فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۳۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس به عنوان پیش بین های میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم انجام شده است. روش: با توجه به اهداف و ماهیت از نوع پژوهش توصیفی- مقطعی، با روش همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اتیسم شهر شیراز تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است و شامل 108 مادر کودک دارای اتیسم است. ابزار مورد استفاده که با استفاده از آنها اطلاعات و آمار آزمودنی ها مورد بررسی قرار گرفت عبارت اند از: پرسش نامه باورهای غیرمنطقی (آی بی تی)، پرسش نامه مقابله با موقعیت های فشارزا (آی سی اس اس)، مقیاس تاب آوری بزرگسالان (اِی آر اس)، پرسش نامه رشد پس از رخداد آسیب زا (پی تی جی). تحلیل آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها: همان طور که نتایج این پژوهش نشان داد در مورد سؤال اول، مؤلفه های انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش، واکنش نسبت به ناکامی، وابستگی، کمال گرایی و همچنین راهبرد اجتنابی مقابله با استرس با توجه به (86/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی تاب آوری مادران کودکان دارای اتیسم هستند. از سوی دیگر در سؤال دوم مؤلفه های تمایل به سرزنش، بی مسئولیتی هیجانی، وابستگی و راهبردهای هیجان مدار و اجتناب مدار مقابله با استرس با توجه به (71/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم هستند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برخی از مؤلفه های باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس می تواند میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا را در مادران کودکان دارای اتیسم پیش بینی کند.
خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک (الگوهای انگشت نگاری) در افراد مبتلا به اوتیسم شهر اصفهان و مقایسه با بستگان درجه یک(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف :اوتیسم (درخودماندگی)، یک اختلال پیچیده تکاملی از نوع روابط اجتماعی می باشد که علت اصلی آن ناشناخته است. اتیولوژی این بیماری هنوز مشخص نشده است که علل ژنتیکی (وابسته به X) و یا محیطی سبب بروز آن می شود؟. بنابراین، هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی خصوصیات کمی و کیفی درماتوگلیفیک در افراد مبتلا به اوتیسم و مقایسه با بستگان درجه یک و گروه شاهد بود. مواد و روش ها:این مطالعه مورد- شاهدی بر روی 150 بیمار مبتلا به اوتیسم، 150 نفر در گروه شاهد و 150 نفر از خویشاوندان درجه یک بیماران انجام گرفت. پس از اخذ رضایت نامه، نحوه توزیع فراوانی الگوهای اثر انگشت شامل لوپ (Loop)، ورل (Whorl) و آرچ (Arch)، شمارش خطوط اثر انگشت (Finger ridge count یا FRC) و تعداد چین های ثانویه (Secondary creases یا SC) در هر سه گروه بررسی گردید. در نهایت، داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های ANOVA و 2c در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:فراوانی الگوی اثر انگشت Loop در گروه شاهد (3/79 درصد) دو برابر بیماران مبتلا به اوتیسم بود (0/44 درصد) (001/0 > P). همچنین، میانگین FRC دست راست و چپ در گروه بیماران نسبت به دو گروه مورد (بیماران و خویشاوندانشان) بیشتر بود؛ در حالی که میانگین SC دست راست و چپ در گروه بیماران مبتلا به اوتیسم نسبت به دو گروه مورد کمتر به دست آمد و اختلاف آماری معنی داری مشاهده شد (001/0 > P). نتیجه گیری:بیماران مبتلا به اوتیسم دارای الگوی Loop کاهش یافته و افزایش FRC هر دو دست و کاهش SC دو دست نسبت به گروه شاهد می باشند. این یافته ها ثابت می کند که بیماران مبتلا به اوتیسم دارای زمینه وراثتی در بروز بیماری هستند که توسط حوادث پری ناتال و عوامل استرس زای محیطی دیگر، تقویت و سبب بروز بیماری در آن ها می گردد. بنابراین، از این الگوها می توان جهت تشخیص درصد گرفتاری نوزادان متولد شده مبتلا به اوتیسم استفاده نمود و اقدامات بیشتری جهت تشخیص قطعی انجام داد و درمان های کمکی را از همان ابتدا شروع کرد.
