فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱٬۲۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه علی بین کمرویی و تنهایی با میانجیگری عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی (خودارزنده سازانه و پیوندجویانه) بود. نمونه پژوهش 150 دانش آموز دختر دبیرستانی را شامل می شد که در دبیرستان های شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند و به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرهای پژوهش شامل پرسشنامه سبک های شوخ طبعی مارتین و همکاران (HSQ)، مقیاس عزّت نفس روزنبرگ (RSES)، مقیاس تنهایی راسل (UCLA) و پرسشنامه کمرویی استنفورد (SSI) بود. آزمون مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم الگوی پیشنهادی پژوهش، به ترتیب با استفاده از رو ش های تحلیل مسیر و بوت استرپ انجام شد. یافته ها نشان داد که عزّت نفس و سبک های شوخ طبعی میانجی ارتباط بین کمرویی و تنهایی است. در پایان می توان نتیجه گرفت که افراد کمرو با بالا بردن عزّت نفس و به کارگیری سبک های شوخ طبعی پیوندجویانه و خودارزنده سازانه در روابط میان فردی خویش، می توانند در جامعه و در بین همسالان خود بیشتر حضور یابند و بدین گونه ارزیابی های مثبت از خود را افزایش داده و در نهایت از تنهایی خود بکاهند.
رابطه تروماهای دوران کودکی و سبک های دلبستگی با رفتار اقدام به خودکشی در زنان مراجعه کننده به بیمارستان لقمان حکیم در مقایسه با جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در زندگی همه کودکان و نوجوانان، خانواده همواره یک تکیه گاه محسوب می شود و شناخت به موقع و آگاهی از مشکلات خانواده می تواند نقش مهمی در کاهش اختلالات روانی در جامعه داشته باشد. از این رو هدف این پژوهش بررسی تاثیر تروماهای کودکی و سبک های دلبستگی بر اقدام به خودکشی در بزرگسالی است.
جامعة این تحقیق شامل کلیه زنانی است که طی خرداد ماه سال 1391 به دلیل اقدام به خودکشی در بیمارستان لقمان حکیم بستری شده اند. برای اجرای این پژوهش 180 نفر از زنانی که اقدام به خودکشی کرده اند به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. همچنین جهت مقایسه این افراد با جمعیت عمومی، تعداد 180 نفر از بیمارانی که در خرداد ماه سال 1391 در بیمارستان لقمان حکیم به دلیل یک بیماری جسمی که ارتباط غیرمستقیم با خودکشی نیز نداشت، بستری شده بودند نیز در پژوهش شرکت کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل تشخیص استفاده شد.
نتایج نشان داد که با کاهش نمرات دلبستگی ایمن و افزایش نمرات دلبستگی اجتنابی و تروماهای دوران کودکی احتمال اقدام به خودکشی افراد نیز افزایش می یابد (001/0=). از بین تروماهای دوران کودکی، سوء استفاده هیجانی و از بین سبک های دلبستگی، ناایمن اجتنابی بیشترین نقش را در اقدام به خودکشی دارد.
نتایج نشان داد سبک های دلبستگی و تروماهای دوران کودکی می توانند منجر به رفتار اقدام به خودکشی افراد در بزرگسالی شوند.
