فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۱٬۸۳۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین رفتار خوردن آشفته با طرحواره های ناسازگار اولیه و اضطراب دانش آموزان دخترشهر شیراز می باشد. روش:روش پژوهش حاضر همبستگی است. تعداد 190 دانش آموز به شیوه خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس(DASS) لاویبوند ،پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینکل (1979) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از 21 SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: ضرایب بدست آمده بر اساس آزمون همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار اکثر حوزه های طرح واره ها با رفتار خوردن آشفته بود. همچنین اضطراب ارتباط معناداری با رفتار خوردن آشفته داشت. نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سه حوزه خودگردانی/عملکرد مختل (میزان بتای 48/0=β و P<0/01)، طرد و بریدگی (میزان بتای 32/0=β و P<0/01) و محدودیت مختل (میزان بتای 29/0=β و P<0/01) همراه با اضطراب (میزان بتای 15/0=β و P<0/01) تبیین کننده معنادار واریانس رفتار خوردن آشفته بودند. نتیجه گیری: با توجه به نقش طرحواره های ناسازگار و اضطراب در تبیین واریانس رفتارهای خوردن آشفته دختران نوجوان، کاهش اضطراب و تصحیح افکار ناکارآمد اولیه می تواند در کاهش مشکلات خوردن موثر باشد.
مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان براساس سن، جنسیت و تحصیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش در مدارس ویژه دشواری ها و ویژگی های خاص خود را دارد. از این رو، هدف این پژوهش مقایسه وضعیت خستگی از دلسوزی در آموزگاران مدارس آموزش ویژه شهر همدان (شامل ناتوانی هوشی، اختلال یادگیری ویژه، نابینا، ناشنوا، و اوتیسم) براساس سن، جنسیت و تحصیلات بود. روش پژوهش همبستگی بود. 100 نفر از آموزگاران مدارس ویژه شهر همدان به روش نمونه-گیری دردسترس انتخاب شدند و پرسش نامه 40 گویه ای خستگی از دلسوزی (پرتنوی، 1996) را پاسخ دادند. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، ضریب همبستگی، و تحلیل واریانس یک راهه تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین خستگی از دلسوزی و سن همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد (05/0 > P و 7/0 = r). اما بین تحصیلات با خستگی از دلسوزی همبستگی معناداری به دست نیامد (05/0 < P). تفاوت بین خستگی از دلسوزی آموزگاران زن و مرد مدارس ویژه معنادار بود؛ همچنین بین آموزگاران دانش آموزان گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه با آموزگاران دانش آموزان گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا از نظر خستگی از دلسوزی تفاوت معنادار به دست آمد (05/0 > P). بنابراین، خستگی از دلسوزی با سن رابطه معنادار داشت، اما با تحصیلات ارتباط معناداری نداشت. خستگی از دلسوزی در بین آموزگاران آموزشگاه های گروه های ناتوانی هوشی، اوتیسم، و نابینا به طور معناداری بالاتر از گروه های ناشنوا و اختلال یادگیری ویژه است. پس توجه به سن آموزگاران و نیز گروه دانش آموزان استثنایی که آموزگار با آنان کار می کند، اهمیت بیشتری در خستگی از دلسوزی دارد.
نظام آموزش دوزبانه و لزوم تفکیک دو نیاز آموزشی متفاوت در دانش آموزان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : برخی مشکلات یا ناکارآمدی ها در شیوه های آموزشی ناشنوایان را می توان ناشی از این امر دانست که حق آموزشی و نیاز ناشنوا به فراگیری علوم، دروس و دانش های رایج در نظام آموزشی کشور، با نیاز وی به یادگیری زبان فارسی به صورت مجزا پاسخ داده نمی شود و اصولاً به مجزا بودن این دو نیاز آموزشی، به خصوص برای کودکان ناشنوا توجه نمی شود. دراین مقاله با استناد به یافته های پژوهشگران ایرانی و غیرایرانی نشان خواهیم داد که دانش آموز ناشنوا فردی دوزبانه است و زبان فارسی زبان اصلی وی نیست. نتیجه گیری: از این رو راهکار پیشنهادی برای آموزش ناشنوایان که در این مقاله ارائه می شود، راهکار آموزش دوزبانه است. بدین صورت که علوم و دروس مختلف رایج در نظام آموزشی کشور را به زبان اول ناشنوایان، یعنی به زبان اشاره به او آموزش دهیم و یادگیری زبان فارسی را با روش های مخصوص آموزش زبان دوم و در مسیر موازی ببریم.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر ادراک خود و ابراز وجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجانی بر ادراک خود و ابراز وجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری بود. روش پژوهش شبه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون وگروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان با نارسایی یادگیری شهر اهواز در سال تحصیلی 98-97 و نمونه پژوهش 30 نفر از این دانش آموزان بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های ادراک خود (هارتر، 1985) و پرسشنامه ابراز وجود (تامپسون و برنبام، 2011) استفاده شد. آموزش تنظیم هیجانی به مدت هشت جلسه 60 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل، مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره و تک متغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای ابراز وجود و ادراک خود تفاوت معناداری وجود دارد (001/0P<). بنابراین آموزش تنظیم هیجانی منجر به بهبود ادراک خود و ابرازوجود دانش آموزان با نارسایی یادگیری می شود.