مقایسه اثر بخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی بر کاهش نشانه هایاختلال های برونی سازی شده در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال های برونی سازی شده با مشکلات زیادی همراه بوده و روش های متعددی برای درمان کودکان مبتلا به این اختلال ارایه شده است.پژوهش حاضر باهدف مقایسه اثربخشی بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی درکاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع سری های زمانی با چند گروه است.پس از غربالگری اولیه ی300 کودک 8-7 ساله از دو مدرسه شهر اصفهان، 12 کودک 8-7 ساله (مبتلا به اختلال برونی سازی شده) به شیوه تصادفی چند مرحله ای به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. به منظور تشخیص این اختلال از دو ابزار فرم سیاهه رفتاری کودکآیبرگ (آیبرگ وراس، 1978) و فهرست رفتاری کودک آخنباخ(آخنباخ و رسکورلا، 2001)استفاده شد.این کودکان به تصادف در دو گروه مداخله بازی درمانگری کودک محور و والدینی قرار داده شدند. درگروه بازی درمانگری کودک محور،هرکودک در 16 جلسه بازی درمانگری و درگروه بازی درمانگری والدینی، مادران در 8 جلسه درمان گروهی شرکت کردند.مادران کودکان گروه بازی درمانگری کودک محوردر پایان جلسه های چهارم، هشتم، دوازدهم و شانزدهم و والدین شرکت کننده در بازی درمانگری والدینی در پایان جلسه های دوم، چهارم، ششم و هشتم، باردیگر پرسشنامه آخنباخراتکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل واریانس اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان می دهد، بین میانگین های متغیربرونی سازی شدهدر دوگروه بازی درمانگری کودک محور و بازی درمانگری والدینی تفاوت معنادار وجود داشت، بدین معنا که روش بازی درمانگری والدینی موجب کاهش بیشتر رفتارهای برونی ساز ی شده کودکان شده است و این تفاوت در همه مراحلآزمون قابل مشاهده است. در نتیجه می توان بازی درمانگری والدینی را جایگزین مناسب تری برای بازی درمانگری کودک محور در کاهش مشکلات برونی سازی شده کودکان در نظر گرفت.
مقایسه اثربخشی آموزشهای همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلهای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه آموزش های همدلی و مدیریت خشم بر شناخت اجتماعیّ کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون چندگروهی است. جامعة آماری شامل دانش آموزان پسر پایه های هفتم و هشتم مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری در سال تحصیلی 94-1393 بود. نمونه پژوهش 54 کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شهر ساری بود که از میان دانش آموزان شناسایی و به صورت تصادفی به 3 گروه گمارده شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان (هومرسن و همکاران، 2006)، مصاحبه بالینی ساختاریافته (فرست و همکاران، 1995)، و داستان های اجتماعی (تورکاسپا و برایان، 1994) استفاده شد. برای گروه های آموزشی، آموزش همدلی و آموزش مدیریت خشم در 8 جلسه 60 دقیقه ای برگزار شد در حالی که گروه کنترل ّّهیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد آموزش های همدلی و مدیریت خشم می تواند موجب بهبود شناخت اجتماعی (و مؤلفه های آن) در کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابلها ی شود. و اثر گروه های آموزشی با توجه به مجذور اتا برابر با 84 درصد است. تفاضل مقادیر میانگین تعدیل شده گروه های آموزش همدلی و مدیریت خشم نشان داد آموزش همدلی در مقایسه با آموزش مدیریت خشم با اطمینان 95 درصد سهم بیشتری در افزایش شناخت اجتماعی مرحله دوم و پنجم دارد. آموزش مدیریت خشم و آموزش همدلی با فراهم آوردن توانایی درک دیگران و دیدگاه گیری به بهبود شناخت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای منجر می شود.
