فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۰۶۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف : مطالعه حاضر، با هدف بررسی میزان شیوع اختلال خواندن در دانش آموزان پایه سوم و چهارم ابتدایی شهرکرد انجام شد. روش : این پژوهش از نوع توصیفی- همه گیرشناسی است.400 نفر دانش آموز دختر و پسر پایه سوم و چهارم ابتدایی با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و آزمون تشخیصی سطح خواندن برای آنها اجرا شد. داده های این پژوهش از طریق روشهای آمار توصیفی و آزمون خی دو تحلیل شدند. یافته ها : این پژوهش نشان داد که به طور کلی 5/10 درصد از دانش آموزان پسر پایه چهارم ابتدایی و 3/7 درصد دانش آموزان دختر پایه چهارم ابتدایی دچار اختلال خواندن هستند. در ضمن 4/8 درصد از دانش آموزان پسر پایه سوم ابتدایی و 3/4 درصد دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دبستانهای شهرکرد از اختلال در خواندن رنج می برند. همچنین مشخص شد که هرچند بین فراوانی اختلال خواندن در دانش آموزان پسر و دختر تفاوت معنادار وجود دارد، ولی تفاوت دانش آموزان پایه سوم و چهارم معنادار نیست. نتیجه گیری : شیوع اختلال خواندن در میان دانش آموزان پایه سوم و چهارم دبستانهای شهرکرد نسبتاً بالاست و اختلال خواندن در دانش آموزان پسر بیش از دانش آموزان دختر است ولی تفاوت معناداری بین فراوانی اختلال خواندن در میان دانش آموزان پایه سوم و چهارم وجود ندارد.
اثربخشی کتاب درمانی گروهی بر میزان اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق گرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی کتاب درمانی گروهی بر اضطراب جدایی و افسردگی در کودکان والدین طلاق گرفته، پرداخته است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی از جامعه ی آماری کودکان 6 تا 8 ساله ی والدین طلاق گرفته شهر اصفهان، 30 کودک انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طرح پ ژوهش شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. برای ارزیابی میزان اضطراب جدایی و افسردگی کودکان، از فهرست سلامت کودکان اُنتاریو (بخش اختلالات درونی: اضطراب جدایی و افسردگی) استفاده شد. گروه آزمایش تحت مداخله ی کتاب درمانی گروهی بر اساس داستان کتابی که برای رفع تنش ها، اضطراب ها و احساس گناه کودکان والدین طلاق گرفته، تحت عنوان «خرسی کوچولو تقصیر تو نیست» (این کتاب توسط بانکی و معطر طراحی شده و زیر چاپ می باشد.) طراحی شده بود، قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده، نشان داد اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات افسردگی و اضطراب جدایی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار بود (به ترتیب 011/0p< و 042/0p<). علاوه بر این اثر کتاب درمانی گروهی بر نمرات پیگیری افسردگی کودکان والدین طلاق گرفته معنادار به دست آمد (002/0p<).
تاثیر گروه درمانی با تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در تاریخچه زندگی مبتلایان به اختلال سلوک، سابقه رویارویی با تجارب آسیب زای متعدد و انحلال نایافته گزارش شده است که در شکل گیری مشکلات مربوط به خشم در این افراد نقش چشمگیری دارد. بر این اساس مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر تلفیق دو تکنیک صندلی داغ و مرور زندگی نامه در قالب گروه درمانی، بر کاهش خشم نوجوانان پسر مبتلا به اختلال سلوک ساکن در کانون اصلاح و تربیت تهران انجام گردید.
