فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین برنامه ی آموزش مدیریت والدین و بررسی اثربخشی آن بر قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجانی دانش آموزان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه ی آماری مورد مطالعه کلیه ی مدارس ابتدایی شهر کرج در سال تحصیلی 97-96 و نمونه ی آماری یکی از مدارس ناحیه ی 12 شهر کرج بود که به روش خوشه ای تک مرحله ای تصادفی انتخاب شد. در مرحله بعد با استفاده از مقیاس قلدر- قربانی کالیفرنیا و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجانی گرانفسکی(فرم کودک) از میان دانش آموزان پایه ی چهارم و پنجم به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 36 نفر از دانش آموزانی که قربانی قلدری شده بودند گزینش شدند، سپس والدین این دانش آموزان به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تخصیص داده شدند. والدین گروه آزمایش طی 9 جلسه ی 90 دقیقه ای(یک جلسه در هفته) آموزش مدیریت والدین قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های قلدر- قربانی کالیفرنیا و تنظیم هیجانی گرانفسکی استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین میانگین نمرات افراد گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون در مؤلفه های قربانی شدن و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنی دار وجود داشت و آموزش مدیریت والدین بر کاهش قربانی شدن و بهبود راهبردهای تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان تأثیر معناداری داشته است .این مطالعه نشان داد که الگوی آموزش مدیریت والدین در کاهش قربانی شدن و بهبود تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان از اثربخشی لازم برخوردار است.
طراحی و آزمودن الگویی از پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سردرد میگرنی، یکی از شایع ترین دردهاست و به دلیل فراوانی، از مهم ترین انواع سردردها به حساب می آید. هدف از پژوهش حاضر، آزمون شناسایی پیشایندها و پیامدهای سردردهای میگرنی در جمعیت غیربالینی دانشجویان بود . نمونه ی پژوهش را، 310 نفر از دانشجویان تشکیل می دادند که به صورت تصادفی طبقه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسش نامه های تشخیص میگرن، اضطراب-افسردگی-استرس، حالت-صفت بیان خشم، مقیاس باورهای وسواسی، فهرست 90 نشانه ی مرضی، مقیاس سنجش شدت خستگی و پرسش نامه ی کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که تمام ضرایب مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش ازلحاظ آماری معنی دار است . طبق نتایج پژوهش، رابطه ی غیرمستقیم خشم، اختلال وسواسی اجباری و اضطراب با کیفیت زندگی، افسردگی و خستگی از طریق میانجی گری میگرن معنی دار به دست آمد؛ همچنین رابطه ی باورهای وسواسی با میگرن از طریق میانجی گری اختلال وسواسی اجباری معنی دار بود. یافته های پژوهش حاضر، چارچوب مفیدی را برای شناسایی عوامل تأثیرگذار در شروع سردردهای میگرنی و پیامدهای حاصل از آن فراهم می کند.
مقایسه اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر بیخوابی و افکار خودآیند منفی زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
101 - 116
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور مقایسه اثربخشی تصویرسازی ذهنی دستوری با بازپردازش(IRRT) و کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) بر بیخوابی و افکار خودآیند منفی زنان مبتلا به سرطان انجام شده است. روش: روش تحقیق این پژوهش نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود. با استفاده از پرسشنامه های افکار خودآیند منفی کندال و هولون و شدت بیخوابی مورین 42 نفر از زنان مبتلا به سرطان که از بیخوابی و افکار خودآیند منفی در رنج بودند، بطور تصادفی ساده انتخاب و بطور داوطلبانه در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (هر گروه 14 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایشی اول 7 جلسه (هفته ای یک بار) فنونIRRT را بر اساس بسته آموزشی اسموکر دریافت کرد. گروه آزمایشی دوم 8 جلسه (هفته ای یک بار) فنون MBSR را بر اساس بسته آموزشی کابات-زین دریافت کرد و گروه کنترل آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. پس از اجرای IRRT و MBSR ، مجدداً افکار خودآیند منفی و بیخوابی اعضای هر سه گروه مورد اندازه گیری قرار گرفت. یافته ها: از تحلیل کوواریانس چندمتغیری (مانکوا) برای تحلیل داده ها استفاده شد. F محاسبه شده برای متغیرهای افکار خودآیند منفی و بیخوابی در هر سه گروه تفاوت معنادار را نشان داد. همچنین IRRT در کاهش افکار خودآیند منفی مؤثرتر از MBSR بوده است. اما در مورد بیخوابی بین دو روش درمانی تفاوت معناداری یافت نشد. نتیجه گیری: بطور کلی این پژوهش حاکی از این است، روش IRRT و MBSR را می توان مداخله ای مؤثر در کاهش افکار خودآیند منفی و بیخوابی زنان مبتلا به سرطان به حساب آورد.