تاثیر آموزش مدیریت استرس و راهبردهای کنترل فکر برکیفیت زندگی مادران دارای فرزنداوتیسم در شهرستان بندرعباس
حوزه های تخصصی:
اختلال اوتیسم یکی از بیماری های گروه اختلالات فراگیر رشد می باشد که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، تاخیر یا انحراف ارتباطی و الگوی ارتباطی کلیشه ای محدود، مشخص است. به خاطر مشکلات فراوان این کودکان، خانواده ها و بخصوص مادران، از تنش ها و فشارهای روانی زیادی رنج می برند. سلامت روان والدین می تواند به شدت تحت تاثیر کودک ناتوان قرار گیرد. مادران این کودکان معمولا فشار روانی بیشتری را نسبت به پدران خواهند داشت و برخی از پدران فشارهای روانی ناشی از همسر را تهدید کننده تر از مشکلات کودک تلقی می کنند و آن را تهدیدی برای خانواده می دانند. پژوهش حاضربا هدف تاثیر آموزش مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و کنترل فکر مادران دارای فرزند اوتیسم در شهر بندرعباس بوده است. این مطالعه پیرو طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گواه بود. جامعه آماری شامل 30 نفر از مادران دارای فرزند اوتیسم شهرستان بندرعباس بود که برای انتخاب این افراد از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد و سپس به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. آزمودنیها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با دو ابزار روانشناختی شامل مقیاس کیفیت زندگی و کنترل فکر ولز و دیویس مورد سنجش قرار گرفتند. مداخله مدیریت استرس در ده جلسه دو ساعته برای گروه آزمایش اجرا شد. اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند داده ها با استفاده از برنامه آماری 22SPSS و در سطح معناداری 01/ تحلیل شدند.
نتایج تحقیقات کوواریانس چند متغیری نشان داد مدیریت استرس برکیفیت زندگی (01/0 , P =36/160(SF= به طور معنا داری تاثیر داشت اما بر کنترل فکر (62/0 , P =24/0(SF =معنی دار نبود ودر مولفه های سلامت جسمی (01/0 , P =45/19(SF =، سلامت روانشناختی (01/0, P =21/7(SF =، محیط زندگی (01/ 0, P =18/7 (SF =معنی دار می باشد. در حالی که در مولفه روابط اجتماعی (38/0P = 77/0(SF =معنی دار نیست.
رابطه ویژگی های شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:انتخاب نوع راهبرد مقابله ای تاثیر بسیار مهمی بر چگونگی کنار آمدن با استرس دارد و در این انتخاب، عوامل زیادی از جمله شخصیت دخیل است. هدف این تحقیق بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی با راهبردهای مقابله ای در مادران کودکان اوتیسم بود. روش: در این پژوهش که از نوع همبستگی بود، 56 مادر که کودک اتیستیک داشتند از بین مراجعه کنندگان به سه موسسه حمایتی کودکان اتیسم به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی NEOو راهبردهای مقابله ای پاسخ دادند. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها:ویژگی شخصیتی روان رنجورخویی با راهبرد مقابله ای فاصله گرفتن و گریز اجتناب رابطه مثبت و معنادار و با ارزیابی مجدد مثبت رابطه منفی معنادار داشت. برونگرایی و با وجدان بودن با گریز اجتناب رابطه منفی معنادار داشتند. برونگرایی و دلپذیر بودن رابطه مثبت معناداری با طلب حمایت اجتماعی و ارزیابی مجدد مثبت داشتند. با وجدان بودن نیز رابطه مثبت و معناداری با حل مسائل برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد مثبت داشت. در تحلیل رگرسیون انجام شده روان رنجورخویی پیش بین معنادار راهبردهای مقابله ای فاصله گرفتن و گریز-اجتناب بود. راهبرد طلب حمایت اجتماعی از طریق دلپذیر بودن و راهبرد ارزیابی مجدد مثبت نیز توسط باوجدان بودن و روان رنجورخویی تبیین شدند. نتیجه گیری: انتخاب نوع راهبرد مقابله ای با ویژگی های شخصیتی رابطه دارد و افراد در معرض استرس بالا مانند والدین دارای کودکان اوتیستیک باید برای اتخاذ کارآمدترین راهبرد مقابله ای متناسب با ویژگیهای شخصیتی خود آموزشهای لازم را دریافت نمایند.
