فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱٬۸۶۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
توانایی دیدن دارای گستره ای از تیزبینی تا نابینایی مطلق است. بعضی از دانش آموزان با آسیب بینایی، کم بینا محسوب می شوند و برای کسب مهارت های مختلف و آموزش با مشکل روبه رو هستند. توان بخشی مناسب و استفاده از وسایل کمک بینایی می تواند با بهبود فرایند یاددهی-یادگیری این دانش آموزان در ایجاد اعتماد به نفس آنان مؤثر باشد. توان بخشی بینایی لزوماً به معنی افزایش دید نیست بلکه به این معنی است که فرد بتواند در انجام فعالیت های روزمره ی زندگی از باقی مانده ی بینایی خود به بهترین شکل استفاده کند. در این مقاله روش های توان بخشی بینایی دانش آموزان کم بینا و ابزارهای کمک بینایی معرفی شده است.
اثربخشی مداخله گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر1 در بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر درمان مداخلات گروهی مهارت های اجتماعی مبتنی بر برنامه دی روزیر بر بهبود ارتباط، همکاری، ابراز وجود و همدلی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش تک آزمودنی (طرح معکوس A-B-A ) بوده است. با استفاده از نمونه گیری هدف مند، سه دانش آموز مبتلا به اختلال طیف اتیسم انتخاب شدند. با استفاده از مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS )، خط پایه در حیطه های مورد نظر ترسیم شد. جلسات درمانی براساس برنامه آموزش مهارت های اجتماعی دی روزیر طی 20 جلسه (هفته ای یک جلسه، به مدت 40 دقیقه) برگزار شد. مقیاس بهبود مهارتهای اجتماعی ( SSIS ) حین درمان و پس از هر سه جلسه آموزشی تکمیل شد. برای پیگیری نتایج آموزش، یک ماه بعد نیز این پرسشنامه توسط مربی دانش آموزان تکمیل شد. یافته ها: براساس نتایج تحلیل دیداری داده ها این برنامه در زمینه بهبود مهارت همکاری، ارتباط، ابراز وجود مؤثر بوده است. در ارتباط با متغیر همدلی این برنامه برای آزمودنی شماره 3 مؤثر نبوده و نیاز به بررسی های بیشتر وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاکی از اثربخشی برنامه دی روزیر در بهبود مهارت های اجتماعی است. ماهیت مداخله گروهی و ایجاد فرصت تمرین و دریافت بازخورد می تواند رشد مهارت های اجتماعی را در کودکان مبتلا به اتیسم تسهیل کند.
اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان پسر تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویت مهارت حل مسئله خلاقانه در دانش آموزان تیزهوش می تواند به آن ها در سازگاری های اجتماعی و رضایت از زندگی کمک کند. با توجه به اهمیت مهارت حل مسئله برای دانش آموزان به ارزیابی اثربخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر بهبود سازگاری اجتماعی و رضایت از زندگی در پسران تیزهوش پرداخته شد. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه کنترل اجرا شد. ابتدا دبیرستان های تیزهوشان پسرانه شهر اردبیل به عنوان جامعه آماری برگزیده شد از میان دو مدرسه موجود یکی به روش تصادفی انتخاب شد و سه کلاس میانی (گروه های ایستای پایه های هشتم) به صورت تصادفی به گروه آزمایش و گواه و پایلوت انتخاب گردید با استفاده از آزمون ماتریس های پیش رونده ریون (1938) و آزمون هوش استنفورد–بینه–تهران (افروز و کامکاری،1390) افراد دارای هوشبهر کمتر از 115 از هر دو گروه آزمایش و گواه حذف شدند و دو گروه 46 نفری (هر گروه 23 نفر) نهایی شدند. پس از اجرای پیش آزمون