فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
شیوع چاقی از معضلات تهدید کننده سلامتی در سراسر جهان است که متغیرهای بسیاری امکان ابتلا به آن را افزایش می دهند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش باورهای غیرمنطقی سلامت، سبک زندگی سلامت محور و مکان کنترل سلامت در پیش بینی ابتلا به چاقی انجام شد. پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع علی مقایسه ای (موردشاهدی) و جامعه آماری آن شامل اعضای کانون چاقی خانه سلامت سرای محله ایرانشهر است که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 100 نفر مبتلا به چاقی و 100 نفر از افراد سالم به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس باورهای غیرمنطقی سلامت، مقیاس چندبعدی مکان کنترل سلامت و نیمرخ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت جمع آوری و با استفاده از روش تحلیل رگرسیون لوجستیک و تحلیل واریانس یک راهه به وسیله نرم افزار 24SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که با پیش بینی درست 5/74 درصد افراد با وزن طبیعی و 69 درصد افراد مبتلا به چاقی به طبقات آن ها، مدل کامل به طور معنی داری پایا بود (001/0 P>و 10=df و 69/65 (x2= و در کل 72 درصد از پیش بینی ها درست بودند. باورهای غیرمنطقی سلامت، مکان کنترل سلامت و سبک زندگی سلامت محور توان پیش بینی کنندگی ابتلای به اضافه وزن را دارا هستند و می توان گفت که با تغییر باورهای غیرمنطقی، ایجاد تغییر در سبک زندگی و تعدیل منبع کنترل سلامت افراد می توان احتمال ابتلا به چاقی را در آن ها کاهش داد.
پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت بر اساس کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت , یکی از معیار های تعیین کننده سلامت می باشد و عوامل مختلفی در اتخاذ این سبک زندگی نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی در پیش بینی سبک زندگی ارتقا دهنه سلامت پود. روش پژوهش توصیفی – همبستگی، و نمونه شامل 215 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان بهشهر بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت(HPLP)، پرسشنامه کانون کنترل سلامت(MHLC )، و پرسشنامه سبکها ی دلبستگی بزرگسالان(AAS )، گرد آوری و از طریق روشهای آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رفتارهای ارتقادهنده سلامت با کانون کنترل سلامت درونی ( 38/. r=) و سبک دلبستگی ایمن(r=./26 ) همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد و بین کانون کنترل سلامت بیرونی- شانس(r =-./18 ) با رفتارهای ارتقادهنده سلامت، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر کانون کنترل سلامت درونی، بیشترین سهم را در پیش بینی رفتارهای ارتقادهنده سلامت دارد(35/0 =β) . نتیجه گیری: با توجه به نقش کانون کنترل سلامت و سبکهای دلبستگی، در اتخاذ سبک زندگی ارتقا دهنده سلامت، ایجاد باورهای مثبت در زمینه سلامت و نیز آگاه سازی افراد ازآثار نسبی کیفیت دلبستگی، اهمیت می یابد.
بررسی رابطه منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی در دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه یزد در سال تحصیلی 90-89 بود. جامعه آماری عبارت بود از تمامی دانشجویان دختر در مقطع کارشناسی که در سال تحصیلی 1390-1389 در دانشگاه یزد مشغول به تحصیل بودند. نمونه این پژوهش شامل 393 نفر از دانشجویان دختر بود، که به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزارهای سنجش عبارت بودند از پرسشنامه منبع مهار تحصیلی ترایس (ALOC)، پرسشنامه خودکارآمدی عمومی شرر (GSE)و پرسشنامه آزمون به-زیستی ذهنی بزرگسالان کی یز (SWB). جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. داده های پژوهش نشان داد که بین منبع مهار تحصیلی درونی دانشجویان و خودکارآمدی آنان رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. بین منبع مهار تحصیلی درونی و به زیستی روانشناختی در افراد نمونه، رابطه معنادار و مثبت است. بین خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد. همچنین از نظر منبع مهار تحصیلی، خودکارآمدی و به زیستی روانشناختی در بین دانشجویان مجتمع های علوم انسانی، فنی -مهندسی، علوم پایه و هنر و معماری تفاوت معناداری وجود ندارد (P<0/05).پیشنهاد می شود با برگزاری کلاس های آموزشی مهارت های زندگی برای دانشجویان به آنان آموخته شود که شکست های خود را ناشی از عدم تلاش و موفقیت هایشان را ناشی از توانایی های خویش بدانند که در این صورت به زیستی روانشناختی بیشتری را تجربه خواهند کرد.