مقایسه استرس ادراک شده، انسجام خانوادگی و خودپنداره مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: حضور کودک با اختلال طیف اتیسم، فشار زیادی بر اعضای خانواده، به ویژه مادران وارد می کند. مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم با چالش های بسیاری روبه رو هستند که آن ها را در معرض سطوح بالای استرس و دیگر پیامدهای منفی روانی قرار می دهند. این پژوهش به منظور مقایسه استرس ادراک شده، انسجام خانوادگی و خودپنداره مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و عادی انجام گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع علی مقایسه ای بود. جامعه آماری در این پژوهش عبارت از همه مادران کودکان 7 تا 11ساله با اختلال طیف اتیسم و عادی شهر رشت در سال تحصیلی 93-1392 بود. نمونه مورد مطالعه نیز 49نفر از مادران دارای کودک با اختلال طیف اتیسم و 52مادر دارای کودک عادی بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس استرس ادراک شده کوهن و همکاران، مقیاس انسجام خانوادگی بلوم و نار و پرسش نامه خودپنداره بک استفاده شد. برای تحلیل داده ها ی به دست آمده از روش های آمار توصیفی میانگین و انحراف استاندارد و از روش استنباطی تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت معناداری بین 2گروه مادران کودکان با اختلال طیف اتیسم و مادران کودکان عادی در استرس ادراک شده (0001/0>p)، انسجام (0001/0>P) و خودپنداره (0001/0> P)، وجود دارد.
اثربخشی آموزش والدین و مدیریت رفتار بر سلامت عمومی مادران کودکان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش والدین و مداخله مدیریت رفتار بر سلامت عمومی مادران کودکان دارای اتیسم تحت درمان دارویی بوده است. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل مادران دارای فرزند اتیسم مراجعه کننده به مرکز درمانی انستیتو روانپژشکی شهر تهران بوده است که به روش نمونه گیری در دسترس، یک گروه 20 نفری از مادران ِ کودکان دارای اتیسم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 10 نفر) جایگزین شدند سپس برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار در طی10 جلسه دو ساعته در گروه آزمایش به اجرا در آمد، گروه کنترل هیچ گونه مداخله مشابه ای دریافت نکرد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش گروهی به شیوه برنامه آموزش والدین و مدیریت رفتار بر مولفه های نشانه های اضطراب، افسردگی و کارکرد اجتماعی موثر بوده است(05/0>P)، اما تاثیر معناداری بر مولفه نشانه های جسمانی نداشته است(05/0<P). یافته های پژوهش حاضر تلویحات مهمی برای روان درمانگران دارد. این یافته ها مورد بحث قرار گرفتند. واژه های کلیدی: آموزش والدین، سلامت عمومی، اتیسم
اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: همزمان با افزایش میزان شیوع اختلال های روانی، نگرانی در مورد سلامت روان کودکان و تاثیر آن بر تحول کودک، در سال های اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است و بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر دلبستگی بر کیفیت دلبستگی و مهارت های اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. برای این پژوهش 30 کودک پسر با اختلال نافرمانی مقابله ای با روش نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس از آموزشگاه های شهر اصفهان انتخاب و سپس از مادران آنها جهت شرکت در پژوهش دعوت شد. گروه آزمایش ده جلسه آموزشی درمان مبتنی بر دلبستگی را دریافت کردند، در حالی که گروه گواه از این آموزش بی بهره بودند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ارزیابی سلامت روان کودکان و نوجوانان (اسپرافکین، لانی، یونیتات و گادو، 1984)، پرسشنامه کیفیت دلبستگی (راندولف، 2004)، و پرسشنامه مهارت های اجتماعی ماتسن (1983) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج تحلیل نشان داد، آموزش متغیر مستقل بر مؤلفه های کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بوده است (05/0=α).
نتیجه گیری: بنابر یافته های حاصل از پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر دلبستگی بر بهبود کیفیت دلبستگی و مهارت اجتماعی کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بهره برد.
