF از رویکرد تحلیل رگرسیون لوجستیک دو وجهی استفاده شد. پس از اطمینان از تک بعدی بودن آزمون های مورد مطالعه از طریق رویکرد NOHARM، یافته های تحلیل DIF حاکی از این بود که به ترتیب بیشترین تعداد کنش افتراقی آشکار شده در سؤالهای آزمون، مربوط به متغیرهای جنسیت، سهمیه مناطق (پایگاه اجتماعی-اقتصادی) و استان(زبان) هستند، اما مقادیر اندازه های اثر بسیار کوچک و ناچیز بودند. با این وجود، بر اساس یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می شود که کمیته های موضوعی تشکیل شده و بر اساس قضاوت نهایی آنها، سؤالهای سودار آزمون مشخص شوند و در طراحی سؤال در آزمون های آینده مد نظر قرار گیرند.
نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تبیین نقش واسطه ای توانمندسازی در ارتباط با هوش سازمانی و کیفیت زندگی کاری می باشد. جامعه آماری تمامی کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت بوده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم تعداد90 نفرانتخاب شدند. ابزار اندازه گیری در این پژوهش سه پرسش نامه هوش سازمانی آلبرخت[1]، کیفیت زندگی کاری قاسم زاده و توانمندسازی اسپریتزر[2] بوده است. برای تجزیه و تحلیل از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در سطح آمار استنباطی از روش تحلیل مسیر به شیوه بارون و کنی با کاربرد از روش رگرسیون سلسله مراتبی استفاده شد. نتایج نشان دادند: توانمندسازی نقش واسطه ای بسیار ضعیفی ایفا می کند. با توجه به نتایج مقدار بتای هوش سازمانی برای پیش بینی توانمندی که معادل با همبستگی مرتبه صفر این دو متغییر است با توجه به ناچیز بودن تاثیر غیرمستقیم هوش سازمانی از راه توانمندسازی برای کیفیت زندگی می توان به این نتیجه رسید که به احتمال قوی متغییر توانمندسازی برای رابطه هوش سازمانی و کیفیت زندگی یک متغییر تعدیل گر است.
اثر سیاست سازمانی ادراک شده بر استرس شغلی و قصد ترک شغل با توجه به نقش میانجی گر بدبینی نسبت به سازمان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر سیاست سازمانی ادراک شده بر استرس شغلی و قصد ترک شغل با میانجی گری بدبینی به سازمان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان شهرداری شهر ویس در استان خوزستان به تعداد 256 نفر در سال 1393 بودند که از میان آنان، 185 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارها شامل پرسشنامه سیاست سازمانی ادراک شده، پرسشنامه بدبینی به سازمان، پرسشنامه استرس شغلی و پرسشنامه قصد ترک شغل بود. جهت تحلیل داده ها از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. جهت آزمودن اثرهای واسطه ای در الگوی پیشنهادی از روش بوت استراپ استفاده شد. نتایج نشان دادند که الگوی پیشنهادی از برازش خوبی با داده ها برخوردار است. یافته ها نشان داد که ادراک سیاست سازمانی با استرس شغلی، قصد ترک شغل و بدبینی به سازمان رابطه دارد. به علاوه، بدبینی به سازمان، میانجی گر رابطه بین سیاست سازمانی ادراک شده، استرس شغلی و قصد ترک شغل بود.
پیش بینی میزان رضایت شغلی بر اساس مولفه های هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی اساتید دانشگاه پیام نور زاهدان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش پیش بینی میزان رضایت شغلی بر اساس مولفه های هوش هیجانی و فرهنگ سازمانی اساتید دانشگاه پیام نور است. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاه پیام نور زاهدان در سال تحصیلی 94- 95 به تعداد 880 نفر و حجم نمونه با توجه به جدول مورگان 269 نفر می باشد. که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. دراین پژوهش ابزارگردآوری داده ها، سه پرسشنامه هوش هیجانی شوت (1998)، فرهنگ سازمانی هافستید (1388) و رضایت شغلی دانت (1966) بود. تحلیل استنباطی داده ها نشان می دهد که از بین مولفه های هوش هیجانی، ارزیابی و بیان هیجان و بهره برداری از هیجان با رضایت شغلی همبستگی مثبت ومعناداری وجوددارد. همچنین مولفه تنظیم هیجان بیشترین پیش بینی را از رضایت شغلی اساتید داشته است. بین فرهنگ سازمانی با رضایت شغلی همبستگی مثبت و معناداری در سطح01/0p≤ وجود دارد (فقط بین جمع گرایی- فردگرایی باعامل رضایت از همکاران همبستگی وجود ندارد). همچنین مردگرایی- زن گرایی بیشترین پیش بینی را از رضایت شغلی اساتید دانشگاه داشته است. بین هوش هیجانی وفرهنگ سازمانی همبستگی مثبت ومعناداری در سطح01/0p≤ وجوددارد.