اثربخشی داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اُتیسم، اختلال عصبی تحولی است که با نقص در تعاملات اجتماعی و ارتباطی و رفتارهای کلیشه ای شناخته می شود. افزایش نرخ شیوع این اختلال، لزوم پژوهش در مورد ویژگی ها و روش های درمانی را بیشتر کرده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر مهارت های ارتباطی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد. روش: ای ن پژوه ش از ن وع شبه آزمایش ی ب ا ط رح پیش آزم ون - پس آزم ون و گ روه گواه ب ود. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل تمام دانش آموزان پسر با اختلال طیف اُتیسم 7 تا 14 ساله شهر رشت در سال 1398 بود و 20 نفر از افراد داوطلب واجد شرایط که به تصادف به دو گروه آزمایش و گواه (در هر گروه 10 نفر) اختصاص یافتند درحکم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه نیم رخ مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اُتیسم (2007) استفاده شد. در این پژوهش، برنامه اجرایی، ترکیبی از داستان های اجتماعی و الگودهی ویدئویی بود که توسط پژوهشگر تألیف و به مدت 12 جلسه به صورت مجازی برای کودکان با اختلال طیف اُتیسم گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: برای تحلیل داده های پژوهش از تحلیل واریانس چندمتغیری و آزمون t استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش نشان داد داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی بر بهبود مهارت های ارتباطی (مؤلفه مشارکت اجتماعی) تأثیرگذار است (05/0> p). نتیجه گیری: بنا به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت داستان های اجتماعی با روش الگودهی ویدئویی روشی مناسب برای آموزش مهارت های ارتباطی به صورت مجازی و توسط والد است.
مقایسه شخصیت جامعه پسند، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و کودکان سالم شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مقایسه جامعه پسندی شخصیت، واکنش روانی، حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دفاعی والدین کودکان معلول جسمی حرکتی و سالم شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش حاضر توصیفی (علّی- مقایسه ای) بود. جامعه آماری پژوهش را والدین کودکان معلول جسمی حرکتی شهر اصفهان تشکیل دادند. نمونه ای به حجم 30 نفر از والدین کودک دارای معلولیت جسمی حرکتی و 30 نفر از والدین کودکان سالم به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه مجموعه شخصیت جامعه پسند پنر، مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زیمت، پرسش نامه واکنش روانی هنگ و پیج و پرسش نامه سبک های دفاعی آندروز بود. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره مانوا تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد در ابعاد حمایت خانواده (p≤0/01) ، حمایت دوستان (p≤0/05) ، هم حسی جهت گیری شده (p≤0/01) و جامعه پسندی شخصیت (p≤0/01) بین دوگروه تفاوت معناداری وجود داشته است. به طوری که میزان حمایت خانواده در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی، هم حسی جهت گیری شده و جامعه پسندی شخصیت بیشتر از والدین با کودکان سالم بود. همچنین حمایت دوستان در والدین کودکان معلول جسمی و حرکتی کمتر از والدین با کودکان سالم بود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه اهمیت حمایت اجتماعی ادراک شده و جامعه پسندی شخصیت را در والدین کودکان معلول جسمی حرکتی مورد تأیید قرار داد و گنجاندن این موارد را در طراحی مداخلات ارتقای سلامت والدین کودکان دچار نقص عضو جسمی حرکتی لازم دانست.