اثربخشی آموزش مدیریت شرم مبتنی بر برنامه PEGS در کاهش قلدری نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قلدری در مدرسه شکلی از خشونت سطح پایین است که امروزه مورد توجه پژوهشگران و روانشناسان تربیتی قرار گرفته است.این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت شرم مبتنی بر برنامه PEGS در کاهش قلدری نوجوانان دختر انجام گرفت و برای تحقق آن از روش تحقیق نیمه آزمایشی، طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. در این راستا، دانش آموزان دوره راهنمایی سه مدرسه دولتی دخترانه شهر تبریز با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و غربال شدند و در نهایت، سی نفر از هر مدرسه به روش نمونه گیری هدفمند و مبتنی بر نتایج مقیاس قلدری، مشاهده حین اجرای آزمون و درجه بندی معاونین آموزشی مدرسه انتخاب شدند. هر گروه متشکل از 15 نفر بود. پنج مربی ارایه بسته آموزشی و پلاسیبو به گروه های آزمایشی و کنترل را بر عهده داشتند. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که مداخله اثربخش بوده (92/20=F، 001/0>P) و آموزش مدیریت شرم در طی هشت جلسه هفتگی 75 دقیقه ای، 20% از تغییرات قلدری را تبیین می کند. مطابق با یافته های پژوهشی و تأیید روایی بسته آموزشی، توجه بر مساله قلدری نوجوانان و به کارگیری بسته آموزشی حاضر در گروه های هدف با در نظر گرفتن محدودیت های تحقیق پیشنهاد می شود.
نقش پایگاه اجتماعی اقتصادی و کیفیت دلبستگی به والدین در پیش-بینی رفتار خرابکارانه نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طراحی درمان ترکیبی خانواده محور مبتنی بر مدل تحول یکپارچه ی انسان و مقایسه ی اثر بخشی آن با بازی درمانی فلورتایم بر کارکرد تحولی خانواده و تحول هیجانی-کارکردی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلال طیف اوتیسم از ناتوانی های عمده ی دوران کودکی است که زمینه ساز فشارهای روانی بسیاری برای کودک و خانواده می باشد. با توجه به تاثیر نامطلوب بسیاری که این اختلال بر سیستم خانواده دارد، دراین پژوهش سعی شده است تا بر مبنای مدل تحول یکپارچه ی انسان که رویکرد نوینی در درمان این اختلال است، درمانی خانواده-محور طراحی شود، در این درمان به منظور تقویت توانمندی های کودک، کارکرد خانواده به عنوان یک واحد کلی، هدف قرار می گیرد و اثربخشی آن در ترکیب با بازی درمانی فلورتایم، بررسی می شود.
روش کار: این مطالعه در چهارچوب یک طرح تک آزمودنی در طول 5 ماه روی 12 کودک 8-3 ساله ی مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و خانواده های آن ها اجرا و اطلاعات در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری جمع آوری شد. برای بررسی اثربخشی درمان از ابزار محقق ساخته ی کارکرد تحولی خانواده، پرسش نامه ی سنجش هیجانی–کارکردی و پرسش نامه ی تحول هیجانی– کارکردی استفاده شد.
یافته ها: درصد بهبودی کارکرد تحولی خانواده در گروه درمان ترکیبی خانواده محور به ویژه در حوزه های صمیمیت، جذب شدن، انضباط و تحول هیجانی-کارکردی کودکان نیز در سطوح خودتنظیمی، دلبستگی و مبادله ی دوسویه از 50 درصد بیشتر و میزان بهبودی از نظر بالینی معنی دار بود. اندازه اثر درمان ترکیبی نیز بالاتراز 80/0 برآورد شد.