مدلسازی معادلات ساختاری تعیین گرهای درد مزمن: نقش سیستم های فعال ساز / بازداری رفتاری و بهوشیاری زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
120 - 137
حوزه های تخصصی:
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های درد مک گیل، پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری زمینه ای و مقیاس سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری جهت جمع آوری داده ها به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. داده ها با روش همبستگی و به کار گیری معادله ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار است. سیستم فعال ساز رفتاری اثر مستقیم و منفی بر درد دارد(38/0- =β) و سیستم بازداری رفتاری اثری مستقیم و مثبت بر درد دارد (36/0 =β). از جهتی سیستم فعال ساز رفتاری با واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثری غیرمستقیم بر درد داردو سیستم بازداری رفتاری از طریق واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثر غیرمستقیم بر درد دارد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج می توان گفت سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و بهوشیاری زمینه ای تعیین گرهای مهم برای درد مزمن هستند.
مقایسه ی اثربخشی روش دوساهو و ماساژدرمانی در افزایش شادی، سازگاری اجتماعی، امید، کیفیت زندگی و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی اثربخشی درمان دوساهو و ماساژدرمانی در بهبود شادی، سازگاری اجتماعی، امید، سلامت روان و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به پارکینسون بود. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه تجربی بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل کلیه ی بیماران مبتلا به پارکینسون مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر اصفهان در سال 1394 بودند که از میان آنها تعداد 28 بیمار به شیوه ی نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش دوساهو و ماساژدرمانی گمارش شدند(هر رگوه 14 نفر). پرسشنامه ی شادکامی آکسفورد، مقیاس سازگاری اجتماعی، مقیاس امید بزرگسال، پرسشنامه ی سلامت عمومی و پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. داده ها توسط Mixed ANOVA، مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که هردو مداخله ی به کار رفته در این پژوهش می توانند به طور معناداری شادی، امید و سلامت روان را در بیماران مبتلا به پارکینسون بهبود ببخشند (05/0 Pنتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش، درمان دوساهو و ماساژدرمانی، مداخلات مؤثری در افزایش شادی، امید و سلامت روان بیماران مبتلا به پارکینسون می باشند.
اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید بر امید و افسردگی زنان مبتلا به بیماری ام.اس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ام.اس از شایعترین بیماری های مزمن سیستم عصبی مرکزی است. این بیماری باعث ایجاد اختلالات روانی متعددی در بیماران می گردد که درمیان آن ها افسردگی از شیوع بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید بر امید و افسردگی زنان مبتلا به ام.اس انجام شد.
روش: این پژوهش یک مطالعه ی شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و ملاک داشتن حداقل نمره 14 در پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم، تعداد 24 بیمار از بین جامعه ی آماری شامل زنان مبتلا به ام.اس که عضو انجمن حمایت از بیماران ام.اس شهر زاهدان بودند، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه افسردگی بک- ویرایش دوم و مقیاس امید اشنایدر بود. داده های پژوهش با نرم افزار آماری SPSS 16 و با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید به طور معناداری (001/0P<) موجب افزایش امید و کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام.اس در مقایسه با گروه کنترل شده است.
نتیجه گیری: گروه درمانی مبتنی بر رویکرد امید در افزایش امید و کاهش افسردگی زنان مبتلا به ام.اس مؤثر است. بنابراین می توان آن را به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای بهبود نشانگان افسردگی در بیماران مبتلا به ام.اس به کار برد.