بررسی مدل ساختاری اختلال واژینیسموس بر اساس متغیرهای سازگاری زناشویی، خود ابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی و سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری رابطه بین سازگاری زناشویی، خودابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی در اختلال واژینیسموس با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی بود. جامعه شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های مرتبط با درمان اختلالات جنسی در شهر تهران بود. اعضای نمونه 220 نفر از زنان با اختلال واژینیسموس بودند. در پژوهش حاضر از مقیاس های سازگاری زناشویی، پرسشنامه اضطراب ارتباط جنسی، مقیاس خودابرازگری جنسی، ابزار زنانه چندوجهی اختلال دخول واژینال و پرسشنامه تبادل اجتماعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش نسبتاً خوب مدل بود. همچنین نتایج نشان داد که تمام مسیرهای بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی دار است. طبق نتایج، رابطه غیرمستقیم خودابرازگری جنسی، سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی معنی دار به دست نیامد. با اینکه سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی به صورت مستقیم، شدت نشانه های اختلال واژینیسموس را پیش بینی می کرد؛ اما اثر غیرمستقیم این مولفه ها بر روی شدت اختلال واژینیسموس از طریق مسیر سبک های تبادل اجتماعی معنی دار نبود. بنابراین اضطراب جنسی و سازگاری زناشویی مولفه های مهمی در پیش بینی اختلال واژینیسموس هستند و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمان در زنان با اختلال واژینیموس مورد توجه قرار بگیرند.
پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق شاخص های روانشناختی با میانجیگری ویژگی های شخصیتی در پرستاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
74 - 94
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی علائم هشدار دهنده نقص سیستم ایمنی از طریق سبک های دلبستگی، شوخ طبعی، سبک تبیین واسترس ادراک شده با میانجیگری منبع کنترل وتیپ شخصیتی در پرستاران انجام شده است. روش: این پژوهش از نوع همبستگی و پیش بینی است که در بین 281 نفر از پرستاران انجام شده است. آزمودنی ها از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسش نامه های سبک های دلبستگی کولینز و رید، شوخ طبعی اسوباک، سبک تبیین شی یر و کارور ، منبع کنترل راتر ، استرس ادراک شده ی کوهن ، تیپ شخصیتی فریدمن و رزنمن و علائم هشدار دهنده ی سیستم ایمنی جفری مادل پاسخ دادند. داده ها با نرم افزار Amos به روش تحلیل مسیر، تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مدل پیشنهادی برای شاخص های نام برده از برازندگی خوبی برخوردار است. سبک دلبستگی ایمن با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و سبک دلبستگی دوسوگرا دارای همبستگی مثبت است (p≤0/01) .منبع کنترل با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) ، شوخ طبعی با علائم هشدار دهنده دارای همبستگی منفی (p≤0/01) و تیپ شخصیتی با علائم هشداردهنده دارای همبستگی مثبت (p≤0/01) است. نتیجه گیری : فعالیت سیستم ایمنی بدن به صورت مستقیم یا واسطه ای از طریق ویژگی های روانشناختی و شخصیتی قابل پیش بینی است.