روش: تعداد 19 نفر از نوجوانانی که بر اساس نمره مقیاس مشکلات سلوک پرسشنامه خود گزارش دهی نوجوانان (YSR) مبتلا به اختلال سلوک تشخیص داده شده بودند به تصادف در سه گروه آزمایشی (شش نفر)، کنترل بحث آزاد (دارو نما) (هفت نفر) و کنترل بدون دریافت مداخله (شش نفر)، قرار گرفتند. پرسشنامه حالت هیجانی و صفت شخصیتی خشم اسپیلبرگر (STAXI-2) برای سنجش مؤلفه های خشم در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. اعضای گروه آزمایشی در 11 جلسه گروه درمانی با استفاده از دو تکنیک مرور زندگی نامه و صندلی داغ، شرکت نمودند. داده ها با استفاده از آزمون های کراسکال- والیس و U مان ویتنی مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مقایسه نتایج پس آزمون سه گروه، تفاوت معنادار را در مقیاس های کنترل برون ریزی خشم و شاخص بیان خشم نشان داد، در حالیکه در مقیاس های حالت و صفت خشم تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده نگردید. نتایج مقایسه دو به دوی گروه ها با استفاده از آزمون U مان ویتنی نشان داد در متغیرهایی که تفاوت معنادار در بین سه گروه وجود داشت، این تفاوت بین گروه های آزمایشی و بحث آزاد و نیز گروه های آزمایشی و بدون دریافت مداخله معنادار بود اما تفاوت معناداری بین گروه های بحث آزاد و بدون دریافت مداخله مشاهده نشد.
نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد این شیوه گروه درمانی در کاهش مشکلات خشم از بی درمانی و پلاسیبو نتایج بهتری به بار می آورد.
مقایسه سبک های دلبستگی دانش آموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سبکهای دلبستگی دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری، نارساخوان و عادی صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر از نوع پسرویدادی است. جامعه آماری پژوهش ، کلیه دانشآموزان پایههای سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران بودند. بهمنظور انجام این پژوهش، ابتدا تعداد 55 دانشآموز نارساخوان و 43 دانشآموز دارای اختلال رفتاری پایه سوم تا پنجم شهر تهران پس از اجرای آزمونهای تشخیصی ( آزمون اختلال خواندن و آزمون اختلال رفتاری راتر ) به شیوه نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای بهطور تصادفی انتخاب شدند. سپس 60 دانشآموز عادی از مقطع ابتدایی به منظور مقایسه با دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری و نارساخوان بهصورت هدفمند انتخاب شدند. پس از نمونهگیری، آزمون دلبستگی رندولف روی دانشآموزان اجرا شد. دادههای بهدستآمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها : تجزیه و تحلیل دادههای بهدست آمده با روش آماری تحلیل واریانس یکراهه و آزمون تعقیبی شفه حاکی از آن بودند که بین سبکهای دلبستگی دانشآموزان نارساخوان، عادی و اختلال رفتاری تفاوت معنیداری وجود دارد (001/0>p). در نتیجه دانشآموزان نارساخوان و اختلال رفتاری در مقایسه با دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ناایمن برخوردارند.
نتیجهگیری: دانشآموزان عادی از سبک دلبستگی ایمن برخوردار هستند، اما دانشآموزان نارساخوان دارای سبک دلبستگی ناایمن از نوع اجتنابی و دانشآموزان مبتلا به اختلال رفتاری دارای سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا هستند."
شیوع اختلال های رفتاری- هیجانی در کودکان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه: این پژوهش به منظور بررسی و تعیین فراوانی اختلال های رفتاری- هیجانی در کودکان استثنایی استان آذربایجان غربی انجام شد.
روش: جامعه آماری پژوهش، شامل همه کودکان استثنایی شاغل به تحصیل در تمامی پایه ها در سال تحصیلی 91 -1390 استان آذربایجان غربی بود. از میان 2854 دانش آموز استثنایی، به روش تصادفی طبقه ای 481 نفر (270 پسر و 211 دختر) از شهرهای ارومیه، خوی، بوکان و پیرانشهر انتخاب شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش فرم گزارش معلم و سیاهه رفتاری کودک آخنباخ و پرونده تحصیلی بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (توزیع فراوانی و درصد) و آمار استنباطی (آزمون مجذور کای) تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که درصد فراوانی اختلال رفتاری درون نمود برابر 51/13 درصد، برون نمود 8/15 درصد و کل، 12/24 درصد است.