ها (رضایت از زندگی هوبنر(2001) و سازگاری اجتماعی بل(1962)، شرکت کنندگان گروه آزمایش طی 13 جلسه (هر جلسه 75 دقیقه) در برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه شرکت کردند. و گروه گواه هیچ گونه آموزش دریافت نکردند. به منظور ارزیابی اثر آموزش پس آزمون ها مورد استفاده قرار گرفت. داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری مانکوا نشان داد که در خرده مقیاس های رضایت عمومی از زندگی، رضایت از دوستان، رضایت از محیط، رضایت از خود، سازگاری اجتماعی و سازگاری عاطفی بین میانگین نمرات گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). در پایان استفاده از برنامه آموزش حل مسئله خلاقانه به منظور بهبود رضایت از زندگی و سازگاری اجتماعی مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف بررسی، تأثیر روش شاو (Shaw) بر حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی پایه اول دبستان انجام شد. روش: طرح پژوهش از نوع تک آزمودنی، با طرح خط پایه چندگانه (MBD ) در یک الگوی زمانی پلکانی با مرحله پیگیری بود. به این منظور از بین دانش آموزان پایه اول دبستان شهر اصفهان در سال 96-95 تعداد 4 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهارم (WISC-IV) و مصاحبه بالینی استفاده شد. دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی 16 جلسه (هفته ای یک جلسه به مدت40 دقیقه) تحت آموزش با روش شاو قرار گرفتند. داده های آماری با روش تحلیل دیداری بررسی شدند . یافته ها: نتایج درصد داده های ناهمپوش (PND) و درصد همپوشی داده ها (POD)، و تحلیل درون موقعیتی و بین موقعیتی نشان داد اثر روش شاو در بهبود حافظه کاری کودکان با عملکرد هوشی مرزی معنادار است. نتیجه گیری: روش شاو می تواند در کنار سایر روش ها برای بهبود حافظه کاری دانش آموزان با عملکرد هوشی مرزی مؤثر بوده و از آن در آموزش و توان بخشی چنین دانش آموزانی استفاده کرد.
مقایسه باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد و عادی اجرا شد. روش: روش پژوهش علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سرآمد و عادی مقطع متوسطه مدارس شهر دامغان (3000 نفر) بود که حجم نمونه 300 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های سبک های اسنادی (سلیگمن و همکاران، 1979)، کنترل فکر(ولز و دیویس، 1994) و باورهای فراشناختی (کارنزایت و هاتونوولز، 1997) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار (SPSS-20) با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس مانوا وآنوا انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش در تحلیل مانوا نشان داد بین دانش آموزان سرآمد و عادی در باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین دانش آموزان سرآمد و عادی در باورهای فراشناخت به ترتیب 51/78 و 72/67 در کنترل فکر به ترتیب 54/75 و 43/66 و در سبک های اسنادی به ترتیب 58/33 و 70/30 بود. میانگین باورهای فراشناخت، کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد بیشتر از دانش آموزان عادی بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش های ویژه ای برای تقویت باورهای فراشناخت، کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان عادی و سرآمد باید پیش بینی شود. مربیان با تأکید بر اهمیت عوامل درونی قابل کنترل به عنوان عوامل اصلی موفقیت، توان پیش بینی موفقیت دانش آموزان را باید افزایش دهند.