نتیجه گیری: بنا بر نتایج درمان ترکیبی خانواده محور می تواند اثربخشی بازی درمانی فلورتایم را افزایش دهد و به عنوان یک رویکرد درمانی اثربخش در درمان این اختلال استفاده شود.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی مقایسه ای میزان ویتامین D در کودکان مبتلا به اختلالات طیف اوتیسم با کودکان سالم: یک مطالعه ی مورد-شاهدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: اختلالات طیف اوتیسم (ASD) گروهی از اختلالات عصبی-تکاملی با منشا ژنتیکی-محیطی هستند. اخیرا کمبود ویتامین D به عنوان یک عامل خطر محتمل در پیدایش ASD در نظر گرفته شده است لذا این مطالعه با هدف بررسی میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به این اختلال و مقایسه ی آن با کودکان سالم انجام شد.
روش کار: در این مطالعه ی مورد-شاهدی در سال 1393، 13 کودک 12-3 ساله ی مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان ابن سینای مشهد که بر اساس مصاحبه ی بالینی طبق معیارهای چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی و روان پزشک فوق تخصص کودک و نوجوان، دارای نمره ی آزمون سنجش اوتیسم کودکی بالاتر از 30 بوده و تشخیص اختلالات طیف اوتیسم (با رد سایر اختلالات روانی محور یک) دریافت کرده بودند، به عنوان گروه آزمون انتخاب و در گروه های خفیف-متوسط و شدید قرار گرفتند. 14 کودک سالم بدون بیماری طبی یا روان پزشکی که از نظر سن و جنس با گروه آزمون، یکسان سازی شده بودند به عنوان گروه شاهد انتخاب شدند. سپس سنجش سطوح سرمی ویتامین D به روش الایزا در هر دو گروه انجام و داده ها با نرم افزار SPSS، آمار توصیفی، آزمون کولموگروف-اسمیرنوف، آزمون من-ویتنی و پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: میانه ی متغیر میزان ویتامین D در گروه بیماران 0/13 (فاصله ی بین چارکی 5/19-6/9) و در گروه شاهد 0/12 بود (فاصله ی بین چارکی 2/13-9/4) ولی این تفاوت معنی دار نمی باشد (350/0=P). هم چنین میزان سرمی ویتامین D با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است (534/0=P).
نتیجه گیری: بنا بر نتایج این مطالعه، میزان سرمی ویتامین D در کودکان مبتلا به اوتیسم و سالم بدون تفاوت معنی دار می باشد و میزان این ویتامین با شدت اختلال اوتیسم نیز رابطه ی معنی داری نشان نداده است.
اثربخشی آموزش مهارتهای عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری دانش آموزان مقطع دبستان شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ریشه بسیاری از مشکلات رشدی، عاطفی، رفتاری، اجتماعی و... ناشی از شکل گیری دلبستگی ناایمن و شرایط حاکم بر آن می باشد. از این رو، آموزش مهارت های عاطفی به مادران در کاهش دلبستگی ناایمن و مشکلات رفتاری راه حل مناسبی برای مشکل فوق است.
مواد و روش ها: نمونه ها با روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای، انتخاب و در دو گروه آزمایش و شاهد جایگزین شدند. آزمودنی ها در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به پرسش نامه ها پاسخ دادند. آموزش مهارت های عاطفی به مادران در گروه آزمایش و در 8 جلسه به شکل گروهی انجام گرفت و گروه شاهد در طی پژوهش هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون کواریانس در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید.
یافته ها: در نتیجه آموزش مهارت های عاطفی، کیفیت دلبستگی آزمودنی ها در گروه آزمایش نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری افزایش یافت (05/0 ≤ P). همچنین، کاهش معنی داری نیز در میزان مشکلات رفتاری کودکان مشاهده شد (05/0 ≤ P).
نتیجه گیری: به وجود آوردن تغییراتی در حساسیت مادرانه، پیش بینی کننده بسیار قوی برای تغییر دلبستگی کودک می باشد. مشکل بسیاری از مادران این است که شیوه و زمان تعاملشان با نیازهای کودک همسان نیست. حساسیت مادرانه می تواند از طریق آموزش مهارت ها به دست آید . علاوه بر این ، افزایش حساسیت مادرانه بر روی فرایندهای توجهی مادر اثر می گذارد و باعث می شود که رفتارهای فعلی کودک خود را بهتر درک کند.