نتیجه گیری: با توجه به تنوع و فراوانی نسبتا بالای اختلال های عاطفی –هیجانی، برگزاری کلاس های آموزش والدین و مربیان براساس نوع آسیب کودک و همچنین طراحی برنامه های آموزشی متناسب با نیاز و توانایی های کودکان استثنایی، برای مدیریت هیجان ها و کنترل رفتار ضروری است.
خانواده و رفتارهای نابهنجار نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای نابهنجار نوجوانان امروزه مساله عمده ای در حوزه آسیب شناسی خانواده به شمار می رود. خانواده، جایگاه مهمی را در چارچوب نهادهای جامعه دارد و تنها نهادی است که وظیفه دگرگون کردن ارگانیزم زیستی و تبدیل آن به موجود انسانی را برعهده دارد. خانواده از طریق پایه ریزی الگوهای تربیتی و رفتاری خود و اجرای نقش های اجتماعی گوناگون و در یک کلمه از طریق شیوه های اجتماعی کردن، به درجات مختلف، همنوایی با هنجارهای اجتماعی مورد پذیرش جامعه را در کودکان و نوجوانان درونی می سازد. در صورتی که خانواده ها به هر دلیلی نتوانند هنجارهای اجتماعی را به فرزندان خود انتقال و در آنها درونی سازند، احتمالا رفتار فرزندان مطابق با هنجارهای جامعه نبوده و این رفتار از نظر جامعه، نابهنجار تلقی می شود. رفتارهای نابهنجار را باید مقدمه بزهکاری و انجام جرم تلقی نمود که خود از مصادیق ناکارآمدی نظام اجتماعی به شمار می رود. هدف اصلی این تحقیق، تعیین رابطه بین رفتارهای نابهنجار نوجوانان یا برخی از انواع خانواده (گسترده، هسته ای، ناقص، بی سازمان یا توخالی) می باشد و رابطه برخی انواع خانواده ها با برخی متغیرهای اجتماعی کردن نظیر اقتدار، انضباط و نظارت والدین، میزان درونی کردن هنجارها، پیروی از هنجارها و رفتار نابهنجار نوجوانان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نمونه آماری این تحقیق 592 نفر از دانش آموزان پسر و دختر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای از بین 44939 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه نواحی پنجگانه آموزش و پرورش شهر تبریز در سال تحصیلی 83-1382 انتخاب شده اند. روش تحقیق پیمایش و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه کتبی است. در این مطالعه بر اساس مدل نظری تحقیق و نتایج بدست آمده از انجام تحلیل عاملی اکتشافی رفتارهای نابهنجار نوجوانان در سه بعد رفتار ضد اجتماعی، رفتار ضد اخلاقی و ناسازگاری رفتاری تعریف شده است. نتایج بدست آمده از انجام آزمون های مختلف آماری از جمله، آزمون تفاوت میانگین، آزمون آنالیز واریانس و آزمون ضریب همیشگی پیرسون برای آ زمون وجود رابطه بین رفتارهای نابهنجار نوجوانان و عوامل موثر بر آن حاکی از این واقعیت است که تقریبا در تمام موارد، رابطه معنادار بین این متغیرها مشاهده می شود. علاوه معنی دار بودن مدل رگرسیونی برازش شده در این مطالعه می باشد.