نقش بازداری پاسخ در پیش بینی علائم اختلالات رفتاری در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدائی باواسطه گری سبک های فرزند پروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش بازداری پاسخ در پیش بینی علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر مقطع ابتدائی باواسطه گری سبک های فرزند پروری بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. در این پژوهش 150 دانش آموز کم توان ذهنی آموزش پذیر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از مدارس تبریز انتخاب شدند. سپس، پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و سبک های فرزند پروری بامیرند توسط والدین تکمیل گردید و آزمون نوروسایکولوژیک ریسک پذیری برو-نرو-برو به صورت کامپیوتری توسط آزمودنی ها انجام شد. همچنین دادهای گرداوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد بین بازداری پاسخ با علائم اختلالات رفتاری و همچنین بین سبک فرزند پروری مقتدرانه با علائم اختلالات رفتاری رابطه منفی و معنادار وجود دارد (001/0P<). همچنین نتایج نشان داد که اکثر والدین دارای سبک فرزند پروری مقتدرانه (1/79%) بودند. علاوه بر این نتایج معادلات ساختاری PLS نشان که بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه توانایی پیش بینی علائم اختلالات رفتاری را دارند (001/0 P<). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه از نقش بازداری پاسخ و سبک فرزند پروری مقتدرانه در علائم اختلالات رفتاری کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر حکایت دارد. واژهای کلیدی: بازداری پاسخ، اختلالات رفتاری، کم توان ذهنی، سبک های فرزند پروری
مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان براساس سن، جنسیت و تحصیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش در مدارس ویژه دشواری ها و ویژگی های خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه 40 گویه ای خستگی از دلسوزی (پرتنوی، 1996) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین خستگی از دلسوزی و سن همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P و 7/0 = r). اما بین تحصیلات با خستگی از دلسوزی همبستگی معناداری به دست نیامد (05/0 < P). تفاوت بین خستگی از دلسوزی آموزگاران زن و مرد مدارس ویژه معنادار بود؛ همچنین بین آموزگاران دانش آموزان گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه با آموزگاران دانش آموزان گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا از نظر خستگی از دلسوزی تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 > P). بنابراین، خستگی از دلسوزی با سن رابطه معنادار داشت، اما با تحصیلات ارتباط معناداری نداشت. خستگی از دلسوزی در بین آموزگاران آموزشگاه های گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا به طور معناداری بالاتر از گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه است. پس توجه به سن آموزگاران و نیز گروه دانش آموزان استثنایی که آموزگار با آنان کار می کند، اهمیت بیشتری در خستگی از دلسوزی دارد.
اثربخشی ریباند تراپی بر افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان با اختلالات یادگیری ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی ریباندتراپی بر افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان با اختلالات یادگیری انجام شده است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون وپس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری، متشکل از تمامی دانش آموزان اختلالات یادگیری بود که در مرکز آموزشی و توانبخشی اختلالات یادگیری شهر دزفول مشغول دریافت مداخله های لازم بودند. نمونه پژوهش شامل 30 دانش آموز دارای اختلال یادگیری شهر دزفول بودند که به صورت در دسترس از این مراکز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (15 نفر برای هر گروه) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس ادراکی دیداری بندرگشتالت و رشد اجتماعی وایلند استفاده شد. در فرآیند اجرا گروه آزمایش به مدت 8 هفته تحت آموزش ریباندتراپی قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس (مانکوا) نشان داد که ریباندتراپی بر هماهنگی ادراکی دیداری و رشداجتماعی تأثیر دارد؛ به این صورت که منجر به افزایش هماهنگی ادراکی دیداری و رشد اجتماعی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری می شود. نتیجه گیری: این نتایج اطلاعات مهمی درباره درمان این اختلال دارد، به طوری که این برنامه آموزشی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در مدارس و مراکز درمانی، مورد استفاده قرار گیرد
اثربخشی روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روان درمانی مثبت گرا بر تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انجام شد. روش: در این مطالعه تعداد 30 نفر از مادران دارای فرزند کم توان ذهنی انتخاب گردیدند و با گمارش تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار داده شدند. ابزار سنجش مقیاس تنیدگی والدینی بود . ابتدا پرسش نامه به صورت پیش آزمون اجرا شد و سپس مداخله روان درمانی مثبت گرا برای گروه آزمایش در 8 جلسه دوساعته برگزار گردید. در پایان دوره شرکت کنندگان دوباره با استفاده از مقیاس تنیدگی والدینی مورد ارزیابی قرار گرفتند . داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی در هر دو قلمروی والد و کودک در مادران دارای فرزند کم توان ذهنی مؤثر بوده است . نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت استفاده از مداخله روان درمانی مثبت گرا بر کاهش تنیدگی مؤثر است و می توان از آن جهت کاهش تنیدگی مادران دارای فرزند کم توان ذهنی استفاده کرد.
اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان دارای اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت مدیریت استرس- هیجان بر کیفیت زندگی و تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم انجام شد.این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل حدود3500 مادر دارای کودکان با اختلال طیف اتیسم مراجعه کننده به انجمن اتیسم ایران در شهر تهران بود که از بین آنها 30 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) تقسیم شدند. از پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی (2001) و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت(1991) برای گردآوری داده ها و از تحلیل واریانس آمیخته چند متغیری با رعایت پیش فرضها برای تحلیل داده ها استفاده شد. برنامه ارتقائی مادران ( رمضانلو، 1399) در 7 جلسه دوساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج نشان داد که نمرات راهبردهای منفی تنظیم هیجان در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش اما در راهبردهای مثبت تنظیم هیجان و کیفیت زندگی در مولفه های(سلامت روانی و روابط اجتماعی) به طور معنادار افزایش یافته است(P<0.01) در مرحله پیگیری نیز ماندگاری اثر دیده شد. با توجه به موثر بودن برنامه ارتقائی مادران (مدیریت استرس- هیجان) در بهبود کیفیت زندگی و استفاده از راهبردهای موثر تنظیم شناختی هیجان مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم، از این بسته می توان به عنوان یک مداخله روانشناختی استفاده کرد.
مقایسه شخصیت جامعه پسند، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و کودکان سالم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه جامعه پسندی شخصیت، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی (علّی- مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان معلول جسمی حرکتی شهر اصفهان تشکیل دادند. نمونه ای به حجم 30 نفر از والدین کودک دارای معلولیت جسمی حرکتی و 30 نفر از والدین کودکان سالم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه مجموعه شخصیت جامعه پسند پنر، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زیمت، پرسش نامه واکنش روانی هنگ و پیج و پرسش نامه سبک های دفاعی آندروز بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مانوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در ابعاد حمایت خانواده (p≤0/01) ، حمایت دوستان (p≤0/05) ، هم حسی جهت گیری شده (p≤0/01) و جامعه پسندی شخصیت (p≤0/01) بین دوگروه تفاوت معناداری وجود داشته است. به طوری که میزان حمایت خانواده در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی، هم حسی جهت گیری شده و جامعه پسندی شخصیت بیشتر از والدین با کودکان سالم بود. همچنین حمایت دوستان در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی کمتر از والدین با کودکان سالم بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اهمیت حمایت اجتماعی ادراک شده و جامعه پسندی شخصیت را در والدین کودکان معلول جسمی حرکتی مورد تأیید قرار داد و گنجاندن این موارد را در طراحی مداخلات ارتقای سلامت والدین کودکان دچار نقص عضو جسمی حرکتی لازم دانست.
تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) و ارزیابی اثربخشی آن بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان بود. در مرحله اول «برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD)» تدوین شد. بخش دوم پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. نمونه پژوهش در این بخش، شامل 30 مادر دارای فرزند مبتلا به اختلال یادگیری خاص (SLD) بودند که به روش دردسترس انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) تقسیم شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه استرس فرزندپروری (PSI) و پرسشنامه هیجانات تحصیلی بود. برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) در طی هشت جلسه (هر هفته یک جلسه) برگذار شد و مدت هر جلسه، 60 دقیقه بود. داده ها با آزمون واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). با توجه به نتایج این پژوهش می توان اظهار داشت که برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری خاص (SLD) بر استرس فرزندپروری و هیجانات تحصیلی کودکان تأثیرگذار است.
اثربخشی داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم، اختلال عصبی تحولی است که با نقص در تعاملات اجتماعی و ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای شناخته می شود. افزایش نرخ شیوع این اختلال، لزوم پژوهش در مورد ویژگی ها و روش های درمانی را بیشتر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: ای ن پژوه ش از ن وع شبه آزمایش ی ب ا ط رح پیش آزم ون - پس آزم ون و گ روه گواه ب ود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال طیف اُتیسم 7 تا 14 ساله شهر رشت در سال 1398 بود و 20 نفر از افراد داوطلب واجد شرایط که به تصادف به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10 نفر) اختصاص یافتند درحکم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم (2007) استفاده شد. در این پژوهش، برنامه اجرایی، ترکیبی از داستان های اجتماعی و الگودهی ویدئویی بود که توسط پژوهشگر تألیف و به مدت 12 جلسه به صورت مجازی برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش نشان داد داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر بهبود مهارت های ارتباطی (مؤلفه مشارکت اجتماعی) تأثیرگذار است (05/0> p). نتیجه گیری: بنا به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی روشی مناسب برای آموزش مهارت های ارتباطی به صورت مجازی و توسط والد است.