نقش تصورات قالبی جنسیّتی(مردانگی- زنانگی)در پیش بینی باورهای غیرمنطقی و کمال گرایی در میان دانش آموزان دبیرستان شهرستان مهاباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تصورات قالبی جنسیّتی(مردانگی-زنانگی) در پیش بینی باورهای شخصی غیر منطقی و کمال گرایی در دانش آموزان دبیرستانی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه آماری شامل 343نفر(159 پسر و 184 دختر) بودند. این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای ارزیابی آن ها از مقیاس نقش جنسیّتی بم(BSRI)، زمینه یابی باورهای شخصی غیر منطقی(SPB) و کمال گرایی اهواز(APS) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و آزمون تی تحلیل شد. این تحلیل ها نشان داد که بین تصورات قالبی جنسیّتی، کمال گرایی و با ورهای شخصی غیر منطقی همبستگی معنا داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که کمال گرایی و با ورهای شخصی غیر منطقی را می توان بر طبق متغیرهای تصورات قالبی جنسیّتی( مردانگی-زنانگی) پیش بینی کرد. نتایج آزمون تی همچنین نشان داد که بین کمال گرایی و باورهای شخصی و تصورات قالبی جنسیّتی در میان دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد. بدین معنی که نمرات کمال گرایی و باورهای شخصی غیر منطقی در میان دانش آموزان دختر بیش تر از دانش آموزان پسر بود.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر میزان پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجایی که پرخاشگری و رفتار پرخاشگرانه آثار نامطلوبی بر حالت درونی افراد و به پیرو آن بر روابط بین فردی می گذارد، از طرفی توانایی در برقرارکردن ارتباط مؤثر با دیگران، باعث رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت می شود، از این رو در پژوهش حاضر اثربخشی مهارت های ارتباطی برکاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه بررسی شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه درسال تحصیلی90-89 و نمونه تحقیق60 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای و تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه پرخاشگری اهواز ( A.A.I ) بود. طرح پژوهش از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود، که پس از انتخاب تصادفی گروه های آزمایشی و گواه، مداخله آزمایشی (مهارت های ارتباطی) بر روی گروه آزمایش به مدت 12جلسه 60 دقیقه ای و یک بار در هفته اجرا گردید. پس از اتمام برنامه آموزشی از هر دو گروه پس آزمون، و آزمون پیگیری یک ماه پس از اجرای پس آزمون از هر دو گروه گرفته شد. به منظور تجزیه و انجام داده ها از تحلیل واریانس چند متغیری و کواریانس (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی بر کاهش پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره متوسطه در پس آزمون و پیگیری مؤثر بوده است. نتایج درباره زیر مقیاس های پرخاشگری نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی در ابعاد خشم و عصبیت، تهاجم و توهین و لجاجت و کینه توزی نیز مؤثر بوده است .
نقش ابعاد دلبستگی به والدین و فرایندهای شناختی بر سبک های پردازش هویّتی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین ابعاد دلبستگی به والدین، فرایندهای شناختی (پردازش منطقی و شهودی) و شکل گیری سبک های هویّتی دانشجویان با روش پیماشی انجام شد. برای این منظور، 280 دانشجوی کارشناسی با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های دلبستگی والدین، پرسشنامه شکل گیری هویّت، مقیاس باور به شهودی و نیاز به شناخت را تکمیل کردند. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف آن، پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- همبستگی اجرا شد. برای بررسی نقش متغیرهای پیش بین از تجزیه رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی به روش گام به گام استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که در میان کلیه متغیرها، پردازش شناختی، بیش ترین میزان تبیین و پیش بینی کنندگی سبک اطلاعاتی دانشجویان را به خود اختصاص داده است. پردازش شهودی و منطقی به طور مثبت سبک هویّتی اطلاعاتی، پردازش شهودی و ارتباط پدر سبک هویّتی هنجاری را پیش بینی کرد. از بین تمامی مؤلّفه های دلبستگی والدین و پردازش شناختی تنها مؤلّفه پردازش منطقی توانست به صورت منفی سبک سردرگمی دانشجویان را پیش بینی کند.
بررسی نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طلاق مهم ترین پدیده حیات انسانی است که دارای ابعادی به تعداد تمامی جوانب و اضلاع جامعه انسانی است نخست این که پدیده ای روانی است. دوم پدیده ای اقتصادی است و سوم عاملی تأثیرگذار بر تمامی جوانب جمعیتی به لحاظ کمیت و کیفیت می باشد. در این بررسی از نظریه های گوناگونی مانند، نظریه طلاق و قشر بندی اجتماعی، یادگیری اجتماعی، حساسیت، خویش یافتگی، کارکردگرایی و ... بهره گرفته شده است. هدف اصلی پژوهش، نقش خشونت بر میزان طلاق در میان زنان ازدواج کرده20- 25 سال شهر قم می باشد. در این پژوهش از روش پیمایشی و از ابزار پرسشنامه بهره گرفته شده است. جامعه آماری این بررسی کلیه زنانی که مورد خشونت همسران خود طلاق گرفته و یا با تشکیل پرونده در دادگاه خانواده شهر قم که قصد جدایی و متارکه دارند. از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شده و حجم نمونه 444 نفر می باشد. برای سنجش از دو نوع اعتبار محتوا و اعتبار سازه و برای محاسبة پایایی از آزمون آلفای کرونباخ استفاده و نتایج پژوهش نیز با استفاده از نرم افزار آماری SPSS در دو سطح توصیفی و تحلیلی استخراج شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که : 1) خشونت خانگی در ابعاد گوناگون آن، یکی از مهم ترین فاکتورهای افزایش طلاق در سطح جامعه و از جمله شهر قم می باشد گو این که دارای ابعادی دو سویه هم چون کاهش اعتماد به نفس زنان، رواج ترس و نگرانی دایمی بین آن ها و رویارویی با مشکلات، افزایش میزان انحرافات در شهر و آمار کودکان طلاق و ... می باشد. 2) بین تربیت جوان و طلاق، بین مشورت با والدین در هنگام ازدواج اقدام به جدایی رابطه معناداری وجود دارد. 3) در حالی که بین قبح اجتماعی و طبقه اجتماعی و اقدام به جدایی رابطه ای وجود ندارد .
تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تفاوت های جنسیتی در ویژگی های روانشناختی از جمله ارزش های انسانی موضوع مناقشه بسیاری از روانشناسان بوده است. هدف این مطالعه بررسی تفاوت های جنسیتی در ابعاد محتوایی و ساختاری ارزش های بنیادی انسانی در میان دانشجویان بود. در قالب طرح علی- مقایسه ای، 204 دانشجو (98 دختر، 106 پسر) از چهار دانشکده فنی- مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه دانشگاه های تهران و شهید بهشتی شرکت کردند و به زمینه یاب ارزشی شوارتز (SVS) پاسخ دادند. یافته ها نشان داد که زنان نمرات بالاتری در ابعاد محتوایی ارزشی سنت گرایی، جهان شمول نگری و پیشرفت کسب کردند در حالی که مردان تنها در ارزش قدرت نمره بالاتری کسب کردند. زنان نمرات بالاتری در ابعاد ساختاری ارزشی تعالی خود و محافظه کاری کسب کردند. به-طور کلی نتایج نشان داد زنان برای ارزش های سنت، جهان شمول نگری، پیشرفت، محافظه کاری و تعالی خود اهمیت بیشتری قایل هستند در حالی که برای مردان ارزش قدرت اهمیت بالاتری دارد. تفاوت های مربوط به ارزش های سنت گرایی، قدرت و محافظه کاری، هم سو با فرهنگ سنتی جامعه ایران است که از طریق والدین به فرزندان منتقل شده است و از سوی دیگر، یافته های مربوط به تفاوت در ارزش های جهان شمول نگری، پیشرفت و تعالی خود با شرایط جامعه درحال توسعه ایران هماهنگ است.
تأثیر فشار گروهی بر فرضیه آزمایی: تمایل روان شناختی یا موازین منطقی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: جهت سنجش تأثیر فشارگروهی بر فرضیه آزمایی از جامعه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی 103 نفر (51 نفر گروه کنترل و 52 نفر گروه آزمایش) به روش تصادفی انتخاب شدند. روش: با تکلیف انتخاب واسون تصریح شده لطفی و زارع، و سنجه فشار گروهی ذهنی مورد سنجش و آزمایش قرار گرفتند. داده های به دست آمده با آزمون های آماری نیکویی برازش مجذور خی و مستقل بودن متغیرهای طبقه ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که 1) حجم اصلی آزمودنی ها در موقعیت آزمون تعیین کننده فرضیه به دو انتخاب پاسخ بی ربط و پاسخ درست گرایش بیشتری نشان دادند. 2) آزمودنی ها در سه انتخاب گزینه ـ پاسخ های الف) تمایل روان شناختی به حفظ فرضیه ب) پاسخ درست و ج) پاسخ غلط تفاوت معناداری با یکدیگر نداشتند. 3) وقتی افراد در موقعیتی قرار می گیرند که خلاف تمایل روان شناختی آنها است در مقابل فشارگروهی ذهنی نیز مقاومت می کنند. نتیجه گیری: نتایج با توجه به نظریه روش شناختی توصیف و تبیین دوگانه رفتار اجتماعی، مؤلفه های شناختی و روانی ـ اجتماعی مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان در دو گروه از کودکان پرخاشگر و گوشه گیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی روائی آزمون ترسیم یک داستان است. این بررسی از نوع علی ـ مقایسه ای بود. نمونه شامل 137 دانش آموز (53 دختر و 84 پسر) پایه چهارم و پنجم مدارس ابتدایی است که در دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر طبقه بندی شدند و با استفاده از آزمون ترسیم داستان سیلور مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تفاوت دو گروه پرخاشگر و گوشه گیر در تصویر خود معنادار (04/0> p) است و در محتوای عاطفی معنادار نیست. گروه پرخاشگر به طور معنادار تصویر خود قوی تری را نسبت به گروه گوشه گیر ارائه دادند. پسران پرخاشگر قوی ترین و پسران گوشه گیر ضعیف ترین تصویر خود را بروز دادند (04/0>p). دختران پرخاشگر و گوشه گیر در محتوای عاطفی نمرات بالاتری از پسران داشتند و پسران پرخاشگر ضعیف ترین محتوای عاطفی را ارائه دادند (02/0> p). فراوانی طیف مثبت تا منفی محتوای عاطفی در گروه پرخاشگر و گوشه گیر، معنی دار بود و هر دو گروه دارای بیشترین فراوانی محتوای عاطفی در طیف منفی متوسط بودند. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه پرخاشگر معنادار و طیف مثبت و قوی دارای بیشترین فراوانی بود. فراوانی طیف مثبت تا منفی تصویر خود در گروه گوشه گیر نیز معنادار و طیف نامطبوع و منفی دارای بیشترین فراوانی بود. تحلیل محتوای داستان های گروه پرخاشگر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های پرخاشگری در داستان ها با بالاترین فراوانی مؤلفه تصورات قتل و کشتن بود و در گروه گوشه گیر حاکی از ضریب درگیری بالای مؤلفه های گوشه گیری با بالاترین فراوانی مؤلفه های تنهایی و ترس و اضطراب بود. آزمون ترسیم داستان سیلور دارای روایی قابل قبول برای استفاده در گروه کودکان پرخاشگر و گوشه گیر است.
رابطه ی نام با عزت نفس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: عزت نفس جزء عاطفی و ارزشیابانهی خودپنداره تلقی میگردد و بخشی از خویشتن هر فرد که تاثیر زیادی بر خودپنداره یا هویت وی دارد، نام او است. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی نام کوچک و عزت نفس عمومی با توجه به جنسیت دانشجویان است.
روشکار: مطالعه به روش پیمایشی بر روی نمونهی 400 نفری از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان در سال تحصیلی 91-1390 صورت گرفته که به روش طبقهای نسبی انتخاب شدند. ابزار آن پرسشنامهی عزت نفس کوپراسمیت 58 گویهای بوده است. تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یکسویه، دوطرفهی بین آزمودنی، آزمون تی برای گروه های مستقل، آزمون لون برای همگنی واریانسها و آزمون تعقیبی توکی صورت گرفته است.
یافتهها: نمرهی عزت نفس عمومی دانشجویان 6.91± 31.91 بوده و تفاوتی از نظر جنسیت وجود نداشته است (0.747=P) اما بین نوع نام دانشجویان با عزت نفس کلی رابطه وجود داشت (0.013=P) و عزت نفس دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از واجدین نامهای ایرانی یا فرنگی بود.
نتیجهگیری: عزت نفس دانشجویان با نوع نام فارغ از جنسیت آنان رابطه دارد و با توجه به فرهنگ ما در دارندگان نامهای اسلامی بیشتر از ایرانی یا فرنگی است.
نگرش دانشجویان به مواد مخدر: نقش بازدارنده منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش ها نشان داده اند اصلاح نگرش افراد درباره مواد مخدر از نگرش مثبت به منفی می تواند از گرایش و ابتلای آنها به اعتیاد جلوگیری کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش دانشجویان به مواد مخدر و تعیین نقش منع قانونی، ممانعت خانواده، عدم دسترسی به مواد و اعتماد به خود بود. روش: در این پژوهش از روش زمینه یابی مقطعی استفاده شد. به منظور نیل به هدف پژوهش، مقیاس علاقه به مصرف موادمخدر در بین 400 نفر از دانشجویان شهر دزفول که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده بودند، اجراء شد. یافته ها: تحلیل عاملی نشان داد که مقیاس تک عاملی است و اعتبار آن با روش آلفای کرونباخ برای کل دانشجویان، پسران و دختران به ترتیب، 77/0، 81/0 و 70/0 است. نتایج میزان شیوع نگرش مثبت به مواد مخدر نشان داد که 3/18 درصد دانشجویان گهگاهی فکر مصرف مواد مخدر به مغز شان می زند، 5/12درصد برای یک بار هم که شده دوست دارند مواد مصرف کنند، 8/11 درصد مصرف مواد را رویایی می دانند که مدت ها است در سر دارند، 5/4 درصد اعتقاد داشته اند که یک بار مصرف مواد به امتحانش می ارزد و 5/1 درصد مصرف مواد را برای تفریح و سرگرمی مناسب دانسته اند. 5/10 درصد نیز بیان داشته اند که دوست دارند سیگار بکشند. همچنین، نتایج نشان داد که اگر منع قانونی نباشد 3/9 درصد و اگر ممانعت خانواده نباشد، 5/6 درصد دانشجویان احتمالا مواد مخدر مصرف خواهند کرد. نتایج اعتماد به خود نیز نشان داد که 7/87 درصد پاسخگویان کاملاً مطمئن هستند که هیچ وقت مواد مخدر مصرف نخواهند کرد. نتیجه گیری: می توان برای پیشگیری از مصرف، نقش عوامل قانونی، خانوادگی و ممانعت از دسترسی را تقویت کرده و با روش های بهبود و ارتقاء اعتماد به نفس از مصرف مواد مخدر جلوگیری کرد.