تأثیر تمرین های ادراکی – حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی دانش آموزان با اختلال هماهنگی رشدی دورة ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین های ادراکی _ حرکتی بر بهبود قابلیت های حرکتی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی است. روش انجام تحقیق نیمه تجربی است. جامعة آماری پژوهش دانش آموزان دورة ابتدایی با اختلال هماهنگی رشدی (دختر و پسر) از سه منطقة انتخابی شهر تهران هستند که در سال تحصیلی 87-86 مشغول تحصیل بودند. نمونة آماری شامل 194 کودک است که به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. ابتدا از کل شرکت کنندگان پیش آزمون به عمل آمد. سپس گروه تجربی به مدت 2 ماه (24 جلسه) فعالیت های ادراکی – حرکتی را انجام دادند و بعد از طی این مدت، پس آزمون برای هر دو گروه به اجرا درآمد. کودکان توسط آزمون ارزیابی حرکتی که شامل مهارت های دستی، تعادل ایستا و پویا و مهارت های توپی بود. به منظور پاسخ به این سؤال که آیا تمرین های ادراکی – حرکتی انجام شده در بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان مؤثرند یا خیر، مورد مطالعه قرار گرفتند. بعد از طی مراحل مذکور، اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار کامپیوتری SPSS : PC نسخة 13 تجزیه و تحلیل شد. نتایج بیانگر بهبود اختلال هماهنگی رشدی گروه تجربی نسبت به گروه کنترل است. از یافته های این تحقیق می توان استنباط کرد که تمرین های ادراکی – حرکتی سبب بهبود اختلال هماهنگی رشدی کودکان می شوند. بنابراین پیشنهاد می شود برای افزایش آمادگی حرکتی کودکان در مدارس و در نتیجه بهبود اختلال های رشدی، برنامه های تمرینی ادراکی – حرکتی اجرا شود.
مقایسه شیوههای فرزندپروری والدین نوجوانان با اختلال سلوک و نوجوانان عادی
حوزه های تخصصی:
"هدف از این پژوهش، بررسی شیوههای فرزندپروری در بین والدین دارای نوجوانان با اختلال سلوک و والدین دارای نوجوانان عادی است. در انتخاب نمونه مورد مطالعه به دو روش نمونهبرداری تصادفی و نمونهبرداری انباشته عمل شده است. نمونه مورد مطالعه 282 نفر است که 137 نفر آزمودنیهای با اختلال سلوک و 145 نفر آزمودنیهای عادی میباشد. کلیه آزمودنیها با استفاده از پرسشنامه اختلال رفتاری کودکان ) (CSI- و والدین آنها با استفاده از پرسشنامه شیوههای فرزندپروری رابینسون مورد مطالعه قرار گرفتهاند. نتایج استخراج شده از پرسشنامهها با استفاده از آزمون مجذورخی و آزمون لگاریتم خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). شیوه فرزندپروری مقتدرانه در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک کمتر از والدین آزمودنیهای عادی به کار گرفته میشود (001/0 P<). بین والدین آزمودنیهای عادی و والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، در استفاده از شیوه فرزندپروری سهلگیرانه تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P>). تضاد بین شیوههای فرزندپروری والدین، در والدین آزمودنیهای با اختلال سلوک، بیشتر از والدین آزمودنیهای عادی است (001/0 P<). آزمودنیهای پسر، تحت تاثیر شیوههای فرزندپروری هر دو والدشان هستند (01/0 P<). در حالی که آزمودنیهای دختر، تحت تاثیر شیوه فرزندپروری مادرانشان هستند (05/0P<). همچنین یافتههای جانبی تحقیق نشان داد که میزان افت تحصیلی در آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<) و اعتیاد در بین پدران آزمودنیهای با اختلال سلوک بیشتر از آزمودنیهای عادی است (05/0 P<). در بین سایر متغیرها، تفاوت معنادار یافت نشد.