هم سنجی اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا انجام شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 42 نفر از کودکان ناشنوای 4 تا 6 ساله می شد که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز توانبخشی مادر و کودک آوا در شهر اصفهان انتخاب شدند و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل 14 نفری اختصاص یافتند. یکی از گروه های آزمایش در برنامه بازی درمانی گشتالتی در 8 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 45 دقیقه) و گروه آزمایش بعدی در برنامه لگو درمانی در 10 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 35 تا 40 دقیقه ) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این برنامه ها شرکت نکرده و در برنامه رایج مرکز شرکت داشتند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس شایستگی اجتماعی هیجانی (2013) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تاثیر مثبت و معناداری داشت (001/0 > P). علاوه بر این، نتایج مقایسه این دو نوع بازی درمانی نشان داد که بین میزان اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 > P). نتیجه گیری: بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی منجر به بهبود شایستگی اجتماعی هیجانی در این کودکان شد. یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی پیامدهای مثبت و موثری برای کودکان ناشنوا دارد.
اثربخشی توانبخشی شناختی حافظه کاری بر بهبود مشکلات خواب و نشانگان رفتاری در کودکان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
213 - 234
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف سنجش اثربخشی توانبخشی شناختی حافظه کاری در بهبود مشکلات خواب و نشانگان رفتاری در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی اجراشد. روش مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. در این پژوهش کودکان 7 تا 12 سالی که توسط کارشناسان روانشناسی مرکز مشاوره آموزش و پرورش کرمانشاه مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تشخیص داده شده بودند، بعنوان جامعه انتخاب شدند. بعد از تکمیل پرسشنامه کانرز-فرم والدین و پرسشنامه خواب پترزبورگ توسط والدین و مقیاس سنجش کانرز-فرم معلم توسط معلمان آنها، 20 نفر که ضعیفترین عملکرد را در آزمون حافظه کاری ان-بک داشتند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه درمان توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. پس از آخرین جلسه درمانی، هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده ها با تحلیل کوواریانس و با کمک نرم افزار SPSS_23 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی حافظه کاری در بهبود مشکلات خواب (001/0P
پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم و خود شفقتی در مادریاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: همواره با توجه به آن که وجهی از انسان ها، شامل هیجان و درک اجتماعی می باشد، بنابراین در بسیاری از تصمیم ها و رویداد ها این ویژگی ها تاثیر گذار است، مخصوصا در شرایط ارتباطی با افراد کم توان که در وضعیت به مراتب نامناسب تری به تناسب افراد بهنجار می باشند. با توجه به مطلب فوق هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم وخود شفقتی در مادر یاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی است. روش : روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 415 مادریار مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی سطح استان گلستان تشکیل دادند و با توجه به طرح پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نمونه انتخاب شدند و جمع آوری اطلاعات به صورت فردی و در مراکز انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه بخشودگی احتشام زاده و همکاران (1389)، پرسشنامه میزان خشم باس و پری و پرسشنامه خود شفقتی فرم بلند استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که در مجموع بین تمامی خرده مقیاس های میزان خشم با بخشایشگری همبستگی معکوس و بین خرده مقیاس های خودشفقتی با بخشایشگری همبستگی مستقیم معناداری وجود دارند، همچنین مولفه ی انزوا (19/0)، احساس مشترک انسانی (30/0)، مهربانی با خود (32/0) وکینه توزی (34/0) توان پیش بینی بخشایشگری را دارا می باشند. نتیجه گیری: به طور کلی بخشایشگری تحت تاثیر مولفه های هیجانی می باشد و تلوحیات کاربردی بسیاری در حیطه های درمانی و آموزشی در مراکز نگهداری کودکان کم توان ذهنی می تواند داشته باشد.