تاثیر آموزش گروهی به روش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی برکاهش خشم دانشجویان زن رشته ی روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش تاثیر آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش خشم دانشجویان زن رشته روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان زن رشته روان شناسی دانشگاه آزاد شهرستان بهبهان در سال 1394 بودند. 30 نفر از این دانشجویان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمون و شاهد گمارده شدند. ابزار مورد اندازه گیری در این پژوهش پرسش نامه ی خشم اسپیلبرگر است. ابتدا روی هر دو گروه پیش آزمون اجرا گردید. سپس آموزش گروهی به روش شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر روی گروه آزمون در ۸ جلسه اعمال گردید و پس از اتمام آن از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور تحلیل داده ها علاوه بر روش های آمار توصیفی نظیر میانگین و انحراف معیار از روش های آمار استنباطی همانند کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش معنی دار خشم در دانشجویان زن رشته روان شناسی گروه آزمون در مقایسه با گروه شاهد شد. نتیجه گیری: بنا بر نتایج، به نظر می رسد که آموزش گروهی به شیوه شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی باعث کاهش خشم می گردد.
خودمهارگری و سلامت: نقش تعدیل کننده شفقت خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بسیاری از مشکلات سلامتی انسان مستقیما ناشی از انتخاب های رفتاری است ، اما معمولا افراد به روشی که به ارتقای سلامتی و طول عمر آنها منجر شود، رفتار نمی کنند. هدف این مطالعه بررسی نقش شفقت خود در رابطهی میان خودمهارگری و رفتارهای مربوط به سلامتی است. روش: به این منظور 121 دانشجوی روانشناسی دانشگاه تهران ) 54 پسر و 22 دختر با سن 12 تا 33 سال( پرسشنامه ی 5بعدی سنجش سلامت و فرم کوتاه مقیاس شفقت خود و خودمهارگری را تکمیل کردند. یافتهها: یافته ها نشان داد خودمهارگری و شفقت خود با سلامت همبستگی مثبت دارند و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی، نقش تعدیلکنندگی شفقت خود را در رابطهی خود مهارگری و سلامت نشان داد، به صورتی که در افراد با شفقت خود بالاتر، خود مهارگری پیشبین قویتری برای سلامت بود. یافته ها با توجه به نقش شفقت خود در مراحل خودمهارگری )انتخاب هدف، پیگیری، ارزیابی هدف و تنظیم هیجانات( تبیین شده اند.
اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر افسردگی و کیفیت زندگی بیماران زن دیالیزی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه ی زنان مراجعه کننده به انجمن بیماران کلیوی بوشهر تشکیل می دادند که از میان آنها با استفاده از نمونه گیری در دسترس، تعداد 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش تحت درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد در طی 8 جلسه 1 ساعته قرار گرفت، و گروه گواه، هیچگونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل؛ پرسشنامه افسردگی بک و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود که توسط شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل گردیدند. برای تجزیه و تحلیل آماری داده ها از روش تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین افسردگی و کیفیت زندگی گروه آزمایش در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار وجود دارد.
نتیجه گیری: نتایج بر اهمیت کاربرد این مداخلات در افسردگی و کیفیت زندگی بیماران دیالیزی و ارائه افق های جدید در مداخلات بالینی این بیماران تأکید دارد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.
اثربخشی روایت درمانی گروهی بر میزان امیدبه زندگی و شادکامی سالمندان شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف، بررسی تأثیر روایت درمانی گروهی بر میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان شهر تبریز انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را کلیه افراد 60 سال به بالای ساکن در شهر تبریز تشکیل می داد،که اختلالات روان شناختی (فراموشی، دمانس و آلزایمر) نداشتند. نمونه آماری پژوهش شامل 20 آزمودنی (10 زن و 10 مرد) بود، که به شیوه نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و در 2 گروه 10 نفره (آزمایش و کنترل)، به شیوه تصادفی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های شادکامی آکسفورد OHI (1989) و امید به زندگی میلر MHS استفاده شد. ابتدا همه نمونه ها به پرسشنامه های مذکور پاسخ دادند. سپس برنامه روایت درمانی گروهی بر روی گروه آزمایش در 10 جلسه اجرا شد و در نهایت پس آزمون از گروه آزمایش و کنترل گرفته شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، و آزمون تحلیل کواریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها نشان می دهند که فرایند جلسات روایت درمانی گروهی باعث افزایش میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است (P < /) نتایج بیانگر این است که روایت درمانی گروهی بر میزان امید به زندگی و شادکامی سالمندان مؤثر است.