"
مقایسه مشکلات دوره بلوغ دختران نوجوان کم توان ذهنی با دختران نوجوان عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی مشکلات دوره بلوغ (رفتاری و جنسی) دختران کم توان ذهنی و مقایسه آن با مشکلات دوره بلوغ در دختران عادی در شهر تهران است. روش: این پژوهش مطالعه ای تحلیلی از نوع مقطعی است. تعاد 90 نفر دختر کم توان ذهنی و 90 نفر دختر عادی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، به صورت گروه نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش، برای بررسی مشکلات رفتاری در دوره بلوغ از چک لیست رفتاری آخنباخ (فرم CBCL) و برای بررسی مشکلات جنسی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله آزمون های آماری t مستقل، یومن ویتنی، خی دو، ضریب همبستگی پیرسون و اسپیرمن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که دختران کم توان ذهنی در دوره بلوغ حالت هایی چون گوشه گیری، اضطراب/ افسردگی، پرخاشگری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه، درونی سازی و مشکلات جنسی در آنها نسبت به دختران عادی بیشتر مشاهده می شود و در مقیاس های شکایت جسمانی، مشکلات تفکر، رفتار بزهکارانه و برونی سازی بین دو گروه، تفاوتی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دختران کم توان ذهنی در مقایسه با دختران عادی با داشتن بهره هوشی پایین و اختلال در رفتار سازشی، در حل مشکلات فردی و اجتماعی نقص عمده دارند؛ بنابراین بلوغ و تغییرات همراه با آن می تواند مشکلاتی را برای این افراد و خانواده های آنها ایجاد کند.
تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کم رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، هدف بررسی تاثیر آموزش حل مسئله اجتماعی بر سازگاری اجتماعی و پیشرفت تحصیلی دختران کمروی دوره راهنمایی با دامنه سنی 14-11 سال در شهرستان اردبیل بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای 700 دانش آموز انتخاب شدند. همه این دانش آموزان، مقیاس کمرویی را تکمیل کردند. از میان آنها هشتاد دانش آموز که نمراتشان دو انحراف استاندارد بالاتر از میانگین بود، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. سپس به دانش آموزان گروه آزمایشی روشهای حل مسئله اجتماعی طی هفت جلسه آموزش داده شد. از خرده آزمون سازش اجتماعی آزمون شخصیتی کالیفرنیا برای تعیین میزان سازگاری اجتماعی و از میانگین نمره های نیمسال تحصیلی برای تعیین میزان پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در دو گروه آزمایشی به طور معنی داری بیشتر از تفاوت نمرات پیش آزمون-پس آزمون در گروه کنترل است(001/0=P).نتیجه گیری: آموزش حل مسئله اجتماعی می تواند سازگاری اجتماعی و عملکرد تحصیلی دانش آموزان کمرو را بهبود بخشد.
اثربخشی آموزش حافظه ی فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی کودکان با ناتوانی یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حافظه ی فعال بر بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی است.
روش: روش این پژوهش آزمایشی بود. برای این هدف، 30 کودک با ناتوانی یادگیری ریاضی پایه سوم ابتدایی به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، انتخاب و به روش تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل گمارده شدند (15 کودک در گروه آزمایشی و 15 کودک در گروه کنترل). ابزارهای مورد استفاده عبارت از مقیاس هوش کودکان وکسلر ویرایش چهار، آزمون تشخیصی حساب نارسایی و آزمون عملکرد تحصیلی ریاضی پایه سوم دبستان بود. آموزش حافظه ی فعال بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. داده های به دست آمده با روش آماری تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش حافظه فعال می تواند عملکرد تحصیلی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضی را بهبود بخشد.