اثربخشی مداخله ی بازی درمانی عروسکی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مهارت های اجتماعی نقش بسیار مهمی در زندگی و موفقیت افراد دارد، اما کودکان با اختلال اتیسم مشکل قابل توجهی در مهارت های اجتماعی دارند. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله ی بازی درمانی عروسکی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال اتیسم انجام شد. در این پژوهش 24 دانش آموز پسر 6 تا10 ساله با اختلال اتیسم به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و پس از اجرای آزمون گارز به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل(هر گروه 12 نفر) جاگماری شدند. از هر دو گروه پیش آزمون مهارت های اجتماعی به عمل آمد. سپس گروه آزمایش مداخله بازی درمانی عروسکی را در 21 جلسه ی 45 تا60 دقیقه ای دریافت کردند در حالی که گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. پس از پایان جلسات مداخله از هر دو گروه پس آزمون مهارت های اجتماعی گرفته شد. برای سنجش مهارت های اجتماعی از مقیاس مهارت اجتماعی استونی و همکاران (2010) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس تک متغیره و تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که میانگین مهارت های اجتماعی و خرده مقیاس های آن (توانایی درک هیجانات و احساسات دیگران، توانایی شروع تعامل با دیگران، توانایی حفظ تعامل با دیگران و توانایی پاسخ دهی به دیگران) گروه آزمایش در پس آزمون به طور معناداری افزایش یافته است(01/0>p). یافته ها بیانگر تأثیر مداخله بازی درمانی عروسکی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال اتیسم بود. بنابراین یافته های پژوهش نه تنها اثربخشی این روش را تأیید می کند بلکه چشم انداز وسیع تر و عمیق تری را نسبت به مداخله بازی درمانی می گشاید و درمان گران را ترغیب می کند تا بازی درمانی عروسکی را به عنوان روشی مؤثر در درمان دانش آموزان با اختلال اتیسم مورد ملاحظه قرار دهند.
اثربخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی، روانشناختی و کاهش نشانه های کودکان دارای اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی اجتماعی، هیجانی و روانشناختی دانش آموزان مبتلا به اختلال سلوک بود. روش: این پژوهش به شیوه ی آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری شامل کلیه ی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهرستان نورآباد (دلفان) در سال تحصیلی 93-92 بودند. آزمودنی های پژوهش شامل 40 دانش آموز پسر دارای اختلال سلوک بود که از میان دانش آموزان بعد از شناسایی به وسیله مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته انتخاب و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه بالینی ساختار یافته، مقیاس درجه بندی اختلال سلوک و مقیاس بهزیستی شخصی استفاده شد. یافته ها: تحلیل کواریانس چند متغیری (MANCOVA) نشان داد که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی بر بهزیستی دانش آموزان دارای اختلال سلوک مؤثر بوده (001/0>P) و منجر به کاهش نشانه های مرضی اختلال سلوک در دانش آموزان مبتلا شده است. نتیجه گیری: براساس یافته های به دست آمده می توان گفت که آموزش مهارت های اجتماعی مبتنی بر پردازش شناختی به افزایش سلامت روان منجر می شود و در پیشگیری از اختلال سلوک نقشی موثر دارد.
فراتحلیل اثربخشی درمان های روان شناختی بر میزان نشانه های اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: در سال های اخیر، روان شناسان و روان پزشکان در زمینه اختلال سلوک به دنبال ارزیابی و کارایی مداخله های روان شناختی بوده اند. در این خصوص، فراتحلیل با یکپارچه کردن نتایج حاصل از انجام پژوهش های مختلف، میزان اندازه اثر روش های درمان را مشخص می کند. هدف از پژوهش حاضر نیز ارزیابی میزان اثرگذاری مداخله های روان شناختی بر کاهش نشانه های اختلال سلوک با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل است.