پیامدهای جسمی و عاطفی افشاگری تخلف سازمانی در پرستاران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :مشاهده خطا و تخلف در محیط کار و تصمیم گیری جهت افشا یا عدم افشای خطا و تخلف، استرس زا است و این استرس می تواند پیامدهای جسمی و عاطفی را به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای جسمی و عاطفی افشاگری تخلف سازمانی در پرستاران بیمارستان های دولتی و خصوصی شهر اصفهان در سال 1389 انجام شد. مواد و روش ها:این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی بود و در آن 245 نفر از پرستاران بیمارستان های خصوصی و دولتی شهر اصفهان به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و با استفاده از چک لیست افشاگری و همچنین، دو چک لیست پیامدهای جسمی و عاطفی افشاگری McDonald و Ahern مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها:62 درصد از پرستاران، افشاگر و 38 درصد غیر افشاگر بودند. در زمینه پیامدهای جسمی، پرستاران افشاگر از مشکلات بالاتری رنج می بردند و فقط مشکلات گوارشی در پرستاران غیر افشاگر بیشتر بود. در زمینه پیامدهای عاطفی، احساس ترس و خشم در پرستاران افشاگر و احساسات مرتبط با بی ارزشی و احساس گناه در پرستاران غیر افشاگر بیشتر بود. نتیجه گیری:بر اساس نتایج مطالعه حاضر، افراد افشاگر به طور کلی از مشکلات جسمی و عاطفی بیشتری رنج می برند، اما افراد غیر افشاگر نیز مشکلات خاصی (گوارشی و احساس بی ارزشی و گناه) دارند که بیانگر لزوم توجه بیشتر به این گروه می باشد.
رابطه ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی دبیران زن آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر1 با هدف تعیین رابطه ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی با فرسودگی شغلی دبیران آموزش و پرورش شهر کرمانشاه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش همه دبیران زن آموزش و پرورش شهر کرمانشاه بوده که از میان آنها به روش نمونه گیری خوشه ای نمونه ای به حجم 300 نفر انتخاب شده اند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو، تعهد سازمانی آلن و مایر و فرسودگی شغلی ماسلاچ استفاده شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و داده ها با روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تحلیل شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که میان مؤلفه های ناگویی هیجانی و فرسودگی شغلی رابطه مثبت وجود دارد، یعنی با افزایش ناگویی هیجانی، فرسودگی شغلی افزایش می یابد و با کاهش ناگویی هیجانی، فرسودگی شغلی کاهش می یابد. میان تعهد سازمانی و خرده مقیاسهای آن با فرسودگی شغلی رابطه منفی وجود دارد، یعنی با افزایش تعهد سازمانی، فرسودگی شغلی کاهش می یابد و با کاهش تعهد سازمانی، فرسودگی شغلی افزایش می یابد و ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی توان پیش بینی فرسودگی شغلی را دارند. براساس نتایج پژوهش ناگویی هیجانی و تعهد سازمانی از عوامل پیش بینی کننده فرسودگی شغلی هستند، بنابراین توصیه می شود در پیشگیری و کاه ش فرسودگی شغلی، این عوام ل به دقت م ورد توجه قرار گیرند. همچن ین می توان با تدابیر مناسب به سلامت محیط شغلی و کاهش فرسودگی شغلی دبیران کمک کرد.