بررسی میزان شیوعِ انواع زورگویی در مدارس راهنمایی شهرستان یزد از دیدگاه دبیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدفِ اصلی این پژوهش، بررسی میزان شیوع انواع زورگویی در مدارس راهنمایی از دیدگاه دبیران بود. تعداد 416 نفر از دبیران شاغل در این بخش (200 نفر دبیر مرد و 216 نفر دبیر زن) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و در نظر سنجی شرکت کردند. برای سنجش میزان انواع زورگویی از پرسشنامه 15 گویه ای محقّق ساخته استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون مجذور کا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که بالاترین میزان وقوع زورگویی در پسران، به ترتیب برای لقب دادن (43 درصد)، مسخره کردن (42 درصد)، فحش دادن (36 درصد) و لگد زدن (34 درصد) می باشد. در دختران نیز بالاترین میزان زورگویی متعلّق به مسخره کردن دیگران بود (9/26 درصد). در مقایسه ی بین پسران و دختران، مشخص شد که پسران در اکثریت انواع زورگویی، به جز شایعه پراکنی، محروم کردن دیگران از حضور در گروه و به هم زدن دوستی ها، تفاوت معناداری با دختران دارند. بر این اساس، پسران بیش از دختران انواع زورگویی های مربوط به طبقه بندی های سه گانه را مرتکب می شوند. از آنجایی که این پژوهش نشان می دهد که انواع زورگویی به ویژه زورگویی های کلامی در مدارس راهنمایی شایع است. مدارس باید از طریق اجرای برنامه های ضد زورگویی، میزان آن را کاهش دهند.
تحلیل تطبیقی- کیفی تضاد سیاسی خشونت آمیز در سطح کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با اتخاذ رویکرد تطبیقی- کیفی مورد محور، به تضاد سیاسی خشونت آمیز در سطح کلان پرداخته شده است. به طور کلی، نوشته حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که چرا در برخی از کشورها تضاد کم است و اگر هست، چگونه تنظیم و مدیریت می شود؟ اما کشورهای دیگر با تضادهای مختلفی مواجه بوده، پیامدهای خشونت بار آن را تجربه می کنند؟ چارچوب نظری این مقاله بر پایه تحلیل و تبیین ارتباط متقابل مؤلفه های اقتصادی، سیاسی، تراکم منابع ارزشمند و چگونگی توزیع آن و کیفیت حاکمیت است. روش شناسی پژوهش نیز بر رهیافت فازی، احصای شرایط لازم و کافی وقوع نتیجه، شناخت ساختار و ساز و کارهای علّی مبتنی است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نابرابری در ثروت، نابرابری اسمی و اقتصاد مبتنی بر صادرات انرژی شرط لازم و شرط کافی تضاد سیاسی خشونت آمیز نیست، اما نبود دموکراسی، توسعه نیافتگی اقتصادی و نبود کیفیت حاکمیت، هریک به تنهایی شرط لازم و کافی وقوع تضاد سیاسی خشونت آمیز است. همچنین، ترکیب دو شرط توسعه اقتصادی و دموکراسی و نابرابری در ثروت و دموکراسی، شرط کافی تضاد سیاسی خشونت آمیز هستند. نتایج نیز به طور کلی نشان می دهد که تضاد سیاسی خشونت آمیز شامل نابرابری در ثروت، نبود دموکراسی، وجود نابرابری اسمی، نبود توسعه اقتصادی و نبود کیفیت حاکمیت است.