معرفی رویکرد خود- وکیلی و بررسی مروری تأثیرات آن به عنوان روشی مناسب برای توانمند سازی افراد دارای کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمان های نه چندان دور افراد دارای کم توانی ذهنی از حقوق اولیه ی خود محروم بودند و تعداد زیادی از این افراد به خاطر این محرومیت، دست به مبارزه علیه تبعیض زدند و خواستار حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه از طریق جنبش خود-وکیلی شدند. هدف اصلی این جنبش ، توانمند سازی و بهبود شرایط زندگی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق مشارکت دادن آن ها در تصمیماتی است که درباره آن ها گرفته می شود. در این مقاله هدف معرفی جنبش خود – وکیلی به عنوان یکی از برنامه های مؤثر جهت توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق بررسی منابع کتابخانه ای است که در حال حاضر در برخی از کشورهای جهان اجرا می گردد. در کشور ایران علی رغم تلاش های صورت گرفته در زمینه آموزش و توان بخشی، از ظرفیت های جنبش خود- وکیلی برای توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی غفلت شده است. این درحالی است که نتایج به دست آمده حاصل از اجرای این جنبش در کشورهای مختلف، نشان می دهد که این برنامه سهم به سزایی در افزایش اعتماد به نفس، رشد مهارت های اجتماعی، احساس شایستگی، تقویت خودپنداره و هویت اجتماعی و در نهایت تقویت مهارت های شغلی و نیل به استقلال در افراد دارای کم توانی ذهنی داشته است و اجرای آن در ایران می تواند در آموزش و توان بخشی این افراد بسیار مؤثر باشد؛ بنابراین باید در قالب برنامه ملی به آن توجه خاصی مبذول گردد.
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p
طراحی بسته مداخله بهنگام عصب – روانشناختی کودک محور و ارزیابی اثربخشی آن بر عملکرد زبان کودکان با تاخیر رشد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین بسته مداخه بهنگام عصب- روانشناختی کودک محور و ارزیابی اثربخشی آن بر عملکرد زبان کودکان با تاخیر رشد شناختی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و از طرح پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جمعیت مورد مطالعه پژوهش را کلیه کودکان 4 تا 6 ساله دارای تاخیر رشدی تشکیل داده اند که در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی تبریز مشغول بودند. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود و سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب و از هر کدام از آنها نیز سه مرکز مهدکودک و پیش دبستانی به صورت تصادفی انتخاب شدند. بسته مداخلاتی توسط پژوهشگران طراحی شد، سپس به منظور غربالگری، مقیاس هوشی وکسلر پیش از دبستان ویرایش سوم از کودکان به عمل آمد و تعداد 30 نفر از افرادی که دارای تاخیر در رشد شناختی بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. سپس اجرای برنامه مداخلاتی عصب – روانشناختی کودک محور به مدت 16 جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و گروه کنترل نیز هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند، داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر عملکرد زبانی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته مداخلات بهنگام عصب – روانشناختی کودک محور منجر به افزایش عمکرد زبانی در کودکان تاخیر رشدی شده است.
بررسی مقایسه ای درک و کاربرد عبارات استعاری بدن مند کودکان طبیعی وکودکان دارای سندرم ویلیام (چهار و نیم تا پنج سال) فارسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
When we use the metaphor, in fact, we related two systems based on similar idea at the core of creating a succession of words. This manner of speech would have covered the most basic questions of everyday life to the maximum and the most complex human thoughts. Research on normal children shows that they understand and use the embodiment metaphorical expressions. This research is a comparative study of ten natural children (5.4 to 5 years old) and ten children with Williams syndrome paid (the same age) on the assessment, a better understanding of the disease and cognitive science compared of two groups. In addition, children with Williams syndrome are extremely social. They do not have any problem in daily speech, expression and understanding but they only get trouble in metaphorical expressions. This measurement method can be used as a diagnostic imaging procedure in this field. This research method is descriptive - experimental and has been made without any manipulation of variables. The approach is now taken from the Bialka- Pikul (2003). The results suggest that the children with Williams syndrome are very good at the completion of metaphorical expressions vacancies, and responded to questions with a little difference from normal children. But in recognition of the same binary on the test cards, they are much weaker than normal children