بررسی نقش شغل و سن فرزند بر بهزیستی ذهنی و رضایت زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه نقش شغل و سن فرزند بر بهزیستی ذهنی و رضایت زناشویی زنان بود. نمونه این پژوهش عبارت بودند از 200 نفر زن شاغل و خانه دار دارای فرزند خردسال و بدون فرزند خردسال که به روش نمونه گیری در دسترس، از نواحی شمال، مرکز و جنوب شهر تهران انتخاب شدند به طوریکه 50 نفر از آنها زنان شاغل دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان خانه دار دارای فرزند خردسال،50 نفر زنان شاغل بدون فرزند خردسال و 50 نفر زنان خانه دار بدون فرزند خردسال بودند. ابزارهای مورد استفاده این پژوهش پرسشنامه های شادکامی آکسفورد (فرم کوتاه)، مقیاس رضایت از زندگی و مقیاس سنجش رابطه بود. نتایج پژوهش نشان داد سن فرزند و شغل تآثیر معنی داری بر شادکامی و رضایت زناشویی زنان ندارد. اما تآثیر سن فرزند بر رضایت از زندگی معنی دار بود. به طوریکه رضایت از زندگی زنان دارای فرزند خردسال بیش از زنان بدون فرزند خردسال بود. به طور کل نتایج پژوهش بیانگر تاثیر مثبت حضور فرزند خردسال بر رضامندی زنان از زندگی است.
بررسی رابطه بین ویزگی های شخصیتی و سبک های دلبستگی با شکست عاطفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی بین ویژگی های شخصیتی و سبک های دل بستگی با شکست عاطفی دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی بود. از جامعه آماری پژوهش ۴۸۹۹ دانشجو در سطح خوابگاه های دانشگاه فردوسی مشهد، ۳۵۰ پرسشنامه به روش تصادفی ساده جمع آوری و تحلیل شد. ابزارهای مورداستفاده پرسشنامه های «پنج عاملی شخصیت، سبک های دل بستگی بزرگ سالان و نشانگان شکست عاطفی راس» بود. نتایج نشان داد؛ بین نمره ویژگی روان رنجورخویی و شکست عاطفی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(۰۰۱/۰p=). اما بین ویژگی های برونگرایی/درون گرایی(۰۵/۰p
مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: امروزه در جوامع مختلف با روند صعودی بیماری های قلبی–عروقی مواجه هستیم. مطالعه ی حاضر با هدف مقایسه ی ابعاد کمال گرایی، سیستم های مغزی-رفتاری و تاب آوری در بیماران عروق کرونر و افراد عادی می باشد.
روش کار: در این پژوهش علی-مقایسه ای، داده ها از 150 نفر بیمار عروق کرونری مراجعه کننده و بستری شده در بیمارستان های قلب و عروق شهر تهران در سال 1392 و 150 نفر سالم جمع آوری شدند. این افراد با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، مقیاس سیستم های بازداری و فعال سازی رفتاری کارور وایت و مقیاس تاب آوری کانر-دیویدسون بودند. جهت تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل رگرسیون لجستیک دوجمله ای و یو مان-ویتنی و نسخه ی 18 نرم افزار SPSS استفاده گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج، ابعاد کمال گرایی متغیرهای تردید نسبت به اعمال، انتظارات والدین و نظم و ترتیب با متغیر ملاک (در دو وضعیت بیمار و سالم) رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). در سیستم مغزی-رفتاری، بازداری رفتاری و تفریح طلبی فعال سازی با متغیر ملاک رابطه ی منفی و معنی دار و جنگ و گریز با متغیر ملاک، رابطه ی مثبت و معنی دار داشتند (05/0>P). تاب آوری در دو گروه بیمار کرونری و افراد سالم، تفاوت معنی داری نشان نداد (158/0=P).
نتیجه گیری: اجزای خاصی از ابعاد کمال گرایی و سیستم های مغزی-رفتاری با بیماری عروق کرونر قلب، ارتباط اختصاصی دارد و می توانند مولفه های مناسبی در تحلیل های روان شناختی بروز بیماری کرونر قلب باشند.
بررسی مقایسه ای تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان بارور و نابارور(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: با توجه به شیوع بالای مشکلات روانی ناشی از ناباروری در زنان نابارور و لزوم شناخت وضعیت روانی آن ها به منظور انجام مداخلاتی در جهت کمک به آن ها، پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان بارور و نابارور انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی-مقایسه ای شامل تمام زنان نابارور مراجعه کننده به مراکز بهداشتی درمانی شهرستان مشگین شهر در سال 1393 بود. تعداد 80 زن نابارور و 80 زن بارور به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی جمع آوری و با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، تحلیل شدند.
