فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
مقایسه اثر بخشی استعاره های زبان اول و زبان دوم در فرایند استعاره درمانی افراد دوزبانه مبتلا به افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: یکی از موضوعاتی که اخیراً در روان شناسی شناختی مورد توجه قرار گرفته، مفهوم استعاره است. خصوصیات شناختی استعاره ها سبب شده تا در درمان های شناختی نیز به کار گرفته شوند. با توجه به آن که استعاره ها در زبان های مختلف زاییده همان فرهنگ و اجتماع هستند، این پژوهش قصد دارد تا تفاوت اثربخشی استعاره های زبان اول و دوم در فرآیند استعاره درمانی افراد دو زبانه افسرده را مورد مقایسه قرار دهد.
روش: 19 بیمار دو زبانه آذری زبان از بین مراجعه کنندگان به سه مرکز درمانی در شهر تهران، با در نظر گرفتن معیارهای گروه نمونه و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده های خط پایه شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، آزمون افسردگی بکBDI-II ، آزمون ماتریس های پیشرونده ریون وپرسشنامه توانشهای کاربردی زبان بود. سپس این افراد در دو گروه تحت 12 جلسه استعاره درمانی قرار گرفتند که درمان در گروه اول (تعداد=8) تنها با استعاره هایی به زبان فارسی و در گروه دوم (تعداد=11) تنها با استعاره هایی به زبان آذری صورت پذیرفت. افسردگی افراد پس از طی دوره درمان مجدداً با آزمون بک ارزیابی شد. میزان افسردگی قبل و بعد از درمان، با آزمون آماری تجزیه و تحلیل کواریانس مقایسه گردید.
یافته ها: نتایج نشان دادند که رویکرد استعاره درمانی در هر دو گروه منجر به کاهش نمرات افراد در آزمون افسردگی بک شده است. به علاوه نتایج آزمون تجزیه و تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان چنین نتیجه گیری نمود که استفاده از استعاره های متناسب با زبان و فرهنگ بومی مراجعین، به نحو قابل توجهی اثربخشی درمان های شناختی را تحت تاثیر قرار داده و موجب افزایش آن می گردد
اثربخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در معتادان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی آموزش مهارت خودآگاهی بر کاهش رفتارهای پرخطر ارتباط با جنس مخالف در میان مردان معتاد است. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش معتادان مرد شهر کرمانشاه بود که با روش نمونه گیری در دسترس از چهار مرکز ترک اعتیاد انتخاب شدند. تعداد 40 نفر انتخاب و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه (هرکدام 20 نفر) جایگزین شدند. آموزش گروهی مهارت خود آگاهی برای گروه آزمایشی اجرا شد. یک هفته بعد از اتمام جلسات از دو گروه پس آزمون به عمل آمد. یافته ها: یافته ها نشان دهنده تفاوت معنادار میانگین رفتارهای پر خطر گروه آزمایش و گواه بود. نتیجه گیری: به نظر می رسد برای کاهش رفتار پر خطر جنسی در بین معتادان می توان از آموزش مهارت های خودآگاهی استفاده کرد.
بررسی اثربخشی آموزشی راهبرد خودنظارتی به کودکان بر کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مطالعه اثربخشی آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان در کاهش علائم مرضی دختران 12-6 ساله مبتلا به ADHD می باشد. برای تعیین اثربخشی این روش آموزشی، از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. فرم معلم پرسشنامه CSI-4 را معلمان برای 326 دانش آموز دختر دبستانی تکمیل کردند و بر اساس آن 41 دانش آموز انتخاب شدند که در این مقیاس نمره برش بالاتر از 8 کسب کرده بودند. فرم والد پرسشنامه مذکور را نیز مادران این دانش آموزان منتخب تکمیل کردند و بر اساس آن از میان این دانش آموزان 25 دانش آموز انتخاب شد که در این مقیاس نیز نمره برش بالاتر از 8 را کسب کرده بودند. این کودکان بر اساس مؤلفه هایی نظیر سطح تحصیلات مادر و نمره کسب شده در پیش آزمون همتا شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایشی تحت کاربندی متغیر مستقل(6 جلسه آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان) قرار گرفت و گروه کنترل تحت کاربندی خاصی قرار نگرفت. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، ابتدا نمره تفاوت پیش آزمون و پس آزمون هر یک از آزمودنی های دو گروه محاسبه و سپس برای مقایسه میانگین های نمرات متغیر وابسته، از آزمون t برای گروه های مستقل استفاده شد. یافته ها بیان کننده این بود که طبق گزارش مادران، گروه آزمایشی که از آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان بهره برده بودند، نسبت به گروه گواه، کاهش معناداری در علائم مرضی ADHD نشان دادند، اما طبق گزارش معلمان تفاوت مشاهده شده بین دو گروه، از نظر آماری معنادار نبود. بنابراین، می توان براساس گزارش مادران نتیجه گرفت که آموزش راهبرد خودنظارتی به کودکان می تواند به عنوان مداخله ای سودمند در جهت کاهش علائم مرضی ADHD در دختران در نظر گرفته شود.
مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: هدف مطالعه حاضر مقایسه طرحوارههای ناسازگار در افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری بود.
روش: این مطالعه در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول، بهمنظور شناسایی افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری، 151 نفر از افراد چاق مقیاس پرخوری را کامل کردند. در مرحله دوم، آزمودنیهایی که در مرحله اول، در مقیاس پرخوری نمره بیشتر از 17 کسب کرده بودند، بهعنوان افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری انتخاب شدند (30=n). افرادی که نمره آنها در مقیاس پرخوری 6 یا کمتر از 6 بود، بهعنوان افراد چاق فاقد اختلال پرخوری انتخاب شدند (30=n). این دو گروه پرسشنامه طرحواره یانگ را کامل کردند. بهمنظور اجتناب از تاثیر متغیرهای مزاحم، دو گروه براساس سن و جنس همتا شدند.یافتهها: افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری در مقایسه با افراد چاق فاقد اختلال پرخوری در طرحوارههای رهاشدگی/بیثباتی، محرومیت هیجانی و خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی بهطور معنیداری نمرات بیشتری کسب کردند.
نتیجهگیری: طرحوارههای رهاشدگی/بیثباتی، محرومیت هیجانی و خویشتنداری و خودانضباطی ناکافی نقش مهمی در شناخت تفاوتهای بین افراد چاق مبتلا به اختلال پرخوری و فاقد اختلال پرخوری بازی میکنند."
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی، درمان با فلووکسامین و درمان ترکیبی بر بهبود باورهای فراشناختی و پریشانی ذهنی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثر درمان فراشناختی، درمان با فلووکسامین و درمان ترکیبی (درمان فراشناختی و درمان با فلووکسامین) بر بهبود باورهای فراشناختی و پریشانی ذهنی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری.
روش: در یک طرح آزمایشی 21 بیمار سرپایی مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری، به طور تصادفی، در یکی از سه گروه درمانی فراشناختی، فلووکسامین و ترکیبی قرار داده شدند. بیماران هر سه گروه 10 هفته تحت درمان قرار گرفتند.برای سنجش پریشانی ذهنی بیماران از مقیاس واحدهای ذهنی ناراحتی و برای سنجش باورهای فراشناختی آنها از پرسشنامه فراشناخت-30 در شروع و پایان درمان استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان دادند که درمان فراشناختی و ترکیبی بیشتر از درمان با فلووکسامین باعث بهبود معنادار شدت پریشانی ذهنی، باورهای مثبت به نگرانی، باورهای منفی به نگرانی، اعتماد شناختی و نیاز به کنترل افکار می شوند (01/0 p<). اثر درمان فراشناختی و درمان ترکیبی بر بهبود بیماران هیچ تفاوت معناداری نداشت.
نتیجه گیری: درمان فراشناختی و ترکیبی بیش از درمان با فلووکسامین بر بهبود باورهای فراشناختی و پریشانی ذهنی بیماران مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری تاثیر دارد.
مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه – بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه کارکردهای اجرایی خودتنظیمی هیجان و انگیزش در زیرمجموعه های اختلال کمبود توجه- بیش فعالی بر اساس مدل بارکلی
روش: در این مطالعه علی- مقایسه ای است، 50 دانش آموز پسر9 تا 11 ساله مبتلا به اختلال کمبود-توجه- بیش فعالی با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودکان-4 (CSI-4)، مصاحبه تشخیصی بالینی و آزمون هوش ریون انتخاب شدند. آزمودنی ها به دو گروه 25 نفره مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب (ADHD-PHI) و نوع بی توجهی غالب (ADHD-PI) تقسیم و سپس با آزمون بندر گشتالت، آزمون زمان واکنش تشخیصی و تکالیف محقق ساخته ارزیابی شدند. داده ها به کمک آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تحلیل شد.
یافته ها: دو گروه در بازداری رفتاری (001/0p=) و خودتنظیمی هیجان و انگیزش (01/0p= و 001/0p=) تفاوت معنادار داشتند. به عبارتی، عملکرد دانش آموزان مبتلا به کمبود توجه، در بازداری رفتاری و خودتنظیمی هیجان و انگیزش بهتر از گروه بیش فعال بود.
نتیجه گیری: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که دو گروه از نظر سبب شناسی از یکدیگر متمایزند. به علاوه، مشخص شد که به دلیل وجود نقص اولیه در بازداری رفتاری، مشکلات و نارسایی های گروه مبتلا به نوع بیش فعالی- تکانشگری غالب در کارکردهای اجرایی بیشتر از گروه مبتلا به نوع بی توجهی غالب است. از این رو، نظریه بارکلی در زمینه اختلال کمبود توجه- بیش فعالی تایید شد.
رابطهی الگوی صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری با نوع اختلال آنها(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین میانگین ابعاد مختلف صفات شخصیتی والدین کودکان و نوجوانان 15-5 سالهی مبتلا به اختلالهای رفتاری و ارتباط آن با نوع اختلال رفتاری کودک انجام شد .
روشکار: مطالعهی حاضر، توصیفیتحلیلی و جامعهی پژوهشی آن از بین مراجعان مراکز درمانی خصوصی و دولتی سرپایی شهر اصفهان در سال 88-1387 به روش آسان انتخاب شد. تعداد نمونهها 200 نفر و در دامنهی سنی 15-5 سال بودند و تشخیص بالینی برای آنها توسط روانپزشک گذاشته شده بود. دادهها از طریق فرم بلند پرسشنامهی شخصیتی نئو جمعآوری و سپس با آزمونهای آماری t مستقل و ANCOVA و ANOVAمورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: صفتهای پرخاشگری والدین با اختلالهای اضطرابی و خلقی، افسردگی با اختلال نقصتوجهبیشفعالی و اعمال با اختلالهای اضطرابی و تخیل و احساسات و نمرهی کل پرسشنامه با اختلالهای رفتار آشفته و نوعدوستی با اختلالهای خلقی و تواضع با اختلالهای اضطرابی، اعتماد و نمرهی کل با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و هیجانهای مثبت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و تلاش برای موفقیت، خویشتنداری، احتیاط در تصمیمگیری و نمرهی کل با اختلالهای اضطرابی، تلاش برای موفقیت والدین با اختلالهای رفتار آشفته و وظیفهشناسی والدین با اختلال نقصتوجه بیشفعالی و خویشتنداری والدین با اختلالهای دفعی و نظموترتیب و احتیاط در تصمیمگیری والدین با اختلالهای خلقی در کودکان رابطهی معنیداری داشت (05/0>P).
نتیجهگیری: با توجه به رابطهی متقابل آسیبشناسی روانی مبتنی بر مزاج والدین با خلقوخو و رفتار کودک باید به چیزی بیش از یک رابطهی خطی بین متغیرها توجه داشت.
مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر (IBS) و افراد غیر مبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: متغیرهای روان شناختی نقشی تعیین کننده در پدیدآیی و تداوم بیماری های جسمانی دارند. نشانگان روده تحریک پذیر (IBS)، به عنوان یکی از شایع ترین اختلال های معدی- روده ای، چه رابطه ای با متغیر های روان شناختی دارد؟ هدف اصلی این پژوهش، در امتداد بررسی و شناسایی دقیق تر این رابطه، مقایسه ویژگی های شخصیتی افراد مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر و افراد غیر مبتلا بود.