اثربخشی مداخله ی یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش بررسی اثربخشی مداخله یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش را دانش آموزان پسر با اختلال یادگیری ریاضی شهر کرمان تشکیل می دادند. نمونه پژوهش به تعداد 40 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل 20 نفره گماشته شدند. گروه آزمایش16 جلسه 45 دقیقه ای مداخله یکپارچگی حسی – حرکتی را دریافت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. پس از سه ماه آزمون پیگیری اجرا شد. ابزار گردآوری اطلاعات شامل مقیاس هوشی وکسلر، آزمون عملکرد ریاضی و پرسشنامه عزت نفس بود. داده ها با کمک نر م افزار spss تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که مداخله یکپارچگی حسی - حرکتی بر عزت نفس و عملکرد ریاضی موثر است و با توجه به نتایج بدست آمده از مقایسه پیگیری در گروه های آزمایش و کنترل اثر این مداخله پایدار بوده است (05/0>P و F= ,eta=). نتیجه گیری: مداخله یکپارچگی حسی – حرکتی با ایجاد تجربه جدید به عملکرد ریاضی و عزت نفس دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی کمک کرده و می تواند به عنوان مداخله سودمند برای کاهش مشکلات دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی به کار گرفته شود.
طراحی بسته مداخله بهنگام عصب – روانشناختی کودک محور و ارزیابی اثربخشی آن بر عملکرد زبان کودکان با تاخیر رشد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین بسته مداخه بهنگام عصب- روانشناختی کودک محور و ارزیابی اثربخشی آن بر عملکرد زبان کودکان با تاخیر رشد شناختی است. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و از طرح پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جمعیت مورد مطالعه پژوهش را کلیه کودکان 4 تا 6 ساله دارای تاخیر رشدی تشکیل داده اند که در مهدکودک ها و مراکز پیش دبستانی تبریز مشغول بودند. روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای بود و سه منطقه به صورت تصادفی انتخاب و از هر کدام از آنها نیز سه مرکز مهدکودک و پیش دبستانی به صورت تصادفی انتخاب شدند. بسته مداخلاتی توسط پژوهشگران طراحی شد، سپس به منظور غربالگری، مقیاس هوشی وکسلر پیش از دبستان ویرایش سوم از کودکان به عمل آمد و تعداد 30 نفر از افرادی که دارای تاخیر در رشد شناختی بودند و ملاک های ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. سپس اجرای برنامه مداخلاتی عصب – روانشناختی کودک محور به مدت 16 جلسه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت و گروه کنترل نیز هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند، داده ها با آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که بین آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل از نظر عملکرد زبانی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری وجود دارد (05/0 > P). بنابراین می توان نتیجه گرفت که بسته مداخلات بهنگام عصب – روانشناختی کودک محور منجر به افزایش عمکرد زبانی در کودکان تاخیر رشدی شده است.
تأثیر واقعیت درمانی بر استیگمای مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار انجام شد. روش تحقیق نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعة آماری این پژوهش شامل همة مادران کودکان دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی شهر سبزوار در سال تحصیلی 1395-1396بود که تعداد 34 مادر دارای فرزند با ناتوانی های رشدی و ذهنی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (17 نفر) و گواه (17 نفر) جایگزین شدند. آن گاه از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد.گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی طی10 جلسة 75 دقیقه ای به صورت هفتگی دریافت نمود، در حالی که گروه گواه هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. پس از انجام مداخله، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامة استاندارد استیگمای ریتشر و همکاران (2003) جمع آوری شد. سپس داده های جمع-آوری شده با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی(تحلیل کواریانس) تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد که واقعیت درمانی بر استیگما و مولفه های آن شامل بیگانگی، تایید تصورات قالبی، تجربة تبعیض اجتماعی، کناره گیری اجتماعی مادران کودکانِ دارای ناتوانی های رشدی و ذهنی موثر است و مادران گروه آزمایش نسبت به مادران گروه کنترل در پس-آزمون، به طور معناداری استیگمای کمتری داشتند)001/0(p