یافته ها: بین زنان بارور و نابارور در متغیرهای تاب آوری (001/0P<، 47/10=F)، باورهای فراهیجانی (031/0P<، 75/4=F) و بهزیستی روان شناختی (001/0P<، 31/12=F) تفاوت معنی داری وجود دارد و در تمام این متغیرها نمرات زنان نابارور، کمتر از نمرات زنان بارور است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر که از سطوح پایین تر تاب آوری، باورهای فراهیجانی و بهزیستی روان شناختی در زنان نابارور نسبت به زنان بارور حکایت دارد، ضرورت توجه به سلامت روان زنان نابارور و انجام مداخلاتی در جهت کمک به آن ها بیش از پیش آشکار می شود.
رابطه جهت گیری هدف (تبحری، عملکردگرا و عملکردگریز) و فراشناخت با احساس بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف:احساس بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی تحصیلی از مهم ترین مباحث قابل پژوهش در دانشگاه ها است و تشخیص متغیرهای پیش بینی کننده ی آن بسیار حائز اهمیت است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه کانونی جهت گیری هدف (تبحری، عملکردگرا و عملکردگریز) و فراشناخت با احساس بهزیستی ذهنی و خودکارآمدی تحصیلی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود.
رابطه سبک های هویت با بهزیستی فضیلت طلبانه و لذت گرایانه با نقش واسطه ای تعهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه هویت یافتگی و سردرگمی با شاخص های سلامت روان از موضوعات قابل توجه است. در این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطه ای تعهد در رابطه بین سبک های هویت و بهزیستی فضیلت طلبانه و لذت گرایانه انجام شد. تعداد 320 نفر از دانشجویان دختر و پسر(با میانگین سنی76/20 و انحراف معیار 16/2) دانشکده های گوناگون دانشگاه تهران بصورت تصادفی مرحله ای خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از ترجمه فارسی پرسش نامه های سبک هویت (ISI-4) و مقیاس بهزیستی کیز استفاده شد. با روش آماری تحلیل مسیر مدل پژوهش آزمون شد. نتایج نشان دادند که الگوی فرضی اولیه با داده های مشاهده شده برازش مطلوب دارد؛ سبک هویت داده ها با بهزیستی فضیلت طلبانه رابطه مستقیم و به واسطه تعهد با بهزیستی لذت گرایانه و فضیلت طلبانه رابطه غیرمستقیم و معنادار دارد؛ سبک هویت هنجاری با بهزیستی لذت گرایانه رابطه مستقیم و به واسطه تعهد با بهزیستی لذت گرایانه و فضیلت طلبانه رابطه غیر مستقیم معناداردارد؛ سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با تعهد و بهزیستی فضیلت طلبانه رابطه منفی دارد.
تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل دوران دانشجویی، روابط عاشقانه با جنس مخالف است. پژوهش ها نشان داده است این روابط بر زمینه های اصلی عملکرد جوانان، همچون: روابط صمیمانه، تحول هویت، رابطه با همسالان و تحول جنسی تأثیر می گذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های دلبستگی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سبک های عشق ورزی دانشجویان دانشگاه های اردبیل انجام شد. بدین منظور، 200 نفر از دانشجویان دانشگاه های اردبیل به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک دلبستگی (کالینز و رید، 1990)، پرسشنامه شخصیتی هگزاکو (آشتون و لی،2004) و مقیاس سبک های عشق (هندریک و هندریک، 1989) پاسخ دادند. بررسی تفاوت های جنسیتی در سبک های عشق ورزی نشان داد که در رابطه عاشقانه با جنس مخالف، دختران بیش تر از عشق احساساتی و پسران بیشتر از سبک عشق بازیگرانه و منطقی استفاده می کنند (05/0P< و 01/0P<). تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد در پسران، وظیفه شناسی و در دختران سبک دلبستگی صمیمانه توانستند سبک عشق احساساتی را پیش بینی نمایند. همچنین، در پسران خصیصه تواضع - فروتنی سبک عشق بازیگرانه؛ و دلبستگی اضطرابی و خوشایندی سبک عشق منطقی را پیش بینی کردند. در دختران نیز تهییج پذیری و دلبستگی اضطرابی توانستند سبک عشق منطقی را پیش بینی نمایند (05/0P< و 01/0P<). یافته های این مطالعه در راستای درک عوامل مؤثر بر سبک های عشق ورزی قابل بحث است.