نتیجه گیری: آموزش حافظه ی فعال می تواند به عنوان یک روش مداخله ای در بهبود اشکالات ریاضی در دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ریاضیات مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ی کارکردهای اجرای در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
مقدمه: هدف ازاین پژوهش مقایسه ی کارکردهای اجرایی در کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی، ناتوانی در یادگیری و بهنجار بود.روش کار: جامعه ی آماری این پژوهش علی مقایسه ای، شامل همه دانش آموزان از سوم ابتدایی تا اول راهنمایی بود که در زمستان 1386 در مدارس عادی و مرکز کودکان استثنایی شهر اردبیل تحصیل می کردند. نمونه ی این پژوهش شامل 20 کودک پسر مبتلا به اختلال نقص توجه بیش فعالی و 20 کودک مبتلا به دچار ناتوانی در یادگیری و 20 کودک عادی بود که به شیوه ی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از آزمون ارزیابی هوش ریون، پرسش نامه ی کانرز، آزمون قلب ها و گلها، آزمون سیمون 1 و2 وآزمون جستجوی دیداری استفاده شد. داده ها با آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون تعقیبی LSD تحلیل گردید.یافته ها: بین سه گروه در زمینه کارکردهای اجرایی تفاوت معنی داری وجود داشت (00/0P<). کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی نسبت به کودکان دچار ناتوانی در یادگیری، نمرات بالاتری را در حافظه فعال کسب کردند(05/0P<) اما از نظر بازداری تفاوت معنی داری نداشتند. کودکان مبتلا به ناتوان در یادگیری نسبت به کودکان بهنجار درزمینه ی بازداری و حافظه ی فعال نمرات پایین تری را کسب کردند (01/0P<).نتیجه گیری: بنا بر این نتیجه می گیریم که کودکان دارای ناتوانی در یادگیری در مقایسه با گروه کودکان بهنجار و کودکان دارای اختلال نقص توجه بیش فعالی در تعداد بیشتری از کارکردهای اجرایی دچار آسیب هستنند.
"
مقایسه ویژگی های روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور مقایسه ویژگیهای روان شناختی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. روش: در این پژوهش 160 دانش آموز پای سوم ابتدایی (40 دانش آموز پسر نارسانویس، 40 دانش آموز دختر نارسانویس، 40 دانش آموز پسر عادی نویس و 40 دانش آموز دختر عادی) از شهرستان های شمال، مرکز و جنوب استان آذربایجان غربی (ماکو، ارومیه و اشنویه) شرکت داشتند. این پژوهش در دو مرحله اجرا شد: در مرحله اول، پس از انتخاب تصادفی شهرستانها و مدارس، دانش آموزان نارسانویس بر اساس نتایج آزمون هوشی اسلوسن، نمرات املا دانش آموزان و و میزان سلامت بینایی و شنوایی شناسایی شدند. در مرحله بعد، آزمونها و پرسشنامه های مرتبط با سنجش ویژگی های روان شناختی از قبیل آزمون تشخیص توای حافظه شنوایی – بینایی، آزمون توالی حافظه بینایی – ترسیمی، آزمون تشخیص شنوایی و پرسشنامه ارزیابی رفتاری راتر بر اساس دستورالعملهای مربوطه بر روی دانش آموزان نارسانویس و عادی اجرا شد. یافته ها: نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که: (1 دانش آموزان گروه های نارسانویس و عادی در ویژگیهای روان شناختی اضطراب – افسردگی، ناسازگاری اجتماعی و کمبود توجه، تفاوت معنی داری دارند، اما در ویژگی هایی نظیر پرخاشگری – بیش فعالی و رفتارهای ضد اجتماعی تفاوت ها معنی دار نبود. (2 تفاوت بین گروه های نارسانویس و عادی در متغیرهای روان شناختی مربوط به حافظه دیداری، شنیداری و همچنین حساسیت شنیداری معنی دار بود. نتیجه گیری: در این مقاله نتایج، محدودیت ها و پیشنهادهایی برای پژوهش های بعدی مورد بحث قرار گرفته است.
پیش بینی اختلال دلبستگی کودکان والدین آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"رابطه بین سبک دلبستگی والدین و اختلال دلبستگی در کودکان دبستانی موضوع مورد مطالعه در پژوهش حاضر است. نمونه مورد بررسی شامل 605 دانش آموز بود، که 324 نفر آنها دختر و 281 نفر آنها پسر بودند. این دانش آموزان از مدارس ابتدایی شهر تهران در سه مقطع تحصیلی (سوم و چهارم و پنجم) با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای برگزیده شده بودند. برای سنجش فرضیه ها از آزمون سبک های دلبستگی (تجدید نظر شده) و آزمون اختلال دلبستگی رندالف و آزمون بندر گشتالت و یک پرسش نامه جمعیت شناختی محقق ساخته استفاده به عمل آمد.
نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن/ اضطرابی والدین بهترین پیش بینی کننده اختلال دلبستگی کودکان محسوب می شود. به علاوه بین تعارضات زناشویی میان والدین، تفاوت سنی بین آنها (بیش از ده سال) و نیز وضعیت نامناسب مالی خانواده و اختلال دلبستگی کودک همبستگی مثبت وجود داشت. همچنین بین سبک دلبستگی ناایمن والدین با تعارضات زناشویی میان آنها و وضعیت نامناسب مالی خانواده، همبستگی مثبت معنادار وجود داشت.
"
رابطه ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای مقابله ای در والدین کودکان با اختلالهای گستره اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای رویارویی در والدین کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی انجام شد. روش:80 نفر از والدین (40 پدر و 40 مادر) کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی از میان مدارس استثنایی شهر تهران از طریق روش نمونه برداری تصادفی ساده، انتخاب شدند و پرسشنامه روشهای مقابله ای لازاروس-فولکمن و نیمرخ- سیاهه شخصیتی گوردون در مورد آنها، اجرا شد. داده های به دست آمده از طریق روش تحلیل رگرسیون چندگانه و آزمون تی استودنت برای دو گروه مستقل مورد تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد 1- بین ویژگیهای شخصیتی ثبات هیجانی، مسئولیت پذیری وخستگی ناپذیری با راهبردهای مسئله محور و نیز بین ویژگی شخصیتی جامعه پذیری با راهبردهای هیجان محور در مادران رابطه معنادار وجود دارد. 2- بین راهبردهای رویارویی پدران ومادران کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی تفاوت معنادار وجود ندارد .3- بین ویژگیهای شخصیتی جامعه پذیری، تفکر ابتکاری و خستگی ناپذیری در پدران و مادران کودکان با اختلالهای گستره درخودماندگی تفاوت معنادار وجود دارد.
نتیجه گیری: این پژوهش ضرورت بررسی ویژگیهای شخصیتی و راهبردهای رویارویی والدین کودکان با اختلالهای گستره اوتیسم و نیز اهمیت آنها را برای شناخت هرچه بیشتر والدین و تدوین برنامه های درمانی مناسب مطرح می کند.
اثربخشی آموزش والدین بر مشکلات رفتاری کودکان ADHD (مطالعه ی تک موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح پژوهشی حاضر یک مطالعه تک موردی بود که با هدف بررسی اثربخشی آموزش والدین بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان adhd اجرا شد. آزمودنی های طرح، چهار مادر دارای کودک مبتلا به adhd بوده اند. به منظور کنترل تاثیر دارو، کودکان از میان کودکان adhd که حداقل به مدت 6 ماه تحت درمان دارویی با ریتالین قرار داشتند، مورد انتخاب قرار گرفتند.
مقایسه توانایی های هماهنگی دیداری - حرکتی دقت و توجه ، هوش ، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری کودکان نارس و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، مقایسه توانایی هماهنگی دیداری – حرکتی، دقت و توجه، هوش، اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری در کودکان نارس متولد شده و عادی بود. 250 دانش آموز نارس متولد شده با 250 دانش آموز عادی به وسیله آزمون های بندر - گشتالت، تولوزپیرون، وکسلر کودکان، مایکل باست و راتر مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد کودکان نارس متولدشده از نظرهماهنگی دیداری - حرکتی، دقت و توجه و هوش ضعیف تر از کودکان عادی هستند. به علاوه شیوع اختلالات یادگیری و اختلالات رفتاری در کودکان نارس متولدشده بیش تر از کودکان عادی است.