شیوع قلدری، آسیب عمدی به خود و عوامل مرتبط با آن در دانش آموزان پسر دبیرستانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف از این مطالعه، برآورد شیوع آسیبهای عمدی به خود و قلدری و تعیین عوامل مرتبط با آنها در یک نمونه از نوجوانان ایرانی است.
روشکار: دراین مطالعهی مقطعیتحلیلی در سال 1390 یک نمونهی تصادفی 1064 نفره از دانشآموزان پسر دبیرستانی شهر زنجان به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شد. اطلاعات مرتبط با شیوع رفتار قلدری و آسیبهای عمدی به خود و نیز استعمال دخانیات، وضعیت اقتصادیاجتماعی و متغیرهای روانیاجتماعی از طریق پرسشنامه به دست آمد. از مدل رگرسیون لجستیک دوحالتهی تکمتغیره و چندمتغیره برای ارتباط بین متغیرهای مورد نظر و رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری استفاده شد.
یافتهها:از 1064 شرکتکننده، 285 نفر (8/26 درصد) و 280 نفر (3/26 درصد) به ترتیب آسیب عمدی به خود و رفتار قلدری را گزارش کردند. نسبت شانس مصرف سیگار برای آسیب عمدی به خود از سایر عوامل خطر بیشتر بود (92/5=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 79/9-57/3) اما وضعیت اقتصادیاجتماعی بیشترین نسبت شانس را برای رفتار قلدری داشت (92/2=OR، فاصلهی اطمینان 95%:74/4-80/1). در میان عوامل حمایتی، عزت نفس بالا بر آسیب عمدی به خود (32/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 84/0-12/0) و نظارت والدین بر سیگار کشیدن نوجوان برای قلدری (53/0=OR، فاصلهی اطمینان 95%: 75/0-37/0) بیشترین تاثیر حمایتی را داشتند.
نتیجهگیری: شیوع رفتارهای خشونتآمیز مانند آسیب عمدی به خود و قلدری در بین نوجوانان نگرانکننده است. تجربهی مصرف سیگار و وضعیت اقتصادیاجتماعی به ترتیب بیشترین همبستگی را با رفتارهای آسیب عمدی به خود و قلدری داشتند. داشتن عزت نفس زیاد و نظارت والدین، بیشترین اثر حمایتی را روی این دو رفتار خشونتآمیز داشت.
اثر هیجان خشم و سبک های شناختی بر فرایند تصمیم گیری با واسطه گری تمایلات فراشناختی: ارائه مدلی یکپارچه در تصمیم گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکانیسم فرایند تصمیم گیری از منظر شناخت داغ می باشد. در همین راستا، نقش خشم به عنوان یک هیجان (همراه با نیمرخ شناختی) و سبک ها ی شناختی (نیاز به شناخت، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت) به عنوان شاخص انگیزش بر تصمیم گیری تحلیلی مبتنی بر مدل پردازش دوگانه کلازینسکی (2004) مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل تمایلات فراشناختی نقش واسطه متغیرهای پیش بین را با تصمیم گیری ایفا می کند. تفکر فعال روشنفکرانه نیز شاخص تمایلات فراشناختی می باشد. گروه نمونه پژوهش حاضر را 223 دانشجوی دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه شیراز شکل دادند. مقیاس نیاز به شناخت (کاچیوپو و همکاران، 1996)، نیاز به ساختار و نیاز به قطعیت (تامپسون و همکاران، 1992)؛ خشم (لرنر و کلتنر، 2000)، ارزیابی شناختی (اسمیت و الزورت، 1985)، تفکر فعال روشنفکرانه (استانوویچ و وست، 2007) و تصمیم گیری (کلازینسکی، 2001) مورد استفاده قرار گرفتند. روایی و پایایی مقیاس ها مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها ی پژوهش نشان می دهند که خشم به صورت مستقیم و غیر مستقیم (از طریق تفکر روشنفکرانه) تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند؛ نیاز به شناخت نیز به همین شکل اما در جهت مثبت پیش بینی کننده تصمیم گیری می باشد؛ نیاز به ساختار تنها با واسطه تفکر روشنفکرانه تصمیم گیری تحلیلی را به صورت منفی پیش بینی می کند و نیاز به قطعیت پیش بینی کننده نمی باشد. ارزیابی ها ی شناختی قطعیت و مسئولیت/کنترل فردی نیز نیمرخ شناختی هیجان خشم را تشکیل می دهند.