آزمون مدل فراتشخیصیِ مبتنی بر نظریه لینچ، در رابطه با افسردگی در جمعیت غیربالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی مدل آسیب شناسی لینچ، اثر تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین با میانجی گری بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی، در رابطه با افسردگی بود. اعضای نمونه را 521 نفر از دانشجویان سه دانشگاه در تهران تشکیل می دهند که به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این مطالعه شامل مقیاس طبع منفی فهرست شخصیت سازگار و ناسازگار، مقیاس تجربه ی زمانی لذّت، خرده مقیاس های کمال گرایی ناسازگارانه، مقیاس کمال گرایی چندبعدی فراست، پرسشنامه ی دوسوگرایی در ابراز هیجان، مقیاس نیاز شخصی به ساختار، پرسشنامه ی مشکلات بین فردی، مقیاس امنیت و لذّت اجتماعی و پرسشنامه ی افسردگی بک بود. یافته های مطالعه، حکایت از برازش خوب مدل یادشده داشت. تحلیل بوت استرپ نیز نقش واسطه ای بیش کنترل گری و پیوند اجتماعی را تأیید کرد. بر این اساس تعامل حساسیت به تهدید، حساسیت به پاداش و کمال گرایی والدین منجر به ایجاد سبک مقابله ای بیش کنترل گرانه می شود؛ بیش کنترل گری نیز به نوبه ی خود به اختلال در پیوند اجتماعی می انجامد و از این طریق به افسردگی منجر می شود. بر این اساس، یافته های مطالعه ی حاضر از مدل لینچ در رابطه با آسیب شناسی افسردگی حمایت می کند.
نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیش بینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مصرف سیگار علاوه بر اینکه یکی از عوامل خطرساز بیماری سرطان می باشد، می تواند نقش مهمی نیز در روند بهبودی بیماران مبتلا ایفا کند. این مسئله تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد. از این رو، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سرکوبگری عاطفی و توانمندی ایگو در پیش بینی مصرف و عدم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان می باشد. روش: پژوهش حاضر توصیفی – همبستگی و مقطعی می باشد. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه ی بیماران مبتلا به سرطان مراجعه کننده به بیمارستان ولیعصر تبریز در طی ماه های فروردین و اردیبهشت سال 1396 بودند. از جامعه ی یاد شده، 120 نفر بیمار، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند. ابزارهای ارزیابی پژوهش، پرسشنامه سازگاری وینبرگر و همکاران (WAI) (1979) و پرسشنامه روانی – اجتماعی توانمندی ایگو مارکاستروم و همکاران (PIES) (1997) بودند. داده ها با استفاده از روش رگرسیون لوجستیک و با بهره گیری از نرم افزار SPSS-21 تحلیل گردیدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که از بین مولفه های سرکوبگری عاطفی، تجربه ذهنی پریشانی (12/0-=β) قادر به پیش بینی مصرف سیگار می باشد. مدل رگرسیون برای سرکوبگری عاطفی برای 3/73% از افراد نتایج را به درستی پیش بینی می کند. در خصوص توانمندی ایگو، مولفه های امیدواری (16/0-=β) و هدف (14/0-=β) قادر به پیش بینی مصرف سیگار است. همچنین، مدل توانمندی ایگو برای 5/77% از افراد نتایج را به درستی پیش بینی می کند. نتیجه گیری: تجربه ذهنی پریشانی، امیدواری و هدف، تعیین گرهای مهم مصرف سیگار در بیماران مبتلا به سرطان می باشد. لازم است در مداخلات ترک سیگار بیماران مبتلا به سرطان نقش این متغیرها در نظر گرفته شود.