مقایسه اثر بازی اصلاحی در آب و خشکی بر گوژپشتی و دامنه دورکرد مفصل شانه کودکان پسر با کم توانی هوشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ناهنجاری های اسکلتی شایع در کودکان با کم توانی هوشی کوژپشتی (کایفوز) است. کوژپشتی باعث کاهش دامنه حرکتی مفصل شانه می شود. از این رو، هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر هشت هفته بازی اصلاحی در آب و خشکی بر میزان انحنای کوژپشتی و دامنه دورکرد (آبداکشن) مفصل شانه کودکان پسر کم توان هوشی بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع کاربردی بود. از میان جامعه آماری، 30 کودک با کم توانی هوشی با میانگین سنی 4/1 ± 7/10، قد 6/7 ± 7/141، وزن 8/4 ± 5/35 و BMI ( شاخص توده بدن) 7/0 ± 6/17 به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه (تمرین در آب و تمرین در خشکی) تقسیم شدند. برای اندازه گیری قد، وزن، زاویه کوژپشتی و دامنه دورکرد شانه به ترتیب از قدسنج سکا، ترازوی سکا، خط کش منعطف و گونیامتر استفاده ش د. آزمودنی ها به مدت هشت هفته و در هر هفته، سه روز به تمرین پرداختند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 16 و از آزمون لون برای همگنی داده ها، برای تعیین هنجار بودن توزیع داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنف و برای تغییرات درون گروهی و بین گروهی به ترتیب از تی همبسته و مستقل استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد بازی اصلاحی در آب و خشکی به طور معناداری باعث بهبود کوژپشتی و افزایش دامنه دورکرد شانه می شود (001/0 = P) نتیجه گیری: بازی های اصلاحی به دلیل شادی بخش بودن می توان برای بهبود برخی از ناهنجاری های اسکلتی از جمله کوژپشتی و افزایش دامنه حرکتی مفاصل کودکان با کم توانی هوشی استفاده کرد.
معرفی رویکرد خود- وکیلی و بررسی مروری تأثیرات آن به عنوان روشی مناسب برای توانمند سازی افراد دارای کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زمان های نه چندان دور افراد دارای کم توانی ذهنی از حقوق اولیه ی خود محروم بودند و تعداد زیادی از این افراد به خاطر این محرومیت، دست به مبارزه علیه تبعیض زدند و خواستار حقوقی برابر با دیگر افراد جامعه از طریق جنبش خود-وکیلی شدند. هدف اصلی این جنبش ، توانمند سازی و بهبود شرایط زندگی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق مشارکت دادن آن ها در تصمیماتی است که درباره آن ها گرفته می شود. در این مقاله هدف معرفی جنبش خود – وکیلی به عنوان یکی از برنامه های مؤثر جهت توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی از طریق بررسی منابع کتابخانه ای است که در حال حاضر در برخی از کشورهای جهان اجرا می گردد. در کشور ایران علی رغم تلاش های صورت گرفته در زمینه آموزش و توان بخشی، از ظرفیت های جنبش خود- وکیلی برای توانمندسازی افراد دارای کم توانی ذهنی غفلت شده است. این درحالی است که نتایج به دست آمده حاصل از اجرای این جنبش در کشورهای مختلف، نشان می دهد که این برنامه سهم به سزایی در افزایش اعتماد به نفس، رشد مهارت های اجتماعی، احساس شایستگی، تقویت خودپنداره و هویت اجتماعی و در نهایت تقویت مهارت های شغلی و نیل به استقلال در افراد دارای کم توانی ذهنی داشته است و اجرای آن در ایران می تواند در آموزش و توان بخشی این افراد بسیار مؤثر باشد؛ بنابراین باید در قالب برنامه ملی به آن توجه خاصی مبذول گردد.