تاثیر عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: اُفت تحصیلی زمانی اتفاق می افتد که فاصله قابل توجهی بین استعداد بالقوه و توان بالفعل افراد در فعالیت های درسی و پیشرفت تحصیلی ایجاد شود. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت عوامل فردی، اجتماعی، خانوادگی و آموزشی موثر بر اُفت تحصیلی از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
روش ها: این پژوهش پیمایشی در دانشجویان کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترای مشغول به تحصیل در دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-13۹۰ انجام شد. 373 دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و تعداد ۳۵۷ پرسش نامه تکمیل شده جمع آوری و بررسی شد. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته دارای 4 مولفه فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی و 40 گویه بود که براساس طیف لیکرت از کاملاً مخالفم (1 امتیاز) تا کاملاً موافقم (5 امتیاز) درجه بندی شد. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزار SPSS 16 و آزمون T تک نمونه ای استفاده شد.
یافته ها: از دیدگاه دانشجویان، میانگین امتیاز تاثیر عوامل فردی بر اُفت تحصیلی 47/2±16/4، میانگین امتیاز تاثیر عوامل خانوادگی بر اُفت تحصیلی 30/3±75/3، میانگین امتیاز تاثیر عوامل اجتماعی بر اُفت تحصیلی 68/3±74/3 و میانگین امتیاز تاثیر عوامل آموزشی بر اُفت تحصیلی 96/3±83/3 بود (05/0>p).
نتیجه گیری: عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و آموزشی از دیدگاه دانشجویان بر میزات اُفت تحصیلی موثر است.
بررسی تأثیرپذیری فرزندان از والدین در بُعد عمل به باورهای مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: باورهای دینی در زندگی اجتماعی و روانشناختی نقش مهمی برعهده دارند. بخش اعظم این باورها از والدین به فرزندان منتقل می شوند. این تحقیق با هدف بررسی تأثیر دینداری والدین در دینداری فرزندان انجام یافته است. روش: در این مطالعه ی توصیفی ـ مقطعی، 260 دانشجو پسر و دختر و والدین آنان با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای در دانشگاه های بناب است، نمونه منتخب با تکمیل پرسشنامه معبد- دو، مورد مطالعه قرار گرفتند. همبستگی داده ها با تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، و آزمون t برای مقایسه میانگین ها به کار گرفته شد. همچنین تحلیل واریانس یکراهه نیز برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار برده شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که رابطه معناداری بین عمل به باورهای دینی فرزندان و مادران (01/0p<، 31/0=r) و عمل به باورهای دینی فرزندان و پدران (05/0p<، 23/0=r) وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که عمل به باورهای دینی در فرزندان به طور معناداری توسط عمل به باورهای دینی در والدین پیش بینی می شود (01/0p<). اما در بررسی جداگانه دیده شد که همبستگی عمل به باورهای دینی فرزندان پسر با مادرانشان و همبستگی عمل به باورهای دینی فرزندان دختر با پدرانشان بیشتر بود. نتیجه گیری: دینداری و عمل به باورهای دینی والدین با دینداری و عمل به باورهای دینی فرزندان با هم رابطه دارند.
روایی، پایایی و ساختار عاملی مقیاس شایستگی اجتماعی در دانش آموزان دوره ی ابتدایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ساختار عاملی مقیاس اجتماعی کوهن و رسمن (1972) برای کودکان سنین دبستانی با استفاده از رویکرد تحلیل عامل تاییدی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره ی ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی (92-1391) بود که به روش تصادفی چند مرحله ای 250 دانش آموز از بین نواحی چهارگانه آموزش و پرورش انتخاب شدند. برای ارزیابی کفایت مدل از شاخص مجذور کای (2χ)، نسبت مجذور کای به درجه ی آزادی2χ/df))، شاخص برازش تطبیقی (CFI)، ریشه ی دوم میانگین مجذورات باقیمانده ی استاندارد شده (RMSEA) و شاخص برازندگی نسبی (RFI) استفاده شده است. نتایج تحلیل عامل تاییدی نشان دهنده ی این است که الگوی دو عاملی برازش قابل قبولی با داده ها دارد. همچنین، ضرایب آلفای کرونباخ و تنصیف نشان دهنده ی این است که این مقیاس از پایایی مطلوبی برخوردار است.