رابطه فشار مراقبتی با کیفیت زندگی بیمار در مراقبین زنان با سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مراقبین بیماران مبتلا به سرطان، خستگی و فشار مراقبتی زیادی را تحمل می کنند. مطالعه همبستگی مقطعی حاضر، برای تعیین میزان فشار مراقبتی در مراقبین و ارتباط آن با کیفیت زندگی بیماران سرطان پستان انجام گرفته است. نمونه مورد پژوهش متشکل از 116 نفر از مراقبین زنان مبتلا به سرطان پستان بودند که با روش نمونه گیری دردسترس وارد مطالعه شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در این مطالعه شامل پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه کیفیت زندگی عمومی مبتلایان به سرطان بود. براساس پرسشنامه فشار مراقبتی، مراقبین بیشترین شکایت را از کمبود زمان دارند. در بین مؤلفه های کارکردی کیفیت زندگی بیمار، اختلال در کارکرد اجتماعی بیمار، ناتوانی در ایفای نقش و اختلالات هیجانی بیماران به ترتیب بیشترین همبستگی را با فشار مراقبتی نشان می دهند. در بین نشانه های کیفیت زندگی بیمار، درد، بی خوابی و خستگی بیمار به ترتیب بیشترین همبستگی را با فشار مراقبتی دارند. اختلال در کارکرد اجتماعی و درد بیمار پیش بینی کننده های فشار مراقبتی در مراقبین هستند. رابطه معنادار معکوس میان سن بیمار و فشار مراقبتی وجود دارد. براساس یافته های این پژوهش بهبود شبکه حمایت اجتماعی بیمار توسط گروه های خودیار، دوره های آموزشی مدیریت درد برای بیماران و فراهم کردن حمایت اطلاعاتی برای مراقبین جهت کاهش فشار مراقبتی و به دنبال آن بهبود کیفیت زندگی بیماران پیشنهاد می شود.
مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلا به بدریخت انگاری بدن و اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
113 - 130
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف مطالعه حاضر مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان در افراد مبتلابه اضطراب اجتماعی و بدریخت انگاری بدن بود. روش: پژوهش از نوع علی مقایسه ای بود. از بین مراجعه کنندگان به درمانگاه گوش و حلق و بینی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تعداد 65 نفر که در پرسشنامه فوبی اجتماعی نمره بالای خط برش گرفتند و 65 نفر که در پرسشنامه شکل بدن نمره بالای خط برش گرفتند به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G POWER تعیین شد. تمامی شرکت کنندگان به وسیله پرسشنامه شکل بدن (BSQ-34)، پرسشنامه فوبی اجتماعی (SPIN)، مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS) و مقیاس عدم تحمل بلاتکلیفی (IUS) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های t و تحلیل واریانس تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که افراد مبتلابه اضطراب اجتماعی سطح بالاتری از عدم تحمل بلاتکلیفی را نسبت به گروه بدریخت انگاری تجربه می کنند، همچنین دو گروه در دشواری های تنظیم هیجان تفاوت معنادار داشتند. نتیجه گیری: بدریخت انگاری بدن و اضطراب اجتماعی ازنظر عدم تحمل بلاتکلیفی و دشواری در تنظیم هیجان باهم متفاوت بودند. این پژوهش نشان داد که بدریخت انگاری و اضطراب اجتماعی دارای ویژگی های متفاوتی هستند و این امر نیز در تشخیص و درمان آن ها حائز اهمیت است.
اثر بخشی درمان مبتنی بر شفقت بر نشخوار فکری و نگرانی زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۷)
152 - 168
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سرطان سینه به عنوان بیماری مزمن جسمی است که آثار روانی و جسمی فراوانی را برای فرد ایجاد می کند پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیردرمان مبتنی بر شفقت بر نشخوار فکری و نگرانی زنان مبتلا به سرطان سینه شهر اهواز بوده است.روش: طرح پژوهش از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و گواه می باشد. جامعه ی آماری پژوهش شامل کلیه ی زنان دارای سرطان سینه مراجعه کننده به مراکز درمانی در سال 95-96 شهر اهواز بود که از میان آن ها 24 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند،. از این 24 نفر به شکل تصادفی، 12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل گماشته شدند. درمان مبتنی بر شفقت به شیوه ی گروهی طی 12 جلسه بر دو گروه آزمایش اجرا شد. و افراد گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند و هیچ مداخله ای دریافت نکردند. ابزار استفاده شده در این پژوهش شامل پرسش نامه ی نشخوار فکری نولن و هکسما، پرسش نامه ی نگرانی پنسیلوانیا بوده است که شرکت کنندگان در مرحله ی پیش آزمون و پس آزمون به سؤالات آن پاسخ دادند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss نسخه 22 استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ نشخوار فکری و نگرانی تفاوت معنی داری در سطح (001/0>P)وجود دارد. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر شفقت یکی از درمآن های گروه درمآن های موج سوم روانشناختی است که توانسته است میزان نشخوارفکری و نگرانی زنان مبتلا به سرطان سینه را کاهش دهد.