روش: ویژگی های شخصیتی مورد بررسی در این پژوهش، به عنوان متغیرهای روان شناختی، شامل نوروزگرایی، برون گرایی، تجربه پذیری، همسازی، وظیفه شناسی و تاب آوری بودند. به این منظور یک گروه آزمودنی بیمار به تعداد 60 نفر (26 مرد و 34 زن) و یک گروه آزمودنی غیر بیمار به تعداد 104 نفر (38 مرد و66 زن) در این پژوهش شرکت کردند. مقیاس شخصیتی NEO-FFI و مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون (CD-RTSC) در مورد شرکت کننده ها اجرا شد. برای تحلیل داده های پژوهش، از شاخص ها و روش های آماری شامل میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که افراد مبتلا به IBS در مقایسه با افراد غیر مبتلا دارای نوروزگرایی بیشتر و برون گرایی و وظیفه شناسی کمتری هستند. در مقیاس های تجربه پذیری و همسازی و متغیر تاب آوری بین دو گروه تفاوت معنا داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که متغیرهای شخصیتی می توانند ابتلاء به نشانگان روده تحریک پذیر را تا حدودی پیش بینی کنند.
افسردگی در نوجوانان
اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی برنامه گروهی فرزندپروری مثبت بر سلامت روان مادران کودکان 4 تا 12 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه است. در یک مطالعه شبه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل، مادران20 کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، به صورت در دسترس از دو مرکز درمانی وابسته به دانشگاه، انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش برنامه گروهی فرزندپروری مثبت قرار گرفت. آزمودنی ها به وسیله مقیاس سلامت روان عمومی در 3 مرحله (قبل از مداخله، بعد از مداخله و مرحله پی گیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که اجرای برنامه آموزشی منجر به افزایش معنادار سلامت روان مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل شده است. در نتیجه برنامه فرزند پروری مثبت در ارتقاء سلامت روان مادران دارای کودک مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه، مؤثر است؛ لذا پیشنهاد می شود درمانگران از این روش برای کمک به این گروه کودکان استفاده نمایند.
اختلال های شخصیت
مقایسه عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی بین بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، جهت گیری منفی به مشکل و باورهای مثبت در مورد نگرانی در اختلال اضطراب فراگیر نقش بسزایی ایفا می کنند و به ایجاد، تداوم و تشدید علائم این اختلال منجر می شوند. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مقایسه این مولفه های شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی بود. در این راستا، تعداد 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و 30 نفر از افراد عادی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، سپس پرسشنامه های عدم تحمل بلاتکلیفی، اجتناب شناختی، پرسشنامه چرا نگرانی و پرسشنامه ی جهت-گیری منفی به مشکل اجرا شد. نتایج نشان داد بین گروه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی در مولفه های جهت گیری منفی به مشکل (13/19F=0001/0P<) و عدم تحمل بلاتکلیفی (88/23F= ، 0001/0P<) تفاوت معنادار وجود دارد. تلویحات عملی و نظری یافته ها در قسمت نتیجه گیری مورد بحث واقع شده است.
اعتیاد و سوء مصرف مواد: نقش افکار خودکار، راهبردهای مقابله و نوروزخویی در عود
حوزه های تخصصی:
اعتیاد نوعی بیماری است که با عودهای مکرر مشخص می شود. همان قدر که شناسایی عوامل مؤثر در اعتیاد و استفاده از آن ها در درمان ضرورت دارد، شناسایی عوامل مؤثر در عود دارای اهمیت است. هدف از این مطالعه بررسی نقش پیش بینی کننده افکار خودکار، راهبردهای مقابله و نوروزخویی در عود بود. روش: به این منظور 100 آزمودنی از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب و پرسشنامه های مربوط یه متغیرهای مورد مطالعه در اختیار آن ها قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد تنها عامل پیش بینی کننده معنادار در تعداد دفعات عود، نوروزخویی بود و میان انواع سبک های مقابله و افکار خودکار با عود و تعداد دفعات آن ارتباطی مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که نوروزخویی بیشترین ارتباط را با تعداد دفعات عود دارد و لذا اعمال مداخله مناسب بر نوروزخویی می بایست تعداد دفعات عود را کاهش دهد.