اثربخشی توانبخشی شناختی حافظه کاری بر بهبود مشکلات خواب و نشانگان رفتاری در کودکان دارای نارسایی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی دوره جدید سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۲۹
213 - 234
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف سنجش اثربخشی توانبخشی شناختی حافظه کاری در بهبود مشکلات خواب و نشانگان رفتاری در کودکان دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی اجراشد. روش مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. در این پژوهش کودکان 7 تا 12 سالی که توسط کارشناسان روانشناسی مرکز مشاوره آموزش و پرورش کرمانشاه مبتلا به اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی تشخیص داده شده بودند، بعنوان جامعه انتخاب شدند. بعد از تکمیل پرسشنامه کانرز-فرم والدین و پرسشنامه خواب پترزبورگ توسط والدین و مقیاس سنجش کانرز-فرم معلم توسط معلمان آنها، 20 نفر که ضعیفترین عملکرد را در آزمون حافظه کاری ان-بک داشتند به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت 12 جلسه درمان توانبخشی شناختی کاپیتان لاگ قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. پس از آخرین جلسه درمانی، هر دو گروه مجدداً ارزیابی شدند. داده ها با تحلیل کوواریانس و با کمک نرم افزار SPSS_23 تجزیه و تحلیل شدند.یافته ها نشان داد که توانبخشی شناختی حافظه کاری در بهبود مشکلات خواب (001/0P
مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آگاهی، آموزش شناختی- رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال کاستی توجه/بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش گروهی ذهن آ گاهی، آموزش شناختی-رفتاری و آموزش ترکیبی به مادران بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. روش: پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با سه گروه آزمایشی و کنترل بود. جامعه آماری کلیه کودکان پسر پایه های اول تا سوم دوره اول ابتدایی دارای اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی شهر کرمان بود. حجم نمونه شامل 60 نفر ) 15 نفر در گروه آموزش ذهن آ گاهی، 15 نفر در گروه آموزش شناختی-رفتاری، 15 نفر در گروه آموزش ترکیبی و 15 نفر در گروه کنترل( که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مادران آنها تحت آموزش قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه ی 20 سؤالی تنظیم هیجانی هافمن و همکاران ) 2016 ( و پرسشنامه ی 63 سؤالی کارکردهای اجرایی جیو ) 2000 ( بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل کواریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج: نشان داد تفاوت معناداری بین میانگین نمره های 3 مرحله ی پیش آزمون-پس آزمون و آزمون پیگیری متغیرهای کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی فرزندان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی وجود داشت. بر اساس نتایج آزمون تعقیبی روش آموزش ترکیبی به طور معناداری نسبت به دو روش آموزشی ذهن آ گاهی و شناختی رفتاری بر کارکردهای اجرایی و تنظیم هیجانی، تأثیر بیشتری داشت.
مقایسه باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد و عادی اجرا شد. روش: روش پژوهش علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان سرآمد و عادی مقطع متوسطه مدارس شهر دامغان (3000 نفر) بود که حجم نمونه 300 نفر براساس جدول کرجسی و مورگان (1970) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه های سبک های اسنادی (سلیگمن و همکاران، 1979)، کنترل فکر(ولز و دیویس، 1994) و باورهای فراشناختی (کارنزایت و هاتونوولز، 1997) بود. تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار (SPSS-20) با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس مانوا وآنوا انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش در تحلیل مانوا نشان داد بین دانش آموزان سرآمد و عادی در باورهای فراشناخت، راهبردهای کنترل فکر و سبک های اسنادی تفاوت معناداری وجود دارد. میانگین دانش آموزان سرآمد و عادی در باورهای فراشناخت به ترتیب 51/78 و 72/67 در کنترل فکر به ترتیب 54/75 و 43/66 و در سبک های اسنادی به ترتیب 58/33 و 70/30 بود. میانگین باورهای فراشناخت، کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان سرآمد بیشتر از دانش آموزان عادی بود. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش های ویژه ای برای تقویت باورهای فراشناخت، کنترل فکر و سبک های اسنادی دانش آموزان عادی و سرآمد باید پیش بینی شود. مربیان با تأکید بر اهمیت عوامل درونی قابل کنترل به عنوان عوامل اصلی موفقیت، توان پیش بینی موفقیت دانش آموزان را باید افزایش دهند.
شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت برنامه های آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: امروزه، آموزش فراگیر یکی از بارزترین و پر کشمکش ترین موضوعات پیش روی سیاست گذاران و متخصصان آموزشی در سراسر جهان است که موافقان و مخالفان زیادی دارد. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر موفقیت برنامه های آموزش فراگیر انجام گرفت. روش: به منظور واکاوی عمیق و شناسایی عوامل و نشانگرهای اثرگذار بر فراگیرسازی دانش آموزان، از رویکرد کیفی و روش گراندد تئوری استفاده شد. در این راستا با استفاده از روشی هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری تلاش شد تا با استفاده از فن مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته، ادراک و تجربه 15 نفر از معلمان، کارشناسان و صاحبنظران آموزش فراگیرسازی به صورت ملاک محور بررسی عمیق شود. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته اکتشافی بود. برای تحلیل داده ها، در بخش کیفی از روش کُدگذاری اولیه، باز و محوری استفاده شد . یافته ها: پس از پیاده سازی مصاحبه ها و تحلیل عمیق داده ها، 284 نشانگر، 14 مقُوله و 7 طبقه اصلی که شامل «ویژگی های شخصیتی» الف. ویژگی شخصیتی معلم و ب. ویژگی شخصیتی دانش آموزان، «تخصص و صلاحیت حرفه ای معلم» دو مقوله الف. توسعه حرفه ای معلمان و ب. تقویت مهارت های گروهی، «برنامه ریزی و استانداردسازی» الف. فرهنگ ساختاری و ب. برنامه ریزی عملکردی «فضا و امکانات آموزشی» الف. ساختار مدرسه و ب. ساختار کلاس، «اثرات روانشناختی مثبت و منفی فراگیرسازی» الف. مزایا و ب. معایب فراگیرسازی، «عوامل مربوط به خانواده» الف. سطح پایین کیفیت زندگی و ب. عملکرد ناقص خانواده و «عوامل مربوط به جامعه» الف. عوامل استرس زای محیطی و ب. گروه همسالان شناسایی شدند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش کیفی و شناسایی عوامل مؤثر در فراگیرسازی دانش آموزان دوره اول ابتدایی، می توان برنامه های جامعی برای اثربخشی بیشتر مدارس فراگیر سازی تدوین کرد.
پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم و خود شفقتی در مادریاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: همواره با توجه به آن که وجهی از انسان ها، شامل هیجان و درک اجتماعی می باشد، بنابراین در بسیاری از تصمیم ها و رویداد ها این ویژگی ها تاثیر گذار است، مخصوصا در شرایط ارتباطی با افراد کم توان که در وضعیت به مراتب نامناسب تری به تناسب افراد بهنجار می باشند. با توجه به مطلب فوق هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی بخشایشگری از روی میزان خشم وخود شفقتی در مادر یاران مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی است. روش : روش انجام این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی 415 مادریار مراکز توانبخشی افراد کم توان ذهنی سطح استان گلستان تشکیل دادند و با توجه به طرح پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نمونه انتخاب شدند و جمع آوری اطلاعات به صورت فردی و در مراکز انجام گردید. در این پژوهش از پرسشنامه بخشودگی احتشام زاده و همکاران (1389)، پرسشنامه میزان خشم باس و پری و پرسشنامه خود شفقتی فرم بلند استفاده شد. یافته ها: نتایج حاکی از آن است که در مجموع بین تمامی خرده مقیاس های میزان خشم با بخشایشگری همبستگی معکوس و بین خرده مقیاس های خودشفقتی با بخشایشگری همبستگی مستقیم معناداری وجود دارند، همچنین مولفه ی انزوا (19/0)، احساس مشترک انسانی (30/0)، مهربانی با خود (32/0) وکینه توزی (34/0) توان پیش بینی بخشایشگری را دارا می باشند. نتیجه گیری: به طور کلی بخشایشگری تحت تاثیر مولفه های هیجانی می باشد و تلوحیات کاربردی بسیاری در حیطه های درمانی و آموزشی در مراکز نگهداری کودکان کم توان ذهنی می تواند داشته باشد.
تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شیوع اختلال طیف اتیسم به طور چشمگیری در طی دهه های گذشته افزایش یافته است. درواقع، اختلال طیف اتیسم درحال حاضر در میان ناتوانی های تحولی دارای بالاترین شیوع در ایالت متحده است که براساس آخرین آمار، در هر 68کودک، یک نفر مبتلا به این اختلال معرفی شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم بود. روش: روش این پژوهش آزمایشی بود و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر همه کودکان با اختلال طیف اتیسم شهر مشهد بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از بین کودکان با اختلال طیف اتیسم، 30کودک ۷-۱۲ساله با عملکرد متوسط انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) قرار گرفتند. سپس با استفاده از پرسش نامه رشد حرکتی لینکن-اوزرتسکی توانایی های حرکتی ظریف کودکان سنجیده شد و پیش از اجرای برنامه، عدم تفاوت معنادار در 2گروه تایید شد، سپس دانش آموزان گروه آزمایش طی 12 جلسه 45دقیقه ای در جلسات آموزش فعالیت های ادراکی-حرکتی شرکت کردند و پس از آن آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و آزمون تی مستقل و تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تفاوت 2گروه آزمایش و گواه از نظر افزایش توانایی های حرکتی ظریف معنی دار است (0001/0= p ) . به این صورت که گروه آزمایش نسبت به گروه گواه از نظر توانایی های حرکتی ظریف پیشرفت کرده اند. نتیجه گیری: آموزش فعالیت های ادراکی – حرکتی بر توانایی های حرکتی ظریف کودکان با اختلال طیف اتیسم تاثیر مثبت دارد که این موضوع برای استفاده در برنامه های مداخله ای و پژوهش های آتی بسیار حائز اهمیت است.