Who is Sleeping Beauty? Quality of Sleep and Adolescents’ Sleep-Psychophysiological-Emotional-Personality Profile(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Aims: We investigated gender differences among adolescents in quality of sleep, psychophysiological problems, dream frequency, emotional states, and personality traits and also if the effect of quality of sleep on psychophysiological problems, dream frequency, emotional states, and personality traits was moderated by gender.
Method: High school pupils (n1 = 155, n2 = 142, and n3 = 325) responded to the Uppsala Sleep Inventory, the Positive Affect Negative Affect Schedule, Beck’s Depression Inventory, the Type A-Personality Scale, and the Temperament and Character Inventory. Gender differences were investigated using Multivariate Analyses of Variance and moderation using multi-group Structural Equation Modeling.
Results: Girls scored higher in major sleep problems, difficulties falling asleep, night awakenings, psychophysiological problems, dream frequency, negative affect, depression, stress, and Type A-personality. Boys scored higher in novelty seeking, harm avoidance, and persistence. Girls’ quality of sleep was related to their psychophysiological problems, dream frequency, positive affect, negative affect, stress, novelty seeking, reward dependence, persistence, and self-directedness. Boys’ quality of sleep was related to their psychophysiological problems, negative affect, stress, Type A-personality, novelty seeking, harm avoidance, reward dependence, and self-directedness.
Conclusion: Girls showed the unhealthiest sleep-psychophysiological-emotional-personality profile. For both genders, good quality of sleep or “beauty sleep” might result in less psychophysiological problems, less negative affect, less stress, less novelty seeking, and less self-directedness. However, for boys, “sleeping beauty” comprises less Type A-behaviour, ss harm avoidance, and more reward dependence; while for girls “sleeping beauty” comprises less frequency of vivid dreams, more positive affect, less reward dependence, and more persistent behaviour.
رابطه مکانیزم های دفاعی و تصور از خود در دانشجویان: مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل معادلات ساختاری میان مکانیزم های دفاعی و تصور از خود در دانشجویان بود. تعداد 154 دانشجوی شاغل به تحصیل در دانشگاه خوارزمیبه شیوه تصادفی چند مرحله ای انتخاب و اطلاعات حاصل از پرسشنامه سبک های دفاعی و آزمون تصور از خود بکدر مورد آنها تجزیه و تحلیل شد. مدل مفهومی پژوهش با داده ها برازش داشت. اندازه شاخص های مطلق (76/0)، نسبی (89/0)، بیرونی (87/0) و درونی (91/0)، برازندگی کیفیت مدل ارائه شده را نشان دادند. ضرایب مسیر نشان دادند مکانیزم های دفاعی روان رنجور و رشد نیافته با ابعاد مختلف خودپنداره ارتباط دارند. کلیه مسیرهای مورد بررسی به جز مسیر مکانیسم دفاعی رشد یافته به سه حیطه از تصور از خود (ذهنی، جسمی و شغلی) معنادار هستند. همچنین ارتباط مثبت و معنادار مکانیزم های دفاعی رشد نیافته و روان رنجور با خودپنداره تبیین شد. نتایج مطالعه حاضر بر اهمیت رابطه دفاع ها که در مدیریت عواطف نقش دارند، در شکل گیری تصور از خود تأکید دارد.