روش: به این منظور از فراتحلیل به عنوان یک فن آماری جهت تعیین، جمع آوری، ترکیب و خلاصه کردن یافته های پژوهشی مرتبط با درمان های مؤثر بر اختلال سلوک استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش های انجام شده در ایران در حوزه درمان های مؤثر بر اختلال سلوک است و نمونه آماری شامل پژوهش های انجام شده در این حوزه در داخل ایران است. به این منظور 13 پژوهش که از لحاظ روش شناختی مورد قبول بود، انتخاب و فراتحلیل روی آن ها انجام گرفت. ابزار پژوهش چک لیست فراتحلیل بود.
یافته ها: نتایج نشان داد میزان اندازه اثر درمان های روان شناختی بر کاهش نشانه های اختلال سلوک (p<0/001) برابر با 94/0 است که معادل 51/5 =D است و بر اساس جدول تفسیر کوهن به معنی اندازه اثر بزرگ یا بالا است.
نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت بر اساس نتایج این فراتحلیل درمان های روان شناختی بر کاهش و درمان نشانه های اختلال سلوک در کودکان و نوجوانان تأثیر بالایی داشته است.
تأثیر مداخله داستان های اجتماعی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله داستان های اجتماعی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیستیک انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- و پس آزمون با گروه در لیست انتظار بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانش آموزان پسر 6 - 12 ساله اتیستیک شهر شیراز در سال تحصیلی 92-91 بودند که از میان آن ها نمونه ای به حجم 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش و در لیست انتظار گمارده شدند، به طوری که هر گروه 15 نفر بود. از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد و گروه آزمایش آموزش داستان های اجتماعی را در 16 جلسه دریافت کردند، در حالی که به گروه در لیست انتظار این آموزش ارائه نشد و در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد. برای سنجش مهارت های اجتماعی از پرسش نامه سنجش مهارت های اجتماعی استونی و همکاران(2010) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس نشان داد که میانگین نمرات مهارت-های اجتماعی و خرده مقیاس های آن(توانایی درک هیجانات و دیدگاه های دیگران، توانایی شروع تعامل با دیگران و توانایی حفظ تعامل با دیگران) در گروه آزمایش به طور معنا داری افزایش یافته است(01/0>P). یافته ها بیان کننده تأثیر مداخله داستان های اجتماعی بر بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان پسر اتیستیک بود. بنابراین، پیشنهاد می شود با طراحی و اجرای مداخله داستان های اجتماعی برای بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان اتیستیک اقدام شود.
فراتحلیل اثربخشی مداخله تحلیل رفتارکاربردی بر مهارت های زبانی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:درسال های اخیر بسیاری از مطالعات، به بررسی اثربخشی مداخلات متفاوت بر روی کودکان مبتلا به اختلال اتیسم پرداخته اند. یکی از مداخلات مؤثر بر روی این کودکان، روش تحلیل رفتار کاربردی (ABA) است. در تعداد زیادی از کوشش های بالینی و پژوهش های موردی، میزان اثر بخشی این روش در کودکان مبتلا به اختلال اتیسم اندازه گیری شده است که نتایج متفاوتی را نشان می دهند؛ بنابراین لزوم استفاده از فراتحلیل جهت ارائه یک نتیجه کلی احساس می شود. هدف پژوهش حاضر نیز این است که با استفاده از الگوی پژوهشی فراتحلیل وبا جمع آوری و ترکیب نتایج پژوهش های مختلف، اندازه اثرروش تحلیل رفتارکاربردی را بر بهبود مهارت های زبانی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم مورد بررسی قرار دهد. روش:10 مطالعه خارجی مورد قبول از نظر روش شناسی، گردآوری و فراتحلیل شدند. ابزار پژوهش فهرست وارسی فراتحلیل بود. اندازه اثر هر پژوهش به صورت دستی محاسبه شد. یافته ها: میانگین اندازه اثر مداخله ABA بر بهبود مهارت های زبان بیانی کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم79/1 ، بر مهارت های زبان دریافتی56/1 و بر مهارت های زبان مرکب 21/1 به دست آمد که طبق جدول کوهن در سطح زیاد است. نتیجه گیری: نتایج این فراتحلیل از تأثیر مداخله ABAبر بهبود مهارت های زبانی کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم حمایت می کند.