برنامه درسی آموزش عالی مبتنی بر رویکرد آموزش مادام العمر- رویکرد کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، دستیابی بهچارچوب برنامه درسی آموزش عالی مبتنی بر رویکرد آموزش مادام العمر می باشد. این پژوهش،کیفی و روش آن مطالعه موردی چندگانه کیفی می باشد. رویکرد تحلیلی در تدوین چارچوب بر اساس رویکرد بافت نگاریاست. مشارکت کنندگان بالقوه تحقیق شامل 8 نفر از اعضای هیات علمی گروه های تحصیلی علوم انسانی، علوم پایه، کشاورزی و دامپروری، فنی و مهندسی و هنر و معماری دانشگاه شیراز بود که حداقل یکبار به عنوان عضو شورای برنامه ریزی درسی دانشگاه شرکت داشته اند و 5 نفر دیگر از صاحبنظران حوزه برنامه درسی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند از نوع \#معیار\# انتخاب شدند. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون (پایه، سازمان دهنده و معنای فراگیر) با استفاده از نرم افزار N-Vivo استفاده شد. نتایج، بیانگر وجود 112 مضمون پایه، نه مضمون سازمان دهنده سطح اول بر اساس عناصر نه گانه برنامه درسی کلاین(هدف، محتوا، فعالیت یادگیرنده، منابع و مواد کمک آموزشی، راهبردهای یاددهی- یادگیری، زمان آموزش، فضای آموزش، گروه بندی فراگیران و ارزشیابی) و 18 مضمون سازمان دهنده سطح دو بود. در پایان شبکه مضامین برنامه درسی مادام العمر در نظام آموزش عالی طراحی و اعتباریابی آن از طریق تکنیک های اعتبار پذیری و اعتماد پذیری با استفاده از همسوسازی داده ها انجام شد.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تأکید بر آموزه های دینی بر تاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی برتاب آوری و رغبت های شغلی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان چهاردانگه انجام گردید. پژوهش مورد مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل انجام پذیرفت. جامعه آماری تحقیق را کلیه دانش آموزان دختر پایه اول متوسطه مشغول به تحصیل در دبیرستانهای شهرستان چهاردانگه تشکیل دادند. به منظور انتخاب آزمودنیها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 30 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و گروه کنترل(15نفر) جایگزین شدند. برای هر دو گروه پیش آزمون اجرا شد. گروه آزمایش مدت 9 جلسه ی 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی قرار گرفتند. در پایان دوره آموزش، پس آزمون اجرا گردید.پرسش نامه های مورد استفاده در پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون و فرم کوتاه رغبت سنج شغلی استرانگ بود. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss ، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . نتایج بدست آمده از پژوهش نشان داد که 1- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون تاب آوری تفاوت معناداری وجود دارد .2- بین عملکرد دو گروه در پس آزمون رغبت شغلی ، تفاوت معناداری وجود دارد،.در مجموع مثبت اندیشی بر مبنای آموزه های دینی موجب بهبود نسبی شاخص تاب آوری و تغییر نسبی در رغبت های شغلی تحصیلی دانش آموزان شده است.
اثربخشی آموزش روان نمایشگری بر پاسخ به استرس، احساس تنهایی و تعاملات اجتماعی همسران کارکنان اقماری
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان نمایشگری بر پاسخ به استرس، احساس تنهایی و تعاملات اجتماعی همسران کارکنان اقماری انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه همسران کارکنان اقماری شرکت فلات قاره ساکن شهر اصفهان می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع نمونه گیری در دسترس و انتصاب تصادفی به گروه های آزمایش و گواه بود. بدین منظور 24 نفر از همسران کارکنان اقماری در دو گروه (12 نفر گروه آزمایش و 12 نفر گروه گواه) قرار گرفتند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه پاسخ به استرس (SRI)، احساس تنهایی (SELSA) و مهارت های اجتماعی (SSI) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه آزمایش که تحت تأثیر روش روان نمایشگری بودند و گروه گواه که مداخله دریافت نکرده بودند، تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، گروه تحت آموزش روان نمایشگری، کاهش استرس، کاهش احساس تنهایی و افزایش تعاملات اجتماعی را تجربه کردند. با توجه به نتایج پژوهش می توان گفت که روان نمایشگری در کاهش پاسخ به استرس و احساس تنهایی و همچنین در بهبود تعاملات اجتماعی مؤثر می باشد.