اثربخشی معنادرمانی بر سلامت معنوی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ایدز در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
106 - 120
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بیماری ایدز مسیر زندگی افراد مبتلا به بیماری را تغییر می دهد و باعث کاهش اعتمادبه نفس، افزایش احساس آسیب پذیری و افکار آشفته در آن ها می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنادرمانی بر سلامت معنوی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به بیماری ایدز شکل گرفت. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه زنان مبتلا به بیماری ایدز بود که در سال 1394 به کلینیک های شهر تهران مراجعه کردند که از میان آن ها 30 نفر به شکل تصادفی انتخاب شده و به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش 10 جلسه مداخله معنادرمانی را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی و سلامت معنوی الیسون و پالوتزین بود که در مرحله پیش آزمون و پس آزمون اجرا شدند. به منطور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار spss20 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد، معنا درمانی سبب افزایش کیفیت زندگی و خرده مقیاس های آن (سلامت روانی، سلامت جسمانی، سلامت اجتماعی و محیط) می شود. همچنین، معنادرمانی سلامت معنوی این زنان را در ابعاد سلامت وجودی و مذهبی نیز افزایش می دهد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان استنباط کرد که معنادرمانی سبب افزایش کیفیت زندگی و سلامت معنوی در افراد مبتلا به ایدز می شود، معنویت را می توان به عنوان یک روش مقابله ای، برای ارتقاء سلامت معنوی و افزایش کیفیت زندگی بیماران مبتلا به ایدز مورد استفاده قرار داد.
پیش بینی رشدپس آسیبی بر اساس علائم یادبود و نشخوار فکری در زنان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۶)
146 - 159
حوزه های تخصصی:
مقدمه:این پژوهش با هدف مطالعه علائم یادبود، نشخوار فکری و رشدپس آسیبی در زنان مبتلا به انواع سرطان مراجعه کننده به بیمارستان های دولتی شهر تهران انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است، بدین منظور 189 نفر از زنان مبتلا به انواع مختلف سرطان که برای درمان به بیمارستان های دولتی شهر تهران مراجعه کرده بودند، به روش دردسترس و داوطلبانه انتخاب شدند و به پرسشنامه های علائم یادبود، فرم کوتاه رشد پس آسیبی و نشخوار مرتبط با واقعه پاسخ دادند. داده ها با استفاده از روش همبستگی و تجزیه و تحلیل رگرسیون همزمان مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد علائم جسمانی یادبود و نشخوار فکری عمدی با رشد پس آسیبی رابطه مثبت و معناداری دارند. همچنین علائم جسمانی یادبود و نشخوار فکری عمدی سهمی برابر در پیش بینی رشد پس آسیبی بیماران دارند. نتیجه گیری: توجه به سیر بیماریِ سرطان در مبتلایان، و فرایندهای روان شناختی که از پی درگیری ذهنی بیمار بر پیامدهای بیماری به وقوع می پیوندد، می تواند در کاهش نشانه های ناگوار جسمی و روانی بیماری موثر بوده و سیر درمان بیماری را برای بیمار آسان تر سازد.
مقایسه بزرگنمایی غیرانطباقی، جهت گیری منفی به مساله، تنظیم هیجان و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به ایدز و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایدز بیماری مزمن و خطرناک و از علل عمده ی مرگ و میر در جهان محسوب می شود. هدف از پژوهش حاضر مقایسه ی سبک بزرگ نمایی غیرانطباقی، جهت گیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بین فردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد در بیماران مبتلا به ایدز و افراد سالم بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کلیه ی بیماران مبتلا به ایدز بودند که در زمستان 96 به مرکز بهداشت در شهر ارومیه مراجعه کرده بودند. نمونه ی پژوهش نیز شامل 40 نفر مبتلا به ایدز مراجعه کننده به مرکز بهداشت در شهر ارومیه و 40 نفر از افراد سالم بودند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین دو گروه در متغیرهای سبک بزرگ نمایی غیرانطباقی، جهت گیری منفی به مساله، تنظیم هیجان بین فردی، سبک پردازش هیجانی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود دارد و بیماران مبتلا به ایدز در این متغیرها نمرات بیشتری کسب می کنند. می توان نتیجه گرفت بسیاری از مشکلات روان شناختی که بیماران مبتلا به ایدز تجربه می کنند، تا حدی متاثر از متغیرهای بررسی شده در پژوهش حاضر است. لذا توجه به این عوامل در سبب شناسی و درمان مشکلات روان شناختی این بیماران می تواند گامی مفید در مسیر کمک به کاهش این مشکلات و ارتقاء سلامت روان آنها باشد.