نقش تئوری ذهن و همدلی در پیش بینی مشکلات رفتاری – هیجانی دانش آموزان خانواده های طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثربخشی آموزش معنویت درمانی مبتنی بر مثبت نگری بر میزان امید به زندگی و رضایت از زندگی افراد نوجوان
روش: روش پژوهش حاضر از نوع تحقیقات نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان سال اول دبیرستان شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد ۶۰ نفر از آنها انتخاب شد و سپس بر اساس تخصیص تصادفی افراد به دو گروه آزمایش و کنترل، (هر گروه ۳۰ نفر) گمارده شدند. آزمودنی-ها به پرسشنامه های امید اسنایدر و مقیاس رضایت از زندگی پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج تحلیل کووراریانس تک متغیره نشان داد که آموزش معنویت درمانی بر افزایش امید به زندگی افراد گروه آزمایش تأثیر معناداری داشت (P
مقایسه سبک های هویت، خود نظارتی و ترس از موفقیت در دانشجویان مضطرب و عادی دانشگاه علوم پزشکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های هویت، خود نظارتی و ترس از موفقیت در بین دانشجویان مضطرب و عادی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بود. روش بررسی: روش پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر اردبیل در سال تحصیلی 1395-1394 تشکیل می دادند که از میان آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 90 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. همچنین به منظور تعیین دانشجویان مضطرب بعد از اجرای پرسشنامه اضطراب نجاریان، عطاری و مکوندی از بین آزمودنی ها، دانشجویانی که نمره بالا در آزمون اضطراب گرفته بودند به عنوان گروه اضطرابی انتخاب و با همان تعداد دانشجویانی که در آزمون اضطراب نمره پائینی گرفته بودند به عنوان دانشجویان عادی (90 نفر که تعداد 45 دانشجوی مضطرب و 45 دانشجوی عادی) انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند و به پرسشنامه های سبک های هویت وایت، پرسشنامه خود نظارتی گراو و پرسشنامه ترس از موفقیت فوق پاسخ دادند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد.
مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی و متغیرهای میانجی خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار اولیه (در افراد دارای روابط فرازناشویی عاطفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش تدین مدل ساختاری پیش بینی تعهد زناشویی براساس سبک دلبستگی و متغیرهای میانجی خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد با روابط فرازناشویی عاطفی بود.روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه مورد پژوهش کلیه افراد متأهل که مرتکب خیانت شده اند می باشد که در بهار سال 95 به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده بودند، که 242 نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ، سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور، خودکنترلی تانجی، و تعهد زناشویی آدامز و جونز استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از PLS-3 انجام شده است. نتایج نشان داد که مدل آزمون شده از کیفیت مطلوبی برخوردار است. اثر مستقیم خودکنترلی و طرحواره های ناسازگار استحقاق، پذیرش جویی (05/0p≤) و محرومیت هیجانی (01/0p≤) بر تعهدزناشویی معنادار بود. در مورد رابطه بین سبک دلبستگی اضطرابی با تعهد زناشویی، متغیرهای خودکنترلی، و طرحواره های بی اعتمادی، رهاشدگی، بیگانگی و محرومیت هیجانی نقش میانجی ایفا می کردند. در رابطه بین سبک دلبستگی اجتنابی با تعهد زناشویی نیز تنها طرحواره محرومیت هیجانی نقش میانجی داشت. سبک دلبستگی ایمن هیچکدام از متغیرها نقش میانجی نداشتند. از آنجا که ازدواج و انتخاب همسر یکی از تصمیمات مهم زندگی می باشد و با توجه به نقش پیش بینی کنندگی سبک دلبستگی اضطرابی و خودکنترلی و برخی از طرحواره های ناسازگار بر تعهد زناشویی دارد، در مشاوره های پیش از ازدواج به بررسی این متغیرهای در زوج پرداخته شود.