هم سنجی اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی کودکان ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا انجام شد. روش: پژوهش حاضر، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه آماری این پژوهش شامل 42 نفر از کودکان ناشنوای 4 تا 6 ساله می شد که به روش نمونه گیری در دسترس از مرکز توانبخشی مادر و کودک آوا در شهر اصفهان انتخاب شدند و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل 14 نفری اختصاص یافتند. یکی از گروه های آزمایش در برنامه بازی درمانی گشتالتی در 8 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 45 دقیقه) و گروه آزمایش بعدی در برنامه لگو درمانی در 10 جلسه (یک بار در هفته ، هر جلسه 35 تا 40 دقیقه ) شرکت کردند در حالی که گروه کنترل در این برنامه ها شرکت نکرده و در برنامه رایج مرکز شرکت داشتند. شرکت کنندگان با استفاده از مقیاس شایستگی اجتماعی هیجانی (2013) ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تاثیر مثبت و معناداری داشت (001/0 > P). علاوه بر این، نتایج مقایسه این دو نوع بازی درمانی نشان داد که بین میزان اثربخشی بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی بر شایستگی اجتماعی هیجانی در کودکان ناشنوا تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0 > P). نتیجه گیری: بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی منجر به بهبود شایستگی اجتماعی هیجانی در این کودکان شد. یافته های پژوهش حاضر پیشنهاد می کند که بازی درمانی گشتالتی و لگو درمانی پیامدهای مثبت و موثری برای کودکان ناشنوا دارد.
نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نیمرخ شناختی و زبان شناختی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری (کم پیشرفت) انجام شد.در قالب یک پژوهش توصیفی – تحلیلی، از بین تمامی دانش آموزان 12-8 سال مراجعه کننده به مراکز اختلال یادگیری و دانش آموزان کم پیشرفت مدارس مقطع ابتدایی شهر تهران با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس (دو گروه 100 نفره) انتخاب و در متغیرهای سن، جنسیت، پایه تحصیلی و هوشبهر همگن شدند. داده های پژوهش از طریق ویراست چهارم هوش وکسلر کودکان (2003)، مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی (جیوا و همکاران، 2000) و آزمون تحول زبان- 3 (نیوکامر و هامیل، 1999) گردآوری و با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه در نیمرخ شناختی به طور معناداری ضعیف تری از دانش آموزان با مشکل یادگیری است، افزون بر این در مهارت های زبان شناختی نتایج حاکی از آن بود که دانش آموزان با اختلال یادگیری در زیر مقیاس تحلیل واجی نسبت به گروه دانش آموزان با مشکل یادگیری به طور معناداری عملکرد ضعیف تری نشان دادند. از سوی دیگر، در زیر مقیاس های واژگان تصویری، تقلید جمله، تکمیل دستوری، تمایز گذاری کلمه، تولید کلمه، واژگان، شباهت ها و درک مطلب تفاوت معناداری بین دو گروه گزارش نشد. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر توجه به کارکردهای اجرایی و مهارت های زبان شناختی در تشخیص، آموزش و توان بخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری ویژه و مشکل یادگیری می تواند نتایج مؤثری در پی داشته باشد.
رابطه ی جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: شرایط تنش آور در محیط خانواده و نارسایی در تنظیم شناختی هیجان می تواند در ایجاد اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در نوجوانان نقش داشته باشد. بنابراین توجه به این موارد می تواند از بروز اختلالاتی همچون اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پیشگیری کند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر آمل در سال تحصیلی 99 - 98 بود. حجم نمونه، 200 نفر درنظر گرفته شد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش به وسیله ی مقیاس روابط عاطفی اعضای خانواده )هیل برن، 1964 (، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) گارنفسکی، کریج و اسپینهوون، 2001 ( و مقیاس خودسنجی اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی بزرگسالان جمع آوری شدند. داده های جمع آوری شده به وسیله ی آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان با نشانه های نارسایی توجه/بیش فعالی رابطه منفی و معنادار و بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان دریافت که جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان در بروز نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی نقش دارد. بنابراین، می توان در درمان کودکان و نوجوانان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی به فضا و جو عاطفی خانواده توجه نمود و مورد مداخله قرار گیرد. همچنین درمانگران، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی را در درمان این کودکان، مدنظر قرار دهند.