Effectiveness of Mindfulness-Based Stress Reduction on Negative Emotions about Disease’s Signs in Patients with Gastrointestinal Disorders(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Background: The present study aimed to examine the effectiveness of mindfulness-based stress reduction training on negative emotions with gastrointestinal disorders. Method: A quasi-experimental study was designed with pretest-posttest using a control group. The study sample consisted of 30 male patients (referred to internal experts and admitted to Abbasi Hospital of Miandoab in 2016) with gastrointestinal disorders (Irritable Bowel Syndrome, peptic ulcer, and duodenal ulcer) based on diagnostic criteria (ROME-III) who were selected by purposive sampling method. The patients were randomly divided into two experimental and control groups. After performing the pretest using Depression, Anxiety, and Stress Scales (DASS), the experimental group received mindfulness-based stress reduction intervention during the eight sessions of one and a half hour, while the control group received no psychological intervention; and after the end of the sessions, the posttest was performed for both groups using the same tools. The collected data were analyzed through covariance analysis (ANCOV) by using SPSS-18 software. Results: The mean scores of negative emotions rates of experimental group significantly decreased after receiving the mindfulness-based stress reduction intervention (P
رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن در دانشجویان دختر: نقش میانجی شفقت به خود و شرم از بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک ناهمخوانی بین بدن واقعی و بدن آرمانی در افراد باعث می شود آنها راهبردهای مقابله ای را برای مدیریت تجارب پریشان کننده تصویر بدن شان به کار برند. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ناهمخوانی بدن با راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن (اجتناب تجربه ای و ترمیم ظاهر) با میانجیگری شفقت به خود و شرم از بدن در دانشجویان دختر انجام گرفت . اعضای نمونه را ۳۰۰ دانشجوی دختر دانشگاه شهید چمران اهواز که به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند، تشکیل می دادند. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ایده آل های تصویر بدن ، مقیاس آگاهی از بدن شی انگاشته ، پرسشنامه راهبردهای مقابله ای تصویر بدن و مقیاس شفقت به خود (فرم کوتاه) استفاده شد. ارزیابی الگوی پیشنهادی با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به اجتناب تجربه ای معنی دار نبود در حالیکه مسیر مستقیم ناهمخوانی بدن به ترمیم ظاهر معنی دار بود. علاوه بر این، مسیر شفقت به خود به شرم از بدن معنی دار بود. همچنین مسیر غیر مستقیم ناهمخوانی بدن به راهبردهای مقابله ای غیر انطباقی تصویر بدن از طریق شفقت به خود و شرم از بدن معنی دار بود. این مطالعه همسو با مدل درمان مبتنی بر شفقت نشان میدهد، شرم و شفقت، ابعاد هیجانی نارضایتی از تصویر بدنی محسوب می شوند.
پیش بینی پذیرش درد، بر اساس استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۲۸)
151 - 166
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف این پژوهش پیش بینی پذیرش درد، براساس استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در افراد مبتلا به بیماری آرتریت روماتوئید بود. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی و جامعه آماری کلیه بیماران مبتلا به آرتریت روماتوئید مراجعه کننده به مراکز روماتولوژی مناطق 2،3،5،6،7،18 شهر تهران در سال 1396 بودند که 214 نفر از آنها، بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند، اما 210 نفر، به عنوان نمونه نهایی باقی ماندند. داده های پژوهش از طریق مقیاس استرس ادراک شده کوهن، کاماراک و مرمل اشتاین (1983)، پرسشنامه شیوه های مقابله با شرایط پر استرس کالزبیک، مایک، دیکر و هنگوون (2002) و پرسشنامه پذیرش درد مزمن مک کراکن، ولوز و ایکلستون (2004) جمع آوری و با استفاده از روش رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که استرس ادراک شده (13/0-=β ،001/0=p)، راهبرد هیجان مدار (16/0-=β ،001/0=p) و راهبرد اجتنابی (21/0-=β ،001/0=p) به شکل منفی و معنادار و راهبرد مساله مدار (58/0=β ،001/0=p) به شکل مثبت و معنادار توانایی پیش بینی پذیرش درد را دارند. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان دادند که می توان از استرس ادراک شده و راهبردهای مقابله ای در جهت کنترل درد مبتلایان آرتریت روماتوئید سود جست
مطالعه پدیدار شناسانه تجارب هیجانی و ذهنی فرزندان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق، یک واقعیت در زندگی بسیاری از افراد در سرتاسر دنیاست. این پدیده به طرق گوناگون، زندگی افراد را تحت تأثیر خود قرار می دهد و سرمنشأ تحولات پیچیده ی عاطفی، شناختی و فیزیکی در نظام خانواده و به ویژه نزد فرزندان است. در این راستا این تحقیق با هدف بررسی تجربه ی زیسته ی فرزندان طلاق در زمینه ی تجارب هیجانی آنان انجام گرفته است. پژوهش حاضر کیفی بوده و طرح آن از نوع پدیدارشناسی است. به همین منظور 17 نفر از نوجوانان پسر و دختر 12-18ساله ای که جدایی والدینشان را تجربه کرده بودند، به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و اکتشافی مورد مطالعه قرار گرفتند. لازم به ذکر است که نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه یافته است. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، ابتدا داده ها ثبت و کدگذاری شده و سپس با استفاده از روش کلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه به وسیله ی سه زیرمضمون که نشان دهنده ی تجارب زیسته ی مشارکت کنندگان بود، به نمایش گذاشته شد. این زیرمضمون ها به ترتیب شامل خشم و تنفر، ترس و احساس بی پناهی بوده و هریک به صورت مجزا، مؤلفه ها و واحدهای معنایی حمایت کننده دارند. آنچه از نتایج این تحقیق برمی آید این است که فرزندان طلاق هیجاناتی را تجربه می کنند که در مواردی می تواند بهزیستی و سلامت روانشان را تحت الشعاع قرار دهد. نتایج به دست آمده بر لزوم تبیین عمیق تر تجارب زیسته ی این افراد توسط روان شناسان و مددکاران و ارائه ی مداخلات درمانی مبتنی بر مضامینِ برآمده از مطالعه ی حاضر، با تمرکز بر بهبود وضعیت هیجانی آنان تأکید دارد.
مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد با اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخیراً، مطالعات بالینی تصویری متفاوت از اختلال وسواسی جبری ترسیم کرده اند؛ تصویری که شباهت زیادی به رفتارهای اعتیادگونه در افراد مبتلا به مصرف مواد دارد و این فرض را که احتمالاً این دو اختلال دو وجه از یک وضعیت مشابه هستند، به وجود آورده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه ی اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری، اختلال مصرف مواد و افراد بهنجار انجام شد. پژوهش کنونی از نوع بنیادی و به شیوه ی علّی مقایسه ای طراحی شد. بدین منظور 120 فرد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و 120 نفر با اختلال مصرف مواد، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ همچنین به منظور مقایسه با دو گروه بالینی، 120 نفر نیز از جمعیت بهنجار، به شیوه ی نمونه گیری در دسترس گزینش شدند؛ سپس پرسشنامه های اضطراب بک، نگرانی پنسیلوانیا و عدم تحمل بلاتکلیفی در اختیار سه گروه قرار گرفت. نتایج نشان داد بین نمرات گروه های بالینی با افراد بهنجار در متغیرهای اضطراب، نگرانی و عدم تحمل بلاتکلیفی، تفاوت معناداری وجود دارد؛ بااین حال، بین افراد با اختلال وسواسی جبری و افراد با اختلال مصرف مواد، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مجموع با توجه به یافته های پژوهش حاضر و شباهت افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری و اختلال مصرف مواد، لزوم بررسی مؤلفه های فراتشخیصی در هر دوی این اختلالات جهت پیش گیری ضروری می نماید.